Forwarded from سرخط
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #سرخط : کارگران هفتتپه پیشتاز مبارزه با خصوصیسازی در ایراناند. خصوصیسازی سیاستِ حراج منابع سرزمینی و اموال عموم مردم و سپردن آنها به دست افرادی محدود و صاحبرانت است که از قضا در ایران فاسد و اختلاسگر هم هستند.
کارگران هفتتپه فقط دستمزدشان را نمیخواهند بلکه حقشان را بر ابزار تولید میخواهند. آنها چندین سال مداوم است که برای خلع ید بخش خصوصی مبارزه کردهاند. اکنون در مرحلهی آخر کار، پروندهی #هفت_تپه تا چهارشنبهی پیشرو در هیات داوری برای خلع ید بررسی میشود.
همراه کارگران هفتتپه و با آرمان ادارهی شورایی فریاد کنیم:
#خلع_ید_یک_کلام_والسلام
@sarkhatism
کارگران هفتتپه فقط دستمزدشان را نمیخواهند بلکه حقشان را بر ابزار تولید میخواهند. آنها چندین سال مداوم است که برای خلع ید بخش خصوصی مبارزه کردهاند. اکنون در مرحلهی آخر کار، پروندهی #هفت_تپه تا چهارشنبهی پیشرو در هیات داوری برای خلع ید بررسی میشود.
همراه کارگران هفتتپه و با آرمان ادارهی شورایی فریاد کنیم:
#خلع_ید_یک_کلام_والسلام
@sarkhatism
Forwarded from سرخط
🔴 #سرخط : روز گذشته اول دی ماه، تعدادی از زنان کارگر سایت پسماند صُفیره، نسبت به تعطیلی این شرکت و عدم پرداخت ماهها معوقات مزدی، مقابل شهرداری اهواز دست به تجمع اعتراضی زدند.
سایت صفیره در دیرکرد پرداخت حقوق کارگران، شرایط نامناسب کاری و نبود امنیت شغلی، بسیار نامآشناست.
روز شنبه ۲۹ شهریور ماه ۹۹، جمعی از کارگران سایت پسماند صفیره اهواز در ادامه اعتراضات قبلی خود، با برپایی تجمع اعتراضی دیگری، مقابل ساختمان شهرداری و شورای شهر اهواز به اعتراضات خود نسبت به بلاتکلیفی شغلی و معیشتی ادامه دادند.
یکی از کارگران زن در این تجمع اعتراضی به خبرگزاری ایرنا گفته بود: «کارگران از اسفند پارسال (۹۸) تا اردیبهشت امسال که به دلیل شیوع ویروس کرونا بیکار شدهاند، هیچ حقوقی دریافت نکردهاند، حتی سنوات سالهای گذشته هم به آنها پرداخت نشده است. در زمان شیوع کرونا بسیاری از کارمندان مدیریت پسماند با وجود دریافت حقوق تعطیل بودند، با این وجود، پیمانکار به ما زنان کارگر هیچ حقوقی پرداخت نکرد؛ پیمانکار در روزهایی که سایت تفکیک زباله را تعطیل اعلام میکند، حقوقی برای ما در نظر نمیگیرد؛ درحالی که ما آمادگی حضور در محل کار را داریم.
در تیر امسال نیز تنها ۱۰ روز اجازه حضور در محل کار را به ما دادند و پس از آن به دلیل آتش سوزی، تفکیک زباله تعطیل شد. بیشتر کارگران سایت پسماند صفیره اهواز، زنان هستند و پرداخت نشدن به موقع و کامل حقوق، ضربه بسیار سنگینی به ما وارد میکند؛ حالا هم حتی در تامین سادهترین نیازهای خود درماندهایم؛ پیمانکار با مدیران سایت صفیره دچار اختلاف است و دود این اختلاف در چشم ما میرود».
پیش از آن، روز چهارشنبه ۲۲ مرداد ماه نیز، کارگران سایت پسماند صفیره برای انعکاس هرچه بیشتر صدای اعتراض خود، نسبت به بلاتکلیفی شغلی و معیشتی، مقابل ساختمان سازمان مدیریت پسماند شهرداری اهواز، تجمع اعتراضی برپا کرده بودند.
⚪️ در سایت پسماند صفیره اهواز در مجموع ۱۲۰ کارگر مشغول به کار بودند که از این تعداد ۶۳ نفر از کارگران را زنان تشکیل میدادند. از این جمع شصت و سه نفره، ۳۰ زن کارگر، مسئولیت تمام و کمال هزینههای زندگی را برعهده دارند. علیرغم سومدیریتها و تاخیر در پرداخت معوقات مزدی، زنان کارگر با تحمیل شرایطی چون «فقدان دورنمای معیشتی» و «نبود جایگزین شغلی» وادار به اعلام مطالباتی چون بازگشت به کار در این سایت شدند. وضعیتی که در کنار تورم ماهیانه و گرانیهای افسار گسیخته، همان چشمانداز حداقلی از دریافت حقوق را نیز از آنان سلب کرده است.
#معیشت_کارگران
#نابرابری_ساختاری
@Sarkhatism
سایت صفیره در دیرکرد پرداخت حقوق کارگران، شرایط نامناسب کاری و نبود امنیت شغلی، بسیار نامآشناست.
روز شنبه ۲۹ شهریور ماه ۹۹، جمعی از کارگران سایت پسماند صفیره اهواز در ادامه اعتراضات قبلی خود، با برپایی تجمع اعتراضی دیگری، مقابل ساختمان شهرداری و شورای شهر اهواز به اعتراضات خود نسبت به بلاتکلیفی شغلی و معیشتی ادامه دادند.
یکی از کارگران زن در این تجمع اعتراضی به خبرگزاری ایرنا گفته بود: «کارگران از اسفند پارسال (۹۸) تا اردیبهشت امسال که به دلیل شیوع ویروس کرونا بیکار شدهاند، هیچ حقوقی دریافت نکردهاند، حتی سنوات سالهای گذشته هم به آنها پرداخت نشده است. در زمان شیوع کرونا بسیاری از کارمندان مدیریت پسماند با وجود دریافت حقوق تعطیل بودند، با این وجود، پیمانکار به ما زنان کارگر هیچ حقوقی پرداخت نکرد؛ پیمانکار در روزهایی که سایت تفکیک زباله را تعطیل اعلام میکند، حقوقی برای ما در نظر نمیگیرد؛ درحالی که ما آمادگی حضور در محل کار را داریم.
