✅ یادمان سالروز در گذشت سحابی ها
عزتِ هاله
🔹 پدر و دختر به فاصلهی یک روز از یکدیگر رفتند. نام پدر، عزتالله سحابی، متولد ۱۹ اردیبهشت ۱۳۰۹ در تهران، تاریخ درگذشت ۱۰ خردادماه ۱۳۹۰ در تهران. نام دختر هاله سحابی، زادهی ۱۵ بهمنماه ۱۳۳۶ در تهران و تاریخ درگذشت ۱۱ خردادماه ۱۳۹۰.
🔹 هاله سحابی در جریان اعتراضات پس از انتخابات ۱۳۸۸ به دو سال زندان محکوم شد و در زندان به سر میبرد که پدر درگذشت.
🔹 برای شرکت در مراسم ختم پدر به او مرخصی دادند. او شب بر پیکر پدر نشست و تا صبح عبادت کرد. روز تشییع پیکر عزتالله سحابی ماموران امنیتی با هاله سحابی درگیر شدند، هاله بر زمین افتاد و جان سپرد. منابع حکومتی مرگ او را به دلیل فشارهای ناشی از مرگ پدر و سکتهی قلبی دانستند و خانوادهی او را برای تایید این خبر تحت فشار قرار دادند.
🔹هاله سحابی در روز تحلیف احمدینژاد، ۱۴ مردادماه ۱۳۸۸، در میدان بهارستان پس از اینکه مورد ضرب و شتم قرار گرفت و از ناحیهی پیشانی مجروح شد توسط ماموران امنیتی بازداشت شد. هاله سحابی از سوی شعبهی ۲۶ دادگاه انقلاب اسلامی تهران به اتهام تبلیغ علیه نظام از طریق شرکت در تجمعات غیر قانونی و اخلال در نظم عمومی محاکمه و به دو سال حبس تعزیری محکوم شد. پدر که در بستر بیماری افتاد، مقامات زندان از هاله خواستند تا با نوشتن تعهدنامه به مرخصی برود تا بر بالین پدر حاضر شود. هاله نپذیرفت و در زندان ماند و نتوانست در آخرین لحظات عمر پدر در کنار او باشد.
🔹 فاجعهی مرگ هاله سحابی که به دنبال درگذشت پدر رخ داد به همینجا ختم نشد. هدی صابر، روزنامهنگار و پژوهشگر و فعال ملی مذهبی که در زندان به سر میبُرد در ۱۲ خردادماه در اعتراض به مرگ هاله سحابی و بدرفتاری ماموران حکومتی دست به اعتصاب غذای خشک زد.
🔹 هدی صابر در ۲۱ خردادماه ۱۳۹۰ پس از انتقال از زندان به بیمارستان مدرس در تهران، بر اثر نارسایی قلبی درگذشت. آنطور که گفته شده است هدی صابر نیز هنگام انتقال به بیمارستان از سوی ماموران حکومتی مورد ضرب و شتم و بیاحترامی قرار گرفت.
🔹 هدی صابر ۲۴ اسفند ۱۳۳۷ به دنیا آمد. مرگ این سه فعال ملی مذهبی با فاصلهای کوتاه بسیار متاثرکننده بود. حکومت جمهوری اسلامی هیچگاه مسئولیت مرگ هاله سحابی را نپذیرفت و تلاش کرد مرگ او را کاملا طبیعی جلوه دهد.
.
🔹 احمد منتظری، فرزند آیتالله منتظری که در مراسم تشییع عزتالله سحابی حضور داشت، مرگ هاله سحابی را طبیعی نمیداند و میگوید: «مرگ هاله سحابی بر اثر خشونت و ضربهٔ ماموران بود؛ مقامات نظام باید فوراً رسیدگی کنند… دقیقا هم ضرب و شتم همراه با هتاکی بود و من که در چند متری ایشان بودم، از قول تمام حضار که در کنار وی بودند متوجه شدم که یکی از چند ماموری که قصد داشت تصویر بزرگ مهندس سحابی را که در دستان دخترش (هاله) بود بگیرد، با کشیدن آن تصویر از دست هاله، بر اثر مقاومت و اعتراضی که وی انجام داد، با آرنج خود محکم به پهلوی هاله زد و او را نقش بر زمین کرد و.....
#تاریخ
#۱۰خرداد
#عزت_الله_سحابی
#۱۱خرداد
#هاله_سحابی
#۲۱خرداد
#هدی_صابر
@sedayeslahat
عزتِ هاله
🔹 پدر و دختر به فاصلهی یک روز از یکدیگر رفتند. نام پدر، عزتالله سحابی، متولد ۱۹ اردیبهشت ۱۳۰۹ در تهران، تاریخ درگذشت ۱۰ خردادماه ۱۳۹۰ در تهران. نام دختر هاله سحابی، زادهی ۱۵ بهمنماه ۱۳۳۶ در تهران و تاریخ درگذشت ۱۱ خردادماه ۱۳۹۰.
🔹 هاله سحابی در جریان اعتراضات پس از انتخابات ۱۳۸۸ به دو سال زندان محکوم شد و در زندان به سر میبرد که پدر درگذشت.
🔹 برای شرکت در مراسم ختم پدر به او مرخصی دادند. او شب بر پیکر پدر نشست و تا صبح عبادت کرد. روز تشییع پیکر عزتالله سحابی ماموران امنیتی با هاله سحابی درگیر شدند، هاله بر زمین افتاد و جان سپرد. منابع حکومتی مرگ او را به دلیل فشارهای ناشی از مرگ پدر و سکتهی قلبی دانستند و خانوادهی او را برای تایید این خبر تحت فشار قرار دادند.
🔹هاله سحابی در روز تحلیف احمدینژاد، ۱۴ مردادماه ۱۳۸۸، در میدان بهارستان پس از اینکه مورد ضرب و شتم قرار گرفت و از ناحیهی پیشانی مجروح شد توسط ماموران امنیتی بازداشت شد. هاله سحابی از سوی شعبهی ۲۶ دادگاه انقلاب اسلامی تهران به اتهام تبلیغ علیه نظام از طریق شرکت در تجمعات غیر قانونی و اخلال در نظم عمومی محاکمه و به دو سال حبس تعزیری محکوم شد. پدر که در بستر بیماری افتاد، مقامات زندان از هاله خواستند تا با نوشتن تعهدنامه به مرخصی برود تا بر بالین پدر حاضر شود. هاله نپذیرفت و در زندان ماند و نتوانست در آخرین لحظات عمر پدر در کنار او باشد.
🔹 فاجعهی مرگ هاله سحابی که به دنبال درگذشت پدر رخ داد به همینجا ختم نشد. هدی صابر، روزنامهنگار و پژوهشگر و فعال ملی مذهبی که در زندان به سر میبُرد در ۱۲ خردادماه در اعتراض به مرگ هاله سحابی و بدرفتاری ماموران حکومتی دست به اعتصاب غذای خشک زد.
🔹 هدی صابر در ۲۱ خردادماه ۱۳۹۰ پس از انتقال از زندان به بیمارستان مدرس در تهران، بر اثر نارسایی قلبی درگذشت. آنطور که گفته شده است هدی صابر نیز هنگام انتقال به بیمارستان از سوی ماموران حکومتی مورد ضرب و شتم و بیاحترامی قرار گرفت.
🔹 هدی صابر ۲۴ اسفند ۱۳۳۷ به دنیا آمد. مرگ این سه فعال ملی مذهبی با فاصلهای کوتاه بسیار متاثرکننده بود. حکومت جمهوری اسلامی هیچگاه مسئولیت مرگ هاله سحابی را نپذیرفت و تلاش کرد مرگ او را کاملا طبیعی جلوه دهد.
.
