مهدی خلیلی:
☀️در جلسه دیروز جناب مهندس بهزاد نبوی(چریک پیر) در مورد آرایش سیاسی جبهههای چپ و راست از ابتدای انقلاب گفتند و متاسفانه فرمودند: #اصلاح_طلبان با این تحلیل که بایستی #مصلحت_اندیشی کنند،و در انتخابات هاي بعد مجلس و ریاست جمهوری ؛ چنانچه یک گزینه محتمل به قول ایشان #اصول_گراي_میانهرو _(البته ایشان اسمی از کسی نبردند، اما بنظر بنده ی نگارنده و تحلیل سیاسی موجود خود این افراد مدنظر ایشان است که بترتیب برای ریاست جمهوری بعدی و مجلس بعدی به در و دیوار می زنند کما اینکه تسامح و تساهل اصلاح طلبان و بقول جناب مهندس نبوی مصلحت اندیشی باعث ورود هر سه این افراد به مجلس فعلی شد چه در عدم معرفی کاندیدای مشخص در قم که راه ع.لاریجانی را هموار نمودند و چه تعبیه اسامی دو نفر همراه او نعمتی و جلالی در لیست امید تهران متاسفانه... (مثلاً علی لاریجانی و تیمش نعمتی ها و جلالی ها) هم آمد مثل حسن روحانی که به وعدههای خود کم و بیش عمل ننمود ؛حمایت کنند و این را القا نکنند که چه فایده داشت رای دادن مان به حسن روحانی؟! چون عدم شرکت حداکثری قاطبه مردم منجر به پیروزی اصولگرایان تندرو می شود، مثلا حداد عادل با رای ناچیزی در تهران نفر اول شد...
🔷 ایشان فرمودند ما اصلاح طلبان برای پست و مقام به روحانی بله نگفتیم که حالا مدعی باشیم، ما برای حفظ آرمان مان رای دادیم ؛ آقای روحانی حتی اگر یک پست هم به ما نداده بود، باز به او راي می دادیم ؛چون اگر رای نداده بودیم اکنون رییسی رییس جمهورمان بود؟! بنظر شما خوب بود آیا؟!
🔷 البته #راهکاری مفید هم دادند برای تقویت احزاب، چراکه از نظر ایشان احزاب ۲۵ گانه فعلی که موردتایید شورای سیاستگذاری اصلاحات هستند بیشتر تشکل اند نه حزب موثر...
فرمودند: #چه اشکالی دارد که این تشکل ها مثلاً #ندای ایرانیان، یا حزب #اتحاد یا #کارگزاران یا حزب #کار در هم #ادغام شوند و یک حزب سیاسی #واحد_قوی به معنای واقعی ایجاد کنند؟! و این مساله منجر به تقویت سازمان اصلاح طلبان می شود...
در ادامه فرمودند :دلیل #ادغام این باشد که کدام یک از این احزاب می توانند یک #خیزش_انتخاباتی_مشابه_یک "تکرار می کنم" معروف سیدمحمد#خاتمی عزیز را ایجاد کنند که منتج به پیروزی صد در صد شود؟!
در پایان آیا شما عزیزان هم با نظر جناب مهندس نبوی دال بر تعامل با اصولگرایان میانه رو و اعتدال گرایان و گسترش دایره اصلاح طلبان برای صرفاً ماندن در تاریخ ایران موافقید؟!
آیا اگر برای مصلحت جریان قرار شد از ریاستجمهوری علی لاریجانی حمایت کنیدو به او مثل حسن روحانی رای دهیدتا باز بقول ایشان رییسی نامی رییس جمهور نشود و این دوقطبی ایجاد شده که از یک نفر فرشته نجات ساختند و از یکنفرفرشته عذاب و عقاب که اگر بیاید چنین می شود یا چنان؟!
یابین بد و بدتر با انتخاب بد و به زعم امثال جناب آقای مهندس نبوی #مصلحت اندیشی پایان یابد، موافقید؟! آیا این بود آرمان های اصلاح طلبانه و عدالت محور جریان اصلاحات؟!
ائتلاف تمام شد اقایان اصلاح طلب مادیگر فریب نخواهیم خورد .
اعتدال مورد نظر شما خراب کرد
☀️در جلسه دیروز جناب مهندس بهزاد نبوی(چریک پیر) در مورد آرایش سیاسی جبهههای چپ و راست از ابتدای انقلاب گفتند و متاسفانه فرمودند: #اصلاح_طلبان با این تحلیل که بایستی #مصلحت_اندیشی کنند،و در انتخابات هاي بعد مجلس و ریاست جمهوری ؛ چنانچه یک گزینه محتمل به قول ایشان #اصول_گراي_میانهرو _(البته ایشان اسمی از کسی نبردند، اما بنظر بنده ی نگارنده و تحلیل سیاسی موجود خود این افراد مدنظر ایشان است که بترتیب برای ریاست جمهوری بعدی و مجلس بعدی به در و دیوار می زنند کما اینکه تسامح و تساهل اصلاح طلبان و بقول جناب مهندس نبوی مصلحت اندیشی باعث ورود هر سه این افراد به مجلس فعلی شد چه در عدم معرفی کاندیدای مشخص در قم که راه ع.لاریجانی را هموار نمودند و چه تعبیه اسامی دو نفر همراه او نعمتی و جلالی در لیست امید تهران متاسفانه... (مثلاً علی لاریجانی و تیمش نعمتی ها و جلالی ها) هم آمد مثل حسن روحانی که به وعدههای خود کم و بیش عمل ننمود ؛حمایت کنند و این را القا نکنند که چه فایده داشت رای دادن مان به حسن روحانی؟! چون عدم شرکت حداکثری قاطبه مردم منجر به پیروزی اصولگرایان تندرو می شود، مثلا حداد عادل با رای ناچیزی در تهران نفر اول شد...
