🔴عبدالله رمضانزاده، سخنگوی دولت اصلاحات:
🔸"چرا عدهای صاحب منصب صاحب... قصد عصبانی کردن مردم را دارند؟
آیا اینها هم نفوذی تیم ب هستند؟"
✍ قابل ذکر است که منظور اقای رمضان زاده به تیم ب ، اصطلاحی است که #محمدـجوادـظریف برای اولین بار در انجمن آسیایی نیویورک استفاده کرد و اشاره ایست به چهار سیاستمدار جهان:
#بن_سلمان، #بنیامین_نتانیاهو، #جان_بولتون و #برایانـهوک
👇👇👇
@sedayeslahat
🔸"چرا عدهای صاحب منصب صاحب... قصد عصبانی کردن مردم را دارند؟
آیا اینها هم نفوذی تیم ب هستند؟"
✍ قابل ذکر است که منظور اقای رمضان زاده به تیم ب ، اصطلاحی است که #محمدـجوادـظریف برای اولین بار در انجمن آسیایی نیویورک استفاده کرد و اشاره ایست به چهار سیاستمدار جهان:
#بن_سلمان، #بنیامین_نتانیاهو، #جان_بولتون و #برایانـهوک
👇👇👇
@sedayeslahat
.
💢#جان_بولتون، مشاور امنیت ملی کاخ سفید، از اعزام بمبافکن به #خاورمیانه به منظور مقابله با هر اقدام احتمالی #ایران علیه منافع آمریکا و متحدان آن خبر داد. او اضافه کرد که #آمریکا به دنبال #جنگ با ایران نیست؛ اما این «پیامی روشن» برای حکومت ایران خواهد بود.
@sedayeslahat
💢#جان_بولتون، مشاور امنیت ملی کاخ سفید، از اعزام بمبافکن به #خاورمیانه به منظور مقابله با هر اقدام احتمالی #ایران علیه منافع آمریکا و متحدان آن خبر داد. او اضافه کرد که #آمریکا به دنبال #جنگ با ایران نیست؛ اما این «پیامی روشن» برای حکومت ایران خواهد بود.
@sedayeslahat
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
💢 #جان_بولتون، مشاور پیشین امنیت ملی آمریکا در گفتوگویی از سیاست فشار حداکثری وانتخاب جو بایدن به ریاست جمهوری و سیاست احتمالی او در قبال ایران میگوید.
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
🔴🔴🔴تحولات کج و معوج و بیاصولی بازیگران آن!
#احمد_زیدآبادی:
مایک پنس معاون سابق رئیس جمهور آمریکا، در دیدار از کمپ "سازمان مجاهدین خلق" از مقابل عکسهای بزرگِ محمد حنیفنژاد، سعید محسن و اصغر بدیعزادگان عبور کرد و نگاهی هم به چهرههای این سه شخصیت فقیدِ بنیانگذار سازمان انداخت.
بعید است مایک پنس نداند که این چهرهها عمدتاً به قصد "مبارزه با امپریالیسم جهانی به سرکردگی آمریکا" سازمانِ چریکی مسلحانهای را تأسیس کردند که در ادامۀ کار خود چند تن از مستشاران آمریکایی در ایران را ترور کرد و برای سرنگونی دولت متحد واشینگتن در ایران، تمام توان خود را به کار گرفت.
برای مایک پنس اما گذشته چه اهمیتی دارد؟ هیچ! او به حال و آینده مینگرد و اگر چنانچه در انگیزۀ بازدید او از کمپ سازمان مجاهدین، چیزی بیش از صِرفِ دریافت پول نیز در میان باشد، در بهترین حالت، این سازمان را به عنوان اهرم فشاری علیه جمهوری اسلامی، مناسب کار همکارانش در جناح تندرو حزب جمهوریخواه میبیند.
سازمان مجاهدین اما به گذشتۀ خود چگونه مینگرد؟ ظاهراً به آن افتخار میکند و از "نقش پیشتازی" همیشگی آن به خود میبالد. از همین رو، بنیانگذاران سازمان را سخت میستاید و عکسهای آنان را در کمپ خود به نمایش گذاشته است تا مبادا از چشم بازدیدکنندگان دور بمانند.