🔹 احمد منتظری، فرزند آیتالله منتظری که در مراسم تشییع عزتالله سحابی حضور داشت، مرگ هاله سحابی را طبیعی نمیداند و میگوید: «مرگ هاله سحابی بر اثر خشونت و ضربهٔ ماموران بود؛ مقامات نظام باید فوراً رسیدگی کنند… دقیقا هم ضرب و شتم همراه با هتاکی بود و من که در چند متری ایشان بودم، از قول تمام حضار که در کنار وی بودند متوجه شدم که یکی از چند ماموری که قصد داشت تصویر بزرگ مهندس سحابی را که در دستان دخترش (هاله) بود بگیرد، با کشیدن آن تصویر از دست هاله، بر اثر مقاومت و اعتراضی که وی انجام داد، با آرنج خود محکم به پهلوی هاله زد و او را نقش بر زمین کرد و.....
#تاریخ
#۱۰خرداد
#عزت_الله_سحابی
#۱۱خرداد
#هاله_سحابی
#۲۱خرداد
#هدی_صابر
@sedayeslahat
✅ هالهای كه میشناختم
🗣 یادداشتی از تقی شامخی، همسر هاله سحابی در روزنامه شرق
🔹 هاله شخصیت چندبعدی داشت. توأما فعالیتهای مختلفی را انجام میداد؛ هم در زمینه مسائل مذهبی و هم در زمینه فعالیتهای اجتماعی، کوششهای متنوعی داشت. زمینه تخصصی او البته فیزیک بود اما متأسفانه همان موقع که بنا بود در آزمایشگاه فیزیک دانشگاه تهران جذب شود، با مانع گزینش مواجه شد.
دغدغه اصلیاش محرومان جامعه بودند؛ چه آنها که با فقر اقتصادی مواجه بودند و چه آنها که بهلحاظ شرایط سیاسی برای خانوادهشان مشکلات و سختیهایی به وجود آمده بود. در این زمینه هم هیچ ریسکی نداشت. هیچچیز مانعش نبود. برای همین بود كه مشکلاتی پیش میآمد. اما کار سیاسیاش بر مسائل اجتماعی و کمک به افراد نیازمند متمرکز بود. قبل از انقلاب عضو انجمن اسلامی دانشگاه تهران بود و همان موقع هم هزینههایی دادند و بعد از انقلاب هم جزء طیفی قرار گرفتند که از سوی برخی متهم میشدند که با انقلاب همراه نیستند و بنابراین جایگاهی در دانشگاه و دیگر سطوح رسمی نداشتند.
🔹 با اینکه هاله از دانشگاه تهران – در رشته فیزیک – فارغالتحصیل شده بود اما تا همین چند سال پیش مدرکش را نداده بودند. روزی که برای گزینش به دانشگاه رفته بود و به خانه بازگشت، گفت حرفهای خوبی زدیم و سه، چهار ساعتی بحث کردیم. بعد که جزئیات را در میان گذاشت متوجه شدم که ماجرای استخدام منتفی است و همین شد.
🔹 سالهای اول جنگ اصرار داشت که به جبههها برود و در جنگ کمک کند. چند خانم بودند و خیلی دوست داشتند که بتوانند در این جنگ فعالیت داشته باشند. با آشناییها به جبهه میرفتند تا در پشت جبهه خدماتی انجام دهند و به جنگزدهها کمک کنند. خدمات خوبی هم ارائه میکردند؛ از آموزش و بهداشت گرفته تا راهانداختن کتابخانه در اردوگاهها اما همانجا هم وقتی مشخص میشد که هاله دختر مهندس سحابی است، عدهای مشکلاتی به وجود میآوردند تا او را به شهر بازگردانند و جالب اینکه هاله دوباره از مسیری دیگر کمک به جبههها را شروع میکرد.
🔹 وقتی مسائلی درباره زندانیشدن خانوادهها – اغلب ملی-مذهبیها- پیش میآمد؛ هاله همیشه در خط مقدم پیگیریها بود. قلم خوبی داشت و توانش در پیگیری پروندهها ستودنی بود. یک وقت در سالهای 80 که پدرشان زندان بود، با عدهای از خانوادهها رفته بودند تا مسئولان را ببینند. مسئولان هم گویا عبور میکنند و توجهی نمیکنند. هاله هم جلوی ماشین میرود و وقتی ماشین بنای حرکت داشته، خودش را روی کاپوت ماشین میاندازد. خلاصه همین حرکت او موجب شد مسئولان پیاده شوند و حرف خانوادهها را گوش کنند. مرگ او غیرمترقبه بود و همه ما را غافلگیر کرد. در نهایت فکر میکردیم با فوت مرحوم سحابی، هاله دوباره به زندان منتقل خواهد شد. مرخصیاش هم با اما و اگر نهایی شد. آن هم وقتی مهندس سحابی به کما رفتند. بارها با درخواست مرخصی هاله مخالفت شده بود. اما نکته جالب اینکه با وجود همه صبوریهای مهندس سحابی، وقتی هاله به زندان رفته بود، یادم هست که خیلی به تب و تاب افتاده بود تا بتواند هاله را از زندان بیرون بیاورد؛ بهویژه اینکه در حکم نخست، برای او شش سال زندان تعیین کردند که در نهایت به دو سال کاهش یافت. آن موقع مهندس سحابی دادگاه انقلاب میرفت و تلاش داشت با ارتباطاتی که داشت، زمینه آزادی هاله را فراهم كند. خیلی از زندانبانها هم مهندس را از قدیم میشناختند و احترامی برای مهندس داشتند و بدشان نمیآمد که بهگونهای جبران کنند.
🔹 جالب اینکه هاله اتفاقا وقتی در زندان بود، دلش نمیخواست برایش دلسوزی کنند. او بیشتر به این فکر میکرد چطور میتواند اثرگذاری بهتری در محیط زندان داشته باشد. از نوع کلاسهایی که میتوانست در زندان داشته باشد تا گفتوگو با زندانیان. اینها برایش جالبتر از فکرکردن به مسئله آزادی بود.
🔹 مرگ هاله همه ما را متأثر کرد، مرگی که عجیب و پر از پرسش بود.
#تاریخ
#۱۱خرداد
#هاله_سحابی
@sedayeslahat
🗣 یادداشتی از تقی شامخی، همسر هاله سحابی در روزنامه شرق
🔹 هاله شخصیت چندبعدی داشت. توأما فعالیتهای مختلفی را انجام میداد؛ هم در زمینه مسائل مذهبی و هم در زمینه فعالیتهای اجتماعی، کوششهای متنوعی داشت. زمینه تخصصی او البته فیزیک بود اما متأسفانه همان موقع که بنا بود در آزمایشگاه فیزیک دانشگاه تهران جذب شود، با مانع گزینش مواجه شد.
دغدغه اصلیاش محرومان جامعه بودند؛ چه آنها که با فقر اقتصادی مواجه بودند و چه آنها که بهلحاظ شرایط سیاسی برای خانوادهشان مشکلات و سختیهایی به وجود آمده بود. در این زمینه هم هیچ ریسکی نداشت. هیچچیز مانعش نبود. برای همین بود كه مشکلاتی پیش میآمد. اما کار سیاسیاش بر مسائل اجتماعی و کمک به افراد نیازمند متمرکز بود. قبل از انقلاب عضو انجمن اسلامی دانشگاه تهران بود و همان موقع هم هزینههایی دادند و بعد از انقلاب هم جزء طیفی قرار گرفتند که از سوی برخی متهم میشدند که با انقلاب همراه نیستند و بنابراین جایگاهی در دانشگاه و دیگر سطوح رسمی نداشتند.
🔹 با اینکه هاله از دانشگاه تهران – در رشته فیزیک – فارغالتحصیل شده بود اما تا همین چند سال پیش مدرکش را نداده بودند. روزی که برای گزینش به دانشگاه رفته بود و به خانه بازگشت، گفت حرفهای خوبی زدیم و سه، چهار ساعتی بحث کردیم. بعد که جزئیات را در میان گذاشت متوجه شدم که ماجرای استخدام منتفی است و همین شد.
