رسانه سپیده دم
1.68K subscribers
2.1K photos
807 videos
12 files
1.91K links
.
ارتباط با ادمین سپیده‌دم👇
T.me/sepidehdam_media_Admin

اینستاگرام سپیده‌دم
https://instagram.com/sepidehdam.media?igshid=YmMyMTA2M2Y=
توییتر سپیده.دم
https://twitter.com/Sepidehdam_Tv?s=08
یوتوب
https://youtube.com/channel/UCI7Jy5e7TEPLVYFs2gDrAEw
Download Telegram
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
.
🟠 گزارشی از اسرای جنگ ایران و عراق

در طول حمله صدام حسین به ایران, فلسطین و لبنان با اعزام نیروهای زیاد به ارتش صدام علیه ایران جنگیدند. از این جنگ فلسطینی‌ها و لبنانیان به نام جنگ قادسیه یاد می‌کردند که یادآور حمله اعراب به ایران، از بین بردن حکومت ساسانیان و تصرف ایران و تجاوز به ایرانیان بود.
در طی حمله نیروهای متحد صدام به ایران بیش از ۱۹۰ هزار ایرانی کشته و ۶۷۲ هزار ایرانی مجروح شدند.

#جنگ_ایران_عراق
#نه_به_جمهورى_اسلامى
#نه_غزه_نه_لبنان_جانم_فدای_ایران
#رسانه_سپیده_دم

https://t.me/sepidehdamTv
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
.
🟠 آبان ادامه دارد...
.
🟠 محبوبه رمضانی مادر جاویدنام پژمان قلی‌پور:
«۵ گلوله زدن به سینه پسرم، هر انگشت من میشه ۱ گلوله و تبدیل به یک مشت میشه، اون مشت رو می‌زنم توی دهن کسی که پسرم رو کشت»
.
#رسانه_سپیده_دم

https://t.me/sepidehdamTv
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
.
🟠 خوب به این ویدئو دقت کنید و آن را بفرستید برای کسانی که سنگ کودکان فلسطینی و غزه را به سینه می‌زنند... این کودکان وارثان و دنباله‌روی جنایت پدرانشان هستند...
ببینید یک کودک فلسطینی چطور در نقش یک قاتل و آدمکش، کودک آمریکایی و اسرائیلی را می‌کشد!
به نظر شما آینده این کودک فلسطینی چیست؟ ده سال بعد آیا به یک تروریست خطرناک تبدیل نمی‌شود؟
وقتی از کودکان مظلوم! غزه صحبت می‌کنید یادتان باشد، ترحم بر گرگ تیز دندان، ستمکاری بُوَد بر گوسفندان...

#نه_غزه_نه_لبنان_جانم_فدای_ایران
#رسانه_سپیده_دم


https://t.me/sepidehdamTv

🟠 نامه شعله پاکروان در نهمین سالگرد قتل حکومتی ریحانه جباری

https://t.me/sepidehdamTv
.

