#کتاب
#رمان #خارجی #روسی #روسیه
#کتاب_هفت #SevenBook #7Book #سنندج
#شیطان #ادبی #ادبیات
یادداشت های شیطان
نویسنده: ليانيد آندرييف
مترجم: حمیدرضا آتشبرآب
@SevenBook
اثر پيشرو آخرين كار ليانيد آندرييف و به نوعي خاصترين آنهاست. رمان يادداشتهاي شيطان، بازتاب دريافت اوست از ابرانسان نيچه، مفهومي كه اساس آثار ادبي يك نسل را به خود اختصاص داد. آندرييف نيز مانند داستايفسكي، گمان ميكرد، تعارض خير و شر در خود انسان نهفته است. هرچند اغلب طليعه اين رمان را آثاري چون اهريمنان داستايفسكي و اكسيرهاي شيطان هافمن بدانند، به نظرم يادداشتهاي شيطان اثري كامل و مستقل است.
در این رمان جذاب، آندری یف با بهره بردن از مکاشفه ی یوحنا، سقوط شیطان به زمین را به تصویر می کشد. برخلاف بسیاری از آثاری که با مضمون مشابه نوشته شده اند در این اثر شیطان نه به دستور خدا و نه برای ستیزه با انسان به زمین آمده، بلکه برای شناخت انسان هبوط کرده است. او برای این هدف میلیاردری آمریکایی به نام گرنی واندرهود را انتخاب می کند. در خلق این نام، نویسنده از داستان واقعی میلیاردی آمریکایی به نام آلفرد واندربیلد بهره برده که آن روزها تصمیم داشته با ثروت افسانه ای خود اروپای پیر را دگرگون کند. هرچند او در جهان واقع، درنهایت، در کشتی غرق شد.
به هر صورت، شیطان در این داستان با کشتن واندرهود آمریکایی به هیأت انسانی در می آید. سوژه اصلی رمان هم تلاش واندرهودِ شیطان برای یافتن راهی برای صرف سه میلیارد ثروت خود در اروپاست. شیطان چون از راه می رسد، رنج های فیزیکی بشر را در نخستین اقامت خود در زمین تجربه می کند. سانحه ای که در قطاری که به سمت رُم می رود رخ می دهد باعث زخمی شدن شیطان می شود . او نیز با ابراز انزجار از درد فیزیکی و چهره های آسیب دیده و مجروح سایر مسافران قطار، انسان را تحقیر می کند.
در پایان بخشی از تفکرات شیطان نسبت به انسان و رنج هایش را بخوانید:
«من هنوز دوستت ندارم آدمیزاد، اما در این شب وقتی به رنج هایت، تن شکنجه دیده و روحت، که تسلیم تصلیبی ابدی شده ، فکر می کردم، بارها نزدیک بود گریه کنم. برای گرگ، گرگ بودن خوب است، برای خرگوش، خرگوش بودن و برای کرم هم کرم بودن؛ چرا که روح آن ها تار و حقیر است و اراده شان تسلیم. اما تو ای انسان، خدا و شیطان را همزمان در وجود خود جمع داری و این دو در چنین کالبد تنگ و تاریکی چه وحشتناک با هم در ستیزند! گرگ بودن، غلبه بر مغلوب، گرفتن گلوی او و نوشیدن خونش سهم خدای وجود توست و خرگوش بودن، پنهان کردن گوش ها در پس پشتی خمیده هم سهم شیطان!»
@SevenBook
#رمان #خارجی #روسی #روسیه
#کتاب_هفت #SevenBook #7Book #سنندج
#شیطان #ادبی #ادبیات
یادداشت های شیطان
نویسنده: ليانيد آندرييف
مترجم: حمیدرضا آتشبرآب
@SevenBook
اثر پيشرو آخرين كار ليانيد آندرييف و به نوعي خاصترين آنهاست. رمان يادداشتهاي شيطان، بازتاب دريافت اوست از ابرانسان نيچه، مفهومي كه اساس آثار ادبي يك نسل را به خود اختصاص داد. آندرييف نيز مانند داستايفسكي، گمان ميكرد، تعارض خير و شر در خود انسان نهفته است. هرچند اغلب طليعه اين رمان را آثاري چون اهريمنان داستايفسكي و اكسيرهاي شيطان هافمن بدانند، به نظرم يادداشتهاي شيطان اثري كامل و مستقل است.