گیریم چرخش روزگار ماهیت مسائل را تغییر دهد و اولویتها را سر و ته کند، با این حال چه نسبتی میتوان بین مرحوم حنیف و مرحوم سعید و مرحوم اصغر با مایک پنس و مایک پمپئو و جان بولتون برقرار کرد که سازمان اینطور از بازدید آنان از کمپ خود به وجد و نشاط میآید چنانکه گویی "فتحی نمایان" کرده است! پنس و پمپئو از چهرههای مترقی و یا حتی میانه و متمایل به میانۀ آمریکا نیز به شمار نمیآیند. آنها سران افراطیترین جناحهای محافظهکار و پروتستانیسم انجیلی در آمریکایند و جان بولتون هم در دیدگاههای سیاسی افراطی خود دستِ کمی از آنها ندارد.
از طرفی، سازمان مجاهدین در طول حیات خونین و پر فراز و نشیب خود، همواره خود را مدافع "آرمان فلسطین" معرفی کرده است. با تمامِ تغییر مواضعی که این سازمان پشت سر گذاشته، هنوز هم خود را حامی مواضع سازمان آزادیبخش فلسطین و الفتح نشان میدهد و ظاهراً خواهان تشکیل کشوری مستقل برای فلسطینیها در کرانۀ باختری رود اردن با پایتختی بیتالمقدس شرقی است. اما به رغم این ادعا، سازمان به استقبال آن دسته از مقامهای سابق آمریکایی میرود که در حمایت از شهرکهای یهودینشین در کرانۀ باختری بینهایت صریح و گستاخاند و از نگاه ساف و الفتح به عنوان ضدفلسطینیترین نیروهای سیاسی در جامعۀ آمریکا قلمداد میشوند.
کار سازمان البته از این حرفها گذشته است و منظور من هم از این نوشتار نقد آنان نیست، بلکه یادآوری تحولات کج و معوجی برای نسل جوان ایران است تا بدانند که بر بازیگران این تحولات، به طرزی رسوا، هیچ اصولی جز قدرتخواهی حاکم نیست.
در این میان، اگر به فرض در ایران تحولی انقلابی رخ دهد؛ قاعدتاً پای سازمان هم به ایران گشوده میشود و آنگاه این سازمان با این میزان از پرانسیپ سیاسی و به عنوان متحدِ مسیحیان انجیلی حامی سرسخت اسرائیل، قرار است چه مشکلی از انبوه مشکلات این جامعه حل کند؟ این پرسش را از آن دسته "جمهوریخواهان" میکنم که بدون هرگونه تشکیلاتِ جدّی مختص خود، سازِ انقلابِ دوباره در ایران را کوک کردهاند و بعضاً طرح هر پرسشی در بارۀ مخاطرات این مسیر را، به عنوان مانعتراشی در راه انقلاب و بعضاً مستوجب سزنش معرفی میکنند!
با این همه، به گمان من دولتهای غربی تا سرحد ممکن از وقوع انقلاب در ایران حمایت نخواهند کرد و اگر هم برخی جناحهای محافظهکار آنها در آمریکا پس از کسب احتمالی دوبارۀ قدرت به این فکر بیفتند، نگاهشان برای تحول نه به این نوع گروهها بلکه به جاهای دیگری است. برای همین است که جان بولتون پس از بارها حضور در اجتماعات پر زرق و برق سازمان مجاهدین و معرفی مکرر آنها به عنوان "آلترناتیو دمکرات" جمهوری اسلامی، نهایتاً هنگامی که با پرسشِ چگونگی تغییر در ایران روبرو شد، نه فقط نامی از سازمان به میان نیاورد، بلکه با صراحت اعلام کرد شاید برخی از سپاهیان روزی علیه جمهوری اسلامی طغیان کنند و آن را تغییر دهند!
#مایک_پنس
#کمپ_مجاهدین
#محمد_حنیف_نژاد
#جان_بولتون
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
#احمد_زیدآبادی:
مایک پنس معاون سابق رئیس جمهور آمریکا، در دیدار از کمپ "سازمان مجاهدین خلق" از مقابل عکسهای بزرگِ محمد حنیفنژاد، سعید محسن و اصغر بدیعزادگان عبور کرد و نگاهی هم به چهرههای این سه شخصیت فقیدِ بنیانگذار سازمان انداخت.
بعید است مایک پنس نداند که این چهرهها عمدتاً به قصد "مبارزه با امپریالیسم جهانی به سرکردگی آمریکا" سازمانِ چریکی مسلحانهای را تأسیس کردند که در ادامۀ کار خود چند تن از مستشاران آمریکایی در ایران را ترور کرد و برای سرنگونی دولت متحد واشینگتن در ایران، تمام توان خود را به کار گرفت.