🔷 ایشان فرمودند ما اصلاح طلبان برای پست و مقام به روحانی بله نگفتیم که حالا مدعی باشیم، ما برای حفظ آرمان مان رای دادیم ؛ آقای روحانی حتی اگر یک پست هم به ما نداده بود، باز به او راي می دادیم ؛چون اگر رای نداده بودیم اکنون رییسی رییس جمهورمان بود؟! بنظر شما خوب بود آیا؟!
🔷 البته #راهکاری مفید هم دادند برای تقویت احزاب، چراکه از نظر ایشان احزاب ۲۵ گانه فعلی که موردتایید شورای سیاستگذاری اصلاحات هستند بیشتر تشکل اند نه حزب موثر...
فرمودند: #چه اشکالی دارد که این تشکل ها مثلاً #ندای ایرانیان، یا حزب #اتحاد یا #کارگزاران یا حزب #کار در هم #ادغام شوند و یک حزب سیاسی #واحد_قوی به معنای واقعی ایجاد کنند؟! و این مساله منجر به تقویت سازمان اصلاح طلبان می شود...
در ادامه فرمودند :دلیل #ادغام این باشد که کدام یک از این احزاب می توانند یک #خیزش_انتخاباتی_مشابه_یک "تکرار می کنم" معروف سیدمحمد#خاتمی عزیز را ایجاد کنند که منتج به پیروزی صد در صد شود؟!
در پایان آیا شما عزیزان هم با نظر جناب مهندس نبوی دال بر تعامل با اصولگرایان میانه رو و اعتدال گرایان و گسترش دایره اصلاح طلبان برای صرفاً ماندن در تاریخ ایران موافقید؟!
آیا اگر برای مصلحت جریان قرار شد از ریاستجمهوری علی لاریجانی حمایت کنیدو به او مثل حسن روحانی رای دهیدتا باز بقول ایشان رییسی نامی رییس جمهور نشود و این دوقطبی ایجاد شده که از یک نفر فرشته نجات ساختند و از یکنفرفرشته عذاب و عقاب که اگر بیاید چنین می شود یا چنان؟!
یابین بد و بدتر با انتخاب بد و به زعم امثال جناب آقای مهندس نبوی #مصلحت اندیشی پایان یابد، موافقید؟! آیا این بود آرمان های اصلاح طلبانه و عدالت محور جریان اصلاحات؟!
ائتلاف تمام شد اقایان اصلاح طلب مادیگر فریب نخواهیم خورد .
اعتدال مورد نظر شما خراب کرد
🔴 وضعیت اصلاحات، یا مرگ یا جراحی
✍️ #آرمانامیری:
🔸سومین و آخرین یادداشت ما از مجموعه #چه_باید_کرد، با بروز انفجاری اعتراضات اخیر به تاخیر افتاد. ما نخست به ضرورت تغییر محوریت اصلاحات از «قانونگرایی» به «اصلاحقانون» پرداختیم. سپس متناسب با سطح دوم انتقادات خود، مطالبه «حق اعتراض» را پیشنهاد دادیم. شاید گستردگی اعتراضات اخیر، باید ضرورت این مطالبه را برای همه مسجل میکرد؛ اما ما هنوز هم باور داریم که به دلیل آنچه در سطح سوم انتقادات خود مطرح کردیم، اصلاحطلبان فعلی از ارائه واکنشی مناسب به ای مطالبه عاجز هستد:
🔹دو دهه فعالیت انتخاباتی، اکثر اصلاحطلبان را به بوروکراتهایی حکومتی بدل کرده است. فساد در اردوگاه اصلاحطلبان لزوما به معنای رشوه یا اختلاس نیست؛ هرچند این مفاسد نیز در میانشان بیسابقه نبوده است، اما فساد مورد نظر ما ناشی از رکود و بیتحرکی است. فسادی فکری که باعث شده بخش عمدهای از اصلاحطلبان، دوش به دوش همتایان اصولگرایشان، خود را نه فقط مدیران، بلکه مالکان ابدی کشور تصور کنند. چماق رد صلاحیتها، نقش تنها آلترناتیو ممکن را به اصلاحطلبان واگذار کرده تا آنان در مواجهه با جامعه مدام در وضعیت «یا ما را انتخاب میکنید یا با بدتر از ما میآید» قرار گیرند. روی کاغذ، تداوم این وضعیت باید پیروزی مداوم اصلاحطلبان در انتخابات را رقم میزد، اما واقعیتهای تاریخی از معادلات روی کاغذ پیروی نکردند.
