.
🟠 ‌‎#منصوره_سگوند که بود؟ علت مرگش چه بود؟

او با شروع انقلاب از نیروی پلیس که بصورت افتخاری برای‌شان کار می‌کرد جدا شد و از ایران و ایرانی نوشت.
این‌‎ دانشجوی ۲۰ساله لرستانی، در آخرین پیامی که به یکی از دوستانش فرستاد، نوشت:
«فعلاً خودم را جایی پنهون کردم، اما دیر یا زود پیدام می‌کنن، اگه بلایی سرم اومد می‌خوام بدونید که خودکشی نکردم»
او در آخرین استوری اینستاگرامش از ایران گفت:
«جانم فدای وطن … پاینده ایران»

‌‎🌿 منصوره سگوند عضو افتخاری نیروی انتظامی در خرم‌آباد که در جریان اعتراضات در استوری‌هایی اعلام کرده بود دیگر با این نهاد همکاری نخواهد داشت، عصر یکشنبه ۱۴ خرداد ۱۴۰۲ با دوستش تماس گرفته و به او گفته که حالش بد شده است. دوست او بلافاصله با اورژانس تماس گرفته اما وقتی ماموران اورژانس ‏به محل رسیدند، منصوره سگوند را فاقد علایم حیاتی یافته‌اند. مسولان درمانی استان ایلام دلیل فوت را «ایست قلبی» عنوان کردند!
شواهد اما از این خبر می‌دهند که وی فاقد هرگونه بیماری زمینه‌ای و سابقه ناراحتی قلبی بوده است.
منصوره سگوند پیش از این رخداد در حساب کاربری اینستاگرام ‏خود نوشته بود: «ما را از مرگ می‌ترسانند انگار ما زنده‌ایم، تا ابد و یک روز جانم فدای وطن..»
منصوره پیش از این از برخی منابع محلی خواسته بود که موضوع تهدید به حذف فیزیکی او را اطلاع‌رسانی کنند و تاکید کرده بود: «اگر بلایی سرم آمد می‌خواهم همه بدانند که خودکشی نکردم و مدام از طرف ‏اطلاعات تهدید به مرگ می‌شوم.»
مرگ او بسیار مشکوک و شبیه به قتل حکومتی دیگری می‌باشد، نوعی مرگ که جمهوری اسلامی برای حذف مخالفانش، در آن تبحر خاصی دارد!
.
‌
لطفاً اسلایدها را ورق بزنید، آخرین استوری منصوره سگوند و آدرس صفحه اینستاگرام او را در اسلاید دوم و سوم مشاهده کنید.
.

#رسانه_سپیده_دم
#قتل_حکومتی
#زن_زندگی_آزادی
#مهسا_امینی
#علیه_فراموشی
#به_عقب_برنمیگردیم
.
https://t.me/sepidehdamTv/1433?single

.
🟠 نقش مخرب تولیدات تصویری جمهوری اسلامی در معضلات جامعه
🟠 قسمت سوم

🟠 فیلم سینمایی #بخارست
کافیست عبارت «تجاوز با شیشه نوشابه» را در اینترنت جستجو کنید، نتایج هولناکی از گزارش‌های مستند پیرامون تجاوز به زندانیان سیاسی به خصوص در سال ۸۸ بدست می‌آید.
حال فیلمساز حکومتی #مسعود_اطیابی در فیلمی به نویسندگی #حمزه_صالحی و با بازی #پژمان_جمشیدی ، #وحید_آقاپور ، #حسین_یاری ، #بابک_کریمی و... این موضوع مهم را دستمایه شوخی کرده است.
در این فیلم با تقلیل دادن تجاوز به زندانیان سیاسی با شیشه نوشابه، در حد یک شایعه، نمک پاشیده می‌شود به زخم قربانیان شکنجه که بعد از سال‌ها همچنان با آسیب‌های روحی و روانی دست و پنجه نرم می‌کنند.
دست‌اندرکاران این فیلم، مزدوران رژیم هستند، آن‌ها نان خود را در خون جوانان ایران می‌زنند، اما باید بدانند نام و کار کثیف‌شان در یاد و حافظه مردم آزادی‌خواه ثبت خواهد شد.
.
🟠 قسمت اول و دوم «نقش مخرب تولیدات تصویری جمهوری اسلامی در جامعه» را در استوری‌ها مشاهده کنید...


#رسانه_سپیده_دم

https://t.me/sepidehdamTv

اینستاگرام سپیده دم
https://instagram.com/sepidehdam.media?igshid=YmMyMTA2M2Y=

.
ویدئو ارسالی یکی از مخاطبان رسانه سپیده‌دم برای 🌈 کیان پیرفلک 🌈
.
این مخاطب در توضیح ویدئو نوشته:
«با دیدن این ماشین سیار بستنی به نام «بستنی رنگین‌کمان» به یاد پسر رنگین‌کمانی ایران، کیان عزیز افتادم، اگر کشور ما، ایران، تحت اشغال جمهوری اسلامی نبود، الان کیان باید مثل سایر هم‌سالانش در تابستون گرم ایذه در پارک بازی می‌کرد و بستنی می‌خورد...
کیان عزیز دوستت دارم، نام تو در تاریخ ایران ماندگار است»
‌.
۲۱ خرداد، روز تولد کیان است، در این روز کنار خانواده او باشیم تا ثابت کنیم: «پس نتیجه می‌گیریم که این کار می‌کنه» و اتحاد ما، کمر دیکتاتور را خم می‌کند.

.
#رسانه_سپیده_دم
#کیان_پیرفلک
#رنگین_کمان
#پس_نتیجه_میگیریم
#هر_تولد_یک_فراخوان_خیابانی
#ماه_منیر_مولایی_راد
#میثم_پیرفلک
#زن_زندگی_آزادی
#مجاهد_کورکور
#به_عقب_برنمیگردیم
#آبان_ادامه_دارد
#خدای_رنگین_کمان
#نه_به_جمهورى_اسلامى


https://t.me/sepidehdamTv

ارتباط با ادمین سپیده‌دم 👇
@sepidehdam_media_Admin

اینستاگرام سپیده دم
https://instagram.com/sepidehdam.media?igshid=YmMyMTA2M2Y=

توییتر سپیده دم
https://twitter.com/Sepidehdam_Tv?s=08

.
🟠 دل‌نوشته پسرخاله جاویدنام مجید کاظمی برای روز تولدش
.
https://t.me/sepidehdamTv

.
🌿 دل‌نوشته محمد هاشمی، پسرخاله جاویدنام مجید کاظمی، یکی از محکومان پرونده #خانه_اصفهان که بی‌گناه اعدام شد:

«‏امروز ۳۰ سالگیم که برام مثل یه دهه گذشت تموم شد. همیشه تاریخ تولدم رو با تاریخ تولد مجید می‌شناسم. من اونی بودم که دو روز از مجید بزرگتره. کل روز و کل شب خیره شدم به این عکس بچگیامون از مجید، و مهدی و حسین و محسن و سمیه برادرها و خواهر مجید، و‌ من و برادرم مسعود. کی فکرش رو می‌کرد همه چیز اینطور وارونه بشه؟ چجوری این قاب قشنگ رو نابود کردن... صداها می‌پیچه تو گوشم، صدای خنده‌هامون که شد ضجه و زاری. چشم انتظاری‌مون برای اینکه عکاسی تموم شه و بریم پی بازیمون، که شد خیره موندن به در انفرادی‌ای که پشتش با طناب دار واستاده بودن تا نفسمون رو بگیرن. دویدن‌هامون، آزاد و رها تو کوچه‌ها که شد حبس گوشه‌ی این زندان و اون زندان.
ولی قصه‌هامون، قصه‌های کودکی‌مون هنوز پابرجاست. هنوز داستان، داستان خیر و شره. هنوز داستان، داستان انسان‌هایی مثل مجیده که مشعل به دست می‌زنن تو دل سیاهی، هنوز داستانِ جنگ شرافت و پلیدیه. و ما هنوز به انسانیت وفادار موندیم و شما به رسم تمام داستان‌های کودکی‌مون، محکومید به نابودی.

آخ مجید که چقدر فکر و خیال برات داشتم که این روزهای تولدمون چکارهایی کنیم برای رهاییت که نذاشتن! ولی تمام تلاشم رو می‌کنم یه روزی جشن تولدمون رو بعد از دادخواهی خون شما و آزادی ایران کنار مزارت با هم جشن بگیریم.»
.
#رسانه_سپیده_دم
#مجید_کاظمی
#محمد_هاشمی
#خانواده‌_های_جانباختگان
#صالح_میرهاشمی
#سعید_یعقوبی
#محمد_قبادلو
#زن_زندگی_آزادی
#نه_به_اعدام
#دادخواهی
#به_عقب_برنمیگردیم
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
#نه_به_جمهورى_اسلامى
#دلنوشته
#علیه_فراموشی
#چشم_برای_آزادی
#ریشه_در_خاک
.
https://t.me/sepidehdamTv/1438

.
در چند روز گذشته از سوی افرادی مورد انتقاد قرار گرفته‌ایم که با انتشار روایات زندانیان پیرامون برهنگی و تفتیش بدنی در زندان، ترس را در دل جامعه تزریق می‌کنیم!
روایت #آرشام_رضایی زندانی سیاسی سابق و تجربه او از چگونگی مقاومت در برابر دستور برهنگی را بخوانید
سپس ورق بزنید و پاسخ #رسانه_سپیده_دم را به کامنت‌ها بخوانید

🟠 آرشام رضایی:
دی ماه ۹۷ بود که توسط اطلاعات سپاه بازداشت شدم
پس از انتقال به خانه‌های امن ثارالله سپاه مرا لخت کردند و عکس گرفتن، دلیل شان این بود که اگر آثاری از کبودی روی بدن‌تان باشد باید گزارش بدهیم که البته اگر هم بود توسط ضرب و شتم مامورین لباس شخصی اتفاق افتاده بود!
بار دیگر اما مرا در سلولم لخت کردند و ریش و سبیل مرا اصلاح کردند، تا به اجبار جلوی دوربین بنشانند و مانند طوطی حرف بزنم، آن حرف‌های سناریویِ از پیش نوشته شده را...
بعد از انتقال به اوین و کارت عکس شدن دوباره لخت شدم، این بار با چند بشین و پاشو در برابر سربازان زندان.
لخت شدن‌های مکرر من در اوین ادامه‌دار بود. نمی‌دانم چندین بار اما خوب می‌دانم که بسیار بود و هر بار که از اعزام به زندان باز می‌گشتم باید لخت می‌شدم تا مسئولین زندان که در اتاق دوربین می‌نشستند مطمئن شوند که چیزی با خودم حمل نکرده باشم!
در زندان رجایی‌شهر هم سه بار مرا لخت کردند «هر سه بار زمانی اتفاق افتاد که در انفرادی بودم» بار اول در همان ابتدای ورودم به زندان لخت شدم و مرا تفتیش کردند، بار دوم هم کمتر از یکساعت بعد اتفاق افتاد که در سوییت انفرادی توسط افسر نگهبان لخت بشین پاشو رفتم!
به افسر نگهبان گفتم چند دقیقه پیش در قرنطینه لخت شدم، گفت: «قرنطینه قرنطینه‌س اینجا انفرادیِ قانون خودش رو داره!»
سومین و آخرین بارِ رجایی‌شهر هم بعد از اعزام به شعبه 2 بازپرسی اوین بود که دوباره در مقابل چندین زندانی و مامور لخت شدم!
اما بعد از آن دیگر هرگز تن به این حقارت‌ ندادم و هر بار که از اعزام برمی‌گشتم حتی به مامورین دیگر اجازه لمس کردن بدنم را هم نمی‌دادم، که بعد از کلی مجادله با مامورین، مسئولین زندان به خواسته‌ام تن می‌دادند و تنها با راکت باتومی مرا تفتیش می‌کردند.
شاید برای شما سوال باشد که چرا پیش از این مقاومتی نمی‌کردم؟
عزیز باور کن روزهای بسیاری به این موضوع فکر کردم اما خودم هم نمی‌دانم چرا سکوت کرده بودم و مانند یک ربات تن می‌دادم به این حقارت‌، شاید تنها دلیلش «ناآگاهی» خودم از حقوق از دست رفته‌ام در زندان و یا ترس از آنان بوده باشد.
اما هر چه که بود بر من و ما تحمیل شد.
.

#تفتیش_بدنی
#نه_به_اعدام
.

https://t.me/sepidehdamTv/1443?single