برای مایک پنس اما گذشته چه اهمیتی دارد؟ هیچ! او به حال و آینده مینگرد و اگر چنانچه در انگیزۀ بازدید او از کمپ سازمان مجاهدین، چیزی بیش از صِرفِ دریافت پول نیز در میان باشد، در بهترین حالت، این سازمان را به عنوان اهرم فشاری علیه جمهوری اسلامی، مناسب کار همکارانش در جناح تندرو حزب جمهوریخواه میبیند.
سازمان مجاهدین اما به گذشتۀ خود چگونه مینگرد؟ ظاهراً به آن افتخار میکند و از "نقش پیشتازی" همیشگی آن به خود میبالد. از همین رو، بنیانگذاران سازمان را سخت میستاید و عکسهای آنان را در کمپ خود به نمایش گذاشته است تا مبادا از چشم بازدیدکنندگان دور بمانند.
گیریم چرخش روزگار ماهیت مسائل را تغییر دهد و اولویتها را سر و ته کند، با این حال چه نسبتی میتوان بین مرحوم حنیف و مرحوم سعید و مرحوم اصغر با مایک پنس و مایک پمپئو و جان بولتون برقرار کرد که سازمان اینطور از بازدید آنان از کمپ خود به وجد و نشاط میآید چنانکه گویی "فتحی نمایان" کرده است! پنس و پمپئو از چهرههای مترقی و یا حتی میانه و متمایل به میانۀ آمریکا نیز به شمار نمیآیند. آنها سران افراطیترین جناحهای محافظهکار و پروتستانیسم انجیلی در آمریکایند و جان بولتون هم در دیدگاههای سیاسی افراطی خود دستِ کمی از آنها ندارد.
از طرفی، سازمان مجاهدین در طول حیات خونین و پر فراز و نشیب خود، همواره خود را مدافع "آرمان فلسطین" معرفی کرده است. با تمامِ تغییر مواضعی که این سازمان پشت سر گذاشته، هنوز هم خود را حامی مواضع سازمان آزادیبخش فلسطین و الفتح نشان میدهد و ظاهراً خواهان تشکیل کشوری مستقل برای فلسطینیها در کرانۀ باختری رود اردن با پایتختی بیتالمقدس شرقی است. اما به رغم این ادعا، سازمان به استقبال آن دسته از مقامهای سابق آمریکایی میرود که در حمایت از شهرکهای یهودینشین در کرانۀ باختری بینهایت صریح و گستاخاند و از نگاه ساف و الفتح به عنوان ضدفلسطینیترین نیروهای سیاسی در جامعۀ آمریکا قلمداد میشوند.
کار سازمان البته از این حرفها گذشته است و منظور من هم از این نوشتار نقد آنان نیست، بلکه یادآوری تحولات کج و معوجی برای نسل جوان ایران است تا بدانند که بر بازیگران این تحولات، به طرزی رسوا، هیچ اصولی جز قدرتخواهی حاکم نیست.
در این میان، اگر به فرض در ایران تحولی انقلابی رخ دهد؛ قاعدتاً پای سازمان هم به ایران گشوده میشود و آنگاه این سازمان با این میزان از پرانسیپ سیاسی و به عنوان متحدِ مسیحیان انجیلی حامی سرسخت اسرائیل، قرار است چه مشکلی از انبوه مشکلات این جامعه حل کند؟ این پرسش را از آن دسته "جمهوریخواهان" میکنم که بدون هرگونه تشکیلاتِ جدّی مختص خود، سازِ انقلابِ دوباره در ایران را کوک کردهاند و بعضاً طرح هر پرسشی در بارۀ مخاطرات این مسیر را، به عنوان مانعتراشی در راه انقلاب و بعضاً مستوجب سزنش معرفی میکنند!