🔸شکست مفتضحانه سال ۸۴، نشانگر بیاعتباری بخش عمدهای از نخبگان سیاسی و اجتماعی در میان تودههای مردم بود. مردمی که نشان دادند طاقتشان از سرعت اندک تغییرات خیلی زود طاق میشود و آماده جهشهایی کور هستند، هرچند که ریسک آن بالا باشد. این تجربه بازی با ریسک بالا بار دیگر پس از انتخابات ۸۸ خودش را نشان داد، اما باز هم اصلاحطلبان درس نگرفتند. آنان مدام به خود دلداری دادند که تبعات فاجعهباری چون دولت احمدینژاد جامعه ایرانی را در برابر چنین ریسکهایی بیمه کرده است، اما شورشهای اخیر به خوبی خامی این خیال را به رخ کشید.
🔹حالا نیز خیلیها بزرگترین بازنده اعتراضات اخیر را گفتمان انحصارگرا و اقتدارگرای حکومتی قلمداد کنند؛ اما ما گمان میکنیم حاکمیت در کوتاه مدت موفق خواهد شد با سرکوبهای همیشگی خود شعله این اعتراضات را خاموش کند؛ بدین ترتیب، در طولانیمدت این جریان اصلاحات است که به صدر فهرست بازندگان صعود میکند. عملکرد منفعلانه اصلاحطلبان، در کنار خشم روزافزون ناراضیان از وضعیت کنونی به آنجا خواهد کشید که هیچ دعوت و فراخوان دیگری برای مشارکت فعالانه و صبورانه در پای صندوقهای رای موفق نخواهد شد. اگر هم چهرههای غیرقابل پیشبینی با گفتمان شبهرادیکال نظیر احمدینژاد از راه برسند بیشترین شانس پیروزی را خواهند داشت و این اوج فاجعه است که از این پس اصلاحات برای غلبه بر چنین رقبایی دل به رد صلاحیت شورای نگهبان خوش کند.
🔸همه میدانیم اگر حکومت میخواهد فراتر از سرکوبهای موقت، ریشه این حجم از نارضایتیهای اجتماعی را بسوزاند نیازمند جراحیهای بزرگ و اصلاحاتی ریشهدار برای جلب رضایت شهروندان است. اصلاحات کلان در بودجه و سوزاندن ریشه کارتلهای مافیایی اقتصاد، پذیرش حق اعتراض مردم، توقف ماشین سرکوب شبهنظامی و اختناق و سانسور امنیتی، پذیرش آزادیهای اجتماعی از جمله حق بدیهی آزادی پوشش و از همه مهمتر، باز کردن درهای انتخابات به روی نمایندگانی از همه قشرهای جامعه؛ همه اینها اصلاحاتی «غیرقابل اجتناب» هستند که اگر محقق نشوند هیچ تردیدی در سقوط و نابودی نظام نیست؛ اما پیگیری این مطالبات از عهده بوروکراتهای حکومتی بر نمیآید.
🔹سیاسیون بیخاصیت، بدون خلاقیت، گاه فاسد و غالبا ترسخورده و غیرمردمی که تنها با اتکا به وجهه شخصی سیدمحمد خاتمی پلاکارد اصلاحطلبی را در دست گرفتهاند توانایی طرح و پیگیری چنین مطالباتی را ندارند. با تکرار نام و سیمای این چهرههای ورشکسته، بیشک باید مهر ابطال بر کارنامه این جریان سیاسی زد. اگر دلسوزان دیگری همچنان در صدد هستند که روند تحولات سیاسی کشور بار دیگر به روال عقلانی و مسیر قابل پیشبینی خود باز گردد، بیشک باید در صدد تدارک یک جریان جدید سیاسی باشند. در این راه البته میتوان روی هستهای از اصلاحطلبان مردمیتر هم حساب باز کرد، اما رویکرد کلی این جریان جدید، بیشک باید از جنسی باشد که دستکم بدنه امیدوار به اصلاحات اصالت، صلابت و کارآمدی آن را باور کنند. جنس عملی که در جنبش سبز به چشم میخورد و از جنم سیاستمدارانی چون میرحسین موسوی میتوان سراغ کرد.
