"صدای ملّت"
8.73K subscribers
148K photos
73.4K videos
163 files
4.34K links

ولاتلبسوا الحق‌ بالباطل‌ و تکتموا‌ الحق‌ وانتم‌تعلمون‌. حق را با باطل در نیامیزید، حقیقت را که خود می‌دانید پنهان نکنید.

@sedayeslahat
Download Telegram
📝📝بازداشت دسته‌جمعی در پارتی شبانه بر اساس کدام مبانی؟

#احمد_زیدآبادی


♈️دادستان محمودآباد از دستگیری 30 نفر به دلیل حضور در یک پارتی شبانه در این شهر خبر داده است.

♈️طبق گفتۀ دادستان، حاضران در پارتی مشغول برگزاری جشن مختلط و سرو مشروبات الکلی" بوده‌اند و به همین جهت نیز علاوه بر دستگیری آنها، "ویلای لاکچری" محلِ برگزاری پارتی نیز پلمپ شده است.

♈️چند ماهی می‌شد که خبری از این نوع بازداشت‌ها نبود، اما ظاهراً دوباره از سرگرفته شده است.

♈️این نوع بازداشت‌ها و تأثیر آنها بر فضای عمومی جامعه را می‌توان از زوایای گوناگون به بحث گذاشت، اما به نظرم نقد این موضوع از منظر "فقه سنتی" مفیدتر باشد چرا که این کارها اغلب به این نام انجام می‌شود.

♈️در سال‌های اخیر فقه سنتی مورد طعن بسیاری قرار گرفته است، اما اگر به نقش تاریخی آن توجه کنیم، به رغم عیوبش، می‌توان جلوه‌های پررنگی از "دفاع از حقوق و آزادی‌های فردی" در مقابل تعرض دولت‌ها به این حیطه را هم در آن مشاهده کرد.

♈️در واقع فقه سنتی در روند تاریخی خود، در حفظ حریم مالکیت فردی و تحریم تعرض حکومت‌ها به آن محکم و استوار بوده است. حوزۀ شخصی و فردی را از حوزۀ عمومی جدا می‌کرده و قائل به سرک کشیدن در زندگی شخصی افراد نبوده است. اصل را بر ظاهر می‌گذاشته و کنجکاوی در عقاید باطنی افراد بخصوص تفتیش عقیده را ممنوع می‌دانسته است.

♈️تجسس در زندگی شخصی افراد برای کشف هر نوع باصطلاح "فسق و فجور" را گناه می‌دانسته و به شدت از آن منع می‌کرده است.

♈️متأسفانه در برداشت‌های بنیادگرایانۀ دوران معاصر از اسلام، "فقه سنتی" هم یکی از قربانیان آن شده است چرا که بنیادگرایان "سنت" را به خدمت قدرت سیاسی در می‌آورند و با این نگاه، تمام بنیان‌های حامی حقوق فردی آن را منهدم می‌کنند.

♈️در جمهوری اسلامی البته "حفظ حریم خصوصی افراد" حداقل در حد اعلام لفظی آن، به رسمیت شناخته شده است. منظور از حفظ حریم شخصی، ممنوعیت ورود دستگاه‌های حکومتی به حوزۀ زندگی شخصی شهروندان است یعنی یک ارگان حکومتی حق ورود به منزل شخصی افراد برای کشف هر نوع "گناه" را ندارد.

♈️به عبارت دیگر، طبق این قاعده، شهروندان آزادند که در چهاردیواری منزل خود، مثلاً روزه‌خواری کنند، مسکرات بنوشند و یا نزد "نامحرم" کشف حجاب کنند و احدی حق تجسس و تعرض به آنها را ندارد.

