✅ یادمان سالروز در گذشت سحابی ها
عزتِ هاله
🔹 پدر و دختر به فاصلهی یک روز از یکدیگر رفتند. نام پدر، عزتالله سحابی، متولد ۱۹ اردیبهشت ۱۳۰۹ در تهران، تاریخ درگذشت ۱۰ خردادماه ۱۳۹۰ در تهران. نام دختر هاله سحابی، زادهی ۱۵ بهمنماه ۱۳۳۶ در تهران و تاریخ درگذشت ۱۱ خردادماه ۱۳۹۰.
🔹 هاله سحابی در جریان اعتراضات پس از انتخابات ۱۳۸۸ به دو سال زندان محکوم شد و در زندان به سر میبرد که پدر درگذشت.
🔹 برای شرکت در مراسم ختم پدر به او مرخصی دادند. او شب بر پیکر پدر نشست و تا صبح عبادت کرد. روز تشییع پیکر عزتالله سحابی ماموران امنیتی با هاله سحابی درگیر شدند، هاله بر زمین افتاد و جان سپرد. منابع حکومتی مرگ او را به دلیل فشارهای ناشی از مرگ پدر و سکتهی قلبی دانستند و خانوادهی او را برای تایید این خبر تحت فشار قرار دادند.
🔹هاله سحابی در روز تحلیف احمدینژاد، ۱۴ مردادماه ۱۳۸۸، در میدان بهارستان پس از اینکه مورد ضرب و شتم قرار گرفت و از ناحیهی پیشانی مجروح شد توسط ماموران امنیتی بازداشت شد. هاله سحابی از سوی شعبهی ۲۶ دادگاه انقلاب اسلامی تهران به اتهام تبلیغ علیه نظام از طریق شرکت در تجمعات غیر قانونی و اخلال در نظم عمومی محاکمه و به دو سال حبس تعزیری محکوم شد. پدر که در بستر بیماری افتاد، مقامات زندان از هاله خواستند تا با نوشتن تعهدنامه به مرخصی برود تا بر بالین پدر حاضر شود. هاله نپذیرفت و در زندان ماند و نتوانست در آخرین لحظات عمر پدر در کنار او باشد.
🔹 فاجعهی مرگ هاله سحابی که به دنبال درگذشت پدر رخ داد به همینجا ختم نشد. هدی صابر، روزنامهنگار و پژوهشگر و فعال ملی مذهبی که در زندان به سر میبُرد در ۱۲ خردادماه در اعتراض به مرگ هاله سحابی و بدرفتاری ماموران حکومتی دست به اعتصاب غذای خشک زد.
🔹 هدی صابر در ۲۱ خردادماه ۱۳۹۰ پس از انتقال از زندان به بیمارستان مدرس در تهران، بر اثر نارسایی قلبی درگذشت. آنطور که گفته شده است هدی صابر نیز هنگام انتقال به بیمارستان از سوی ماموران حکومتی مورد ضرب و شتم و بیاحترامی قرار گرفت.
🔹 هدی صابر ۲۴ اسفند ۱۳۳۷ به دنیا آمد. مرگ این سه فعال ملی مذهبی با فاصلهای کوتاه بسیار متاثرکننده بود. حکومت جمهوری اسلامی هیچگاه مسئولیت مرگ هاله سحابی را نپذیرفت و تلاش کرد مرگ او را کاملا طبیعی جلوه دهد.
.
🔹 احمد منتظری، فرزند آیتالله منتظری که در مراسم تشییع عزتالله سحابی حضور داشت، مرگ هاله سحابی را طبیعی نمیداند و میگوید: «مرگ هاله سحابی بر اثر خشونت و ضربهٔ ماموران بود؛ مقامات نظام باید فوراً رسیدگی کنند… دقیقا هم ضرب و شتم همراه با هتاکی بود و من که در چند متری ایشان بودم، از قول تمام حضار که در کنار وی بودند متوجه شدم که یکی از چند ماموری که قصد داشت تصویر بزرگ مهندس سحابی را که در دستان دخترش (هاله) بود بگیرد، با کشیدن آن تصویر از دست هاله، بر اثر مقاومت و اعتراضی که وی انجام داد، با آرنج خود محکم به پهلوی هاله زد و او را نقش بر زمین کرد و.....
#تاریخ
#۱۰خرداد
#عزت_الله_سحابی
#۱۱خرداد
#هاله_سحابی
#۲۱خرداد
#هدی_صابر
@sedayeslahat
عزتِ هاله
🔹 پدر و دختر به فاصلهی یک روز از یکدیگر رفتند. نام پدر، عزتالله سحابی، متولد ۱۹ اردیبهشت ۱۳۰۹ در تهران، تاریخ درگذشت ۱۰ خردادماه ۱۳۹۰ در تهران. نام دختر هاله سحابی، زادهی ۱۵ بهمنماه ۱۳۳۶ در تهران و تاریخ درگذشت ۱۱ خردادماه ۱۳۹۰.
🔹 هاله سحابی در جریان اعتراضات پس از انتخابات ۱۳۸۸ به دو سال زندان محکوم شد و در زندان به سر میبرد که پدر درگذشت.
