✅بهرهگیری از ترانه
#بهار از همه رسانههای فرهنگی موجود در زمان خود بهره میگرفت تا پیامهای انسانی خود را به جامعه ابلاغ کند. حتی به سراغ #موسیقی و #ترانه رفته بود. تصنیف یا ترانه در زمان او در میان ادیبان ارج و قربی نداشت و پرداختن به آن دون شانشان به شمار می رفت.حتی #ایرج برای خوار کردن #عارف، او را تصنیفساز خطاب میکند.
در حالیکه با توجه به انبوه گسترده مخاطبان رسانه با ارزشی تلقی میشود و برخی از آهنگسازان دوره مشروطیت چون درویش خان، رکنالدین خان و حسامالسلطنه مراد، و مرتضی نی داوود شماری ترانه پدید آوردند که #مرغ_سحر در صدر آنها نشسته است.
در دیوان دو جلدی بهار متن چهارده ترانه چاپ شده ولی بیتردید تعداد ترانههای او بیش از اینهاست که همه آنها را میتوان وطنیه به شمار آورد. بهار نیز چون عارف در همه شعرها و ترانهها یا دست کم مصراعی از آنها به یاد وطن میافتد. بزرگ ترین وطنیه بهار #به_یاد_وطن نام دارد که در آن به همه گوشههای تاریخ ایران سرک کشیده، از پیروزیها شادمان و از شکستها اندوهگین شده است.
در یاد وطن، #لِزنیه نیز نام دارد چرا که آنرا در آسایشگاه مسلولین در دهکده لزن در سویس سروده است. در این قصیده بلند #بهار دیروز و امروز ایران را به رویارویی با یکدیگر میکشاند:
امروز چه کردیم که در صورت و معنا/ دادیم ز کف تربیت سر و عَلَن را/
ایران بود آن چشمه صافی که به تدریج/ بگرفته لجن تا گلو و زیر و ذقن را/
یارب تو نگهبان دل اهل وطن باش/ کامید به ایشان بود ایران کهن را/
و اما در میان ترانههای وطنی نیروی ذوق و شوق آهنگسازانی چون #درویش_خان سبب پدید آمدن شش وطنیه موسیقیائی شده است:
مرغ سحر، بهار دلکش، ز من نگارم خبر ندارد و عروس گلها (در جریان رفع حجاب)، و باد خزان شهرت بیشتری یافته است.
بازگردیم به مرغ سحر که تاثیرگذارترین ترانه تمثیلی- سیاسی بهار به شمار میرود. پس از حدود نود سال که از عمرش میگذرد هنوز نیروی تسخیر خود را حفظ کرده است. مرغ سحر را شمار زیادی از خوانندگان در تنظیمهای مختلف خواندهاند ولی نخستین خواننده آن بر خلاف نظر رایج نه #قمرالملوک_وزیری که #ایرانالدوله_هلن بوده است. عدهای انگیزه سرودن آنرا تاثیر جنبش مشروطیت عنوان کردهاند. عدهای دیگر ولی آن را در مخالفت با دیکتاتوری رضا شاهی تلقی میکنند.
نکته دیگری در مورد مرغ سحر باقی مانده و آن روایتیست از خود #بهار. بهار گفته که در متن ترانه ابتدا سروده است:
شام تاریک من را سحر کن/ ولی یک شب شنیده است که رهگذری در کوچه به جای آن میگوید، شام تاریک ما را سحر کن
او هم متن را به همین شکل شنیده و اصلاح کرده است. در اجراهای بعدی ترانه، منها به ما تبدیل شده است.
گفتنی است که بند دوم مرغ سحر یک مانیفست تند و تیز سیاسی است:
عمر حقیقت به سر شد/ عهد و وفا بیثمر شد/ ناله عاشق ناز معشوق بی اثر شد/
راستی و مهر و محبت فسانه شد/ قول و شرافت همگی از میانه شد/
از پی دزدی وطن و دین بهانه شد/ دیده تر شد/
ظلم مالک جور ارباب/ زارع از غم گشته بیتاب/
ساغر اغنیا پر می ناب/ جام ما پر ز خون جگر شد/
یکی از ترانههای #بهار که در دیوان او آمده، ای چرخ نام دارد. این همان ترانه انقلابی #عارف_قزوینی است با مطلع از خون جوانان وطن. یادمان آمد که این ترانه از همان آغاز مشروطیت مورد اختلاف بهار و عارف بوده است. هر یک دیگری را به سرقت ادبی متهم میکردند. آخر هم روشن نشد که حق با کی است.
