🌺🍂🍃🌺🍃🍂🌺🍃🍂
🍃🌺🍃🍂
🍂🍃🌺
🌺🍂
🍂
☀️ 4شنبه : 1403/02/12 ☀️فال حافظ 👇
🔹بتی دارم که گرد گل ز سنبل سایه بان دارد
🔹بهار عارضش خطی به خون ارغوان دارد
🔸غبار خط بپوشانید خورشید رخش یا رب
🔸بقای جاودانش ده که حسن جاودان دارد
🔹چو عاشق میشدم گفتم که بردم گوهر مقصود
🔹ندانستم که این دریا چه موج خون فشان دارد
🔸ز چشمت جان نشاید برد کز هر سو که میبینم
🔸کمین از گوشهای کردهست و تیر اندر کمان دارد
🔹چو دام طره افشاند ز گرد خاطر عشاق
🔹به غماز صبا گوید که راز ما نهان دارد
🔸بیفشان جرعهای بر خاک و حال اهل دل بشنو
🔸که از جمشید و کیخسرو فراوان داستان دارد
🔹چو در رویت بخندد گل مشو در دامش ای بلبل
🔹که بر گل اعتمادی نیست گر حسن جهان دارد
🔸خدا را داد من بستان از او ای شحنه مجلس
🔸که می با دیگری خوردهست و با من سر گران دارد
🔹به فتراک ار همیبندی خدا را زود صیدم کن
🔹که آفتهاست در تاخیر و طالب را زیان دارد
🔸ز سروقد دلجویت مکن محروم چشمم را
🔸بدین سرچشمهاش بنشان که خوش آبی روان دارد
🔹ز خوف هجرم ایمن کن اگر امید آن داری
🔹که از چشم بداندیشان خدایت در امان دارد
🔸چه عذر بخت خود گویم که آن عیار شهرآشوب
🔸به تلخی کشت حافظ را و شکر در دهان دارد
🍃
🌺🍂
🍂🍃🌺
🍃🌺🍂🍃
🌺🍂🍃🌺🍂🍃🌺🍂🍃
☑️ معاني ابيات فال حافظ : غزل ( 120 )
🔹1) محبوبی دارم که سایه زلف سنبل مانندش گرداگردصورتش را پوشانیده و چهره شادابش فرمان قتل گل ارغوان را دردست دارد .
🔸2) آنگاه که دل را به دست عشق می سپردم ، تصور می کردم که گوهر مقصود را به چنگ آورده ام و نمی دانستم که دریای عشق چه موجهای کُشنده یی دارد
🔹3) از گزند تیر نگاهت نمی توان جان به سلامت بُرد زیرا هر سو می نگرم می بینم که در گوشه یی کمین کرده و تیر در کمان نهاده است.
🔸4) آنگاه که محبوب دام زلف خود را از گرد وغبار خاطرات عشاق تکان داده و می زداید، به نسیم خبر چین صبا بگو که راز گرد ملال خاطره ما را فاش نسازد .
🔹5) اگر شراب خوری جرعه یی با یاد گذشتگان بر خاک بیفشان و از خاک سرگذشت صاحبان قدرت در گذشته را جویا شو زیرا این خاک از دوران سلطنت جمشید و کیخسرو داستانهای زیادی به خاطر دارد .
🔸6) ای بلبل، تا گل بر روی تو خندید دل از دست مده و در دام نیرنگ او نیفت زیرا بر گل ، هر چندهم که زیبایی هایی دنیا را دارا باشد اعتمادی نیست .
🔹7) ای مدیر و حاکم مجلس ، برای خاطر خدا داد مرا از او بگیر زیرا او در حال شادی با دیگران باده خور و حالت خماری و سرسنگینی را برای من دارد.
🔸8) اگر مرا پس از شکار کردن به فتراک زین خود می بندی واز برای خدا هر چه زودتر مرا شکار کن که در تأخیر و دیر کردن آفات و زیانهایی است .
🔹9) دیدگان مرا از دیدار اندام سرو مانند دلپذیرت محروم مکن و این سرو را در کنار سرچشمه چشم من بنشان که آبی روان و خونش دارد .
🔸10) از میان بزرگان شهر، تنها کمال دولت و دین، ابو الوفا، با من وفاداری کرد.
🔹11) برای بخت خود چه عذری و بیا ورم آن محبوب زیبای شهر آشوب در حالیکه شیرین سخن و خوش بیان است ما را از شدت تلخی وتندخویی از پای در آورد.
#حضرت_حافظ
@shahrahan
🔸شهرآهن
www.shahrahan.com
👇 پخش فایل صوتی غزل 👇
🍃🌺🍃🍂
🍂🍃🌺
🌺🍂
🍂
☀️ 4شنبه : 1403/02/12 ☀️فال حافظ 👇
🔹بتی دارم که گرد گل ز سنبل سایه بان دارد
🔹بهار عارضش خطی به خون ارغوان دارد
🔸غبار خط بپوشانید خورشید رخش یا رب
🔸بقای جاودانش ده که حسن جاودان دارد
🔹چو عاشق میشدم گفتم که بردم گوهر مقصود
🔹ندانستم که این دریا چه موج خون فشان دارد
🔸ز چشمت جان نشاید برد کز هر سو که میبینم
🔸کمین از گوشهای کردهست و تیر اندر کمان دارد
🔹چو دام طره افشاند ز گرد خاطر عشاق
🔹به غماز صبا گوید که راز ما نهان دارد
🔸بیفشان جرعهای بر خاک و حال اهل دل بشنو
🔸که از جمشید و کیخسرو فراوان داستان دارد
🔹چو در رویت بخندد گل مشو در دامش ای بلبل
🔹که بر گل اعتمادی نیست گر حسن جهان دارد
🔸خدا را داد من بستان از او ای شحنه مجلس
🔸که می با دیگری خوردهست و با من سر گران دارد
🔹به فتراک ار همیبندی خدا را زود صیدم کن
🔹که آفتهاست در تاخیر و طالب را زیان دارد
🔸ز سروقد دلجویت مکن محروم چشمم را
🔸بدین سرچشمهاش بنشان که خوش آبی روان دارد
🔹ز خوف هجرم ایمن کن اگر امید آن داری
🔹که از چشم بداندیشان خدایت در امان دارد
🔸چه عذر بخت خود گویم که آن عیار شهرآشوب
🔸به تلخی کشت حافظ را و شکر در دهان دارد
🍃
🌺🍂
🍂🍃🌺
🍃🌺🍂🍃
🌺🍂🍃🌺🍂🍃🌺🍂🍃
☑️ معاني ابيات فال حافظ : غزل ( 120 )
🔹1) محبوبی دارم که سایه زلف سنبل مانندش گرداگردصورتش را پوشانیده و چهره شادابش فرمان قتل گل ارغوان را دردست دارد .
🔸2) آنگاه که دل را به دست عشق می سپردم ، تصور می کردم که گوهر مقصود را به چنگ آورده ام و نمی دانستم که دریای عشق چه موجهای کُشنده یی دارد
🔹3) از گزند تیر نگاهت نمی توان جان به سلامت بُرد زیرا هر سو می نگرم می بینم که در گوشه یی کمین کرده و تیر در کمان نهاده است.
🔸4) آنگاه که محبوب دام زلف خود را از گرد وغبار خاطرات عشاق تکان داده و می زداید، به نسیم خبر چین صبا بگو که راز گرد ملال خاطره ما را فاش نسازد .
🔹5) اگر شراب خوری جرعه یی با یاد گذشتگان بر خاک بیفشان و از خاک سرگذشت صاحبان قدرت در گذشته را جویا شو زیرا این خاک از دوران سلطنت جمشید و کیخسرو داستانهای زیادی به خاطر دارد .
🔸6) ای بلبل، تا گل بر روی تو خندید دل از دست مده و در دام نیرنگ او نیفت زیرا بر گل ، هر چندهم که زیبایی هایی دنیا را دارا باشد اعتمادی نیست .
🔹7) ای مدیر و حاکم مجلس ، برای خاطر خدا داد مرا از او بگیر زیرا او در حال شادی با دیگران باده خور و حالت خماری و سرسنگینی را برای من دارد.
🔸8) اگر مرا پس از شکار کردن به فتراک زین خود می بندی واز برای خدا هر چه زودتر مرا شکار کن که در تأخیر و دیر کردن آفات و زیانهایی است .
🔹9) دیدگان مرا از دیدار اندام سرو مانند دلپذیرت محروم مکن و این سرو را در کنار سرچشمه چشم من بنشان که آبی روان و خونش دارد .
🔸10) از میان بزرگان شهر، تنها کمال دولت و دین، ابو الوفا، با من وفاداری کرد.
🔹11) برای بخت خود چه عذری و بیا ورم آن محبوب زیبای شهر آشوب در حالیکه شیرین سخن و خوش بیان است ما را از شدت تلخی وتندخویی از پای در آورد.
#حضرت_حافظ
@shahrahan
🔸شهرآهن
www.shahrahan.com
👇 پخش فایل صوتی غزل 👇
🌺🍂🍃🌺🍃🍂🌺🍃🍂
🍃🌺🍃🍂
🍂🍃🌺
🌺🍂
🍂
☀️فال حافظ 👇1شنبه : 1403/02/16 ☀️
🔹هر آن کو خاطر مجموع و یار نازنین دارد
🔹سعادت همدم او گشت و دولت همنشین دارد
🔸حریم عشق را درگه بسی بالاتر از عقل است
🔸کسی آن آستان بوسد که جان در آستین دارد
🔹دهان تنگ شیرینش مگر ملک سلیمان است
🔹که نقش خاتم لعلش جهان زیر نگین دارد
🔸لب لعل و خط مشکین چو آنش هست و اینش هست
🔸بنازم دلبر خود را که حسنش آن و این دارد
🔹به خواری منگر ای منعم ضعیفان و نحیفان را
🔹که صدر مجلس عشرت گدای رهنشین دارد
🔸چو بر روی زمین باشی توانایی غنیمت دان
🔸که دوران ناتوانیها بسی زیر زمین دارد
🔹بلاگردان جان و تن دعای مستمندان است
🔹که بیند خیر از آن خرمن که ننگ از خوشه چین دارد
🔸صبا از عشق من رمزی بگو با آن شه خوبان
🔸که صد جمشید و کیخسرو غلام کمترین دارد
🔹و گر گوید نمیخواهم چو حافظ عاشق مفلس
🔹بگوییدش که سلطانی گدایی همنشین دارد
🍃
🌺🍂
🍂🍃🌺
🍃🌺🍂🍃
🌺🍂🍃🌺🍂🍃🌺🍂🍃
☑️ معاني ابيات فال حافظ : غزل ( 121 ) 👇
(1)یادش بخیر آن پیر میفروش که دیروز گفت شراب بنوش و غم دلت را فراموش کن.
(2) جایگاه عشق، مقامی بسیار بالاتر از عقل دارد و تنها کسی میتواند بر درگاه عشق بوسه بزند و به مقام عشق راه یابد که جان خود را برای نثار، در آستین داشته باشد. «جان در آستین داشتن» در زمان حافظ معادل همان «جان بر کف داشتن» زمان ماست.
(3) به نظر میرسد که دهان کوچک و شکرین محبوب من، پادشاهی سلیمان است که نقش و نگار انگشتری لب لعل او، یک جهان را زیر فرمان خود دارد. حافظ دهان یار را به انگشتر سلیمان یا بهتر بگوییم نگین انگشتر سلیمان تشبیه کرده است که سلیمان با کمک آن قادر بود به همه موجودات فرمانروایی کند.
(4) وقتی که یار در چهرهاش لب لعل و سبزه عذار دارد، به دلبرم افتخار میکنم که زیباییاش این هر دو را دارد.
(5) ای توانگر، به ناتوانان و ضعیفان با چشم حقارت نگاه مکن، زیرا گدایانِ بیخانمان به بالای مجلس بادهنوشی راه دارند.
(6) اکنون که زنده هستی و روی زمین راه میروی، قدر و ارزش توانایی را بدان، زیرا که روزگار، ناتوانیها یا ناتوانان بسیاری را در زیر خاک پنهان کرده است.
(7) دعای خیر مستمندان، بلا و آفت را از جان و دل دور میکند، چه کسی از خرمنی بهره میبرد که از گدایان خوشهچین که در اطراف آن هستند شرم داشته باشد؟ یعنی همیشه چیزی از مال را باید انفاق کنی تا به برکت آن دست پیدا کنی.
(8) ای باد صبا، نکتهای از وصف عاشقی مرا بازگو کن برای آن شاه خوبان (یار و محبوب) که کمترین بنده زرخرید او جمشید و کیخسرو هستند.
(9) (در ادامه بیت قبل) و اگر آن شاه خوبان پاسخ داد که عاشقی حقیر و بیچیز همچون حافظ را نمیخواهم، به او بگویید که همواره پادشاهان همنشینی از مستمندان دارند. یعنی چیزی از آن شاه کم نمیشود اگر من هم عاشقش باشم.
#حضرت_حافظ
@shahrahan
🔸شهرآهن
www.shahrahan.com
👇 پخش فایل صوتی غزل 👇
🍃🌺🍃🍂
🍂🍃🌺
🌺🍂
🍂
☀️فال حافظ 👇1شنبه : 1403/02/16 ☀️
🔹هر آن کو خاطر مجموع و یار نازنین دارد
🔹سعادت همدم او گشت و دولت همنشین دارد
🔸حریم عشق را درگه بسی بالاتر از عقل است
🔸کسی آن آستان بوسد که جان در آستین دارد
🔹دهان تنگ شیرینش مگر ملک سلیمان است
🔹که نقش خاتم لعلش جهان زیر نگین دارد
🔸لب لعل و خط مشکین چو آنش هست و اینش هست
🔸بنازم دلبر خود را که حسنش آن و این دارد
🔹به خواری منگر ای منعم ضعیفان و نحیفان را
🔹که صدر مجلس عشرت گدای رهنشین دارد
🔸چو بر روی زمین باشی توانایی غنیمت دان
🔸که دوران ناتوانیها بسی زیر زمین دارد
🔹بلاگردان جان و تن دعای مستمندان است
🔹که بیند خیر از آن خرمن که ننگ از خوشه چین دارد
🔸صبا از عشق من رمزی بگو با آن شه خوبان
🔸که صد جمشید و کیخسرو غلام کمترین دارد
🔹و گر گوید نمیخواهم چو حافظ عاشق مفلس
🔹بگوییدش که سلطانی گدایی همنشین دارد
🍃
🌺🍂
🍂🍃🌺
🍃🌺🍂🍃
🌺🍂🍃🌺🍂🍃🌺🍂🍃
☑️ معاني ابيات فال حافظ : غزل ( 121 ) 👇
(1)یادش بخیر آن پیر میفروش که دیروز گفت شراب بنوش و غم دلت را فراموش کن.
(2) جایگاه عشق، مقامی بسیار بالاتر از عقل دارد و تنها کسی میتواند بر درگاه عشق بوسه بزند و به مقام عشق راه یابد که جان خود را برای نثار، در آستین داشته باشد. «جان در آستین داشتن» در زمان حافظ معادل همان «جان بر کف داشتن» زمان ماست.
(3) به نظر میرسد که دهان کوچک و شکرین محبوب من، پادشاهی سلیمان است که نقش و نگار انگشتری لب لعل او، یک جهان را زیر فرمان خود دارد. حافظ دهان یار را به انگشتر سلیمان یا بهتر بگوییم نگین انگشتر سلیمان تشبیه کرده است که سلیمان با کمک آن قادر بود به همه موجودات فرمانروایی کند.
(4) وقتی که یار در چهرهاش لب لعل و سبزه عذار دارد، به دلبرم افتخار میکنم که زیباییاش این هر دو را دارد.
(5) ای توانگر، به ناتوانان و ضعیفان با چشم حقارت نگاه مکن، زیرا گدایانِ بیخانمان به بالای مجلس بادهنوشی راه دارند.
(6) اکنون که زنده هستی و روی زمین راه میروی، قدر و ارزش توانایی را بدان، زیرا که روزگار، ناتوانیها یا ناتوانان بسیاری را در زیر خاک پنهان کرده است.
(7) دعای خیر مستمندان، بلا و آفت را از جان و دل دور میکند، چه کسی از خرمنی بهره میبرد که از گدایان خوشهچین که در اطراف آن هستند شرم داشته باشد؟ یعنی همیشه چیزی از مال را باید انفاق کنی تا به برکت آن دست پیدا کنی.
(8) ای باد صبا، نکتهای از وصف عاشقی مرا بازگو کن برای آن شاه خوبان (یار و محبوب) که کمترین بنده زرخرید او جمشید و کیخسرو هستند.
(9) (در ادامه بیت قبل) و اگر آن شاه خوبان پاسخ داد که عاشقی حقیر و بیچیز همچون حافظ را نمیخواهم، به او بگویید که همواره پادشاهان همنشینی از مستمندان دارند. یعنی چیزی از آن شاه کم نمیشود اگر من هم عاشقش باشم.