با این همه، به گمان من دولتهای غربی تا سرحد ممکن از وقوع انقلاب در ایران حمایت نخواهند کرد و اگر هم برخی جناحهای محافظهکار آنها در آمریکا پس از کسب احتمالی دوبارۀ قدرت به این فکر بیفتند، نگاهشان برای تحول نه به این نوع گروهها بلکه به جاهای دیگری است. برای همین است که جان بولتون پس از بارها حضور در اجتماعات پر زرق و برق سازمان مجاهدین و معرفی مکرر آنها به عنوان "آلترناتیو دمکرات" جمهوری اسلامی، نهایتاً هنگامی که با پرسشِ چگونگی تغییر در ایران روبرو شد، نه فقط نامی از سازمان به میان نیاورد، بلکه با صراحت اعلام کرد شاید برخی از سپاهیان روزی علیه جمهوری اسلامی طغیان کنند و آن را تغییر دهند!
#مایک_پنس
#کمپ_مجاهدین
#محمد_حنیف_نژاد
#جان_بولتون
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
🔴🔴🔴در هر صورت نویسنده گناهکار است!
#احمد_زیدآبادی؛
سالیان درازی است که نوشتن و گفتن در بارۀ سیاست خارجی جمهوری اسلامی به "عذاب الیم" تبدیل شده است. از هر سمت و سو و با هر نوع جهتگیری که در این باره چیزی نوشته شود، اتهامهای مخصوص خود را در پی دارد.
برای نمونه، اگر بنویسیم که جمهوری اسلامی در پی به هم زدن نظم منطقهای و جهانی است، اتهامِ همراهی با تبلیغات دشمنان کشور را به دنبال دارد و اگر بنویسیم جمهوری اسلامی خواهان همسویی با نظم منطقهای و جهانی است، در آن صورت نیز اتهامِ توصیه به سازش و عقبنشینی و عدول از اصول انقلاب بر پیشانیمان مینشیند!
در همین رابطه، این روزها وزارت دادگستری آمریکا مدعی تلاش یک عضو نیروی قدس سپاه برای کشتن جان بولتون در انتقام از ترور سردار سلیمانی شده است. در مقابل این ادعا، سخنگوی وزارت خارجۀ ایران واکنشی خشمگینانه از خود نشان داده و آن را "سناریوسازی مقامات قضایی آمریکا در ارتباط با عناصر ورشکسته سیاسی و بیارزش مانند جان بولتون" قلمداد کرده است. به گفتۀ سخنگوی وزارت خارجه، "افسانههای نخنما در حال تبدیل شدن به یک رویه تکراری در سیستم قضایی آمریکا است."
حالا ما باید این تکذیبیه را حمل بر چه کنیم؟ اینکه جمهوری اسلامی دیگر در پی انتقامِ خون سردار سلیمانی نیست؟ اگر این را بگوییم که رسانههای اصولگرا و لشکرهای سایبری، حرمتی برایمان باقی نمیگذارند! اما اگر بگوییم که انتقام گرفتن از خون سردار یک اصل عدولناپذیر است، در آن صورت با اتهامِ تأیید ادعای آمریکا برای انجام عملیات در خاک آن چه میتوان کرد؟
والله من میخواهم مواضع جمهوری اسلامی در حوزۀ سیاست خارجی را همانطور که مقامهای مسئول و رسمی میگویند، بازتاب دهم؛ اما اصلاً نمیشود فهمید که آنها چه میگویند و در پی چه هستند؟
در همین مورد وعدۀ انتقام از خون سردار سلیمانی، آیا این یک سیاست رسمی است؟ اگر سیاست رسمی است، از چه راه و روشی قرار است عملی شود؟ شکایت به دیوان بینالمللی؟ اگر این است چرا به صورت شفاف اعلام نمیشود؟ و اگر این نیست؛ پس از چه راه دیگری؟ آیا منظور کشتن آمران و مسببان و مباشرانِ ترور است؟ سران درجه یک سیاسی و نظامی آمریکا و در رأس آنها دونالد ترامپ در شمار آمران و مباشران و مسببان ترور سردار سلیمانی هستند. آیا منظور انتقام از آنهاست؟ در خاک آمریکا یا خارج از آن؟ یا اصلاً هیچکدام از اینها مطرح نیست! واقعاً چرا تکلیف هیچ امری در این کشور روشن نمیشود؟ ممکن است بگویند سیاست ما به عمد "ابهامآفرینی" در این زمینه است تا مقامهای آمریکایی دائم در ترس و وحشت و هول و ولا و تردید به سر ببرند. اما سیاست ابهام در این مورد کم هزینه نیست. نتیجهاش همین میشود که دادگستری آمریکا هر وقت خواست اتهامی را متوجه جمهوری اسلامی کند و وزارت خارجه هم با عصبانیت واکنش نشان دهد و عواقب خطرناک آن را یادآور شود.