در این رمان جذاب، آندری یف با بهره بردن از مکاشفه ی یوحنا، سقوط شیطان به زمین را به تصویر می کشد. برخلاف بسیاری از آثاری که با مضمون مشابه نوشته شده اند در این اثر شیطان نه به دستور خدا و نه برای ستیزه با انسان به زمین آمده، بلکه برای شناخت انسان هبوط کرده است. او برای این هدف میلیاردری آمریکایی به نام گرنی واندرهود را انتخاب می کند. در خلق این نام، نویسنده از داستان واقعی میلیاردی آمریکایی به نام آلفرد واندربیلد بهره برده که آن روزها تصمیم داشته با ثروت افسانه ای خود اروپای پیر را دگرگون کند. هرچند او در جهان واقع، درنهایت، در کشتی غرق شد.
به هر صورت، شیطان در این داستان با کشتن واندرهود آمریکایی به هیأت انسانی در می آید. سوژه اصلی رمان هم تلاش واندرهودِ شیطان برای یافتن راهی برای صرف سه میلیارد ثروت خود در اروپاست. شیطان چون از راه می رسد، رنج های فیزیکی بشر را در نخستین اقامت خود در زمین تجربه می کند. سانحه ای که در قطاری که به سمت رُم می رود رخ می دهد باعث زخمی شدن شیطان می شود . او نیز با ابراز انزجار از درد فیزیکی و چهره های آسیب دیده و مجروح سایر مسافران قطار، انسان را تحقیر می کند.
در پایان بخشی از تفکرات شیطان نسبت به انسان و رنج هایش را بخوانید:
«من هنوز دوستت ندارم آدمیزاد، اما در این شب وقتی به رنج هایت، تن شکنجه دیده و روحت، که تسلیم تصلیبی ابدی شده ، فکر می کردم، بارها نزدیک بود گریه کنم. برای گرگ، گرگ بودن خوب است، برای خرگوش، خرگوش بودن و برای کرم هم کرم بودن؛ چرا که روح آن ها تار و حقیر است و اراده شان تسلیم. اما تو ای انسان، خدا و شیطان را همزمان در وجود خود جمع داری و این دو در چنین کالبد تنگ و تاریکی چه وحشتناک با هم در ستیزند! گرگ بودن، غلبه بر مغلوب، گرفتن گلوی او و نوشیدن خونش سهم خدای وجود توست و خرگوش بودن، پنهان کردن گوش ها در پس پشتی خمیده هم سهم شیطان!»
@SevenBook
#کتاب #Book #داستان #خارجی #روسی #اروپا #فرانسه #آلمان #امریکا #داستان_کوتاه #زندگی #عشق #نفرت #آزادی #تولستوی #چخوف #اوتس #جویس #زیبایی
#کتاب_هفت #SevenBook #سنندج #Sanandaj #نشر_جغد #7Book
عشق واقعی
نویسنده: بهترین نویسندگان جهان
مترجم: بهترین مترجمان ایران
@SevenBook
زیرا فقط همراه دختر است که میتواند زیبایی را در نهایت آن احساس کند. در بیرون چراغها را روشن کرده بودند. مردم از کتابخانه میرفتند. دختر تکان نمیخورد و عیسابکف منتظر بود. وقتی دختر شروع به جمع کردن وسایلش کرد او نیز یادداشتهایش را به سرعت در کیفش جای داد، نمیتوانست بر ضربان قلبش حاکم باشد. سرانجام صدای تقتق پاشنهها را روی پلهها شنید و در روشنایی مات چراغ، دختر، زیبا و سبک، مانتوی کوتاه بر تن، ظاهر شد. دختر بیآنکه حرفی بزند گذشت. عیسابکف با صدایی لرزان او را صدا زد:
خانم…!
@SevenBook
#کتاب_هفت #SevenBook #سنندج #Sanandaj #نشر_جغد #7Book
عشق واقعی
نویسنده: بهترین نویسندگان جهان
مترجم: بهترین مترجمان ایران
@SevenBook
زیرا فقط همراه دختر است که میتواند زیبایی را در نهایت آن احساس کند. در بیرون چراغها را روشن کرده بودند. مردم از کتابخانه میرفتند. دختر تکان نمیخورد و عیسابکف منتظر بود. وقتی دختر شروع به جمع کردن وسایلش کرد او نیز یادداشتهایش را به سرعت در کیفش جای داد، نمیتوانست بر ضربان قلبش حاکم باشد. سرانجام صدای تقتق پاشنهها را روی پلهها شنید و در روشنایی مات چراغ، دختر، زیبا و سبک، مانتوی کوتاه بر تن، ظاهر شد. دختر بیآنکه حرفی بزند گذشت. عیسابکف با صدایی لرزان او را صدا زد:
خانم…!
@SevenBook