🟠 نامه شعله پاکروان در نهمین سالگرد قتل حکومتی ریحانه جباری


امروز، در نهمین سالگرد پروانگی دخترم ریحانه، در خانه نیستم۔ ماه‌هاست که به شهرهای مختلف جهان می‌روم و با مردم صحبت می‌کنم تا بدانند #اعدام یعنی چه، و پشت این کلمه‌ی بظاهر ساده چه حجمی از خشونت تکرار شونده خفته است۔ و چقدر مردم مهربانند و همدل... دیشب در شهر «Schwelm» بودم، زنی دسته‌گل کوچکی را با گفتن این جمله به من داد: «فقط خواستم با این گل‌های کوچک به تو بگویم در از دست دادن ریحانه با تو شریکم، ولی او نمرده...»
می‌خواهم بگویم: مدت‌هاست پذیرفته‌ام که ریحانه مهربان من، برای همیشه رفته و هرگز بازنمی‌گردد. اما جوانان زیبای دیگری در موقعیت ریحانه، زیر حکم اعدام یا در معرض تجاوزند. هر قدمی برای یاری آن‌ها، یعنی به یاد آوردن ریحان، چرا که او حتی در پشت میله‌های زندان، برای نجات همبندی‌هایش از پا ننشست و دست بکار شد۔
می‌خواهم بگویم: دختر نازک و نازنینم، تلاش می‌کنم به قولی که به تو دادم عمل کنم، قدم به قدم، هر چند گام‌های من به گرد پای تو نمی‌رسد. در ۶۰ سالگی هنوز قلب بخشنده‌ای مثل تو، جوان ۲۶ ساله ندارم، اما قسم می‌خورم سرباز لایقی برای تو، فرمانده‌ی قلبم باشم، تا جان در بدن دارم دادخواه خون به ناحق ریخته تو هستم، من زندگی‌ام را نثار این #دادخواهی کرده و می‌کنم.
ریحانم، تو را در انبوه نامه‌هایت می‌جستم، ولی یکسال است که تو را در نوجوانان ایران می‌بینم، انگار تو تکثیر شده‌ای، دختران و پسرانی که به حکومت متجاوز می‌گویند #نه کسانی که جان می‌دهند اما حاضر به دروغ گفتن و شستن چهره متجاوزین نمی‌شوند۔ کاش بودی و می‌دیدی که چقدر دل بسته‌ام به نسل نو ایران که دلاور است و آزادی‌خواه...
اما رژیم همچنان حیله بکار می‌گیرد و حقه سوار می‌کند۔ مزدورانش را به سویم فرستاده و نزدیک یکسال است گاه به گاه برایم دشواری و دغدغه می‌سازند. می‌خواهند خسته شوم و بنشینم. اما من از تو یاد گرفته‌ام که باید ایستاد و جنگید۔ قول می‌دهم تلاش کنم تا علف‌های هرز رژیم را در حد توان، از ریشه درآورم و به جایی پرتاب کنم که شایسته‌انند۔ همچنان که نسل نو می‌خواهند رژیم سرکوبگر دشمن آزادی را به زباله‌دان تاریخ پرتاب کنند۔
ریحان جانم، در نهمین سالگرد تو، با دلی پر از اندوه، با سری پر از رویا، زخم دلم را می‌بوسم۔ همچنان که اشک‌های مردم مهربان در غم تو را در سال‌های گذشته بوسیده‌ام. اشک می‌ریزم ولی مصمم‌تر از پیش، تا آخرین لحظه عمر، بر عهدی که با تو بستم وفادارم، تو را به دست باد سپردم، همچنان که خواسته بودی، تو در قلبم تا ابد زنده‌ای، ای مشعل آگاهی و معلم جوانم.

#ریحانه_جباری
#رسانه_سپیده_دم

https://t.me/sepidehdamTv/2069
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
.
🟠 حساب توییتری قلمفرسا با طراحی و اجرای یک ویدئو در یک دقیقه آرزوهای سوخته و بر باد رفته ایرانیان را به تصویر کشیده است‌.
در پایان ویدئو، او در پایان به درستی مسبب نابودی، ناامیدی و سرخوردگی جامعه ایران را به ما نشان می‌دهد...
.
#رسانه_سپیده_دم
#زن_زندگی_آزادی
#قلمفرسا
#خامنه_ای_عامل_ویرانی
#آرمیتا_گراوند
#آرشام_رضایی
#فاطمه_سپهری

https://t.me/sepidehdamTv
🟠 یادبود جانباختگان راهِ آزادی
.
‏یک سال پیش، امشب آخرین شب زندگی جاویدنام ‎#مهرشاد_شهیدی بود، فردا ۴ آبان برای چهلم زنده‌یاد ‎#مهسا_امينی‌‌ به خیابان می‌رود و هنگام فرار بهش گاز اشک آور می‌زنند تا روی زمین بیفتد و آنقدر او را کتک می‌زنند تا جان جوانش را از دست می‌دهد.
.
#رسانه_سپیده_دم
#به_یاد_آر

https://t.me/sepidehdamTv
.
🟠 مبارزان سیاسی گمنام

روز گذشته علی عاقل، زندانی سیاسی سابق، پس از احضار به دادسرا بازداشت شد. او قبل از رفتن به آنجا در توییتی از مردم خواست تا صدای او باشند و تاکیدکرد که جز مردم، فریادرسی ندارد.

او که دارای همسر و دو فرزند خردسال است پس از احضار توسط شعبه‌ ۹۰۶ بازپرسی مشهد و تعیین وثیقه‌ی ۶ میلیارد ریالی توسط بازپرس، به دلیل عجز از تودیع وثیقه بازداشت و به زندان وکیل آباد مشهد منتقل شد.
.
#رسانه_سپیده_دم
#علی_عاقل

https://t.me/sepidehdamTv
.
🟠 روایت تلخ و درخواست کمک الهام مدرسی یکی از بازداشت‌شدگان جنبش #زن_زندگی_آزادی
.

https://t.me/sepidehdamTv
https://t.me/sepidehdamTv/2074


.
🟠 روایت و درخواست کمک #الهام_مدرسی، یکی از بازداشت‌شدگان جنبش #زن_زندگی_آزادی که در حال حاضر با بیماری در کشور ترکیه دست و پنجه نرم می‌کند:
🌿 ‏«من، الهام مدرسی که در جنبش "زن، زندگی، آزادی" حضوری فعال داشتم، به همراه هم‌رزمانم دستگیر شدم. در تاریخ ۱۱ آبان۱۴۰۱ دوازده نفر از ماموران سرکوب به منزل‌مان یورش آوردند، مادرم را با خشونت هل دادند، روی سر مادر و برادرم اسلحه(کلت) گذاشتند، به من چشم‌بند زدند و بردند.
‏تلفن و لپ‌تاپ اعضای خانواده را نیز ضبط کردند. همان روز به علت نداشتن جا در بازداشتگاه اطلاعات، به زندان کچویی منتقل شدم. خانواده‌م ۱هفتهٰ کامل در بی‌خبری مطلق بودند و هر بار به اطلاعات و ارگان‌های مختلف مراجعه کردند، پاسخ گرفتند: اینجا نیست!
در نهایت ‏یکی از زندانیان توسط خانواده‌اش به مادر و برادرم از محل بازداشت من اطلاع داد. تمام مدت تحت شدیدترین شکنجه‌های جسمی از جمله ضرب و شتم شدید که در نهایت منجر به خونریزی داخلی من شد، «ماموران اطلاعات برگهٰ سونوگرافی‌م را از بیمارستان گرفتند و پاره کردند.» و‌ همچنین شکنجه‌های روحی بودم، ‏به دروغ می‌گفتند که برادرم در اتاق مجاور تحت شکنجه ماموران است یا مدام من را تهدید به تجاوز می‌کردند، تلاش آن‌ها برای گرفتن اعتراف اجباری بود که بگویم "اسحله داشته‌ام و عضو حزب کومله‌ی کردستان هستم." درحالیکه من فقط به اوضاع ایران اعتراض داشتم و در مقابل ظلمی که به مردم می‌شد ‏ایستاده بودم! من را ۱۴۰ ساعت بازجویی کردند. هر روز از ساعت ۷ صبح تا ۱۱ شب.
