#نوشتار
#طنز
سالها پیش، مرحوم گل آقا این عکس را گذاشت و نوشت: مشکلات این مملکت مثل این میماند! میشود آنرا دید ولی نمی شود صدایش را در آورد...
t.me/SevenBook
#طنز
سالها پیش، مرحوم گل آقا این عکس را گذاشت و نوشت: مشکلات این مملکت مثل این میماند! میشود آنرا دید ولی نمی شود صدایش را در آورد...
t.me/SevenBook
#کتاب
#داستان
#طنز
کتابِ پس کوچه
نویسنده: ابراهیم رها
t.me/SevenBook
کتاب «کتابِ پس کوچه» نوشتهی «ابراهیم رها» و داستانی طنز است. در توضیحات پشت جلد کتاب آمده است: «پس کوچه: جایی که کوچه نیست. نام این کتاب که دارید میخوانید. در یک تعداد صفحه و با یک قیمت پشت جلد. کتابی است به زبان طنز که با لغات و کلمات شوخی میکند! طنز: خودآزاری. کسی که مرتکب نوشتن طنز میشود علاوهبر آنکه خودش یک چیزیاش میشود و ایضا خودش یک جایش میخارد (مثلا سرش یا پایش) خودش هم با خودش دشمنی دارد. طنز اساسا باعث میشود هم دیگران بخندند، هم... کتاب: نخواندنی. آنچه برای خواندهنشدن و حتی دیدهنشدن روانهی بازار میشود. اصولا خواندنش و خریدنش هیچوقت مد نبوده طی یک دههی اخیر همان مدنبودن هم از مد افتاده است! یعنی کسی به آن فکر هم نمیکند که یادش بیاید نخریدنش مد شده یا نشده!» در قسمتی از کتاب میخوانیم: «آدرس چیزی است که از بدو تولد همهی ما بلدیم! یعنی بر فرض اگر اولین بار است پایمان را به شهری میگذاریم همهی پس کوچههایش را هم بلدیم و عمرا اگر این خفت را بپذیریم که از کسی آدرس بپرسیم و یا باز اگر اولین بار است پایمان را به دیاری گذاشتهایم و بختبرگشتهای از ما آدرس میپرسد عمرا اگر بگوییم بلد نیستیم.»
t.me/SevenBook
#داستان
#طنز
کتابِ پس کوچه
نویسنده: ابراهیم رها
t.me/SevenBook
کتاب «کتابِ پس کوچه» نوشتهی «ابراهیم رها» و داستانی طنز است. در توضیحات پشت جلد کتاب آمده است: «پس کوچه: جایی که کوچه نیست. نام این کتاب که دارید میخوانید. در یک تعداد صفحه و با یک قیمت پشت جلد. کتابی است به زبان طنز که با لغات و کلمات شوخی میکند! طنز: خودآزاری. کسی که مرتکب نوشتن طنز میشود علاوهبر آنکه خودش یک چیزیاش میشود و ایضا خودش یک جایش میخارد (مثلا سرش یا پایش) خودش هم با خودش دشمنی دارد. طنز اساسا باعث میشود هم دیگران بخندند، هم... کتاب: نخواندنی. آنچه برای خواندهنشدن و حتی دیدهنشدن روانهی بازار میشود. اصولا خواندنش و خریدنش هیچوقت مد نبوده طی یک دههی اخیر همان مدنبودن هم از مد افتاده است! یعنی کسی به آن فکر هم نمیکند که یادش بیاید نخریدنش مد شده یا نشده!» در قسمتی از کتاب میخوانیم: «آدرس چیزی است که از بدو تولد همهی ما بلدیم! یعنی بر فرض اگر اولین بار است پایمان را به شهری میگذاریم همهی پس کوچههایش را هم بلدیم و عمرا اگر این خفت را بپذیریم که از کسی آدرس بپرسیم و یا باز اگر اولین بار است پایمان را به دیاری گذاشتهایم و بختبرگشتهای از ما آدرس میپرسد عمرا اگر بگوییم بلد نیستیم.»
t.me/SevenBook
#کتاب
#داستان
#طنز
کتابِ پس کوچه
نویسنده: ابراهیم رها
t.me/SevenBook
این کتاب در واقع فرهنگ لغات فارسی به طنز است و نویسنده در آن لغات فارسی را به طنز معنا کرده است.
ترتیب کتاب بر اساس الفبایی تنظیم شده و نویسنده دربارۀ هر واژه به طنز مطالبی را بیان کرده است. ابتدای کتاب با «آ» و لغت «آب» شروع شده و با حرف «ی» و «یواشکی» به اتمام رسیده است.