✍هروقت بزرگان اصلاحات توانستند بحران بیکاری نسل جوان بدنه اصلاحات را رفع کنند ان زمان هست که میتوان گفت امیدی است وگر نه ،نه خاتمی ونه موسوی این بحران بی اعتمادی را رفع نخواهند کرد نزدیک 12 سال هست یک جریان را از منابع این کشور محروم کردن ،
✍️ #آرمانامیری:
🔸سومین و آخرین یادداشت ما از مجموعه #چه_باید_کرد، با بروز انفجاری اعتراضات اخیر به تاخیر افتاد. ما نخست به ضرورت تغییر محوریت اصلاحات از «قانونگرایی» به «اصلاحقانون» پرداختیم. سپس متناسب با سطح دوم انتقادات خود، مطالبه «حق اعتراض» را پیشنهاد دادیم. شاید گستردگی اعتراضات اخیر، باید ضرورت این مطالبه را برای همه مسجل میکرد؛ اما ما هنوز هم باور داریم که به دلیل آنچه در سطح سوم انتقادات خود مطرح کردیم، اصلاحطلبان فعلی از ارائه واکنشی مناسب به ای مطالبه عاجز هستد:
🔹دو دهه فعالیت انتخاباتی، اکثر اصلاحطلبان را به بوروکراتهایی حکومتی بدل کرده است. فساد در اردوگاه اصلاحطلبان لزوما به معنای رشوه یا اختلاس نیست؛ هرچند این مفاسد نیز در میانشان بیسابقه نبوده است، اما فساد مورد نظر ما ناشی از رکود و بیتحرکی است. فسادی فکری که باعث شده بخش عمدهای از اصلاحطلبان، دوش به دوش همتایان اصولگرایشان، خود را نه فقط مدیران، بلکه مالکان ابدی کشور تصور کنند. چماق رد صلاحیتها، نقش تنها آلترناتیو ممکن را به اصلاحطلبان واگذار کرده تا آنان در مواجهه با جامعه مدام در وضعیت «یا ما را انتخاب میکنید یا با بدتر از ما میآید» قرار گیرند. روی کاغذ، تداوم این وضعیت باید پیروزی مداوم اصلاحطلبان در انتخابات را رقم میزد، اما واقعیتهای تاریخی از معادلات روی کاغذ پیروی نکردند.
🔸شکست مفتضحانه سال ۸۴، نشانگر بیاعتباری بخش عمدهای از نخبگان سیاسی و اجتماعی در میان تودههای مردم بود. مردمی که نشان دادند طاقتشان از سرعت اندک تغییرات خیلی زود طاق میشود و آماده جهشهایی کور هستند، هرچند که ریسک آن بالا باشد. این تجربه بازی با ریسک بالا بار دیگر پس از انتخابات ۸۸ خودش را نشان داد، اما باز هم اصلاحطلبان درس نگرفتند. آنان مدام به خود دلداری دادند که تبعات فاجعهباری چون دولت احمدینژاد جامعه ایرانی را در برابر چنین ریسکهایی بیمه کرده است، اما شورشهای اخیر به خوبی خامی این خیال را به رخ کشید.
🔹حالا نیز خیلیها بزرگترین بازنده اعتراضات اخیر را گفتمان انحصارگرا و اقتدارگرای حکومتی قلمداد کنند؛ اما ما گمان میکنیم حاکمیت در کوتاه مدت موفق خواهد شد با سرکوبهای همیشگی خود شعله این اعتراضات را خاموش کند؛ بدین ترتیب، در طولانیمدت این جریان اصلاحات است که به صدر فهرست بازندگان صعود میکند. عملکرد منفعلانه اصلاحطلبان، در کنار خشم روزافزون ناراضیان از وضعیت کنونی به آنجا خواهد کشید که هیچ دعوت و فراخوان دیگری برای مشارکت فعالانه و صبورانه در پای صندوقهای رای موفق نخواهد شد. اگر هم چهرههای غیرقابل پیشبینی با گفتمان شبهرادیکال نظیر احمدینژاد از راه برسند بیشترین شانس پیروزی را خواهند داشت و این اوج فاجعه است که از این پس اصلاحات برای غلبه بر چنین رقبایی دل به رد صلاحیت شورای نگهبان خوش کند.
🔸همه میدانیم اگر حکومت میخواهد فراتر از سرکوبهای موقت، ریشه این حجم از نارضایتیهای اجتماعی را بسوزاند نیازمند جراحیهای بزرگ و اصلاحاتی ریشهدار برای جلب رضایت شهروندان است. اصلاحات کلان در بودجه و سوزاندن ریشه کارتلهای مافیایی اقتصاد، پذیرش حق اعتراض مردم، توقف ماشین سرکوب شبهنظامی و اختناق و سانسور امنیتی، پذیرش آزادیهای اجتماعی از جمله حق بدیهی آزادی پوشش و از همه مهمتر، باز کردن درهای انتخابات به روی نمایندگانی از همه قشرهای جامعه؛ همه اینها اصلاحاتی «غیرقابل اجتناب» هستند که اگر محقق نشوند هیچ تردیدی در سقوط و نابودی نظام نیست؛ اما پیگیری این مطالبات از عهده بوروکراتهای حکومتی بر نمیآید.
