#کتاب #شعر #فاضل_نظری #سوره_مهر #کتاب #ایرانی
#سنندج #کتاب_هفت #SevenBook #7Book
مجموعه اشعار فاضل نظری
@SevenBook
#سنندج #کتاب_هفت #SevenBook #7Book
مجموعه اشعار فاضل نظری
@SevenBook
#کتاب #شعر #فاضل_نظری #سوره_مهر #کتاب #ایرانی
#سنندج #کتاب_هفت #SevenBook #7Book
مجموعه اشعار فاضل نظری
پنج دفتر شامل پنج کتاب آن ها، اقلیت، گریه های امپراتور، ضد و کتاب می باشد که درون یک قاب چوبی قرارگرفته است.
@SevenBook
شراب تلخ بیاور
که وقت شیدایی ست
که آنچه در سر من نیست
بیم رسوایی ست
چه غم
که خلق
به حسن تو عیب میگیرند
همیشه زخم زبان
خون بهای زیبایی ست
@SevenBook
#سنندج #کتاب_هفت #SevenBook #7Book
مجموعه اشعار فاضل نظری
پنج دفتر شامل پنج کتاب آن ها، اقلیت، گریه های امپراتور، ضد و کتاب می باشد که درون یک قاب چوبی قرارگرفته است.
@SevenBook
شراب تلخ بیاور
که وقت شیدایی ست
که آنچه در سر من نیست
بیم رسوایی ست
چه غم
که خلق
به حسن تو عیب میگیرند
همیشه زخم زبان
خون بهای زیبایی ست
@SevenBook
#کتاب #شعر #ایران #عرفان #عشق #غزل #آزادی #رها #فاضل_نظری #شعر_نو
#کتاب_هفت #SevenBook #سنندج #7Book #سوره_مهر #Sanandaj
اکنون
شاعر: فاضل نظری
@SevenBook
«اکنون» به عنوان ششمین دفتر شعری فاضل نظری، شامل 40 غزل با مضامین عاشقانه و عارفانه است که در آستانه 40 سالگی شاعر آن منتشر شده است و حال و هوایی شبیه به اشعار مجموعههای «گریههای امپراطور» و «ضد» از او دارد.
یکی از غزل های این دفتر شعر:
مرا تو راحت جانی و من تو را نگران
گناه کیست که من با توام تو با دگران
اگر بهشت بهایش تو را نداشتن است
جهنم است بهشتی که نیستی تو در آن
به جستو جوی تو در چشم خلق خیره شدم
غریبهاند برایم تمام رهگذران
نهان چگونه نگه دارمت ز چشم رقیب
چقدر راهزن اینجاست بین همسفران
عجب ز عشق که هر کس روایتی دارد
از این گذازهی آتشفشان در فوران
خموش باش که با دیگران نمیگویند
رموز تجربه وحی را پیامبران
@SevenBook
#کتاب_هفت #SevenBook #سنندج #7Book #سوره_مهر #Sanandaj
اکنون
شاعر: فاضل نظری
@SevenBook
«اکنون» به عنوان ششمین دفتر شعری فاضل نظری، شامل 40 غزل با مضامین عاشقانه و عارفانه است که در آستانه 40 سالگی شاعر آن منتشر شده است و حال و هوایی شبیه به اشعار مجموعههای «گریههای امپراطور» و «ضد» از او دارد.
یکی از غزل های این دفتر شعر:
مرا تو راحت جانی و من تو را نگران
گناه کیست که من با توام تو با دگران
اگر بهشت بهایش تو را نداشتن است
جهنم است بهشتی که نیستی تو در آن
به جستو جوی تو در چشم خلق خیره شدم
غریبهاند برایم تمام رهگذران
نهان چگونه نگه دارمت ز چشم رقیب
چقدر راهزن اینجاست بین همسفران
عجب ز عشق که هر کس روایتی دارد
از این گذازهی آتشفشان در فوران
خموش باش که با دیگران نمیگویند
رموز تجربه وحی را پیامبران
@SevenBook