در این کتاب حدود 350 کلمه و واژه به طنز تعریف شدهاند که از جملۀ آنها میتوان به این موارد اشاره کرد: آب، آبادی، آبرو، آبکش، آپاندیس، آتشبس، آخ، آدرس، جفنگ، یواشکی، طعنه، غسالخانه، اختناق، تبلیغات، مجری، حزب، تازهبه دورانرسیده، رانندگی، هواشناسی، نود، ظرفیت، ریاکاری، فرهنگنویسی، ذیشعور، چاپلوسی و .... .
نویسنده به فراخور مطلب گاهی از حکایات و ضربالمثلهای عامیانه نیز برای تعریف لغات استفاده کرده است.
دربارۀ واژۀ «یلدا» در این کتاب آمده است: «هر قدر شبش مهم است روزش اهمیتی ندارد! البته کلا طول روزش در حد چسفیل است اما شب یلدا داستان خودش را دارد باید بیمزهترین و مزخرفترین هندانهها را خرید و برید و خورد معلوم نیست چرا. در شب یلدا باید حکماً انار خورد حتی اگر میوهفروشیهای محترم از یک هفته مانده به یلدا قیمت انار را دوبرابر کرده باشند و هر دانه یاقوت هم قیمت همان یاقوت دربیاید. در شب یلدا باید آجیل خرید و خورد و آنقدر افراط کرد که دلدرد گرفت باز دقیق معلوم نیست چرا. آگاهان گفتهاند رسمه! در شب یلدا باید به مهمانی رفت و سر میز غذا خود را خفه کرد در شب یلدا ... به این ترتیب آیین شب یلدا را از طریق شکم پاس میداریم و این باور را از منظر اندیشه و ادراک دوره میکنیم که پایان شبهای طولانی سپیدۀ صبح خواهد بود. البته ما درست نمیدانیم در کدام یک از این قسمتها و حین تناول کدام بخش این باورها در نگاه ما متجلی میشود اما لابد میشود دیگر! پیشتر در شب یلدا حافظ میگشودند، الان از ده روز مانده به یلدا، هی اساماس میآید فلان شماره را بفرست تا در ازاء دویست تومان برایت فال حافظ ارسال کنیم. امروزه همه در شبهای بلند یلدا دور کرسیِ وایفای مینشینند و یک چیزشان را چک میکنند و برای هم یک چیزی میفرستند. چندسالی است که همه شب یلدا را مصرانه به همدیگر تبریک میگویند. جوگیری هم حدی دارد. بلندترین شب سال که نشان تاریکی طولانی دارد و باید امید سپیده را در آن زنده کرد آیین تبریک نیست».
t.me/SevenBook
#داستان
#طنز
کتابِ پس کوچه
نویسنده: ابراهیم رها
t.me/SevenBook
این کتاب در واقع فرهنگ لغات فارسی به طنز است و نویسنده در آن لغات فارسی را به طنز معنا کرده است.
ترتیب کتاب بر اساس الفبایی تنظیم شده و نویسنده دربارۀ هر واژه به طنز مطالبی را بیان کرده است. ابتدای کتاب با «آ» و لغت «آب» شروع شده و با حرف «ی» و «یواشکی» به اتمام رسیده است.
در این کتاب حدود 350 کلمه و واژه به طنز تعریف شدهاند که از جملۀ آنها میتوان به این موارد اشاره کرد: آب، آبادی، آبرو، آبکش، آپاندیس، آتشبس، آخ، آدرس، جفنگ، یواشکی، طعنه، غسالخانه، اختناق، تبلیغات، مجری، حزب، تازهبه دورانرسیده، رانندگی، هواشناسی، نود، ظرفیت، ریاکاری، فرهنگنویسی، ذیشعور، چاپلوسی و .... .
نویسنده به فراخور مطلب گاهی از حکایات و ضربالمثلهای عامیانه نیز برای تعریف لغات استفاده کرده است.
دربارۀ واژۀ «یلدا» در این کتاب آمده است: «هر قدر شبش مهم است روزش اهمیتی ندارد! البته کلا طول روزش در حد چسفیل است اما شب یلدا داستان خودش را دارد باید بیمزهترین و مزخرفترین هندانهها را خرید و برید و خورد معلوم نیست چرا. در شب یلدا باید حکماً انار خورد حتی اگر میوهفروشیهای محترم از یک هفته مانده به یلدا قیمت انار را دوبرابر کرده باشند و هر دانه یاقوت هم قیمت همان یاقوت دربیاید. در شب یلدا باید آجیل خرید و خورد و آنقدر افراط کرد که دلدرد گرفت باز دقیق معلوم نیست چرا. آگاهان گفتهاند رسمه! در شب یلدا باید به مهمانی رفت و سر میز غذا خود را خفه کرد در شب یلدا ... به این ترتیب آیین شب یلدا را از طریق شکم پاس میداریم و این باور را از منظر اندیشه و ادراک دوره میکنیم که پایان شبهای طولانی سپیدۀ صبح خواهد بود. البته ما درست نمیدانیم در کدام یک از این قسمتها و حین تناول کدام بخش این باورها در نگاه ما متجلی میشود اما لابد میشود دیگر! پیشتر در شب یلدا حافظ میگشودند، الان از ده روز مانده به یلدا، هی اساماس میآید فلان شماره را بفرست تا در ازاء دویست تومان برایت فال حافظ ارسال کنیم. امروزه همه در شبهای بلند یلدا دور کرسیِ وایفای مینشینند و یک چیزشان را چک میکنند و برای هم یک چیزی میفرستند. چندسالی است که همه شب یلدا را مصرانه به همدیگر تبریک میگویند. جوگیری هم حدی دارد. بلندترین شب سال که نشان تاریکی طولانی دارد و باید امید سپیده را در آن زنده کرد آیین تبریک نیست».
