#کتاب #Book #ادبی #جهان #مدرن #فلسفی #پاپ #کتابت #مسیح #مسیحیت #شعر #کلام #کاتب #روم #صومعه #پولیتزر
#کتاب_هفت #SevenBook #سنندج #7Book #نشر_بیدگل #Sanandaj
جهان چگونه مدرن شد؟ / داستان یک «پیچ»، یک کاتب، یک کتاب
نویسنده: استیوِن گرینبلَت
مترجم: مهدی نصرالهزاده
@SevenBook
از باغهای مصفّای روم باستان تا دهلیزهای تنگ و تاریک صومعههای قرون وسطا و کتابتخانههای درون آنها، پژوهشگر برجسته و شناختهشده، استیوِن گرینبلت، با کندوکاو در یکی از اثرگذارترین آثار ادبی همهی دورانها تصویری زنده و روشن از گذشته به دست میدهد. در زمستان سال ۱۴۱۷، پوجّو براچّولینی، منشی بیکار شدهی پاپ مخلوع که اینک شکارچی کتاب شده بود، نسخهای از کتاب در باب طبیعت چیزها، نوشتهي تیتوس لوکرتیوس، را در صومعهای دورافتاده پیدا کرد_ و این البته تنها یکی از کشفیات او از جهان باستان بود، نسخ خطیِ پاگانی که به طرزی شگفت به دست کاتبان پارسای مسیحی، در کنج کتابخانههایِ صومعهای، محفوظ مانده بودند. داستان اینکه چطور این شعر خیرهکننده توانست جهان را در مسیر تازهای قرار دهد، یا به اصطلاح «بپیچاند»، همزمان یک اثر پژوهشی ممتاز، یک نوشتهی ادبی گیرا و شاهدی شورانگیز بر قدرت کلام مکتوب است.
استیون گرینبلت استاد علوم انسانی در دانشگاه هاروارد است و از جملهی آثار او کتاب اراده در عالم: شکسپیر چگونه شکسپیر شد است، یکی از کتابهای پرفروش فهرست نیویورک تایمز و از فینالیستهای جایزهی پولیتزر و جایزهی ملی کتاب برای ادبیات غیر داستانی. خود کتاب جهان چگونه مدرن شد؟ نیز البته برندهی جایزهی پولیتزر سال ۲۰۱۲ برای آثار عمومی غیرداستانی و نیز جایزهی ملی کتاب سال ۲۰۱۱ برای ادبیات غیرداستانی بوده است.
@SevenBook
#کتاب_هفت #SevenBook #سنندج #7Book #نشر_بیدگل #Sanandaj
جهان چگونه مدرن شد؟ / داستان یک «پیچ»، یک کاتب، یک کتاب
نویسنده: استیوِن گرینبلَت
مترجم: مهدی نصرالهزاده
@SevenBook
از باغهای مصفّای روم باستان تا دهلیزهای تنگ و تاریک صومعههای قرون وسطا و کتابتخانههای درون آنها، پژوهشگر برجسته و شناختهشده، استیوِن گرینبلت، با کندوکاو در یکی از اثرگذارترین آثار ادبی همهی دورانها تصویری زنده و روشن از گذشته به دست میدهد. در زمستان سال ۱۴۱۷، پوجّو براچّولینی، منشی بیکار شدهی پاپ مخلوع که اینک شکارچی کتاب شده بود، نسخهای از کتاب در باب طبیعت چیزها، نوشتهي تیتوس لوکرتیوس، را در صومعهای دورافتاده پیدا کرد_ و این البته تنها یکی از کشفیات او از جهان باستان بود، نسخ خطیِ پاگانی که به طرزی شگفت به دست کاتبان پارسای مسیحی، در کنج کتابخانههایِ صومعهای، محفوظ مانده بودند. داستان اینکه چطور این شعر خیرهکننده توانست جهان را در مسیر تازهای قرار دهد، یا به اصطلاح «بپیچاند»، همزمان یک اثر پژوهشی ممتاز، یک نوشتهی ادبی گیرا و شاهدی شورانگیز بر قدرت کلام مکتوب است.
استیون گرینبلت استاد علوم انسانی در دانشگاه هاروارد است و از جملهی آثار او کتاب اراده در عالم: شکسپیر چگونه شکسپیر شد است، یکی از کتابهای پرفروش فهرست نیویورک تایمز و از فینالیستهای جایزهی پولیتزر و جایزهی ملی کتاب برای ادبیات غیر داستانی. خود کتاب جهان چگونه مدرن شد؟ نیز البته برندهی جایزهی پولیتزر سال ۲۰۱۲ برای آثار عمومی غیرداستانی و نیز جایزهی ملی کتاب سال ۲۰۱۱ برای ادبیات غیرداستانی بوده است.
