🔴🔴🔴اگر به سر خودتان بیاید...
#احمد_زیدآبادی:
شیخ حسین جلالی که به عنوان نمایندۀ مردم رفسنجان و انار وارد مجلس شده است؛ در واکنش به درگذشت مهسا (ژینا) امینی به دفاع تمامقد از گشت ارشاد و عملکرد آن برخاسته و مرگ ژینا پس از دستگیری را هم موضوعی عملاً بیاهمیت نشان داده است.
صحبتهای آقای جلالی واقعاً نیازی به نقد ندارد، اما از آنجا که وی عنوان نمایندگی از طرف همشهریهای کرمانی مرا با خود دارد، برای آنکه درد و رنج برخوردهای تحقیرآمیز و بعضاً منجر به فاجعه را اندکی لمس کند، داستانی خیالی را به او گوشزد میکنم.
فرض کنیم در زمان شاه و یا رضاشاه، شیخ حسین جلالی به همراه اهل و عیال و صبیههای خود، راهی تهران میشد تا مثلاً هوایی تازه کند. بعد هنگامی که در خیابان به اتفاق خانوادهاش مشغول قدم زدن بود، پاسبانی - نه لزوماً از آن بیتربیتها بلکه متین و متشخص - جلو آنها سبز میشد و به صبیۀ وی میگفت؛ برای دختری در سن او پوشیدن چادر سیاه، خلاف پیشرفت و ترقیات عصر تجدد است و او باید به پاسگاه برود تا در مورد آسیبهای این نوع پوشش دست و پا گیر و خلاف عرف و مغایر ترقی زنان آموزش ببیند. پرسشم از آقای جلالی این است که در مقابل چنین درخواستی چه میکرد؟ با خونسردی و آرامش به صبیهاش توصیه میکرد که برای دیدن آموزش به همراه پاسبان به پاسگاه برود یا اینکه این درخواست را اهانت به خود و خانوادهاش میدانست و خونش به جوش میآمد و بر سر پاسبان فریاد میکشید که به تو چه مربوط است که خانوادۀ من چه نوع پوششی دارند؟ مگر تو چه کارۀ مملکتی که اینطور گستاخانه مدعی پوشش زن و بچۀ مردم میشوی؟ پیشرفت و ترقی توی سرت بخورد! اگر ما نخواهیم مترقی و پیشرفته باشیم که را باید ببینیم؟ و اگر در این میان پاسبان آن روی دیگرش را نشان می داد و تهدید به استفاده از زور میکرد آیا آقای جلالی غیرتش گل نمیکرد و خونش به جوش نمیآمد و با او درگیر نمیشد؟
اگر پاسخ آقای جلالی مورد نخست باشد؛ در آن صورت دفاع او از عملکرد گشت ارشاد موجه است، اما اگر مورد دوم باشد، پس چطور به خود حق میدهد تحمل چنین اهانتهایی را از سوی شهروندانی با فرهنگ و سبک زندگی متفاوت، توصیه و توجیه کند؟
من خود بارها شاهد بودهام که مأموران گشت ارشاد جلوی خانوادهای را گرفته و به زن و دخترشان جلوی همسران و برادران آنها یا با لحنی آمرانه تذکر حجاب داده و یا اصلاً آنان را با تندی و شدت عمل از خانواده جدا ساخته و سوار ون کردهاند! یعنی یک جوانمرد یا جوانزن در این دم و دستگاه یافت نمیشود که حال آن پدران و پسران را در چنین وضعیتی دریابد؟ بعضی از شهروندان با دیدن چنین صحنههایی از شدت خشم حال جنون پیدا میکنند به طوری که میخواهند سر خود را به سنگ بکوبند!
این وضع دیگر برای بسیاری از خانوادهها واقعاً قابل تحمل نیست! چطور میتوانند شاهد صحنهای باشند که عدهای زن و بچۀ آنها را جلوی چشم یا در غیابشان دستگیر کنند و با خود ببرند؟ مگر چه جرمی مرتکب شدهاند؟ بنابراین، بحث بر سر چگونگی فوت زندهیاد مهسا نیست؛ بحث بر سر اصل پدیدهای با کارکرد گشت ارشاد است که اسباب تحقیر و خشم مردم شده است که لازم است بساط آن برچیده شود!
عده ای واقعاً باید به سر خودشان بیاید تا حس دیگران را درک کنند؟
#مهسا_امینی
#گشت_ارشاد
#حسین_جلالی
#تحقیر_شدگی
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
#احمد_زیدآبادی:
شیخ حسین جلالی که به عنوان نمایندۀ مردم رفسنجان و انار وارد مجلس شده است؛ در واکنش به درگذشت مهسا (ژینا) امینی به دفاع تمامقد از گشت ارشاد و عملکرد آن برخاسته و مرگ ژینا پس از دستگیری را هم موضوعی عملاً بیاهمیت نشان داده است.