در تیر امسال نیز تنها ۱۰ روز اجازه حضور در محل کار را به ما دادند و پس از آن به دلیل آتش سوزی، تفکیک زباله تعطیل شد. بیشتر کارگران سایت پسماند صفیره اهواز، زنان هستند و پرداخت نشدن به موقع و کامل حقوق، ضربه بسیار سنگینی به ما وارد میکند؛ حالا هم حتی در تامین سادهترین نیازهای خود درماندهایم؛ پیمانکار با مدیران سایت صفیره دچار اختلاف است و دود این اختلاف در چشم ما میرود».
پیش از آن، روز چهارشنبه ۲۲ مرداد ماه نیز، کارگران سایت پسماند صفیره برای انعکاس هرچه بیشتر صدای اعتراض خود، نسبت به بلاتکلیفی شغلی و معیشتی، مقابل ساختمان سازمان مدیریت پسماند شهرداری اهواز، تجمع اعتراضی برپا کرده بودند.
⚪️ در سایت پسماند صفیره اهواز در مجموع ۱۲۰ کارگر مشغول به کار بودند که از این تعداد ۶۳ نفر از کارگران را زنان تشکیل میدادند. از این جمع شصت و سه نفره، ۳۰ زن کارگر، مسئولیت تمام و کمال هزینههای زندگی را برعهده دارند. علیرغم سومدیریتها و تاخیر در پرداخت معوقات مزدی، زنان کارگر با تحمیل شرایطی چون «فقدان دورنمای معیشتی» و «نبود جایگزین شغلی» وادار به اعلام مطالباتی چون بازگشت به کار در این سایت شدند. وضعیتی که در کنار تورم ماهیانه و گرانیهای افسار گسیخته، همان چشمانداز حداقلی از دریافت حقوق را نیز از آنان سلب کرده است.
#معیشت_کارگران
#نابرابری_ساختاری
@Sarkhatism
Forwarded from سرخط
🔴 هفتتپهی اسمشو نبرها
نقدی بر یک تجمع
از متن:
تنها در چند روز قبل از این فراخوان، چند تن از فعالان کارگری هفتتپه با یک سپاهی به نام وحید اشتری و همچنین با سردبیر خبرگزاری امنیتی دانشجو وابسته به سپاه، برنامهی زندهی اینستاگرامی برگزار کردند. این حرکت نهتنها از جانب کانال هفتتپه مستقل و دیگر فعالان مستقل کارگری هفتتپه نفی نشد بلکه با بازنشر، آن را تایید هم کردند.
اما چرا چنین اتفاقی افتاد؟ بخشی از این فرایند را میتوان و باید پای بیدقتی کانال هفتتپه مستقل و فعالان مستقل کارگری گذاشت، چرا که سابقهی استقلال و تلاشهای صادقانهشان گواه محکمی است بر اینکه قصدشان ماندن بر سر استقلال اعتراض است. اما وجهی از مسأله را نیز باید با نگاه غالبشده در هفتتپه بعد از سرکوب سال ۹۷ توضیح داد. نگاهی که پرداختن به ریشههای مشکل هفتتپه را سیاسیکاری میداند و خواستار امر صنفی نابی است که فقط مشکل حال حاضر را ببیند و به هر قیمت برایش تلاش کند. این نگاه با جولان سپاهیهای عدالتخواه طی دو سال در هفتتپه ترویج شد و همزمان با سرکوب و ارعاب و تطمیع برای پذیرفتن آن از جانب کارگران هفتتپه تلاش صورت گرفت.
https://bit.ly/2Jk27PQ
متن از گروه نویسندگان #سرخط
@sarkhatism
نقدی بر یک تجمع
از متن:
تنها در چند روز قبل از این فراخوان، چند تن از فعالان کارگری هفتتپه با یک سپاهی به نام وحید اشتری و همچنین با سردبیر خبرگزاری امنیتی دانشجو وابسته به سپاه، برنامهی زندهی اینستاگرامی برگزار کردند. این حرکت نهتنها از جانب کانال هفتتپه مستقل و دیگر فعالان مستقل کارگری هفتتپه نفی نشد بلکه با بازنشر، آن را تایید هم کردند.
اما چرا چنین اتفاقی افتاد؟ بخشی از این فرایند را میتوان و باید پای بیدقتی کانال هفتتپه مستقل و فعالان مستقل کارگری گذاشت، چرا که سابقهی استقلال و تلاشهای صادقانهشان گواه محکمی است بر اینکه قصدشان ماندن بر سر استقلال اعتراض است. اما وجهی از مسأله را نیز باید با نگاه غالبشده در هفتتپه بعد از سرکوب سال ۹۷ توضیح داد. نگاهی که پرداختن به ریشههای مشکل هفتتپه را سیاسیکاری میداند و خواستار امر صنفی نابی است که فقط مشکل حال حاضر را ببیند و به هر قیمت برایش تلاش کند. این نگاه با جولان سپاهیهای عدالتخواه طی دو سال در هفتتپه ترویج شد و همزمان با سرکوب و ارعاب و تطمیع برای پذیرفتن آن از جانب کارگران هفتتپه تلاش صورت گرفت.
https://bit.ly/2Jk27PQ
متن از گروه نویسندگان #سرخط
@sarkhatism
Telegraph
🔴 هفتتپهی اسمشو نبرها
Adminsarkhat مدتهاست که از خطر «جنبش عدالتخواه دانشجویی» برای جنبشهای اعتراضی گفته میشود. جنبش عدالتخواه برای نفوذ به اعتراضات معیشتی و انحراف و اختهسازی این اعتراضات و در نهایت ضمیمه کردن آنها به حکومت طراحی شده است. نمونهی دهونک بهترین نمونه (قبل…
Forwarded from سرخط
🔴 #سرخط : کارگران راهآهن سیریز کرمان، محروم از ابزار کار، امنیت جانی و معیشتیاند.
در ساعات گذشته، تصویری از کارگران خط راهآهن روستای سیریز کرمان منتشر شد. تصویری که حاکی از فقدان صد در صدی تامین امنیت جانی و شغلی این کارگران است:
«ما کارگران راهآهن تعمیرات ریل هستیم. ۲۵ نفر بالای کامیون ۹۱۱ میشینیم، میریم سرکار که توی اون ماشینْ فقط راننده بیمهست. اگه اعتراض هم بکنیم، اخراج میشیم. وسایل داخل ماشین هم که میبینید، کپسول هوا و گاز! که اگه منفجر بشه همه میمیریم».
طی یک سال و نیم گذشته، تعمیر و روند زیرسازی/روسازی خط راهآهن سیریز کرمان آغاز شده است. بنا به گفتهی مدیرکل راهآهن کرمان هزینهی تعمیر هر یک کیلومتر خطوط ریلی، ۱۰ میلیارد تومان بوده است. با آغاز پروژه، مجید ارجوانی اعلام کرد که: «امیدواریم تا سال آینده بتوانیم خطوط ریلی از سیریز تا زرند تا هم بهصورت کامل اصلاح کنیم».
تخصیص بودجهی میلیاردی تعمیر خطوط ریلی، صحبت از جذب توریسم و یا امکانیابی هرچه بیشتر جذب مسافر، مخرج مشترک صحبتهای مدیر کل راهآهن، مدیر راه و شهر سازی، سازمان گردشگری و ...در قبال «چگونه ساخته شدن و تعمیر خطوط ریلی» بهدست کارگران است.
آنچه که کارگران راهآهن سیریز با آن دست و پنجه نرم میکنند، تنها مختص شرایط مرگبار جابهجایی شهریشان نیست.
پرداخت معوقات مزدی کارگران آن هم به صورت هر سه ماه یکبار، رویهای همیشگی است. این کارگران هنوز هم منتظر پرداخت حقوق شهریور، مهر و آبانماه خود هستند. یکی از کارگران در گفتگو با خبرنگار ایلنا گفته است: «در این شرایط کرونایی روزانه حدودا ۱۰ ساعت کار میکنیم و کسی به فکر جان ما نیست. کفش و لباس کاری هم مرتب به ما داده نمیشود؛ در حال حاضر هم انتظار دریافت حداقل یک لباس زمستانی را داریم. برخی همکاران تعمیراتی هم مشکل ابزار کار دارند؛ شرکت حتی در خرید ابزار کار هم هزینه نمیکند!».
کارگران تعمیراتی این مجموعه، از حق ابتدایی امکانات ایمنی و حتی تامین وسایل کاری نیز محروم ماندند. پیشتر بازدید مدیرکل راهآهن و وزارت راه و شهرسازی از روند تعمیر خطوط ریلی بنا به آنچه کارگران گفتند به «عکس یادگاری در محیط» ختم شده است ولاغیر.
⚪️ وضعیت کاری تحمیل شده علیه کارگران، تهدید به اخراج در صورت بیان حق اعتراض، فقدان امنیت جانی، لباس و ابزار کار در کنار محرومیت کارگران از پرداخت بهموقع حقوق و حقبیمهی آنان قرار خواهد گرفت.
در حقیقت، دورنمای همیشگی فقر و جهنم برساختهی کارفرمایان و پیمانکاران، کاری کرده است که تنها دغدغهی کارگران، زنده ماندن و صرف واریز هر چند ماه یکبار، معوقات مزدیشان باشد.
در این قبیل پروژههای عمرانی، قرارداد یکماهه و یا سهماهه به ندرت به کارگران نشان داده میشود، از حق بیمه محرومند، نظارت HSE و برخورد با بودجهبگیران خاطی از اساسْ وجود ندارد و حتی ابزار کار عملیات نیز به کارگران تعلق نمی گیرد. میبایست پرسید که «در صورت انفجار خودرو و یا ایجاد حادثهای در کار، چهکسی پاسخگوی جان و معیشت خانوادهی آنان است»؟
تا همین لحظهی بهظاهر بدون حادثه نیز، تبعات ویرانگر واریز با تاخیر حقوق معوقهی کارگران، به گسترش فقر بیشتر و همیشه بدهکار ماندن کارگران با وضعیت تورم پلهای و گرانیهای افسارگسیختهی ماهانه انجامیده است. کارگران راهآهن سیریز، این پرسش را بیش از مابقی موارد مطرح کردند که: «آیا مسئولین میتوانند با این حداقل دریافتی دو تا سه میلیونی ما کارگران زندگی کنند؛ البته آن هم با سه ماه تاخیر؟»
در حقیقت تخصیص بودجههای تعمیراتی، برونسپاری آن به بخشهای پیمانکاری خصوصی و انباشت سود حاصل از دیرکرد پرداخت کارگران، عدم تهیهی ابزار و لباس کار و فقدان حق بیمه، سفرهی مشترکی است که مدیران ذیربط و کارفرمایان و پیمانکاران بر سر آن مینشینند. وضعیتی که کارگران با فقری تحمیل شده و خطر مرگی هر ساعته، به کار مشغولند تا تعلل در پرداخت حقوق ابتداییشان نیز به چرخش سرمایه و سود حاصل از انباشت حسابهای بانکی کارفرمایان، بدل شود.
«متن از گروه نویسندگان #سرخط »
@Sarkhatism
در ساعات گذشته، تصویری از کارگران خط راهآهن روستای سیریز کرمان منتشر شد. تصویری که حاکی از فقدان صد در صدی تامین امنیت جانی و شغلی این کارگران است:
«ما کارگران راهآهن تعمیرات ریل هستیم. ۲۵ نفر بالای کامیون ۹۱۱ میشینیم، میریم سرکار که توی اون ماشینْ فقط راننده بیمهست. اگه اعتراض هم بکنیم، اخراج میشیم. وسایل داخل ماشین هم که میبینید، کپسول هوا و گاز! که اگه منفجر بشه همه میمیریم».
طی یک سال و نیم گذشته، تعمیر و روند زیرسازی/روسازی خط راهآهن سیریز کرمان آغاز شده است. بنا به گفتهی مدیرکل راهآهن کرمان هزینهی تعمیر هر یک کیلومتر خطوط ریلی، ۱۰ میلیارد تومان بوده است. با آغاز پروژه، مجید ارجوانی اعلام کرد که: «امیدواریم تا سال آینده بتوانیم خطوط ریلی از سیریز تا زرند تا هم بهصورت کامل اصلاح کنیم».
تخصیص بودجهی میلیاردی تعمیر خطوط ریلی، صحبت از جذب توریسم و یا امکانیابی هرچه بیشتر جذب مسافر، مخرج مشترک صحبتهای مدیر کل راهآهن، مدیر راه و شهر سازی، سازمان گردشگری و ...در قبال «چگونه ساخته شدن و تعمیر خطوط ریلی» بهدست کارگران است.
آنچه که کارگران راهآهن سیریز با آن دست و پنجه نرم میکنند، تنها مختص شرایط مرگبار جابهجایی شهریشان نیست.
پرداخت معوقات مزدی کارگران آن هم به صورت هر سه ماه یکبار، رویهای همیشگی است. این کارگران هنوز هم منتظر پرداخت حقوق شهریور، مهر و آبانماه خود هستند. یکی از کارگران در گفتگو با خبرنگار ایلنا گفته است: «در این شرایط کرونایی روزانه حدودا ۱۰ ساعت کار میکنیم و کسی به فکر جان ما نیست. کفش و لباس کاری هم مرتب به ما داده نمیشود؛ در حال حاضر هم انتظار دریافت حداقل یک لباس زمستانی را داریم. برخی همکاران تعمیراتی هم مشکل ابزار کار دارند؛ شرکت حتی در خرید ابزار کار هم هزینه نمیکند!».
کارگران تعمیراتی این مجموعه، از حق ابتدایی امکانات ایمنی و حتی تامین وسایل کاری نیز محروم ماندند. پیشتر بازدید مدیرکل راهآهن و وزارت راه و شهرسازی از روند تعمیر خطوط ریلی بنا به آنچه کارگران گفتند به «عکس یادگاری در محیط» ختم شده است ولاغیر.
⚪️ وضعیت کاری تحمیل شده علیه کارگران، تهدید به اخراج در صورت بیان حق اعتراض، فقدان امنیت جانی، لباس و ابزار کار در کنار محرومیت کارگران از پرداخت بهموقع حقوق و حقبیمهی آنان قرار خواهد گرفت.
در حقیقت، دورنمای همیشگی فقر و جهنم برساختهی کارفرمایان و پیمانکاران، کاری کرده است که تنها دغدغهی کارگران، زنده ماندن و صرف واریز هر چند ماه یکبار، معوقات مزدیشان باشد.
در این قبیل پروژههای عمرانی، قرارداد یکماهه و یا سهماهه به ندرت به کارگران نشان داده میشود، از حق بیمه محرومند، نظارت HSE و برخورد با بودجهبگیران خاطی از اساسْ وجود ندارد و حتی ابزار کار عملیات نیز به کارگران تعلق نمی گیرد. میبایست پرسید که «در صورت انفجار خودرو و یا ایجاد حادثهای در کار، چهکسی پاسخگوی جان و معیشت خانوادهی آنان است»؟
تا همین لحظهی بهظاهر بدون حادثه نیز، تبعات ویرانگر واریز با تاخیر حقوق معوقهی کارگران، به گسترش فقر بیشتر و همیشه بدهکار ماندن کارگران با وضعیت تورم پلهای و گرانیهای افسارگسیختهی ماهانه انجامیده است. کارگران راهآهن سیریز، این پرسش را بیش از مابقی موارد مطرح کردند که: «آیا مسئولین میتوانند با این حداقل دریافتی دو تا سه میلیونی ما کارگران زندگی کنند؛ البته آن هم با سه ماه تاخیر؟»
در حقیقت تخصیص بودجههای تعمیراتی، برونسپاری آن به بخشهای پیمانکاری خصوصی و انباشت سود حاصل از دیرکرد پرداخت کارگران، عدم تهیهی ابزار و لباس کار و فقدان حق بیمه، سفرهی مشترکی است که مدیران ذیربط و کارفرمایان و پیمانکاران بر سر آن مینشینند. وضعیتی که کارگران با فقری تحمیل شده و خطر مرگی هر ساعته، به کار مشغولند تا تعلل در پرداخت حقوق ابتداییشان نیز به چرخش سرمایه و سود حاصل از انباشت حسابهای بانکی کارفرمایان، بدل شود.
«متن از گروه نویسندگان #سرخط »
@Sarkhatism
Forwarded from سرخط
🔴 #سرخط : اعتراض و وضعیت بحرانی مناطق حاشیهنشین کرمان
روز گذشته ۱۱ دیماه، ساکنان منطقهی حاشیهنشین چهارده معصوم کرمان در اعتراض به قطعی ۵ روزهی برق، جاده را بستند و مانع از عبور و مرور ماشینها شدند.
اما وضعیت فاز ۳ شهرک صنعتی کرمان، روستای چهارده معصوم و اللهآباد که در حال حاضر روبهروی ترمینال جدید کرمان قرار گرفتند، بهعنوان سکونتگاه مطرودترین اقشار این شهر، پیش از این قطعی ۵ روزه هم بسیار بحرانی بوده است.
زمینهای این مناطق، در گذشته محل کورههای آجرپزی بوده و ساکنین آن، کارگران محرومِ کورهها، مهاجران افغانستانی و یا تهیدستانیاند که طی مهاجرتهای معکوس از شهرهای بزرگ به حاشیهراندهترین بخشهای کرمان روانه شدند. سازمان شهرداری، شرکت آب و فاضلاب، شرکت توانیر و فرمانداری کرمان، طی ۱۵ سال گذشته، تنها با تعریف اهدافی چون «جمعآوری مناطق حاشیهنشین» و یا «اختلال در شبکهی آب و برق» به واسطهی آنچه «استفادهی غیر مجاز نیرو» در این مناطق قلمداد میکنند، نامی از مطرودترین اقشار این شهر را بهزبان آوردند.
در حقیقت جمهوری اسلامی بنا بر سیاستگذاریهای کلان در سلب مسئولیت ساختاری و روند فقیرسازی سیستماتیک حاکم بر زیست مردمان، همواره به محکوم کردن آنان میپردازد!
فقدان حق سرپناه تهیدستان و روی آوردن به زاغهها، نیمهزاغهها و زمینهایی دورافتاده برای حاکمیت یعنی «صدور پروانه ساخت»، «واریز پولهای کلان به سازمان شهرداری» و «قانونی شدن».
علی زیوند، استاندار کرمان، با اعلام ضرورت تعریف محدودههای کرمان، خواستار ساماندهی مناطق حاشیهای شده و اعلام کرد: « ۱۰۰ میلیارد تومان اعتبار برای این ساماندهی در دست ما قرار دارد. اسمش این است که کرمان، برخوردار است اما این کورهها و این محلهها در زاهدان و زابل هم دیده نمیشود».