#حضرت_حافظ
@shahrahan
🔸شهرآهن
www.shahrahan.com
👇 پخش فایل صوتی غزل 👇
🌺🍂🍃🌺🍂🍃🌺🍂🍃
🍃🌺🍃🍂
🍂🍃🌺
🌺🍂
🍂
☀️فال حافظ 👇2شنبه : 1403/02/17 ☀️
🔹هر آن که جانب اهل خدا نگه دارد
🔹خداش در همه حال از بلا نگه دارد
🔸حدیث دوست نگویم مگر به حضرت دوست
🔸که آشنا سخن آشنا نگه دارد
🔹دلا معاش چنان کن که گر بلغزد پای
🔹فرشتهات به دو دست دعا نگه دارد
🔸گرت هواست که معشوق نگسلد پیمان
🔸نگاه دار سر رشته تا نگه دارد
🔹صبا بر آن سر زلف ار دل مرا بینی
🔹ز روی لطف بگویش که جا نگه دارد
🔸چو گفتمش که دلم را نگاه دار چه گفت
🔸ز دست بنده چه خیزد خدا نگه دارد
🔹سر و زر و دل و جانم فدای آن یاری
🔹که حق صحبت مهر و وفا نگه دارد
🔸غبار راهگذارت کجاست تا حافظ
🔸به یادگار نسیم صبا نگه دارد
🍃
🌺🍂
🍂🍃🌺
🍃🌺🍂🍃
🌺🍂🍃🌺🍂🍃🌺🍂🍃
☑️ معني ابيات فال حافظ : غزل (122)👇
🔸(1) هر آن کسی که ارزش بندگان خاص خدا را حفظ کند و احترام آنها را نگه دارد، خداوند در تمامی احوال او را از بلا مصون نگاه میدارد.
🔹 (2) من راز و سخن عشق به دوست را مگر به خود او یا به خداوند باریتعالی نخواهم گفت، زیرا که تنها دوست و محرم اسرار، راز و اسرار دوست را حفظ خواهد کرد.
🔸(3) ای دل آن طور زندگی کن که اگر در جایی پایت لغزید، فرشتگان دو دست دعا بر آسمان برداشته و تو را حفظ کنند.
🔹(4) اگر میخواهی که محبوب، عهد و پیمان مودت را نگسلد، سر رشته دوستی را محکم نگاه دار تا او نیز رشته محبت را رها نکند.
🔸 (5) ای باد صبا، اگر دل مرا اسیر در سر زلف یار دیدی، لطفی کن و از سر مهربانی به او بگو که جایگاهش را حفظ کند. یعنی سر زلف یار بهترین جا برای دل است.
🔹(6) وقتی به یار گفتم دلم را در عشق خود نگاه دار، میدانید چه جوابی داد؟ او گفت که از من کاری بر نمیآید، باید که خدا، خودش آن را حفظ میکند.
🔸(7) آرزومندم که سر، مال، دل و جانم به قربان محبوبی بشود که حق و ارزش همصحبتی مهرآمیز و وفادارانه را رعایت میکند.
🔹(8) ای جانان من، گَرد خاک راه محل عبور تو کجاست تا حافظ دلداده کمی از آن را به عنوان یادگاری از نسیم صبا نزد خود نگاه دارد.
#حضرت_حافظ
@shahrahan
🔸 شهرآهن
www.shahrahan.com
👇 پخش فایل صوتی غزل 👇
🍃🌺🍃🍂
🍂🍃🌺
🌺🍂
🍂
☀️فال حافظ 👇2شنبه : 1403/02/17 ☀️
🔹هر آن که جانب اهل خدا نگه دارد
🔹خداش در همه حال از بلا نگه دارد
🔸حدیث دوست نگویم مگر به حضرت دوست
🔸که آشنا سخن آشنا نگه دارد
🔹دلا معاش چنان کن که گر بلغزد پای
🔹فرشتهات به دو دست دعا نگه دارد
🔸گرت هواست که معشوق نگسلد پیمان
🔸نگاه دار سر رشته تا نگه دارد
🔹صبا بر آن سر زلف ار دل مرا بینی
🔹ز روی لطف بگویش که جا نگه دارد
🔸چو گفتمش که دلم را نگاه دار چه گفت
🔸ز دست بنده چه خیزد خدا نگه دارد
🔹سر و زر و دل و جانم فدای آن یاری
🔹که حق صحبت مهر و وفا نگه دارد
🔸غبار راهگذارت کجاست تا حافظ
🔸به یادگار نسیم صبا نگه دارد
🍃
🌺🍂
🍂🍃🌺
🍃🌺🍂🍃
🌺🍂🍃🌺🍂🍃🌺🍂🍃
☑️ معني ابيات فال حافظ : غزل (122)👇
🔸(1) هر آن کسی که ارزش بندگان خاص خدا را حفظ کند و احترام آنها را نگه دارد، خداوند در تمامی احوال او را از بلا مصون نگاه میدارد.
🔹 (2) من راز و سخن عشق به دوست را مگر به خود او یا به خداوند باریتعالی نخواهم گفت، زیرا که تنها دوست و محرم اسرار، راز و اسرار دوست را حفظ خواهد کرد.
🔸(3) ای دل آن طور زندگی کن که اگر در جایی پایت لغزید، فرشتگان دو دست دعا بر آسمان برداشته و تو را حفظ کنند.
🔹(4) اگر میخواهی که محبوب، عهد و پیمان مودت را نگسلد، سر رشته دوستی را محکم نگاه دار تا او نیز رشته محبت را رها نکند.
🔸 (5) ای باد صبا، اگر دل مرا اسیر در سر زلف یار دیدی، لطفی کن و از سر مهربانی به او بگو که جایگاهش را حفظ کند. یعنی سر زلف یار بهترین جا برای دل است.
🔹(6) وقتی به یار گفتم دلم را در عشق خود نگاه دار، میدانید چه جوابی داد؟ او گفت که از من کاری بر نمیآید، باید که خدا، خودش آن را حفظ میکند.
🔸(7) آرزومندم که سر، مال، دل و جانم به قربان محبوبی بشود که حق و ارزش همصحبتی مهرآمیز و وفادارانه را رعایت میکند.
🔹(8) ای جانان من، گَرد خاک راه محل عبور تو کجاست تا حافظ دلداده کمی از آن را به عنوان یادگاری از نسیم صبا نزد خود نگاه دارد.
#حضرت_حافظ
@shahrahan
🔸 شهرآهن
www.shahrahan.com
👇 پخش فایل صوتی غزل 👇
🌺🍂🍃🌺🍃🍂🌺🍃🍂
🍃🌺🍃🍂
🍂🍃🌺
🌺🍂
🍂
☀️3شنبه : 1403/02/18 ☀️فال حافظ 👇
🔹مطرب عشق عجب ساز و نوایی دارد
🔹نقش هر نغمه که زد راه به جایی دارد
🔸عالم از ناله عشاق مبادا خالی
🔸که خوش آهنگ و فرح بخش هوایی دارد
🔹پیر دردی کش ما گر چه ندارد زر و زور
🔹خوش عطابخش و خطاپوش خدایی دارد
🔸محترم دار دلم کاین مگس قندپرست
🔸تا هواخواه تو شد فر همایی دارد
🔹از عدالت نبود دور گرش پرسد حال
🔹پادشاهی که به همسایه گدایی دارد
🔸اشک خونین بنمودم به طبیبان گفتند
🔸درد عشق است و جگرسوز دوایی دارد
🔹ستم از غمزه میاموز که در مذهب عشق
🔹هر عمل اجری و هر کرده جزایی دارد
🔸نغز گفت آن بت ترسابچه باده پرست
🔸شادی روی کسی خور که صفایی دارد
🔹خسروا حافظ درگاه نشین فاتحه خواند
🔹و از زبان تو تمنای دعایی دارد
🍃
🌺🍂
🍂🍃🌺
🍃🌺🍂🍃
🌺🍂🍃🌺🍂🍃🌺🍂🍃
☑️ معاني ابيات فال حافظ : غزل ( 123 )
🔹1) رامشگر و نوازنده موسیقی عشق چقدر آهنگ و نوای خوشی دارد. هر نغمهای که او مینوازد، بسیار بجا و شایسته است و در یکی از دستگاههای موسیقی است.
🔸2)آرزومندم که جهان از ناله عاشقان خالی مباشد چراکه آهنگی خوش و حالی دل انگیز دارد.
🔹3) اگر چه شیخ شرابنوش ما مال و قدرت بازو ندارد، اما پروردگاری خوب دارد که به او میبخشد و خطا و گناهش را میپوشاند.
🔸4) دل مرا گرامی بدار، زیرا دلم همچون مگسی قند لبانت را میستاید و از زمانی که عاشق شده، شکوه و بخت هما را بدست آورده است. هواخواهی تو ارزش دل مرا بالا برده است.
🔹5) آن پادشاه (در اینجا یعنی فرد توانگر) که در همسایگیاش، شخصی گدا زندگی میکند، اگر از حال و احوال او بپرسد و به او کمک کند، از عدل و انصاف دور نخواهد بود، بلکه عین عدالت است.
🔸6) وقتی که اشک همچون خون خودم را به طبیبان نشان دادم؛ آنها گفتند این درد، درد عشق است و دوای آن جانگداز است. احتمالاً منظور از دوای درد عشق همان صبر و تحمل فراق است که جگر را آتش میزند.
🔹7) ای دوست، از کرشمه چشم خود، ستمگری را یاد نگیر، چراکه در آیین عشق، هر کار نیک، ثوابی و هر عمل، مزدی دارد. هر نیکی و بدی که انجام بدهی، نتیجه آن را خواهی دید.
🔸8) چقدر کلامی نیکو و بدیع بود که آن زیباروی یهودیزاده بادهنوش گفت که شراب را به شادی رخسار آن یاری بنوش که صفای درونی دارد.
🔹9) ای پادشاه، حافظ که در آستانه درگاه تو نشسته و مقیم کوی توست، سوره حمد را قرائت کرد و خواستار دعایی است که تو در حقش بنمایی.
#حضرت_حافظ
@shahrahan
🔸شهرآهن
www.shahrahan.com
👇 پخش فایل صوتی غزل 👇
🍃🌺🍃🍂
🍂🍃🌺
🌺🍂
🍂
☀️3شنبه : 1403/02/18 ☀️فال حافظ 👇
🔹مطرب عشق عجب ساز و نوایی دارد
🔹نقش هر نغمه که زد راه به جایی دارد
🔸عالم از ناله عشاق مبادا خالی
🔸که خوش آهنگ و فرح بخش هوایی دارد
🔹پیر دردی کش ما گر چه ندارد زر و زور
🔹خوش عطابخش و خطاپوش خدایی دارد
🔸محترم دار دلم کاین مگس قندپرست
🔸تا هواخواه تو شد فر همایی دارد
🔹از عدالت نبود دور گرش پرسد حال
🔹پادشاهی که به همسایه گدایی دارد
🔸اشک خونین بنمودم به طبیبان گفتند
🔸درد عشق است و جگرسوز دوایی دارد
🔹ستم از غمزه میاموز که در مذهب عشق
🔹هر عمل اجری و هر کرده جزایی دارد
🔸نغز گفت آن بت ترسابچه باده پرست
🔸شادی روی کسی خور که صفایی دارد
🔹خسروا حافظ درگاه نشین فاتحه خواند
🔹و از زبان تو تمنای دعایی دارد
🍃
🌺🍂
🍂🍃🌺
🍃🌺🍂🍃
🌺🍂🍃🌺🍂🍃🌺🍂🍃
☑️ معاني ابيات فال حافظ : غزل ( 123 )
🔹1) رامشگر و نوازنده موسیقی عشق چقدر آهنگ و نوای خوشی دارد. هر نغمهای که او مینوازد، بسیار بجا و شایسته است و در یکی از دستگاههای موسیقی است.
🔸2)آرزومندم که جهان از ناله عاشقان خالی مباشد چراکه آهنگی خوش و حالی دل انگیز دارد.
🔹3) اگر چه شیخ شرابنوش ما مال و قدرت بازو ندارد، اما پروردگاری خوب دارد که به او میبخشد و خطا و گناهش را میپوشاند.
🔸4) دل مرا گرامی بدار، زیرا دلم همچون مگسی قند لبانت را میستاید و از زمانی که عاشق شده، شکوه و بخت هما را بدست آورده است. هواخواهی تو ارزش دل مرا بالا برده است.
🔹5) آن پادشاه (در اینجا یعنی فرد توانگر) که در همسایگیاش، شخصی گدا زندگی میکند، اگر از حال و احوال او بپرسد و به او کمک کند، از عدل و انصاف دور نخواهد بود، بلکه عین عدالت است.
🔸6) وقتی که اشک همچون خون خودم را به طبیبان نشان دادم؛ آنها گفتند این درد، درد عشق است و دوای آن جانگداز است. احتمالاً منظور از دوای درد عشق همان صبر و تحمل فراق است که جگر را آتش میزند.
🔹7) ای دوست، از کرشمه چشم خود، ستمگری را یاد نگیر، چراکه در آیین عشق، هر کار نیک، ثوابی و هر عمل، مزدی دارد. هر نیکی و بدی که انجام بدهی، نتیجه آن را خواهی دید.
🔸8) چقدر کلامی نیکو و بدیع بود که آن زیباروی یهودیزاده بادهنوش گفت که شراب را به شادی رخسار آن یاری بنوش که صفای درونی دارد.
🔹9) ای پادشاه، حافظ که در آستانه درگاه تو نشسته و مقیم کوی توست، سوره حمد را قرائت کرد و خواستار دعایی است که تو در حقش بنمایی.
#حضرت_حافظ
@shahrahan
🔸شهرآهن
www.shahrahan.com
👇 پخش فایل صوتی غزل 👇
🌺🍂🍃🌺🍃🍂🌺🍃🍂
🍃🌺🍃🍂
🍂🍃🌺
🌺🍂
🍂
☀️4شنبه : 1403/02/19 ☀️فال حافظ 👇
🔸آن که از سنبل او غالیه تابی دارد
🔸 باز با دلشدگان ناز و عتابی دارد
🔹 از سر کشته خود میگذری همچون باد
🔹 چه توان کرد که عمر است و شتابی دارد
🔸 ماه خورشید نمایش ز پس پرده زلف
🔸 آفتابیست که در پیش سحابی دارد
🔹 چشم من کرد به هر گوشه روان سیل سرشک
🔹 تا سهی سرو تو را تازهتر آبی دارد
🔸 غمزه شوخ تو خونم به خطا میریزد
🔸 فرصتش باد که خوش فکر صوابی دارد
🔹 آب حیوان اگر این است که دارد لب دوست
🔹 روشن است این که خضر بهره سرابی دارد
🔸 چشم مخمور تو دارد ز دلم قصد جگر
🔸 ترک مست است مگر میل کبابی دارد
🔹 جان بیمار مرا نیست ز تو روی سؤال
🔹 ای خوش آن خسته که از دوست جوابی دارد
🔸 کی کند سوی دل خسته حافظ نظری
🔸 چشم مستش که به هر گوشه خرابی دارد
🍃
🌺🍂
🍂🍃🌺
🍃🌺🍂🍃
🌺🍂🍃🌺🍂🍃🌺🍂🍃
☑️ معاني ابيات فال حافظ : غزل ( 124 ) 👇
🔸(1) آن كه غاليه ، در برابر زلف سنبل مانندش در پيچ و تاب و رنج و عذاب است باز با عاشقان دل از دست داده خود سر ناز و تندي دارد.
🔹(2) مانند باد ، شتابان از كنار عاشقي كه كشته شده اوست مي گذرد. چه مي شود كرد كه او چون عمر مي ماند و مانند آن در رفتن شتاب دارد.
🔸(3)صورت ماهش كه به خورشيد مي ماند، در زير زلف ، چون آفتابي است كه ابر آن را پو شانيده است.
🔹(4) ديدگان من از هر سو سيل اشك روا كرده تا سرو قد تورا با آب تر وتازه نگهدارد.
🔸(5)حركات دلبرانه و جسورانه چشم تو خون مرا به خطا مي ريزد . اميد آنكه مجال اينكار پيدا كند زيرا فكر صواب در سر دارد.
🔹(6) اگر اب حيات اين است كه لب لعل يار در خود دارد ، روشن است كه آبي را كه خضر در شهر تاريكي نوشيده سرابي بيش نبوده است.
🔸(7) چشم خمارين تو مي خواهد جگر دل مرا بسوزاند . تركي مست است كه گويا ميل كباب كرده است.
🔹(8)جان خسته من روي آن را ندارد كه از تو تمنايي بكند. خوشا بحال آن خسته يي كه دوست به او جواب مساعد بدهد .
🔸(9) چشم مست تو كه در هر گوشه يي عاشقي دل از دست داده وواله و شيدا دارد، ديگر توجه چگونه ممكن است كه به سوي دل خسته و بيمار حافظ نگاه و توجهي داشته باشد.
