♦️تلاش ایرانیان برای رهایی از اسلام
«قرمطیان» ایرانیانی بودند که به تلافی پاره شدن درفش کاویانی و فرش بهارستان به دست اعراب، پرده اطراف کعبه را تکه تکه کردند، وبخشی از حجرالاسود سنگ سیاه روی دیوار کعبه را خرد کرده به دریا ریختند و در کعبه را هم با خود بردند.
جنبش قرمطی ها یکی از گسترده ترین جنبشهای فکری، سیاسی و ضد مذهبی و از پر توان ترین خیزش های مردمی ایرانی در ضدیت با خلافت عباسیان شمرده میشود.
«عبداله حمدان قرمط» بنیان گذار این جنبش از مردم بندر «دیلم» در کناره خلیج فارس و از تربیت یافتگان سازمان اسماعیلی به شمار میرفت.
عبداله در سالهای میانی قرن سوم هجری قمری در شهر کوفه میزیست، او در میان مردم به پارسایی و خردمندی شهره بود و در قیام بردگان نقشی گسترده داشت.
عبداله قرمط همواره بر این باور استوار بود که سرانجام مردم ایران قدرت را از عرب بازپس میگیرند و خودش برای آن آرزو تلاش بسیار کرد.
به نظر قرمطیان، سه نفر مردم جهان را گمراه کردند. شبانی (موسا)، طبیبی (عیسا)، و شتربانی (محمد) که فرد شترباز را شعبده بازتر و سبک دست تر و محتال تر از آن دو میدانستند (بحرالفواید ص ۳۴۶ و تاریخ بیهقی ص ۸۴۹ و نیز سیاست نامه ص ۳۰۹)
ناصر خسرو درباره قرمطیان مینویسد: در شهر «لحسا» مسجد جامع و یا هیچ مسجد دیگری وجود نداشت. ساکنان شهر لحسا نماز روزانه نمیگذارند (سفرنامه ص ۱۱۲)، محمد حسین علوی تاکید میکند که از نظر فلسفی قرامطه و زنداقه در نفی «خدای آفریدگار » همصدا و هماهنگ بودند (بیان الادیان ص ۱۴۹) ابوسعید در سال ۳۰۱ هجری قمری کشته و پسرش ابوطاهر گناوه ای پیشاپیش قرمطیان میشود.
دولت قرمطیان در بحرین تا سال ۳۴۹ هجری قمری دوام داشت و خطری بزرگ برای خلفای ستمکار اعراب به شمار می آمد.
ابوطاهر که اینک پیشاپیش قرمطیان بحرین است در سال ۳۱۷ قمری از بحرین به مکه لشکر کشید و بیرحمانه به کشتار حاجیان پرداخت همگی آن ها را گردن زد و کشته ها را در چاه زمزم ریخت. او و سربازهایش دایم فریاد میزدند «کجاست ابابیل هایتان؟» آن ها حجرالاسود، پرده های کعبه و درب آن را کنده و با خود بردند.
مورخین در این باره مینویسند: در سال ۲۹۴ هجری قرمطیان به شهر مکه حمله بردند و حجاج را کشتند و سنگ حجرالاسود را از کعبه جدا کردند و بر بام آن شدندو ناودان زرین کعبه را کندند و میگفتند «چون خدای شما به آسمان رفته و خانه اش را بر زمین رها کرده، خانه اش را غارت میکنند»، پرده از خانه باز کردند و پاره پاره به غارت بردند و به استهزا میگفتند «و من دخله کان آمنا و آمنهم من خوف» یعنی وقتی که در خانه کعبه بودید چرا از شمشیرهای ما امان نیافتید؟ اشاره به سوره آل عمران آیه ۹۷ است که میگوید «هر که در خانه کعبه وارد شود، ایمن میکردم» پس اگر خدایی بود شما را ایمن میکرد (سیاست نامه ص ۳۰۸ و تاریخ فلسفه اسلام ص ۱۸۷).
ایرانیان بسیاری در هزار و چهارصد سال گذشته سعی در جنگ با دین انسان ستیز اسلام و آزادی ایران داشته اند.
ایران نخستین کشوری در جهان بود که به اسلام جان داد، و ایران نخستین کشوری در جهان خواهد بود که اسلام را در زباله دان تاریخ دفن خواهد کرد، و آن هنگام آغاز انهدام کل این دین در جهان است.
به امید آزادی از بند خرافات
خِرد یار و یاورتان
#ایرانی_مسلمان_نیست
#پاينده_ایران_یکپارچه
#رنسانس_خردورزی_ایرانیان
«قرمطیان» ایرانیانی بودند که به تلافی پاره شدن درفش کاویانی و فرش بهارستان به دست اعراب، پرده اطراف کعبه را تکه تکه کردند، وبخشی از حجرالاسود سنگ سیاه روی دیوار کعبه را خرد کرده به دریا ریختند و در کعبه را هم با خود بردند.
جنبش قرمطی ها یکی از گسترده ترین جنبشهای فکری، سیاسی و ضد مذهبی و از پر توان ترین خیزش های مردمی ایرانی در ضدیت با خلافت عباسیان شمرده میشود.
«عبداله حمدان قرمط» بنیان گذار این جنبش از مردم بندر «دیلم» در کناره خلیج فارس و از تربیت یافتگان سازمان اسماعیلی به شمار میرفت.
عبداله در سالهای میانی قرن سوم هجری قمری در شهر کوفه میزیست، او در میان مردم به پارسایی و خردمندی شهره بود و در قیام بردگان نقشی گسترده داشت.
عبداله قرمط همواره بر این باور استوار بود که سرانجام مردم ایران قدرت را از عرب بازپس میگیرند و خودش برای آن آرزو تلاش بسیار کرد.
به نظر قرمطیان، سه نفر مردم جهان را گمراه کردند. شبانی (موسا)، طبیبی (عیسا)، و شتربانی (محمد) که فرد شترباز را شعبده بازتر و سبک دست تر و محتال تر از آن دو میدانستند (بحرالفواید ص ۳۴۶ و تاریخ بیهقی ص ۸۴۹ و نیز سیاست نامه ص ۳۰۹)
ناصر خسرو درباره قرمطیان مینویسد: در شهر «لحسا» مسجد جامع و یا هیچ مسجد دیگری وجود نداشت. ساکنان شهر لحسا نماز روزانه نمیگذارند (سفرنامه ص ۱۱۲)، محمد حسین علوی تاکید میکند که از نظر فلسفی قرامطه و زنداقه در نفی «خدای آفریدگار » همصدا و هماهنگ بودند (بیان الادیان ص ۱۴۹) ابوسعید در سال ۳۰۱ هجری قمری کشته و پسرش ابوطاهر گناوه ای پیشاپیش قرمطیان میشود.
دولت قرمطیان در بحرین تا سال ۳۴۹ هجری قمری دوام داشت و خطری بزرگ برای خلفای ستمکار اعراب به شمار می آمد.
ابوطاهر که اینک پیشاپیش قرمطیان بحرین است در سال ۳۱۷ قمری از بحرین به مکه لشکر کشید و بیرحمانه به کشتار حاجیان پرداخت همگی آن ها را گردن زد و کشته ها را در چاه زمزم ریخت. او و سربازهایش دایم فریاد میزدند «کجاست ابابیل هایتان؟» آن ها حجرالاسود، پرده های کعبه و درب آن را کنده و با خود بردند.
مورخین در این باره مینویسند: در سال ۲۹۴ هجری قرمطیان به شهر مکه حمله بردند و حجاج را کشتند و سنگ حجرالاسود را از کعبه جدا کردند و بر بام آن شدندو ناودان زرین کعبه را کندند و میگفتند «چون خدای شما به آسمان رفته و خانه اش را بر زمین رها کرده، خانه اش را غارت میکنند»، پرده از خانه باز کردند و پاره پاره به غارت بردند و به استهزا میگفتند «و من دخله کان آمنا و آمنهم من خوف» یعنی وقتی که در خانه کعبه بودید چرا از شمشیرهای ما امان نیافتید؟ اشاره به سوره آل عمران آیه ۹۷ است که میگوید «هر که در خانه کعبه وارد شود، ایمن میکردم» پس اگر خدایی بود شما را ایمن میکرد (سیاست نامه ص ۳۰۸ و تاریخ فلسفه اسلام ص ۱۸۷).
ایرانیان بسیاری در هزار و چهارصد سال گذشته سعی در جنگ با دین انسان ستیز اسلام و آزادی ایران داشته اند.
ایران نخستین کشوری در جهان بود که به اسلام جان داد، و ایران نخستین کشوری در جهان خواهد بود که اسلام را در زباله دان تاریخ دفن خواهد کرد، و آن هنگام آغاز انهدام کل این دین در جهان است.
به امید آزادی از بند خرافات
خِرد یار و یاورتان
#ایرانی_مسلمان_نیست
#پاينده_ایران_یکپارچه
#رنسانس_خردورزی_ایرانیان
‼️اسلام یعنی تحقیر زنان‼️
صیغه یعنی ظلم مشروع ددان
صیغه یعنی بردگی بانوان
صیغه استبداد شهوت بارگی
صیغه یعنی یک جهان بیچارگی
آری این است تحفه تازی به زن
مست لایعقل نگوید این سخن
زن چو ابزاری است بهر اغنیا
تا ابد محروم از لطف خدا
در کلامش زن شده کالای مرد
چون غنائم بنگرندش در نبرد
حوری و جنت برای مرد شد
زین میانه سهم بانو درد شد
مژده ای بهرش نیامد در کتاب
سهمش اما شد تساوی در عذاب
نیم مردان می برد بانو دیه
ناقص العقل است او در بادیه
بیضه مردی است آنجا مادری
ای دوصد لعنت بر این دین باوری
صدهزاران زن اگر مردی میان
آن "ذکر"باشد خطاب تازیان
از قضاوت از ریاست برکنار
با خطایی می کنندش سنگسار
آن خطا بر مرد زن دار عیب نیست
این همه تبعیض از بهر چیست؟
دختری زیبا و باهوش و فقیر
در کمند پیر ثروتمند اسیر
زن که کالا نیست انسان است عدو
بس کن این ظلم و ستم در حق او
زن نه مادر بلکه "جان عالم" است
هر چه تکریمش کنم آخر کم است
معدن احساس و زیبایی و مهر
روشنی بخش زمین است و سپهر
گاه چون من گاه از من برتر است
در فرنگ او هم رئیس هم داور است
آنچه قرآن گفته در حق زنان
هیچ ظالم از ازل ناگفته آن
من دگر این ظلم پایان می دهم
بر زنان هم شان انسان می دهم
می کنم مدفون این تبعیض بد
مرجعم را می کنم تنها خرد
محضر چشم تو می دارم قسم
چون پدر بر زن ندارم من ستم
- یوسف منزوی
#ایرانی_مسلمان_نیست
صیغه یعنی ظلم مشروع ددان
صیغه یعنی بردگی بانوان
صیغه استبداد شهوت بارگی
صیغه یعنی یک جهان بیچارگی
آری این است تحفه تازی به زن
مست لایعقل نگوید این سخن
زن چو ابزاری است بهر اغنیا
تا ابد محروم از لطف خدا
در کلامش زن شده کالای مرد
چون غنائم بنگرندش در نبرد
حوری و جنت برای مرد شد
زین میانه سهم بانو درد شد
مژده ای بهرش نیامد در کتاب
سهمش اما شد تساوی در عذاب
نیم مردان می برد بانو دیه
ناقص العقل است او در بادیه
بیضه مردی است آنجا مادری
ای دوصد لعنت بر این دین باوری
صدهزاران زن اگر مردی میان
آن "ذکر"باشد خطاب تازیان
از قضاوت از ریاست برکنار
با خطایی می کنندش سنگسار
آن خطا بر مرد زن دار عیب نیست
این همه تبعیض از بهر چیست؟
دختری زیبا و باهوش و فقیر
در کمند پیر ثروتمند اسیر
زن که کالا نیست انسان است عدو
بس کن این ظلم و ستم در حق او
زن نه مادر بلکه "جان عالم" است
هر چه تکریمش کنم آخر کم است
معدن احساس و زیبایی و مهر
روشنی بخش زمین است و سپهر
گاه چون من گاه از من برتر است
در فرنگ او هم رئیس هم داور است
آنچه قرآن گفته در حق زنان
هیچ ظالم از ازل ناگفته آن
من دگر این ظلم پایان می دهم
بر زنان هم شان انسان می دهم
می کنم مدفون این تبعیض بد
مرجعم را می کنم تنها خرد
محضر چشم تو می دارم قسم
چون پدر بر زن ندارم من ستم
- یوسف منزوی
#ایرانی_مسلمان_نیست