🔹سیاسیون بیخاصیت، بدون خلاقیت، گاه فاسد و غالبا ترسخورده و غیرمردمی که تنها با اتکا به وجهه شخصی سیدمحمد خاتمی پلاکارد اصلاحطلبی را در دست گرفتهاند توانایی طرح و پیگیری چنین مطالباتی را ندارند. با تکرار نام و سیمای این چهرههای ورشکسته، بیشک باید مهر ابطال بر کارنامه این جریان سیاسی زد. اگر دلسوزان دیگری همچنان در صدد هستند که روند تحولات سیاسی کشور بار دیگر به روال عقلانی و مسیر قابل پیشبینی خود باز گردد، بیشک باید در صدد تدارک یک جریان جدید سیاسی باشند. در این راه البته میتوان روی هستهای از اصلاحطلبان مردمیتر هم حساب باز کرد، اما رویکرد کلی این جریان جدید، بیشک باید از جنسی باشد که دستکم بدنه امیدوار به اصلاحات اصالت، صلابت و کارآمدی آن را باور کنند. جنس عملی که در جنبش سبز به چشم میخورد و از جنم سیاستمدارانی چون میرحسین موسوی میتوان سراغ کرد.
✍هروقت بزرگان اصلاحات توانستند بحران بیکاری نسل جوان بدنه اصلاحات را رفع کنند ان زمان هست که میتوان گفت امیدی است وگر نه ،نه خاتمی ونه موسوی این بحران بی اعتمادی را رفع نخواهند کرد نزدیک 12 سال هست یک جریان را از منابع این کشور محروم کردن ،
.
یادتان هست وقتی در جنگ با عراق
بچههای ما یکی یکی شهید میشدند
و مجامع جهانی و صلیب سرخ
جلوی چشم هایشان را گرفته بودند
انگار ما اصلا وجود نداشتیم
چقدر شاکی بودیم ،
چقدر دلمان میگرفت
ما هم انسان بودیم نبودیم ؟!
ما هم پدر و مادر داشتیم نداشتیم ؟!
ما هم حق زندگی داشتیم نداشتیم ؟!
ما هم امید داشتیم نداشتیم ؟!
چرا نمیفهمیدند؟
چرا صدای ما را نمیشنیدند ؟
چرا چشم هایشان را میبستند؟
کجا بودند ؟ چه می کردند ؟
انسانیتشان کجا رفته بود ؟؟
#چه_بیشرف_بودند ....
حالا میشنویم که میگویند
فلان خانم که در زندان کشته شد
بیگناه بود اما کسی از او دفاع نکرد
میگوییم از دست ما چه بر میآید ...
می گویند کارگرانی هستند
که شش ماه است حقوق نگرفتهاند
میگوییم به ما چه ربطی دارد ...
می گویند مرگهای مشکوک زیاد شده
میگویند دو میلیون نفر در کشور معتادند
میگویند چهار میلیون تحصیلکرده بیکارند
میگویند چند صد میلیارد دلار گم شده
میگویند دزدی عادی شده
میگویند فساد همه گیر شده
میگویند اخلاق مرده
فقط نگاه میکنیم
و میگوییم چه کار میتوانیم بکنیم
اصلا به ما چه بدنبال دردسر باشیم ؟!
وای بر حال تمام بیشرفها
وقتی که خدا به حسابشان میرسد ...
یادتان هست وقتی در جنگ با عراق
بچههای ما یکی یکی شهید میشدند
و مجامع جهانی و صلیب سرخ
جلوی چشم هایشان را گرفته بودند
انگار ما اصلا وجود نداشتیم
چقدر شاکی بودیم ،
چقدر دلمان میگرفت
ما هم انسان بودیم نبودیم ؟!
ما هم پدر و مادر داشتیم نداشتیم ؟!
ما هم حق زندگی داشتیم نداشتیم ؟!
ما هم امید داشتیم نداشتیم ؟!
چرا نمیفهمیدند؟
چرا صدای ما را نمیشنیدند ؟
چرا چشم هایشان را میبستند؟
کجا بودند ؟ چه می کردند ؟
انسانیتشان کجا رفته بود ؟؟
#چه_بیشرف_بودند ....
حالا میشنویم که میگویند
فلان خانم که در زندان کشته شد
بیگناه بود اما کسی از او دفاع نکرد
میگوییم از دست ما چه بر میآید ...
می گویند کارگرانی هستند
که شش ماه است حقوق نگرفتهاند
میگوییم به ما چه ربطی دارد ...
می گویند مرگهای مشکوک زیاد شده
میگویند دو میلیون نفر در کشور معتادند
میگویند چهار میلیون تحصیلکرده بیکارند
میگویند چند صد میلیارد دلار گم شده
میگویند دزدی عادی شده
میگویند فساد همه گیر شده
میگویند اخلاق مرده
فقط نگاه میکنیم
و میگوییم چه کار میتوانیم بکنیم
اصلا به ما چه بدنبال دردسر باشیم ؟!
وای بر حال تمام بیشرفها
وقتی که خدا به حسابشان میرسد ...
آقای روحانی -رئیس جمهور محترم- در سخنرانی 22 بهمن 96 فرمودند :
"سال آینده، سال نشاط است."
👤 پاسخ بانوی شاعر #زهرا_فراهانی
به ایشان را میخوانیم :
#چه_نشاطی؟!!!
با سفرۀ بی نان و نمڪدان، چه نشاطی؟
با داغ جوان، گوشۀ زندان، چه نشاطی؟
با غصّهی ڪم آبی و خشکیدگی خاک
در تفرش و ڪرمان و خراسان، چه نشاطی؟
با مُعضل اشرافیّتِ بیت وزیران
در شهر لواسان و جماران، چه نشاطی؟
با طفل یتیمی ڪه به تاریڪی شبها
خوابیده به سرمای خیابان، چه نشاطی؟
وقتی برود پول من و مردم ایران
تا ونڪوور و بالی و تایوان، چه نشاطی؟
تا در شرر زلزلهها ڪودک میهن
جان داده به ڪولاک زمستان چه نشاطی؟
تا خوردن اموال فقیران و ضعیفان
آسان شده بر جمع مدیران، چه نشاطی؟
تا دفتر آزادی ما، مشق ندارد
در خاطر یاران دبستان، چه نشاطی؟
تا گوش شما بر غم مردم شنوا نیست
بر چهرۀ پیران و جوانان، چه نشاطی؟
#زهرا_فراهانی
23 بهمن 1396
"سال آینده، سال نشاط است."
👤 پاسخ بانوی شاعر #زهرا_فراهانی
به ایشان را میخوانیم :
#چه_نشاطی؟!!!
با سفرۀ بی نان و نمڪدان، چه نشاطی؟
با داغ جوان، گوشۀ زندان، چه نشاطی؟
با غصّهی ڪم آبی و خشکیدگی خاک
در تفرش و ڪرمان و خراسان، چه نشاطی؟
با مُعضل اشرافیّتِ بیت وزیران
در شهر لواسان و جماران، چه نشاطی؟
با طفل یتیمی ڪه به تاریڪی شبها
خوابیده به سرمای خیابان، چه نشاطی؟
وقتی برود پول من و مردم ایران
تا ونڪوور و بالی و تایوان، چه نشاطی؟
تا در شرر زلزلهها ڪودک میهن
جان داده به ڪولاک زمستان چه نشاطی؟
تا خوردن اموال فقیران و ضعیفان
آسان شده بر جمع مدیران، چه نشاطی؟
تا دفتر آزادی ما، مشق ندارد
در خاطر یاران دبستان، چه نشاطی؟
تا گوش شما بر غم مردم شنوا نیست
بر چهرۀ پیران و جوانان، چه نشاطی؟
#زهرا_فراهانی
23 بهمن 1396
#شیائوپنگ برای چین چه کرد و #کاسترو برای کوبا چه ارمغانی داشت ؟؟ تفاوت دو سوسیالیسم کوبایی و چینی باهم چه بود ؟؟ سوسیالیسم در معنای کلی از ایجاد یک اقتصاد بازار که در سیطرهٔ کامل بخش دولتی است حمایت میکند
🔖 سفر ما به #کوبا درست چند هفته قبل از مرگ فرمانده #فیدل انجام شد و ناخوشی کاسترو در عکسهای تازه منتشرشدۀ او آشکار بود اما همانقدر که باورمندان به سیاستهای انقلاب تقریبا ۶۰ سالۀ کوبا از بیماری کاسترو ناراحت بودند جوانانی که خود را قربانیان سرکوب ۴ دههای او میدانستد شاد به نظر میآمدند !!
🔖 البته اگر #فیدل بر اجرای الگوی اقتصادی سوسیالیستی خود اصرار نمیکرد سالها پیش صدای نارضایتی مردم را میشنید ، مردمی که خود را به دریا میانداختند تا از ساختار به بنبست رسیدۀ کوبا فرار کنند و زنانی که به خاطر فقر تنفروشی میکردند و جوانانی که تمام وقت خود را در قمارخانهها و میخانهها می گذراندند بهترین نشانه بودند تا کاسترو عمق یک فاجعه را درک کند . در کوبا دولت تمام کارها را برای خودش برداشته و همۀ آنها را هم بد انجام داده ، از آموزش و پرورش گرفته تا اقتصاد و تولید و تجارت ، کوبا تازه دارد به بخش خصوصی اجازه میدهد که دکۀ ساندویچی تأسیس کنند و سلمانی راه بیندازد باورش سخت است اما تازه چند سالیست که مردم کوبا گوشی موبایل دست میگیرند
🔖 آنطرف در #چین که نظامی بستهتر از کوبا داشت #شیائوپنگ با درک درست از شرایط ، اصلاحات اقتصادی را در پیش گرفت و زمینه ساز تحولاتی شد که چند سال بعد کشورش را به ابرقدرتی واقعی در عرصه اقتصاد تبدیل کرد ، سیاستهای حزب کمونیست چین هنوز بر نظریۀ #مارکسیسم استوار است و حتی بسیاری از مفاهیم نظریه مارکسیستی را هم توسعه داده اما تنها با اصلاح ساختار اقتصاد خود از #دولتی به #خصوصی کشوری را که تا چند دهه پیش 200 میلیون گرسنه داشت به قدرتی تبدیل کردند که شانه به شانۀ اقتصاد اول دنیا حرکت میکند اما کار کوبا به کجا رسیده و کجای اقتصاد جهان ایستاده ؟؟ تفاوت کوبایی که کاسترو بعد از ۵ دهه از خود به جا گذاشت با آن کوبا که در اوج محبوبیت به رهبری آن رسیده بود واقعا چیست ؟؟ از پسر فروشندهای یک زیرسیگاری با تصویری از فیدل را خریدم ، به او گفتم : باید عاشق او باشی ... فقط خندید ، لبخندی تلخ که چندان برایم غریبه نبود ، از وطن من پرسید برای درک حس او گفتم : کشور دوست شما ایران ، گفت : هرکس به کوبا بیاید دوست ماست ...
➕ کسی چه میداند شاید اگر #چگوارا کشته نمیشد امروز او هم بجای قهرمانی اسطورهای همچون فیدل دیکتاتوری بیرحم لقب میگرفت و دیگر جاودانگی در کار نبود اما چقدر خوب که #چه قبل از رسیدن به قدرت جاودانه شد.
@sedayeslahat
🔖 سفر ما به #کوبا درست چند هفته قبل از مرگ فرمانده #فیدل انجام شد و ناخوشی کاسترو در عکسهای تازه منتشرشدۀ او آشکار بود اما همانقدر که باورمندان به سیاستهای انقلاب تقریبا ۶۰ سالۀ کوبا از بیماری کاسترو ناراحت بودند جوانانی که خود را قربانیان سرکوب ۴ دههای او میدانستد شاد به نظر میآمدند !!
🔖 البته اگر #فیدل بر اجرای الگوی اقتصادی سوسیالیستی خود اصرار نمیکرد سالها پیش صدای نارضایتی مردم را میشنید ، مردمی که خود را به دریا میانداختند تا از ساختار به بنبست رسیدۀ کوبا فرار کنند و زنانی که به خاطر فقر تنفروشی میکردند و جوانانی که تمام وقت خود را در قمارخانهها و میخانهها می گذراندند بهترین نشانه بودند تا کاسترو عمق یک فاجعه را درک کند . در کوبا دولت تمام کارها را برای خودش برداشته و همۀ آنها را هم بد انجام داده ، از آموزش و پرورش گرفته تا اقتصاد و تولید و تجارت ، کوبا تازه دارد به بخش خصوصی اجازه میدهد که دکۀ ساندویچی تأسیس کنند و سلمانی راه بیندازد باورش سخت است اما تازه چند سالیست که مردم کوبا گوشی موبایل دست میگیرند
🔖 آنطرف در #چین که نظامی بستهتر از کوبا داشت #شیائوپنگ با درک درست از شرایط ، اصلاحات اقتصادی را در پیش گرفت و زمینه ساز تحولاتی شد که چند سال بعد کشورش را به ابرقدرتی واقعی در عرصه اقتصاد تبدیل کرد ، سیاستهای حزب کمونیست چین هنوز بر نظریۀ #مارکسیسم استوار است و حتی بسیاری از مفاهیم نظریه مارکسیستی را هم توسعه داده اما تنها با اصلاح ساختار اقتصاد خود از #دولتی به #خصوصی کشوری را که تا چند دهه پیش 200 میلیون گرسنه داشت به قدرتی تبدیل کردند که شانه به شانۀ اقتصاد اول دنیا حرکت میکند اما کار کوبا به کجا رسیده و کجای اقتصاد جهان ایستاده ؟؟ تفاوت کوبایی که کاسترو بعد از ۵ دهه از خود به جا گذاشت با آن کوبا که در اوج محبوبیت به رهبری آن رسیده بود واقعا چیست ؟؟ از پسر فروشندهای یک زیرسیگاری با تصویری از فیدل را خریدم ، به او گفتم : باید عاشق او باشی ... فقط خندید ، لبخندی تلخ که چندان برایم غریبه نبود ، از وطن من پرسید برای درک حس او گفتم : کشور دوست شما ایران ، گفت : هرکس به کوبا بیاید دوست ماست ...
➕ کسی چه میداند شاید اگر #چگوارا کشته نمیشد امروز او هم بجای قهرمانی اسطورهای همچون فیدل دیکتاتوری بیرحم لقب میگرفت و دیگر جاودانگی در کار نبود اما چقدر خوب که #چه قبل از رسیدن به قدرت جاودانه شد.
@sedayeslahat
⭕️ مردم حق ندارند بدانند!
🔹اخیرا طرح شفافیت مالی کاندیداهای انتخابات مجلس به تصویب نمایندگان رسیده است. طرحی که نامزدهای انتخاباتی را ملزم به ارائه اطلاعات درباره منابع مالی و نحوه تامین آن میکند.
🔸نکته مهم و قابل توجه این است که در هیچ کجای این طرح اسمی از شفافیت اطلاعات مالی برای #عموم_مردم نیامده و اطلاعات مالی کاندیدا صرفا در دسترس هیئتهای نظارتی قرار میگیرد.
📌در بخشی از ماده ۴۵ این طرح آمده است "احزاب و جبهه ها و داوطلبان شرکت در انتخابات موظفند تمامی مصارف و مخارج مرتبط با فعالیتهای انتخاباتی و هزینههای تبلیغاتی خود و منابع تأمین مالی این هزینهها و میزان کمکهای مالی نقدی و غیرنقدی دریافتی را به نحو شفاف و با رعایت روشهای اصول حسابداری از حیث میزان و ارزش به نحوی که بیانگر مجموع منابع تأمین هزینههای انتخاباتی و تبلیغاتی به تفکیک و قابل ارزیابی باشد در سامانه مالی انتخابات ثبت کنند، به گونهای که از طریق کمیسیون ماده (۱۰) قانون نحوه فعالیت احزاب و گروههای سیاسی و هیأتهای اجرائی و نظارت حسب مورد قابل دسترس، حسابرسی و رسیدگی باشد."
🔹آیا مردم حق ندارند بدانند کاندیدای آنها از #چه_کسانی هزینههای تبلیغاتیشان را تامین و چقدر بابت پیروزی در انتخابات هزینه میکنند؟ مگر چه مقدار هزینه خرج میشود و چه کسانی در پستوی حمایت و پیروزی برخی کاندیداست که اگر مردم مطلع شوند رسوایی آنها همان و از هم پاشیدن ساختارهای «قدرت و ثروت» برای تسخیر #خانه_ملت همان؟
🔹اخیرا طرح شفافیت مالی کاندیداهای انتخابات مجلس به تصویب نمایندگان رسیده است. طرحی که نامزدهای انتخاباتی را ملزم به ارائه اطلاعات درباره منابع مالی و نحوه تامین آن میکند.
🔸نکته مهم و قابل توجه این است که در هیچ کجای این طرح اسمی از شفافیت اطلاعات مالی برای #عموم_مردم نیامده و اطلاعات مالی کاندیدا صرفا در دسترس هیئتهای نظارتی قرار میگیرد.
📌در بخشی از ماده ۴۵ این طرح آمده است "احزاب و جبهه ها و داوطلبان شرکت در انتخابات موظفند تمامی مصارف و مخارج مرتبط با فعالیتهای انتخاباتی و هزینههای تبلیغاتی خود و منابع تأمین مالی این هزینهها و میزان کمکهای مالی نقدی و غیرنقدی دریافتی را به نحو شفاف و با رعایت روشهای اصول حسابداری از حیث میزان و ارزش به نحوی که بیانگر مجموع منابع تأمین هزینههای انتخاباتی و تبلیغاتی به تفکیک و قابل ارزیابی باشد در سامانه مالی انتخابات ثبت کنند، به گونهای که از طریق کمیسیون ماده (۱۰) قانون نحوه فعالیت احزاب و گروههای سیاسی و هیأتهای اجرائی و نظارت حسب مورد قابل دسترس، حسابرسی و رسیدگی باشد."
🔹آیا مردم حق ندارند بدانند کاندیدای آنها از #چه_کسانی هزینههای تبلیغاتیشان را تامین و چقدر بابت پیروزی در انتخابات هزینه میکنند؟ مگر چه مقدار هزینه خرج میشود و چه کسانی در پستوی حمایت و پیروزی برخی کاندیداست که اگر مردم مطلع شوند رسوایی آنها همان و از هم پاشیدن ساختارهای «قدرت و ثروت» برای تسخیر #خانه_ملت همان؟
✅ اشتباه بزرگ مجدد #ابراهیم_رییسی به هنگام ورود به صداوسیما
💠 بههنگام ورود ابراهیم رییسی به صداوسیما برای مناظره خبرنگار از او پرسید:
در این #مناظره رقیب خود را #چه_کسی میدانید؟
رییسی پاسخ داد:
من #رقیب خودم را #فساد میدانم!
💠 این در حالی است که رقیب در زبان فارسی به معنای رقابتکننده است و رقبا هر دو یک کار را انجام میدهند. مثلا رقیب تیم #پرسپولیس تیم #استقلال است که هر دو در #فوتبال با هم رقابت میکنند!
💠 ضمنا خبرنگار از او پرسید: در این #مناظره رقیب خود را چه کسی میدانید؟
آیا #ابراهیم_رییسی در این مناظره میخواهد با #فساد مناظره و اثبات کند که بهتر از #فساد میتواند #فساد کند؟!
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
💠 بههنگام ورود ابراهیم رییسی به صداوسیما برای مناظره خبرنگار از او پرسید:
در این #مناظره رقیب خود را #چه_کسی میدانید؟
رییسی پاسخ داد:
من #رقیب خودم را #فساد میدانم!
💠 این در حالی است که رقیب در زبان فارسی به معنای رقابتکننده است و رقبا هر دو یک کار را انجام میدهند. مثلا رقیب تیم #پرسپولیس تیم #استقلال است که هر دو در #فوتبال با هم رقابت میکنند!
💠 ضمنا خبرنگار از او پرسید: در این #مناظره رقیب خود را چه کسی میدانید؟
آیا #ابراهیم_رییسی در این مناظره میخواهد با #فساد مناظره و اثبات کند که بهتر از #فساد میتواند #فساد کند؟!
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat