"صدای ملّت"
8.73K subscribers
148K photos
73.4K videos
163 files
4.34K links

ولاتلبسوا الحق‌ بالباطل‌ و تکتموا‌ الحق‌ وانتم‌تعلمون‌. حق را با باطل در نیامیزید، حقیقت را که خود می‌دانید پنهان نکنید.

@sedayeslahat
Download Telegram

#انسان_ها

به ميزان #حقارتشان #توهين ميكنند
به ميزان #فرهنگشان #عشق ميورزند
و به ميزان #كمبودهايشان آزارت ميدهند
هرچه #حقيرتر باشند
بيشتر توهين ميكنند تا حقارتشان را جبران كنند
هر چه #فرهنگشان غني تر باشد
بيشتر به ديگران "عشق هدیه ميدهند"
وهرچه "هويّتشان عميق تر باشد"
"محترمانه تر رفتار ميكنند"

به اندازه #دركشان , ميفهمند
و به اندازه #شعورشان به "باورها و حرف هايشان عمل ميكنند


به "صدای اصلاحات"بپیوندید👇👇👇

@sedayeslahat
‍ .



#دکتر_عبدالکریم_سروش

شاید در گذشته که مردم ساده‌تر بودند حکومت‌ دینی می‌توانست رضایت مردم را به دنبال داشته باشند چون حکومت و مردم مثل هم فکر میکردند اما با اندیشه امروز که بشریت به دنبال حقوق خویشتن است ایدۀ حکومت دینی عملی نیست

ممکن است شما بتوانید یک حکومت #فاشیستی بنا کنید ، ممکن است یک حکومت دیکتاتوری بنا کنید اما هرگز نمی‌توانید که یک #حکومت_دینی بنا کنید نه اینکه در تئوری نمیشود به آن فکر کرد ، در عمل نمی‌توان آن را به اجرا در آورد ...

به این دلیل نمی‌شود که شما با قدرت نمی‌توانید #ایـمـان را بسازید ، شاید با داشتن قدرت بتوان خیلی کارها کرد خیلی چیزها ساخت اما ایمان را نمی‌شود چون ايمان چیزی از جنس #عشق است و عشق هم به زور در کسی ‌ایجاد نمی‌شود ...

@sedayeslahat
#عشق_ثروت_موفقیت

زنی از خانه بیرون آمد و سه پیرمرد را با چهره های زیبا جلوی در دید.
به آنها گفت: من شما را نمی شناسم ولی فکر می کنم گرسنه باشید، بفرمائید داخل تا چیزی برای خوردن به شما بدهم.
آنها پرسیدند: آیا شوهرتان خانه است؟
زن گفت: نه، او به دنبال کاری بیرون از خانه رفته.
آنها گفتند: پس ما نمی توانیم وارد شویم منتظر می مانیم.
عصر وقتی شوهر به خانه برگشت، زن ماجرا را برای او تعریف کرد.
شوهرش به او گفت: برو به آنها بگو شوهرم آمده، بفرمائید داخل.
زن بیرون رفت و آنها را به خانه دعوت کرد. آنها گفتند: ما با هم داخل خانه نمی شویم.

زن با تعجب پرسید: چرا!؟ یکی از پیرمردها به دیگری اشاره کرد و گفت: نام او ثروت است. و به پیرمرد دیگر اشاره کرد و گفت: نام او موفقیت است. و نام من عشق است، حالا انتخاب کنید که کدام یک از ما وارد خانه شما شویم.
زن پیش شوهرش برگشت و ماجرا را تعریف کرد. شوهـر گفت: چه خوب، ثـروت را دعوت کنیم تا خانه مان پر از ثروت شود! ولی همسرش مخالفت کرد و گفت: چرا موفقیت را دعوت نکنیم؟
فرزند خانه که سخنان آنها را می شنید، پیشنهاد کرد: بگذارید عشق را دعوت کنیم تا خانه پر از عشق و محبت شود.
مرد و زن هر دو موافقت کردند. زن بیرون رفت و گفت: کدام یک از شما عشق است؟ او مهمان ماست.
عشق بلند شد و ثروت و موفقیت هم بلند شدند و دنبال او راه افتادند. زن با تعجب پرسید: شما دیگر چرا می آیید؟
پیرمردها با هم گفتند: اگر شما ثروت یا موفقیت را دعوت می کردید، بقیه نمی آمدند ولی هرجا که عشق است ثروت و موفقیت هم هست!
آری با عشق هر آنچه که می خواهید می توانید به دست آوردید.

