شهرکتاب آنلاین
7.86K subscribers
2.88K photos
336 videos
17 files
2.42K links
نزدیک ترین شهرکتاب دنیا
www.shahreketabonline.com
Download Telegram
#داستان_جهان
#برشی_از_یک_کتاب

گوش کن، آدما شبیه زانویی میمونن که یه چکش کوچولوی لاستیکی بهشون می‌خوره. نیچه یه چکش بود. شوپنهاور یه چکش بود. داروین یه چکش بود. من نمی‌خوام چکش باشم چون نمی‌دونم زانو چه واکنشی نشون می‌ده. دونستنش هم ملال‌آوره. این رو می‌دونم چون می‌دونم که مردم اعتقاد دارن. مردم به اعتقاداتشون افتخار می‌کنن. این غرور لوشون می‌ده. این غرور مالکیته...


نام کتاب: #جزء_از_كل
نویسنده: #استیو_تولتز
مترجم: #پیمان_خاکسار

لینک اين كتاب:

https://goo.gl/s8oC98

@shahreketab
#داستان_جهان
#برشی_از_یک_کتاب

«حتی فکر کردن به او گرمابخش بود. دیگر، از آن زمان به بعد آرزو نداشت که یک ماهی یا گل آفتابگردان باشد. از انسان بودنش خوشحال بود، البته راه رفتن روی دو پا و لباس پوشیدن، دردسری بزرگ بود و هنوز چیزهای زیادی بود که از آن‌ها سر در نمی‌آورد. با این حال اگر او یک ماهی یا گل آفتابگردان بود، نه یک انسان، محال بود که چنین احساسی را تجربه کند. سامسا برای مدتی طولانی، با چشمانی بسته آن‌جا نشست. سپس تصمیمش را گرفت. بلند شد، عصای سیاهش را به‌دست گرفت و به طرف پله‌ها رفت. می‌خواست به طبقه‌ی دوم برود و روش صحیح لباس پوشیدن را کشف کند. ماموریت فعلی‌اش همین بود. و دنیا منتظرش بود. منتظر او که بیاموزد.»

نام کتاب: #سامساى_عاشق
نویسنده: #هاروکى_موراکامى
 مترجم: #مریم_عروجی

لینک اين كتاب:

https://goo.gl/deUdqh

@shahreketab
#داستان_ایران
#برشی_از_یک_کتاب

در کلان شهر ما زنی پیدا نمی‌شود که دنده‌های دوزاری را مثل من با لذت عوض کند یا دخلش که پر شد، خوشی بزند زیر دلش و ویرش بگیرد آینه بنز پارک شده ی بغل خیابان را ببوسد. یا سر ظهر و سر چراغ که راهی می‌شود خانه شیشه‌های تاکسی‌اش را بالا بکشد و ولوم استریو را تا اندِ سرسام بلند کند تا کوفتگی کت و کولش در برود. در کلان شهر ما زن‌ها محتاط رانندگی می‌کنند و نمی‌دانند چه کیفی دارد شنیدن ناله موتور وقت دند‌ه‌ی معکوس... در کلان شهر ما زن‌ها یک دنده می‌شناسند. دنده ی مُرده.

#این_خیابان_سرعت_گیر_ندارد
#مریم_جهانی

لینک این کتاب:
https://goo.gl/gz3KWl

@shahreketab
#داستان_جهان
#برشی_از_یک_کتاب

-لوین: موضوع چیست؟

-استپان آرکادیچ: موضوع این است که فرض کن زن داری و زنت را هم دوست داری و عاشق زن دیگری می‌شوی ...

-لوین: معذرت می‌خواهم، از این جا دیگر هیچ حرفت را نمی‌فهمم. مثل این است که... این حرف تو برای من درست به همان اندازه عجیب و نا مفهوم است که فرض کن وقتی اینجا خوب سیر شدیم از کنار نانوایی که رد می‌شویم یک نان قندی بدزدیم!

نام کتاب: #لئون_تولستوی
از رمان #آنا_کارنینا

لینک این کتاب:

https://goo.gl/gqh5OV

@shahreketab
سفرنامه جدید منصور ضابطیان منتشر شد!
«سباستین، سفرنامه و عکس‌های کوبا»

لینک خرید کتاب:

https://goo.gl/QM2VQh

@shahreketab
#نمایش
#برشی_از_یک_کتاب

پریگور: به فکر افراد بی‌خانمان کشور خودمان بودم .
ژول: مگر دیوانه‌ای! افراد اسیب دیده‌ی خودمان باید قربانی بلاهای منحصرا طبیعی باشند، در غیر این صورت، عشق را در ماجراهای پلید بی‌عدالتی اجتماعی به گند میکشی. شعار ما را به خاطر می آورید: "همه خوشبختند"، در آن موقع همه را مجاب نکردیم. خب! امسال شعار تازه‌ای اختیار می‌کنیم: "همه خوبند"و خواهید دید که همه حرفمان را باور می‌کنند.

نام کتاب: #نکراسوف
نویسنده: #ژان_پل_سارتر
مترجم: #قاسم_صنعوی

لینک این کتاب:
https://goo.gl/UPXFe5

@shahreketab
#برشی_از_یک_کتاب

جمله آغازین کتاب:
«این قطعه را تند ننوازید. درست نیست که رگتایم را تند بنوازید.» اسکات چاپلین

رمان متشکل از سه خانواده امريکايي، زاده خيال نويسنده است، همراه با چند شخصيت واقعي تاريخي از جمله (هري هوديني) شعبده باز و تردست، (اما گلدمن ) زن انقلابي و خطيب مبارز، (هنري فورد ) سازنده اتومبيل هاي ارزان قيمت (زيگموند فرويد) روان شناس، (رابرت پيري) کاشف قطب شمال و چند تن ديگر. دلمشغولي ها و مسئوليت‌هاي دهه‌هاي بعد مثل تکنولوژي، نژاد و قدرت در زندگي اين سه گروه تاثير مي‌گذارند و خواننده در خلال اين ماجراها که به شکلي طنز‌آميز بيان مي‌شوند، احساس نشاط مي‌کند تا زماني که تراژدي واقعي رفته رفته رخ مي‌نمايد.

تأثير متقابل شخصيت‌هاي واقعي و تخيلي بر يکديگر، هر چند در دنياي رمان بي‌سابقه نيست، در اين رمان به شکلي پر هيجان و فرح‌بخش و نو جلوه‌گر مي‌شود.

نام کتاب: #رگتایم
نام نویسنده: #ادگار_لارنس_دکتروف
مترجم: #نجف_دریابندری

لینک این کتاب:

https://goo.gl/LtzwuX

@shahreketab
#معرفی_کتاب
#انیمیشن

به زعم بسیاری «پراگ»، عجیب‌ترین شهر اروپا است، دروازه‌ای میان اروپای شرقی و غربی که جبر جغرافیایی آن تضادمندی غریبی را در این خاک کاشته است که ماحصل آن یکی از هنردوست‌ترین مردمان جهان و البته برخی از بزرگترین میراث‌داران ادبیات اروپا همچون نرودا (شاعر قرن شانزدهم)، میلان کوندرا و البته «بهومیل هرابال» بوده است.
شاید قبل از کتاب «تنهایی پرهیاهو» انگشت‌شما افرادی بودند که هرابال را می‌شناختند ولی در بزرگی و استواری قلم این نویسنده بزرگ همان بس که میلان کوندرا وی را "بزرگترین نویسنده چک" خطاب کرده است.

تنهایی پر هیاهو شرح مستندوار تک‌گویی‌های مردی (آقای هانتا) است که کارش خمیر کردن کتاب‌های سانسور شده دولت کمونیستی است، که مطالعه‌ی جسته و گریخته وی از کتاب‌ها قبل از خمیر شدن موجب شده است نگرش و جهان‌بینی خاصی در وی شکل بگیرد. این کتاب با درون‌مایه‌ای طنز و البته روانکاوانه_ فلسفی شرح روزگار دهه شصت و هفتاد مردمانی است که با سختی تلاش می‌کردند خود را حتی به اندازه خواندن یک برگ کتاب از سیطره مالیخولیایی جزم‌اندیشان رهایی بخشند.

نام کتاب: #تنهایی_پرهیاهو
نام نویسنده: #بهومیل_هرابال
مترجم: #پرویز_دوایی

لینک این کتاب:

https://goo.gl/7qPRuy

در سال 2007 انیمیشنی به سبک استاپ-موشن براساس این اثر ماندگار ساخته شد که تیزر از آن را در زیر مشاهده خواهیم نمود:

@shahreketab

👇🏻
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
در سال 2007 انیمیشنی به سبک استاپ-موشن براساس کتاب «تنهایی پر هیاهو» نوشته «بهومیل هرابال» ساخته شد که تیزر از آن را مشاهده می‌کنید.

@shahreketab
#معرفی_کتاب
"گتسبی بزرگ"

 «گتسبی بزرگ» در ادبیات داستانی غرب به‌عنوان یکی از آثار ارزشمند و بی‌نهایت دقیق در زیبایی‌شناسی شناخته می‌شود که مدت‌هاست دانشجویان رشته‌های ادبیات انگلیسی و حتی تئاتر با آن سروکار دارند و حتی به‌نوعی می‌توان گفت که تقریباً امروزه هیچ دانشجویی نیست که از «گتسبی بزرگ» و داستان پرپیچ و خمی که دارد، اطلاعی نداشته باشد. «گتسبی بزرگ» را فیتزجرالد در سال ۱۹۲۵م به رشته تحریر درآورد که به‌هیچ‌وجه با استقبال خوبی در زمان خودش مواجه نشد . «گتسبی بزرگ» را حتی می‌توان یکی از آثار شکست‌خورده فیتزجرالد در زمان انتشار به‌حساب آورد اما پس از جنگ جهانی دوم، ناگهان این کتاب بازنشر شد و توانست تبدیل به یکی از محبوب‌ترین آثار بازار کتاب گردد که حتی نحوه نگارش متن در آن تبدیل به یک سبک در ادبیات غرب شد.

برشی از کتاب:

سی ساله شده بودم، پیشاپیشِ من راه ده سال آینده، پر شکون و تهدید کننده، گسترده بود.
سی سالگی نوید ده سال تنهایی...
شمار تقلیل یابنده‌ای از دوستان مجرد مرد...
کیسه‌ی کاستی گیرنده‌ای از شوق...
تعداد رو به کاهش موی سر...

نام کتاب: #گتسبی_بزرگ
نویسنده: #اسکات_فیتزجرالد
مترجم: #رضا_رضایی

لینک اين كتاب:

https://goo.gl/8W4km0

@shahreketab
#فلسفه
#برشی_از_یک_کتاب

صبح زمانی مناسب است هم برای فعالیتِ ذهنی، هم بدنی، زیرا صبح جوانیِ روز است: همه چیز شاداب، تازه و آسان است، احساس نیرومندی میکنیم و همهٔ قابلیت هایمان کاملاً در دسترس هستند. صبح را نباید با خواب طولانی یا مشغولیتها و گفتگوهای بی ارزش تلف کرد بلکه باید به منزلهٔ جوهر زندگی به آن نگریست و آن را تا اندازه‌ای مقدّس داشت...هربار که از خواب بیدار می شويم و برمی‌خیزیم، تولدی کوچک است و هر صبحِ پُرطراوت به منزلهٔ جوانیِ کوتاهی است.

نویسنده: #آرتور_شوپنهاور
نام کتاب: #در_باب_حکمت_زندگی

لینک اين كتاب:

https://goo.gl/Nu24SF

@shahreketab
درباره نمایشنامه #مرگ_فروشنده به بهانه فیلم #فروشنده:

فیلم «فروشنده» آقای #اصغر_فرهادى ، داستانی را به موازات اجرایی از نمایشنامه «مرگ فروشنده» به تصویر می کشد. بی شک انتخاب این نمایشنامه بی ارتباط به نگرش کارگردان در تحلیل موضوع فیلم نیست. #آرتور_میلر نویسنده، نمایش‌نامه‌نویس و مقاله نویس آمریکایی بود که در سال ۲۰۰۵ درگذشت. معروف‌ترین اثر میلر نمایش‌نامهٔ «مرگ فروشنده» است که در ۱۹۴۹ منتشر شد و جایزه «پولیتزر» نمایش‌نامه و جایزه «تونی» بهترین نمایش‌نامه را برای او به ارمغان آورد. این نمایش‌نامه اگرچه ظرف شش هفته در بهار ۱۹۴۸ نوشته شد، اما ده سال ذهن میلر را سرگرم خود کرده بود.
نکته جالب اینجاست که انگار بازیگر اصلی فیلم آقای فرهادی، در نمایشنامه «مرگ فروشنده» نقش فردی را بازی می کند که در زندگی عادی باید او را پیدا کند و همین منجر می شود تا به درک دقیق تری از تقابلش با او برسد.