#حضرت_حافظ
@shahrahan
#شهرآهن
www.shahrahan.com
👇 پخش فایل صوتی غزل 👇
🍃🌺🍃🍂
🍂🍃🌺
🌺🍂
🍂
☀️4شنبه : 1403/02/19 ☀️فال حافظ 👇
🔸آن که از سنبل او غالیه تابی دارد
🔸 باز با دلشدگان ناز و عتابی دارد
🔹 از سر کشته خود میگذری همچون باد
🔹 چه توان کرد که عمر است و شتابی دارد
🔸 ماه خورشید نمایش ز پس پرده زلف
🔸 آفتابیست که در پیش سحابی دارد
🔹 چشم من کرد به هر گوشه روان سیل سرشک
🔹 تا سهی سرو تو را تازهتر آبی دارد
🔸 غمزه شوخ تو خونم به خطا میریزد
🔸 فرصتش باد که خوش فکر صوابی دارد
🔹 آب حیوان اگر این است که دارد لب دوست
🔹 روشن است این که خضر بهره سرابی دارد
🔸 چشم مخمور تو دارد ز دلم قصد جگر
🔸 ترک مست است مگر میل کبابی دارد
🔹 جان بیمار مرا نیست ز تو روی سؤال
🔹 ای خوش آن خسته که از دوست جوابی دارد
🔸 کی کند سوی دل خسته حافظ نظری
🔸 چشم مستش که به هر گوشه خرابی دارد
🍃
🌺🍂
🍂🍃🌺
🍃🌺🍂🍃
🌺🍂🍃🌺🍂🍃🌺🍂🍃
☑️ معاني ابيات فال حافظ : غزل ( 124 ) 👇
🔸(1) آن كه غاليه ، در برابر زلف سنبل مانندش در پيچ و تاب و رنج و عذاب است باز با عاشقان دل از دست داده خود سر ناز و تندي دارد.
🔹(2) مانند باد ، شتابان از كنار عاشقي كه كشته شده اوست مي گذرد. چه مي شود كرد كه او چون عمر مي ماند و مانند آن در رفتن شتاب دارد.
🔸(3)صورت ماهش كه به خورشيد مي ماند، در زير زلف ، چون آفتابي است كه ابر آن را پو شانيده است.
🔹(4) ديدگان من از هر سو سيل اشك روا كرده تا سرو قد تورا با آب تر وتازه نگهدارد.
🔸(5)حركات دلبرانه و جسورانه چشم تو خون مرا به خطا مي ريزد . اميد آنكه مجال اينكار پيدا كند زيرا فكر صواب در سر دارد.
🔹(6) اگر اب حيات اين است كه لب لعل يار در خود دارد ، روشن است كه آبي را كه خضر در شهر تاريكي نوشيده سرابي بيش نبوده است.
🔸(7) چشم خمارين تو مي خواهد جگر دل مرا بسوزاند . تركي مست است كه گويا ميل كباب كرده است.
🔹(8)جان خسته من روي آن را ندارد كه از تو تمنايي بكند. خوشا بحال آن خسته يي كه دوست به او جواب مساعد بدهد .
🔸(9) چشم مست تو كه در هر گوشه يي عاشقي دل از دست داده وواله و شيدا دارد، ديگر توجه چگونه ممكن است كه به سوي دل خسته و بيمار حافظ نگاه و توجهي داشته باشد.
#حضرت_حافظ
@shahrahan
#شهرآهن
www.shahrahan.com
👇 پخش فایل صوتی غزل 👇
🌺🍂🍃🌺🍃🍂🌺🍃🍂
🍃🌺🍃🍂
🍂🍃🌺
🌺🍂
🍂
☀️فال حافظ 👇1شنبه : 1403/02/23 ☀️
🔹شاهد آن نیست که مویی و میانی دارد
🔹بنده طلعت آن باش که آنی دارد
🔸شیوه حور و پری گر چه لطیف است ولی
🔸خوبی آن است و لطافت که فلانی دارد
🔹چشمه چشم مرا ای گل خندان دریاب
🔹که به امید تو خوش آب روانی دارد
🔸گوی خوبی که برد از تو که خورشید آن جا
🔸نه سواریست که در دست عنانی دارد
🔹دل نشان شد سخنم تا تو قبولش کردی
🔹آری آری سخن عشق نشانی دارد
🔸خم ابروی تو در صنعت تیراندازی
🔸برده از دست هر آن کس که کمانی دارد
🔹در ره عشق نشد کس به یقین محرم راز
🔹هر کسی بر حسب فکر گمانی دارد
🔸با خرابات نشینان ز کرامات ملاف
🔸هر سخن وقتی و هر نکته مکانی دارد
🔹مرغ زیرک نزند در چمنش پرده سرای
🔹هر بهاری که به دنباله خزانی دارد
🔸مدعی گو لغز و نکته به حافظ مفروش
🔸کلک ما نیز زبانی و بیانی دارد
🍃
🌺🍂
🍂🍃🌺
🍃🌺🍂🍃
🌺🍂🍃🌺🍂🍃🌺🍂🍃
☑️ معنی ابیات فال حافظ : غزل (125)👇
🔹(۱) زیبارو کسی نیست که گیسوانی مشکین و کمری باریک دارد، غلام چهره کسی باش که لطیفهای از حسن دارد. «آن» چیزیست که حس شود بدون چگونگی.
🔸(۲) هرچند که راه و روش فرشته و پری نازک و دلپذیر است، ولی خوبی و نیکویی تنها همان است که محبوب ما دارد.
🔹(۳) ای زیباروی خندان، به چشمه چشم من و اشکهای بسیارم، توجه و عنایتی داشته باش، زیرا که به امید التفات تو جویباری روان است.
🔸(۴) چه کسی میتواند یعنی هیچکس نمیتواند که در بازی چوگان دلبری، گوی زیبایی و حسن را از تو ببرد و حتی خورشید نیز با آن همه جلوهاش، سواری نیست که در دست عنان اختیار داشته باشد. تو از خورشید نیز گوی خوبی را میربایی.
🔹(۵) کلام من وقتی که آرامشبخش دل تو شد، بالاخره آن را پذیرفتی، بله چنین است که گفتار عاشقانه، شیوه خاص خود را دارد.
🔸(6)کمان ابروی تو در راه و روش تیراندازی، هر کمانداری را شکست داده است.
🔹(7) به یقین، هر کسی در مسیر عشق، محرم راز نخواهد بود و هر سالکی به اندازه اندیشه خود، از عشق گمان و تصویری دارد یعنی آنچه افراد مختلف از عالم عشق میگویند برداشت ذهنی خودشان است و اسرار عشق این نیست.
🔸(8) نزد ساکنان میخانه عشق، از کرامات خود دم مزن، زیرا هر سخن، زمانی و هر نکته لطیفی، مکانی خاص برای گفتن دارد.
🔹(9) مرغ هوشیار در آن سبزهزار که پس از بهارش، خزان میآید، خیمه اقامت نمیزند و آنجا را برای سکونت انتخاب نمیکند. تو هم اگر زیرک و دانایی در این دنیا که خوشیاش پایدار نیست، خانه مگیر.
🔸(10) به فرد پرادعا و نکتهفروش بگویید که با لطیفهها و معماهای خود به حافظ فخر نفروشد، زیرا قلم من نیز زبانی شیوا و بیانی بلیغ دارد و جوابش را با شعری نغز خواهد داد.
#حضرت_حافظ
@shahrahan
🔸 شهرآهن
www.shahrahan.com
👇 پخش فایل صوتی غزل 👇
🍃🌺🍃🍂
🍂🍃🌺
🌺🍂
🍂
☀️فال حافظ 👇1شنبه : 1403/02/23 ☀️
🔹شاهد آن نیست که مویی و میانی دارد
🔹بنده طلعت آن باش که آنی دارد
🔸شیوه حور و پری گر چه لطیف است ولی
🔸خوبی آن است و لطافت که فلانی دارد
🔹چشمه چشم مرا ای گل خندان دریاب
🔹که به امید تو خوش آب روانی دارد
🔸گوی خوبی که برد از تو که خورشید آن جا
🔸نه سواریست که در دست عنانی دارد
🔹دل نشان شد سخنم تا تو قبولش کردی
🔹آری آری سخن عشق نشانی دارد
🔸خم ابروی تو در صنعت تیراندازی
🔸برده از دست هر آن کس که کمانی دارد
🔹در ره عشق نشد کس به یقین محرم راز
🔹هر کسی بر حسب فکر گمانی دارد
🔸با خرابات نشینان ز کرامات ملاف
🔸هر سخن وقتی و هر نکته مکانی دارد
🔹مرغ زیرک نزند در چمنش پرده سرای
🔹هر بهاری که به دنباله خزانی دارد
🔸مدعی گو لغز و نکته به حافظ مفروش
🔸کلک ما نیز زبانی و بیانی دارد
🍃
🌺🍂
🍂🍃🌺
🍃🌺🍂🍃
🌺🍂🍃🌺🍂🍃🌺🍂🍃
☑️ معنی ابیات فال حافظ : غزل (125)👇
🔹(۱) زیبارو کسی نیست که گیسوانی مشکین و کمری باریک دارد، غلام چهره کسی باش که لطیفهای از حسن دارد. «آن» چیزیست که حس شود بدون چگونگی.
🔸(۲) هرچند که راه و روش فرشته و پری نازک و دلپذیر است، ولی خوبی و نیکویی تنها همان است که محبوب ما دارد.
🔹(۳) ای زیباروی خندان، به چشمه چشم من و اشکهای بسیارم، توجه و عنایتی داشته باش، زیرا که به امید التفات تو جویباری روان است.
🔸(۴) چه کسی میتواند یعنی هیچکس نمیتواند که در بازی چوگان دلبری، گوی زیبایی و حسن را از تو ببرد و حتی خورشید نیز با آن همه جلوهاش، سواری نیست که در دست عنان اختیار داشته باشد. تو از خورشید نیز گوی خوبی را میربایی.
🔹(۵) کلام من وقتی که آرامشبخش دل تو شد، بالاخره آن را پذیرفتی، بله چنین است که گفتار عاشقانه، شیوه خاص خود را دارد.
🔸(6)کمان ابروی تو در راه و روش تیراندازی، هر کمانداری را شکست داده است.
🔹(7) به یقین، هر کسی در مسیر عشق، محرم راز نخواهد بود و هر سالکی به اندازه اندیشه خود، از عشق گمان و تصویری دارد یعنی آنچه افراد مختلف از عالم عشق میگویند برداشت ذهنی خودشان است و اسرار عشق این نیست.
🔸(8) نزد ساکنان میخانه عشق، از کرامات خود دم مزن، زیرا هر سخن، زمانی و هر نکته لطیفی، مکانی خاص برای گفتن دارد.
🔹(9) مرغ هوشیار در آن سبزهزار که پس از بهارش، خزان میآید، خیمه اقامت نمیزند و آنجا را برای سکونت انتخاب نمیکند. تو هم اگر زیرک و دانایی در این دنیا که خوشیاش پایدار نیست، خانه مگیر.
🔸(10) به فرد پرادعا و نکتهفروش بگویید که با لطیفهها و معماهای خود به حافظ فخر نفروشد، زیرا قلم من نیز زبانی شیوا و بیانی بلیغ دارد و جوابش را با شعری نغز خواهد داد.
#حضرت_حافظ
@shahrahan
🔸 شهرآهن
www.shahrahan.com
👇 پخش فایل صوتی غزل 👇
🌺🍂🍃🌺🍃🍂🌺🍃🍂
🍃🌺🍃🍂
🍂🍃🌺
🌺🍂
🍂
☀️فال حافظ 👇2شنبه : 1403/02/24 ☀️
🔹جان بی جمال جانان میل جهان ندارد
🔹هر کس که این ندارد حقا که آن ندارد
🔸با هیچ کس نشانی زان دلستان ندیدم
🔸یا من خبر ندارم یا او نشان ندارد
🔹هر شبنمی در این ره صد بحر آتشین است
🔹دردا که این معما شرح و بیان ندارد
🔸سرمنزل فراغت نتوان ز دست دادن
🔸ای ساروان فروکش کاین ره کران ندارد
🔹چنگ خمیده قامت میخواندت به عشرت
🔹بشنو که پند پیران هیچت زیان ندارد
🔸ای دل طریق رندی از محتسب بیاموز
🔸مست است و در حق او کس این گمان ندارد
🔹احوال گنج قارون کایام داد بر باد
🔹در گوش دل فروخوان تا زر نهان ندارد
🔸گر خود رقیب شمع است اسرار از او بپوشان
🔸کان شوخ سربریده بند زبان ندارد
🔹کس در جهان ندارد یک بنده همچو حافظ
🔹زیرا که چون تو شاهی کس در جهان ندارد
🍃
🌺🍂
🍂🍃🌺
🍃🌺🍂🍃
🌺🍂🍃🌺🍂🍃🌺🍂🍃
☑️ معنی ابیات فال حافظ : غزل (126)👇
🔹(۱) جان بدون دیدار چهره یار، میل و رغبتی به این دنیا ندارد و هرکس که جانانی ندارد بدرستی که جانی ندارد.
🔸(۲) من نشان و اثری از آن دلربای خود در هیچکس ندیدم، حال یا من خبری از آن ندارم و یا او خود نشانی ندارد.
🔹(۳) در راه عشق، هر قطره شبنم، گویی صد دریا آتش است، افسوس که این سخن پوشیده را بیش از این نمیتوان شرح و تفصیلی داد.
🔸(۴) محل فرود آمدن و آسودگی را نمیتوان از دست داد و ترک کرد، پس ای قافلهسالار، بار را فروانداز و در همینجا اطراق کن، زیرا این راهی که میرویم، پایان و نهایتی ندارد.
🔹(۵) چنگ (یکی از آلات موسیقی) که همانند پیران قامتی خمیده دارد تو را به خوشگذرانی دعوت میکند، نصیحت او را به گوش بگیر، چراکه از شنیدنش ضرری نمیبینی.
🔸(6)ای دل، روش زیرکی را از محتسب (پاسبان امور شرعی) یاد بگیر، زیرا در حالی که مست است کسی درباره او این شک و گمان را ندارد که می خورده است.
🔹(7) در گوش دل خود، داستان گنج قارون را که زمانه آن را بر باد داد، بازگو کن تا زر و سیم پنهان نکند.
🔸(8) حتی اگر شمع، حریف تو باشد، اسرارت را از او پنهان کن، زیرا او گستاخی است که سر از تنش جدا شده و زبانش، بندی ندارد و سرّت را برملا میسازد.
🔹(9) هیچکس در این دنیا، غلام و بندهای مانند حافظ ندارد و علت هم این است که هیچ کس، پادشاهی بزرگوار همچون تو ندارد
#حضرت_حافظ
@shahrahan
🔸 شهرآهن
www.shahrahan.com
👇 پخش فایل صوتی غزل 👇
🍃🌺🍃🍂
🍂🍃🌺
🌺🍂
🍂
☀️فال حافظ 👇2شنبه : 1403/02/24 ☀️
🔹جان بی جمال جانان میل جهان ندارد
🔹هر کس که این ندارد حقا که آن ندارد
🔸با هیچ کس نشانی زان دلستان ندیدم
🔸یا من خبر ندارم یا او نشان ندارد
🔹هر شبنمی در این ره صد بحر آتشین است
🔹دردا که این معما شرح و بیان ندارد
🔸سرمنزل فراغت نتوان ز دست دادن
🔸ای ساروان فروکش کاین ره کران ندارد
🔹چنگ خمیده قامت میخواندت به عشرت
🔹بشنو که پند پیران هیچت زیان ندارد
🔸ای دل طریق رندی از محتسب بیاموز
🔸مست است و در حق او کس این گمان ندارد
🔹احوال گنج قارون کایام داد بر باد
🔹در گوش دل فروخوان تا زر نهان ندارد
🔸گر خود رقیب شمع است اسرار از او بپوشان
🔸کان شوخ سربریده بند زبان ندارد
🔹کس در جهان ندارد یک بنده همچو حافظ
🔹زیرا که چون تو شاهی کس در جهان ندارد
🍃
🌺🍂
🍂🍃🌺
🍃🌺🍂🍃
🌺🍂🍃🌺🍂🍃🌺🍂🍃
☑️ معنی ابیات فال حافظ : غزل (126)👇
🔹(۱) جان بدون دیدار چهره یار، میل و رغبتی به این دنیا ندارد و هرکس که جانانی ندارد بدرستی که جانی ندارد.
🔸(۲) من نشان و اثری از آن دلربای خود در هیچکس ندیدم، حال یا من خبری از آن ندارم و یا او خود نشانی ندارد.
🔹(۳) در راه عشق، هر قطره شبنم، گویی صد دریا آتش است، افسوس که این سخن پوشیده را بیش از این نمیتوان شرح و تفصیلی داد.
🔸(۴) محل فرود آمدن و آسودگی را نمیتوان از دست داد و ترک کرد، پس ای قافلهسالار، بار را فروانداز و در همینجا اطراق کن، زیرا این راهی که میرویم، پایان و نهایتی ندارد.
🔹(۵) چنگ (یکی از آلات موسیقی) که همانند پیران قامتی خمیده دارد تو را به خوشگذرانی دعوت میکند، نصیحت او را به گوش بگیر، چراکه از شنیدنش ضرری نمیبینی.