🔹 برای شرکت در مراسم ختم پدر به او مرخصی دادند. او شب بر پیکر پدر نشست و تا صبح عبادت کرد. روز تشییع پیکر عزتالله سحابی ماموران امنیتی با هاله سحابی درگیر شدند، هاله بر زمین افتاد و جان سپرد. منابع حکومتی مرگ او را به دلیل فشارهای ناشی از مرگ پدر و سکتهی قلبی دانستند و خانوادهی او را برای تایید این خبر تحت فشار قرار دادند.
🔹هاله سحابی در روز تحلیف احمدینژاد، ۱۴ مردادماه ۱۳۸۸، در میدان بهارستان پس از اینکه مورد ضرب و شتم قرار گرفت و از ناحیهی پیشانی مجروح شد توسط ماموران امنیتی بازداشت شد. هاله سحابی از سوی شعبهی ۲۶ دادگاه انقلاب اسلامی تهران به اتهام تبلیغ علیه نظام از طریق شرکت در تجمعات غیر قانونی و اخلال در نظم عمومی محاکمه و به دو سال حبس تعزیری محکوم شد. پدر که در بستر بیماری افتاد، مقامات زندان از هاله خواستند تا با نوشتن تعهدنامه به مرخصی برود تا بر بالین پدر حاضر شود. هاله نپذیرفت و در زندان ماند و نتوانست در آخرین لحظات عمر پدر در کنار او باشد.
🔹 فاجعهی مرگ هاله سحابی که به دنبال درگذشت پدر رخ داد به همینجا ختم نشد. هدی صابر، روزنامهنگار و پژوهشگر و فعال ملی مذهبی که در زندان به سر میبُرد در ۱۲ خردادماه در اعتراض به مرگ هاله سحابی و بدرفتاری ماموران حکومتی دست به اعتصاب غذای خشک زد.
🔹 هدی صابر در ۲۱ خردادماه ۱۳۹۰ پس از انتقال از زندان به بیمارستان مدرس در تهران، بر اثر نارسایی قلبی درگذشت. آنطور که گفته شده است هدی صابر نیز هنگام انتقال به بیمارستان از سوی ماموران حکومتی مورد ضرب و شتم و بیاحترامی قرار گرفت.
🔹 هدی صابر ۲۴ اسفند ۱۳۳۷ به دنیا آمد. مرگ این سه فعال ملی مذهبی با فاصلهای کوتاه بسیار متاثرکننده بود. حکومت جمهوری اسلامی هیچگاه مسئولیت مرگ هاله سحابی را نپذیرفت و تلاش کرد مرگ او را کاملا طبیعی جلوه دهد.
.
🔹 احمد منتظری، فرزند آیتالله منتظری که در مراسم تشییع عزتالله سحابی حضور داشت، مرگ هاله سحابی را طبیعی نمیداند و میگوید: «مرگ هاله سحابی بر اثر خشونت و ضربهٔ ماموران بود؛ مقامات نظام باید فوراً رسیدگی کنند… دقیقا هم ضرب و شتم همراه با هتاکی بود و من که در چند متری ایشان بودم، از قول تمام حضار که در کنار وی بودند متوجه شدم که یکی از چند ماموری که قصد داشت تصویر بزرگ مهندس سحابی را که در دستان دخترش (هاله) بود بگیرد، با کشیدن آن تصویر از دست هاله، بر اثر مقاومت و اعتراضی که وی انجام داد، با آرنج خود محکم به پهلوی هاله زد و او را نقش بر زمین کرد و.....
#تاریخ
#۱۰خرداد
#عزت_الله_سحابی
#۱۱خرداد
#هاله_سحابی
#۲۱خرداد
#هدی_صابر
@sedayeslahat
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴🔴🔴اين كليب بهترين شيوه شناخت رشد جامعه ايران طي سياست هاي حذفى #شورای_نگهبان و انتخاب های غلط مردم است: از نامزدهاى انتخاباتى چون #محمد_مصدق و #الهیار_صالح و #حسین_فاطمی و #کریم_سنجابی #مهدى_بازرگان و #مصطفى_چمران و #یدالله_سحابی و #عزت_الله_سحابی و #عباس_امیر_انتظام و............. رسيديم به چنين نامزدهايى!
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
🔴🔴🔴به یاد عزتِ ایران و هاله و هدی
نماز شام غریبان چو گریه آغازم
به مویههای غریبانه قصه پردازم
به یاد یار و دیار آنچنان بگریم زار
که از جهان ره و رسم سفر براندازم
#عزت_الله_سحابی
#هاله_سحابی
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
نماز شام غریبان چو گریه آغازم
به مویههای غریبانه قصه پردازم
به یاد یار و دیار آنچنان بگریم زار
که از جهان ره و رسم سفر براندازم
#عزت_الله_سحابی
#هاله_سحابی
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 به یاد عزت الله سحابی در سالروز درگذشت وی
#تاریخ
#۱۰خرداد
#عزت_الله_سحابی
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
#تاریخ
#۱۰خرداد
#عزت_الله_سحابی
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
✅ هشتمین سالگرد عروج عزتالله سحابی
🔹 مهندس عزتالله سحابی ۱۰ خرداد ۱۳۹۰ در سن ۸۱ سالگی، پس از ۶۰ سال فعالیت سیاسی در حالی درگذشت که در دقایق آخر هم میگفت فقط خدا میداند که چقدر نگران ایرانم.
🗣 مرحوم هاله سحابی در آخرین شب حیاتش در بیان خاطراتی از پدرش گفت:
🔹 یادم میآید سال ۷۸ كه كوی دانشگاه مورد حمله قرار گرفت و دانشجوها خیلی عصبانی بودند، بابا به جمع آنها رفت و در جمع آنها نشست و گفت كه بنشینید خواستههایتان را بنویسید و از اینجا بیرون نروید، چون میخواهند شما را بزنند.
🔹 بچهها عصبانی بودند و حتی هو كردند و گفتند سحابی كی تو را مامور كرده و پدرم جواب داد كه ۵۰ سال تجربهام مرا مامور كرده و آمدهام بگویم نگذارید خشم به شما غلبه كند.
https://goo.gl/wjQv96
#تاریخ
#۱۰خرداد
#عزت_الله_سحابی
#۱۱خرداد
#هاله_سحابی
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
🔹 مهندس عزتالله سحابی ۱۰ خرداد ۱۳۹۰ در سن ۸۱ سالگی، پس از ۶۰ سال فعالیت سیاسی در حالی درگذشت که در دقایق آخر هم میگفت فقط خدا میداند که چقدر نگران ایرانم.
🗣 مرحوم هاله سحابی در آخرین شب حیاتش در بیان خاطراتی از پدرش گفت:
🔹 یادم میآید سال ۷۸ كه كوی دانشگاه مورد حمله قرار گرفت و دانشجوها خیلی عصبانی بودند، بابا به جمع آنها رفت و در جمع آنها نشست و گفت كه بنشینید خواستههایتان را بنویسید و از اینجا بیرون نروید، چون میخواهند شما را بزنند.
🔹 بچهها عصبانی بودند و حتی هو كردند و گفتند سحابی كی تو را مامور كرده و پدرم جواب داد كه ۵۰ سال تجربهام مرا مامور كرده و آمدهام بگویم نگذارید خشم به شما غلبه كند.
https://goo.gl/wjQv96
#تاریخ
#۱۰خرداد
#عزت_الله_سحابی
#۱۱خرداد
#هاله_سحابی
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
✅ فیلم/ روشنفکری دینی و نواندیشی دینی در نگاه مهندس
#عزت_الله_سحابی
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
#عزت_الله_سحابی
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
🔴🔴 #احمد_زیدآبادی
مصباح یزدی چه گفت و چه کرد؟ (1)
شیخ محمد تقی مصباح یزدی چهره در نقاب خاک فرو کشید. او را میتوان مناقشه برانگیزترین و در عین حال صریحترین متکلمِ معاصر حوزۀ علمیۀ قم دانست. حرف او اما دقیقاً چه بود و چه کرد؟
پاسخ به این پرسش نیازمند اشارهای کوتاه به نظریۀ سیاسی آیتالله خمینی است. زندهیاد مهندس عزتالله سحابی نقل میکرد که هنگام اقامت آیتالله خمینی در پاریس، هر که از ضرورت ایجاد "حکومت اسلامی" پس از سقوط نظام شاهنشاهی در ایران سخن میگفت، آیتالله فوراً تذکر میداد که نگویید "حکومت اسلامی" بگویید "جمهوری اسلامی" چرا که "حکومت اسلامی" دارای ویژگیهایی است که جامعۀ ایران تاب تحمل آن را ندارد. مهندس سحابی خود نیز این تذکر را از آیتالله گرفته بود!
آیتالله خمینی در بارۀ این نظرش به طور علنی توضیح روشن و مبسوطی نداده است، اما منظور او قابل درک است. از نگاه آیتالله خمینی، فقیه جامع الشرایط در دوران غیبتِ امام دوازدهم شیعیان، جانشین و دارای تمام اختیارات سیاسی و دینی اوست. این اختیارات که از آن به "ولایت" یاد میکند، در حد همان احتیارات پیامبر اسلام است و جای چون و چرا هم ندارد. به عبارت روشنتر، ولایت فقیهِ مورد نظر آیتالله خمینی همان ولایت پیامبر و امامان دوازده گانۀ شیعی است که مشروعیت خود را از خدا گرفته و مردم مسلمان هم موظف به اطاعت از او هستند. از این نگاه، فقیهِ حاکم جانشین معصوم و "مفترضالاطاعه" است یعنی بر عموم مسلمانان واجب است که از دستورات سیاسی و دینی او در جهت اجرای مو به موی احکام شرع و استحکام قدرت حکومتش بیقید شرط اطاعت کنند و گرنه به عنوان باغی یا طاغی مجازات خواهند شد.
آیتالله خمینی اما دریافته بود که استقرار "حکومت اسلامی" مورد نظر او در دنیای امروز و بخصوص در جامعهای مانند ایران، امکانپذیر نیست، و بنابراین، صورت تعدیل یافتۀ آن را تحتِ عنوان "جمهوری اسلامی" مطرح کرد تا هم رأی و نظر عموم به صورتی هدایت شده، به صورت مبنای "مقبولیت" نظام به رسمیت شناخته شود و هم اجرای تمام و کمال احکام شرع با سطحی از انعطاف و نوآوری و حتی عدول از اجرای پارهای مجازاتهای شرعی عملی گردد.
نظریۀ آیتالله خمینی به دلیل بنیاد دوگانهاش، حتی در زمان حیاتش سبب دو تفسیر متفاوت در بین پیروان او شد و نیروهای وفادار به او به دو دستۀ چپ و راست تقسیم شدند. تا زمانی که آیتالله زنده بود، خود عمدتاً به نفع جناح چپ اما به صورتی کم و بیش متوازن، اختلافهای سیاسی بین دو طرف را فیصله میداد. پس از فوت آیتالله اما اختلاف بین دو جناح بالا گرفت و با پیروزی سید محمد خاتمی در انتخابات دوم خرداد سال 76، منازعۀ دو جناح در قالب اصلاحطلب و محافظهکارجلوۀ تازهای به خود گرفت و صفآرایی سیاسی بی سابقهای را رقم زد.
اصلاح طلبان با تکیه بر بخشی از میراث آیت الله خمینی و بویژه بر مبنای دستاوردهای فکری روشنفکران دینی علیالخصوص دکتر عبدالکریم سروش، در صدد اصلاح حکمرانی در جمهوری اسلامی بر آمدند و مباحثی مانند دمکراسی، حقوق بشر، تساهل و تسامح و مدارای دینی و ضرورت همزیستی با جهان غرب را وارد ادبیات سیاسی خود کردند. این مباحث مورد استقبال عموم مردم قرار گرفت و موجب نگرانی شدید جناح محافظهکار شد.
#مصباح_یزدی
#آیت_الله_خمینی
#عبدالکریم_سروش
#عزت_الله_سحابی
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
مصباح یزدی چه گفت و چه کرد؟ (1)
شیخ محمد تقی مصباح یزدی چهره در نقاب خاک فرو کشید. او را میتوان مناقشه برانگیزترین و در عین حال صریحترین متکلمِ معاصر حوزۀ علمیۀ قم دانست. حرف او اما دقیقاً چه بود و چه کرد؟
پاسخ به این پرسش نیازمند اشارهای کوتاه به نظریۀ سیاسی آیتالله خمینی است. زندهیاد مهندس عزتالله سحابی نقل میکرد که هنگام اقامت آیتالله خمینی در پاریس، هر که از ضرورت ایجاد "حکومت اسلامی" پس از سقوط نظام شاهنشاهی در ایران سخن میگفت، آیتالله فوراً تذکر میداد که نگویید "حکومت اسلامی" بگویید "جمهوری اسلامی" چرا که "حکومت اسلامی" دارای ویژگیهایی است که جامعۀ ایران تاب تحمل آن را ندارد. مهندس سحابی خود نیز این تذکر را از آیتالله گرفته بود!
آیتالله خمینی در بارۀ این نظرش به طور علنی توضیح روشن و مبسوطی نداده است، اما منظور او قابل درک است. از نگاه آیتالله خمینی، فقیه جامع الشرایط در دوران غیبتِ امام دوازدهم شیعیان، جانشین و دارای تمام اختیارات سیاسی و دینی اوست. این اختیارات که از آن به "ولایت" یاد میکند، در حد همان احتیارات پیامبر اسلام است و جای چون و چرا هم ندارد. به عبارت روشنتر، ولایت فقیهِ مورد نظر آیتالله خمینی همان ولایت پیامبر و امامان دوازده گانۀ شیعی است که مشروعیت خود را از خدا گرفته و مردم مسلمان هم موظف به اطاعت از او هستند. از این نگاه، فقیهِ حاکم جانشین معصوم و "مفترضالاطاعه" است یعنی بر عموم مسلمانان واجب است که از دستورات سیاسی و دینی او در جهت اجرای مو به موی احکام شرع و استحکام قدرت حکومتش بیقید شرط اطاعت کنند و گرنه به عنوان باغی یا طاغی مجازات خواهند شد.
آیتالله خمینی اما دریافته بود که استقرار "حکومت اسلامی" مورد نظر او در دنیای امروز و بخصوص در جامعهای مانند ایران، امکانپذیر نیست، و بنابراین، صورت تعدیل یافتۀ آن را تحتِ عنوان "جمهوری اسلامی" مطرح کرد تا هم رأی و نظر عموم به صورتی هدایت شده، به صورت مبنای "مقبولیت" نظام به رسمیت شناخته شود و هم اجرای تمام و کمال احکام شرع با سطحی از انعطاف و نوآوری و حتی عدول از اجرای پارهای مجازاتهای شرعی عملی گردد.
نظریۀ آیتالله خمینی به دلیل بنیاد دوگانهاش، حتی در زمان حیاتش سبب دو تفسیر متفاوت در بین پیروان او شد و نیروهای وفادار به او به دو دستۀ چپ و راست تقسیم شدند. تا زمانی که آیتالله زنده بود، خود عمدتاً به نفع جناح چپ اما به صورتی کم و بیش متوازن، اختلافهای سیاسی بین دو طرف را فیصله میداد. پس از فوت آیتالله اما اختلاف بین دو جناح بالا گرفت و با پیروزی سید محمد خاتمی در انتخابات دوم خرداد سال 76، منازعۀ دو جناح در قالب اصلاحطلب و محافظهکارجلوۀ تازهای به خود گرفت و صفآرایی سیاسی بی سابقهای را رقم زد.
اصلاح طلبان با تکیه بر بخشی از میراث آیت الله خمینی و بویژه بر مبنای دستاوردهای فکری روشنفکران دینی علیالخصوص دکتر عبدالکریم سروش، در صدد اصلاح حکمرانی در جمهوری اسلامی بر آمدند و مباحثی مانند دمکراسی، حقوق بشر، تساهل و تسامح و مدارای دینی و ضرورت همزیستی با جهان غرب را وارد ادبیات سیاسی خود کردند. این مباحث مورد استقبال عموم مردم قرار گرفت و موجب نگرانی شدید جناح محافظهکار شد.
#مصباح_یزدی
#آیت_الله_خمینی
#عبدالکریم_سروش
#عزت_الله_سحابی
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 به یاد عزت الله سحابی در سالروز درگذشت وی
#تاریخ
#۱۰خرداد
#عزت_الله_سحابی
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
#تاریخ
#۱۰خرداد
#عزت_الله_سحابی
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
⚫️⚫️⚫️یاد #عزت_الله_سحابی، #هاله_سحابی و #هدی_صابر در یازدهمین سالگرد درگذشتشان زنده میداریم😭😭😭
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
🔴🔴🔴مهندس سحابی و آن قساوت بیدلیل
#احمد_زیدآبادی؛
در تاریخ معاصر ایران، انسانی به پاکی و پاکدستی و پاکبازی و زلالی و صافی و یکرنگی و ایراندوستی زندهیاد مهندس عزتالله سحابی به ندرت در صحنۀ سیاست کشورمان ظهور کرده است.
مرحوم سحابی قاعدتاً مانند همۀ بزرگان اهل مبارزه و سیاست در تاریخ بشر، محدودیتها و کاستیهای ویژۀ خود را داشت، اما صداقت و نجابت و شرافت و تواضع و خیرخواهی محض او برای کشور و مردم کشورش، از او سرمایۀ گرانبهایی ساخته بود که میتوانست در مقام یکی از محورهای اصلی وفاق و همبستگی ملی جامعۀ ایران، نقش بازی کند.
بدبختانه زعمای حکومت نه فقط قدر این سرمایه را پاس نداشتند، بلکه در جهت خنثیسازی تواناییها و سرکوب نقش سیاسی او تا نقضِ کاملِ ابتداییترین حق یک انسان نیز پیش رفتند.
آنها حتی به حرمت سالها همرزمی و همکاری، یک بار زحمت دیدار رو در رو با این انسان فروتن و مأخوذ به حیا و از خود گذشته را به خود ندادند تا از نگاه و راه حلهای او برای ادارۀ صحیح کشور و حفظ منافع و مصالح ایران اطلاعِ بیواسطه و دست اول پیدا کنند.
بنابراین، انتخابشان این شد که صدای مرحوم سحابی را به واسطۀ تیمی امنیتی از انزوای دردناکِ سلولهای انفرادی بازداشتگاههای مخفی بشنوند و آن انسان شریف را تا سرحد حذف کامل از صحنۀ سیاسی تحت فشار بگذارند.
اوج این ستمکاری علیه مهندس سحابی در روز فوت و تشییع جنازهاش به نمایش در آمد.
تاریخ به ما میآموزد که حکومتها اغلب از وحشتِ تضعیف قدرتشان، تحت نام حفظ ثبات و نظم و امنیت دست به قساوت میزنند، اما "قساوت بیدلیل" را تاریخ هیچگاه فراموش نکرده و نبخشیده است.
بعد از گذشت یازده سال از درگذشت مهندس سحابی، تمام ارکان قدرت در جمهوری اسلامی باید پاسخگوی این پرسش باشند که آن جمعیت محدود در آن گوشۀ محصور، چه خطر یا تهدیدی را متوجه نظم و ثبات و امنیتِ مورد نظرشان میکرد که حرمت تشییع پیکر مرحوم سحابی را زیر پا گذاشتند و با قساوتی مطلقاً بیدلیل، مراسم تشییع بیمسئله و آرامی را بر سر خانواده و دوستان آن مرحوم آوار کردند و جان یگانه دختر معصومش هاله را گرفتند؟ دلیل آن همه بیحرمتی و بیادبی و گستاخی و قساوت و زشترفتاری چه بود؟
هر گاه به یاد آن روزهای سیاه میافتم؛ چنان غیظ و اندوهی در درونم غلیان میکند که میخواهم بر سر همۀ آنان که آن بیحرمتی و سنگدلی را به اجرا گذاشتند، یا دستور دادند، یا راضی شدند، یا سکوت کردند؛ چنان فریاد برکشم که عرش خدا را به لرزه در آورد.....اما:
شرح این هجران و این خود جگر
این زمان بگذار تا وقت دگر
باری مهندس سحابی با نگاهی منزه از ایدئولوژیزدگی، انس و الفتی دائمی با متن قرآن داشت. برداشتهای او از آیههای قرآن به قدری نغز و لطیف و دل انگیز و راهگشا بود که گویی تفسیرهای زندهیاد سید محمود طالقانی را زنده میکرد.
یکی از نکاتی که او در توضیح موانع پیش روی آدمیان برای شناخت حقیقت و اعتراف به واقعیت دائم بر آن تأکید میکرد؛ بخش نخست آیۀ 146 سورۀ اعراف بود:
سَأَصْرِفُ عَنْ ءَايَٰتِىَ ٱلَّذِينَ يَتَكَبَّرُونَ فِى ٱلْأَرْضِ بِغَيْرِ ٱلْحَقّ ( کسانی را که در زمین به ناحق تکبر میورزند، از توجه به آیات و نشانههای خویش باز خواهیم داشت)
شادروان سحابی از این آیه چنین درک میکرد که افراد گردنکش و خودخواه و گستاخ نگاهشان به واقعیت تیره و تار میشود به طوری که دادههای روشن و خطرات و تهدیدهای عینی را به صورت دلخواه خود تأویل و تفسیر میکنند و نهایت این کژبینی هم هلاکت و نابودی ناگهانی است.
او خطاب اصلی این آیه را زمامداران میدانست و در بارهاش مصداقهای شیرینی هم نقل میکرد؛ از جمله:
"چند سال پس از انقلاب، ناشران کتاب دور هم جمع شدند تا در بارۀ مشکلات نشر با هم گفتگو کنند. من هم از طرف شرکت سهامی انتشار در آنجا حاضر بودم. بیشتر ناشران از کسادی بازار کتابهای دینی سخن گفتند و اظهار نگرانی کردند. در میان آن جمع، فرد معممی هم بود که پس از شنیدن این سخن شکر و حمد خدای را به جا آورد. همه از این رفتار متعجب شدند و دلیلش را پرسیدند. فرد معمم در پاسخ گفت: نخریدن کتابهای دینی نشانۀ این است که سواد دینی مردم به قدری بالا رفته و یا کامل شده است که دیگر نیازی به خرید این نوع کتاب ها ندارند. آیا این جای شکر ندارد؟"
#عزت_الله_سحابی
#هاله_سحابی
#سرمایه_اجتماعی
#زندان_مخفی
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
#احمد_زیدآبادی؛
در تاریخ معاصر ایران، انسانی به پاکی و پاکدستی و پاکبازی و زلالی و صافی و یکرنگی و ایراندوستی زندهیاد مهندس عزتالله سحابی به ندرت در صحنۀ سیاست کشورمان ظهور کرده است.
مرحوم سحابی قاعدتاً مانند همۀ بزرگان اهل مبارزه و سیاست در تاریخ بشر، محدودیتها و کاستیهای ویژۀ خود را داشت، اما صداقت و نجابت و شرافت و تواضع و خیرخواهی محض او برای کشور و مردم کشورش، از او سرمایۀ گرانبهایی ساخته بود که میتوانست در مقام یکی از محورهای اصلی وفاق و همبستگی ملی جامعۀ ایران، نقش بازی کند.
بدبختانه زعمای حکومت نه فقط قدر این سرمایه را پاس نداشتند، بلکه در جهت خنثیسازی تواناییها و سرکوب نقش سیاسی او تا نقضِ کاملِ ابتداییترین حق یک انسان نیز پیش رفتند.
آنها حتی به حرمت سالها همرزمی و همکاری، یک بار زحمت دیدار رو در رو با این انسان فروتن و مأخوذ به حیا و از خود گذشته را به خود ندادند تا از نگاه و راه حلهای او برای ادارۀ صحیح کشور و حفظ منافع و مصالح ایران اطلاعِ بیواسطه و دست اول پیدا کنند.
بنابراین، انتخابشان این شد که صدای مرحوم سحابی را به واسطۀ تیمی امنیتی از انزوای دردناکِ سلولهای انفرادی بازداشتگاههای مخفی بشنوند و آن انسان شریف را تا سرحد حذف کامل از صحنۀ سیاسی تحت فشار بگذارند.
اوج این ستمکاری علیه مهندس سحابی در روز فوت و تشییع جنازهاش به نمایش در آمد.
تاریخ به ما میآموزد که حکومتها اغلب از وحشتِ تضعیف قدرتشان، تحت نام حفظ ثبات و نظم و امنیت دست به قساوت میزنند، اما "قساوت بیدلیل" را تاریخ هیچگاه فراموش نکرده و نبخشیده است.
بعد از گذشت یازده سال از درگذشت مهندس سحابی، تمام ارکان قدرت در جمهوری اسلامی باید پاسخگوی این پرسش باشند که آن جمعیت محدود در آن گوشۀ محصور، چه خطر یا تهدیدی را متوجه نظم و ثبات و امنیتِ مورد نظرشان میکرد که حرمت تشییع پیکر مرحوم سحابی را زیر پا گذاشتند و با قساوتی مطلقاً بیدلیل، مراسم تشییع بیمسئله و آرامی را بر سر خانواده و دوستان آن مرحوم آوار کردند و جان یگانه دختر معصومش هاله را گرفتند؟ دلیل آن همه بیحرمتی و بیادبی و گستاخی و قساوت و زشترفتاری چه بود؟
هر گاه به یاد آن روزهای سیاه میافتم؛ چنان غیظ و اندوهی در درونم غلیان میکند که میخواهم بر سر همۀ آنان که آن بیحرمتی و سنگدلی را به اجرا گذاشتند، یا دستور دادند، یا راضی شدند، یا سکوت کردند؛ چنان فریاد برکشم که عرش خدا را به لرزه در آورد.....اما:
شرح این هجران و این خود جگر
این زمان بگذار تا وقت دگر
باری مهندس سحابی با نگاهی منزه از ایدئولوژیزدگی، انس و الفتی دائمی با متن قرآن داشت. برداشتهای او از آیههای قرآن به قدری نغز و لطیف و دل انگیز و راهگشا بود که گویی تفسیرهای زندهیاد سید محمود طالقانی را زنده میکرد.
یکی از نکاتی که او در توضیح موانع پیش روی آدمیان برای شناخت حقیقت و اعتراف به واقعیت دائم بر آن تأکید میکرد؛ بخش نخست آیۀ 146 سورۀ اعراف بود:
سَأَصْرِفُ عَنْ ءَايَٰتِىَ ٱلَّذِينَ يَتَكَبَّرُونَ فِى ٱلْأَرْضِ بِغَيْرِ ٱلْحَقّ ( کسانی را که در زمین به ناحق تکبر میورزند، از توجه به آیات و نشانههای خویش باز خواهیم داشت)
شادروان سحابی از این آیه چنین درک میکرد که افراد گردنکش و خودخواه و گستاخ نگاهشان به واقعیت تیره و تار میشود به طوری که دادههای روشن و خطرات و تهدیدهای عینی را به صورت دلخواه خود تأویل و تفسیر میکنند و نهایت این کژبینی هم هلاکت و نابودی ناگهانی است.
او خطاب اصلی این آیه را زمامداران میدانست و در بارهاش مصداقهای شیرینی هم نقل میکرد؛ از جمله:
"چند سال پس از انقلاب، ناشران کتاب دور هم جمع شدند تا در بارۀ مشکلات نشر با هم گفتگو کنند. من هم از طرف شرکت سهامی انتشار در آنجا حاضر بودم. بیشتر ناشران از کسادی بازار کتابهای دینی سخن گفتند و اظهار نگرانی کردند. در میان آن جمع، فرد معممی هم بود که پس از شنیدن این سخن شکر و حمد خدای را به جا آورد. همه از این رفتار متعجب شدند و دلیلش را پرسیدند. فرد معمم در پاسخ گفت: نخریدن کتابهای دینی نشانۀ این است که سواد دینی مردم به قدری بالا رفته و یا کامل شده است که دیگر نیازی به خرید این نوع کتاب ها ندارند. آیا این جای شکر ندارد؟"
#عزت_الله_سحابی
#هاله_سحابی
#سرمایه_اجتماعی
#زندان_مخفی
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
🔴🔴🔴زنی به عظمت اقیانوس
#احمد_زیدآبادی:
یادنوشتی برای زریدخت عطایی همسر مهندس عزتالله سحابی
در این روزهای ناآرام، زنی در جوار قبر همسر و دخترش بیسروصدا در آغوش خاک غنود. زریدخت عطایی، همسر زندهیاد عزتالله سحابی و مادر هاله، در فضای آکنده از مبارزه و سیاست در درون خانوادهاش، زنی «اهل زندگی» بود. زندگی برای او اما روزمرگی نبود. در محیط همواره متلاطم و ناامن و سرشار از رنج و مصیبتِ خانوادگیاش، در نهایتِ خوشسلیقگی و پاکیزگی، در تدبیر بهینۀ منزل میکوشید درحالیکه سرمشقی از صلابت و عظمت و شکوه و استقلال شخصیت و مظهرِ عالی طبعی بلند و منیع بود. زریخانم به ندرت حرف میزد و معمولاً ساکت بود، ولی با جملات کوتاه و نادرش به همه میفهماند که از امور کوچک و پست و حقیر و ضعیف بیزار است و فقط صورتِ متین و مقاوم و زیبای هر امری را میپسندد. در این مورد اهل تعارف و تکلف نبود و به کارهای کوچک و شخصیتهای ضعیف، روی خوش نشان نمیداد. در بیان استقلال شخصیت او همین نکته بس که در محیطی مذهبی، حجابش را خودش انتخاب کرده بود و در این باره گوشش به نقنقهای گاه و بیگاه اطرافیان بدهکار نبود. زریخانم بدون آنکه علاقۀ مستقیمی به مبارزه و سیاست نشان دهد، درد و رنج سالهای متمادی زندان همسرش را بر دوشهای نحیف ولی استوار خود با صبوری و خودداری حمل کرد و بار تربیت دو فرزندش را در غیاب پدرشان با شکیبایی به دوش کشید. مهندس سحابی را در دهۀ پنجاه به زندان شیراز تبعید کردند. زنِ تنها با دو کودک، برای ملاقاتی کوتاه با همسر، سالیانی دراز در مسیر تهران به شیراز رفتوآمد کرد. مناعت طبع او مانع از آن شد که از این همه سختیها و آلام کلامی به زبان آورد یا حتی حاضر به بیان خاطرات خود از آن دوران شود. از این همه درد و رنج نه گفت، نه نالید و نه شکوه و شکایت کرد. زریخانم صلابت و بزرگی و استواری خود را در روز مرگ مهندس سحابی و دخترش هاله نشان داد. در آن روز که دل سنگ از آن فاجعه به درد آمده بود و فریاد شیون و زاری و بیتابی از هر سو به آسمان میرفت، زریخانم همچون اقیانوسی بیکران، آرام و استوار در میان جمع حاضر شد و تمام رنج این مصیبت را به درون جان خود ریخت و حتی شمهای از آن را بروز نداد. پس از آن نیز در این باره سخن نگفت. اینک زریخانم بار سنگین زندگی را به زمین گذاشته و در کنار همسر و فرزندش آرمیده است. او اسوهای از یک زن اصیل ایرانی در زمانهای بود که ارزش آدمها به های و هویشان شده است. زریخانم اما سرشار از ارزشهای اصیل و حقیقی بود، بیهر گونه های و هوی! او بزرگ و از تبار بزرگان این سرزمین بود. خداوند روح بلند و استوارش را شادی و آرامش ابدی بخشد.
