sevenbook
89 subscribers
912 photos
23 videos
20 files
246 links
منصوری
Instagram: instagram.com/seven.book
️کتاب هفت▶️
💠سنندج . خ پاسداران . مجتمع تجاری صدف . طبقه زیر همکف . واحد ۲۳
ارائه کلیه کتب:
🔹هنری
🔹ادبی
🔹فلسفی
🔹رمان و داستان
🔹کودکان و نوجوانان
🔹تاریخی
🔹نجوم
🔹ریاضیات و فیزیک
🔹و سایر کتب درخواستی
087-33232803
Download Telegram
‍ داستان کوتاه دو کبک –از کتاب #چراغ_لامپا اثر #بهروز_خیریه

#قسمت_پنجم
مرد سبیلو که دید احمدبگ و مردانش دارند به دقت او را برانداز می‌کنند رو به آن‎ها کرد و درحالی‌که سعی می‌کرد لحنی مهربان به خود بگیرد گفت: «حقیقتش اینه که دیدن دو کبک ما را یاد خاطره‎ای انداخت.»
رییس ابرو در هم کشید، نگاه نافذش را به مرد راهزن دوخت و گفت: «چه خاطره‎ای؟»
راهزن جوانتر گفت: «قابل تعریف نیست قربان»
رییس با تحکم گفت: «اما ما دوست داریم بشنویم.»
سبیلو به تته پته افتاد و گفت: «حقیقتش... راستش ما یه دوره‎ای چطوری بگم چته۱ بودیم. یعنی از ناچاری، از سر نادانی و بدبختی.»
حضار با شنیدن کلمه‎ی چته گوش‌ها را تیز کردند و به آن دو خیره شدند. پیرمرد نگاهی به آن دو انداخت و گفت: «خوب»
سبیلو ادامه داد: «یک روز سواری را گرفتیم تا لختش کنیم، خیلی مقاومت می‎کرد. چند دشنه بهش زدیم. چون دید کارش تمامه و ما دست از سرش بر نمی‌داریم رو به دو تا کبک که روبه رو روی تخته‌سنگی نشسته بودند کرد و گفت: «شما شاهد باشید این‎ها من را کشتند.» ما از این حرفش خنده‎مان گرفت. با خودمان گفتیم مگر کبک هم می‎تواند شهادت بدهد؟ امشب این رفیقم وقتی دو کبک بریان شده را دید به شوخی در گوش من گفت: «نکند این‎ها همان دو کبک هستند که قرار بود شهادت بدهند» و من از این حرفش خنده‎ام گرفت. همین.»
پیرمرد گفت: «همین؟»
راهزن جوان به میان حرفشان دوید و گفت: «آره والله همین.»
پیرمرد نگاه نافذش را به آن دو دوخت. مکثی کرد و سپس گفت: «دست بر قضا کبک ها خوب شهادت دادند.»
دو راهزن باهم گفتند: «کبک‎ها؟»
پیرمرد که سرش را پایین انداخته بود گفت: «آره کبک‎ها.»
راهزن جوان رو به احمدبگ کرد و گفت: «لابد آقا شوخی می‎کنند. مگر کبک هم می‎تواند شهادت بدهد؟»
پیرمرد رو به آن‎ها کرد و گفت: «بله همین الان شهادت دادند.»
گفتند: «همین الان؟»
احمدبگ رو به آن‌ها کرد و گفت: «بله همین الان. خوب گوش بدین تا براتون بگم چطوری. چند سال پیش یکی از هم‎ولایتی‎های ما گم شد. پس از چند روز جنازه‎شو تو دره رحمان‎بگ پیدا کردیم. اول کشته بودنش بعد هم از کوه پرتش کرده بودن پایین. از اون وقت تا حالا ما دنبال قاتلش می‎گشتیم. اما هرچه می‎گشتیم پیدا نمی‎شد. تا اینکه امشب شما خودتان در حضور این جمع اعتراف کردین که اونو کشتین.»
دو راهزن تکانی به خود دادند. سبیلو خواست از پر شالش چیزی در بیاورد اما با اشاره‎ی بیگ، مردان ایل بر سرشان ریختند و تا به خود بیایند دست‎هایشان را از کتف بستند و دشنه‎ها و تپانچه‎هایشان را هم از آن‎ها گرفتند.
راهزن جوان از سر ناچاری التماس کرد: «بیگ رحم کنید. ما بدبختیم ما با کسی کاری نداریم!»
بیگ گفت: «شما مال خیلی‎ها رو به زور بردین. اون بنده خداییم که به ناحق کشتین سه تا یتیم جا گذاشته. تازه معلوم نیست چند نفر دیگه را هم کشتین. خدا عالمه.»
دو راهزن بهت‌زده به مردان ایل نگاه می‎کردند. احمدبگ بار دیگر به حرف آمد. دستی بر سبیل پرپشتش کشید و گفت: «تا صبح نگهشان دارید. کسی حق ندارد اذیتشان کند. هرچی باشه مهمانند. صبح می‎دیمشان تحویل پاسگاه تا به سزای این عمل زشتشان برسند.»

پایان.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۱ـ راهزن
@sirwe_publication
.
#معرفی_کتاب


📙 #تمثیل_در_شعر_کردی


👤#بهروز_خیریه

مؤلف در این کتاب موضوع تمثیل در شعر کُردی را بر اساس آنچه در ادبیات امروز جهان رایج است بررسی کرده است. در بخشی از مقدمه‎ی کتاب آمده است:
«تمثیل چه با تعریف سنتی (استفاده از ضرب المثل و ارسال مثل در شعر و نثر) و چه با تعریف علمی و جدیدتر آن یعنی انواعی از تمثیل‎های حیوانی(فابل) و غیر حیوانی(پارابل و اگزمپلوم) در ادب مکتوب و شفاهی مردم کُرد جایگاه ویژه‎ای دارد. همچنین با توجه به این که تمثیل علاوه بر ادبیات مکتوب و رسمی در ادبیات شفاهی و فولکلور مردم نیز کاربرد خاصی دارد و بسیاری از این قصه‎های تمثیلی از فرهنگ عامه به شعر شاعران و قطعه‎های ادبی راه یافته است؛ بر آن شدیم تا در این کتاب جنبه ‏های مختلف تمثیل گرایی در شعر کُردی و به‎خصوص چگونگی استفاده از تمثیل در شعر و داستان‎های منظوم را بررسی کنیم و دلایل رواج آن را مورد کند و کاو قرار دهیم.»
نویسنده پس از ذکر نظریات صاحب نظران در مورد تمثیل، در بخش‎های بعدی کتاب نمونه ‏هایی از انواع داستان‎های تمثیلی منظوم شاعران مشهور کرد نظیر: انصاف جویی، حقیقی، ماموستا هژار، قانع، فایق بیکس، صالحی صاحب، سید ابراهیم ستوده و... را مورد بررسی قرار داده است. در بخش بعدی کتاب نیز نمونه‎هایی از ارسال مثل و مثل‎های سائر را که در ادب کُردی رایج است، بررسی کرده است. بخش پایانی کتاب نیز به رزومه‎ی شاعرانی اختصاص دارد که آثارشان در این کتاب مورد بررسی قرار گرفته است.
کتاب مزبور در ۱۸۶ صفحه‎ توسط انتشارات فرهنگ مکتوب در تهران فروردین ماه ۱۳۹۸ چاپ و منتشر شده است.
@sirwe_publication
.