🔸(6)ای دل، روش زیرکی را از محتسب (پاسبان امور شرعی) یاد بگیر، زیرا در حالی که مست است کسی درباره او این شک و گمان را ندارد که می خورده است.
🔹(7) در گوش دل خود، داستان گنج قارون را که زمانه آن را بر باد داد، بازگو کن تا زر و سیم پنهان نکند.
🔸(8) حتی اگر شمع، حریف تو باشد، اسرارت را از او پنهان کن، زیرا او گستاخی است که سر از تنش جدا شده و زبانش، بندی ندارد و سرّت را برملا میسازد.
🔹(9) هیچکس در این دنیا، غلام و بندهای مانند حافظ ندارد و علت هم این است که هیچ کس، پادشاهی بزرگوار همچون تو ندارد
#حضرت_حافظ
@shahrahan
🔸 شهرآهن
www.shahrahan.com
👇 پخش فایل صوتی غزل 👇
🌺🍂🍃🌺🍃🍂🌺🍃🍂
🍃🌺🍃🍂
🍂🍃🌺
🌺🍂
🍂
☀️فال حافظ 👇3شنبه : 1403/02/25 ☀️
🔹روشنی طلعت تو ماه ندارد
🔹پیش تو گل رونق گیاه ندارد
🔸گوشه ابروی توست منزل جانم
🔸خوشتر از این گوشه پادشاه ندارد
🔹هر شبنمی در این ره صد بحر آتشین است
🔹دردا که این معما شرح و بیان ندارد
🔸تا چه کند با رخ تو دود دل من
🔸آینه دانی که تاب آه ندارد
🔹شوخی نرگس نگر که پیش تو بشکفت
🔹چشم دریده ادب نگاه ندارد
🔸دیدم و آن چشم دل سیه که تو داری
🔸جانب هیچ آشنا نگاه ندارد
🔹رطل گرانم ده ای مرید خرابات
🔹شادی شیخی که خانقاه ندارد
🔸خون خور و خامش نشین که آن دل نازک
🔸طاقت فریاد دادخواه ندارد
🔹گو برو و آستین به خون جگر شوی
🔹هر که در این آستانه راه ندارد
🔸نی من تنها کشم تطاول زلفت
🔸کیست که او داغ آن سیاه ندارد
🔹حافظ اگر سجده تو کرد مکن عیب
🔹کافر عشق ای صنم گناه ندارد
🍃
🌺🍂
🍂🍃🌺
🍃🌺🍂🍃
🌺🍂🍃🌺🍂🍃🌺🍂🍃
☑️ معنی ابیات فال حافظ : غزل (127)👇
🔹(۱) ماه، فروغ و روشنایی چهره تو را ندارد و گل سرخ در برابر تو، جلوه گیاه ندارد. تو از همه زیباتری.
🔸(۲) خم ابروی تو مأوا و خانه جان من است، حتی پادشاه نیز مثل من گوشهای خوشتر از این نقطه ندارد.
🔹(۳) نمیدانم که آه دل من با رخساره تو چه میخواهد بکند، زیرا خودت هم میدانی که آیینه، توان پایداری در مقابل آه ندارد. آیینه در برابر آه تیره میشود.
🔸(۴) گستاخی نرگس را نگاه کن که در نزد تو شکفت، آری، نرگس بی حیا نمیتواند ادب را رعایت کند.
🔹(۵) خوب تحقیق کردم و فهمیدم که چشمان سیاهدل و ظالمت به هیچ آشنایی رحم نخواهی کرد.
🔸(6) ای شاگرد میخانه، بخاطر شادی آن پیری که خانقاه و جایگاه ریاکاری ندارد، به من پیمانه بزرگ شراب بده.
🔹(7) (احتمالاً خطاب به دل خودش میگوید) غصه و اندوه بخور و خاموش و ساکت باش، زیرا که دل نازک معشوق، طاقت و توان شنیدن فریادهای دادخواه و دادستاننده تو را ندارد.
🔸(8) به هر کسی که به آستان عشق راه نیافته است بگو که برود و با آستین، خون جگر خود را که از چشمانش سرازیر است، پاک کند.
🔹(9) تنها من نیستم که بار ستم گیسوانت را میکشم، چه کسی را مییابی که داغ گیسوی سیاه تو را بر دل نداشته باشد؟ یعنی همه داغدار وصال تو هستند.
🔸(10) چنانچه حافظ به تو سجده کرد بر او خرده مگیر، زیرا ای بت زیبارو، کافر عشق گناهی مرتکب نشده است
#حضرت_حافظ
@shahrahan
🔸 شهرآهن
www.shahrahan.com
🍃🌺🍃🍂
🍂🍃🌺
🌺🍂
🍂
☀️فال حافظ 👇3شنبه : 1403/02/25 ☀️
🔹روشنی طلعت تو ماه ندارد
🔹پیش تو گل رونق گیاه ندارد
🔸گوشه ابروی توست منزل جانم
🔸خوشتر از این گوشه پادشاه ندارد
🔹هر شبنمی در این ره صد بحر آتشین است
🔹دردا که این معما شرح و بیان ندارد
🔸تا چه کند با رخ تو دود دل من
🔸آینه دانی که تاب آه ندارد
🔹شوخی نرگس نگر که پیش تو بشکفت
🔹چشم دریده ادب نگاه ندارد
🔸دیدم و آن چشم دل سیه که تو داری
🔸جانب هیچ آشنا نگاه ندارد
🔹رطل گرانم ده ای مرید خرابات
🔹شادی شیخی که خانقاه ندارد
🔸خون خور و خامش نشین که آن دل نازک
🔸طاقت فریاد دادخواه ندارد
🔹گو برو و آستین به خون جگر شوی
🔹هر که در این آستانه راه ندارد
🔸نی من تنها کشم تطاول زلفت
🔸کیست که او داغ آن سیاه ندارد
🔹حافظ اگر سجده تو کرد مکن عیب
🔹کافر عشق ای صنم گناه ندارد
🍃
🌺🍂
🍂🍃🌺
🍃🌺🍂🍃
🌺🍂🍃🌺🍂🍃🌺🍂🍃
☑️ معنی ابیات فال حافظ : غزل (127)👇
🔹(۱) ماه، فروغ و روشنایی چهره تو را ندارد و گل سرخ در برابر تو، جلوه گیاه ندارد. تو از همه زیباتری.
🔸(۲) خم ابروی تو مأوا و خانه جان من است، حتی پادشاه نیز مثل من گوشهای خوشتر از این نقطه ندارد.
🔹(۳) نمیدانم که آه دل من با رخساره تو چه میخواهد بکند، زیرا خودت هم میدانی که آیینه، توان پایداری در مقابل آه ندارد. آیینه در برابر آه تیره میشود.
🔸(۴) گستاخی نرگس را نگاه کن که در نزد تو شکفت، آری، نرگس بی حیا نمیتواند ادب را رعایت کند.
🔹(۵) خوب تحقیق کردم و فهمیدم که چشمان سیاهدل و ظالمت به هیچ آشنایی رحم نخواهی کرد.
🔸(6) ای شاگرد میخانه، بخاطر شادی آن پیری که خانقاه و جایگاه ریاکاری ندارد، به من پیمانه بزرگ شراب بده.
🔹(7) (احتمالاً خطاب به دل خودش میگوید) غصه و اندوه بخور و خاموش و ساکت باش، زیرا که دل نازک معشوق، طاقت و توان شنیدن فریادهای دادخواه و دادستاننده تو را ندارد.
🔸(8) به هر کسی که به آستان عشق راه نیافته است بگو که برود و با آستین، خون جگر خود را که از چشمانش سرازیر است، پاک کند.
🔹(9) تنها من نیستم که بار ستم گیسوانت را میکشم، چه کسی را مییابی که داغ گیسوی سیاه تو را بر دل نداشته باشد؟ یعنی همه داغدار وصال تو هستند.
🔸(10) چنانچه حافظ به تو سجده کرد بر او خرده مگیر، زیرا ای بت زیبارو، کافر عشق گناهی مرتکب نشده است
#حضرت_حافظ
@shahrahan
🔸 شهرآهن
www.shahrahan.com
🌺🍂🍃🌺🍃🍂🌺🍃🍂
🍃🌺🍃🍂
🍂🍃🌺
🌺🍂
🍂
☀️فال حافظ 👇4شنبه : 1403/02/26 ☀️
🔹نیست در شهر نگاری که دل ما ببرد
🔹بختم ار یار شود رختم از این جا ببرد
🔸کو حریفی کش سرمست که پیش کرمش
🔸عاشق سوخته دل نام تمنا ببرد
🔹باغبانا ز خزان بیخبرت میبینم
🔹آه از آن روز که بادت گل رعنا ببرد
🔸رهزن دهر نخفتهست مشو ایمن از او
🔸اگر امروز نبردهست که فردا ببرد
🔹در خیال این همه لعبت به هوس میبازم
🔹بو که صاحب نظری نام تماشا ببرد
🔸علم و فضلی که به چل سال دلم جمع آورد
🔸ترسم آن نرگس مستانه به یغما ببرد
🔹بانگ گاوی چه صدا بازدهد عشوه مخر
🔹سامری کیست که دست از ید بیضا ببرد
🔸جام مینایی می سد ره تنگ دلیست
🔸منه از دست که سیل غمت از جا ببرد
🔹راه عشق ار چه کمینگاه کمانداران است
🔹هر که در این آستانه راه ندارد
🔸حافظ ار جان طلبد غمزه مستانه یار
🔸خانه از غیر بپرداز و بهل تا ببرد
🍃
🌺🍂
🍂🍃🌺
🍃🌺🍂🍃
🌺🍂🍃🌺🍂🍃🌺🍂🍃
☑️ معنی ابیات فال حافظ : غزل (128)👇
🔹(۱) در این شهر زیبارویی که دل ما را ببرد پیدا نمیکنم، اگر بختم یاری دهد. از این شهر، رخت برخواهم بست و خواهم رفت.
🔸(۲) خم ابروی تو مأوا و خانه جان من است، حتی پادشاه نیز مثل من گوشهای خوشتر از این نقطه ندارد.
🔹(۳) ای باغبان، تو را از پاییز عمر ناآگاه و غافل میبینم، افسوس بر آن زمانی که باد خزانی، گل زیبای حسن تو را با خود ببرد و نابود سازد.
🔸(۴) سارق و دزد زمانه نخوابیده و بیدار است پس از دشمنی او خود را آسوده مپندار، زیرا اگر امروز سرمایه حیات تو را نبرده، فردا خواهد برد.
🔹(۵) من در خیال خود با این همه اسباب بازی سر میکنم شاید که صاحب نظری پیدا شود و خواستار تماشای آنان شود.
🔸(6) علم و دانشی را که طی چهل سال زندگی، دلم جمع کرده است، میترسم که ناگاه آن چشمان خمار همچون نرگس به تاراج ببرد.
🔹(7) اگر بانگ و آواز گوساله سامری بلند شد فریب مخور، سامری چه کسی است یعنی توان آن را ندارد که بر ید بیضای موسی غلبه کند.
🔸(8) جام شیشهای شراب، مانع ورود دلتنگی است، پس آن را از دست مگذار وگرنه سیل اندوه تو را با خود میبرد.
🔹(9) اگرچه کمانداران راهزن در راه پرخطر عشق پنهان شدهاند با این حال هرکسی که آگاهانه در این راه قدم بگذارد، از دشمنان پیشی خواهد گرفت.
🔸(10) ای حافظ، اگر کرشمه مستانه یار، جانت را از تو بخواهد بگیرد، خانه دل را از غیر خالی گردان و بگذار که او جانت را با خود ببرد
#حضرت_حافظ
@shahrahan
🔸 شهرآهن
www.shahrahan.com
👇 پخش فایل صوتی غزل 👇
🍃🌺🍃🍂
🍂🍃🌺
🌺🍂
🍂
☀️فال حافظ 👇4شنبه : 1403/02/26 ☀️
🔹نیست در شهر نگاری که دل ما ببرد
🔹بختم ار یار شود رختم از این جا ببرد
🔸کو حریفی کش سرمست که پیش کرمش
🔸عاشق سوخته دل نام تمنا ببرد
🔹باغبانا ز خزان بیخبرت میبینم
🔹آه از آن روز که بادت گل رعنا ببرد
🔸رهزن دهر نخفتهست مشو ایمن از او
🔸اگر امروز نبردهست که فردا ببرد
🔹در خیال این همه لعبت به هوس میبازم
🔹بو که صاحب نظری نام تماشا ببرد
🔸علم و فضلی که به چل سال دلم جمع آورد
🔸ترسم آن نرگس مستانه به یغما ببرد
🔹بانگ گاوی چه صدا بازدهد عشوه مخر
🔹سامری کیست که دست از ید بیضا ببرد
🔸جام مینایی می سد ره تنگ دلیست
🔸منه از دست که سیل غمت از جا ببرد
🔹راه عشق ار چه کمینگاه کمانداران است
🔹هر که در این آستانه راه ندارد
🔸حافظ ار جان طلبد غمزه مستانه یار
🔸خانه از غیر بپرداز و بهل تا ببرد
🍃
🌺🍂
🍂🍃🌺
🍃🌺🍂🍃
🌺🍂🍃🌺🍂🍃🌺🍂🍃
☑️ معنی ابیات فال حافظ : غزل (128)👇
🔹(۱) در این شهر زیبارویی که دل ما را ببرد پیدا نمیکنم، اگر بختم یاری دهد. از این شهر، رخت برخواهم بست و خواهم رفت.
🔸(۲) خم ابروی تو مأوا و خانه جان من است، حتی پادشاه نیز مثل من گوشهای خوشتر از این نقطه ندارد.
🔹(۳) ای باغبان، تو را از پاییز عمر ناآگاه و غافل میبینم، افسوس بر آن زمانی که باد خزانی، گل زیبای حسن تو را با خود ببرد و نابود سازد.
🔸(۴) سارق و دزد زمانه نخوابیده و بیدار است پس از دشمنی او خود را آسوده مپندار، زیرا اگر امروز سرمایه حیات تو را نبرده، فردا خواهد برد.
🔹(۵) من در خیال خود با این همه اسباب بازی سر میکنم شاید که صاحب نظری پیدا شود و خواستار تماشای آنان شود.
🔸(6) علم و دانشی را که طی چهل سال زندگی، دلم جمع کرده است، میترسم که ناگاه آن چشمان خمار همچون نرگس به تاراج ببرد.
🔹(7) اگر بانگ و آواز گوساله سامری بلند شد فریب مخور، سامری چه کسی است یعنی توان آن را ندارد که بر ید بیضای موسی غلبه کند.
🔸(8) جام شیشهای شراب، مانع ورود دلتنگی است، پس آن را از دست مگذار وگرنه سیل اندوه تو را با خود میبرد.
🔹(9) اگرچه کمانداران راهزن در راه پرخطر عشق پنهان شدهاند با این حال هرکسی که آگاهانه در این راه قدم بگذارد، از دشمنان پیشی خواهد گرفت.
🔸(10) ای حافظ، اگر کرشمه مستانه یار، جانت را از تو بخواهد بگیرد، خانه دل را از غیر خالی گردان و بگذار که او جانت را با خود ببرد
#حضرت_حافظ
@shahrahan
🔸 شهرآهن
www.shahrahan.com
👇 پخش فایل صوتی غزل 👇
🌺🍂🍃🌺🍃🍂🌺🍃🍂
🍃🌺🍃🍂
🍂🍃🌺
🌺🍂
🍂
☀️فال حافظ 👇شنبه : 1403/02/29 ☀️
🔹اگرنه باده غم دل ز یاد ما ببرد
🔹نهیب حادثه بنیادمازجا ببرد
🔸اگر نه عقل به مستی فروکشدلنگر
🔸چگونه کشتی ازین ورطه بلاببرد
🔹فغان که با همه کس غایبانه باخت فلک
🔹که کس نبودکه دستی ازین دغا ببرد
🔸گذاربر ظلمات است خضراهی کو
🔸مبادکاتش محرومی آب ما ببرد
🔹دل ضعیفم از آن می کشد به طرف چمن
🔹که جان زمرگ به بیماری صبا ببرد
🔸طبیب عشق منم بقاده خور که اینمعجون
🔸فراغت آردو اندیشه خطا ببرد
🔹بسوخت حافظ و کس حال او به یار نگفت
🔹مگر نسیم پیامی خدای را ببرد
🍃
🌺🍂
🍂🍃🌺
🍃🌺🍂🍃
🌺🍂🍃🌺🍂🍃🌺🍂🍃
☑️ معاني ابيات فال حافظ : غزل ( 129 ) 👇
(1) اگر شراب غم دل را از یاد ما نبرد ، ( موج ) ترس و دلهره ( این) رویداد پایه وبنیاد ما را از جا کنده و با خود می برد.
(2) و اگر عقل در اثر مستی لنگر نیندازد چگونه کشتی وجود را از این گرداب بلا رهایی بخشد.
(3) افسوس که این دهر به هنگام حاضر نبودن مردم در صحنه ، بازی کرد و حریفی در میان نبود که از این حقه باز حیله گر ، بازی را ببرد.
