sevenbook
89 subscribers
912 photos
23 videos
20 files
246 links
منصوری
Instagram: instagram.com/seven.book
️کتاب هفت▶️
💠سنندج . خ پاسداران . مجتمع تجاری صدف . طبقه زیر همکف . واحد ۲۳
ارائه کلیه کتب:
🔹هنری
🔹ادبی
🔹فلسفی
🔹رمان و داستان
🔹کودکان و نوجوانان
🔹تاریخی
🔹نجوم
🔹ریاضیات و فیزیک
🔹و سایر کتب درخواستی
087-33232803
Download Telegram
#کتاب #Book #رمان #داستان #کلیسا #ایتالیا #سياست #جامعه #جنگ #اتریش #زندگي #تاريخ #فيلم #پاپ #فاجعه #ناپلئون #فرانسه #قهرمان #مبارز #آزادی #خشونت #جبهه #ادبیات #Gadfly
#کتاب_هفت #SevenBook #سنندج #Sanandaj #انتشارات_امیرکبیر #7Book

خرمگس
نويسنده: اتل لیلیان وینیچ
مترجم: خسرو همایون پور
اين اثر به زبان اصلي نيز موجود مي باشد.

@SevenBook

در رمان خرمگس، فعالیت سازمان «ایتالیای جوان» طی سالیان 30 تا 40 قرن نوزدهم ترسیم شده است. در آن عصر، پس از قلع و قمع ارتش ناپلئون، سراسر ایتالیا به هشت کشور جداگانه تقسیم شد و عملاً در اشغال ارتش اتریش بود. رئیس کلیسای کاتولیک، پاپ رم، از اشغالگران اتریشی حمایت می‏کرد. ملت ایتالیا نیز در زیر این یوغ دوگانه رنج می‏برد و ستم می‏کشید.
آغاز وقایع رمان، مربوط به سال 1833 است. ظاهراً همه توجه نویسنده به تصویر کاراکتر قهرمانی یک فرد انقلابی معطوف بوده است. وینیچ، با خلق سیمای یک قهرمان مبارز در عین‏حال با نیرویی شگرف، نقاب تقدّس را از چهره خادمان کلیسا می‏درد. «آرتور» جوان گمان می‏برد که کلیسا راهنمای ملت است، اما در برخورد با واقعیات، پوچی این پندار را عمیقاً درک می‏کند. چهره خرمگس درخشان‌ترین چهره یک مبارز واقعی در سراسر ادبیات جهان است. خرمگس تاکنون به اغلب زبان‌های زنده دنیا از جمله هلندی، آلمانی، لهستانی، عبری، روسی، فرانسوی، چینی، مجارستانی، ژاپنی و فارسی ترجمه شده است.

@SevenBook
#کتاب #Book #رمان #داستان #ایران #جامعه #جنگ #مرگ #زندگي #تاريخ #کودک #نوجوان#رهایی #قهرمان #مبارز #آزادی #خشونت #ادبیات
#کتاب_هفت #SevenBook #سنندج #Sanandaj #انتشارات_قدیانی #7Book

کلاغی لای موهایم
نويسنده: گلاویژ نظریان

@SevenBook

بیشتر از چند فصل با تو حرف زده ام اما هنوز حقیقت را به تو نگفته ام، لااقل تمام حقیقت را؛ هر چند هنوز هم گمان می کنم زود است که با شبح عمر شهلا آشنا شوی. می ترسم خواب هایت مزه ی شوربختی بگیرد و سایه ات تبعید شود به سرزمینی که هر هشت هزار سال یک بار فقط چند کامیون بزرگ و خاکی رنگ از آن می گذرد، آن هم برای بردن و ریختن آدم های زنده درون گورهای بزرگ، گورهای خیلی بزرگ و راننده های همه شان حتما موهایشان قرمز است، کلاه به سر دارند، مست هستند و نام همه شان لابد عمر شهلاست.

@SevenBook