صحبتهای آقای جلالی واقعاً نیازی به نقد ندارد، اما از آنجا که وی عنوان نمایندگی از طرف همشهریهای کرمانی مرا با خود دارد، برای آنکه درد و رنج برخوردهای تحقیرآمیز و بعضاً منجر به فاجعه را اندکی لمس کند، داستانی خیالی را به او گوشزد میکنم.
فرض کنیم در زمان شاه و یا رضاشاه، شیخ حسین جلالی به همراه اهل و عیال و صبیههای خود، راهی تهران میشد تا مثلاً هوایی تازه کند. بعد هنگامی که در خیابان به اتفاق خانوادهاش مشغول قدم زدن بود، پاسبانی - نه لزوماً از آن بیتربیتها بلکه متین و متشخص - جلو آنها سبز میشد و به صبیۀ وی میگفت؛ برای دختری در سن او پوشیدن چادر سیاه، خلاف پیشرفت و ترقیات عصر تجدد است و او باید به پاسگاه برود تا در مورد آسیبهای این نوع پوشش دست و پا گیر و خلاف عرف و مغایر ترقی زنان آموزش ببیند. پرسشم از آقای جلالی این است که در مقابل چنین درخواستی چه میکرد؟ با خونسردی و آرامش به صبیهاش توصیه میکرد که برای دیدن آموزش به همراه پاسبان به پاسگاه برود یا اینکه این درخواست را اهانت به خود و خانوادهاش میدانست و خونش به جوش میآمد و بر سر پاسبان فریاد میکشید که به تو چه مربوط است که خانوادۀ من چه نوع پوششی دارند؟ مگر تو چه کارۀ مملکتی که اینطور گستاخانه مدعی پوشش زن و بچۀ مردم میشوی؟ پیشرفت و ترقی توی سرت بخورد! اگر ما نخواهیم مترقی و پیشرفته باشیم که را باید ببینیم؟ و اگر در این میان پاسبان آن روی دیگرش را نشان می داد و تهدید به استفاده از زور میکرد آیا آقای جلالی غیرتش گل نمیکرد و خونش به جوش نمیآمد و با او درگیر نمیشد؟
اگر پاسخ آقای جلالی مورد نخست باشد؛ در آن صورت دفاع او از عملکرد گشت ارشاد موجه است، اما اگر مورد دوم باشد، پس چطور به خود حق میدهد تحمل چنین اهانتهایی را از سوی شهروندانی با فرهنگ و سبک زندگی متفاوت، توصیه و توجیه کند؟
من خود بارها شاهد بودهام که مأموران گشت ارشاد جلوی خانوادهای را گرفته و به زن و دخترشان جلوی همسران و برادران آنها یا با لحنی آمرانه تذکر حجاب داده و یا اصلاً آنان را با تندی و شدت عمل از خانواده جدا ساخته و سوار ون کردهاند! یعنی یک جوانمرد یا جوانزن در این دم و دستگاه یافت نمیشود که حال آن پدران و پسران را در چنین وضعیتی دریابد؟ بعضی از شهروندان با دیدن چنین صحنههایی از شدت خشم حال جنون پیدا میکنند به طوری که میخواهند سر خود را به سنگ بکوبند!
این وضع دیگر برای بسیاری از خانوادهها واقعاً قابل تحمل نیست! چطور میتوانند شاهد صحنهای باشند که عدهای زن و بچۀ آنها را جلوی چشم یا در غیابشان دستگیر کنند و با خود ببرند؟ مگر چه جرمی مرتکب شدهاند؟ بنابراین، بحث بر سر چگونگی فوت زندهیاد مهسا نیست؛ بحث بر سر اصل پدیدهای با کارکرد گشت ارشاد است که اسباب تحقیر و خشم مردم شده است که لازم است بساط آن برچیده شود!
عده ای واقعاً باید به سر خودشان بیاید تا حس دیگران را درک کنند؟
#مهسا_امینی
#گشت_ارشاد
#حسین_جلالی
#تحقیر_شدگی
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
🔴🔴🔴این که خشونت نیست، مهربانی است!
#احمد_زیدآبادی:
در دورانِ ریاست جمهوری سید محمد خاتمی بسیاری از رسانهها و اهل نظر، شیخ محمد تقی مصباح یزدی را به عنوان "تئوریسین خشونت" معرفی میکردند.