@sedayeslahat
#بهار از همه رسانههای فرهنگی موجود در زمان خود بهره میگرفت تا پیامهای انسانی خود را به جامعه ابلاغ کند. حتی به سراغ #موسیقی و #ترانه رفته بود. تصنیف یا ترانه در زمان او در میان ادیبان ارج و قربی نداشت و پرداختن به آن دون شانشان به شمار می رفت.حتی #ایرج برای خوار کردن #عارف، او را تصنیفساز خطاب میکند.
در حالیکه با توجه به انبوه گسترده مخاطبان رسانه با ارزشی تلقی میشود و برخی از آهنگسازان دوره مشروطیت چون درویش خان، رکنالدین خان و حسامالسلطنه مراد، و مرتضی نی داوود شماری ترانه پدید آوردند که #مرغ_سحر در صدر آنها نشسته است.
در دیوان دو جلدی بهار متن چهارده ترانه چاپ شده ولی بیتردید تعداد ترانههای او بیش از اینهاست که همه آنها را میتوان وطنیه به شمار آورد. بهار نیز چون عارف در همه شعرها و ترانهها یا دست کم مصراعی از آنها به یاد وطن میافتد. بزرگ ترین وطنیه بهار #به_یاد_وطن نام دارد که در آن به همه گوشههای تاریخ ایران سرک کشیده، از پیروزیها شادمان و از شکستها اندوهگین شده است.
در یاد وطن، #لِزنیه نیز نام دارد چرا که آنرا در آسایشگاه مسلولین در دهکده لزن در سویس سروده است. در این قصیده بلند #بهار دیروز و امروز ایران را به رویارویی با یکدیگر میکشاند:
امروز چه کردیم که در صورت و معنا/ دادیم ز کف تربیت سر و عَلَن را/
ایران بود آن چشمه صافی که به تدریج/ بگرفته لجن تا گلو و زیر و ذقن را/
یارب تو نگهبان دل اهل وطن باش/ کامید به ایشان بود ایران کهن را/
و اما در میان ترانههای وطنی نیروی ذوق و شوق آهنگسازانی چون #درویش_خان سبب پدید آمدن شش وطنیه موسیقیائی شده است:
مرغ سحر، بهار دلکش، ز من نگارم خبر ندارد و عروس گلها (در جریان رفع حجاب)، و باد خزان شهرت بیشتری یافته است.
بازگردیم به مرغ سحر که تاثیرگذارترین ترانه تمثیلی- سیاسی بهار به شمار میرود. پس از حدود نود سال که از عمرش میگذرد هنوز نیروی تسخیر خود را حفظ کرده است. مرغ سحر را شمار زیادی از خوانندگان در تنظیمهای مختلف خواندهاند ولی نخستین خواننده آن بر خلاف نظر رایج نه #قمرالملوک_وزیری که #ایرانالدوله_هلن بوده است. عدهای انگیزه سرودن آنرا تاثیر جنبش مشروطیت عنوان کردهاند. عدهای دیگر ولی آن را در مخالفت با دیکتاتوری رضا شاهی تلقی میکنند.
نکته دیگری در مورد مرغ سحر باقی مانده و آن روایتیست از خود #بهار. بهار گفته که در متن ترانه ابتدا سروده است:
شام تاریک من را سحر کن/ ولی یک شب شنیده است که رهگذری در کوچه به جای آن میگوید، شام تاریک ما را سحر کن
او هم متن را به همین شکل شنیده و اصلاح کرده است. در اجراهای بعدی ترانه، منها به ما تبدیل شده است.
گفتنی است که بند دوم مرغ سحر یک مانیفست تند و تیز سیاسی است:
عمر حقیقت به سر شد/ عهد و وفا بیثمر شد/ ناله عاشق ناز معشوق بی اثر شد/
راستی و مهر و محبت فسانه شد/ قول و شرافت همگی از میانه شد/
از پی دزدی وطن و دین بهانه شد/ دیده تر شد/
ظلم مالک جور ارباب/ زارع از غم گشته بیتاب/
ساغر اغنیا پر می ناب/ جام ما پر ز خون جگر شد/
یکی از ترانههای #بهار که در دیوان او آمده، ای چرخ نام دارد. این همان ترانه انقلابی #عارف_قزوینی است با مطلع از خون جوانان وطن. یادمان آمد که این ترانه از همان آغاز مشروطیت مورد اختلاف بهار و عارف بوده است. هر یک دیگری را به سرقت ادبی متهم میکردند. آخر هم روشن نشد که حق با کی است.
@sedayeslahat