🔹 سالهای اول جنگ اصرار داشت که به جبههها برود و در جنگ کمک کند. چند خانم بودند و خیلی دوست داشتند که بتوانند در این جنگ فعالیت داشته باشند. با آشناییها به جبهه میرفتند تا در پشت جبهه خدماتی انجام دهند و به جنگزدهها کمک کنند. خدمات خوبی هم ارائه میکردند؛ از آموزش و بهداشت گرفته تا راهانداختن کتابخانه در اردوگاهها اما همانجا هم وقتی مشخص میشد که هاله دختر مهندس سحابی است، عدهای مشکلاتی به وجود میآوردند تا او را به شهر بازگردانند و جالب اینکه هاله دوباره از مسیری دیگر کمک به جبههها را شروع میکرد.
🔹 وقتی مسائلی درباره زندانیشدن خانوادهها – اغلب ملی-مذهبیها- پیش میآمد؛ هاله همیشه در خط مقدم پیگیریها بود. قلم خوبی داشت و توانش در پیگیری پروندهها ستودنی بود. یک وقت در سالهای 80 که پدرشان زندان بود، با عدهای از خانوادهها رفته بودند تا مسئولان را ببینند. مسئولان هم گویا عبور میکنند و توجهی نمیکنند. هاله هم جلوی ماشین میرود و وقتی ماشین بنای حرکت داشته، خودش را روی کاپوت ماشین میاندازد. خلاصه همین حرکت او موجب شد مسئولان پیاده شوند و حرف خانوادهها را گوش کنند. مرگ او غیرمترقبه بود و همه ما را غافلگیر کرد. در نهایت فکر میکردیم با فوت مرحوم سحابی، هاله دوباره به زندان منتقل خواهد شد. مرخصیاش هم با اما و اگر نهایی شد. آن هم وقتی مهندس سحابی به کما رفتند. بارها با درخواست مرخصی هاله مخالفت شده بود. اما نکته جالب اینکه با وجود همه صبوریهای مهندس سحابی، وقتی هاله به زندان رفته بود، یادم هست که خیلی به تب و تاب افتاده بود تا بتواند هاله را از زندان بیرون بیاورد؛ بهویژه اینکه در حکم نخست، برای او شش سال زندان تعیین کردند که در نهایت به دو سال کاهش یافت. آن موقع مهندس سحابی دادگاه انقلاب میرفت و تلاش داشت با ارتباطاتی که داشت، زمینه آزادی هاله را فراهم كند. خیلی از زندانبانها هم مهندس را از قدیم میشناختند و احترامی برای مهندس داشتند و بدشان نمیآمد که بهگونهای جبران کنند.
🔹 جالب اینکه هاله اتفاقا وقتی در زندان بود، دلش نمیخواست برایش دلسوزی کنند. او بیشتر به این فکر میکرد چطور میتواند اثرگذاری بهتری در محیط زندان داشته باشد. از نوع کلاسهایی که میتوانست در زندان داشته باشد تا گفتوگو با زندانیان. اینها برایش جالبتر از فکرکردن به مسئله آزادی بود.
🔹 مرگ هاله همه ما را متأثر کرد، مرگی که عجیب و پر از پرسش بود.
#تاریخ
#۱۱خرداد
#هاله_سحابی
@sedayeslahat
✅ هشتمین سالگرد عروج عزتالله سحابی
🔹 مهندس عزتالله سحابی ۱۰ خرداد ۱۳۹۰ در سن ۸۱ سالگی، پس از ۶۰ سال فعالیت سیاسی در حالی درگذشت که در دقایق آخر هم میگفت فقط خدا میداند که چقدر نگران ایرانم.
🗣 مرحوم هاله سحابی در آخرین شب حیاتش در بیان خاطراتی از پدرش گفت:
🔹 یادم میآید سال ۷۸ كه كوی دانشگاه مورد حمله قرار گرفت و دانشجوها خیلی عصبانی بودند، بابا به جمع آنها رفت و در جمع آنها نشست و گفت كه بنشینید خواستههایتان را بنویسید و از اینجا بیرون نروید، چون میخواهند شما را بزنند.