این عنوان بر شاگردان و مریدان آقای مصباح گران میآمد و در واقع این نوع اسمگذاری را به نوبۀ خود نوعی "خشونتورزی" میدانستند.
در اینجا قصد بازشکافی آراء و عقاید آقای مصباح در بارۀ خشونت در میان نیست، بلکه صرفاً اشارهای به مواضع و رفتار دستپروردگان فکری او در برابر حوادث جاری در کشور منظور نظر است.
اینکه مریدان آقای مصباح در این روزها مرتب بر آتش التهابات اجتماعی هیزم میریزند و دستگاه حاکم را به اِعمال سختترین روشها و شدیدترین مجازاتها علیه مخالفان فرا میخوانند، چندان نیازی به ارائۀ شاهد و دلیل ندارد، اما یک مورد از آنها "درخشانتر" از بقیه به نظر میرسد!
شیخ حسین جلالی رئیس دفتر آقای مصباح بوده و به عنوان نمایندۀ دو شهر رفسنجان و انار از استانِ کرمان به مجلس راه یافته است. این همولایتی ما، هر از گاه نطقهایی در صحن مجلس میکند که از شدت قهر وغیظ و خشونتِ آنها کُندههای درختان پستۀ رفسنجان مانند شاخههای آویزانِ بید مجنون به لرزه در میآیند!
وی در آخرین نطق خود ظاهراً با اشاره به مولوی عبدالحمید امام جمعۀ اهل سنت زاهدان گفته است: "شورای امنیت ملی، دستگاههای امنیتی، اطلاعاتی و نظارتی! مدارا و مماشات بس است! باید با کسانی که از تربیون مقدس مساجد و نماز جمعه فرمان حمله صادر میکنند و بذر اغتشاش و تفرقهافکنی میپاشند و با تحریک قومیتی موجسواری میکنند برخورد جدی، شدید و قاطع شود!"
آقای جلالی ادامه داده است: "وقتی سرکرده فتنه ۸۸ ابوموسی اشعری به عنوان صلح کل، قیافه حق به جانب به خود میگیرد و بیانیه میدهد و جمهوری اسلامی را به خشونت متهم میکند و از طرف اغتشاشگران از جمهوری اسلامی مظلوم میخواهد که از اقدامات خشونت آمیز اجتناب کند، چرا دبیر شورای امنیت ملی این کد واضح امنیتی را جدی نمیگیرد و روابط عاطفی و رفاقت با شخص ممنوعالتصویر مانع از برخورد جدی با این شخص مفسد و محارب میشود؟ آقای شمخانی حفظ نظام از اوجب واجبات است حتی از حفظ جان امام زمان هم مقدمتر است. شما نباید رفاقت با خاتمی را بر اصل نظام اسلامی مقدم بدارید!"
وقتی کسی شخصیتی با ویژگیها و مشخصات سید محمد خاتمی را هم در این کشور "مفسد" و "محارب" و لابد مستوجب اعدام میداند، قاعدتاً باید قریب به عموم ایرانیان راهم مفسد و محارب به شمار آورد، چرا که اکثریت قاطع مردم ایران یامواضع سیاسی رادیکالتری نسبت به آقای خاتمی دارند و یا در همان حدود و ثغور میاندیشند!
در واقع آقای جلالی با این نوع بیان خود، وجود هر مخالف و معترض و منتقدِ ایرانی حتی در سطحِ کاملاً مسالمتجویانۀ آقای خاتمی را نیز مخل حفظ نظام میداند و قلع و قمع و انهدام دستهجمعی آنها را طلب میکند!
آیا خشونتآمیزتر از این موضع هم در عالم بشری یافت میشود؟ یا اینکه به زعم حامیان آقای مصباح این عین مهربانی و لطف و گذشت است؟
گویا شیخ صادق خلخالی هم اعدام افراد را لطف و مهربانی نسبت به آنها میدانسته است، زیرا به زعم او، کار از دو حال که خارج نبوده است. یا اعدامی فردی گناهکار بوده که در آن صورت با مرگش کارنامۀ سیاهش در آن دنیا سبکتر شده و از شدت عذابش کاسته است و یا اینکه کلاً بیگناه بوده که در آن صورت، هم امکان ارتکاب گناه در باقی عمرش از او سلب شده و هم به عنوان "شهید" نزد پروردگار به رزق و روزی ابدی رسیده است!
#محمد_خاتمی
#مصباح_یزدی
#حسین_جلالی
#صادق_خلخالی
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
#احمد_زیدآبادی:
در دورانِ ریاست جمهوری سید محمد خاتمی بسیاری از رسانهها و اهل نظر، شیخ محمد تقی مصباح یزدی را به عنوان "تئوریسین خشونت" معرفی میکردند.
این عنوان بر شاگردان و مریدان آقای مصباح گران میآمد و در واقع این نوع اسمگذاری را به نوبۀ خود نوعی "خشونتورزی" میدانستند.
در اینجا قصد بازشکافی آراء و عقاید آقای مصباح در بارۀ خشونت در میان نیست، بلکه صرفاً اشارهای به مواضع و رفتار دستپروردگان فکری او در برابر حوادث جاری در کشور منظور نظر است.
اینکه مریدان آقای مصباح در این روزها مرتب بر آتش التهابات اجتماعی هیزم میریزند و دستگاه حاکم را به اِعمال سختترین روشها و شدیدترین مجازاتها علیه مخالفان فرا میخوانند، چندان نیازی به ارائۀ شاهد و دلیل ندارد، اما یک مورد از آنها "درخشانتر" از بقیه به نظر میرسد!
شیخ حسین جلالی رئیس دفتر آقای مصباح بوده و به عنوان نمایندۀ دو شهر رفسنجان و انار از استانِ کرمان به مجلس راه یافته است. این همولایتی ما، هر از گاه نطقهایی در صحن مجلس میکند که از شدت قهر وغیظ و خشونتِ آنها کُندههای درختان پستۀ رفسنجان مانند شاخههای آویزانِ بید مجنون به لرزه در میآیند!
وی در آخرین نطق خود ظاهراً با اشاره به مولوی عبدالحمید امام جمعۀ اهل سنت زاهدان گفته است: "شورای امنیت ملی، دستگاههای امنیتی، اطلاعاتی و نظارتی! مدارا و مماشات بس است! باید با کسانی که از تربیون مقدس مساجد و نماز جمعه فرمان حمله صادر میکنند و بذر اغتشاش و تفرقهافکنی میپاشند و با تحریک قومیتی موجسواری میکنند برخورد جدی، شدید و قاطع شود!"
آقای جلالی ادامه داده است: "وقتی سرکرده فتنه ۸۸ ابوموسی اشعری به عنوان صلح کل، قیافه حق به جانب به خود میگیرد و بیانیه میدهد و جمهوری اسلامی را به خشونت متهم میکند و از طرف اغتشاشگران از جمهوری اسلامی مظلوم میخواهد که از اقدامات خشونت آمیز اجتناب کند، چرا دبیر شورای امنیت ملی این کد واضح امنیتی را جدی نمیگیرد و روابط عاطفی و رفاقت با شخص ممنوعالتصویر مانع از برخورد جدی با این شخص مفسد و محارب میشود؟ آقای شمخانی حفظ نظام از اوجب واجبات است حتی از حفظ جان امام زمان هم مقدمتر است. شما نباید رفاقت با خاتمی را بر اصل نظام اسلامی مقدم بدارید!"
وقتی کسی شخصیتی با ویژگیها و مشخصات سید محمد خاتمی را هم در این کشور "مفسد" و "محارب" و لابد مستوجب اعدام میداند، قاعدتاً باید قریب به عموم ایرانیان راهم مفسد و محارب به شمار آورد، چرا که اکثریت قاطع مردم ایران یامواضع سیاسی رادیکالتری نسبت به آقای خاتمی دارند و یا در همان حدود و ثغور میاندیشند!
در واقع آقای جلالی با این نوع بیان خود، وجود هر مخالف و معترض و منتقدِ ایرانی حتی در سطحِ کاملاً مسالمتجویانۀ آقای خاتمی را نیز مخل حفظ نظام میداند و قلع و قمع و انهدام دستهجمعی آنها را طلب میکند!
آیا خشونتآمیزتر از این موضع هم در عالم بشری یافت میشود؟ یا اینکه به زعم حامیان آقای مصباح این عین مهربانی و لطف و گذشت است؟
گویا شیخ صادق خلخالی هم اعدام افراد را لطف و مهربانی نسبت به آنها میدانسته است، زیرا به زعم او، کار از دو حال که خارج نبوده است. یا اعدامی فردی گناهکار بوده که در آن صورت با مرگش کارنامۀ سیاهش در آن دنیا سبکتر شده و از شدت عذابش کاسته است و یا اینکه کلاً بیگناه بوده که در آن صورت، هم امکان ارتکاب گناه در باقی عمرش از او سلب شده و هم به عنوان "شهید" نزد پروردگار به رزق و روزی ابدی رسیده است!
#محمد_خاتمی
#مصباح_یزدی
#حسین_جلالی
#صادق_خلخالی
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat