"صدای ملّت"
8.15K subscribers
142K photos
69.3K videos
162 files
4.24K links

ولاتلبسوا الحق‌ بالباطل‌ و تکتموا‌ الحق‌ وانتم‌تعلمون‌. حق را با باطل در نیامیزید، حقیقت را که خود می‌دانید پنهان نکنید.

@sedayeslahat
Download Telegram
📚 اصطلاحات و #واژگان_سیاسی

💢 #دیکتاتوری_شرقی 💢

🔹 به نوع خاصی از حکومتهای استبدادی گفته می‌شود که با تعریف معمول دیکتاتوری تطابق ندارد.

🔸 از آنجاکه این سیستم بیشتر در کشورهای شرقی یا آسیایی موجود بوده و هست دیکتاتوری شرقی یا شیوه تولید آسیایی به آن اطلاق شده‌است.

🔹برخلاف تعریف دیکتاتوری در این نوع #طبقه_اشراف استقلال نداشته و شاه یا رئیس حکومت اشراف را می‌تواند تغییر دهد و یا حتی به قتل برساند. در حالیکه در تعریف دیکتاتوری قشر اشراف شاه را مورد حمایت قرار می‌دهند.

🔸در سیستم دیکتاتوری شرقی معمولاً با تغییر سلسله و یا حتی شاه طبقه اشراف هم تغییر می‌کنند.

#مارکس در یک سلسله آثار خود شیوه تولید آسیایی و جامعه کهن آسیایی را مورد تحلیل قرار می‌دهد و از آن جمله می‌نویسد:

«شرایط اقلیمی، وضع زمین، فضای عظیم، بیابانی که از صحرای آفریقا از طریق عربستان و ایران و هندوستان و تاتارستان، تا ارتفاعات فلات آسیا ممتد است سیستم آبیاری مصنوعی را به کمک ترعه‌ها و تأسیسات آبیاری، پایه زراعت شرقی کرده‌است.» و «ضرورت بدیهی استفاده صرفه جویانه از آب... در شرق ناگزیر مداخله قدرت متمرکز دولت را می‌طلبد. منشأ آن وظیفه اقتصادی یعنی به ویژه وظیفه سازمان دادن امور عمومی که دولت‌های آسیایی مجبور بودند اجراء کنند، از همین جاست».

❇️ علت اصلی این نامگذاری #وضعیت_آب در این مناطق است.

🔻 آب در مشرق زمین بسیار کمتر از مغرب یافت می‌شود، بر این اساس جمعیت در این مناطق به طور متمرکز گسترش یافته‌است.
به عبارت دیگر #کمبود_منابع_آب باعث شده هرجا آبی کشف شده بلافاصله مردم به آنجا هجوم آورده و آبادی تشکیل دهند و مدام این آبادی گسترش یابد. نتیجهٔ این روند این شد که مراکز جمعیتی در این مناطق بر محور آب متمرکز شوند بر خلاف غرب خصوصاً اروپا که شاهد فاصلهٔ زیاد کانونهای جمعیتی هستیم زیرا آب وجود داشته‌است.
🔻نکتهٔ مهم دیگر اینکه چون آب نایاب و در اعماق زمین یافت می‌شد نیاز به حفر چاه و قنات و... بوده‌است. از آنجاکه مخارج این نوع عملیاتها از عهده کشاورزان ساده بر نمی‌آمده‌است، به ناچار به پادشاه و یا هر صاحب قدرت و ثروتی رجوع می‌کردند واین روند زمینه ساز وابستگی مردم به این قدرت می‌شد و نتیجهٔ آن ایجاد شرایط مناسب برای حکومتهای استبدادی می‌شد. حکومت استبدادی که پایهٔ اصلی آن احتیاج مردم به آب و مشخصهٔ بارز آن وسعت قلمروی آنها به خاطر سرزمینهای وسیع و جمعیتهای متمرکز که به راحتی قابل اعمال حاکمیت بودند.گرچه به مرور زمان از لحاظ انسان‌شناسی تا حدی پایه‌های نظریه استبداد شرقی و تاثیر آن بر رفتار مردمان شرق دچار تزلزل شد.



به "صدای اصلاحات"بپیوندید👇👇👇

@sedayeslahat
"منشاء آگاهی انسان"

انسانها در تولید اجتماعی وجود خویش به گونه یی ناگزیر به روابط معینی وارد میشوند
که مستقل از خواست و ارادهٔ آنهاست. این روابط را مناسبات تولیدی میخوانیم که منطبق اند بامرحلهٔ معینی از تکامل نیرو های مادی تولیدی آنها. کُلیت این مناسبات تولیدی سازندهٔ ساختار اقتصادی جامعه است، که مبنای راستینی است که روی آن فراساختار حقوقی و سیاسی استوارمیشود، و به این فراساختار شکلهای معینی از آگاهی اجتماعی مرتبط میشوند. شیوهٔ تولید زندگی مادی فراشد کُلی زندگی اجتماعی، سیاسی و اندیشگرانه را مشروط {تعیین} میکند. این آگاهی انسانها نیست که وجود آنها را تعیین میکند، بلکه وجود اجتماعی آنهاست که آگاهی آنها را تعیین میکند.

#مارکس
پرولتاریا

📝پرولتاریا طبقه است از جامعه که هزینه زندگانی خود را منحصراً از فروش نیروی کارخود بدست می آورد نه از منافع یک سرمایه ،یعنی آن طبقه که خوشی و درد،زندگی و مرگ و تمامی افراد آن مربوط می باشد به وجود کار ، پرولتاریا «مولد ارزش» به شمار می‌رود اما سهمی از «ارزش» و «سود» نمی‌برد. مارکس تقابل این طبقه با بورژوازی را طبیعت تاریخ برمی‌شمرد.

#علوم_سیاسی
#پرولتاریا
#اصطلاح_شناسی
#مارکس

#عضویت_در_کانال
👇👇👇
@sedayeslahat
پرولتاریا

🔹 پرولتاریا، اولین بار در امپراتوری روم، در قرن ششم پیش از میلاد، پدیدار شد. در آن زمان به موجب قانون، زمین‌داران و دیگر طبقات می‌بایست با پرداخت مالیات یا خدمت سربازی به دولت خدمت کنند، آنان که چیزی نداشتند تا به دولت بپردازند، می‌بایست فرزندان خود را به خدمت دولت بفرستند.

🔹 این کلمه در سدهٔ دوم مسیحی ناپدید شد و در سده‌های پانزدهم و شانزدهم به معنای مردمی که زمین خود را از کف داده و تنها با نیروی کار خود می‌زیند، به کار رفت. اما در سدهٔ نوزدهم نویسندگان سوسیالیست مانند سیسموندی، کابه، لویی بلان و پرودون آن را دوباره به کار بردند، و کسی که آن را رواج عام بخشید یک نویسندهٔ اجتماعی آلمانی به نام لورنتز فن اشتاین (Lorenz von Stein) بود.

🔹 مارکس در کتاب «مانیفست کمونیست» (۱۸۴۸)تعریفی از پرولتاریا به دست می‌دهد: «مقصود از پرولتاریا طبقهٔ کارگران مزدور جدیدی است که مالک هیچ وسیلهٔ تولیدی نیست و نیروی کار خود رابرای تأمین زندگی می‌فروشد.»

🔹 پرولتاریا طبقه است از جامعه که هزینه زندگانی خود را منحصراً از فروش نیروی کارخود بدست می آورد نه از منافع یک سرمایه ،یعنی آن طبقه که خوشی و درد،زندگی و مرگ و تمامی افراد آن مربوط می باشد به وجود کار ، پرولتاریا «مولد ارزش» به شمار می‌رود اما سهمی از «ارزش» و «سود» نمی‌برد. مارکس تقابل این طبقه با بورژوازی را طبیعت تاریخ برمی‌شمرد.

🔺مارکس و انگلس پرولتاریا را تنها به معنای کارگران تهیدست صنعتی بکار می‌بردند، ولی در جریان انقلاب روسیه و به ویژه انقلاب چین که تکیه گاه عمدهٔ آن دهقانان بی زمین و تهیدست بود، مفهوم «پرولتاریای دهقانی» به عنوان نیروی متحد «پرولتاری صنعتی» پدید آمد و جنبش‌های انقلابی در جهان سوم، با نبود پرولتاریای صنعتی، تکیه‌گاه اصلی خود را «پرولتاریای دهقانی» قرار دادند.

🔹 از دیدگاه مارکسیسم، پرولتاریا و بورژوازی در منصب‌های ضد هم قرار دارند چون (برای مثال) در حالی که کارگران کارخانه‌ها ناخودآگاه تمایل زیادی به افزایش حقوق دارند، صاحبان آنها برعکس دوست دارند حقوق پرداختی کارگران تا جای ممکن پایین باشد.


#آموزش_سیاسی
#علوم_سیاسی
#پرولتاریا
#مارکس

#عضویت_در_کانال
👇👇👇
@sedayeslahat
📝📝آینده ایران: دولت یک‌دست، سری که به بدن وصل نیست!

کمال اطهاری

♈️مارکس می‌گفت بورژوازی هرآن چه را که سفت و سخت است دود می‌کند و به هوا می‌فرستد، و امر مقدس را نامقدس می‌گرداند. دولت‌های یک‌دست انحصارطلب نیز چنین‌اند. اما اگر بورژوازی امتیازات مقدس فئودالی و پیش‌داوری‌ها را برای نیل به انقلاب پیاپی در تولید به‌دور می‌ریزد، و برای نوآوری «هرآن چه که به تازگی شکل گرفته است را پیش از آن که قوام گیرد» کنار می‌گذارد؛ دولت‌های یک‌دست انحصارطلب برای کسب امتیازات فئودالی و مقابله با نوآوری، اصول توسعه را دود می‌کنند و به هوا می‌فرستند. این دولت‌ها که همه چیز را بنا به باور محدود خود پیش‌داوری می‌کنند، و معیار اصلی این داوری تنها تثبیت قدرت و ثروت انحصاری آنها است؛ امور مقدس انقلاب، آزادی و عدالت و نوآوری را به‌دور می‌ریزند، و به جای آنها انجماد و انقیاد فرهنگی، فقر، تبعیض، رانت و فساد را می‌نشانند.

♈️ نوآوری و انقلاب پیاپی در تولید در جامعه‌ی مدنی صورت می‌گیرد، نه در دیوان‌سالاری دولت. به قول ماکس وبر، دیوان‌سالاری دولت فقط می‌تواند قفس آهنین عقلانیت ابزاری، یا خردورزی محدودی را سازد؛ و تنها امیدی که به آن می‌توان داشت شایسته‌سالاری است. ازین‌رو دولت هرچه یک‌دست‌تر گردد، عقلانیتش محدودتر گشته و اگر هم شایسته‌سالاری می‌داشته، جای خود را به فساد‌سالاری می‌دهد.

♈️در مقابل هرچه جامعه‌ی مدنی قوی‌تر گردد، به مدد عقلانیت ارتباطی، خلاقیت و نوآوری بیشتر شده و راه توسعه هموارتر و پیمودنش سریع‌تر و کم‌رنج‌تر می‌شود. در واقع دولت‌های یک‌دست در نهایت خود را در قفسی آهنین زندانی می‌کنند، و هرچه بگذرد از خرد و توانایی‌شان کاسته می‌شود. تجربه‌ی تاریخی اردوگاه سوسیالیسم واقعا موجود، که در اوج قدرتش فروپاشید و ناموجود شد؛ و بقای نظام کاپیتالیستی، به‌رغم همه‌ی درد و رنجی که برای جوامع بشری داشته است، نشان می‌دهد که انسان نوآوری و انقلاب پیاپی در تولید را برای تحقق آزادی و عدالت، کارآمدتر و نویدبخش‌تر از انحصارِ دولت‌های یک‌دست می‌داند، و البته نه خودِ بورژوازی را!

♈️به قول آنتونیو گرامشی، در جوامع پیشرفته‌ی مدرن، دولت یک‌پارچه یا مدغم (integral state) است، بدین معنا که جامعه‌ی سیاسی و جامعه‌ی مدنی یک‌پارچه شده‌اند. رهبران در دولت یک‌پارچه، هژمونی را نه به معنای رهبری، بلکه به معنای راهبری امور اعمال می‌کنند.

♈️اما در دولت یک‌دست، رهبران در پیِ دیکته‌ی همه‌ی امور هستند. در دولت یک‌پارچه، هژمونی با اقناع و اقتدار اعمال می‌شود، اما در دولت یک‌دست تنها با اقتدار. دولت یک‌پارچه، طبقات و اقشار اصلی جامعه مدنی را قانع کرده است که منافع آنها را بطور منصفانه تامین خواهد کرد، که این به معنای اجازه یافتن برای راهبری منافع آنها در یک «بلوک تاریخی» است. با استفاده از مارکس باید گفت، دولت به مثابه سامانده امر عمومی، تا وقتی وجود خواهد داشت که امر خصوصی یا جامعه‌ی مدنی وجود داشته باشد، و هنگامی قوی خواهد شد و خواهد ماند که جامعه‌ی مدنی قوی باشد و بماند.

🔰متن کامل در instant view:

https://bit.ly/3yFhE0O

#مارکس
#بیسمارک
#آینده‌ی_ایران
#کمال_اطهاری
#دولت_یکدست
#انتونیو_گرامشی


#عضویت_در_کانال
👇👇👇
@sedayeslahat
🔴🔴🔴جهان خمیرِ بازی نیست!

#احمد_زیدآبادی:

در ایام زندان گاهی مشکلی در بند پیش می‌آمد که حل آن فقط از طریق گفتگو با رئیس زندان ممکن می‌شد.
راه گفتگو با رئیس زندان بسته نبود و پس از درخواست ملاقات با وی، انجام می‌گرفت.
برخی دوستانِ زندانی به محض روبرو شدن با رئیس زندان، درخواست خود را مطرح می‌کردند و با لحنی آمرانه به او می‌گفتند که اگر درخواست‌شان را فوری قبول نکند آنها هم چنین و چنان خواهند کرد!
رئیس زندان هم اگر از کوره در نمی‌رفت، لحنی استهزاءآمیز به خود می‌گرفت و خطاب به آنها می‌گفت؛ اگر شما اینقدر قدرت دارید، چرا زندانتان کرده‌اند؟
حالا دولت بلژیک به دلایل امنیتی و غیرامنیتی تصمیم به تصویب لایحه‌ای در مجلس آن کشور برای "تبادل مجرمان" با برخی از کشورها از جمله ایران گرفته است. برخی نیروهای مخالف جمهوری اسلامی که از این تصمیم خشمگین شده‌اند؛ با زبانی دستوری و آمرانه و به کارگیری عباراتی تند و درشت و بعضاً تهدیدآمیز علیه دولت بلژیک، در صدد منصرف کردن دولت بلژیک از این تصمیم برآمده‌اند.
قاعدتاً دولت بلژیک می‌تواند به آنها بگوید که گوشش برای شنیدن تمام استدلالات و احتجاجات‌شان در بارۀ عواقب تصویب لایحه، باز است، اما اگر آنها این همه قدرت در خود می‌بینند که نه فقط با بلژیک بلکه با بیشتر کشورهای اروپایی با درشت‌گویی و زبان تهدید سخن بگویند و از این طریق آنها را به انجام کاری وادار سازند یا مانع انجام کاری از سوی آنها شوند؛ پس چرا خودشان در تبعید به سر می‌برند؟
از زمانی که مارکسِ مرحوم گفته است: "فلاسفه تاکنون به تفسیر چهان پرداخته‌اند حال آنکه مسئله تغییر جهان است" عده‌ای در میان نحله‌های مختلف فکری و سیاسی، واقعاً باورشان شده است که جهان به مثابۀ "خمیر بازی" در دست آنهاست و هر لحظه می‌توان آن را به شکل دلخواه خود در آورد!
بدبختانه ما ایرانیان از مقام‌های جمهوری اسلامی گرفته تا برخی اصلاح‌طلبان و بسیاری از نیروهای حامی براندازی، نه فقط به دنیا مانند خمیر بازی می‌نگریم، بلکه در موردِ شکل و شمایل و ماهیت آن نیز دچار خیال‌پردازی شده‌ایم.
دنیا خارج از ذهنیت ما قوانین و قواعد خود را دارد، گو اینکه ذهنیت ما هم به سهم خود بر آن اثر می‌گذارد.
به نظرم در این دنیا رحمت خداوند شامل کسانی می‌شود که دامنۀ تغییرپذیری و تغییرناپذیری جهان را در یابند و از میزان قدرت و اثرگذاری خود در این زمینه آگاه باشند.
نیروهای خیال‌پرور گاهی با یک موفقیت اتفاقی که ناشی از تأثیر هزاران عاملِ خارج از اراده و کنترل آنها بوده است، واقعاً احساسِ رام کردنِ اسب سرکش سرنوشت را پیدا می‌کنند و با این توهم، بی‌محابا می‌تازند. سرنوشت اما اسب رامی نیست، بلکه دیوانه‌ای است تیغ در دست که در کوره راه زندگی هر رّد پایی را نفیرکشان دنبال می‌کند.

#دولت_بلژیک
#اپوزیسیون
#مارکس
#سرنوشت

#عضویت_در_کانال
👇👇👇
@sedayeslahat