همهٰ این فشار‌ها برای پذیرش اعتراف اجباری کذایی بود و چون زیر بار نمی‌رفتم هر بار متحمل شکنجه‌های بیشتر و شدیدتری می‌شدم. بارها خانواده‌ام را تهدید کردند، شکنجهٰ روحی من و خانواده‌م برایشان لذتبخش بود ‏سناریویی که برای ما طرح‌ریزی کرده بودند این بود که تحت شکنجه به عضویت در حزب کومله اعتراف کنم و در نهایت این اعترافات اجباری منجر به صدور حکم اعدام برای من بشود، در کیفرخواست هم برایم اتهام "محاربه" صادر کرده بودند. در تمام مدتی که بازداشت بودم به داروهایم و مراقبت پزشکی دسترسی ‏نداشتم حال عمومی من روز به روز بدتر می‌شد تا اینکه توسط بهداری به بیمارستان اعزام شدم با وجود دستور پزشکان بیمارستان رجایی مبنی بر بستری شدن بعلت افزایش آنزیم‌های‌ کبدی، از انتقال به بیمارستان ممانعت کردند و من را به زندان برگرداندند. در بهداری زندان بدلیل درد شدیدی که از ناحیه کبد داشتم ‏به من آمپول‌هایی تزریق می‌شد که حالم را بدتر می‌کرد چنانکه حتی به سختی قادر به نفس کشیدن بودم.
این روند ادامه داشت تا مطمئن شدند که دچار سیروز‌‌ کبدی شدم. پس از گذشت هفته‌ها از نبود دارو، تزریق آمپول‌های ناشناس در بهداری و همزمان با اعتصاب غذا در اعتراض به شرایط زندان، دچار افت ‏شدید اکسیژن خون شدم که در نهایت مقامات زندان ترسیدند و به بیمارستان انتقالم دادند. دادستانی البرز در تاریخ ۱۴۰۱/۱۰/۲۸ از ترس اینکه مبادا در زندان بمیرم، در رسانه‌های داخلی اعلام کرد که من ۲ بهمن ۱۴۰۱ با قید وثیقه پنج میلیاردی از زندان آزاد شدم هرچند که باز هم ‏خودم و خانواده‌ام توسط شماره‌های ناشناس تهدید به مرگ، و مدام به وزارت اطلاعات احضار و بازجویی می‌شدیم‌. تهدید به مرگ! احضار! بازجویی! محکوم به سکوت و از حقوق شهروندی نیز محروم شده بودم.
باید برای تهیه دارو‌‌هایم از بیمه تاییدیه دریافت می‌کردم و هربار با سختی و اذیت‌های ‏فراوان تایید می‌کردند، گاها در داروخونه‌ها به محض شنیدن اسمم دارو تمام می‌شد. اگر هم حرفی می‌زدم می‌گفتند «سر و صدا کنی می‌گیم بیان ببرنت» در نهایت به خاطر تهدید و فشارهای امنیتی روی خودم و خانواده‌ام مجبور به ترک خاکی شدیم که برایش تا مرز جان جنگیدیم. اکنون در ترکیه در بلاتکلیفی ‏مطلق به‌سر می‌برم. بخاطر حال عمومی وخیم و از دست دادن بخش عمده‌ای از کبدم دو الی سه روز هفته در بیمارستان بستری هستم نمی‌دانم با وجود نداشتن بیمه و هزینه‌های بالای درمان تا کی میتوانم زنده بمانم. از آزادیخواهان و سران مبارزه تقاضای همفکری و کمک دارم جانم فدای ایران، پاینده‌ باد ایران»

لینک جهت کمک مالی به #الهام_مدرسی در اینستاگرام رسانه سپیده‌دم استوری شده است
👇
@sepidehdam.media
.
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
.
🟠 یادبود جانباختگان راهِ آزادی

سالروز قتل حکومتی مهرشاد شهیدی، جوان رعنا، زیبا و بااستعداد ایران که پیکرش را به خاک و خون کشاندند.
‏یک سال پیش، در ۴ آبان مهرشاد برای چهلم زنده‌یاد ‎#مهسا_امينی‌‌ به خیابان می‌رود و هنگام فرار به او گاز اشک آور می‌زنند تا روی زمین بیفتد و آنقدر او را کتک می‌زنند تا جان جوانش را از دست می‌دهد.
این ویدئو، این اتفاق تلخ را در دل تقویم جنبش #زن_زندگی_آزادی روایت می‌کند.

#مهرشادشهیدی
#مهرشاد_شهیدی
#آبان۱۴۰۱
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
#خیزش_ملی
#شهدای_آبان
#رسانه_سپیده_دم
#آبان_ادامه_دارد
#مهرشاد_شهیدی_نژاد
#آرمیتا_گراوند
#به_عقب_برنمیگردیم
#به_یاد_آر
#قتل_حکومتی
.
https://t.me/sepidehdamTv
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
.
🟠 در ایرانِ واقعی آرمیتای ۱۶ ساله برای پوشش اختیاری به قتل می‌رسد، اما در فیلمِ فیلمساز حکومتی درباره ایران یک زن محجبه مورد آزار قرار می‌گیرد!
مقایسه ایرانِ واقعی و دروغین را در این پست، با هم ببینیم...
.
#رسانه_سپیده_دم
#آرمیتا_گراوند
.

https://t.me/sepidehdamTv
.
🟠 دیوارنویسی
تصویر ارسالی یکی از مخاطبان رسانه سپیده‌دم

🟠 همه‌ چیز واضحه... #آرمیتا_گراوند
.
#رسانه_سپیده_دم

https://t.me/sepidehdamTv
.
🟠 روایت تجربه شخصی یک بازیگر از مواجهه با #حجاب_اجباری
.
#رسانه_سپیده_دم
#سپیده_حجامی

https://t.me/sepidehdamTv
.
🟠 روایت تجربه شخصی یک بازیگر از مواجهه با #حجاب_اجباری
.

بی‌شک من بعنوان زنی که در ایران به دنیا آمده، بزرگ شده و تا قبل از خروج اجباری از کشور، ۴۰ سال در ایران زندگی کرده، مانند همه زنان ایرانی تجربیات تلخی از حجاب اجباری دارم اما اینجا تصمیم دارم از مواجهه‌ام با حجاب اجباری در حرفه‌ام بگویم. بعنوان کسی که سال‌ها روی صحنه تئاتر بازی کرده‌ام، حجاب اجباری یکی از معضلات همیشگی بوده است.
بازیگری را روی صحنه تئاتر تصور کنید که در حال ایفای نقش در برابر تماشاگران است. تماشاگرانی که آنقدر نزدیک هستند که صدای نفس‌های آن‌ها را می‌شنوی و در یکی از مهمترین صحنه‌ها که نیاز به تمرکز زیادی داری، ناگهان روسری از سرت می‌افتد یا برای هد‌بندی که پوشیدی مشکلی پیش می‌آید و یا...
در این لحظه، دیالوگ، میزانسن و همه چیز را باید فدای یک چیز کنی، حفظ حجاب!
باید به هر شکل ممکن راهی برای حل مشکل پیدا کنی. خاطرم هست در یکی از تئاترها که در نقش یک زن بیمار روانی که در یک تیمارستان بستری است، فعالیت فیزیکی زیادی داشتم. هر شب، قبل از اجرا، یکی از دوستان پشت صحنه، روسری‌ام را به موهایم می‌دوخت! جای کوک‌ها روی روسری‌ام در تمام عکس‌های آن تئاتر مشخص است!
بله درست شنیدید. منِ بازیگر، هر شب، تنها دقایقی قبل از اجرا، به جای فرصت برای تمرکز روی نقش، باید دلهره و استرس برخورد سوزن با کف سرم را تحمل می‌کردم و البته به طبع هر شب بعد از اجرا، درد باز کردن روسری دوخته شده به موهایم و کشیده و کنده شدن موهایم. این تنها بخش کوچکی از محدودیت‌های حجاب اجباری در بازیگری است، این موانع فقط به روسری محدود نمی‌شود، زنان بازیگر ایرانی تحت فشار‌های زیادی هستند که تمامی برجستگی‌های اندام خود را پنهان کنند. آن‌ها باید در زمستان و تابستان با پوششی کامل شامل هدبند، آستین بلند، پوشاننده گردن و جوراب شلواری تیره رنگ به روی صحنه بروند.
.
این متن را به احترام زنان بازیگر ایرانی نوشتم که به علت کنار گذاشتن حجاب اجباری ممنوع‌الکار شدند.

نویسنده: #سپیده_حجامی

https://t.me/sepidehdamTv/2082?single
.
🟠 معرفی ۵ فیلم به مناسبت ماه آگاهی رسانی درباره سرطان پستان
.

https://t.me/sepidehdamTv