در اینجا نام سیستان و بلوچستان به عنوان شاخص فلاکتِ کشوری بهمیان آورده میشود و شادباشِ تخصیص بودجهی ۱۰۰ میلیاردی، بدل به قطعی برق ساکنان این مناطق میشود. میتوان پرسید که: «در ازای دریافت بودجهها و آمارهای کلان از نمودار افزایش فقر در استانهای محروم، چه چیزی جز تحقیر، سرکوب و ویرانی حقسرپناه، عاید ساکنان این مناطق میشود»؟
⚪️ در سه منطقهی عمدهی حاشیهنشین کرمان، افراد بسیاری فاقد اسناد هویتی و شناسنامه هستند، بخشی از این آمار نیز شامل مهاجران افغانیست که با بیکاری و احتمال همیشگی رد مرز در شرایطی غیرانسانی به زندگی خود ادامه میدهند.
خیابانهای شهرک صنعتی، چهارده معصوم و اللهآباد، در زمستان با گل و لای ناشی از نبود جادهکشی و اسفالت و در تابستان با تلی از زباله و بوی غیرقابل تحمل همراه است.
پس از قیام کوی طلاب مشهد، اسلامشهر، قزوین و شیراز در خرداد ۱۳۷۱ تا اوایل دههی هشتاد، از مجموع بیش از ۵۰ شورش شهری، ۴۰ مورد آن مختص مناطق حاشیهنشین بوده است. آزادسازی قیمتها، افزایش قیمت بنزین و طرح تعدیل اقتصادی در دو دورهی ریاستجمهوری احمدینژاد زایشگر فقر و تبعات جبرانناپذیر اقتصادی بسیاری بود.
در پی عدم واریز قبوض برق تهیدستان، روزنامهی جمهوری اسلامی در ۱۷ مهر ۱۳۹۱ آن را اینگونه انعکاس داد: «سخنگوی کمیسیون انرژی مجلس نگران عدم پرداخت قبوض است. رئیس کمیسیون اقتصادی مجلس نیز اعلام کرد که ناگزیریم «سوگمندانه» و با تلخی تمام اجرای مرحلهی دوم هدفمندسازی یارانهها را موقتا متوقف کنیم».
ممانعت مجلس از اجرای مرحلهی دوم آزادسازی قیمتها، نوشدارویی دیرهنگام برای تهیدستان بود. در شرایط همیشگیِ «پیشروی زیر سایهی سرکوب»، مادامی که هیچگونه تشکیلات درونْ طبقاتیِ قدرتمندی وجود نداشت تا شورش و اعتراضات تهیدستان را به گفتمانی سیاسی و فراگیرتر «گره بزند» و اقدامی رادیکال در جهت اتحادی پیرامون (عدم پرداخت قبوض مابقی تهیدستان شهری) هم به میان آید، جمعیت فقیرنشین جهت ادامهی بقای فردی و محلهای خود دست به راهکارهایی محتاطانهتر زدند.
برای نمونه، روزنامهی رسالت در تاریخ ۲۶ تیر ۱۳۹۲ نوشت: «تعدادی از زنان ساکن گیجالی از توابع بروجرد، در واکنش به قطعی آب، ظرفهای کثیف را برای شستوشو به فرمانداری بردند».
⚪️ به مناطق حاشیهنشین کرمان بازگردیم. در روزهایی که یکی از اصلیترین مطالبات جمعی، حول محور خرید واکسن استاندارد معطوف شده است، ساکنین این محلات مطرود از وجود همیشگی آب و برق نیز محرومند. شیوع انواع بیماریهای فراگیر، مختل شدن زندگی و محرومیت بیش از پیشِ کودکان دانشآموزان حاضر در این منطقه از آموزش مجازی و تحصیل، همگی ادامهی زوالپذیر این شرایط تحمیلی بر دوش آنان است. آنان در وضعیتی بحرانی، اعتراض خود را به جادهها کشاندند و بستن مسیر عبور و مرور را بهحضور در خانههایی بدون آب و برق و گاز ترجیح دادند، چرا که هیچ چیز برای از دست دادن ندارند.
«متن از گروه نویسندگان #سرخط »
@Sarkhatism
روز گذشته ۱۱ دیماه، ساکنان منطقهی حاشیهنشین چهارده معصوم کرمان در اعتراض به قطعی ۵ روزهی برق، جاده را بستند و مانع از عبور و مرور ماشینها شدند.
اما وضعیت فاز ۳ شهرک صنعتی کرمان، روستای چهارده معصوم و اللهآباد که در حال حاضر روبهروی ترمینال جدید کرمان قرار گرفتند، بهعنوان سکونتگاه مطرودترین اقشار این شهر، پیش از این قطعی ۵ روزه هم بسیار بحرانی بوده است.
زمینهای این مناطق، در گذشته محل کورههای آجرپزی بوده و ساکنین آن، کارگران محرومِ کورهها، مهاجران افغانستانی و یا تهیدستانیاند که طی مهاجرتهای معکوس از شهرهای بزرگ به حاشیهراندهترین بخشهای کرمان روانه شدند. سازمان شهرداری، شرکت آب و فاضلاب، شرکت توانیر و فرمانداری کرمان، طی ۱۵ سال گذشته، تنها با تعریف اهدافی چون «جمعآوری مناطق حاشیهنشین» و یا «اختلال در شبکهی آب و برق» به واسطهی آنچه «استفادهی غیر مجاز نیرو» در این مناطق قلمداد میکنند، نامی از مطرودترین اقشار این شهر را بهزبان آوردند.
در حقیقت جمهوری اسلامی بنا بر سیاستگذاریهای کلان در سلب مسئولیت ساختاری و روند فقیرسازی سیستماتیک حاکم بر زیست مردمان، همواره به محکوم کردن آنان میپردازد!
فقدان حق سرپناه تهیدستان و روی آوردن به زاغهها، نیمهزاغهها و زمینهایی دورافتاده برای حاکمیت یعنی «صدور پروانه ساخت»، «واریز پولهای کلان به سازمان شهرداری» و «قانونی شدن».
علی زیوند، استاندار کرمان، با اعلام ضرورت تعریف محدودههای کرمان، خواستار ساماندهی مناطق حاشیهای شده و اعلام کرد: « ۱۰۰ میلیارد تومان اعتبار برای این ساماندهی در دست ما قرار دارد. اسمش این است که کرمان، برخوردار است اما این کورهها و این محلهها در زاهدان و زابل هم دیده نمیشود».
در اینجا نام سیستان و بلوچستان به عنوان شاخص فلاکتِ کشوری بهمیان آورده میشود و شادباشِ تخصیص بودجهی ۱۰۰ میلیاردی، بدل به قطعی برق ساکنان این مناطق میشود. میتوان پرسید که: «در ازای دریافت بودجهها و آمارهای کلان از نمودار افزایش فقر در استانهای محروم، چه چیزی جز تحقیر، سرکوب و ویرانی حقسرپناه، عاید ساکنان این مناطق میشود»؟
⚪️ در سه منطقهی عمدهی حاشیهنشین کرمان، افراد بسیاری فاقد اسناد هویتی و شناسنامه هستند، بخشی از این آمار نیز شامل مهاجران افغانیست که با بیکاری و احتمال همیشگی رد مرز در شرایطی غیرانسانی به زندگی خود ادامه میدهند.
خیابانهای شهرک صنعتی، چهارده معصوم و اللهآباد، در زمستان با گل و لای ناشی از نبود جادهکشی و اسفالت و در تابستان با تلی از زباله و بوی غیرقابل تحمل همراه است.
پس از قیام کوی طلاب مشهد، اسلامشهر، قزوین و شیراز در خرداد ۱۳۷۱ تا اوایل دههی هشتاد، از مجموع بیش از ۵۰ شورش شهری، ۴۰ مورد آن مختص مناطق حاشیهنشین بوده است. آزادسازی قیمتها، افزایش قیمت بنزین و طرح تعدیل اقتصادی در دو دورهی ریاستجمهوری احمدینژاد زایشگر فقر و تبعات جبرانناپذیر اقتصادی بسیاری بود.
در پی عدم واریز قبوض برق تهیدستان، روزنامهی جمهوری اسلامی در ۱۷ مهر ۱۳۹۱ آن را اینگونه انعکاس داد: «سخنگوی کمیسیون انرژی مجلس نگران عدم پرداخت قبوض است. رئیس کمیسیون اقتصادی مجلس نیز اعلام کرد که ناگزیریم «سوگمندانه» و با تلخی تمام اجرای مرحلهی دوم هدفمندسازی یارانهها را موقتا متوقف کنیم».
ممانعت مجلس از اجرای مرحلهی دوم آزادسازی قیمتها، نوشدارویی دیرهنگام برای تهیدستان بود. در شرایط همیشگیِ «پیشروی زیر سایهی سرکوب»، مادامی که هیچگونه تشکیلات درونْ طبقاتیِ قدرتمندی وجود نداشت تا شورش و اعتراضات تهیدستان را به گفتمانی سیاسی و فراگیرتر «گره بزند» و اقدامی رادیکال در جهت اتحادی پیرامون (عدم پرداخت قبوض مابقی تهیدستان شهری) هم به میان آید، جمعیت فقیرنشین جهت ادامهی بقای فردی و محلهای خود دست به راهکارهایی محتاطانهتر زدند.
برای نمونه، روزنامهی رسالت در تاریخ ۲۶ تیر ۱۳۹۲ نوشت: «تعدادی از زنان ساکن گیجالی از توابع بروجرد، در واکنش به قطعی آب، ظرفهای کثیف را برای شستوشو به فرمانداری بردند».
⚪️ به مناطق حاشیهنشین کرمان بازگردیم. در روزهایی که یکی از اصلیترین مطالبات جمعی، حول محور خرید واکسن استاندارد معطوف شده است، ساکنین این محلات مطرود از وجود همیشگی آب و برق نیز محرومند. شیوع انواع بیماریهای فراگیر، مختل شدن زندگی و محرومیت بیش از پیشِ کودکان دانشآموزان حاضر در این منطقه از آموزش مجازی و تحصیل، همگی ادامهی زوالپذیر این شرایط تحمیلی بر دوش آنان است. آنان در وضعیتی بحرانی، اعتراض خود را به جادهها کشاندند و بستن مسیر عبور و مرور را بهحضور در خانههایی بدون آب و برق و گاز ترجیح دادند، چرا که هیچ چیز برای از دست دادن ندارند.
«متن از گروه نویسندگان #سرخط »
@Sarkhatism
Forwarded from سرخط
🔴 #سرخط : کارگران شهرداری سربندر که ماههاست دستمزد نگرفتهاند، طی هفتههای اخیر بارها دست از کار کشیدند و در برابر فرمانداری و شهرداری تجمع کردند تا بلکه یکی از مدیران بیکفایت و فاسد صدایشان را بشنود.
نهتنها هیچ ترتیب اثری به پایهایترین خواستهی این زحمتکشان داده نشد بلکه امروز عاملِ کارفرما در پاسخ به درخواست یک کارگر برای دریافت کفشِ کار او را زیر باد کتک گرفته است.
وقتی دولت، دستگاه قضایی و امنیتی تمامقد پشت کارفرمایان و سرمایهداران میایستند و اعتراض کارگران را بهنام "اقدام علیه امنیت ملی" سرکوب میکنند، چرا کارفرما هار نشود و کارگرِ بیدستمزد و بیسلاح را لت و پار نکند؟
سرمایهداران افسار پارهکرده زیر سایهی حکومتی که فساد و غارت تا مغز استخواناش نفوذ کرده باید هم احساس امنیت کرده و چنین سرزمین مقدسی را #جزیره_ثبات بنامند.
کافی بود همین کارگر بهحق یک سیلی به گوش کارفرمایِ غارتگر بخواباند تا پادوهای #امنیت_ملی از نیویورک و لندن در باب عدم خشونت و رویکرد براندازانهی کارگران داد سخن بدهند و واکنش کارگر را سیاهنمایی و رساندن خوراک به رسانههای امپریالیستی بنامند.
در برابر عادیسازی از خشونت و وحشیگری علیه زحمتکشان نباید سکوت کرد. هر حملهای به طبقهی کارگر را باید بهعنوان سند آشکار توحشِ طبقهی مسلط ایران در دست گرفت و به صورتِ سیاهی لشکرها و مزدورانِ خودروشنفکر پندارِ رژیم کوبید.
#طبقه_کارگر #معیشت_کارگران #مبارزه_طبقاتی #سرکوب_روزمره
@sarkhatism
نهتنها هیچ ترتیب اثری به پایهایترین خواستهی این زحمتکشان داده نشد بلکه امروز عاملِ کارفرما در پاسخ به درخواست یک کارگر برای دریافت کفشِ کار او را زیر باد کتک گرفته است.
وقتی دولت، دستگاه قضایی و امنیتی تمامقد پشت کارفرمایان و سرمایهداران میایستند و اعتراض کارگران را بهنام "اقدام علیه امنیت ملی" سرکوب میکنند، چرا کارفرما هار نشود و کارگرِ بیدستمزد و بیسلاح را لت و پار نکند؟
سرمایهداران افسار پارهکرده زیر سایهی حکومتی که فساد و غارت تا مغز استخواناش نفوذ کرده باید هم احساس امنیت کرده و چنین سرزمین مقدسی را #جزیره_ثبات بنامند.
کافی بود همین کارگر بهحق یک سیلی به گوش کارفرمایِ غارتگر بخواباند تا پادوهای #امنیت_ملی از نیویورک و لندن در باب عدم خشونت و رویکرد براندازانهی کارگران داد سخن بدهند و واکنش کارگر را سیاهنمایی و رساندن خوراک به رسانههای امپریالیستی بنامند.
در برابر عادیسازی از خشونت و وحشیگری علیه زحمتکشان نباید سکوت کرد. هر حملهای به طبقهی کارگر را باید بهعنوان سند آشکار توحشِ طبقهی مسلط ایران در دست گرفت و به صورتِ سیاهی لشکرها و مزدورانِ خودروشنفکر پندارِ رژیم کوبید.
#طبقه_کارگر #معیشت_کارگران #مبارزه_طبقاتی #سرکوب_روزمره
@sarkhatism
Forwarded from سرخط
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #سرخط: غیزانیه دارای ۳۰۰ حلقه چاه نفت، تولید روزانهی نفت ۶۰۰هزار تا ۲میلیون بشکه، محل استقرار شرکتهای نفت و گاز کارون و مارون، شرکت ملی حفاری ایران، پتروشیمی مارون و پتروشیمی رازی.
اما مردم غیزانیه برای بخت و پز، گرمایش و ... هیزم جمع میکنند.
#تبعیض_ساختاری #تهیدستان #عدالت_اجتماعی
@sarkhatism
اما مردم غیزانیه برای بخت و پز، گرمایش و ... هیزم جمع میکنند.
#تبعیض_ساختاری #تهیدستان #عدالت_اجتماعی
@sarkhatism
Forwarded from سرخط
🔴 وزیر نفت: قیمتها دست خداست
خدا کیست؟ خدا نظام بازار است و دست او همان است که آدام اسمیت "دست نامرئی" نامیده بود. در این نظام به "بندگان" القاء میشود که همگی سوژههای آزاد هستند و میتوانند تحت قواعد بازار رقابت کنند. قواعد بازار در اینجا تفاوتی با قواعد مذهبی ندارند و به همان اندازه ازلی و ابدی تلقی میشوند. اختلال در این نظام از طریق شورش سوژههای خسته از استثمار و نابرابری، بالافاصله توسط رسانهها و روشنفکرانِ ارگانیکِ سیستم، بهعنوان انحراف از قوانین مقدسِ بازار تلقی شده و بسته به ساختارهای اجتماعی هر جغرافیا، مشمول تنبیه میشود.
یکی از این اساطیر، امکانِ "رقابت برای همه" است در حالیکه هرگز به نابرابری ساختاری در برخورداری از امکانهای رقابت اشاره نمیشود. در حالیکه توزیع نابرابر امکانات، از بدو تولد فرصتهای کاملا متفاوت را پیش روی افراد/طبقات اجتماعی قرار میدهد.
اینکه وزیر نفت جمهوری اسلامی بهعنوان وزیر شاهرگ اقتصادی کشور از این گزاره بهره میگیرد نشانهی صداقت اوست. سخن او کسانی را خطاب قرار میدهد که از سر بلاهت آخوند و اسلام سیاسی را در تضاد با سرمایهداری و بهویژه مدل نئولیبرالیستی سرمایهداری تلقی میکنند.
او به وضوح مشخص میکند که صنایع نفت، گاز و پتروشیمی گرچه به ظاهر ملی هستند ولی تعیین تکلیف بهرهبرداری، توزيع و فروش آن با "خداست". بنابراین اگر اکثریت جامعه بهویژه طبقهی کارگر احساس میکنند در این نظام تصمیمگیری در حال خرد شدن هستند، باید بدانند که با خدا طرفاند. خداییکه نمایندگان او طبقهای از بوروکراتها، نظامیها، آخوندها و ... هستند که پاسخ اعتراض را با سرکوب میدهند. آنها میکشند تا در وهلهی نخست از ساحتِ قدسیِ بازار دفاع کنند؛ گرچه در آمریکا و فرانسه نام این دفاعِ توام با سرکوب "نبرد با تروریسم" گذاشته شود و در ایران "مبارزه با مخالفان نظام اسلامی". ( گرچه همهی اینها سر "اغتشاشگر" نامیدن مخالفان سیستم سلطه، توافق دارند)
نمایندگان این خدا از لیبرالهای عاشق دموکراسی پارلمانی در آمریکا تا سوسیالدموکراتهای نازنینِ شمال اروپا، از نئوفاشیستهای برزیل و لهستان تا کمونیستهای جمهوری خلق چین و سپاهیهای ایران در دفاع از بازار و سرکوب اخلالگران و شورشیان علیه بازار، توافق نظر دارند.
زنگنه نیز صادقانه به ما میگوید که این خدا دیگر خدای سالهای دههی شصت نیست که خرمشهر را آزاد میکرد، این خدا خدایی است که قیمتها را آزاد و طبقهی کارگر را به برده تبدیل میکند.
متن از گروه نویسندگان #سرخط
@sarkhatism
خدا کیست؟ خدا نظام بازار است و دست او همان است که آدام اسمیت "دست نامرئی" نامیده بود. در این نظام به "بندگان" القاء میشود که همگی سوژههای آزاد هستند و میتوانند تحت قواعد بازار رقابت کنند. قواعد بازار در اینجا تفاوتی با قواعد مذهبی ندارند و به همان اندازه ازلی و ابدی تلقی میشوند. اختلال در این نظام از طریق شورش سوژههای خسته از استثمار و نابرابری، بالافاصله توسط رسانهها و روشنفکرانِ ارگانیکِ سیستم، بهعنوان انحراف از قوانین مقدسِ بازار تلقی شده و بسته به ساختارهای اجتماعی هر جغرافیا، مشمول تنبیه میشود.
یکی از این اساطیر، امکانِ "رقابت برای همه" است در حالیکه هرگز به نابرابری ساختاری در برخورداری از امکانهای رقابت اشاره نمیشود. در حالیکه توزیع نابرابر امکانات، از بدو تولد فرصتهای کاملا متفاوت را پیش روی افراد/طبقات اجتماعی قرار میدهد.
اینکه وزیر نفت جمهوری اسلامی بهعنوان وزیر شاهرگ اقتصادی کشور از این گزاره بهره میگیرد نشانهی صداقت اوست. سخن او کسانی را خطاب قرار میدهد که از سر بلاهت آخوند و اسلام سیاسی را در تضاد با سرمایهداری و بهویژه مدل نئولیبرالیستی سرمایهداری تلقی میکنند.
او به وضوح مشخص میکند که صنایع نفت، گاز و پتروشیمی گرچه به ظاهر ملی هستند ولی تعیین تکلیف بهرهبرداری، توزيع و فروش آن با "خداست". بنابراین اگر اکثریت جامعه بهویژه طبقهی کارگر احساس میکنند در این نظام تصمیمگیری در حال خرد شدن هستند، باید بدانند که با خدا طرفاند. خداییکه نمایندگان او طبقهای از بوروکراتها، نظامیها، آخوندها و ... هستند که پاسخ اعتراض را با سرکوب میدهند. آنها میکشند تا در وهلهی نخست از ساحتِ قدسیِ بازار دفاع کنند؛ گرچه در آمریکا و فرانسه نام این دفاعِ توام با سرکوب "نبرد با تروریسم" گذاشته شود و در ایران "مبارزه با مخالفان نظام اسلامی". ( گرچه همهی اینها سر "اغتشاشگر" نامیدن مخالفان سیستم سلطه، توافق دارند)
نمایندگان این خدا از لیبرالهای عاشق دموکراسی پارلمانی در آمریکا تا سوسیالدموکراتهای نازنینِ شمال اروپا، از نئوفاشیستهای برزیل و لهستان تا کمونیستهای جمهوری خلق چین و سپاهیهای ایران در دفاع از بازار و سرکوب اخلالگران و شورشیان علیه بازار، توافق نظر دارند.
زنگنه نیز صادقانه به ما میگوید که این خدا دیگر خدای سالهای دههی شصت نیست که خرمشهر را آزاد میکرد، این خدا خدایی است که قیمتها را آزاد و طبقهی کارگر را به برده تبدیل میکند.
متن از گروه نویسندگان #سرخط
@sarkhatism
Forwarded from سرخط
🔴 #بهنام_محجوبی_را_کشتند
#سرخط : پس از روزها اعمال شکنجه و سلاخی جسم بیجان #بهنام_محجوبی و همچنین شکنجهی روانی مادر و خانوادهاش، امروز پزشکان امنیتی اعلام کردند که او درگذشت.
قوهی قضاییه و سازمان زندانها طی مشارکت در قتل عمد، بهنام محجوبی را کشتند. طبق تایید پزشکان، زندان برای او خطرناک بود و قوه قضاییه عامدانه او را آزاد نکرد. سازمان زندانها نه تنها اقدامات موثر برای درمان بیماری و مراقبت از وی به عمل نیاورد بلکه پس از شکنجه در امینآباد، برای او تداخل دارویی ایجاد کرد که همین امر این زندانی سیاسی را به کما برد.
حتی طبق قوانین کنونی خود نظام جمهوری اسلامی، رییس قوه قضاییه و رییس سازمان زندانها باید به اتهام مشارکت در قتل عمد محاکمه شوند.
اما افسوس که نظام جمهوری اسلامی یک رژیم قاتل خونخوار است که جز جنایت و کشتار نمیداند و در آخرین اقدام جنایت آمیز خود جسدها را به دار میکشد یا تحت شکنجه و سلاخی قرار میدهد.
#بهنام_محجوبی
#مرگ_بر_جمهوری_اسلامی
#رییسی_قاتل_است
#جمهوری_کشتار
@sarkhatism
#سرخط : پس از روزها اعمال شکنجه و سلاخی جسم بیجان #بهنام_محجوبی و همچنین شکنجهی روانی مادر و خانوادهاش، امروز پزشکان امنیتی اعلام کردند که او درگذشت.
قوهی قضاییه و سازمان زندانها طی مشارکت در قتل عمد، بهنام محجوبی را کشتند. طبق تایید پزشکان، زندان برای او خطرناک بود و قوه قضاییه عامدانه او را آزاد نکرد. سازمان زندانها نه تنها اقدامات موثر برای درمان بیماری و مراقبت از وی به عمل نیاورد بلکه پس از شکنجه در امینآباد، برای او تداخل دارویی ایجاد کرد که همین امر این زندانی سیاسی را به کما برد.
حتی طبق قوانین کنونی خود نظام جمهوری اسلامی، رییس قوه قضاییه و رییس سازمان زندانها باید به اتهام مشارکت در قتل عمد محاکمه شوند.
اما افسوس که نظام جمهوری اسلامی یک رژیم قاتل خونخوار است که جز جنایت و کشتار نمیداند و در آخرین اقدام جنایت آمیز خود جسدها را به دار میکشد یا تحت شکنجه و سلاخی قرار میدهد.
#بهنام_محجوبی
#مرگ_بر_جمهوری_اسلامی
#رییسی_قاتل_است
#جمهوری_کشتار
@sarkhatism
Forwarded from سرخط
🔴 عادیسازی از قطع اینترنت بهعنوان راهکار سرکوب
#سرخط : گزارش واشینگتنپست نشان میدهد که قطع اینترنت در حال تبدیل شدن به یک ابزار متعارف سرکوب در دنیاست و تا کنون دهها کشور از این روش استفاده کردهاند. بر پایهی این گزارش تنها در سال ۲۰۱۹ بیش از ۲۰۰ مورد قطع اینترنت در ۳۳ کشور دنیا اتفاق افتاده تا صدای معترضان خاموش و دولتها با دست باز به سرکوب ادامه دهند.
https://www.washingtonpost.com/politics/2020/12/04/dozens-countries-governments-rely-internet-shutdowns-hide-repression/#click=https://t.co/d9MmIOMtdH
@sarkhatism
#سرخط : گزارش واشینگتنپست نشان میدهد که قطع اینترنت در حال تبدیل شدن به یک ابزار متعارف سرکوب در دنیاست و تا کنون دهها کشور از این روش استفاده کردهاند. بر پایهی این گزارش تنها در سال ۲۰۱۹ بیش از ۲۰۰ مورد قطع اینترنت در ۳۳ کشور دنیا اتفاق افتاده تا صدای معترضان خاموش و دولتها با دست باز به سرکوب ادامه دهند.
https://www.washingtonpost.com/politics/2020/12/04/dozens-countries-governments-rely-internet-shutdowns-hide-repression/#click=https://t.co/d9MmIOMtdH
@sarkhatism