نمایشنامه «مرگ فروشنده»:

http://goo.gl/tWZm72

نمایش «مرگ فروشنده» به کارگردانی نادر برهانی مرند و بازی حمید آذرنگ، نسیم ادبی و رحیم نوروزی:

http://goo.gl/sSjMeQ

@Shahreketab
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
شهركتاب آنلاين، جايزه اسكار فيلم #فروشنده را به همه فرهنگ دوستان عزيز تبريك مي گويد. @shahreketab
#معرفی_کتاب

"سرخ و سیاه"

#سرخ_و_سیاه رمانی است رئالیستی از «استاندال» نویسنده قرن ۱۹ فرانسه و هم‌عصر بالزاک. این رمان از یک حادثه واقعی که در جراید آن دوره به چاپ رسید، الهام گرفته شده‌است.

شهردار ِ ورییر، آقای دورونال، «ژولین سورل» قهرمان رمان را که جوانی با ظاهری خجالتی است بعنوان معلم خصوصی فرزندانش انتخاب می کند. مادام دو‌رونال همسر شهردار، به ژولین علاقمند می‌شود. ولی ژولین که قصد ورود به مدرسه علوم دینی را داشت آنجا و ارتش را ترک می‌کند و وارد مدرسه علوم دینی می‌شود و مورد اعتماد کشیش پیرار قرار می‌گیرد تا جاییکه برای ژولین شغل منشی‌گری نزد «مارک دو لامول» را فراهم می‌کند. ژولین عاشق «ماتیلد» دختر مارک می‌شود و از او قول ازدواج می‌گیرد.
مادام دو رونال که هنوز عاشق ژولین بود پس از اینکه از احساس ژولین نسبت به ماتیلد آگاه می شود او را پیش مارک لو می دهد. ژولین برای تلافی با شلیک گلوله مادام دو رونال را در کلیسا بقتل می رساند و ماجرا ادامه دارد...

نام کتاب: #سرخ_و_سیاه
نویسنده: #استاندال
مترجم: #مهدی_سحابی

لینک این کتاب:
https://goo.gl/GJY2Ed

@shahreketab
#معرفی_کتاب

"کوری"

بخشی از تحلیل دکتر #علی_اکبر_افراسیاب_پور بر این رمان از منظر معنایی:

اين داستان ماجرای سيمرغ درمنطق‌الطير و سير و سلوك‌های عرفانی را به ياد می‌آورد كه سالكان،‌ پس از طی مراحل هفت‌گانه به بازيابی خود می‌رسند. گروهی كه با حادثه‌يی نابينا می‌شوند، پس از امتحان‌های بزرگ و با عبور از مراحلی سخت و جانكاه اصلاح می‌گردند و به بينايی می‌رسند. مهم‌ترين عامل نجات آنها عشق و خلوص است. قهرمانان داستان در پايان به معشوق خود می‌رسند و به سوی آينده‌يی روشن گام برمی‌دارند.

#برشی_از_کتاب :

فقط برای سی ثانیه،
چشمان خود را ببندیم
شاید کمی احساس کنیم
کوری چه دردیست
و بیاندیشیم آیا ما
آنطور که تصور می‌کنیم
بینا هستیم؟

نام کتاب: #کوری
نویسنده: #ژوزه_ساراماگو
مترجم: #اسدالله_اعرابی


لینک این کتاب:

https://goo.gl/a1k8Rz

@shahreketab
مجموعه شعر جدید «امیر آقایی» منتشر شد:

«با خود و با دیگری‌اش»

لینک کتاب:

https://goo.gl/F0xxpA

@shahreketab
#سینما
#برشی_از_یک_کتاب

«بوطیقای گسست»

اهمیت سینمای «اصغر فرهادی»، مشخصا از چهارشنبه‌سوری به بعد، تلاش برای درونی کردن خود بحران گسست است. کوشش برای درونی کردن تجربه‌ی ناکام ایده‌ی گسست و جدایی روایت تاریخی ۱۳۷۶ درون روایت‌های از هم گسیخته. حرکت سینمای او، حرکت بطئی این گسست و جدایی تا اعماق روایت است، رسوب بطئی این گسست در دل خود روایت؛ روایت‌های از هم گسیخته، گسست‌ها و جدایی‌هایی که خود نیز مبتلا به گسست می‌شوند. سینمای فرهادی نام خاص این پروسه‌ی گسست و‌ جدایی تاریخی است که از ۱۳۷۶ شروع می‌شود، ادامه می‌یابد، دچار لختی و رخوت می‌شود و سپس وقفه و سکته، اما بالقوگی آن جامعه را از درون دچار گسست و جدایی می‌کند. سینمای او دقیقا بر حول‌و‌حوش این لبه‌ی تیز، خطرناک، شکننده و سست پرتگاه گسست فعال می‌شود، نقطه‌ای که سینمای ایران عمدتا برای عدم مواجهه با خطرات آن، یا با توسل به طناب مهار معنا و بی‌معنایی بر لبه‌ی آن می‌ایستد یا اساسا، خود را از ایستادن بر لبه‌ی آن معاف می‌کند.

