شهرکتاب آنلاین
7.86K subscribers
2.88K photos
336 videos
17 files
2.42K links
نزدیک ترین شهرکتاب دنیا
www.shahreketabonline.com
Download Telegram
#برشی_از_یک_کتاب

ناگهان همه ی دنیا تاریک شد،انگار کسی کلید را زده باشد،ودر این تاریکی فقط یک نقطه روشن ماند،یک شگفتی نو رسیده،یک جزیره ی نورانی که مقدر بودتمام زندگی اش در ان خلاصه شود.سعادتی کع اونگ وار به ان اویزان شده بود به سکون رسید.ان روز ماه اوریل برای همیشه منجمد شد،حال انکه در یک جای دیگر،جابجایی فصل ها،بهار شهر،تابستان روستا،در پهنه ی دیگری ادامه داشت...

#دفاع_لوژین
#ولادیمیر_ناباکوف

https://bit.ly/30kOmnm

@shahhreketab
#پیشنهاد_کتاب
#برشی_از_یک_کتاب

ما وقتی می‌بینیم که موسیقی هرگز از نورافشانی بازنایستاده است احساس آرامش می‌کنیم و انگار در گرماگرم تلاطم‌های جهان پیامی از صلح و آشتی می‌شنویم. تاریخ سیاسی و اجتماعی سرشار از ستیزهای بی‌پایانی است که بشر را به دیاری ناشناخته می‌راند و در هر گام آن موانعی هست که باید با پیگیری و دلیری یک‌به‌یک بر آن‌ها غلبه کرد. ولی در تاریخ هنر می‌توانیم نوعی کمال و آرامش بجوییم. در هنر صحبت بر سر پیشرفت نیست، زیرا درگذشته‌های دورهم کمال حاصل می‌شده است. اگر کسی ادعا کند قرن‌ها تلاش، از روزگار قدیس گرگوریوس و پالیسترینا به بعد، حتی یک گام ما را به زیبایی نزدیک‌تر کرده است فقط باطل گفته است. نکته غم‌انگیز یا خفت باری در این حکم وجود ندارد. برعکس، هنر رؤیای بشر است – رؤیای نور و آزادی و آرامش. این رویایی است که رشته‌اش پاره نمی‌شود و ترس از آینده در آن معنایی ندارد. ما از سر تشویش و غرور به خودمان می‌گوییم که دیگر به قله هنر رسیده‌ایم و در آستانه فرودیم. از آغاز جهان همواره چنین گفته‌اند. در هر قرن کسانی با حسرت گفته‌اند: «همه حرف‌ها گفته‌شده؛ ما دیر رسیده‌ایم.» بله، ممکن است همه حرف‌ها را گفته باشند، اما همه حرف‌ها را بازهم می‌توان گفت. هنر، مانند زندگی بی‌انتهاست، و هیچ‌چیز بهتر از موسیقی این حقیقت را بر ما آشکار نمی‌کند، زیرا موسیقی چشمه لايزالی است که طی قرون و اعصار همواره جوشیده و جوشیده تا به اقیانوسی تبدیل‌شده است.

#موسیقی_دانان_دیروز
#رومن_رولان

لینک این کتاب:
https://bit.ly/2P5YXBB

@shahreketab
#برشی_از_یک_کتاب

هر کسی دیر یا زود در زندگی درمی‌یابد که خوشحالی و رضایت کامل، غیرقابل درک است؛ اما تعداد اندکی به نقطه‌ی مقابل این موضوع فکر می‌کنند که ناراحتی و عدم رضایت کامل نیز، به همان میزان، غیرقابل دسترس است

#اگر_این_نیز_انسان_است
#پریمو_لوی

https://bit.ly/2kcrkiT

@shahreketab
#برشی_از_یک_کتاب

ما وارد رابطه می‌شویم تا جنبه‌هایی از وجود خودمان که به تنهایی قادر به درک آن‌ها نیستم را تجربه کنیم.
برخی از این جنبه‌ها در واقع وجوهی از وجود منزوی‌تر ما هستند که تعمیم یافته‌اند و شخص دیگری را نیز دربرگرفته‌اند.

#عشق_ساحرانه
#ماریان_ویلیامسون

لینک این کتاب:
http://bit.ly/2lMGR9k

@shahreketab
#پیشنهاد_کتاب
#برشی_از_یک_کتاب

«چرا بازداشتم می‌کنید؟» رئیس گروه با چهره‌ای بی‌حالت گفت: «چرا بازداشتت می‌کنیم؟» آیا این پرسش او یک پاسخ بود؟ یا فقط جمله او را تکرار می‌کرد تا بهتر آن را بفهمد؟ یا می‌خواست برای سگ‌هایش موضوع را روشن کند؟ یا شاید جواب او در واقع نوعی سؤال بود؟ آیا نیکولاس می‌بایست به سؤال خودش جواب می‌داد؟ یا رئیس گروه داشت مسخره‌اش می‌کرد؟ هرچه باشد، چرا نباید او را دستگیر می‌کردند؟ و چرا باید دلیلی برای دستگیریش در کار باشد؟ در این روزها در «نظام‌آباد»، نظامیان نیازی به دلیل نداشتند. او به آهستگی بهترین لباسش را می‌پوشید (شاید دیگر به این زودی‌ها فرصتش را پیدا نمی‌کرد) و منتظر بود ببیند چه حرف دیگری گفته می‌شود. رئیس گروه گفت: «تو را بازداشت نمی‌کنیم.

#روشنگری_شگفت‌انگیز_پروفسور_کارینا
#استیون_لوکس

http://bit.ly/2lWVnvh

@shahreketab
#برشی_از_یک_کتاب

دلیل نگران کننده دیگر که باعث رفتار زشت و بدجنسی کردن ما با همسرمان می‌شود، این است که نگران این نیستیم که ترکمان کنند. بنابراین، با آنها بدرفتاری می‌کنیم. اگر ما این برخوردهای شدید را با دوستانمان داشتیم، آنها خیلی زود برای ندیدنمان بهانه‌ای جور می‌کردند، اما با شریک زندگی خود خیلی راحتتر هستیم و خاطرجمعیم که با وجود عصبانی‌بودنمان آنها از ما فرار نخواهند کرد.

#مصائب_عشق
#شرکت_مدرسه_زندگی_آلن_دوباتن

http://bit.ly/2kTYa8f

@shahreketab
#نمایشنامه
#برشی_از_یک_کتاب

والين: هر وقت ديگه‌م نمي‌شه، چك و چونه‌م نداره. اگرم بايد اخراج كنن هربار يكي‌شونو اخراج مي‌كنن بابت خطاهاي تك به تكشون. همه رو كه ريسه نمي‌كنن همين‌جور فله‌اي بريزن بيرون، اونم فقط هفت ديقه بعد شروع بازي، كه چشم گريون راه بيفتن برن خونه ور دل مامان‌شون.

#غرب_دلگیر
#مارتین_مک_دونا

http://bit.ly/2msT9UL

@shahreketab
#معرفی_کتاب
#برشی_از_یک_کتاب

مادرم کوشید برایم توضیح دهد که قانونی نانوشته وجود دارد که انسان را به خاموشی درباب احساس‌هایش ناگزیر می‌کند.
_کدام قانون؟
_آزرم.
_ولی... مادر، برای اینکه به دیگران بگوییم دوستشان داریم وقتی باقی نیست که بخواهیم تلف کنیم. ممکن است همه بمیرند، مگر چنین نیست؟
_نباید بیش از حد مهر ورزید. در غیر این صورت رنج بسیار خواهی برد.

#انجیل‌های_من
#اریک_امانوئل_اشمیت

http://bit.ly/2lsFAVn

@shahreketab
#معرفی_کتاب
#برشی_از_یک_کتاب

از اعمال فقط خاطره‌ای بر جا می‌ماند که مدام کمرنگ‌تر و مخدوش‌تر می‌شود وبی‌اعتنایی مردم در برابر آن بیشتر می‌گردد تا به‌تدریج محو شود، مگر اینکه در تاریخ ثبت شود و مانند سنگواره‌ای به آیندگان انتقال یابد.
برعکس، آثار جاویدان‌‌اند و ممکن است همیشه زنده بمانند، به‌ویژه آثار نوشته‌شده. از اسنکدر کبیر نام و خاطره‌ای باقی است اما افلاطون و ارسطو، هومر و هوراس هنوز زنده‌اند و مستقیماً تأثیر می‌گذارند.

#در_باب_حکمت_زندگی
#آرتور_شوپنهاور

http://bit.ly/2myh996

@shahreketab
#تازه‌های_شهرکتاب
#برشی_از_یک_کتاب

توی متل مدتی دربارۀ امریکا، جنوب و انگلیس حرف زدیم -داشتیم قبل از شام کمی استراحت می‌کردیم. آن موقع عمراً نمی‌توانستیم بفهمیم این آخرین مکالمۀ عادی‌مان خواهد بود.

از آن نقطه به بعد، آخر هفته به کابوسی شرارت‌بار تبدیل شد. هر دو کاملاً رد دادیم. مشکل اصلی وابستگی پیشین من به لویی‌ویل بود، که طبیعتاً به ملاقات با رفقای قدیمی، بستگان و غیره منجر شد، که خیلی‌هایشان در فرایند رد دادن، دیوانه شدن، نقشۀ طلاق ریختن، له شدن زیر بار قرض‌های وحشتناک و گذراندن دوران تقاهت بعد از تصادف‌های ناجور بودند.

درست وسط جریان جنون‌آسای دربی، یکی از اعضای خانواده‌ام را باید بستری می‌کردند. این تا حدودی به سنگینی موقعیت افزود و از آنجا که استدمن بینوا چاره‌ای جز پذیرفتن هرچه بر سرش می‌آمد نداشت، شوک پشت شوک بود که بهش وارد می‌شد.

مشکل دیگر عادت طراحی استدمن از افرادی بود که در موقعیت‌های اجتماعی مختلفی می‌دید که به‌زور من در آن‌ها قرار می‌گرفت -بعد هم طراحی‌ها را بهشان می‌داد.

#دربی_کنتاکی_درب_و_داغان_است
#هانتز_اس_تامپسون

لینک این کتاب:
http://bit.ly/2AKGZdR

@shahreketab