♈️حال پرسش این است که آیا این اصل فقط شامل اعضای یک خانواده می‌شود یا مهمانان آنان را هم در برمی‌گیرد؟ اگر شامل میهمانان نمی‌شود آیا باید جلوی هر منزل شخصی، مأمورانی را برگماشت تا آمد و شد مهمانان آن خانه را به ظنِ احتمال "فسق و فجور" کنترل کنند؟ اگر چنین باشد پس دیگر حفظ حریم شخصی افراد چه معنایی دارد؟ اما اگر حفظ حریم شخصی خانواده، شامل مهمانان هم می‌شود، آیا تعداد آنها دیگر محلی از اعراب دارد؟

♈️با این حساب، تجسس و تعرض به مهمانی‌های خصوصی و دستگیری مهمانان، طبق فقه سنتی چگونه قابل توجیه است؟ اگر بحث مزاحمتِ صوتی برای همسایگان مطرح باشد قاعدتاً می‌توان با یک تذکر تلفنی رفع مزاحمت کرد نه اینکه با یورش به منزل اشخاص و اقدام به بازداشت و پلمپ، سبب تشویش و ناامنی ذهنی جامعه شد! اگر هم موضوع امر به معروف و نهی از منکر در میان باشد، آن هم که به قول مرحوم استاد مطهری شامل مداخله در چاردیواری افراد نمی‌شود.

♈️در همین زمینه مرحوم مطهری می‌گوید:
"چه جرمها وجنایتها که به این نام نشد! و چه منکرات شنیع که به نام نهی از منکر واقع نشد! داستانها دراین زمینه هم شنیده‌ایم ومی‌دانیم.
می‌گویند در زمان ریاست مرحوم آقا نجفی اصفهانی یک روز عده‌ای که نام طلبه روی خود گذاشته بودندولی طلبه واقعی نبودند(طلاب واقعی همیشه از این گونه اعمال وماجراها خود را دورنگه می‌داشتند) درحالیکه نفس می‏زدند ویک دایره شکسته ویک دمبک شکسته دردست داشتند آمدندبه منزل مرحوم آقا نجفی. ایشان پرسیدندچه خبر است؟ ازکجا می‌آیید؟ اینها چیست دردست شما؟

♈️گفتند در مدرسه بودیم که به ما اطلاع دادند در چندین خانه آن طرف مدرسه مجلس‏ عروسی است ودرآنجا دایره ودمبک می‏زنند. ازپشت بام مدرسه از روی بامهای خانه‌ها ازاین پشت بام به آن پشت بام رفتیم تابه آن خانه رسیدیم. داخل آن خانه شدیم ومردم را زدیم ودایره و دمبک آنها راشکستیم.

♈️ یکی ازآنها جلوآمد وگفت:
من خودم رفتم جلوسیلی محکمی به گوش عروس زدم. مرحوم آقا نجفی گفت:
حقیقتاًنهی از منکرهم همین است که شماکردید! چندین منکربه نام نهی ازمنکر مرتکب شدید: اولاً مجلس عروسی بوده. ثانیاًشماحق تجسس نداشته‏اید. ثالثاًشماچه حق داشته‌‏اید ا پشت بامهای مردم بروید؟ رابعاًکی به شما اجازه داده؟"

♈️تازه این آقانجفی از روحانیون سختگیر و متعصب ومشروعه‌خواه ومخالف مشروطه هم بوده است!

#پارتی_شبانه
#مرتضی_مطهری
#فقه_سنتی

#عضویت_در_کانال
👇👇👇
@sedayeslahat
🔴🔴🔴از مطهری تا مصباح

#احمد_زیدآبادی؛

مرحوم شیخ مرتضی مطهری در شمار روحانیونی بود که پایی در روشنفکری هم داشت. منظور از روشنفکری، اصالت دادن به عقل در فهم و تبیین پدیده‌ها و همراهی با پاره‌ای دستاوردهای انسانی عصر مدرن است.
در آثارِ آن مرحوم البته می‌توان جلوه‌هایی از اصرار بر وجود "قرائتی ناب" از اسلام نیز پیدا کرد؛ قرائتی که تلویحاً شخص خود را نماینده و سخنگوی آن می‌دانست و برخی دیگر از قرائت‌ها را "التقاطی" معرفی می‌کرد. این در حالی بود که قرائتِ مورد نظر خودش به دلیل آمیختگی به فلسفه و عرفان و نقد برخی مأثورات دینی، از نظر برخی از متشرعان ظاهرگرا و یا تفکیک‌گرا "التقاطی" محسوب می‌شد.
به نظرم آنچه استاد مطهری را به سمت سطحی از جزمیت در قرائت دینی سوق داد، ماجرای تغییر ایدئولوژی برخی سران سازمان مجاهدین خلق در سال 54 بود. آن ماجرا در روند تحولات فکری بخصوص فکر دینی در ایران، از جهاتی اثرات بسیار مخربی در پی داشت و روحانیون را نسبت به روش‌های نو در شناخت اسلام بسیار بدبین و حساس کرد.
مقایسه‌ای بین آراء مرحوم مطهری در قبل و بعد از "ضربۀ 54" میزان تأثیرپذیری او را از این حادثه به روشنی نشان می‌دهد.
با این همه، مرحوم استاد مطهری در تبیین روزآمدتر مفاهیمی چون آزادی، عدالت و دینداری، سدهای فهم قشری و سنتی از اسلام را در هم شکست و در برخی آثار خود تا مرز همراهی با الگوهای سوسیال دمکراسی و لیبرال دمکراسی هم پیش رفت.
از این رو، اگر تمامیت آثار او مبنای حکومتداری پس از انقلاب قرار می‌گرفت، جامعۀ ایرانی با تجربه‌ای بسیار معتدل‌تر و آزادتر و عادلانه‌تر از یک حکومت دینی روبرو می‌شد. متأسفانه در سطح رسمی با آثار مرحوم مطهری کاملاً گزینشی برخورد شد به گونه‌ای که آراء روزآمدتر او به کلی نادیده گرفته شد و در عوض برخی آراء سختگیرانۀ وی، مورد تبلیغ و ترویج قرار گرفت.
مطهری که در دهۀ نخست حیات جمهوری اسلامی به عنوان "ایدئولوگ" جمهوری اسلامی معرفی می‌شد، در دهۀ دوم و پس از آن، آرام آرام به فراموشی سپرده شد و به جای او شیخ محمد تقی مصباح یزدی عنوان فوق را به دست آورد. مصباح یزدی نیز مدافع سرسخت "قرائت ناب" از اسلام بود؛ اما قرائت نابِ مورد نظر او، با "قرائت نابِ" مرحوم مطهری که از آزاداندیشی و روزآمدی بهره‌ای بزرگ نصیب برده بود، شباهتی نداشت. مصباح بدبختانه تفسیری بنیادگرایانه و جزم از اسلام ارائه کرد که منشأ بسیاری از مشکلات جامعۀ امروز ایران شد.

#مرتضی_مطهری
#مصباح_یزدی
#قرائت_ناب
#ایدئولوگ

#عضویت_در_کانال
👇👇👇
@sedayeslahat
🔴🔴🔴رسانه و فکت و زهرماری و باقی قضایا!

#احمد_زیدآبادی:

فلسفۀ وجودی "رسانه" آگاهی‌بخشی صحیح و دقیق به مخاطب در مورد موضوعاتی است که از چشم او دور مانده است.
اما همانطور که اغلب پدیده‌ها در دنیای کنونی از فلسفۀ وجودی خود تهی شده و یا عکس آن عمل می‌کنند، بسیاری از رسانه‌ها نیز به همین بلا دچار شده‌اند.
به واقع "رسانه" نیز در دنیای ما بلازده شده است زیرا به طور وسیعی برای پخش اطلاعات غلط و گمراه کننده و عملاً به عنوان ابزاری برای توزیع جهالت به کار گرفته می‌شود.
از همین رو، بزرگترین هنر مخاطبِ امروز، دنبال کردن جدی و پیگیر خبرها و گزارش‌ها نیست؛ بلکه شناخت انواع خبرها و رسانه‌ها از یکدیگر است.
اگر مخاطبی نتواند خبر دقیق و غیردقیق و رسانۀ نشردهندۀ هر یک از آنها را از یکدیگر تمیز دهد، تمام سعی و تلاشش برای پیگیری خبرها نه فقط بیهوده که افتادن در وادی گمراهی خواهد بود.
این را بارها نوشته‌ام، اما به قولِ معلم دورۀ دبیرستانم "چه فایده؟ کسی که گوش نمی‌گیره!" چرا؟ چون بسیاری از آدمیزادگان، خودشان علاقه‌ای به اطلاعات صحیح و دقیقِ مغایر امیال و علایق خود ندارند! این دسته از افراد، واقعیت را فقط در قالبِ همسویی با امیال خود می‌پسندند و به واقع آنهایند که رسانه‌ها را به سمت توزیع جهل هدایت می‌کنند. چگونه؟ رسانه برای بقای خود نیاز به انبوه مخاطب دارد وگرنه ورشکسته یا شکست خورده به حساب می‌آید. بنابراین، رسانه برای جذب مخاطب مجبور به رعایت علایق و سلایق مخاطبان است. حال اگر مخاطب به هر دلیلی از واقعیتِ تلخ رویگردان شده باشد، خواهان تبلور رؤیاهای شیرین خود در اخبار رسانه است. رسانه هم به تدریج از خیر بازتاب واقعیات تلخ می‌گذرد و رؤیاهای شیرین مخاطب را به عنوان خبر و فکت به خورد او می‌دهد!
این وضعیت بغرنج چند پیامد دارد. اول، امر را هم بر رسانه و هم بر مخاطبِ آن مشتبه می‌کند به طوری که اولی پس از مدتی واقعاً تصور می‌کند که واقعیات را بازتاب می‌دهد و بنابراین، بین او و فکت‌ها بیگانگی به وجود می‌آید و دومی هم با واقعی فرض کردن خبرهای بی‌پایه بر همان اساس فهم و تحلیل و عمل می‌کند و سبب‌ساز رویدادهای ناخوشایندی برای خودش می‌شود.
پیامد مهلک‌تر اما دچار شدن رسانۀ حرفه‌ای و متعهد به فکت‌ها، به این بلیه است. این نوع رسانه هم برای آنکه از قافله به کلی عقب نماند و یا مخاطبش را به کلی از دست ندهد و یا متهم به محافظه‌کاری نشود، به قول مرحوم مطهری، ابتدا اندکی "زهرماری" قاطی اخبارش می‌کند تا برای مخاطبِ گریزان از واقعیت دلپسندتر شود! سپس وقتی بازار "زهرماری‌ها" را داغ و جذاب دید، غلظت آنها را روز به روز بیشتر می‌کند تا اینکه سرانجام خودش نیز به رسانۀ توزیع کنندۀ جهالت تبدیل می‌شود. در این میان، بزرگترین زیانکار، مخاطبِ علاقمند به دریافت اطلاعات صحیح و دقیق است. چنین مخاطبی که میلی به شیره مالیدن بر سر خود ندارد، طبعاً می‌کوشد تا از جاذبۀ خبرهای نادرست برکنار بماند. او اما پس از مدتی بدون آنکه بداند در محاصرۀ انبوه خبرها و گزارش‌های بیگانه با واقعیت قرار می‌گیرد و امکان تمایز بین خبر صحیح از ناصحیح و دقیق از نادقیق را از دست می‌دهد!
شاید در پاسخ همۀ این حرف‌ها گفته شود که چسبیدن به فکت‌ها مربوط به دنیای اصطلاحاً مدرن است و اکنون ما در دوران پسامدرن به سر می‌بریم، دوره‌ای که فکت‌ها و واقعیت‌ها نیز بر مبنای تمایل افراد تأویل و تفسیر و حتی تولید می‌شوند! با تأویل و تفسیرش خیلی مشکلی ندارم اما تولیدش از زیست-جهان ذهنی کنونی ما چیزی باقی نمی‌گذارد.
به نظر من تا زمانی که آب همچنان در دمای صد درجۀ سانتیگراد در ارتفاع هم‌سطح دریای آزاد به جوش می‌آید، نمی‌توان از قید و بند فکت‌ها به کلی خلاص شد و روزی که احیاناً بتوان از آنها به کلی خلاص شد، نظم دنیا و معنای زندگی و نوع روابط آدم ها دیگر آنی نخواهد بود که اکنون درک می‌شود.

#رسانه
#توزیع_جهالت
#مخاطب
#مرتضی_مطهری

#عضویت_در_کانال
👇👇👇
@sedayeslahat