(4) راه از تاریکی ها می گذرد . کجاست خضر و راهنمای راهی که ما راه هدایت کند. مبادا که درا ثر آتش نومیدی ، آبروی ما از دست برود .
(5) بدان سبب دل بیمار من میل به باغ و چمن دارد که بر اثر وزش نسیم رمقی در خود یافته و از مرگ جان به در برد .
(6) من طبیب بیماری عشقم . به تو دستور نوشیدن باده می دهم . چرا که این معجون و این ترکیب دارویی سبب آسودگی خیال شده و افکار پریشان را از میان می برد.
(7) حافظ ( از نگرانیها) سوخت و کسی حال او را به( آن )محبوب نگفت . خدا کند که نسیم صبا پیامش را به یار برساند.
#حضرت_حافظ
@shahrahan
🔸شهرآهن
www.shahrahan.com
👇 پخش فایل صوتی غزل 👇
🍃🌺🍃🍂
🍂🍃🌺
🌺🍂
🍂
☀️فال حافظ 👇شنبه : 1403/02/29 ☀️
🔹اگرنه باده غم دل ز یاد ما ببرد
🔹نهیب حادثه بنیادمازجا ببرد
🔸اگر نه عقل به مستی فروکشدلنگر
🔸چگونه کشتی ازین ورطه بلاببرد
🔹فغان که با همه کس غایبانه باخت فلک
🔹که کس نبودکه دستی ازین دغا ببرد
🔸گذاربر ظلمات است خضراهی کو
🔸مبادکاتش محرومی آب ما ببرد
🔹دل ضعیفم از آن می کشد به طرف چمن
🔹که جان زمرگ به بیماری صبا ببرد
🔸طبیب عشق منم بقاده خور که اینمعجون
🔸فراغت آردو اندیشه خطا ببرد
🔹بسوخت حافظ و کس حال او به یار نگفت
🔹مگر نسیم پیامی خدای را ببرد
🍃
🌺🍂
🍂🍃🌺
🍃🌺🍂🍃
🌺🍂🍃🌺🍂🍃🌺🍂🍃
☑️ معاني ابيات فال حافظ : غزل ( 129 ) 👇
(1) اگر شراب غم دل را از یاد ما نبرد ، ( موج ) ترس و دلهره ( این) رویداد پایه وبنیاد ما را از جا کنده و با خود می برد.
(2) و اگر عقل در اثر مستی لنگر نیندازد چگونه کشتی وجود را از این گرداب بلا رهایی بخشد.
(3) افسوس که این دهر به هنگام حاضر نبودن مردم در صحنه ، بازی کرد و حریفی در میان نبود که از این حقه باز حیله گر ، بازی را ببرد.
(4) راه از تاریکی ها می گذرد . کجاست خضر و راهنمای راهی که ما راه هدایت کند. مبادا که درا ثر آتش نومیدی ، آبروی ما از دست برود .
(5) بدان سبب دل بیمار من میل به باغ و چمن دارد که بر اثر وزش نسیم رمقی در خود یافته و از مرگ جان به در برد .
(6) من طبیب بیماری عشقم . به تو دستور نوشیدن باده می دهم . چرا که این معجون و این ترکیب دارویی سبب آسودگی خیال شده و افکار پریشان را از میان می برد.
(7) حافظ ( از نگرانیها) سوخت و کسی حال او را به( آن )محبوب نگفت . خدا کند که نسیم صبا پیامش را به یار برساند.
#حضرت_حافظ
@shahrahan
🔸شهرآهن
www.shahrahan.com
👇 پخش فایل صوتی غزل 👇
🌺🍂🍃🌺🍃🍂🌺🍃🍂
🍃🌺🍃🍂
🍂🍃🌺
🌺🍂
🍂
☀️1شنبه : 1403/02/30 ☀️فال حافظ 👇
🔹سحر بلبل حکایت با صبا کرد
🔹که عشق روی گل با ما چهها کرد
🔸از آن رنگ رخم خون در دل افتاد
🔸وز آن گلشن به خارم مبتلا کرد
🔹غلام همت آن نازنینم
🔹که کار خیر بی روی و ریا کرد
🔸من از بیگانگان دیگر ننالم
🔸که با من هر چه کرد آن آشنا کرد
🔹گر از سلطان طمع کردم خطا بود
🔹ور از دلبر وفا جستم جفا کرد
🔸خوشش باد آن نسیم صبحگاهی
🔸که درد شب نشینان را دوا کرد
🔹نقاب گل کشید و زلف سنبل
🔹گره بند قبای غنچه وا کرد
🔸به هر سو بلبل عاشق در افغان
🔸تنعم از میان باد صبا کرد
🔹بشارت بر به کوی می فروشان
🔹که حافظ توبه از زهد ریا کرد
🔸وفا از خواجگان شهر با من
🔸کمال دولت و دین بوالوفا کرد
🍃
🌺🍂
🍂🍃🌺
🍃🌺🍂🍃
🌺🍂🍃🌺🍂🍃🌺🍂🍃
☑️ معاني ابيات فال حافظ : غزل ( 130 )
🔹1) هنگام سحر، بلبل با باد صبا این سخن را میگفت که ببین چهره گل سرخ بر سر ما چه بلاهایی آورد.
🔸2) به خاطر رنگ سرخ چهره گل، دلم پر از خون شد و گل از آن گلزار، فقط خار بلا نصیب من نمود.
🔹3) بنده همت آن یار نازنین هستم که کار نیک را بدون ظاهرسازی و خودنمایی انجام داد.
🔸4) من دیگر از غریبهها ناله و شکایت نمیکنم، زیرا هرچه را که بر سرم آمده، آن یار آشنا به سرم آورده است.
🔹5) اگر از پادشاه انتظار داشتم که چیزی به من بدهد، فکری اشتباه بود و اگر از معشوق وفاداری طلبیدم، او به من ظلم و ستم کرد.
🔸6) وقت آن نسیم سحری که درد و اندوه شبزندهداران را درمان کرد، خوش و گوارا باد.
🔹7) (در ادامه بیت قبل، نسیم سحری) روبند گل سرخ را برداشت و زلف سنبل را گشود و بند قبای غنچه را باز کرد. قبا لباسی با جلوی باز بوده که به جای دکمه آن را با بند میبستند. باز شدن گرهبند قبای غنچه کنایه از شکوفا شدن آن است.
🔸8) بلبل عاشق و شیدا به هر طرف بوستان در ناله و زاری است و در این میان باد صبا با گل خوش میگذراند.
🔹9) به کوی میکده این مژده و نوید را ببر که حافظ از زهد ریاکارانه خود توبه کرد. یعنی اکنون که ترک زهد کرده به میخانه میرود.
🔸10) از میان بزرگان شهر، تنها کمال دولت و دین، ابو الوفا، با من وفاداری کرد.
#حضرت_حافظ
@shahrahan
🔸شهرآهن
www.shahrahan.com
👇 پخش فایل صوتی غزل 👇
🍃🌺🍃🍂
🍂🍃🌺
🌺🍂
🍂
☀️1شنبه : 1403/02/30 ☀️فال حافظ 👇
🔹سحر بلبل حکایت با صبا کرد
🔹که عشق روی گل با ما چهها کرد
🔸از آن رنگ رخم خون در دل افتاد
🔸وز آن گلشن به خارم مبتلا کرد
🔹غلام همت آن نازنینم
🔹که کار خیر بی روی و ریا کرد
🔸من از بیگانگان دیگر ننالم
🔸که با من هر چه کرد آن آشنا کرد
🔹گر از سلطان طمع کردم خطا بود
🔹ور از دلبر وفا جستم جفا کرد
🔸خوشش باد آن نسیم صبحگاهی
🔸که درد شب نشینان را دوا کرد
🔹نقاب گل کشید و زلف سنبل
🔹گره بند قبای غنچه وا کرد
🔸به هر سو بلبل عاشق در افغان
🔸تنعم از میان باد صبا کرد
🔹بشارت بر به کوی می فروشان
🔹که حافظ توبه از زهد ریا کرد
🔸وفا از خواجگان شهر با من
🔸کمال دولت و دین بوالوفا کرد
🍃
🌺🍂
🍂🍃🌺
🍃🌺🍂🍃
🌺🍂🍃🌺🍂🍃🌺🍂🍃
☑️ معاني ابيات فال حافظ : غزل ( 130 )
🔹1) هنگام سحر، بلبل با باد صبا این سخن را میگفت که ببین چهره گل سرخ بر سر ما چه بلاهایی آورد.
🔸2) به خاطر رنگ سرخ چهره گل، دلم پر از خون شد و گل از آن گلزار، فقط خار بلا نصیب من نمود.
🔹3) بنده همت آن یار نازنین هستم که کار نیک را بدون ظاهرسازی و خودنمایی انجام داد.
🔸4) من دیگر از غریبهها ناله و شکایت نمیکنم، زیرا هرچه را که بر سرم آمده، آن یار آشنا به سرم آورده است.
🔹5) اگر از پادشاه انتظار داشتم که چیزی به من بدهد، فکری اشتباه بود و اگر از معشوق وفاداری طلبیدم، او به من ظلم و ستم کرد.
🔸6) وقت آن نسیم سحری که درد و اندوه شبزندهداران را درمان کرد، خوش و گوارا باد.
🔹7) (در ادامه بیت قبل، نسیم سحری) روبند گل سرخ را برداشت و زلف سنبل را گشود و بند قبای غنچه را باز کرد. قبا لباسی با جلوی باز بوده که به جای دکمه آن را با بند میبستند. باز شدن گرهبند قبای غنچه کنایه از شکوفا شدن آن است.
🔸8) بلبل عاشق و شیدا به هر طرف بوستان در ناله و زاری است و در این میان باد صبا با گل خوش میگذراند.
🔹9) به کوی میکده این مژده و نوید را ببر که حافظ از زهد ریاکارانه خود توبه کرد. یعنی اکنون که ترک زهد کرده به میخانه میرود.
🔸10) از میان بزرگان شهر، تنها کمال دولت و دین، ابو الوفا، با من وفاداری کرد.
#حضرت_حافظ
@shahrahan
🔸شهرآهن
www.shahrahan.com
👇 پخش فایل صوتی غزل 👇
🌺🍂🍃🌺🍂🍃🌺🍂🍃
🍃🌺🍃🍂
🍂🍃🌺
🌺🍂
🍂
☀️فال حافظ 👇2شنبه : 1403/02/31 ☀️
🔹بیا که ترک فلک خوان روزه غارت کرد
🔹هلال عید به دور قدح اشارت کرد
🔸ثواب روزه و حج قبول آن کس برد
🔸که خاک میکده عشق را زیارت کرد
🔹مقام اصلی ما گوشه خرابات است
🔹خداش خیر دهاد آن که این عمارت کرد
🔸بهای باده چون لعل چیست جوهر عقل
🔸بیا که سود کسی برد کاین تجارت کرد
🔹نماز در خم آن ابروان محرابی
🔹کسی کند که به خون جگر طهارت کرد
🔸فغان که نرگس جماش شیخ شهر امروز
🔸نظر به دردکشان از سر حقارت کرد
🔹به روی یار نظر کن ز دیده منت دار
🔹که کار دیده نظر از سر بصارت کرد
🔸حدیث عشق ز حافظ شنو نه از واعظ
🔸اگر چه صنعت بسیار در عبارت کرد
🍃
🌺🍂
🍂🍃🌺
🍃🌺🍂🍃
🌺🍂🍃🌺🍂🍃🌺🍂🍃
☑️ معني ابيات فال حافظ : غزل (131)👇
🔸(1) بشتاب که چرخ غارتگر، سفره روزه را برچید و به تاراج برد. هلال ماه نو و عید فطر به گردش ساغر فرمان داد. حافظ با پایان پذیرفتن ماه رمضان، یاران را برای آمدن به مجلس نوشخواری دعوت میکند.
🔹 (2) آن کسی ثواب و اجر کامل روزه و حج پذیرفته خود را خواهد برد که خاک در میخانه عشق را زیارت کرده باشد. یعنی شرط قبول روزه و حج عاشق بودن است.
🔸(3) جایگاه واقعی ما در کنج دیر خرابات و میکده است، خدا به آن کسی که میخانه را بنا نهاد، خیر بدهد.
🔹(4) قیمت شراب قرمز همچون لعل چیست؟ گوهر خرد، بشتاب که کسی سود میبرد که این تجارت را انجام دهد. یعنی گوهر عقل را میدهد و باده شراب میخرد.
🔸(5) کسی میتواند در محراب آبروی جانان نماز بگزارد که با خون جگر وضو گرفته باشد.
🔹(6) فریاد از آن چشمان فسونگر پیر شهر که از سر حقارت به میگساران کهنهکار نگریست.
🔸(7) به چهره یار نگاه کن و سپاسگزار چشمانت باش، زیرا که تنها شخص کارآزموده، نگاهی از سر بینش و آگاهی به یار میاندازد.
🔹(8) سخن عشق را از حافظ گوش کن و نه از واعظ شهر، هرچند که واعظ در سخنان خود، تکلف و صنعت بسیار به کار میگیرد و لفاظی میکند.
#حضرت_حافظ
@shahrahan
🔸 شهرآهن
www.shahrahan.com
👇 پخش فایل صوتی غزل 👇
🍃🌺🍃🍂
🍂🍃🌺
🌺🍂
🍂
☀️فال حافظ 👇2شنبه : 1403/02/31 ☀️
🔹بیا که ترک فلک خوان روزه غارت کرد
🔹هلال عید به دور قدح اشارت کرد
🔸ثواب روزه و حج قبول آن کس برد
🔸که خاک میکده عشق را زیارت کرد
🔹مقام اصلی ما گوشه خرابات است
🔹خداش خیر دهاد آن که این عمارت کرد
🔸بهای باده چون لعل چیست جوهر عقل
🔸بیا که سود کسی برد کاین تجارت کرد
🔹نماز در خم آن ابروان محرابی
🔹کسی کند که به خون جگر طهارت کرد
🔸فغان که نرگس جماش شیخ شهر امروز
🔸نظر به دردکشان از سر حقارت کرد
🔹به روی یار نظر کن ز دیده منت دار
🔹که کار دیده نظر از سر بصارت کرد
🔸حدیث عشق ز حافظ شنو نه از واعظ
🔸اگر چه صنعت بسیار در عبارت کرد
🍃
🌺🍂
🍂🍃🌺
🍃🌺🍂🍃
🌺🍂🍃🌺🍂🍃🌺🍂🍃
☑️ معني ابيات فال حافظ : غزل (131)👇
🔸(1) بشتاب که چرخ غارتگر، سفره روزه را برچید و به تاراج برد. هلال ماه نو و عید فطر به گردش ساغر فرمان داد. حافظ با پایان پذیرفتن ماه رمضان، یاران را برای آمدن به مجلس نوشخواری دعوت میکند.
🔹 (2) آن کسی ثواب و اجر کامل روزه و حج پذیرفته خود را خواهد برد که خاک در میخانه عشق را زیارت کرده باشد. یعنی شرط قبول روزه و حج عاشق بودن است.
🔸(3) جایگاه واقعی ما در کنج دیر خرابات و میکده است، خدا به آن کسی که میخانه را بنا نهاد، خیر بدهد.
🔹(4) قیمت شراب قرمز همچون لعل چیست؟ گوهر خرد، بشتاب که کسی سود میبرد که این تجارت را انجام دهد. یعنی گوهر عقل را میدهد و باده شراب میخرد.
🔸(5) کسی میتواند در محراب آبروی جانان نماز بگزارد که با خون جگر وضو گرفته باشد.
🔹(6) فریاد از آن چشمان فسونگر پیر شهر که از سر حقارت به میگساران کهنهکار نگریست.
🔸(7) به چهره یار نگاه کن و سپاسگزار چشمانت باش، زیرا که تنها شخص کارآزموده، نگاهی از سر بینش و آگاهی به یار میاندازد.
🔹(8) سخن عشق را از حافظ گوش کن و نه از واعظ شهر، هرچند که واعظ در سخنان خود، تکلف و صنعت بسیار به کار میگیرد و لفاظی میکند.
#حضرت_حافظ
@shahrahan
🔸 شهرآهن
www.shahrahan.com
👇 پخش فایل صوتی غزل 👇
🌺🍂🍃🌺🍂🍃🌺🍂🍃
🍃🌺🍃🍂
🍂🍃🌺
🌺🍂
🍂
☀️فال حافظ 👇3شنبه : 1403/03/01 ☀️
🔹به آب روشن می عارفی طهارت کرد
🔹علی الصباح که میخانه را زیارت کرد
🔸همین که ساغر زرین خور نهان گردید
🔸هلال عید به دور قدح اشارت کرد
🔹خوشا نماز و نیاز کسی که از سر درد
🔹به آب دیده و خون جگر طهارت کرد
🔸امام خواجه که بودش سر نماز دراز
🔸به خون دختر رز خرقه را قصارت کرد
🔹دلم ز حلقه زلفش به جان خرید آشوب
🔹چه سود دید ندانم که این تجارت کرد
🔸اگر امام جماعت طلب کند امروز
🔸خبر دهید که حافظ به می طهارت کرد
🍃
🌺🍂
🍂🍃🌺
🍃🌺🍂🍃
🌺🍂🍃🌺🍂🍃🌺🍂🍃
☑️ معني ابيات فال حافظ : غزل (132)👇
🔸(1) عارف و صاحبدلی که بامدادان به دیدار از میخانه رفت. وضو با آب پاک باد. معرفت گرفت.
🔹 (2) به محض آنکه پیمانه طلایی و زرین خورشید پنهان شد، هلال ماه عید، به گردش ساغر در مجلس فرمان داد.
🔸(3) پسندیده باد نماز و عجز نیاز آنکسی که با درد مندی، با اشک چشم و خون جگر خویش، وضو گرفت.
🔹(4) پیشوای دینی که تصمیم بر آن داشت نماز را طولانی و با تأنی بخواند، ابتدا با شرابی که خون دختر تاک است، خرقه خود را سپید و پاک ساخت.
🔸(5) دلم از حلقه گیسوی او، به بهای جان خود، فتنه را خرید، نمی دانم چه سودی در این معامله دید که این کار را انجام داد.
🔹(6) اگر که امام جماعت، امروز مرا خواست به او خبر بدهید که حافظ با می معرفت، وضو گرفته است.
#حضرت_حافظ
@shahrahan
🔸 شهرآهن
www.shahrahan.com
👇 پخش فایل صوتی غزل 👇
🍃🌺🍃🍂
🍂🍃🌺
🌺🍂
🍂
☀️فال حافظ 👇3شنبه : 1403/03/01 ☀️
🔹به آب روشن می عارفی طهارت کرد
🔹علی الصباح که میخانه را زیارت کرد
🔸همین که ساغر زرین خور نهان گردید
🔸هلال عید به دور قدح اشارت کرد
🔹خوشا نماز و نیاز کسی که از سر درد
🔹به آب دیده و خون جگر طهارت کرد
🔸امام خواجه که بودش سر نماز دراز
🔸به خون دختر رز خرقه را قصارت کرد
🔹دلم ز حلقه زلفش به جان خرید آشوب
🔹چه سود دید ندانم که این تجارت کرد
🔸اگر امام جماعت طلب کند امروز
🔸خبر دهید که حافظ به می طهارت کرد
🍃
🌺🍂
🍂🍃🌺
🍃🌺🍂🍃
🌺🍂🍃🌺🍂🍃🌺🍂🍃
☑️ معني ابيات فال حافظ : غزل (132)👇
🔸(1) عارف و صاحبدلی که بامدادان به دیدار از میخانه رفت. وضو با آب پاک باد. معرفت گرفت.
🔹 (2) به محض آنکه پیمانه طلایی و زرین خورشید پنهان شد، هلال ماه عید، به گردش ساغر در مجلس فرمان داد.
🔸(3) پسندیده باد نماز و عجز نیاز آنکسی که با درد مندی، با اشک چشم و خون جگر خویش، وضو گرفت.
🔹(4) پیشوای دینی که تصمیم بر آن داشت نماز را طولانی و با تأنی بخواند، ابتدا با شرابی که خون دختر تاک است، خرقه خود را سپید و پاک ساخت.
🔸(5) دلم از حلقه گیسوی او، به بهای جان خود، فتنه را خرید، نمی دانم چه سودی در این معامله دید که این کار را انجام داد.
🔹(6) اگر که امام جماعت، امروز مرا خواست به او خبر بدهید که حافظ با می معرفت، وضو گرفته است.
#حضرت_حافظ
@shahrahan
🔸 شهرآهن
www.shahrahan.com
👇 پخش فایل صوتی غزل 👇
🌺🍂🍃🌺🍂🍃🌺🍂🍃
🍃🌺🍃🍂
🍂🍃🌺
🌺🍂
🍂
☀️فال حافظ 👇شنبه : 1403/03/05 ☀️
🔹صوفی نهاد دام و سر حقه باز کرد
🔹بنیاد مکر با فلک حقه باز کرد
🔸بازی چرخ بشکندش بیضه در کلاه
🔸زیرا که عرض شعبده با اهل راز کرد
🔹ساقی بیا که شاهد رعنای صوفیان
🔹دیگر به جلوه آمد و آغاز ناز کرد
🔸این مطرب از کجاست که ساز عراق ساخت
🔸و آهنگ بازگشت به راه حجاز کرد
🔹ای دل بیا که ما به پناه خدا رویم
🔹زان چه آستین کوته و دست دراز کرد
🔸صنعت مکن که هر که محبت نه راست باخت
🔸عشقش به روی دل در معنی فراز کرد
🔹فردا که پیشگاه حقیقت شود پدید
🔹شرمنده ره روی که عمل بر مجاز کرد
🔸ای کبک خوش خرام کجا میروی بایست
🔸عشقش به روی دل در معنی فراز کرد
🔹حافظ مکن ملامت رندان که در ازل
🔹ما را خدا ز زهد ریا بینیاز کرد
🍃
🌺🍂
🍂🍃🌺
🍃🌺🍂🍃
🌺🍂🍃🌺🍂🍃🌺🍂🍃
☑️ معني ابيات فال حافظ : غزل (133)👇
🔸(1) صوفی پشمینه پوش، دام تزویر خود را پهن و سر حقه شعبدهبازی خودش را باز کرد. او مکر و فریب خود را با چرخ مکار آغاز کرد.
🔹 (2) نیرنگ و بازی روزگار، آن صوفی را رسوا خواهد کرد، زیرا که او به عارفان و رازداران، جادو و افسون خود را عرضه کرد.
این دو بیت در تحقیر صوفی سروده شدهاند؛ کسی که خیال میکند میتواند با زمانه نیز شعبده و جادوگری کند، اما روزگار فریبکارتر از اوست و به دلیل اینکه با عارفان کج ساخته، او را رسوا میکند.
🔸(3) ای ساقی شتاب کن، زیرا که زیبای خوش قامت خرقهپوشان و صوفیان، بار دیگر به جلوهگری آمد و کرشمه و ناز آغاز کرد.
🔹(4) این رامشگر و آوازخوان اهل کدام دیار است که ابتدا نغمه عراق نواخت و سپس به دستگاه حجاز پرداخت.
🔸(5) ای دل شتاب کن تا بخاطر دست درازی و کردار ناپسندمان و کوته آستینی و فقر خود به خدا پناه ببریم. یعنی هم توبه کنیم و هم عرض حاجت به درگاهش ببریم.
🔹(6) دورویی و تزویر مکن، زیرا هر کسی که با عشق واقعی رفتار نکرد، بازنده شد و آن عشق، درِ عالم معنا را به روی دل او بست. یعنی فرد دور از عشق، از فهم حقیقت عاجر میماند.
🔸(7) فردای قیامت که پیشگاه حقیقت و راستی برپا و آشکار شود، آن سالکی که عمل واقعی انجام نداد و به دروغ و مجاز اعمالش را انجام داده، شرمسار خواهد شد.
🔹(8) ای کبک زیباحرکات، به کجا میروی؟ صبر کن و فریب گربه زاهد که نماز میخواند را مخور.
🔸(9) حافظ، وارستگان و رندان را سرزنش مکن، زیرا خداوند در رهمان ابتدای خلقت ما را از انجام زهد ریاکارانه بینیاز ساخت. یعنی تقدیر ما این است که ریاکار نباشیم
#حضرت_حافظ
@shahrahan
🔸 شهرآهن
www.shahrahan.com
👇 پخش فایل صوتی غزل 👇
🍃🌺🍃🍂
🍂🍃🌺
🌺🍂
🍂
☀️فال حافظ 👇شنبه : 1403/03/05 ☀️
🔹صوفی نهاد دام و سر حقه باز کرد
🔹بنیاد مکر با فلک حقه باز کرد
🔸بازی چرخ بشکندش بیضه در کلاه
🔸زیرا که عرض شعبده با اهل راز کرد
🔹ساقی بیا که شاهد رعنای صوفیان
🔹دیگر به جلوه آمد و آغاز ناز کرد
🔸این مطرب از کجاست که ساز عراق ساخت
🔸و آهنگ بازگشت به راه حجاز کرد
🔹ای دل بیا که ما به پناه خدا رویم
🔹زان چه آستین کوته و دست دراز کرد
🔸صنعت مکن که هر که محبت نه راست باخت
🔸عشقش به روی دل در معنی فراز کرد
🔹فردا که پیشگاه حقیقت شود پدید
🔹شرمنده ره روی که عمل بر مجاز کرد
🔸ای کبک خوش خرام کجا میروی بایست
🔸عشقش به روی دل در معنی فراز کرد
🔹حافظ مکن ملامت رندان که در ازل
🔹ما را خدا ز زهد ریا بینیاز کرد
🍃
🌺🍂
🍂🍃🌺
🍃🌺🍂🍃
🌺🍂🍃🌺🍂🍃🌺🍂🍃
☑️ معني ابيات فال حافظ : غزل (133)👇
🔸(1) صوفی پشمینه پوش، دام تزویر خود را پهن و سر حقه شعبدهبازی خودش را باز کرد. او مکر و فریب خود را با چرخ مکار آغاز کرد.
🔹 (2) نیرنگ و بازی روزگار، آن صوفی را رسوا خواهد کرد، زیرا که او به عارفان و رازداران، جادو و افسون خود را عرضه کرد.
این دو بیت در تحقیر صوفی سروده شدهاند؛ کسی که خیال میکند میتواند با زمانه نیز شعبده و جادوگری کند، اما روزگار فریبکارتر از اوست و به دلیل اینکه با عارفان کج ساخته، او را رسوا میکند.
🔸(3) ای ساقی شتاب کن، زیرا که زیبای خوش قامت خرقهپوشان و صوفیان، بار دیگر به جلوهگری آمد و کرشمه و ناز آغاز کرد.
🔹(4) این رامشگر و آوازخوان اهل کدام دیار است که ابتدا نغمه عراق نواخت و سپس به دستگاه حجاز پرداخت.
🔸(5) ای دل شتاب کن تا بخاطر دست درازی و کردار ناپسندمان و کوته آستینی و فقر خود به خدا پناه ببریم. یعنی هم توبه کنیم و هم عرض حاجت به درگاهش ببریم.
🔹(6) دورویی و تزویر مکن، زیرا هر کسی که با عشق واقعی رفتار نکرد، بازنده شد و آن عشق، درِ عالم معنا را به روی دل او بست. یعنی فرد دور از عشق، از فهم حقیقت عاجر میماند.
🔸(7) فردای قیامت که پیشگاه حقیقت و راستی برپا و آشکار شود، آن سالکی که عمل واقعی انجام نداد و به دروغ و مجاز اعمالش را انجام داده، شرمسار خواهد شد.
🔹(8) ای کبک زیباحرکات، به کجا میروی؟ صبر کن و فریب گربه زاهد که نماز میخواند را مخور.
🔸(9) حافظ، وارستگان و رندان را سرزنش مکن، زیرا خداوند در رهمان ابتدای خلقت ما را از انجام زهد ریاکارانه بینیاز ساخت. یعنی تقدیر ما این است که ریاکار نباشیم
#حضرت_حافظ
@shahrahan
🔸 شهرآهن
www.shahrahan.com
👇 پخش فایل صوتی غزل 👇
🌺🍂🍃🌺🍂🍃🌺🍂🍃
🍃🌺🍃🍂
🍂🍃🌺
🌺🍂
🍂
☀️فال حافظ 👇1شنبه : 1403/03/06 ☀️
🔹بلبلی خون دلی خورد و گلی حاصل کرد
🔹باد غیرت به صدش خار پریشان دل کرد
🔸طوطی ای را به خیال شکری دل خوش بود
🔸ناگهش سیل فنا نقش امل باطل کرد
🔹قرة العین من آن میوه دل یادش باد
🔹که چه آسان بشد و کار مرا مشکل کرد
🔸ساروان بار من افتاد خدا را مددی
🔸که امید کرمم همره این محمل کرد
🔹روی خاکی و نم چشم مرا خوار مدار
🔹چرخ فیروزه طربخانه از این کهگل کرد
🔸آه و فریاد که از چشم حسود مه چرخ
🔸در لحد ماه کمان ابروی من منزل کرد
🔹نزدی شاه رخ و فوت شد امکان حافظ
🔹چه کنم بازی ایام مرا غافل کرد
🍃
🌺🍂
🍂🍃🌺
🍃🌺🍂🍃
🌺🍂🍃🌺🍂🍃🌺🍂🍃
☑️ معني ابيات فال حافظ : غزل (134)👇
🔸(1) بلبلی رنج بسیاری کشید تا توانست گلی بدست آورد، اما طوفان حسادت با فروکردن صد خار در دلش، او را پریشان و آشفته نمود.
🔹 (2) یک طوطی با تصور بدست آوردن شکر، شادمان و خوشحال بود که ناگهان سیل نیستی، نقش و خیال آرزوی او را باطل ساخت.
🔸(3) نور چشم من و ثمره دلم که یادش همیشه با من است، چه آسان از دست رفت و مرد و مرا دچار مشکل اندوه جدایی کرد.
🔹(4) ای قافلهسالار، بار من بر زمین افتاده، به خاطر خدا کمکی به من کن، زیرا که امید به لطف و بخشش باعث شد که همراه با این کاروان بیایم.
🔸(5) چهره گردآلود و چشم نمناک مرا حقیر و کوچک مپندار، چراکه آسمان نیلگون، از این کاهگل، خانه شادی و طرب ساخته است.
🔹(6) فریاد و ناله دارم از چشم زخم ماه آسمان که با حسادت خود، ماهرخ کمان ابروی مرا در گور جای داد.
🔸(7) ای حافظ، با فرصت دادن به حریف، مهره رخ او را در بازی نزدی و امکان پیروزی از دستت رفت. چکار میتوانم بکنم؟ بازی روزگار باعث غفلت من شد
#حضرت_حافظ
@shahrahan
🔸 شهرآهن
www.shahrahan.com
👇 پخش فایل صوتی غزل 👇
🍃🌺🍃🍂
🍂🍃🌺
🌺🍂
🍂
☀️فال حافظ 👇1شنبه : 1403/03/06 ☀️
🔹بلبلی خون دلی خورد و گلی حاصل کرد
🔹باد غیرت به صدش خار پریشان دل کرد
🔸طوطی ای را به خیال شکری دل خوش بود
🔸ناگهش سیل فنا نقش امل باطل کرد
🔹قرة العین من آن میوه دل یادش باد
🔹که چه آسان بشد و کار مرا مشکل کرد
🔸ساروان بار من افتاد خدا را مددی
🔸که امید کرمم همره این محمل کرد
🔹روی خاکی و نم چشم مرا خوار مدار
🔹چرخ فیروزه طربخانه از این کهگل کرد
🔸آه و فریاد که از چشم حسود مه چرخ
🔸در لحد ماه کمان ابروی من منزل کرد
🔹نزدی شاه رخ و فوت شد امکان حافظ
🔹چه کنم بازی ایام مرا غافل کرد
🍃
🌺🍂
🍂🍃🌺
🍃🌺🍂🍃
🌺🍂🍃🌺🍂🍃🌺🍂🍃
☑️ معني ابيات فال حافظ : غزل (134)👇
🔸(1) بلبلی رنج بسیاری کشید تا توانست گلی بدست آورد، اما طوفان حسادت با فروکردن صد خار در دلش، او را پریشان و آشفته نمود.
🔹 (2) یک طوطی با تصور بدست آوردن شکر، شادمان و خوشحال بود که ناگهان سیل نیستی، نقش و خیال آرزوی او را باطل ساخت.
🔸(3) نور چشم من و ثمره دلم که یادش همیشه با من است، چه آسان از دست رفت و مرد و مرا دچار مشکل اندوه جدایی کرد.
🔹(4) ای قافلهسالار، بار من بر زمین افتاده، به خاطر خدا کمکی به من کن، زیرا که امید به لطف و بخشش باعث شد که همراه با این کاروان بیایم.
🔸(5) چهره گردآلود و چشم نمناک مرا حقیر و کوچک مپندار، چراکه آسمان نیلگون، از این کاهگل، خانه شادی و طرب ساخته است.
🔹(6) فریاد و ناله دارم از چشم زخم ماه آسمان که با حسادت خود، ماهرخ کمان ابروی مرا در گور جای داد.
🔸(7) ای حافظ، با فرصت دادن به حریف، مهره رخ او را در بازی نزدی و امکان پیروزی از دستت رفت. چکار میتوانم بکنم؟ بازی روزگار باعث غفلت من شد
#حضرت_حافظ
@shahrahan
🔸 شهرآهن
www.shahrahan.com
👇 پخش فایل صوتی غزل 👇
🌺🍂🍃🌺🍂🍃🌺🍂🍃
🍃🌺🍃🍂
🍂🍃🌺
🌺🍂
🍂
☀️فال حافظ 👇3شنبه : 1403/03/08 ☀️
🔹دست در حلقه آن زلف دوتا نتوان کرد
🔹تکیه بر عهد تو و باد صبا نتوان کرد
🔸آن چه سعی است من اندر طلبت بنمایم
🔸این قدر هست که تغییر قضا نتوان کرد
🔹دامن دوست به صد خون دل افتاد به دست
🔹به فسوسی که کند خصم رها نتوان کرد
🔸عارضش را به مثل ماه فلک نتوان گفت
🔸نسبت دوست به هر بی سر و پا نتوان کرد
🔹سروبالای من آن گه که درآید به سماع
🔹چه محل جامه جان را که قبا نتوان کرد
🔸نظر پاک تواند رخ جانان دیدن
🔸که در آیینه نظر جز به صفا نتوان کرد
🔹مشکل عشق نه در حوصله دانش ماست
🔹حل این نکته بدین فکر خطا نتوان کرد
🔸غیرتم کشت که محبوب جهانی لیکن
🔸روز و شب عربده با خلق خدا نتوان کرد
🔹من چه گویم که تو را نازکی طبع لطیف
🔹تا به حدیست که آهسته دعا نتوان کرد
🔸بجز ابروی تو محراب دل حافظ نیست
🔸طاعت غیر تو در مذهب ما نتوان کرد
🍃
🌺🍂
🍂🍃🌺
🍃🌺🍂🍃
🌺🍂🍃🌺🍂🍃🌺🍂🍃
☑️ معني ابيات فال حافظ : غزل (136)👇
🔸(1) ما نمیتوانیم به آن حلقه پیچ در پیچ دو زلفان یار دست یابیم. بر عهد و پیمان تو و باد صبا هم اعتمادی نیست. زلف دوتا مویی است که از وسط به دو قسمت تقسیم و به دو طرف چهره ریخته شده است.
🔹 (2) من در راه رسیدن به تو، تمام تلاش خودم را به کار خواهم بست، ولی قدر مسلم این است که قضا و سرنوشت را نمیتوان تغییر داد.
🔸(3) من به دامان وصال دوست با صد خون دل خوردن رسیدم بنابراین نمیتوانم با فریبی که دشمن بخواهد مرا گمراه کند، آن را رها کنم و از دست بدهم.
🔹(4) چهره یار را در زیبایی نمیتوان با ماه آسمان مقایسه کرد؛ چرا که نمیتوان دوست را به هر بی سروپایی تشبیه کرد.
🔸(5) وقتی که یار بلند بالای من به دست افشانی و پایکوبی برخیزد، جامه و کسوت جان چه ارزش و اهمیتی دارد که پاره پاره نشود؟
🔹(6) فقط چشمی که پاک و بی آلایش باشد میتواند صورت محبوب را ببیند، زیرا که در آیینه جز با نگاه پاک و باصفا، نمیتوان نگریست. در اینجا رخسار یار به آیینه تشبیه شده است.
🔸(7) مسئله دشوار عشق در توان دانش و تفکر ما نیست و این قضیه را با این تفکر غلط و علم کوتاهمان نمیتوانیم حل نماییم.
🔹(8) حسادت عاشقانه مرا از اینکه همه اهل دنیا عاشقت هستند، کُشت، اما نمیشود که هرلحظه با خلق خدا جنگ و ستیزه کنم.
🔸(9) من چه میتوانم به تو بگویم در حالی که لطافت طبع نازک تو، به اندازهای است که حتی آهسته هم نمیتوانم دعایت کنم؛ چه برسد که حرف دیگری بگویم.
🔹(10) دل حافظ قبلهای بجز کمان ابروی تو ندارد و در دین و آئین ما نمیتوان بجز تو را پرستش کرد
#حضرت_حافظ
@shahrahan
🔸 شهرآهن
www.shahrahan.com
👇 پخش فایل صوتی غزل 👇
🍃🌺🍃🍂
🍂🍃🌺
🌺🍂
🍂
☀️فال حافظ 👇3شنبه : 1403/03/08 ☀️
🔹دست در حلقه آن زلف دوتا نتوان کرد
🔹تکیه بر عهد تو و باد صبا نتوان کرد
🔸آن چه سعی است من اندر طلبت بنمایم
🔸این قدر هست که تغییر قضا نتوان کرد
🔹دامن دوست به صد خون دل افتاد به دست
🔹به فسوسی که کند خصم رها نتوان کرد
🔸عارضش را به مثل ماه فلک نتوان گفت
🔸نسبت دوست به هر بی سر و پا نتوان کرد
🔹سروبالای من آن گه که درآید به سماع
🔹چه محل جامه جان را که قبا نتوان کرد
🔸نظر پاک تواند رخ جانان دیدن
🔸که در آیینه نظر جز به صفا نتوان کرد
🔹مشکل عشق نه در حوصله دانش ماست
🔹حل این نکته بدین فکر خطا نتوان کرد
🔸غیرتم کشت که محبوب جهانی لیکن
🔸روز و شب عربده با خلق خدا نتوان کرد
🔹من چه گویم که تو را نازکی طبع لطیف
🔹تا به حدیست که آهسته دعا نتوان کرد
🔸بجز ابروی تو محراب دل حافظ نیست
🔸طاعت غیر تو در مذهب ما نتوان کرد
🍃
🌺🍂
🍂🍃🌺
🍃🌺🍂🍃
🌺🍂🍃🌺🍂🍃🌺🍂🍃
☑️ معني ابيات فال حافظ : غزل (136)👇
🔸(1) ما نمیتوانیم به آن حلقه پیچ در پیچ دو زلفان یار دست یابیم. بر عهد و پیمان تو و باد صبا هم اعتمادی نیست. زلف دوتا مویی است که از وسط به دو قسمت تقسیم و به دو طرف چهره ریخته شده است.
🔹 (2) من در راه رسیدن به تو، تمام تلاش خودم را به کار خواهم بست، ولی قدر مسلم این است که قضا و سرنوشت را نمیتوان تغییر داد.
🔸(3) من به دامان وصال دوست با صد خون دل خوردن رسیدم بنابراین نمیتوانم با فریبی که دشمن بخواهد مرا گمراه کند، آن را رها کنم و از دست بدهم.
🔹(4) چهره یار را در زیبایی نمیتوان با ماه آسمان مقایسه کرد؛ چرا که نمیتوان دوست را به هر بی سروپایی تشبیه کرد.
🔸(5) وقتی که یار بلند بالای من به دست افشانی و پایکوبی برخیزد، جامه و کسوت جان چه ارزش و اهمیتی دارد که پاره پاره نشود؟
🔹(6) فقط چشمی که پاک و بی آلایش باشد میتواند صورت محبوب را ببیند، زیرا که در آیینه جز با نگاه پاک و باصفا، نمیتوان نگریست. در اینجا رخسار یار به آیینه تشبیه شده است.
🔸(7) مسئله دشوار عشق در توان دانش و تفکر ما نیست و این قضیه را با این تفکر غلط و علم کوتاهمان نمیتوانیم حل نماییم.
🔹(8) حسادت عاشقانه مرا از اینکه همه اهل دنیا عاشقت هستند، کُشت، اما نمیشود که هرلحظه با خلق خدا جنگ و ستیزه کنم.
🔸(9) من چه میتوانم به تو بگویم در حالی که لطافت طبع نازک تو، به اندازهای است که حتی آهسته هم نمیتوانم دعایت کنم؛ چه برسد که حرف دیگری بگویم.
🔹(10) دل حافظ قبلهای بجز کمان ابروی تو ندارد و در دین و آئین ما نمیتوان بجز تو را پرستش کرد
#حضرت_حافظ
@shahrahan
🔸 شهرآهن
www.shahrahan.com
👇 پخش فایل صوتی غزل 👇
🌺🍂🍃🌺🍂🍃🌺🍂🍃
🍃🌺🍃🍂
🍂🍃🌺
🌺🍂
🍂
☀️فال حافظ 👇4شنبه : 1403/03/09 ☀️
🔹دل از من برد و روی از من نهان کرد
🔹خدا را با که این بازی توان کرد
🔸شب تنهاییم در قصد جان بود
🔸خیالش لطفهای بیکران کرد
🔹چرا چون لاله خونین دل نباشم
🔹که با ما نرگس او سرگران کرد
🔸که را گویم که با این درد جان سوز
🔸طبیبم قصد جان ناتوان کرد
🔹بدان سان سوخت چون شمعم که بر من
🔹صراحی گریه و بربط فغان کرد
🔸صبا گر چاره داری وقت وقت است
🔸که درد اشتیاقم قصد جان کرد
🔹میان مهربانان کی توان گفت
🔹که یار ما چنین گفت و چنان کرد
🔸عدو با جان حافظ آن نکردی
🔸که تیر چشم آن ابروکمان کرد
🍃
🌺🍂
🍂🍃🌺
🍃🌺🍂🍃
🌺🍂🍃🌺🍂🍃🌺🍂🍃
☑️ معني ابيات فال حافظ : غزل (137)👇
🔸(1) با دلربایی دل مرا ربود و رخسار خود را از من پنهان کرد، یعنی اول گرفتار عشقم کرد و وقتی دید گرفتارم، مرا ترک نمود. به خاطر خدا بگویید با چه کسی میتوان این چنین قمار عشق باخت؟
🔹 (2) شب هجران قصد کشتن و هلاکت مرا کرده بود، اما خیال و تصور یار با من بیش از اندازه مهربانی کرد.
🔸(3) چرا همچون لاله دلی پر از خون جگر نداشته باشم در حالیکه چشمان خمار محبوب به من بیاعتنایی نمود؟
🔹(4) با چه کسی میتوانم بگویم؟ یعنی به هیچکس نمیتوانم این را بازگو کنم که با وجود داشتن چنین درد جانسوزی، طبیب عشق دشمن جان خستهام شد و در پی گرفتن جان من بود.
🔸(5) یار آن چنان سخت مرا همچون شمع سوزاند که شیشه شراب به حالم گریست و بربط به ناله و فریاد درآمد. بربط یک نوع از آلات موسیقی است.
🔹(6) ای باد صبا اگر راه چارهای بر درد ما در نظر داری، اکنون زمان مناسب است، زیرا که درد و رنج اشتیاقم به یار، در صدد کشتن من بر آمده است. یعنی فردا برای مداوای درد من دیر است و خواهم مُرد.
🔸(7) چه وقت و چگونه میتوانم در مجلس یاران و دوستان مهربانم بگویم که یار با ما از چه سخن گفت، ولی چگونه رفتار کرد. یعنی سخنان محبوب از وفاداری اما رفتارش همه بیوفایی بود.
🔹(8) دشمن حافظ با جان او آن رفتاری را نکرد که تیر نگاهی از آن یار ابروکمانی انجام داد. در اینجا بین تیر چشم و کمان ابروی یار مراعاتالنظیر هست. چون تیر را توسط کمان پرتاب میکنند
#حضرت_حافظ
@shahrahan
🔸 شهرآهن
www.shahrahan.com
👇 پخش فایل صوتی غزل 👇
🍃🌺🍃🍂
🍂🍃🌺
🌺🍂
🍂
☀️فال حافظ 👇4شنبه : 1403/03/09 ☀️
🔹دل از من برد و روی از من نهان کرد
🔹خدا را با که این بازی توان کرد
🔸شب تنهاییم در قصد جان بود
🔸خیالش لطفهای بیکران کرد
🔹چرا چون لاله خونین دل نباشم
🔹که با ما نرگس او سرگران کرد
🔸که را گویم که با این درد جان سوز
🔸طبیبم قصد جان ناتوان کرد
🔹بدان سان سوخت چون شمعم که بر من
🔹صراحی گریه و بربط فغان کرد
🔸صبا گر چاره داری وقت وقت است
🔸که درد اشتیاقم قصد جان کرد
🔹میان مهربانان کی توان گفت
🔹که یار ما چنین گفت و چنان کرد
🔸عدو با جان حافظ آن نکردی
🔸که تیر چشم آن ابروکمان کرد
🍃
🌺🍂
🍂🍃🌺
🍃🌺🍂🍃
🌺🍂🍃🌺🍂🍃🌺🍂🍃
☑️ معني ابيات فال حافظ : غزل (137)👇
🔸(1) با دلربایی دل مرا ربود و رخسار خود را از من پنهان کرد، یعنی اول گرفتار عشقم کرد و وقتی دید گرفتارم، مرا ترک نمود. به خاطر خدا بگویید با چه کسی میتوان این چنین قمار عشق باخت؟
🔹 (2) شب هجران قصد کشتن و هلاکت مرا کرده بود، اما خیال و تصور یار با من بیش از اندازه مهربانی کرد.
🔸(3) چرا همچون لاله دلی پر از خون جگر نداشته باشم در حالیکه چشمان خمار محبوب به من بیاعتنایی نمود؟
🔹(4) با چه کسی میتوانم بگویم؟ یعنی به هیچکس نمیتوانم این را بازگو کنم که با وجود داشتن چنین درد جانسوزی، طبیب عشق دشمن جان خستهام شد و در پی گرفتن جان من بود.
🔸(5) یار آن چنان سخت مرا همچون شمع سوزاند که شیشه شراب به حالم گریست و بربط به ناله و فریاد درآمد. بربط یک نوع از آلات موسیقی است.
🔹(6) ای باد صبا اگر راه چارهای بر درد ما در نظر داری، اکنون زمان مناسب است، زیرا که درد و رنج اشتیاقم به یار، در صدد کشتن من بر آمده است. یعنی فردا برای مداوای درد من دیر است و خواهم مُرد.
🔸(7) چه وقت و چگونه میتوانم در مجلس یاران و دوستان مهربانم بگویم که یار با ما از چه سخن گفت، ولی چگونه رفتار کرد. یعنی سخنان محبوب از وفاداری اما رفتارش همه بیوفایی بود.
🔹(8) دشمن حافظ با جان او آن رفتاری را نکرد که تیر نگاهی از آن یار ابروکمانی انجام داد. در اینجا بین تیر چشم و کمان ابروی یار مراعاتالنظیر هست. چون تیر را توسط کمان پرتاب میکنند
#حضرت_حافظ
@shahrahan
🔸 شهرآهن
www.shahrahan.com
👇 پخش فایل صوتی غزل 👇
🌺🍂🍃🌺🍂🍃🌺🍂🍃
🍃🌺🍃🍂
🍂🍃🌺
🌺🍂
🍂
☀️فال حافظ 👇شنبه : 1403/03/12 ☀️
🔹یاد باد آن که ز ما وقت سفر یاد نکرد
🔹به وداعی دل غمدیده ما شاد نکرد
🔸آن جوان بخت که میزد رقم خیر و قبول
🔸خیالش لطفهای بیکران کرد
🔹کاغذین جامه به خوناب بشویم که فلک
🔹رهنمونیم به پای علم داد نکرد
🔸دل به امید صدایی که مگر در تو رسد
🔸نالهها کرد در این کوه که فرهاد نکرد
🔹سایه تا بازگرفتی ز چمن مرغ سحر
🔹آشیان در شکن طره شمشاد نکرد
🔸شاید ار پیک صبا از تو بیاموزد کار
🔸زان که چالاکتر از این حرکت باد نکرد
🔹کلک مشاطه صنعش نکشد نقش مراد
🔹هر که اقرار بدین حسن خداداد نکرد
🔸مطربا پرده بگردان و بزن راه عراق
🔸که بدین راه بشد یار و ز ما یاد نکرد
🔹غزلیات عراقیست سرود حافظ
🔹که شنید این ره دلسوز که فریاد نکرد
🍃
🌺🍂
🍂🍃🌺
🍃🌺🍂🍃
🌺🍂🍃🌺🍂🍃🌺🍂🍃
☑️ معني ابيات فال حافظ : غزل (138)👇
🔸(1) یادش به خیر و نیکی باد آنکه بی خبر و بی سروصدا عازم سفرشد و وقت رفتن یادی از ما نکرد. او که میتوانست با یک خداحافظی دل ما را شاد کند، اما بیخبر رفت.
🔹 (2) آن جوان نیکوطالع که لطف و مرحمت مینمود و تعدادی از بردگان و بندگان خود را آزاد میکرد نمیدانم چرا نسبت به من که بنده سالخوردهاش بودم، توجه ننمود و آزادم نکرد.
🔸(3) شکایتنامه خود را با خون دل خواهم نوشت و دادخواهی خواهم نمود، زیرا گردش روزگار مرا به پای عَلَمِ دادخواهی راهنمایی نکرد. «علم داد» چوبی بلند بوده که هرکس عرضه و شکایتی داشته که میخواسته به سمع شاه برساند، در زیر آن میگفته است.
🔹(4) دل عاشق من در پای کوه عشق تو ناله و فغانهای بسیاری سر داد تا شاید صدایم به گوش تو برسد؛ نالههایی چنان پُرسوز که فرهاد عاشق نیز در فراق شیرین سر نداده بود.
🔸(5) از هنگامی که از این باغ و چمن رفتی و سایهات را از سر بوستان گرفتی، بلبل دیگر در شاخههای شمشاد و درختان و گلها آشیان نساخت. یعنی وقتی تو نیستی، بوستان رونق ندارد و دست و دل عاشقان به هیچ کاری نمیرود.
🔹(6) شایسته است که باد صبا چالاکی وسریع رفتن را از تو یاد بگیرد، زیرا حرکتی که تو کردی و به سرعت رفتی را هیچ بادی هم نمیتواند به این سرعت حرکت کند.
🔸(7) قلم کارگزار تقدیر، کامیابی او را رقم نخواهدزد؛ هرکسی که زیبایی خدادادی تو را قبول نکند. یعنی آن کسی که به زیبایی تو گواهی ندهد، خوشبخت نخواهد شد.
🔹(8) ای نوازنده، آهنگ را تغییر ده و در دستگاهِ عراق بنواز؛ به این دلیل که یار از این راه (راهی که به عراق منتهی میشود)، رفت و از ما یادی نکرد. پس تو در دستگاهِ عراق بزن تا ما از او یادکرده باشیم. منظور از عراق، عراق کنونی نیست بلکه مقصود عراق عجم است که منطقهای حوالی اصفهان و همدان امروزی بوده است.
🔸(9) سرود و آواز حافظ غزلیات عراقی هستند. چه کسی آنها را شنید و اندوهناک نشد؟ یعنی غزلیاتی که در دستگاه عراق خوانده میشود بسیار سوزناک هستند و هرکه بشنود متأثر و اندوهگین میشود
#حضرت_حافظ
@shahrahan
🔸 شهرآهن
www.shahrahan.com
👇 پخش فایل صوتی غزل 👇
🍃🌺🍃🍂
🍂🍃🌺
🌺🍂
🍂
☀️فال حافظ 👇شنبه : 1403/03/12 ☀️
🔹یاد باد آن که ز ما وقت سفر یاد نکرد
🔹به وداعی دل غمدیده ما شاد نکرد
🔸آن جوان بخت که میزد رقم خیر و قبول
🔸خیالش لطفهای بیکران کرد
🔹کاغذین جامه به خوناب بشویم که فلک
🔹رهنمونیم به پای علم داد نکرد
🔸دل به امید صدایی که مگر در تو رسد
🔸نالهها کرد در این کوه که فرهاد نکرد
🔹سایه تا بازگرفتی ز چمن مرغ سحر
🔹آشیان در شکن طره شمشاد نکرد
🔸شاید ار پیک صبا از تو بیاموزد کار
🔸زان که چالاکتر از این حرکت باد نکرد
🔹کلک مشاطه صنعش نکشد نقش مراد
🔹هر که اقرار بدین حسن خداداد نکرد
🔸مطربا پرده بگردان و بزن راه عراق
🔸که بدین راه بشد یار و ز ما یاد نکرد
🔹غزلیات عراقیست سرود حافظ
🔹که شنید این ره دلسوز که فریاد نکرد
🍃
🌺🍂
🍂🍃🌺
🍃🌺🍂🍃
🌺🍂🍃🌺🍂🍃🌺🍂🍃
☑️ معني ابيات فال حافظ : غزل (138)👇
🔸(1) یادش به خیر و نیکی باد آنکه بی خبر و بی سروصدا عازم سفرشد و وقت رفتن یادی از ما نکرد. او که میتوانست با یک خداحافظی دل ما را شاد کند، اما بیخبر رفت.
🔹 (2) آن جوان نیکوطالع که لطف و مرحمت مینمود و تعدادی از بردگان و بندگان خود را آزاد میکرد نمیدانم چرا نسبت به من که بنده سالخوردهاش بودم، توجه ننمود و آزادم نکرد.
🔸(3) شکایتنامه خود را با خون دل خواهم نوشت و دادخواهی خواهم نمود، زیرا گردش روزگار مرا به پای عَلَمِ دادخواهی راهنمایی نکرد. «علم داد» چوبی بلند بوده که هرکس عرضه و شکایتی داشته که میخواسته به سمع شاه برساند، در زیر آن میگفته است.
🔹(4) دل عاشق من در پای کوه عشق تو ناله و فغانهای بسیاری سر داد تا شاید صدایم به گوش تو برسد؛ نالههایی چنان پُرسوز که فرهاد عاشق نیز در فراق شیرین سر نداده بود.
🔸(5) از هنگامی که از این باغ و چمن رفتی و سایهات را از سر بوستان گرفتی، بلبل دیگر در شاخههای شمشاد و درختان و گلها آشیان نساخت. یعنی وقتی تو نیستی، بوستان رونق ندارد و دست و دل عاشقان به هیچ کاری نمیرود.
🔹(6) شایسته است که باد صبا چالاکی وسریع رفتن را از تو یاد بگیرد، زیرا حرکتی که تو کردی و به سرعت رفتی را هیچ بادی هم نمیتواند به این سرعت حرکت کند.
🔸(7) قلم کارگزار تقدیر، کامیابی او را رقم نخواهدزد؛ هرکسی که زیبایی خدادادی تو را قبول نکند. یعنی آن کسی که به زیبایی تو گواهی ندهد، خوشبخت نخواهد شد.
🔹(8) ای نوازنده، آهنگ را تغییر ده و در دستگاهِ عراق بنواز؛ به این دلیل که یار از این راه (راهی که به عراق منتهی میشود)، رفت و از ما یادی نکرد. پس تو در دستگاهِ عراق بزن تا ما از او یادکرده باشیم. منظور از عراق، عراق کنونی نیست بلکه مقصود عراق عجم است که منطقهای حوالی اصفهان و همدان امروزی بوده است.
🔸(9) سرود و آواز حافظ غزلیات عراقی هستند. چه کسی آنها را شنید و اندوهناک نشد؟ یعنی غزلیاتی که در دستگاه عراق خوانده میشود بسیار سوزناک هستند و هرکه بشنود متأثر و اندوهگین میشود
#حضرت_حافظ
@shahrahan
🔸 شهرآهن
www.shahrahan.com
👇 پخش فایل صوتی غزل 👇
🌺🍂🍃🌺🍂🍃🌺🍂🍃
🍃🌺🍃🍂
🍂🍃🌺
🌺🍂
🍂
☀️فال حافظ 👇 1شنبه : 1403/03/13 ☀️
🔹رو بر رهش نهادم و بر من گذر نکرد
🔹صد لطف چشم داشتم و یک نظر نکرد
🔸سیل سرشک ما ز دلش کین به درنبرد
🔸در سنگ خاره قطره باران اثر نکرد
🔹یا رب تو آن جوان دلاور نگاه دار
🔹کز تیر آه گوشه نشینان حذر نکرد
🔸ماهی و مرغ دوش ز افغان من نخفت
🔸وان شوخ دیده بین که سر از خواب برنکرد
🔹میخواستم که میرمش اندر قدم چو شمع
🔹او خود گذر به ما چو نسیم سحر نکرد
🔸جانا کدام سنگدل بیکفایت است
🔸کو پیش زخم تیغ تو جان را سپر نکرد
🔹کلک زبان بریده حافظ در انجمن
🔹با کس نگفت راز تو تا ترک سر نکرد
🍃
🌺🍂
🍂🍃🌺
🍃🌺🍂🍃
🌺🍂🍃🌺🍂🍃🌺🍂🍃
☑️ معني ابيات فال حافظ : غزل (139)👇
🔸(1) چهره خود را بر مسیری که میرفت گذاشتم، ولی او از کنار من عبور نکرد. من چشم امید به لطف و مهربانی زیادی از سوی او داشتم، اما یک نگاه مهرآمیز به من نینداخت.
🔹 (2) سیلاب اشک ما، کینه و دشمنی را از دل او پاک نکرد. زیرا یک قطره باران اثری در سنگ خارا نمیکند.
🔸(3) خداوندا، تو خود آن جوان بیپروا را حفظ کن، زیرا که او از تیر آه عاشقان خلوتنشین خود، پرهیز نکرد.
🔹(4) دیشب ناله و زاری من باعث شد که ماهی دریا و مرغ آسمان بطور کلی یعنی همه موجودات زنده نتوانند بخوابند، اما ببین که دلبر گستاخ چشم ما، حتى بیدار نشد.
🔸(5) میخواستم که همچون شمعی در جلوی پای محبوب جان خودم را فدا کنم، اما او حتی مانند نسیم سحرگاهی از کنار ما نگذشت.
🔹(6) ای جانان من، به من بگو که کدام سنگین دل نالایقی وجود دارد که پیش ضربه شمشیر عشق تو، جان خود را سپر نکند؟ یعنی همگان عاشق تو هستند.
🔸(7) قلم خاموش حافظ راز تو را تا زمانی که سرش جدا نشد، در هیچ مجلسی، بازگو نکرد. این بیت ایهام دارد. در یک معنی یعنی زمانی که نوک قلمم را چیدم تا بهتر بنویسد؛ کاری که در قدیم برای آغاز نوشتن در آماده کردن قلم انجام میدادند. معنی دوم یعنی وقتی راز تو را گفتم که دست از جان شستم
#حضرت_حافظ
@shahrahan
🔸 شهرآهن
www.shahrahan.com
🍃🌺🍃🍂
🍂🍃🌺
🌺🍂
🍂
☀️فال حافظ 👇 1شنبه : 1403/03/13 ☀️
🔹رو بر رهش نهادم و بر من گذر نکرد
🔹صد لطف چشم داشتم و یک نظر نکرد
🔸سیل سرشک ما ز دلش کین به درنبرد
🔸در سنگ خاره قطره باران اثر نکرد
🔹یا رب تو آن جوان دلاور نگاه دار
🔹کز تیر آه گوشه نشینان حذر نکرد
🔸ماهی و مرغ دوش ز افغان من نخفت
🔸وان شوخ دیده بین که سر از خواب برنکرد
🔹میخواستم که میرمش اندر قدم چو شمع
🔹او خود گذر به ما چو نسیم سحر نکرد
🔸جانا کدام سنگدل بیکفایت است
🔸کو پیش زخم تیغ تو جان را سپر نکرد
🔹کلک زبان بریده حافظ در انجمن
🔹با کس نگفت راز تو تا ترک سر نکرد
🍃
🌺🍂
🍂🍃🌺
🍃🌺🍂🍃
🌺🍂🍃🌺🍂🍃🌺🍂🍃
☑️ معني ابيات فال حافظ : غزل (139)👇
🔸(1) چهره خود را بر مسیری که میرفت گذاشتم، ولی او از کنار من عبور نکرد. من چشم امید به لطف و مهربانی زیادی از سوی او داشتم، اما یک نگاه مهرآمیز به من نینداخت.
🔹 (2) سیلاب اشک ما، کینه و دشمنی را از دل او پاک نکرد. زیرا یک قطره باران اثری در سنگ خارا نمیکند.
🔸(3) خداوندا، تو خود آن جوان بیپروا را حفظ کن، زیرا که او از تیر آه عاشقان خلوتنشین خود، پرهیز نکرد.
🔹(4) دیشب ناله و زاری من باعث شد که ماهی دریا و مرغ آسمان بطور کلی یعنی همه موجودات زنده نتوانند بخوابند، اما ببین که دلبر گستاخ چشم ما، حتى بیدار نشد.
🔸(5) میخواستم که همچون شمعی در جلوی پای محبوب جان خودم را فدا کنم، اما او حتی مانند نسیم سحرگاهی از کنار ما نگذشت.
🔹(6) ای جانان من، به من بگو که کدام سنگین دل نالایقی وجود دارد که پیش ضربه شمشیر عشق تو، جان خود را سپر نکند؟ یعنی همگان عاشق تو هستند.
🔸(7) قلم خاموش حافظ راز تو را تا زمانی که سرش جدا نشد، در هیچ مجلسی، بازگو نکرد. این بیت ایهام دارد. در یک معنی یعنی زمانی که نوک قلمم را چیدم تا بهتر بنویسد؛ کاری که در قدیم برای آغاز نوشتن در آماده کردن قلم انجام میدادند. معنی دوم یعنی وقتی راز تو را گفتم که دست از جان شستم
#حضرت_حافظ
@shahrahan
🔸 شهرآهن
www.shahrahan.com
🌺🍂🍃🌺🍃🍂🌺🍃🍂
🍃🌺🍃🍂
🍂🍃🌺
🌺🍂
🍂
☀️4شنبه : 1403/03/16☀️فال حافظ 👇
🔹دلبر برفت و دلشدگان را خبر نکرد
🔹یاد حریف شهر و رفیق سفر نکرد
🔸یا بخت من طریق مروت فروگذاشت
🔸یا او به شاهراه طریقت گذر نکرد
🔹گفتم مگر به گریه دلش مهربان کنم
🔹چون سخت بود در دل سنگش اثر نکرد
🔸شوخی مکن که مرغ دل بیقرار من
🔸سودای دام عاشقی از سر به درنکرد
🔹هر کس که دید روی تو بوسید چشم من
🔹کاری که کرد دیده من بی نظر نکرد
🔸من ایستاده تا کنمش جان فدا چو شمع
🔸او خود گذر به ما چو نسیم سحر نکرد
🍃
🌺🍂
🍂🍃🌺
🍃🌺🍂🍃
🌺🍂🍃🌺🍂🍃🌺🍂🍃
☑️ معاني ابيات فال حافظ : غزل ( 140 )
🔹 ١ -دلبر-بىآن كه به عاشقان خود خبرى دهد-رفت و از همدم شهر و رفيق سفر خوديادى نكرد.
🔸 ٢ -يا بخت و اقبال من،انصاف و جوانمردى را رها كرد يا او به شاهراه طريقت گذر نكرد![مقصود از شاهراه طريقت،همان راه عشق و محبت و مهربانى است.]
🔹 ٣ -با خود گفتم،شايد با گريه دل نامهربان او را نرم كنم،اما گريهى من در دل سنگ او اثرى نكرد!
🔸 ۴ -اين گونه گستاخ و بىپروا رفتار مكن؛زيرا كه دل بىقرار من هنوز فكر عاشقى را از سر بيرون نكرده است.
🔹 ۵ -هر كس كه روى تو را ديد،بر چشم من بوسه زد.زيرا،كارى كه كرد ديدهى من،از روى بصيرت بود.[يعنى آنان كه روى تو را مىبينند،چشم مرا كه جمال تو را برگزيده،در مقام تحسين وتشويق مىبوسند و اين نشان مىدهد كه انتخاب نگاه من از روى بينش و دقت نظر بوده است.]
🔸 ۶ -من،مانند شمعى در رهگذار باد،به راه او ايستاده بودم تا جانم را فداى او كنم!اما او،بر من گذر نكرد.
#حضرت_حافظ
@shahrahan
🔸شهرآهن
www.shahrahan.com
👇 پخش فایل صوتی غزل 👇
🍃🌺🍃🍂
🍂🍃🌺
🌺🍂
🍂
☀️4شنبه : 1403/03/16☀️فال حافظ 👇
🔹دلبر برفت و دلشدگان را خبر نکرد
🔹یاد حریف شهر و رفیق سفر نکرد
🔸یا بخت من طریق مروت فروگذاشت
🔸یا او به شاهراه طریقت گذر نکرد
🔹گفتم مگر به گریه دلش مهربان کنم
🔹چون سخت بود در دل سنگش اثر نکرد
🔸شوخی مکن که مرغ دل بیقرار من
🔸سودای دام عاشقی از سر به درنکرد
🔹هر کس که دید روی تو بوسید چشم من
🔹کاری که کرد دیده من بی نظر نکرد
🔸من ایستاده تا کنمش جان فدا چو شمع
🔸او خود گذر به ما چو نسیم سحر نکرد
🍃
🌺🍂
🍂🍃🌺
🍃🌺🍂🍃
🌺🍂🍃🌺🍂🍃🌺🍂🍃
☑️ معاني ابيات فال حافظ : غزل ( 140 )
🔹 ١ -دلبر-بىآن كه به عاشقان خود خبرى دهد-رفت و از همدم شهر و رفيق سفر خوديادى نكرد.
🔸 ٢ -يا بخت و اقبال من،انصاف و جوانمردى را رها كرد يا او به شاهراه طريقت گذر نكرد![مقصود از شاهراه طريقت،همان راه عشق و محبت و مهربانى است.]
🔹 ٣ -با خود گفتم،شايد با گريه دل نامهربان او را نرم كنم،اما گريهى من در دل سنگ او اثرى نكرد!
🔸 ۴ -اين گونه گستاخ و بىپروا رفتار مكن؛زيرا كه دل بىقرار من هنوز فكر عاشقى را از سر بيرون نكرده است.
🔹 ۵ -هر كس كه روى تو را ديد،بر چشم من بوسه زد.زيرا،كارى كه كرد ديدهى من،از روى بصيرت بود.[يعنى آنان كه روى تو را مىبينند،چشم مرا كه جمال تو را برگزيده،در مقام تحسين وتشويق مىبوسند و اين نشان مىدهد كه انتخاب نگاه من از روى بينش و دقت نظر بوده است.]
🔸 ۶ -من،مانند شمعى در رهگذار باد،به راه او ايستاده بودم تا جانم را فداى او كنم!اما او،بر من گذر نكرد.
#حضرت_حافظ
@shahrahan
🔸شهرآهن
www.shahrahan.com
👇 پخش فایل صوتی غزل 👇