نویسنده: #مازیار_اسلامی

لینک این کتاب:
https://goo.gl/lPZnHx

@shahreketab
#دیالوگ

خسته‌دلان خورشید را سرزنش می‌کنند.
برای آن‌ها ارزشِ درخت، به سایه است.

#فریدریش_نیچه
#حکمت_شادان

لینک کتاب:
https://goo.gl/FSmGjd

@shahreketab
#داستان_جهان
#برشی_از_یک_کتاب

می‌گویند نیچه، پس از قطع رابطه با لو، غرق در تنهایی مطلق شب در کوهستان‌های مشرف به خلیج ژن گردش می‌کرد، آتشی عظیم می‌افروخت و به تماشای خاموش شدنش می‌نشست. من اغلب به این آتش اندیشیده‌ام و روشنایی آن در پس تمام زندگی فکری من رقصیده است. اگر حتی برای من پیش آمده که نسبت به برخی اندیشه‌ها و برخی آدم‌ها که در این قرن ملاقات کرده‌ام ناعادلانه رفتار کرده باشم، به علت این بوده که بی آن که خواسته باشم، آن‌ها را در برابر این آتش قرار داده ام که به سرعت به خاکستر تبدیلشان کرده‌است.

از کتاب: #یادداشت_ها
نویسنده: #البر_کامو

لینک اين كتاب:

https://goo.gl/99ONhU

@shahreketab
#داستان_جهان
#برشی_از_یک_کتاب

اینجا مردم قدر صبح را نمی‌دانند. با بیدارباش زنگ ساعت که همچون تیشه‌ای خوابشان را قطع می‌کند، به طرز خشنی از خواب برمی‌خیزند و بلافاصله خود را به دست تعجیلی شوم می‌سپارند. می‌توانی به من بگویی روزی که با چنین عمل خشنی شروع شود چگونه روزی خواهد بود؟ برای آدم‌هایی که بیدارباش هر صبح برایشان یک ضربه کوچک الکتریکی است چه اتفاق می‌افتد؟
هر روز با خشونت کنار بیا و هر روز لذت را فراموش کن.
باور کن همین صبح‌هاست که خلق و خوی آدم را تعیین می‌کند.


کتاب: #والس_خداحافظی
نویسنده: #میلان_کوندرا
مترجم: #عباس_پژمان

لینک این کتاب:
https://goo.gl/MFjfV6

@shahreketab
#تقویم_شهر_کتاب

10اسفند زادروز"مهدی اخوان ثالث"

سال 1307 در مشهد چشم به جهان گشود. تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در همین شهر گذراند و در سال 1326 دوره هنرستان مشهد رشته آهنگری را به پایان برد و همان‌جا در همین رشته آغاز به کار کرد سپس به تهران آمد آموزگار شد و در این شهر و پیرامون آن به تدریس پرداخت. اخوان چند بار به زندان افتاد و یک بار نیز به حومه کاشان تبعید شد. در سال 1329 ازدواج کرد در سال 1333 برای بار چندم به اتهام سیاسی زندانی شد. پس از آزادی از زندان در 1336 به کار در رادیو پرداخت و مدتی بعد به تلویزیون خوزستان منتقل شد.
در سال 1353 از خوزستان به تهران بازگشت و این بار در رادیو وتلویزیون ملی ایران به کار پرداخت در سال 1356 در دانشگاه های تهران ملی و تربیت معلم به تدریس شعر سامانی و معاصر روی آورد در سال 1360 بدون حقوق و با محرومیت از تمام مشاغل دولتی بازنشسته شد.
در سال 1369 به دعوت خانه فرهنگ آلمان برای برگزاری شب شعری از تاریخ 4 تا 7 آوریل برای نخستین بار به خارج رفت و سرانجام چند ماهی پس از بازگشت از سفر در شهریور ماه جان سپرد وی در توس در کنار آرامگاه فردوسی به خاک سپرده شد از او 4 فرزند به یادگار مانده است.

از تهي سرشار
جويبار لحظه ها جاريست
چون سبوي تشنه كه‌اندر خواب بيند آب و اندر آب بيند سنگ
دوستان را ميشناسم من
زندگي را دوست مي دارم
مرگ را دشمن


لینک آثار اخوان:
https://goo.gl/yu6xS0

@shahreketab