#احمد_زیدآبادی
#زری_دخت_عطایی
#عزت_الله_سحابی
#هاله_سحابی
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
#احمد_زیدآبادی:
یادنوشتی برای زریدخت عطایی همسر مهندس عزتالله سحابی
در این روزهای ناآرام، زنی در جوار قبر همسر و دخترش بیسروصدا در آغوش خاک غنود. زریدخت عطایی، همسر زندهیاد عزتالله سحابی و مادر هاله، در فضای آکنده از مبارزه و سیاست در درون خانوادهاش، زنی «اهل زندگی» بود. زندگی برای او اما روزمرگی نبود. در محیط همواره متلاطم و ناامن و سرشار از رنج و مصیبتِ خانوادگیاش، در نهایتِ خوشسلیقگی و پاکیزگی، در تدبیر بهینۀ منزل میکوشید درحالیکه سرمشقی از صلابت و عظمت و شکوه و استقلال شخصیت و مظهرِ عالی طبعی بلند و منیع بود. زریخانم به ندرت حرف میزد و معمولاً ساکت بود، ولی با جملات کوتاه و نادرش به همه میفهماند که از امور کوچک و پست و حقیر و ضعیف بیزار است و فقط صورتِ متین و مقاوم و زیبای هر امری را میپسندد. در این مورد اهل تعارف و تکلف نبود و به کارهای کوچک و شخصیتهای ضعیف، روی خوش نشان نمیداد. در بیان استقلال شخصیت او همین نکته بس که در محیطی مذهبی، حجابش را خودش انتخاب کرده بود و در این باره گوشش به نقنقهای گاه و بیگاه اطرافیان بدهکار نبود. زریخانم بدون آنکه علاقۀ مستقیمی به مبارزه و سیاست نشان دهد، درد و رنج سالهای متمادی زندان همسرش را بر دوشهای نحیف ولی استوار خود با صبوری و خودداری حمل کرد و بار تربیت دو فرزندش را در غیاب پدرشان با شکیبایی به دوش کشید. مهندس سحابی را در دهۀ پنجاه به زندان شیراز تبعید کردند. زنِ تنها با دو کودک، برای ملاقاتی کوتاه با همسر، سالیانی دراز در مسیر تهران به شیراز رفتوآمد کرد. مناعت طبع او مانع از آن شد که از این همه سختیها و آلام کلامی به زبان آورد یا حتی حاضر به بیان خاطرات خود از آن دوران شود. از این همه درد و رنج نه گفت، نه نالید و نه شکوه و شکایت کرد. زریخانم صلابت و بزرگی و استواری خود را در روز مرگ مهندس سحابی و دخترش هاله نشان داد. در آن روز که دل سنگ از آن فاجعه به درد آمده بود و فریاد شیون و زاری و بیتابی از هر سو به آسمان میرفت، زریخانم همچون اقیانوسی بیکران، آرام و استوار در میان جمع حاضر شد و تمام رنج این مصیبت را به درون جان خود ریخت و حتی شمهای از آن را بروز نداد. پس از آن نیز در این باره سخن نگفت. اینک زریخانم بار سنگین زندگی را به زمین گذاشته و در کنار همسر و فرزندش آرمیده است. او اسوهای از یک زن اصیل ایرانی در زمانهای بود که ارزش آدمها به های و هویشان شده است. زریخانم اما سرشار از ارزشهای اصیل و حقیقی بود، بیهر گونه های و هوی! او بزرگ و از تبار بزرگان این سرزمین بود. خداوند روح بلند و استوارش را شادی و آرامش ابدی بخشد.
#احمد_زیدآبادی
#زری_دخت_عطایی
#عزت_الله_سحابی
#هاله_سحابی
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat