"صدای ملّت"
8.64K subscribers
148K photos
73.2K videos
163 files
4.34K links

ولاتلبسوا الحق‌ بالباطل‌ و تکتموا‌ الحق‌ وانتم‌تعلمون‌. حق را با باطل در نیامیزید، حقیقت را که خود می‌دانید پنهان نکنید.

@sedayeslahat
Download Telegram
🔴🔴 #احمد_زیدآبادی

مسئله این است: پذیرش یا رد نظم بینالملل!

ما ایرانی‌ها از آنچه "نظم بینالملل" خوانده می‌شود، درک واضح و درستی نداریم و آن را معمولاً گونه‌ای تفنن که می‌توان با هر متر و معیار فردی و داخلی در باره‌اش اظهار نظر کرد، فرض می‌کنیم.
البته نظم بینالملل از پیچیده‌ترین و حتی شاید بتوان گفت مبهم‌ترین موضوعات سیاست است که همچون ماهی سرشتی لغزنده دارد و به راحتی قابل تبیین و تعیّن دقیق و روشن نیست. در واقع این مفهوم هم تا اندازه‌ای مانند مفهوم "دمکراسی" از نوعی تناقض ذاتی رنج می‌برد. برای مثال، اساس دمکراسی بر رأی آزاد عموم مردم است، اما وقتی که در شرایطی استثنایی همین مردم به فرد یا حزبی رأی می‌دهند که آشکارا خود را دشمن دمکراسی و نهادهای آن معرفی می‌کند، تناقض لاینحل ذاتی آن هویدا می‌شود. نظم بینالملل نیز بر مبانیِ طبیعی و عقلی و اخلاقی جهانشمولی استوار نیست و در حقیقت نوعی قرارداد موقت برای تعیین نوع تعامل بین ملت - دولت‌های جهان است که "نباید" از آن تخطی شود و داور این "نباید" هم قدرت‌های بین‌المللی برخوردار از ابزار و امکانات تنبیه و مجازات طرف خاطی هستند!
بر همین اساس، در سال‌های اخیر، دو تعبیر "کشور یاغی" و "کشور متعارف" در ادبیات دیپلماتیک آمریکا رواج یافته است که برای توصیف کشورها از آن استفاده می‌شود. از نگاه دولتمردان آمریکا، کشور یاغی کشوری است که نظم بینالملل را برنمی‌تابد و برای به هم زدن آن تلاش می‌کند. کشور متعارف یا نرمال هم کشوری است که گرچه ممکن است نسبت به عادلانه یا منطقی بودن نظم بینالملل منتقد باشد، اما نسبت به آن پایبندی و التزام عملی دارد.
از منظر آمریکایی، فقط یک کشور نرمال یا متعارف می‌تواند از مزایا و مواهب و حقوق ناشی از پایبندی‌اش به نظم بینالملل برخوردار شود. روی دیگر این سخن این است که کشوری که علیه این نظم طغیان کند و در صدد به هم زدن آن از راه اعمال قدرت برآید، از چنین حقوقی محروم می‌شود.
بر همین اساس، عموم کشورها خود را ملتزم و پایبند به نظم بینالملل نشان می‌دهند تا در مواقع عادی و بخصوص بحرانی بتوانند از حقوق ناشی از آن بهره ببرند. البته در تاریخ معاصر، برخی رهبران کشورهای کمونیستی از جمله مائو تسه تونگ رهبرانقلاب چین در ابتدای کار خود، اساس نظم بینالملل را ظالمانه دانسته و به صراحت از ضرورت به هم زدن تمام بنیان‌های آن سخن گفته‌اند، گرچه بعدها به دلیل نیاز به استفاده از حقوق ناشی از آن، در رویکرد خود تجدیدنظر کرده‌اند.
در این میان، جمهوری اسلامی از معدود نظام‌های سیاسی دنیاست که از سوی آمریکا به "یاغی‌گری" علیه نظم بینالملل متهم است، عنوانی که به شدت مورد حساسیت دیپلمات‌های ایرانی است و آن را با خشم تمام رد می‌کنند.
مشکل اما اینجاست که جمهوری اسلامی از توصیف خود به عنوان یک "نظام عادی و متعارف" نیز به همان اندازه بیزار است و نسبت به آن واکنش منفی نشان می‌دهد.
در واقع، مقام‌های جمهوری اسلامی ضمن آنکه نظم بینالملل را در جهت تحکیم سلطه‌گری و مبتنی بر ظلم آشکار می‌دانند و هیچ مشروعیتی برای آن قائل نیستند، در عین حال، بر این نکته نیز اصرار دارند که جمهوری اسلامی عضو مسئول و متعهد نظام بینالملل است.
این نوع برخورد گونه‌ای تناقض به وجود می‌آورد که به نظرم دردسر بزرگی برای دیپلمات‌های ایرانی در محافل جهانی ایجاد کرده است چراکه آنها باید توأماً نفی و پذیرش قواعد بینالملل را به نمایش بگذارند و این، طرف مقابل را گیج و بعضاً عصبی می‌کند.
هنری کیسینجر که در پیرانه‌سری همچنان قوی‌ترین مغز استراتژیک سیاست خارجی آمریکا محسوب می‌شود، در سال های اخیر بارها تأکید کرده است که ایران از بین دو گزینۀ پذیرش نظم بینالملل یا اصرار به طغیان علیه آن یکی را باید انتخاب کند. ظاهراً نظر کیسینجر بازتاب وسیعی در ادبیات دیپلماسی آمریکا و متحدان منطقه‌ای آن پیدا کرده است به طوری که مرتب از لزوم نرمال شدن جمهوری اسلامی سخن می‌گویند.
به زعم آمریکایی‌ها، جمهوری اسلامی فقط در صورتی می‌تواند از مواهب حقوق بینالملل برخوردار باشد که به نظم بینالملل تن دهد اما اگر قصد براندازی این نظم را دارد، از حقوق هم خبری نخواهد بود! این یعنی اینکه "زورگویی" علیه ایران از نظر آمریکا به امری مباح تبدیل شده است!
تن دادن به نظم بینالملل اما تبعات خاص خود را برای جمهوری اسلامی دارد و تن ندادن هم همینطور!
بنابراین، نامۀ طولانی محمد جواد ظریف به رئیس وقت شورای امنیت در بارۀ غیرقانونی بودن فعال کردن مکانیسم ماشه از سوی آمریکا شاید حتی از سوی طرف آمریکایی خوانده هم نشود! آنها ظاهراً می‌خواهند بله یا نه روشن و قاطعی از ایران در بارۀ پذیرش یا رد نظم بینالملل بشنوند و گام بعدی خود را مطابق آن بردارند!

#نظم_بین_الملل
#هنری_کیسینجر


#عضویت_در_کانال
👇👇👇
@sedayeslahat
🔴🔴🔴بحران اوکراین و احتیاط کشورهای عرب و مزخرف‌گویی بعضی‎ها!

#احمد_زیدآبادی؛

رأی ممتنع امارات متحدۀ عربی به قطعنامۀ پیشنهادی آمریکا برای محکوم کردن حملۀ روسیه به اوکراین در شورای امنیت سازمان ملل ، احتیاط کشورهای عرب در برابر این بحران را به نمایش می‌گذارد.
کشورهای عرب تا کنون عمدتاً از موضع‌گیری صریح در برابر جنگ روسیه علیه اوکراین خودداری کرده‌اند. فقط سوریه با ادبیاتی که با هر حسابی می‌توان واقعاً آن را "نوکرمآبانه" وصف کرد، به حمایت بی قید و شرط از پوتین برخاسته و در مقابلِ آن، دولت لبنان با لحنی شدید روسیه را محکوم کرده است.
واقعیت این است که اغلب کشورهای عرب در کنار رابطه با آمریکا و اروپا، با روسیه نیز روابط گرم و نزدیکی دارند و نمی‌خواهند که این روابط در پای بحران اوکراین قربانی شود.
کشورهای عرب از نقش‌آفرینی فزایندۀ روسیه در خاورمیانه در سال‌های اخیر آگاهند و طبیعی است که تلاش کنند تا جای ممکن، آن را با منافع خود همسو کنند.
روسیه علاوه بر حضور نظامی در سوریه، نفوذ قابل توجهی نیز در جمهوری اسلامی پیدا کرده است و در عین حال، به عنوان عضو دائمی شورای امنیت، در جهت‌گیری قطعنامه‌های مربوط به مناقشات خاورمیانه در سازمان ملل از جمله جنگ یمن، مسئلۀ فلسطین، عراق، لبنان و... نقش تعیین کننده‌ای بازی می‌کند.
کشورهای عرب با ایجاد رابطۀ متوازن با روسیه امیدوارند که آن کشور در مناقشات منطقه‌ای منافع امنیتی آنها را لحاظ کند و در این مورد بویژه نظرشان به برنامۀ اتمی ایران و نوع بازیگری آن در منطقه است.
روس‌ها ضمن برقراری رابطۀ نزدیک با جمهوری اسلامی اما با آنچه "تلاش ایران برای دستیابی به سلاح هسته‌ای" نامیده می‌شود، به شدت مخالفند و در عین حال، در پی استقرار نظم و نظامی در خاورمیانه‌اند که از یک سو امنیت اسرائیل و کشورهای عرب را تأمین کند و از سوی دیگر، ایران نیز از منافع ناشی از چنین نظمی به اندازۀ لازم منتفع شود.
همین سیاست سبب شده است که روسیه در مذاکرات وین پا به پای قدرت‌های غربی برای احیای توافق برجام گام بردارد و همینطور تلاش‌های دیپلماتیک پشت پرده‌ای را برای نشاندن ایران و کشورهای عرب بر سر یک میز برای حل اختلافات آنها در دوران پسام برجام، سازمان دهد.
در واقع افق‌‌نگری، کشورهای عرب منطقه و همینطور اسرائیل را نسبت به حفظ روابط‌شان با مسکو محتاط کرده و از موضع‌گیری صریح و علنی در مورد بحران اوکراین باز می‌دارد.
به نظر می‌رسد کشورهای غربی این واقعیت را درک می‌کنند و برای همراه کردن کشورهای عرب با مواضع خود در بحران اوکراین، از اعمال فشار علیه آنها پرهیز دارند. بر این اساس، احتمال اینکه بیشتر کشورهای عرب در جلسۀ آتی مجمع عمومی سازمان ملل به قطعنامۀ پیشنهادی آمریکا برای محکوم کردن روسیه رأی ممتنع دهند یا از رأی دادن پرهیز کنند، بسیار است.
این رفتار اما به شرطی قابل دوام است که بحران اوکراین در نقطۀ مشخصی متوقف شود. اگر بحران ابعاد فزاینده‌ای پیدا کند و به یک رویارویی تمام عیار سیاسی و امنیتی بین روسیه و غرب کشیده شود، در آن صورت بسیار بعید است که خاورمیانه بتواند خود را از تیررس آن دور نگه دارد و سیاست بی‌طرفی بسیاری از کشورهای منطقه ادامه یابد.
جالب این است که تبلیغات رسمی جمهوری اسلامی تا کنون کشورهای عرب منطقه را به عنوان "وابستگان به آمریکا" که از خود هیچ نوع اختیار و اراده‌ای در مناسبات بین‌المللی ندارند، معرفی کرده است، اما بحران اوکراین نشان داد که به رغم این تبلیغات، کشورهای عرب در مقایسه با جمهوری اسلامی نسبت به منافع خود واقف‌ترند و با بروز هر بحرانی در روابط بین قدرت‌های بزرگ، به جای غش کردن فوری در آغوش قدرتی که به آنان روی خوش‌تری نشان داده است، نوعی پختگی و صبوری از خود نشان می‌دهند.
این در حالی است که اظهارنظرهای رسمی و غیررسمی در کشور ما در مورد بحران اوکراین چنان خام و بی‌اساس بوده است که گویی هیچ فهم بنیادی در مورد منافع کشوری به نام ایران و چارچوب پیچیده و بغرنجی به نام نظام بینالملل در بین ما ایرانیان شکل نگرفته است.
با تأسف بسیار "مزخرف‌گویی" در مملکت ما در هر سه حوزۀ رسمی و غیررسمی و ضدرسمی چنان رایج و بی‌هزینه شده است که گویی انتها ندارد!

#بحران_اوکراین
#کشورهای_عرب
#حمله_روسیه
#نظم_بین_الملل

#عضویت_در_کانال
👇👇👇
@sedayeslahat