Azadi | آزادی
316K subscribers
72.6K photos
90.6K videos
876 files
6.96K links
کانالی با هدف استقرار دمکراسی و سکولاریسم در ایران و ایرانی برای همه ایرانیان

کانال دوم تلگرام :
t.me/sepehrazadi6
Download Telegram
🔴 تر میت یا ترمایت thermite چیست ؟
اگر به تئوری غیر طبیعی بودن انفجار پلاسکو اعتقاد دارید، این مقاله توضیحاتی برای چگونگی انفجار دارد.

🔴چرا از زیر آوار ها آتشی سرکش بیرون می زند؟ در پلاسکو، شواهد اولیه استفاده از thermite را نشان می دهد.

🔺برای تخریب فنی و اصولی ساختمان های بزرگ که "controlled demolition/standard demolition" نام دارد، از ماده ای شدیدا ً حرارت زا به نام thermite استفاده می شود.
🔺ماده thermite در نقاط مختلف ساختمان جاسازی شده و با کنترل از راه دور جرقه زده می شود در ابتدا با انفجاری نسبتا ً خفیف شروع به سوختن می کند. بدلیل وجود اکسیژن در ترکیب آن، برای سوختن نیازی به اکسیژن هوا ندارد، حرارت بسیار بالایی آزاد می کند. حرارت این ماده در عرض 2 ثانیه به 2500 درجه سانتیگراد می رسد.
🔺با این حرارت، فولاد های اسکلت سریعاً ذوب شده و بتن ها خشک و ترک ترک می شود تا ساختمان بصورت عمودی روی خودش فرو بریزد. ساختمان به قطعات نسبتا خرد شده تبدیل می شود. یعنی قطعاتی ریزتر از آنچه که برای فرو ریختن لازم است.
🔺همچنین دود سفید-خاکستری غلیظی تولید می کند که در حقیقت غباری از ذرات جامد است و بعلت حرارت بالا، بسرعت در هوا صعود می کنه و نهایتا سطح ساختمان ها و اشیاء اطراف را می پوشاند.

🔸آثار thermite پس از حادثه چیست؟
پس از آوار شدن ساختمان، thermite باقی مانده در زیر همچنان به سوختن ادامه میدهد و زیر آوار تولید حرارت مدت ها ادامه می یابد، و اگر آوار برداشته شود با شعله های سرکش آتشی مواجه می شویم که بدون اکسیژن می سوزد. و البته دود سفید رنگی که مدت ها بیرون می زند. به همین دلیل معمولا برای اطفاء حریق پس از تخریب فنی مدت های طولانی بر روی آوار آب می افشانند. کاری که در حال حاضر در پلاسکو انجام می شود و برای کسانی که در زیر آوار مانده باشند خطر خفه شدن را بسیار بالا می برد.
🔸و اما آثار قابل پیگیری thermite پس از حادثه چیست؟
1⃣ اصلی ترین آنها که وجود thermite را تأیید می کند، آثار ذوب شدگی فولاد است. زیرا بهیچ عنوان با حرارت سوختن مواد فسیلی و یا پوشاک پلاسکو با اکسیژن دمای ذوب فلز فراهم نمی شود، پس حتی اگر فولاد مقاومت مکانیکی اش را از دست بدهد به دمای ذوب نمی رسد.
2⃣ آلومینیوم اکسید محصول واکنش، همان ماده پودری خاکستری رنگ که سرو صورت و لباس آتش نشان ها و ساختمان های اطراف را پوشاند.
3⃣ ذرات کروی شکل (microsphere) آهن خالص در خاک آوار، چین خوردگی هایی در تیر آهن ها که نشانه قطعی ذوب شدن و سرد شدن دوباره فولاد است.
4⃣ قطعاتی از مصالح و فولاد که پس از ذوب شدن به هم جوش خورده و قطعات بزرگی را تشکیل می دهند. ترکیبات گوگردی قابل توجه در ترکیب آوار بجا مانده. زمین زیر بنای ساختمان در اثر واکنش حرارت زا به تدریج گود می شود و در نهایت گودال های قابل توجهی در زمین ایجاد می کند.

اگر افراد حاضردر صحنه و یا یک تیم متخصص بتوانند نمونه یا سمپل هایی را برای پیگیری و تحقیق از میان آوار بردارند . این نمونه ها در آزمایشگاه های مربوطه می توانند طبیعی یا غیر طبیعی بودن انفجار را ثابت کنند و به این بحث پایان دهند.

#آتش_نشان
#پلاسكو

#کانال_آزادی
🆔 @sepehrazadi
نامه همسریڪ آتش نشان؛

شوهرم یه #آتش_نشان بود
یادمه روز اولی ڪه دیدمش تو ایستگاه آتش نشانی نشسته بود و داشت با همڪارش حرف میزد
داشتم از اونجا رد میشدم ڪ پاشنه ڪفشم شڪست و خوردم زمین
تا دید افتادم زمین سریع دوید و بلندم ڪرد
بعدم پاشنمو درست ڪرد و تشڪر ڪردم و رفتم
راستشو بخوای همون موقع بود ڪه عاشقش شدم...

از اون به بعد هر روز ڪه از اونجا رد میشدم ، بهش سلام میڪردم ....
گاهی وقتام ڪه شیرینی درست میڪردم براش میبردم
،اونم ڪلی از دستپخت بدمزه من تعریف میڪرد و خوشش میومد

میدونی؟
راستشو بخوای انگار دیدنش عادتم شده بود
یه روز اگه نمیدیدمش میریختم به هم...
بعد از یه مدت با هم صمیمی شده بودیم
یه بار ازش پرسیدم چرا ازدواج نمیڪنه
یه لبخند تلخی زد و بندای ڪفششو محڪم ڪرد و گفت
بابام آتشنشان بود ... روزی ڪه مرد مامانم از عالم و آدم شاڪی بود و همه رو مقصر سوختن بابام میدونست ...

میترسم زن منم مث مامانم شه و عذاب بڪشه....
فهمیدم ڪ به خاطر شغلشه ...
ولی به نظرم احمقانه بود
به خاطر ترس یه ترس به این ڪوچیکگڪی!!
خندیدم و چیزی نگفتم ...

روزی ڪه اومد خاستگاری
زل زد تو چشمام و گفت ببین خانم ریزه
باید بهم یه قولی بدی
قول بدی هر اتفاقی ڪه تو زندگیمون افتاد صبور باشی ...
قول بدی نزاری چیزی ڪه همیشه ازش فرار میڪردم و میترسیدم اتفاق بیوفته ...
قول بدی اگه یه روز رفتم و برنگشتم از اینڪه زن یه آتش نشانی شاڪی نشی و به خدا گلایه نڪنی...

قول بدی اگه یه روز مجبور شدم برم جایی ڪه مطمئن بودم برگشتی در ڪار نیست نه نیاری و مانعم نشی....
قول بدی خانوم بمونی ...

هعی روزگار
چه زود گذشت ..
امشب سالگرد ازدواجمونه...
فڪر ڪنم چهارمین سالگرد ...
امشب قراره حمید زودتر بیاد خونه و ڪیڪ بپزه
من و زهرا هم میز رو تزیین ڪنیم
زهرا دخترمه ...
یڪ سال و نیمشه
تازه بابا گفتن رو یاد گرفته
وقتی حمید رو صدا میکنه انگار دنیا رو بهش میدی
حسودیم میشه بهش ....

دو روزه از حمید خبری نیست ، همه فامیلا ریختن تو خونمون و لباس مشڪی پوشیدن و گلایل میارن
نمیدونم معنی این ڪاراشون چیه ...ولی خب مهمون حبیب خداست ...

لباسای قشنگ زهرا رو ڪردم تنش
خودمم یه لباس سفید گل دار پوشیدم
همون ڪه حمید دوست داره ...
این مزاحما نمیرن خونشون ...
نمیفهمن میخام با شوهرم و دخترم تنها باشم...
توهم زدن میگن حمیدم تو عملیات شهید شده ...
میگن دیروز ظهر تو ساختمون پلاسڪو بوده . ...

رفیق احمقش میگه سوختن حمید رو باچشم خودش دیده ...
زهرا باباشو صدا میڪنه .... نا آرومه

رفتم پلاسڪو اجتماع جمعیت نزاشت برم جلو
تو رو خدا به حمید بگید بیاد
بگید من قولمو شسڪتم ...
بگید من قوی نیستم
بگید من اونقدر صبور نیستم ڪه بتونم بدون اون زندگی ڪنم
بگید بچمون باباشو میخاد
بگید قول دادی امشب زود بیای ڪیڪ بپزی
به اینایی ڪه شمع روشن میڪنن و دعا میڪنن بگید برا حمید منم دعا ڪنن
بخدا حمید از شوهراشون و پسراشون چیزی ڪم نداره ...
حمید فقط عاشق بود
عاشق هموطناش
عاشق شغلش
عاشق همه ....
سزای یه عاشق مرگ نیست بخدا..

#کانال_آزادی
🆔 @sepehrazadi