@sedayeslahat
‍‍ ‍‍ مگر من از #وطنم چه میخواستم ؟
به غیر از تکّه ای #نان ...
گوشه ای #امن ...
جیبی با #حرمت ...
بارانی از #عشق ...
پنجره ای باز ،
که #آزادی و عشق به من دهد .

من چه می خواستم در این حد
که به من نداد ؟!
برای همین نیمه شبی
دری را #شکستم و رفتم .
برای همیشه رفتم...

#شیرکو_بیکس
#کارگر
#هفت_تپه . #فولاد
#اسماعیل_بخشی
#سپیده_قلیان


@sedayeslahat
‍ .




‼️ وقتی دیکتاتوری ، دموکراسی میشود

#جرج_اورول در ( کتاب 1984 ) جامعه‌ای را به تصویر میکشد که در آن حکومتی به دنبال جاودانگیِ خود ، خفقان را تا نهایت ممکن بر اجتماع حاکم کرده است . جایی که در هر خانه  یک دستگاه شنیداری_دیداری به نام #تله‌اسکرین وجود دارد که حتی به تعداد ضربان‌های قلب نیز حساس است و آن را نشانی از خیانت یا به وجود آمدن یک توطئه میداند ، بدیهی‌ست که در چنین حکومتی چون چیزی به اسم #حریم_شخصی افراد وجود ندارد میزان ِ ترسی که هر کس به آن دچار میشود آنقدر زیاد است که خود به خود افکار و اذهان محدود و درحالتی منفعل باقی میماند ، سران این حکومت انسان‌های آزاده را بعد از دستگیری به گونه‌ای شکنجه میکنند که سوای حقارتی که بر شخصیت فرد وارد میشود افکار او نیز تغییر میکند و این شکنجه تا جایی ادامه دارد که عقاید فرد به عقاید دولتِ حاکم بدل میشود

در رمان 1948 پوستر #برادر_ارشد که رئیس عالی حزب و در واقع پدر ملت است همه جا هست و هر جا شهروندی بایستد نگاه او را بر خود حس میکند ... چهار وزارتخانه #حقیقت ، #صلح ، #عشق و #فراوانی ادارۀ جامعه را بر عهده دارند :

🏷 وظیفه اصلی #وزارت_حقیقت این است که گذشته را بازنویسی و آینده را مبهم و نامشخص کند تا حزب با خیال راحت زمان حال را مدیریت کند . وزارت حقیقت افشای اسرار دوستان و آشنایان را تبلیغ و تشویق میکند اما عشق و نوع‌دوستی را رفتاری احمقانه و ابلهانه میداند

🏷 کار #وزارت_صلح افشاندن بذر کینه و نفرت از دیگر کشورها و آماده ساختن مردم برای جنگ است . اورول در کتاب 1984 نشان میدهد که چگونه انسان فاقد درک سیاسی میتواند با تلقین ( وجود دشمن ) توسط حکومت به پست‌ترین درجات اخلاقی برسد چرا که #نفرت از بیگانگان همچون جریان برق در بین مردم جاری است

🏷 کار وزارت #فراوانی جیره‌بندی مواد غذایی و دیگر مایحتاج عمومی‌ مردم است ، در این حکومت مردم بیش از حد به کار گرفته می‌شوند و غذا به اندازه کافی نیست اما این وزارت وقتی قیمت کالایی چند برابر میشود هیچ خبری از آن منتشر نمی‌کند اما به محض ۵ درصد ارزان‌تر شدن همان کالا از سه برابر مدت‌ها آن را تبلیغ می‌کند

🏷 کار وزارت #عشق هم تولید خصومت ، نفرت و کینه در جامعه است ، از دیدگاه این وزارتخانه‌ : جنگ ، همان صلح است _ آزادی ، بردگی است _ جهل ، قدرت است . لغت‌نامه‌ها در این وزارت‌خانه هر سال یکبار مورد ویرایش قرار میگیرد و برخی کلمات را به گونه‌ای حذف میکنند که اگر  آیندگان از حکومت رضایت نداشته باشند حتی #کلمه‌ای برای بیان اعتراض خود نداشته باشند


جامعه امروز ایران هم یک برادربزرگ دارد _ هم پلیس افکار دارد _ هم حریم افراد حرمت ندارد و با کنترل اپلیکیشن‌ها ، موبایل هر فردی تبدیل به یک دستگاه تلسکرین شده است ، هم وزارت حقیقت و صلح و فراوانی و عشق جامعه را اداره میکنند ، هم ممنوعیت روابط جنسی وجود دارد ، هم شکنجه‌گر و شکنجه‌گاه دارد و از همه مهم‌تر کلی دشمن دارد . اینچنین است که گاهی دیکتاتوری میشود خودِ دموکراسی ...!!