🔹 بچهها عصبانی بودند و حتی هو كردند و گفتند سحابی كی تو را مامور كرده و پدرم جواب داد كه ۵۰ سال تجربهام مرا مامور كرده و آمدهام بگویم نگذارید خشم به شما غلبه كند.
https://goo.gl/wjQv96
#تاریخ
#۱۰خرداد
#عزت_الله_سحابی
#۱۱خرداد
#هاله_سحابی
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
🔹 مهندس عزتالله سحابی ۱۰ خرداد ۱۳۹۰ در سن ۸۱ سالگی، پس از ۶۰ سال فعالیت سیاسی در حالی درگذشت که در دقایق آخر هم میگفت فقط خدا میداند که چقدر نگران ایرانم.
🗣 مرحوم هاله سحابی در آخرین شب حیاتش در بیان خاطراتی از پدرش گفت:
🔹 یادم میآید سال ۷۸ كه كوی دانشگاه مورد حمله قرار گرفت و دانشجوها خیلی عصبانی بودند، بابا به جمع آنها رفت و در جمع آنها نشست و گفت كه بنشینید خواستههایتان را بنویسید و از اینجا بیرون نروید، چون میخواهند شما را بزنند.
🔹 بچهها عصبانی بودند و حتی هو كردند و گفتند سحابی كی تو را مامور كرده و پدرم جواب داد كه ۵۰ سال تجربهام مرا مامور كرده و آمدهام بگویم نگذارید خشم به شما غلبه كند.
https://goo.gl/wjQv96
#تاریخ
#۱۰خرداد
#عزت_الله_سحابی
#۱۱خرداد
#هاله_سحابی
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
✅ هالهای كه میشناختم
🗣 یادداشتی از تقی شامخی، همسر هاله سحابی در روزنامه شرق
🔹 هاله شخصیت چندبعدی داشت. توأما فعالیتهای مختلفی را انجام میداد؛ هم در زمینه مسائل مذهبی و هم در زمینه فعالیتهای اجتماعی، کوششهای متنوعی داشت. زمینه تخصصی او البته فیزیک بود اما متأسفانه همان موقع که بنا بود در آزمایشگاه فیزیک دانشگاه تهران جذب شود، با مانع گزینش مواجه شد.
دغدغه اصلیاش محرومان جامعه بودند؛ چه آنها که با فقر اقتصادی مواجه بودند و چه آنها که بهلحاظ شرایط سیاسی برای خانوادهشان مشکلات و سختیهایی به وجود آمده بود. در این زمینه هم هیچ ریسکی نداشت. هیچچیز مانعش نبود. برای همین بود كه مشکلاتی پیش میآمد. اما کار سیاسیاش بر مسائل اجتماعی و کمک به افراد نیازمند متمرکز بود. قبل از انقلاب عضو انجمن اسلامی دانشگاه تهران بود و همان موقع هم هزینههایی دادند و بعد از انقلاب هم جزء طیفی قرار گرفتند که از سوی برخی متهم میشدند که با انقلاب همراه نیستند و بنابراین جایگاهی در دانشگاه و دیگر سطوح رسمی نداشتند.
🔹 با اینکه هاله از دانشگاه تهران – در رشته فیزیک – فارغالتحصیل شده بود اما تا همین چند سال پیش مدرکش را نداده بودند. روزی که برای گزینش به دانشگاه رفته بود و به خانه بازگشت، گفت حرفهای خوبی زدیم و سه، چهار ساعتی بحث کردیم. بعد که جزئیات را در میان گذاشت متوجه شدم که ماجرای استخدام منتفی است و همین شد.
🔹 سالهای اول جنگ اصرار داشت که به جبههها برود و در جنگ کمک کند. چند خانم بودند و خیلی دوست داشتند که بتوانند در این جنگ فعالیت داشته باشند. با آشناییها به جبهه میرفتند تا در پشت جبهه خدماتی انجام دهند و به جنگزدهها کمک کنند. خدمات خوبی هم ارائه میکردند؛ از آموزش و بهداشت گرفته تا راهانداختن کتابخانه در اردوگاهها اما همانجا هم وقتی مشخص میشد که هاله دختر مهندس سحابی است، عدهای مشکلاتی به وجود میآوردند تا او را به شهر بازگردانند و جالب اینکه هاله دوباره از مسیری دیگر کمک به جبههها را شروع میکرد.
🔹 وقتی مسائلی درباره زندانیشدن خانوادهها – اغلب ملی-مذهبیها- پیش میآمد؛ هاله همیشه در خط مقدم پیگیریها بود. قلم خوبی داشت و توانش در پیگیری پروندهها ستودنی بود. یک وقت در سالهای 80 که پدرشان زندان بود، با عدهای از خانوادهها رفته بودند تا مسئولان را ببینند. مسئولان هم گویا عبور میکنند و توجهی نمیکنند. هاله هم جلوی ماشین میرود و وقتی ماشین بنای حرکت داشته، خودش را روی کاپوت ماشین میاندازد. خلاصه همین حرکت او موجب شد مسئولان پیاده شوند و حرف خانوادهها را گوش کنند. مرگ او غیرمترقبه بود و همه ما را غافلگیر کرد. در نهایت فکر میکردیم با فوت مرحوم سحابی، هاله دوباره به زندان منتقل خواهد شد. مرخصیاش هم با اما و اگر نهایی شد. آن هم وقتی مهندس سحابی به کما رفتند. بارها با درخواست مرخصی هاله مخالفت شده بود. اما نکته جالب اینکه با وجود همه صبوریهای مهندس سحابی، وقتی هاله به زندان رفته بود، یادم هست که خیلی به تب و تاب افتاده بود تا بتواند هاله را از زندان بیرون بیاورد؛ بهویژه اینکه در حکم نخست، برای او شش سال زندان تعیین کردند که در نهایت به دو سال کاهش یافت. آن موقع مهندس سحابی دادگاه انقلاب میرفت و تلاش داشت با ارتباطاتی که داشت، زمینه آزادی هاله را فراهم كند. خیلی از زندانبانها هم مهندس را از قدیم میشناختند و احترامی برای مهندس داشتند و بدشان نمیآمد که بهگونهای جبران کنند.
🔹 جالب اینکه هاله اتفاقا وقتی در زندان بود، دلش نمیخواست برایش دلسوزی کنند. او بیشتر به این فکر میکرد چطور میتواند اثرگذاری بهتری در محیط زندان داشته باشد. از نوع کلاسهایی که میتوانست در زندان داشته باشد تا گفتوگو با زندانیان. اینها برایش جالبتر از فکرکردن به مسئله آزادی بود.
🔹 مرگ هاله همه ما را متأثر کرد، مرگی که عجیب و پر از پرسش بود.
#تاریخ
#۱۱خرداد
#هاله_سحابی
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
🗣 یادداشتی از تقی شامخی، همسر هاله سحابی در روزنامه شرق
🔹 هاله شخصیت چندبعدی داشت. توأما فعالیتهای مختلفی را انجام میداد؛ هم در زمینه مسائل مذهبی و هم در زمینه فعالیتهای اجتماعی، کوششهای متنوعی داشت. زمینه تخصصی او البته فیزیک بود اما متأسفانه همان موقع که بنا بود در آزمایشگاه فیزیک دانشگاه تهران جذب شود، با مانع گزینش مواجه شد.
دغدغه اصلیاش محرومان جامعه بودند؛ چه آنها که با فقر اقتصادی مواجه بودند و چه آنها که بهلحاظ شرایط سیاسی برای خانوادهشان مشکلات و سختیهایی به وجود آمده بود. در این زمینه هم هیچ ریسکی نداشت. هیچچیز مانعش نبود. برای همین بود كه مشکلاتی پیش میآمد. اما کار سیاسیاش بر مسائل اجتماعی و کمک به افراد نیازمند متمرکز بود. قبل از انقلاب عضو انجمن اسلامی دانشگاه تهران بود و همان موقع هم هزینههایی دادند و بعد از انقلاب هم جزء طیفی قرار گرفتند که از سوی برخی متهم میشدند که با انقلاب همراه نیستند و بنابراین جایگاهی در دانشگاه و دیگر سطوح رسمی نداشتند.
🔹 با اینکه هاله از دانشگاه تهران – در رشته فیزیک – فارغالتحصیل شده بود اما تا همین چند سال پیش مدرکش را نداده بودند. روزی که برای گزینش به دانشگاه رفته بود و به خانه بازگشت، گفت حرفهای خوبی زدیم و سه، چهار ساعتی بحث کردیم. بعد که جزئیات را در میان گذاشت متوجه شدم که ماجرای استخدام منتفی است و همین شد.
🔹 سالهای اول جنگ اصرار داشت که به جبههها برود و در جنگ کمک کند. چند خانم بودند و خیلی دوست داشتند که بتوانند در این جنگ فعالیت داشته باشند. با آشناییها به جبهه میرفتند تا در پشت جبهه خدماتی انجام دهند و به جنگزدهها کمک کنند. خدمات خوبی هم ارائه میکردند؛ از آموزش و بهداشت گرفته تا راهانداختن کتابخانه در اردوگاهها اما همانجا هم وقتی مشخص میشد که هاله دختر مهندس سحابی است، عدهای مشکلاتی به وجود میآوردند تا او را به شهر بازگردانند و جالب اینکه هاله دوباره از مسیری دیگر کمک به جبههها را شروع میکرد.
🔹 وقتی مسائلی درباره زندانیشدن خانوادهها – اغلب ملی-مذهبیها- پیش میآمد؛ هاله همیشه در خط مقدم پیگیریها بود. قلم خوبی داشت و توانش در پیگیری پروندهها ستودنی بود. یک وقت در سالهای 80 که پدرشان زندان بود، با عدهای از خانوادهها رفته بودند تا مسئولان را ببینند. مسئولان هم گویا عبور میکنند و توجهی نمیکنند. هاله هم جلوی ماشین میرود و وقتی ماشین بنای حرکت داشته، خودش را روی کاپوت ماشین میاندازد. خلاصه همین حرکت او موجب شد مسئولان پیاده شوند و حرف خانوادهها را گوش کنند. مرگ او غیرمترقبه بود و همه ما را غافلگیر کرد. در نهایت فکر میکردیم با فوت مرحوم سحابی، هاله دوباره به زندان منتقل خواهد شد. مرخصیاش هم با اما و اگر نهایی شد. آن هم وقتی مهندس سحابی به کما رفتند. بارها با درخواست مرخصی هاله مخالفت شده بود. اما نکته جالب اینکه با وجود همه صبوریهای مهندس سحابی، وقتی هاله به زندان رفته بود، یادم هست که خیلی به تب و تاب افتاده بود تا بتواند هاله را از زندان بیرون بیاورد؛ بهویژه اینکه در حکم نخست، برای او شش سال زندان تعیین کردند که در نهایت به دو سال کاهش یافت. آن موقع مهندس سحابی دادگاه انقلاب میرفت و تلاش داشت با ارتباطاتی که داشت، زمینه آزادی هاله را فراهم كند. خیلی از زندانبانها هم مهندس را از قدیم میشناختند و احترامی برای مهندس داشتند و بدشان نمیآمد که بهگونهای جبران کنند.
🔹 جالب اینکه هاله اتفاقا وقتی در زندان بود، دلش نمیخواست برایش دلسوزی کنند. او بیشتر به این فکر میکرد چطور میتواند اثرگذاری بهتری در محیط زندان داشته باشد. از نوع کلاسهایی که میتوانست در زندان داشته باشد تا گفتوگو با زندانیان. اینها برایش جالبتر از فکرکردن به مسئله آزادی بود.
🔹 مرگ هاله همه ما را متأثر کرد، مرگی که عجیب و پر از پرسش بود.
#تاریخ
#۱۱خرداد
#هاله_سحابی
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat