شهرآهن | فروش, خرید, میلگرد, تیرآهن, نبشی, ناودانی, لوله, پروفیل, ورق, گالوانیزه, سیاه, روغنی, رنگی, آلیاژی
2.96K subscribers
24.8K photos
68 videos
1 file
22.1K links
خرید و فروش انواع آهن آلات
ساختمانی، صنعتی و آلیاژی

👇 لوکشن و راه های ارتباطی با مجموعه 👇

https://zil.ink/shahrahan
Download Telegram
🌺🍂🍃🌺🍂🍃🌺🍂🍃
🍃🌺🍃🍂
🍂🍃🌺
🌺🍂
🍂
☀️فال حافظ 👇 1شنبه : 1403/07/22 ☀️


🔹 به تیغم گر کشد دستش نگیرم
🔹 وگر تیرم زند منت پذیرم

🔸 کمان ابرویت را گو بزن تیر
🔸 که پیش دست و بازویت بمیرم

🔹 غم گیتی گر از پایم درآرد
🔹 بجز ساغر که باشد دستگیرم

🔸 برآی ای آفتاب صبح امید
🔸 که در دست شب هجران اسیرم

🔹 به فریادم رس ای پیر خرابات
🔹 به یک جرعه جوانم کن که پیرم

🔸 به گیسوی تو خوردم دوش سوگند
🔸 که من از پای تو سر بر نگیرم

🔹 بسوز این خرقه تقوا تو حافظ
🔹 که گر آتش شوم در وی نگیرم

🍃
🌺🍂
🍂🍃🌺
🍃🌺🍂🍃
🌺🍂🍃🌺🍂🍃🌺🍂🍃


☑️ معنی ابیات فال حافظ : غزل ( 331 )👇


🔸1) اگر مرا با شمشیر به قتل برساند، جلویش را نمی‌گیرم و اگر با تیر کمان مرا بزند سپاسگزار او خواهم بود.

🔹2) به کمان ابروی خویش بگو که با تیر مژگان مرا بزند و از پای درآورد تا در مقابل دست و بازوی او بمیرم.

🔸3) آنگاه که غم دنیا مرا از پای درآوَرَد، به غیر از پیمانه شراب چه کسی مرا یاری خواهد کرد؟

🔹4) ای خورشید صبح آرزوها، سر از افق برآور که من در دست شب فراق اسیر هستم.

🔸5) ای پیر می‌فروش، به دادم برس و با یک پیمانه شراب مرا جوان کن که پیر شدم.

🔹6) دیشب به زلف‌های تو قسم خوردم که سرم را از خاک پای تو بلند نکنم.

🔸7) ای حافظ، این لباس پرهیزکاری را با آتش بسوزان، زیرا حتی اگر من از آتش عشق شعله‌ور شوم، نمی‌توانم آن را مشتعل کنم.



#حضرت_حافظ


@shahrahan

🔸 شهرآهن


www.shahrahan.com

👇 پخش فایل صوتی غزل 👇
🌺🍂🍃🌺🍂🍃🌺🍂🍃
🍃🌺🍃🍂
🍂🍃🌺
🌺🍂
🍂
☀️فال حافظ 👇2شنبه : 1403/07/23 ☀️


🔹 مزن بر دل ز نوک غمزه تیرم
🔹 که پیش چشم بیمارت بمیرم

🔸 نصاب حسن در حد کمال است
🔸 زکاتم ده که مسکین و فقیرم

🔹 چو طفلان تا کی ای زاهد فریبی
🔹 به سیب بوستان و شهد و شیرم

🔸 چنان پر شد فضای سینه از دوست
🔸 که فکر خویش گم شد از ضمیرم

🔹 قدح پر کن که من در دولت عشق
🔹 جوان بخت جهانم گر چه پیرم

🔸 قراری بسته‌ام با می فروشان
🔸 که روز غم به جز ساغر نگیرم

🔹 مبادا جز حساب مطرب و می
🔹 اگر نقشی کشد کلک دبیرم

🔸 در این غوغا که کس کس را نپرسد
🔸 من از پیر مغان منت پذیرم

🔸 خوشا آن دم کز استغنای مستی
🔸 فراغت باشد از شاه و وزیرم

🔸 من آن مرغم که هر شام و سحرگاه
🔸 ز بام عرش می‌آید صفیرم

🔸 چو حافظ گنج او در سینه دارم
🔸 اگر چه مدعی بیند حقیرم

🍃
🌺🍂
🍂🍃🌺
🍃🌺🍂🍃
🌺🍂🍃🌺🍂🍃🌺🍂🍃


☑️ معنی ابیات فال حافظ : غزل ( 332 )👇


🔸1) از نوک مژگان، تیر عشوه بر دلم مزن که در برابر چشمان بیمارت می‌میرم.

🔹2) میزان زیبایی تو به سرحدّ کمال خود رسیده یعنی و بر آن زکات تعلق می‌گیرد؛ سهم زکات مرا بده، چرا که من درویش و بی‌نوا هستم.

🔸3) ای عابد، تا چه وقت می‌خواهی مرا مثل کودکان به سیب بهشت و جوی عسل و شیر یعنی وعده‌های نسیه بهشتی گول بزنی؟

🔹4) آنچنان فراخنای معنوی سینه و دلم از خیال دوست پُر شده که به خودم فکر نمی‌کنم.

🔸5) جام مرا از شراب لبریز کن هرچند به ظاهر پیر و فرتوت به نظر می‌رسم، در دستگاه عشق، یکی از خوشبختان و جوانبختان روزگار هستم.

🔹6) من با جماعت شراب‌فروش پیمان بسته‌ام که هنگام اندوه به چیز دیگری جز پیاله شراب متوسل نشوم.

🔸7) هرگز مباشد آنکه قلم محاسب، برای من جز حساب نوازنده و شراب، حرف و رقم دیگری در دفتر مطالبات خودش ثبت کند.

🔹8) در این دوره و زمانه پرآشوب که کسی در پی پرسش حال دیگری نیست، من شرمنده و رهین منت پیر مغان هستم که مرا از یاد نبرده است.

🔹9) چه خوش است آن حالت بی نیازی که در پی مستی به دست می‌دهد و از شاه و وزیر مرا بی‌نیاز می‌کند.

🔹10) من آن پرنده بهشتی هستم که هر شب و سحر از بام عرش صوت آواز من بلند می‌شود.

🔹11) من مانند حافظ گنج عشق الهی را در سینه خود محفوظ دارم هرچند دشمن بدخواه، مرا خُرد و کوچک بشمارد.



#حضرت_حافظ


@shahrahan

🔸 شهرآهن


www.shahrahan.com
🌺🍂🍃🌺🍂🍃🌺🍂🍃
🍃🌺🍃🍂
🍂🍃🌺
🌺🍂
🍂
☀️فال حافظ 👇3شنبه : 1403/07/24 ☀️


🔹 نماز شام غریبان چو گریه آغازم
🔹 به مویه‌های غریبانه قصه پردازم

🔸 به یاد یار و دیار آن چنان بگریم زار
🔸 که از جهان ره و رسم سفر براندازم

🔹 من از دیار حبیبم نه از بلاد غریب
🔹 مهیمنا به رفیقان خود رسان بازم

🔸 خدای را مددی ای رفیق ره تا من
🔸 به کوی میکده دیگر علم برافرازم

🔹 خرد ز پیری من کی حساب برگیرد
🔹 که باز با صنمی طفل عشق می‌بازم

🔸 بجز صبا و شمالم نمی‌شناسد کس
🔸 عزیز من که به جز باد نیست دمسازم

🔹 هوای منزل یار آب زندگانی ماست
🔹 صبا بیار نسیمی ز خاک شیرازم

🔸 سرشکم آمد و عیبم بگفت روی به روی
🔸 شکایت از که کنم خانگیست غمازم

🔸 ز چنگ زهره شنیدم که صبحدم می‌گفت
🔸 غلام حافظ خوش لهجه خوش آوازم

🍃
🌺🍂
🍂🍃🌺
🍃🌺🍂🍃
🌺🍂🍃🌺🍂🍃🌺🍂🍃


☑️ معنی ابیات فال حافظ : غزل ( 333 )👇


🔸1) هنگام نماز مغرب در شب مردم دورافتاده از وطن، شروع به گریه می‌کنم؛ توسط زاری کردن برای غم غربت، سرگذشت خود را بیان می‌کنم.

🔹2) آن‌قدر به یاد دوست و شهر و دیار خویش سوزناک گریه می‌کنم تا از روی زمین شیوه و راه و رسم سفر کردن را از بین ببرم.

🔸3) من از شهروندان سرزمین دوست هستم و نه از شهری غریب.‌ ای خدایی که ما را از ترس رهایی می‌بخشی، بار دیگر مرا به دوستانم برگردان.

🔹4) ای خضر پیامبر و‌ ای یاری دهنده مسافران در بیابان، از برای خدا به من کمک کن تا بار دیگر در کوی خرابات آشکارا اعلام وجود کنم.

🔸5) عقل سن و سالم را پیر به حساب نمی‌آورد و مرا جوان می‌پندارد، چون می‌بیند بار دیگر با محبوبی کم‌سن و سال عشقبازی می‌کنم.

🔹6) ای گرانقدر، غیر از نسیم صبا و باد شمال کسی مرا در این دیار نمی‌شناسد، زیرا به غیر از باد، همدم و همنشین ندارم.

🔸7) هوا و نسیم دیار دوست برای من به منزله آب حیات مایه عمر جاودان است.‌ ای نسیم صبا بادی خنک از خاک شیراز برای من بیاور.

🔹8) اشکم جاری شد و عیبم یعنی عدم تحمل غریبی مرا آشکارا و برای همه بازگو کرد. از چه کسی گلایه کنم که سخن‌چین من خودی و خانه‌زاد است؟

🔹9) هنگام صبح آهنگی از ساز ستاره زهره به گوشم رسید که می‌گفت: من بنده و چاکر حافظ خوش‌بیان و خوش‌آواز هستم.



#حضرت_حافظ


@shahrahan

🔸 شهرآهن


www.shahrahan.com
🌺🍂🍃🌺🍃🍂🌺🍃🍂
🍃🌺🍃🍂
🍂🍃🌺
🌺🍂
🍂
☀️فال حافظ 👇4 شنبه : 1403/07/25 ☀️

🔹روز هجران و شب فرقت یار آخر شد
🔹زدم این فال و گذشت اختر و کار آخر شد

🔸آن همه ناز و تنعم که خزان می‌فرمود
🔸عاقبت در قدم باد بهار آخر شد

🔹شکر ایزد که به اقبال کله گوشه گل
🔹نخوت باد دی و شوکت خار آخر شد

🔸صبح امید که بد معتکف پرده غیب
🔸گو برون آی که کار شب تار آخر شد

🔹آن پریشانی شب‌های دراز و غم دل
🔹همه در سایه گیسوی نگار آخر شد

🔸باورم نیست ز بدعهدی ایام هنوز
🔸قصه غصه که در دولت یار آخر شد

🔹ساقیا لطف نمودی قدحت پرمی باد
🔹که به تدبیر تو تشویش خمار آخر شد

🔸در شمار ار چه نیاورد کسی حافظ را
🔸شکر کان محنت بی‌حد و شمار آخر شد
🍃
🌺🍂
🍂🍃🌺
🍃🌺🍂🍃
🌺🍂🍃🌺🍂🍃🌺🍂🍃


☑️ معنی ابیات فال حافظ : غزل ( 166 )👇



🔹(1) روز دوری و شب جدایی از یار به پایان رسید، این فال نیک را زدم و ستاره بخت مساعد عبور کرد و کار فراق پایان یافت.

🔸(2) آن همه تکبر و فخرفروشی که پاییز انجام می‌داد، سرانجام در زیر گام‌های باد بهاری پایان پذیرفت.

🔹(3) خدا را شکر که به سبب رو کردن بخت گوشه تاج گل، غرور باد سرد دی‌ماه و قدرت آسیب زدن خار به پایان رسید.

🔸(4) به صبح امید که در زیر پرده اسرار غیب، گوشه‌نشین شده بود بگو بیرون بیاید که شب تاریک به اتمام رسید.

🔹(5) آن همه پریشان بودن در شب‌های طولانی و اندوه دل، همگی به مدد گیسوی محبوب زیبا پایان یافت.

🔸(6) آن قدر روزگار بدعهدی کرده که هنوز هم باور نمی‌کنم که داستان اندوه به سبب رسیدن دولت یار به پایان رسیده باشد.

🔹(7) ای ساقی، لطف و کرم بسیار کردی، امید که پیاله تو همیشه پر از شراب باشد، زیرا که با تدبیر و اندیشه تو بود که شوریدگی خماری تمام شد.

🔸(8) هرچند کسی حافظ را به حساب نیاورد، اما خدا را شکر که آن اندوه بی‌حد و اندازه به پایان رسید.


#حضرت_حافظ


@shahrahan

🔸 شهرآهن


www.shahrahan.com

👇 پخش فایل صوتی غزل 👇
🌺🍂🍃🌺🍃🍂🌺🍃🍂
🍃🌺🍃🍂
🍂🍃🌺
🌺🍂
🍂
☀️فال حافظ 👇1شنبه : 1403/07/29 ☀️


🔹گداخت جان که شود کار دل تمام و نشد
🔹بسوختیم در این آرزوی خام و نشد

🔸به لابه گفت شبی میر مجلس تو شوم
🔸شدم به رغبت خویشش کمین غلام و نشد

🔹پیام داد که خواهم نشست با رندان
🔹بشد به رندی و دردی کشیم نام و نشد

🔸رواست در بر اگر می‌تپد کبوتر دل
🔸که دید در ره خود تاب و پیچ دام و نشد

🔹بدان هوس که به مستی ببوسم آن لب لعل
🔹چه خون که در دلم افتاد همچو جام و نشد

🔸به کوی عشق منه بی‌دلیل راه قدم
🔸که من به خویش نمودم صد اهتمام و نشد

🔹فغان که در طلب گنج نامه مقصود
🔹شدم خراب جهانی ز غم تمام و نشد

🔸دریغ و درد که در جست و جوی گنج حضور
🔸که رفت موسم و حافظ هنوز می نچشید

🍃
🌺🍂
🍂🍃🌺
🍃🌺🍂🍃
🌺🍂🍃🌺🍂🍃🌺🍂🍃


☑️ معاني ابيات فال حافظ : غزل ( 168 ) 👇


(1)جانم سوخت تا آرزوی دلم یعنی وصال جانان برآورده شود، اما در آتش این هوای دل سوختیم و آرزوی ناپخته من به نتیجه نرسید.

(2) یار با فریب و نیرنگ گفت که یک شب سرور محفل تو خواهم شد، من هم با اشتیاق تمام خود، کمترین بنده او شدم، اما او میر مجلس من نشد.

(3)محبوب پیغام فرستاد که با قلندران در محفلی خواهم نشست، من به قلندری و میخوارگی شهره شهر شدم، اما او همنشین قلندران نشد.

(4) سزاوار است اگر کبوتر دل در سینه بی تابی می‌کند چراکه پیچ و تاب دام عشق را در راه خود دید، اما به بند عشق گرفتار نشد. یعنی یار به صید دل من توجه نکرد.

(5)به این آرزو که آن لب سرخ رنگ را حین مستی ببوسم، خون دل بسیاری همچون جام شراب خوردم، ولی به آرزویم نرسیدم.

(6) بدون راهنمایی پیر و مرشد به راه عشق قدم مگذار، زیرا که من به تنهایی صد بار تلاش کردم و به نتیجه‌ای نرسیدم.

(7) هیهات و افسوس که در آرزوی رسیدن به گنجنامه مراد، به سبب اندوه بسیارم رسوای جهانی گشتم و به مرادم نرسیدم.

(8) افسوس و فریاد که در جستجوی گوهر جمعیت خاطر، به بهانه گدایی به نزدیک مدعیان کرامت و بزرگی رفتم، اما آن را نیافتم.

(9) حافظ از روی عقل و خرد هزاران چاره و اندیشه کرد تا بتواند معشوق را رام خود کند، اما به هوس و آرزوی خود نرسید.

#حضرت_حافظ


@shahrahan

🔸شهرآهن

www.shahrahan.com

👇 پخش فایل صوتی غزل 👇
🌺🍂🍃🌺🍃🍂🌺🍃🍂
🍃🌺🍃🍂
🍂🍃🌺
🌺🍂
🍂
☀️فال حافظ 👇2شنبه : 1403/07/30 ☀️


بُشری اِذِ السّلامةُ حَلَّت بِذی سَلَم
للهِ حمدُ مُعتَرِفٍ غایةَ النِّعَم

آن خوش خبر کجاست که این فتح مژده داد
تا جان فشانمش چو زر و سیم در قدم

از بازگشت شاه در این طرفه منزل است
آهنگ خصم او به سراپردهٔ عدم

پیمان شکن هرآینه گردد شکسته حال
انَّ العُهودَ عِندَ مَلیکِ النُّهی ذِمَم

می‌جست از سحاب امل رحمتی ولی
جز دیده‌اش معاینه بیرون نداد نم

در نیل غم فتاد سپهرش به طنز گفت
الآنَ قَد نَدِمتَ و ما یَنفَعُ النَّدَم

ساقی چو یار مه رخ و از اهل راز بود
حافظ بخورد باده و شیخ و فقیه هم
🍃
🌺🍂
🍂🍃🌺
🍃🌺🍂🍃
🌺🍂🍃🌺🍂🍃🌺🍂🍃


☑️ معاني ابيات فال حافظ : غزل ( 312 ) 👇


(1) مژده باد که در این زمان، سَلامَه (شاه شجاع) به جایگاه سلامت (شهر شیراز) فرود آمد. آن کسی که همه نعمت‌ها را شناسا و بدان معترف است یعنی حافظ، خدا را سپاس می‌گوید.

(2) آن مژده‌دهنده که خبر این پیروزی را رسانید کجاست؟ تا جانم را مانند طلا و نقره در پایش نثار کنم.

(3) به سبب بازگشت شاه به این منزلگاه دلپذیر است که دشمن او عازم شبستان نیستی شد.

(4) کسی که عهد و پیمان خود را می‌شکند، کارش به به پریشان حالی می‌کشد. در نزد صاحبان خرد، وفاداری به پیمان‌ها ضروری و فرض است.

(5) از ابر آرزو انتظار باران رحمت داشت، اما به رأی العین جز از دیدگانش حتی قطره‌ای باران فرود نیامد. منظور این بیت و بیت بعد شاه محمود است که دشمن شاه شجاع بود.

(6) به ناچار در رود بزرگ نیل غصه در افتاد و آسمان از روی ریشخند به او گفت: تو اکنون پشیمان شدی و پشیمانی سودی ندارد.

(7) به دلیل اینکه ساقی، معشوقی زیباروی و رازنگهدار بود، حافظ، پیر خانقاه و فقیه همگی شراب نوشیدند.

#حضرت_حافظ


@shahrahan

🔸شهرآهن

www.shahrahan.com

👇پخش فایل صوتی غزل 👇
🌺🍂🍃🌺🍂🍃🌺🍂🍃
🍃🌺🍃🍂
🍂🍃🌺
🌺🍂
🍂
☀️فال حافظ 👇3شنبه : 1403/08/01 ☀️


🔹بازآی ساقیا که هواخواه خدمتم
🔹مشتاق بندگی و دعاگوی دولتم

🔸زان جا که فیض جام سعادت فروغ توست
🔸بیرون شدی نمای ز ظلمات حیرتم

🔹هر چند غرق بحر گناهم ز صد جهت
🔹تا آشنای عشق شدم ز اهل رحمتم

🔸عیبم مکن به رندی و بدنامی ای حکیم
🔸کاین بود سرنوشت ز دیوان قسمتم

🔹می خور که عاشقی نه به کسب است و اختیار
🔹این موهبت رسید ز میراث فطرتم

🔸من کز وطن سفر نگزیدم به عمر خویش
🔸در عشق دیدن تو هواخواه غربتم

🔹دریا و کوه در ره و من خسته و ضعیف
🔹ای خضر پی خجسته مدد کن به همتم

🔸دورم به صورت از در دولتسرای تو
🔸لیکن به جان و دل ز مقیمان حضرتم

🔹حافظ به پیش چشم تو خواهد سپرد جان
🔹در این خیالم ار بدهد عمر مهلتم

🍃
🌺🍂
🍂🍃🌺
🍃🌺🍂🍃
🌺🍂🍃🌺🍂🍃🌺🍂🍃


☑️ معني ابيات فال حافظ : غزل (313)👇


🔸(1) ای ساقی، بازگرد که خواستار خدمتگزاری، آرزومند چاکری و خیرخواه دستگاه پررونق تو هستم.

🔹 (2) به این دلیل که یُمن و برکت جام تو از پرتو نیکبختی بهره‌ور است، راهی برای بیرون شدن از تاریکی‌های سرگردانی به من نشان بده.

🔸(3)اگرچه به بیش از صد سبب در دریای گناه غوطه‌ور هستم، تنها به این سبب که عشق را شناسا شدم، از مشمولین بخشش و رحمت خداوندی هستم.

🔹(4) ای خردمند، به خاطر رندی و رسوایی مرا سرزنش مکن که دست قضا و قدر و حکم ازلی برای من چنین رقم زده است.

🔸(5) شراب بنوش و بدان که نعمت عاشقی و عشق‌ورزی با اراده و کوشش حاصل نمی‌شود و این نعمت از راه سرشت به من رسیده است.

🔹(6) من که در تمام دوره عمر علاقه به سفر از زادگاه خودم را نداشتم، اکنون در اشتیاق دیدار روی تو طرفدار سفر و زندگانی در غربت شدم.

🔸(7) دریا و کوه سد راه رسیدن به محبوب است و من خسته و ناتوانم.‌ ای خضر مبارک‌قدم، در پیمودن این راه به همت و اراده من کمک برسان.

🔹(8) هرچند در ظاهر، از آستانه کاخ پادشاهی تو فاصله دارم، اما از صمیم قلب در ردیف حاضران درگاه تو هستم.

🔸(9) حافظ در این خیال است که اگر عمر مدد و اجل مهلتش دهد در برابر چشمان و در حضور تو جان بسپارد.


#حضرت_حافظ

@shahrahan

🔸 شهرآهن


www.shahrahan.com


👇پخش فایل صوتی غزل 👇
🌺🍂🍃🌺🍂🍃🌺🍂🍃
🍃🌺🍃🍂
🍂🍃🌺
🌺🍂
🍂
☀️فال حافظ 👇4شنبه : 1403/08/02 ☀️


🔹دوش بیماری چشم تو ببرد از دستم
🔹لیکن از لطف لبت صورت جان می‌بستم

🔸عشق من با خط مشکین تو امروزی نیست
🔸دیرگاه است کز این جام هلالی مستم

🔹از ثبات خودم این نکته خوش آمد که به جور
🔹در سر کوی تو از پای طلب ننشستم

🔸عافیت چشم مدار از من میخانه نشین
🔸که دم از خدمت رندان زده‌ام تا هستم

🔹در ره عشق از آن سوی فنا صد خطر است
🔹تا نگویی که چو عمرم به سر آمد رستم

🔸بعد از اینم چه غم از تیر کج انداز حسود
🔸چون به محبوب کمان ابروی خود پیوستم

🔹بوسه بر درج عقیق تو حلال است مرا
🔹که به افسوس و جفا مهر وفا نشکستم

🔸صنمی لشکریم غارت دل کرد و برفت
🔸آه اگر عاطفت شاه نگیرد دستم

🔹رتبت دانش حافظ به فلک بر شده بود
🔹کرد غمخواری شمشاد بلندت پستم
🍃
🌺🍂
🍂🍃🌺
🍃🌺🍂🍃
🌺🍂🍃🌺🍂🍃🌺🍂🍃


☑️ معني ابيات فال حافظ : غزل (314)👇


🔸(1) دیشب حالت بیماری و خمارآلودگی چشم تو مرا از پای درآورد، اما به سبب لطافت و جاذبه لبت به جان تازه‌ای دست یافتم.

🔹 (2) مهر و محبت من به موی سیاه خوشبوی نورسته گرداگرد چهره تو تازگی ندارد. زمانی دراز است که از باده این جام دایره‌گون مست شدم.

🔸(3) در پایداری خودم از این قضیه خوشم آمد که با همه جفای تو، در راه خواستنت کوتاه نیامدم.

🔹(4) از من که در میکده جای دارم، انتظار صلاح و تقوا نداشته باش، زیرا از دیرباز ادعای خدمتگزاری رندان را داشته و دارم.

🔸(5) بعد از مردن هم در راه عشق صدگونه خطر وجود دارد، مبادا تصور کنی و چنین پنداری که وقتی عمرم به پایان رسید خلاص می‌شوم.

🔹(6) از این پس از تیر کینه حسود غمی به دل راه نمی‌دهم، زیرا به وصال معشوق ابروکمانی خودم رسیده‌ام.

🔸(7) بوسیدن صندوقچه عقیقی تو یعنی لب‌هایت که مروارید دندان‌هایت را در خود دارد، بر من حلال است، زیرا با همه جور و ستم و ملامتی که کشیدم از وفاداری دست بر نداشتم.

🔹(8) محبوبی نظامی، دل و دین مرا ربود و رفت. وای بر من اگر لطف و عنایت شاه به من مددی نرساند.

🔸(9) آوازه مقام و مرتبه دانش حافظ تا به فلک رسیده بود که اندوه قد و بالای شمشادگونه بلند تو مرا از مقام خود نزول داد.


#حضرت_حافظ

@shahrahan

🔸 شهرآهن


www.shahrahan.com


👇پخش فایل صوتی غزل 👇
🌺🍂🍃🌺🍂🍃🌺🍂🍃
🍃🌺🍃🍂
🍂🍃🌺
🌺🍂
🍂
☀️فال حافظ 👇شنبه : 1403/08/05 ☀️


🔹به غیر از آن که بشد دین و دانش از دستم
🔹بیا بگو که ز عشقت چه طرف بربستم

🔸اگر چه خرمن عمرم غم تو داد به باد
🔸به خاک پای عزیزت که عهد نشکستم

🔹چو ذره گر چه حقیرم ببین به دولت عشق
🔹که در هوای رخت چون به مهر پیوستم

🔸بیار باده که عمریست تا من از سر امن
🔸به کنج عافیت از بهر عیش ننشستم

🔹اگر ز مردم هشیاری ای نصیحتگو
🔹سخن به خاک میفکن چرا که من مستم

🔸چگونه سر ز خجالت برآورم بر دوست
🔸که خدمتی به سزا برنیامد از دستم

🔹بسوخت حافظ و آن یار دلنواز نگفت
🔹که مرهمی بفرستم که خاطرش خستم

🍃
🌺🍂
🍂🍃🌺
🍃🌺🍂🍃
🌺🍂🍃🌺🍂🍃🌺🍂🍃


☑️ معني ابيات فال حافظ : غزل (315)👇


🔸(1) بیا و به من بگو که بجز آنکه رشته دین و دانش از دستم بیرون رفت، از عشق تو چه بهره دیگری بُردم؟

🔹 (2) هرچند غم عشق تو خرمن زندگانی مرا به باد فنا داد، به خاک پای گرامی‌ات قسم می‌خورم که پیمان وفاداری خودم را نشکستم و هنوز عاشقم.

🔸(3) هرچند مانند گرد و غبار ناچیز و بی‌مقدارم، نگاه کن که در اشتیاق رسیدن به روی تو، با کمک نیروی عشق چگونه به خورشید رسیدم.

🔹(4) جام شراب را پیش آور که مدت‌هاست با آسودگی در گوشه سلامت برای خوش‌گذرانی ننشستم.

🔸(5) ای اندرزگو، اگر صاحب عقل و هوش هستی، بیهوده سخن خود را زیر پا مینداز و ارزش سخنت را از بین مبر؛ چرا که من مست هستم و گوشم به نصیحتت بدهکار نیست.

🔹(6) چطور می‌توانم در پیش روی دوست سرِ خود را از شرمساری بلند کنم درحالی‌که خدمتی شایسته از دستم برنیامده است.

🔸(7) جان حافظ در آتش غم یار سوخت و آن دوست که داعیه دلنوازی دارد، حتی به فکر این نیفتاد که بگوید: حال که دل او را آزرده و سوزانیده‌ام، مرهمی هم برایش بفرستم.

#حضرت_حافظ

@shahrahan

🔸 شهرآهن


www.shahrahan.com


                      👇پخش فایل صوتی غزل 👇
🌺🍂🍃🌺🍃🍂🌺🍃🍂
🍃🌺🍃🍂
🍂🍃🌺
🌺🍂
🍂
☀️فال حافظ 👇1شنبه : 1403/08/06 ☀️

🔹غلام نرگس مست تو تاجدارانند
🔹خراب باده لعل تو هوشیارانند

🔸تو را صبا و مرا آب دیده شد غماز
🔸و گر نه عاشق و معشوق رازدارانند

🔹ز زیر زلف دوتا چون گذر کنی بنگر
🔹که از یمین و یسارت چه سوگوارانند

🔸گذار کن چو صبا بر بنفشه زار و ببین
🔸که از تطاول زلفت چه بی‌قرارانند

🔹نصیب ماست بهشت ای خداشناس برو
🔹که مستحق کرامت گناهکارانند

🔸نه من بر آن گل عارض غزل سرایم و بس
🔸که عندلیب تو از هر طرف هزارانند

🔹تو دستگیر شو ای خضر پی خجسته که من
🔹پیاده می‌روم و همرهان سوارانند

🔸بیا به میکده و چهره ارغوانی کن
🔸مرو به صومعه کان جا سیاه کارانند

🔹خلاص حافظ از آن زلف تابدار مباد
🔹که بستگان کمند تو رستگارانند

🍃
🌺🍂
🍂🍃🌺
🍃🌺🍂🍃
🌺🍂🍃🌺🍂🍃🌺🍂🍃


☑️ معنی ابیات فال حافظ : غزل ( 195 )👇



🔹(1) پادشاهان شایسته این هستند که غلام چشم همچون نرگس مست تو باشند. مردم هوشیار این شایستگی را دارند که از شراب لب سرخ تو مست و خراب شوند.

🔸(2) باد صبا با پراکندن بوی زلفت درباره تو خبرچینی کرد و مرا اشک چشم رسوا ساخت و راز عشقم را برملا کرد، وگرنه عاشق و معشوق اسرار نگهدار یکدیگر هستند.

🔹(3) آنگاه که زیر خرمن زلف دو طرفه خود گذر می‌کنی، نگاه به دو طرف خود بینداز و ببین که چگونه از طرف راست و چپ تو مردم برای زلفت سوگواری می‌کنند.

🔸(4) مانند نسیم صبا بر بنفشه‌زار بگذر تا بنگری که از تعدی و تجاوز زلف تو تا چه حد افراد بسیاری بی‌قرار و بی‌تاب و توان هستند.

🔹(5) ای خداشناس، برو و دست از من بدار و بدان که بهشت قسمت ماست و این گناهکارانند که استحقاق بخشش خداوند را دارا هستند. یعنی ما چون گناهکاریم، سزاواریم که خدا ما را ببخشد و وارد بهشت سازد.

🔸(6) نه تنها من به شوق گل چهره تو غزلسرایی می‌کنم که از هر طرف که بنگری هزاران بلبل نغمه‌خوان تو هستند. هزار به دو معنی آمده است. هم عدد هزار و هم هزاردستان که نام دیگر بلبل است.

🔹(7) ای خضر مبارک قدم‌تو مرا دستگیری و یاوری کن که در این کاروان من پیاده می‌روم و همراهانم سواره‌اند. نقل است که حضرت خضر در بیابان‌ها به کسانی که از کاروان جدا شده و در راه مانده‌اند، کمک می‌کند.

🔸(8) به میخانه سری بزن و با نوشیدن شراب صورت خود را گلگون کن به خانقاه پا مگذار که آنجا تباهکارانی چند گرد هم جمع شده‌اند.

🔹(9) خدا کند که حافظ از آن زلف پر پیچ و تاب رهایی نیابد، چرا که آن‌هایی که در کمند تو بسته و اسیرند رستگاران واقعی هستند.

#حضرت_حافظ


@shahrahan

🔸 شهرآهن


www.shahrahan.com

👇 پخش فایل صوتی غزل 👇