@SevenBook
#کتاب #رمان #داستان #داستان_کوتاه #ایران #جامعه #ادبی #عشق #سیاست #مردم #زندگی #روزمره #مسیح_علینژاد #خاطرات
#کتاب_هفت #SevenBook #سنندج #Sanandaj #نشر_همیار #7Book
تاجِ خار
نویسنده: مسیح علی نژاد
@SevenBook
#کتاب_هفت #SevenBook #سنندج #Sanandaj #نشر_همیار #7Book
تاجِ خار
نویسنده: مسیح علی نژاد
@SevenBook
#کتاب #رمان #داستان #داستان_کوتاه #ایران #جامعه #ادبی #عشق #سیاست #مردم #زندگی #روزمره #مسیح_علینژاد #خاطرات
#کتاب_هفت #SevenBook #سنندج #Sanandaj #نشر_همیار #7Book
تاجِ خار
نویسنده: مسیح علی نژاد
@SevenBook
جوانک به طرف ماشین خیز برداشت و نعره زنان لگد محکمی به در ماشین زد و چند تا فحش بهداشتی حواله اش کرد. ماشین، پر سروصدا در رفت. خیالم راحت شد. ترسم ریخته بود و خواستم آن دو را از سوء ظن بیهوده شان بیرون بیاورم که جوانک به طرف من برگشت و لگد محکمی به پایم کوبید. درد تا عمق جانم تیر کشید و نفسم را بند آورد. نتوانستم روی پایم بند شوم. جوان فریاد می زد و تند تند لیچار و لغز روی سرم هوار می کرد:
- مگه نرخت چقدر بالاست که به هیچکس رضایت نمیدی؟
درد صدایم را بریده بود. می خواستم آن دو را از اشتباه بیرون بیاورم اما جوانک ضربه دیگر به پهلویم زد و زار و ذلیل در خودم پیچیدم و لال شدم.
یک تاکسی خالی از خیابان ولیعصر به داخل یوسف آباد پیچید. جوان دوم از موتورش پایین پرید. با دستهای باز وسط خیابان ایستاد و مانع حرکت تاکسی شد.
- یالا سوار شو! اینم تاکسی. مگه منتظر تاکسی نبودی؟
دوید و کیفم را از پای درخت برداشت و در تاکسی را باز کرد و آن را روی صندلی عقب پرت کرد.
- این خانم رو برسون به هر جهنم دره ای که میره!
راننده پیر تاکسی جرات اعتراض نداشت. با تعجب به من و آن دو نگاه می کرد و بی جهت سر تکان می داد...
@SevenBook
#کتاب_هفت #SevenBook #سنندج #Sanandaj #نشر_همیار #7Book
تاجِ خار
نویسنده: مسیح علی نژاد
@SevenBook
جوانک به طرف ماشین خیز برداشت و نعره زنان لگد محکمی به در ماشین زد و چند تا فحش بهداشتی حواله اش کرد. ماشین، پر سروصدا در رفت. خیالم راحت شد. ترسم ریخته بود و خواستم آن دو را از سوء ظن بیهوده شان بیرون بیاورم که جوانک به طرف من برگشت و لگد محکمی به پایم کوبید. درد تا عمق جانم تیر کشید و نفسم را بند آورد. نتوانستم روی پایم بند شوم. جوان فریاد می زد و تند تند لیچار و لغز روی سرم هوار می کرد:
- مگه نرخت چقدر بالاست که به هیچکس رضایت نمیدی؟
درد صدایم را بریده بود. می خواستم آن دو را از اشتباه بیرون بیاورم اما جوانک ضربه دیگر به پهلویم زد و زار و ذلیل در خودم پیچیدم و لال شدم.
یک تاکسی خالی از خیابان ولیعصر به داخل یوسف آباد پیچید. جوان دوم از موتورش پایین پرید. با دستهای باز وسط خیابان ایستاد و مانع حرکت تاکسی شد.
- یالا سوار شو! اینم تاکسی. مگه منتظر تاکسی نبودی؟
دوید و کیفم را از پای درخت برداشت و در تاکسی را باز کرد و آن را روی صندلی عقب پرت کرد.
- این خانم رو برسون به هر جهنم دره ای که میره!
راننده پیر تاکسی جرات اعتراض نداشت. با تعجب به من و آن دو نگاه می کرد و بی جهت سر تکان می داد...
@SevenBook
#کتاب #رمان #داستان #مبارزه #یونان #جامعه #ادبی #عشق #قداست #مردم #زندگی #عشق #مذهب #آزادی #مسیحیت #مادر #کودک #قدیس #مسیح #دین #کلیسا #آیین #عرفان
#کتاب_هفت #SevenBook #سنندج #Sanandaj #انتشارات_همیار #7Book
کتاب آخرین وسوسه مسیح
The Last Temptation of Christ
نویسنده: نیکوس کازانتزاکیس
مترجم: صالح حسینی
@SevenBook
#کتاب_هفت #SevenBook #سنندج #Sanandaj #انتشارات_همیار #7Book
کتاب آخرین وسوسه مسیح
The Last Temptation of Christ
نویسنده: نیکوس کازانتزاکیس
مترجم: صالح حسینی
@SevenBook
#کتاب #رمان #داستان #مبارزه #یونان #جامعه #ادبی #عشق #قداست #مردم #زندگی #عشق #مذهب #آزادی #مسیحیت #مادر #کودک #قدیس #مسیح #دین #کلیسا #آیین #عرفان
#کتاب_هفت #SevenBook #سنندج #Sanandaj #انتشارات_همیار #7Book
کتاب آخرین وسوسه مسیح
The Last Temptation of Christ
نویسنده: نیکوس کازانتزاکیس
مترجم: صالح حسینی
@SevenBook
داستان این رمان درباره عیسی مسیح است. اما نه آن انسان قدیس که تصویری پاک از او در ذهن مسیحیان است. بلکه داستان انسانی زمینی است که مرحله به مرحله و با پشت سر گذاشتن مسیری دشوار تبدیل به مسیحا میشود. در این کتاب عیسی ناصری را میبینیم که درگیریهای ذهنی بسیاری دارد. شبها کابوس میبیند و مداوم احساس میکند چنگکهای عقابی میخواهد مغزش را بیرون بکشد و یا او را به سمت چیزی بکشاند.
با این حال عیسی احساسات خاصی دارد و انگار میداند که سرنوشت مسیر خاصی برای او در نظر گرفته است. مشکل اینجاست که عیسی تلاش دارد با کارهای مختلف از دست سرنوشت فرار کند. به عنوان مثال در حالی که هیچکس صلیبی برای حاکمان روم نمیسازد، عیسی این کار را انجام میدهد تا یک متجاوز به صلیب کشیده شود. همین امر باعث میشود مردم از عیسی متنفر شوند و او را دیوانهای بدانند که در زندگی به جایی نمیرسد.
پس از مدتی، عیسی احساس میکند که باید شهر و خانه را ترک کند. بیابان او را به سمت خودش میکشد. تصمیم میگیرد به صومعه برود تا از شر جدال درونی خود رهایی یابد و از مریم مجدلیه نیز، که بسیار او را دوست دارد، دور شود تا مبادا مرتکب گناهی سنگین شود. بنابراین به سمت بیابان حرکت میکند.
@SevenBook
#کتاب_هفت #SevenBook #سنندج #Sanandaj #انتشارات_همیار #7Book
کتاب آخرین وسوسه مسیح
The Last Temptation of Christ
نویسنده: نیکوس کازانتزاکیس
مترجم: صالح حسینی
@SevenBook
داستان این رمان درباره عیسی مسیح است. اما نه آن انسان قدیس که تصویری پاک از او در ذهن مسیحیان است. بلکه داستان انسانی زمینی است که مرحله به مرحله و با پشت سر گذاشتن مسیری دشوار تبدیل به مسیحا میشود. در این کتاب عیسی ناصری را میبینیم که درگیریهای ذهنی بسیاری دارد. شبها کابوس میبیند و مداوم احساس میکند چنگکهای عقابی میخواهد مغزش را بیرون بکشد و یا او را به سمت چیزی بکشاند.
با این حال عیسی احساسات خاصی دارد و انگار میداند که سرنوشت مسیر خاصی برای او در نظر گرفته است. مشکل اینجاست که عیسی تلاش دارد با کارهای مختلف از دست سرنوشت فرار کند. به عنوان مثال در حالی که هیچکس صلیبی برای حاکمان روم نمیسازد، عیسی این کار را انجام میدهد تا یک متجاوز به صلیب کشیده شود. همین امر باعث میشود مردم از عیسی متنفر شوند و او را دیوانهای بدانند که در زندگی به جایی نمیرسد.
پس از مدتی، عیسی احساس میکند که باید شهر و خانه را ترک کند. بیابان او را به سمت خودش میکشد. تصمیم میگیرد به صومعه برود تا از شر جدال درونی خود رهایی یابد و از مریم مجدلیه نیز، که بسیار او را دوست دارد، دور شود تا مبادا مرتکب گناهی سنگین شود. بنابراین به سمت بیابان حرکت میکند.
@SevenBook