t.me/SevenBook
#کتاب
#داستان
#طنز
قهوهِ سرد آقای نویسنده
نویسنده: روزبه معین
t.me/SevenBook
بهم گفت: «تا حالا شكار رفتي؟» گفتم: «نه» گفت: «من قبلا ميرفتم، ولي ديگه نميرم، آخرين باري كه شكار رفتم، شكار گوزن بود، خيلي گشتم يه گوزن پيدا كردم. من بهش شليك كردم، درست زدم به پاش، وقتي رسيدم بالاي سرش هنوز جون داشت، نفس ميكشيد و با چشمهاش التماس ميكرد، زيباييش مسخم كرده بود، حس كردم كه ميتونه دوست خوبي واسهم باشه، ميتونستم نزديك خونه يه جاي دنج واسهش درست كنم. اما خوب كه فكر كردم فهميدم كه اينجوري اون گوزن واسه هميشه لنگ ميزنه و و هر وقت من رو ببينه ياد بلايي ميافته كه سرش آوردم، از نگاهش فهميدم بزرگترين لطفي كه ميتونم در حقش بكنم اينه كه يه گلوله صاف تو قلبش شليك كنم.» بعدش گفت: «تو هيچوقت نميتوني با كسي كه بدجور زخيمش كردي دوست باشي.»
t.me/SevenBook
#داستان
#طنز
قهوهِ سرد آقای نویسنده
نویسنده: روزبه معین
t.me/SevenBook
بهم گفت: «تا حالا شكار رفتي؟» گفتم: «نه» گفت: «من قبلا ميرفتم، ولي ديگه نميرم، آخرين باري كه شكار رفتم، شكار گوزن بود، خيلي گشتم يه گوزن پيدا كردم. من بهش شليك كردم، درست زدم به پاش، وقتي رسيدم بالاي سرش هنوز جون داشت، نفس ميكشيد و با چشمهاش التماس ميكرد، زيباييش مسخم كرده بود، حس كردم كه ميتونه دوست خوبي واسهم باشه، ميتونستم نزديك خونه يه جاي دنج واسهش درست كنم. اما خوب كه فكر كردم فهميدم كه اينجوري اون گوزن واسه هميشه لنگ ميزنه و و هر وقت من رو ببينه ياد بلايي ميافته كه سرش آوردم، از نگاهش فهميدم بزرگترين لطفي كه ميتونم در حقش بكنم اينه كه يه گلوله صاف تو قلبش شليك كنم.» بعدش گفت: «تو هيچوقت نميتوني با كسي كه بدجور زخيمش كردي دوست باشي.»
t.me/SevenBook
#کتاب #رمان #داستان #داستان_کوتاه #ایران #طنز #ادبی #عشق #ملت #مردم #زندگی #روزمره #خاطره_محمدی
#کتاب_هفت #SevenBook #سنندج #Sanandaj #نشر_روزنه #7Book
دیر بجنبی اتفاق شومی می افتد
نویسنده: خاطره محمدی
@SevenBook
#کتاب_هفت #SevenBook #سنندج #Sanandaj #نشر_روزنه #7Book
دیر بجنبی اتفاق شومی می افتد
نویسنده: خاطره محمدی
@SevenBook
#کتاب #رمان #داستان #داستان_کوتاه #ایران #طنز #ادبی #عشق #ملت #مردم #زندگی #روزمره #خاطره_محمدی
#کتاب_هفت #SevenBook #سنندج #Sanandaj #نشر_روزنه #7Book
دیر بجنبی اتفاق شومی می افتد
نویسنده: خاطره محمدی
@SevenBook
این کتاب شامل 22 داستان کوتاه است که طی 10 سال داستاننویسی نویسنده انتخاب شده است. داستانهای این مجموعه سبکهای ادبی متنوعی را در برمیگیرند. داستانهایی مانند «چای سیب»، «شاخهای این گوزن من را میدرند»، «فلور چراغ آژیر قرمز را خاموشکن»، «عطر زنانه»، «همین چیزها» و «لبخند چشم دیوار» برگزیده در جشنواره داستانی حوزه هنری در دورههای هفتم، هشتم، نهم و دهم، منتخب مسابقه داستان خلاقانه حیرت95، منتخب مسابقه داستان صادق هدایت97، جشنواره ملی داستان پراس97 و منتخب در مسابقه داستانی محله کودکی (فرشته) شدهاند.
در داستان «فلور چراغ آژیر قرمز را خاموش کن» میخوانیم:
«چمدانم را بستم و هیچ ردی از زندگی را با خود نبردم. گفتم شهر٬ خانواده٬ دوست و همهچیز را فراموش میکنم و برای خودم در جایی پرت ازاینجا زندگی جدیدی با هویت جدید میسازم. طاقت نیاوردم سالها بعد روزی تلفن را برداشتم و به خسرو زنگ زدم. برادرم پشت تلفن از زندگیاش و زن و بچههایش گفت. از دندان نیش افتادهی پسرش گفت. از دخترش که بهتازگی تاتی تاتی میکند و از فلور گفت. گفت که فلور میترسد. میترسد حمام باشد آژیر قرمز به صدا دربیاید و بمبی ازخدابیخبر راهش را گم کند و سرخانه و زندگی او خراب شود و بعد غریبهها بیایند و جنازهی لخت مادرزادش را از زیر آوار بیرون بکشند. میگفت که فلور فکر میکند اگر من پشت در حمام باشم یا آنکه شب چراغ خواب سیاهی شب را کمرنگ کند یا در طول روز صدای رادیوتلویزیون سکوت خانه را بشکند دیگر احساس امنیت میکند. من گفته بودم این چیزها برای فلور مانند طلسمی است که از نحسی آژیر قرمز کم میکند. گفته بودم درک میکنم و واقعا درک میکردم چون فکر میکردم اگر من این سر دنیا شب را بیدار بمانم بر سر خانوادهای که در آن سر دنیا رها کرده بودم هیچ بلائی نمیآید. من همیشه خواستار شبکاری بودم.»
@SevenBook
#کتاب_هفت #SevenBook #سنندج #Sanandaj #نشر_روزنه #7Book
دیر بجنبی اتفاق شومی می افتد
نویسنده: خاطره محمدی
@SevenBook
این کتاب شامل 22 داستان کوتاه است که طی 10 سال داستاننویسی نویسنده انتخاب شده است. داستانهای این مجموعه سبکهای ادبی متنوعی را در برمیگیرند. داستانهایی مانند «چای سیب»، «شاخهای این گوزن من را میدرند»، «فلور چراغ آژیر قرمز را خاموشکن»، «عطر زنانه»، «همین چیزها» و «لبخند چشم دیوار» برگزیده در جشنواره داستانی حوزه هنری در دورههای هفتم، هشتم، نهم و دهم، منتخب مسابقه داستان خلاقانه حیرت95، منتخب مسابقه داستان صادق هدایت97، جشنواره ملی داستان پراس97 و منتخب در مسابقه داستانی محله کودکی (فرشته) شدهاند.
در داستان «فلور چراغ آژیر قرمز را خاموش کن» میخوانیم:
«چمدانم را بستم و هیچ ردی از زندگی را با خود نبردم. گفتم شهر٬ خانواده٬ دوست و همهچیز را فراموش میکنم و برای خودم در جایی پرت ازاینجا زندگی جدیدی با هویت جدید میسازم. طاقت نیاوردم سالها بعد روزی تلفن را برداشتم و به خسرو زنگ زدم. برادرم پشت تلفن از زندگیاش و زن و بچههایش گفت. از دندان نیش افتادهی پسرش گفت. از دخترش که بهتازگی تاتی تاتی میکند و از فلور گفت. گفت که فلور میترسد. میترسد حمام باشد آژیر قرمز به صدا دربیاید و بمبی ازخدابیخبر راهش را گم کند و سرخانه و زندگی او خراب شود و بعد غریبهها بیایند و جنازهی لخت مادرزادش را از زیر آوار بیرون بکشند. میگفت که فلور فکر میکند اگر من پشت در حمام باشم یا آنکه شب چراغ خواب سیاهی شب را کمرنگ کند یا در طول روز صدای رادیوتلویزیون سکوت خانه را بشکند دیگر احساس امنیت میکند. من گفته بودم این چیزها برای فلور مانند طلسمی است که از نحسی آژیر قرمز کم میکند. گفته بودم درک میکنم و واقعا درک میکردم چون فکر میکردم اگر من این سر دنیا شب را بیدار بمانم بر سر خانوادهای که در آن سر دنیا رها کرده بودم هیچ بلائی نمیآید. من همیشه خواستار شبکاری بودم.»
@SevenBook
#کتاب #Book #شعر #طنز #درام #ایرانی #عمران_صلاحی #دهخدا #رهی_معیری #نسم_شمال #احترامی #قهوه_قند_پهلو
#کتاب_هفت #SevenBook #سنندج #Sanandaj #نشر_سوره_مهر #7Book
قهوه قند پهلو
گدآورنده: امید مهدی نژاد
@SevenBook
#کتاب_هفت #SevenBook #سنندج #Sanandaj #نشر_سوره_مهر #7Book
قهوه قند پهلو
گدآورنده: امید مهدی نژاد
@SevenBook
#کتاب #Book #شعر #طنز #درام #ایرانی #عمران_صلاحی #دهخدا #رهی_معیری #نسم_شمال #احترامی #قهوه_قند_پهلو
#کتاب_هفت #SevenBook #سنندج #Sanandaj #نشر_سوره_مهر #7Book
قهوه قند پهلو
گدآورنده: امید مهدی نژاد
@SevenBook
کتابی برای یک بار خواندن نیست؛ هر وقت خواستید قهوه قندپهلو را بچشید؛ تلخ و شیرین باهم. قهوه قندپهلو، زهرخندهایی است به ماجراهای گذشته و حال مردمان ایران زمین که این احوال در جریانها و حادثههای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی بررسی شده است. گردآورنده این کتاب تلاش میکند از هر نسل و جمعی، نمایندهای در این اثر حاضر باشد و مرادش از جمعآوری «گزیده شعر طنز امروز» ایران، گرد آوردن مجموعهای از سرودههایی است که از مشروطه به این سو گفته و شنیده شدهاند و بلکه در کتابها و بیاضهای گوناگون به چاپ رسیدهاند. مهدینژاد با یک بررسی کوتاه، سرودههای متعددی از طنزسرایان معاصر ایران کنار هم قرار داده که جمع و جور کردن آثاری از 91 شاعر، ولو اینکه عیناً در کتابها، مجلات، جزوات و نشریات روزانه و غیره چاپ شده باشد یا در وبلاگها و سایتهای شخصی شاعران دیده شده باشد، کار بسیار نفسگیری است؛ چرا که او، صرفاً به جمعآوری سرودههای شعرای امروز منهای آثار گذشتگان یا گردآوری شعرهای قدما منهای کارهای امروزی همت نکرده، بلکه تمام این افراد را با دستهبندی ساده بر مبنای «حروف الفبا» کنار هم چیده است تا مخاطب از خواندن سرودههایی از قریب به یکصد شاعر از مشاهیر امروز نظیر زندهیادان سیدحسن حسینی، عمران صلاحی و منوچهر احترامی گرفته تا نسیم شمال و رهی معیری و علی اکبر دهخدا، همه و همه را یکجا ببیند. گردآورنده این مجموعه تلاش میکند آنها که در طنزگویی شهرت بیشتری دارند، سهم افزونتری هم در «قهوه قندپهلو» داشته باشند و در کنار این کار، تقلای فراوانی برای معرفی شاعرانی دارد که به طنز شناخته نشدهاند. مهدینژاد اعلام میکند که سرودههایی از شاعران طنزپرداز را به دلیل عبور از برخی خط قرمزها کنار گذاشته است. به نوشته مهدینژاد، «این مجموعه با خون دل فراوان فراهم آمده است. خواهشمند است از به تنهایی خواندن آن، دور ریخت آن، زیر پایه صندلی گذاشتن آن و سوسک کشتن با آن خودداری فرمایید!»
@SevenBook
#کتاب_هفت #SevenBook #سنندج #Sanandaj #نشر_سوره_مهر #7Book
قهوه قند پهلو
گدآورنده: امید مهدی نژاد
@SevenBook
کتابی برای یک بار خواندن نیست؛ هر وقت خواستید قهوه قندپهلو را بچشید؛ تلخ و شیرین باهم. قهوه قندپهلو، زهرخندهایی است به ماجراهای گذشته و حال مردمان ایران زمین که این احوال در جریانها و حادثههای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی بررسی شده است. گردآورنده این کتاب تلاش میکند از هر نسل و جمعی، نمایندهای در این اثر حاضر باشد و مرادش از جمعآوری «گزیده شعر طنز امروز» ایران، گرد آوردن مجموعهای از سرودههایی است که از مشروطه به این سو گفته و شنیده شدهاند و بلکه در کتابها و بیاضهای گوناگون به چاپ رسیدهاند. مهدینژاد با یک بررسی کوتاه، سرودههای متعددی از طنزسرایان معاصر ایران کنار هم قرار داده که جمع و جور کردن آثاری از 91 شاعر، ولو اینکه عیناً در کتابها، مجلات، جزوات و نشریات روزانه و غیره چاپ شده باشد یا در وبلاگها و سایتهای شخصی شاعران دیده شده باشد، کار بسیار نفسگیری است؛ چرا که او، صرفاً به جمعآوری سرودههای شعرای امروز منهای آثار گذشتگان یا گردآوری شعرهای قدما منهای کارهای امروزی همت نکرده، بلکه تمام این افراد را با دستهبندی ساده بر مبنای «حروف الفبا» کنار هم چیده است تا مخاطب از خواندن سرودههایی از قریب به یکصد شاعر از مشاهیر امروز نظیر زندهیادان سیدحسن حسینی، عمران صلاحی و منوچهر احترامی گرفته تا نسیم شمال و رهی معیری و علی اکبر دهخدا، همه و همه را یکجا ببیند. گردآورنده این مجموعه تلاش میکند آنها که در طنزگویی شهرت بیشتری دارند، سهم افزونتری هم در «قهوه قندپهلو» داشته باشند و در کنار این کار، تقلای فراوانی برای معرفی شاعرانی دارد که به طنز شناخته نشدهاند. مهدینژاد اعلام میکند که سرودههایی از شاعران طنزپرداز را به دلیل عبور از برخی خط قرمزها کنار گذاشته است. به نوشته مهدینژاد، «این مجموعه با خون دل فراوان فراهم آمده است. خواهشمند است از به تنهایی خواندن آن، دور ریخت آن، زیر پایه صندلی گذاشتن آن و سوسک کشتن با آن خودداری فرمایید!»
@SevenBook
#کتاب #Book #رمان #داستان #ترکیه #فرانسه #ارمنی #جنگ #طنز #درام #عشق #خانواده #جامعه #امریکا #زن #نسل_کشی #الیف_شافاک #گلناز_غبرایی
#کتاب_هفت #SevenBook #سنندج #Sanandaj #نشر_مهری #7Book
حرامزاده استانبولی
نویسنده: الیف شافاک
مترجم: گلناز غبرایی
@Sevenbook
حرامزاده استانبولی رمانی است به قلم الیف شافاک نویسنده پرفروش ترک که در اصل به زبان انگلیسی نگاشته شدهاست و در سال ۲۰۰۶ توسط Viking Adult به چاپ رسیدهاست.
«حرامزاده استانبولی» داستان خانوادهای اهل ترکیه و خانوادهای اَرمنی-آمریکایی را از زاویه دید چهار نسل از زنان روایت میکند. داستانی دربارۀ هنجارهای جامعه، رازهای خانوادگی و نیاز مبرم به گفتگو و البته مفهوم فراموشی است؛ فراموشی جمعی که ترکیه بهطور کل دچار آن شدهاست.
«شافاک» به خاطر اشاره به نسلکشی ارمنیها، در رمان دوم خود «حرامزاده استانبول» از سوی دادگاه ترکیه به جرم اهانت به ترک بودن متهم شد. پرونده او در ژوئن ۲۰۰۶ بسته شد، ولی چند ماه بعد، دوباره باز و وی با احتمال سه سال زندان روبهرو شد. مترجم و ناشر او هم با همین مجازات روبهرو شدند، اما در ۲۱ سپتامبر ۲۰۰۶ بهخاطر کمبود مدرک، پرونده او بسته شد.
@Sevenbook
#کتاب_هفت #SevenBook #سنندج #Sanandaj #نشر_مهری #7Book
حرامزاده استانبولی
نویسنده: الیف شافاک
مترجم: گلناز غبرایی
@Sevenbook
حرامزاده استانبولی رمانی است به قلم الیف شافاک نویسنده پرفروش ترک که در اصل به زبان انگلیسی نگاشته شدهاست و در سال ۲۰۰۶ توسط Viking Adult به چاپ رسیدهاست.
«حرامزاده استانبولی» داستان خانوادهای اهل ترکیه و خانوادهای اَرمنی-آمریکایی را از زاویه دید چهار نسل از زنان روایت میکند. داستانی دربارۀ هنجارهای جامعه، رازهای خانوادگی و نیاز مبرم به گفتگو و البته مفهوم فراموشی است؛ فراموشی جمعی که ترکیه بهطور کل دچار آن شدهاست.
«شافاک» به خاطر اشاره به نسلکشی ارمنیها، در رمان دوم خود «حرامزاده استانبول» از سوی دادگاه ترکیه به جرم اهانت به ترک بودن متهم شد. پرونده او در ژوئن ۲۰۰۶ بسته شد، ولی چند ماه بعد، دوباره باز و وی با احتمال سه سال زندان روبهرو شد. مترجم و ناشر او هم با همین مجازات روبهرو شدند، اما در ۲۱ سپتامبر ۲۰۰۶ بهخاطر کمبود مدرک، پرونده او بسته شد.
@Sevenbook
#کتاب #Book #شعر #ايران #طنز #آزادي #ملت #عشق #تضاد #دشمن #انسان #زندگي #سيد_مهدي_موسوي
#کتاب_هفت #SevenBook #سنندج #Sanandaj #7Book
مجموعه شعر به روش سامورايي
شاعر: سيد مهدي موسوي
@SevenBook
خطوط جاده امتداد عقربههاي ساعتاند، ساعتي پشت کرده به مردِ غمگينِ پشت کرده به ساعت، خبري از سبزي نيست، ماهي و لب و خون قرمزاند. سايهي توپ است بر جعبه يا تکهاي از جعبه است که جدا شده!
(اين ماجرا به نظرم شبيه ابهام رابطهي خدا و انسان آمد). کدام سايه است، کدام تکه؟! سايه باشد سياهي و تکه باشد جدايي. اما درون جعبه چيست؟ شايد زني که موهايش را با تهِ جاده بسته است ميداند. زني که با انتهاي جاده، فرق سرش را گشوده است، ميداند. شايد زني که ساعت هفت را منتظر است ميداند. چيزي نمانده، ساعت شش و پنجاه و پنج دقيقه است، و تنها پنج دقيقه مانده به هفت. اهل پرواز بدانند! «صورت که چونين باشد سيرت چهها باشد».
«صورت» شکل تازهاي از «سيرت» است.
خطوط جاده امتداد عقربههاي ساعتاند، ساعتي پشت کرده به مردِ غمگينِ پشت کرده به ساعت، خبري از سبزي نيست، ماهي و لب و خون قرمزاند. سايهي توپ است بر جعبه يا تکهاي از جعبه است که جدا شده!
(اين ماجرا به نظرم شبيه ابهام رابطهي خدا و انسان آمد). کدام سايه است، کدام تکه؟! سايه باشد سياهي و تکه باشد جدايي. اما درون جعبه چيست؟ شايد زني که موهايش را با تهِ جاده بسته است ميداند. زني که با انتهاي جاده، فرق سرش را گشوده است، ميداند. شايد زني که ساعت هفت را منتظر است ميداند. چيزي نمانده، ساعت شش و پنجاه و پنج دقيقه است، و تنها پنج دقيقه مانده به هفت. اهل پرواز بدانند! «صورت که چونين باشد سيرت چهها باشد».
«صورت» شکل تازهاي از «سيرت» است.
@SevenBook
#کتاب_هفت #SevenBook #سنندج #Sanandaj #7Book
مجموعه شعر به روش سامورايي
شاعر: سيد مهدي موسوي
@SevenBook
خطوط جاده امتداد عقربههاي ساعتاند، ساعتي پشت کرده به مردِ غمگينِ پشت کرده به ساعت، خبري از سبزي نيست، ماهي و لب و خون قرمزاند. سايهي توپ است بر جعبه يا تکهاي از جعبه است که جدا شده!
(اين ماجرا به نظرم شبيه ابهام رابطهي خدا و انسان آمد). کدام سايه است، کدام تکه؟! سايه باشد سياهي و تکه باشد جدايي. اما درون جعبه چيست؟ شايد زني که موهايش را با تهِ جاده بسته است ميداند. زني که با انتهاي جاده، فرق سرش را گشوده است، ميداند. شايد زني که ساعت هفت را منتظر است ميداند. چيزي نمانده، ساعت شش و پنجاه و پنج دقيقه است، و تنها پنج دقيقه مانده به هفت. اهل پرواز بدانند! «صورت که چونين باشد سيرت چهها باشد».
«صورت» شکل تازهاي از «سيرت» است.
خطوط جاده امتداد عقربههاي ساعتاند، ساعتي پشت کرده به مردِ غمگينِ پشت کرده به ساعت، خبري از سبزي نيست، ماهي و لب و خون قرمزاند. سايهي توپ است بر جعبه يا تکهاي از جعبه است که جدا شده!
(اين ماجرا به نظرم شبيه ابهام رابطهي خدا و انسان آمد). کدام سايه است، کدام تکه؟! سايه باشد سياهي و تکه باشد جدايي. اما درون جعبه چيست؟ شايد زني که موهايش را با تهِ جاده بسته است ميداند. زني که با انتهاي جاده، فرق سرش را گشوده است، ميداند. شايد زني که ساعت هفت را منتظر است ميداند. چيزي نمانده، ساعت شش و پنجاه و پنج دقيقه است، و تنها پنج دقيقه مانده به هفت. اهل پرواز بدانند! «صورت که چونين باشد سيرت چهها باشد».
«صورت» شکل تازهاي از «سيرت» است.
@SevenBook
#کتاب #Book #تاریخ #جامعه #فرانسه #جنگ_جهانی_دوم #گیشا #WWII #عشق #آزادی #فقر #سیاست #زندگی #رمان #داستان #سلین #تراژدی #طنز
#کتاب_هفت #SevenBook #سنندج #Sanandaj #نشر_همیار #7Book
سفر به انتهای شب
نویسنده: لویی فردینان سلین
مترجم: فرهاد غبرایی
@SevenBook
این رمان در مورد ضد قهرمان سلین، فردینان باردامو است که صداقت و روراست بودن او بسیار به چشم می خورد.
فردینان مثل خیلی از ماها دچار خودسانسوری نیست که هیچ، حتی تمام مکنونات ذهنی و قلبیش را بی ترس و واهمه فریاد می زند. ترسش را، نفرتش را، بیزاریش را و تقریبا هر احساسی که داشته باشد را فریاد می زند. فردینان ترسی از ابراز وجود ندارد.
در نگاه اول حس می کنید با یک منظومه ضدجنگ طرف هستید. قهرمان کتابهای جنگی همیشه یک شخصیتاند که واقعا از جان گذشته و عاشق وطنشان هستند ولی ابرقهرمان سلین در سفر به انتهای شب یک آدم معمولی است، با همهی ترس هاش از مرگ و امیدهاش برای زندگی.
@SevenBook
#کتاب_هفت #SevenBook #سنندج #Sanandaj #نشر_همیار #7Book
سفر به انتهای شب
نویسنده: لویی فردینان سلین
مترجم: فرهاد غبرایی
@SevenBook
این رمان در مورد ضد قهرمان سلین، فردینان باردامو است که صداقت و روراست بودن او بسیار به چشم می خورد.
فردینان مثل خیلی از ماها دچار خودسانسوری نیست که هیچ، حتی تمام مکنونات ذهنی و قلبیش را بی ترس و واهمه فریاد می زند. ترسش را، نفرتش را، بیزاریش را و تقریبا هر احساسی که داشته باشد را فریاد می زند. فردینان ترسی از ابراز وجود ندارد.
در نگاه اول حس می کنید با یک منظومه ضدجنگ طرف هستید. قهرمان کتابهای جنگی همیشه یک شخصیتاند که واقعا از جان گذشته و عاشق وطنشان هستند ولی ابرقهرمان سلین در سفر به انتهای شب یک آدم معمولی است، با همهی ترس هاش از مرگ و امیدهاش برای زندگی.
@SevenBook
#کتاب #Book #رمان #ایران #سنگ_صبور #Story #داستان #عامیانه #درد #عشق #درام #طنز #مونولوگ #صادق_چوبک
#کتاب_هفت #SevenBook #سنندج #Sanandaj #نشر_همیار #7Book
سنگ صبور
نویسنده: صادق چوبک
@SevenBook
اصطلاح سنگ صبور در فرهنگ عامه ایرانی برای کسی یا چیزی به کار میرود که شنونده همه دردها و رنجهای آدمی است. سنگ صبور درد دلها را میشنود و غمخواری میورزد.
ساختار این رمان بر اساس تک گویی یا مونولوگ است.
تمام شخصیتها در فصولی جداگانه به شیوه راوی اول شخص و به زبان گفتاری حرف میزنند.
تکنیک یا صناعت رمان شیوه جریان سیال ذهن است که جیمز جویس پیشتر در رمان معروف خود اولیس اجرا کرده بود.
احمدآقا شخصیت اصلی این رمان است، که با نگاهی تیزبین، خرافه، جهل و تهیدستی مردم شیراز یا مردم ایران را به تصویر میکشد. تمام رمان و تمام تک گوییها بازتاب جهان تاریک و خونآلودی است که نویسنده از ایران در سالهای اوایل قرن بیستم تصویر میکند.
جنایتکاری بی رحم به نام سیف القلم در شیراز زنهای صیغهرو را به دام انداخته و میکشد.
@SevenBook
#کتاب_هفت #SevenBook #سنندج #Sanandaj #نشر_همیار #7Book
سنگ صبور
نویسنده: صادق چوبک
@SevenBook
اصطلاح سنگ صبور در فرهنگ عامه ایرانی برای کسی یا چیزی به کار میرود که شنونده همه دردها و رنجهای آدمی است. سنگ صبور درد دلها را میشنود و غمخواری میورزد.
ساختار این رمان بر اساس تک گویی یا مونولوگ است.
تمام شخصیتها در فصولی جداگانه به شیوه راوی اول شخص و به زبان گفتاری حرف میزنند.
تکنیک یا صناعت رمان شیوه جریان سیال ذهن است که جیمز جویس پیشتر در رمان معروف خود اولیس اجرا کرده بود.
احمدآقا شخصیت اصلی این رمان است، که با نگاهی تیزبین، خرافه، جهل و تهیدستی مردم شیراز یا مردم ایران را به تصویر میکشد. تمام رمان و تمام تک گوییها بازتاب جهان تاریک و خونآلودی است که نویسنده از ایران در سالهای اوایل قرن بیستم تصویر میکند.
جنایتکاری بی رحم به نام سیف القلم در شیراز زنهای صیغهرو را به دام انداخته و میکشد.
@SevenBook