@sedayeslahat
‍ .




‼️ وقتی دیکتاتوری ، دموکراسی میشود

#جرج_اورول در ( کتاب 1984 ) جامعه‌ای را به تصویر میکشد که در آن حکومتی به دنبال جاودانگیِ خود ، خفقان را تا نهایت ممکن بر اجتماع حاکم کرده است . جایی که در هر خانه  یک دستگاه شنیداری_دیداری به نام #تله‌اسکرین وجود دارد که حتی به تعداد ضربان‌های قلب نیز حساس است و آن را نشانی از خیانت یا به وجود آمدن یک توطئه میداند ، بدیهی‌ست که در چنین حکومتی چون چیزی به اسم #حریم_شخصی افراد وجود ندارد میزان ِ ترسی که هر کس به آن دچار میشود آنقدر زیاد است که خود به خود افکار و اذهان محدود و درحالتی منفعل باقی میماند ، سران این حکومت انسان‌های آزاده را بعد از دستگیری به گونه‌ای شکنجه میکنند که سوای حقارتی که بر شخصیت فرد وارد میشود افکار او نیز تغییر میکند و این شکنجه تا جایی ادامه دارد که عقاید فرد به عقاید دولتِ حاکم بدل میشود

در رمان 1948 پوستر #برادر_ارشد که رئیس عالی حزب و در واقع پدر ملت است همه جا هست و هر جا شهروندی بایستد نگاه او را بر خود حس میکند ... چهار وزارتخانه #حقیقت ، #صلح ، #عشق و #فراوانی ادارۀ جامعه را بر عهده دارند :

🏷 وظیفه اصلی #وزارت_حقیقت این است که گذشته را بازنویسی و آینده را مبهم و نامشخص کند تا حزب با خیال راحت زمان حال را مدیریت کند . وزارت حقیقت افشای اسرار دوستان و آشنایان را تبلیغ و تشویق میکند اما عشق و نوع‌دوستی را رفتاری احمقانه و ابلهانه میداند

🏷 کار #وزارت_صلح افشاندن بذر کینه و نفرت از دیگر کشورها و آماده ساختن مردم برای جنگ است . اورول در کتاب 1984 نشان میدهد که چگونه انسان فاقد درک سیاسی میتواند با تلقین ( وجود دشمن ) توسط حکومت به پست‌ترین درجات اخلاقی برسد چرا که #نفرت از بیگانگان همچون جریان برق در بین مردم جاری است

🏷 کار وزارت #فراوانی جیره‌بندی مواد غذایی و دیگر مایحتاج عمومی‌ مردم است ، در این حکومت مردم بیش از حد به کار گرفته می‌شوند و غذا به اندازه کافی نیست اما این وزارت وقتی قیمت کالایی چند برابر میشود هیچ خبری از آن منتشر نمی‌کند اما به محض ۵ درصد ارزان‌تر شدن همان کالا از سه برابر مدت‌ها آن را تبلیغ می‌کند

🏷 کار وزارت #عشق هم تولید خصومت ، نفرت و کینه در جامعه است ، از دیدگاه این وزارتخانه‌ : جنگ ، همان صلح است _ آزادی ، بردگی است _ جهل ، قدرت است . لغت‌نامه‌ها در این وزارت‌خانه هر سال یکبار مورد ویرایش قرار میگیرد و برخی کلمات را به گونه‌ای حذف میکنند که اگر  آیندگان از حکومت رضایت نداشته باشند حتی #کلمه‌ای برای بیان اعتراض خود نداشته باشند


جامعه امروز ایران هم یک برادربزرگ دارد _ هم پلیس افکار دارد _ هم حریم افراد حرمت ندارد و با کنترل اپلیکیشن‌ها ، موبایل هر فردی تبدیل به یک دستگاه تلسکرین شده است ، هم وزارت حقیقت و صلح و فراوانی و عشق جامعه را اداره میکنند ، هم ممنوعیت روابط جنسی وجود دارد ، هم شکنجه‌گر و شکنجه‌گاه دارد و از همه مهم‌تر کلی دشمن دارد . اینچنین است که گاهی دیکتاتوری میشود خودِ دموکراسی ...!!

@sedayeslahat
‍ .




‍ بحث زن دوم هنرپیشه ها و سیاستمدارها دوباره داغ شده . یکبار که به طور اتفاقی داشتم برنامه‌ای در مورد ازدواج دوم و سوم را می‌دیدم کارشناس برنامه جمله‌ای گفت با این مضمون که مردها در انتخاب اولشون برای ازدواج ۵۰ درصد اشتباه میکنن و در انتخاب دوم ۹۰ درصد درحالی که آدم انتظار داره بعد از یک تجربه ناموفق فرد انتخاب بهتر و عاقلانه‌تری داشته باشه اما شرایط به طور معکوس پیش میره و در اینجا مرد سعی میکنه هر آنچه در همسر اولش نمی‌دید در دومی پیدا کنه و به قول معروف گذشته چراغ راه آینده‌ش بشه !!

در جامعه ما دو همسری هرگز پذیرفته نشد و هیچ زنی نمیتونه خودش رو به عنوان همسر دوم معرفی کنه چرا که در ذات #عشق تنها یک نفر وجود داره و کسی عشقش رو با کس دیگری تقسیم نمیکنه و چون وقتی شهروند درجه 2 شدی احساس روانی «من خوب نیستم» به تو دست میدهد دائما سعی میکنی این احساس را به «من خوب هستم» تغییر بدهی و در این مسیر شاید حتی دست به رفتارهایی بزنی که خودت هم قبول نداری ... در کل به نظر من ازدواج اول و دوم و چندم مهم نیست مهم اینه که فرد به این شناخت از خودش رسیده باشه که وقت ازدواج بتونه تقریبا همه چیزشو جه از نظر عاطفی و مالی #فقط با یک نفر دیگه تقسیم کنه که بعضی در همون انتخاب اول به این مهم میرسن ولی بعضی تا دهمی هم میرن ولی متاسفانه درکی از این موضوع ندارن


#اوحدی_مراغه‌ای میگه :

سَر یکی داریم و در یک تن نمی‌باید دو سر
دل یکی داریم و در یک ‌دل نمی‌گنجد دو یار ...

@sedayeslahat
🟠 چند سطری در مورد روز #سعدی
«من، سعدی آخرالزمانم!»



🔸 یکی از کهن‌ترین کتاب‌ها در زمینه دستور زبان فارسی کتابی است به اسم منهاج‌الطلب به قلم «محمد بن حکیم زینیمی شندونی» (۱۶۱۰-۱۶۷۰ میلادی) که اهل سین کیانگ چین بوده است. اینکه در چین و ماچین آنقدر برفارسی مسلط باشند که برآن دستور زبان بنویسند البته چندان عجیب نیست وقتی بدانیم که ابن بطوطه طنجه‌ای(مراکش) که هم عصر سعدی بوده است، وقتی در چین مهمان امیری می‌شود، از دهان خنیاگران چینی بزم او این شعر سعدی را می‌شنود:

تا دل به مهرت داده‌ام در بحر فکر افتاده‌ام
چون در نماز استاده‌ام گویی به محراب اندری!

🔸 این وسعت و گستردگی که زبان فارسی یافته بود البته بیراه نبود وقتی کسانی چون سعدی چنان ساده و شیرین روایت دل را بر زبان می‌آوردند که دل‌ها مفتونشان و مرزها با ابیات آنان درنوردیده می‌شد، اینجاست که هانری ماسه (تحقیق درباره سعدی ص.۳۴۵) می‌گوید:
«ما غربیان وقتی اشعار شاعران بزرگ فارسی گوی را می‌خوانیم با وجود همه نبوغشان فکری ناآشنا و دیر فهم را در آنان می‌بینیم. در آثار سعدی این دیرفهمی از بین می‌رود و پیوستگی دایمی و معتدل میان عقل و تخیل، این فلسفه‌ی عقل سلیم و این اخلاق کاملا عملی و قابل فهم با سبکی سلیس مشاهده می‌شود". بنابراین ارنست رنان درست می‌گفت که : "سعدی در واقع یکی از خود ماست».

🔸 سعدی مثال خوبی برای تفوق جهانگشایی فرهنگی و تفوق تأثیر هنر و ادبیات بر تیغ و توپ است و از همین روست که اگر این قول را بپذیریم که مخاطب «سیف فرغانی»، سعدی شیرازی، ناگزیر به اعترافیم که بهترین تعبیر از رسالت و نقش جهانی شیح اجل را داشته است:

تو کشور‏گیر آفاقی و شعر تو تو را لشکر
چه خوش باشد چنین لشگر به هر کشور فرستادن

خود سعدی نیز البته به این هنر خود آگاهی کامل داشته است؛ چنانکه می‌سراید:
شنیده‌ای که مقالات سعدی از شیراز
همی برند به عالم چو نافه ختنی

برهمین اساس بیراه نیست که محمدعلی #فروغی دربارهٔ سعدی می‌نویسد «اهل ذوق اِعجاب می‌کنند که سعدی هفتصد سال پیش به زبان امروزی ما سخن گفته‌ است ولی حق این است که [...] ما پس از هفتصد سال به زبانی که از سعدی آموخته‌ایم سخن می‌گوییم».
و «ضیاء موحد» می‌گوید: «زبان فارسی پس از #فردوسی به هیچ شاعری به‌اندازهٔ سعدی مدیون نیست».

🔸 امروز روز #سعدی است. به نظر من، سعدی دلیل کافی برای شادمانی از فارسی دانی است. مستشرقین راست گفته‌اند که نمی‌شود چیزی از زندگی گفت که سعدی نگفته باشد..!
خودش می‌گوید: "نگفتند حرفی زبان آوران...که سعدی نگوید مثالی بر آن" و چنان بر دوام خود مطمئن بوده است که می‌سراید:
«هرکس به زمانِ خویشتن بود / من سعدیِ آخر الزمان».

همیشه با خود می‌گویم، ما عشقی را که #مولوی گفته است درک نخواهیم کرد، عشقی که #حافظ گفته است را در میان استعاره‌ها و ایهام هایش گم می‌کنیم، عشق #شبستری هم ما را ناگزیر منطق(!) می‌کند و در فهم عشقی که #حلاج و منصور می‌گویند یحتمل سر بر دار خواهیم باخت، اما وقتی سعدی از #عشق می‌گوید خوب می‌فهمیم که چه گفته است، عشقی که سعدی می‌گوید همان عشق متواضعانه و به دور از تکلفی است که در زندگی روزمره جاری و در دسترس است. این عشق گره به انتزاعیات آسمانی نخورده است. این عشق از جنس لامسه است و به خوبی می‌توان به قلب پیوندش زد. این عشق همانی است که همه آدمیان اگر بخواهند امکان درکش را خواهند داشت. سعدی زمینی‌ترین و واقع گو ترین شاعری است که از عشق گفته و #مذهب عشق را برگزیده است:
در آبگینه‌اش آبی که گر قیاس کنی
ندانی آب کدام است و آبگینه کدام...
من آن نی ام که حلال از حرام نشناسم
شراب با تو حلال است و آب بی تو حرام
به هیچ شهر نباشد چنین شکر که تویی
که طوطیان چو سعدی درآوری به کلام!

🔸 و زمینی‌ترین شاعر که بر مجادله‌های بی‌حاصل مبتنی بر رنگ و نژاد و مذهب خندیده است:
یکی یهود و مسلمان نزاع می‌کردند
چنانکه خنده گرفت از حدیث ایشانم
به طیره گفت #مسلمان گرین قباله من
درست نیست خدایا #یهود می‌رانم...
یهود گفت به تورات می‌خورم سوگند
وگر خلاف کنم همچو تو مسلمانم!

#سهند_ایرانمهر

#عضویت_در_کانال
👇👇👇
@sedayeslahat
توان گفتن آن راز جاودانی نیست!
تصوری هم از آن باغ ارغوانی نیست!

پُر از هراس و امیدم، که هیچ حادثه ای
شبیه آمدن عشق ناگهانی نیست

ز دست عشق به جز خیر بر نمی آید
وگرنه پاسخ دشنام، مهربانی نیست!

درخت ها به من آموختند: فاصله ای
میان عشق زمینی و آسمانی نیست

به روی آینه ی پُر غبار من بنویس:
بدون عشق جهان جای زندگانی نیست

#فاضل_نظری
#اقلیت / #عشق


#عضویت_در_کانال
👇👇👇
@sedayeslahat
آموختن درس بزرگ زندگی از شجاع خلیل‌زاده

✍️ احسان محمدی

↙️ زندگی یاد می‌دهد که هر کس بیشتر دم از #آزادی زد، ممکن است #قفس‌های بیشتری در خانه داشته باشد، هر کس در مورد #وفاداری بیشتر اغراق کرد، زودتر بی‌وفایی می‌کند، هر کس بیشتر #عشق را به نمایش عمومی گذاشت، ممکن است زودتر خیانت کند، هر کس که بیشتر ژست‌های دفاع از #محرومان را گرفت ممکن است زودتر و تنگ‌تر #ثروتمندان را در آغوش بگیرد، هر کس که بیشتر از #استقلال حرف زد، اتفاقاً #وابسته‌تر بود...
زندگی همیشه درس می‌دهد، حتی به وسیله شجاع خلیل‌زاده!

#عضویت_در_کانال
👇👇👇
@sedayeslahat