من البته میدانم که شترسواری دولا دولا هم میشود؛ اما نه به اندازهای که کمر شتر از وسط ترک بردارد!
#جان_بولتون
#سخنگوی_وزارت_خارجه
#سردار_سلیمانی
#دونالد_ترامپ
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
#احمد_زیدآبادی؛
سالیان درازی است که نوشتن و گفتن در بارۀ سیاست خارجی جمهوری اسلامی به "عذاب الیم" تبدیل شده است. از هر سمت و سو و با هر نوع جهتگیری که در این باره چیزی نوشته شود، اتهامهای مخصوص خود را در پی دارد.
برای نمونه، اگر بنویسیم که جمهوری اسلامی در پی به هم زدن نظم منطقهای و جهانی است، اتهامِ همراهی با تبلیغات دشمنان کشور را به دنبال دارد و اگر بنویسیم جمهوری اسلامی خواهان همسویی با نظم منطقهای و جهانی است، در آن صورت نیز اتهامِ توصیه به سازش و عقبنشینی و عدول از اصول انقلاب بر پیشانیمان مینشیند!
در همین رابطه، این روزها وزارت دادگستری آمریکا مدعی تلاش یک عضو نیروی قدس سپاه برای کشتن جان بولتون در انتقام از ترور سردار سلیمانی شده است. در مقابل این ادعا، سخنگوی وزارت خارجۀ ایران واکنشی خشمگینانه از خود نشان داده و آن را "سناریوسازی مقامات قضایی آمریکا در ارتباط با عناصر ورشکسته سیاسی و بیارزش مانند جان بولتون" قلمداد کرده است. به گفتۀ سخنگوی وزارت خارجه، "افسانههای نخنما در حال تبدیل شدن به یک رویه تکراری در سیستم قضایی آمریکا است."
حالا ما باید این تکذیبیه را حمل بر چه کنیم؟ اینکه جمهوری اسلامی دیگر در پی انتقامِ خون سردار سلیمانی نیست؟ اگر این را بگوییم که رسانههای اصولگرا و لشکرهای سایبری، حرمتی برایمان باقی نمیگذارند! اما اگر بگوییم که انتقام گرفتن از خون سردار یک اصل عدولناپذیر است، در آن صورت با اتهامِ تأیید ادعای آمریکا برای انجام عملیات در خاک آن چه میتوان کرد؟
والله من میخواهم مواضع جمهوری اسلامی در حوزۀ سیاست خارجی را همانطور که مقامهای مسئول و رسمی میگویند، بازتاب دهم؛ اما اصلاً نمیشود فهمید که آنها چه میگویند و در پی چه هستند؟
در همین مورد وعدۀ انتقام از خون سردار سلیمانی، آیا این یک سیاست رسمی است؟ اگر سیاست رسمی است، از چه راه و روشی قرار است عملی شود؟ شکایت به دیوان بینالمللی؟ اگر این است چرا به صورت شفاف اعلام نمیشود؟ و اگر این نیست؛ پس از چه راه دیگری؟ آیا منظور کشتن آمران و مسببان و مباشرانِ ترور است؟ سران درجه یک سیاسی و نظامی آمریکا و در رأس آنها دونالد ترامپ در شمار آمران و مباشران و مسببان ترور سردار سلیمانی هستند. آیا منظور انتقام از آنهاست؟ در خاک آمریکا یا خارج از آن؟ یا اصلاً هیچکدام از اینها مطرح نیست! واقعاً چرا تکلیف هیچ امری در این کشور روشن نمیشود؟ ممکن است بگویند سیاست ما به عمد "ابهامآفرینی" در این زمینه است تا مقامهای آمریکایی دائم در ترس و وحشت و هول و ولا و تردید به سر ببرند. اما سیاست ابهام در این مورد کم هزینه نیست. نتیجهاش همین میشود که دادگستری آمریکا هر وقت خواست اتهامی را متوجه جمهوری اسلامی کند و وزارت خارجه هم با عصبانیت واکنش نشان دهد و عواقب خطرناک آن را یادآور شود.
من البته میدانم که شترسواری دولا دولا هم میشود؛ اما نه به اندازهای که کمر شتر از وسط ترک بردارد!
#جان_بولتون
#سخنگوی_وزارت_خارجه
#سردار_سلیمانی
#دونالد_ترامپ
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat