#کارول در مقدمه کتاب مینویسد :
برآمدن یک دیکتاتور آن هم در آمریکای لاتین که مهمترین چهرههای اسطورهای آن دیکتاتورها هستند چندان عجیب نیست اما اینبار ما شاهدان پدیدهای جدید در آمریکای لاتین بودیم
( دیکتاتوری برآمده از صندوق آرا )
کتاب را نوشتم تا بدانید : اگر یک #ایدئولوگ خودخوانده زمام مملکتی را به دست بگیرد و حاضر به رها کردن آن نباشد در پس آن چه اتفاقات و فجایعی رخ خواهد داد.
@sedayeslahat
برآمدن یک دیکتاتور آن هم در آمریکای لاتین که مهمترین چهرههای اسطورهای آن دیکتاتورها هستند چندان عجیب نیست اما اینبار ما شاهدان پدیدهای جدید در آمریکای لاتین بودیم
( دیکتاتوری برآمده از صندوق آرا )
کتاب را نوشتم تا بدانید : اگر یک #ایدئولوگ خودخوانده زمام مملکتی را به دست بگیرد و حاضر به رها کردن آن نباشد در پس آن چه اتفاقات و فجایعی رخ خواهد داد.
@sedayeslahat
🔴🔴🔴از مطهری تا مصباح
#احمد_زیدآبادی؛
مرحوم شیخ مرتضی مطهری در شمار روحانیونی بود که پایی در روشنفکری هم داشت. منظور از روشنفکری، اصالت دادن به عقل در فهم و تبیین پدیدهها و همراهی با پارهای دستاوردهای انسانی عصر مدرن است.
در آثارِ آن مرحوم البته میتوان جلوههایی از اصرار بر وجود "قرائتی ناب" از اسلام نیز پیدا کرد؛ قرائتی که تلویحاً شخص خود را نماینده و سخنگوی آن میدانست و برخی دیگر از قرائتها را "التقاطی" معرفی میکرد. این در حالی بود که قرائتِ مورد نظر خودش به دلیل آمیختگی به فلسفه و عرفان و نقد برخی مأثورات دینی، از نظر برخی از متشرعان ظاهرگرا و یا تفکیکگرا "التقاطی" محسوب میشد.
به نظرم آنچه استاد مطهری را به سمت سطحی از جزمیت در قرائت دینی سوق داد، ماجرای تغییر ایدئولوژی برخی سران سازمان مجاهدین خلق در سال 54 بود. آن ماجرا در روند تحولات فکری بخصوص فکر دینی در ایران، از جهاتی اثرات بسیار مخربی در پی داشت و روحانیون را نسبت به روشهای نو در شناخت اسلام بسیار بدبین و حساس کرد.
مقایسهای بین آراء مرحوم مطهری در قبل و بعد از "ضربۀ 54" میزان تأثیرپذیری او را از این حادثه به روشنی نشان میدهد.
با این همه، مرحوم استاد مطهری در تبیین روزآمدتر مفاهیمی چون آزادی، عدالت و دینداری، سدهای فهم قشری و سنتی از اسلام را در هم شکست و در برخی آثار خود تا مرز همراهی با الگوهای سوسیال دمکراسی و لیبرال دمکراسی هم پیش رفت.
از این رو، اگر تمامیت آثار او مبنای حکومتداری پس از انقلاب قرار میگرفت، جامعۀ ایرانی با تجربهای بسیار معتدلتر و آزادتر و عادلانهتر از یک حکومت دینی روبرو میشد. متأسفانه در سطح رسمی با آثار مرحوم مطهری کاملاً گزینشی برخورد شد به گونهای که آراء روزآمدتر او به کلی نادیده گرفته شد و در عوض برخی آراء سختگیرانۀ وی، مورد تبلیغ و ترویج قرار گرفت.
مطهری که در دهۀ نخست حیات جمهوری اسلامی به عنوان "ایدئولوگ" جمهوری اسلامی معرفی میشد، در دهۀ دوم و پس از آن، آرام آرام به فراموشی سپرده شد و به جای او شیخ محمد تقی مصباح یزدی عنوان فوق را به دست آورد. مصباح یزدی نیز مدافع سرسخت "قرائت ناب" از اسلام بود؛ اما قرائت نابِ مورد نظر او، با "قرائت نابِ" مرحوم مطهری که از آزاداندیشی و روزآمدی بهرهای بزرگ نصیب برده بود، شباهتی نداشت. مصباح بدبختانه تفسیری بنیادگرایانه و جزم از اسلام ارائه کرد که منشأ بسیاری از مشکلات جامعۀ امروز ایران شد.
#مرتضی_مطهری
#مصباح_یزدی
#قرائت_ناب
#ایدئولوگ
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
#احمد_زیدآبادی؛
مرحوم شیخ مرتضی مطهری در شمار روحانیونی بود که پایی در روشنفکری هم داشت. منظور از روشنفکری، اصالت دادن به عقل در فهم و تبیین پدیدهها و همراهی با پارهای دستاوردهای انسانی عصر مدرن است.
در آثارِ آن مرحوم البته میتوان جلوههایی از اصرار بر وجود "قرائتی ناب" از اسلام نیز پیدا کرد؛ قرائتی که تلویحاً شخص خود را نماینده و سخنگوی آن میدانست و برخی دیگر از قرائتها را "التقاطی" معرفی میکرد. این در حالی بود که قرائتِ مورد نظر خودش به دلیل آمیختگی به فلسفه و عرفان و نقد برخی مأثورات دینی، از نظر برخی از متشرعان ظاهرگرا و یا تفکیکگرا "التقاطی" محسوب میشد.
به نظرم آنچه استاد مطهری را به سمت سطحی از جزمیت در قرائت دینی سوق داد، ماجرای تغییر ایدئولوژی برخی سران سازمان مجاهدین خلق در سال 54 بود. آن ماجرا در روند تحولات فکری بخصوص فکر دینی در ایران، از جهاتی اثرات بسیار مخربی در پی داشت و روحانیون را نسبت به روشهای نو در شناخت اسلام بسیار بدبین و حساس کرد.
مقایسهای بین آراء مرحوم مطهری در قبل و بعد از "ضربۀ 54" میزان تأثیرپذیری او را از این حادثه به روشنی نشان میدهد.
با این همه، مرحوم استاد مطهری در تبیین روزآمدتر مفاهیمی چون آزادی، عدالت و دینداری، سدهای فهم قشری و سنتی از اسلام را در هم شکست و در برخی آثار خود تا مرز همراهی با الگوهای سوسیال دمکراسی و لیبرال دمکراسی هم پیش رفت.
از این رو، اگر تمامیت آثار او مبنای حکومتداری پس از انقلاب قرار میگرفت، جامعۀ ایرانی با تجربهای بسیار معتدلتر و آزادتر و عادلانهتر از یک حکومت دینی روبرو میشد. متأسفانه در سطح رسمی با آثار مرحوم مطهری کاملاً گزینشی برخورد شد به گونهای که آراء روزآمدتر او به کلی نادیده گرفته شد و در عوض برخی آراء سختگیرانۀ وی، مورد تبلیغ و ترویج قرار گرفت.
مطهری که در دهۀ نخست حیات جمهوری اسلامی به عنوان "ایدئولوگ" جمهوری اسلامی معرفی میشد، در دهۀ دوم و پس از آن، آرام آرام به فراموشی سپرده شد و به جای او شیخ محمد تقی مصباح یزدی عنوان فوق را به دست آورد. مصباح یزدی نیز مدافع سرسخت "قرائت ناب" از اسلام بود؛ اما قرائت نابِ مورد نظر او، با "قرائت نابِ" مرحوم مطهری که از آزاداندیشی و روزآمدی بهرهای بزرگ نصیب برده بود، شباهتی نداشت. مصباح بدبختانه تفسیری بنیادگرایانه و جزم از اسلام ارائه کرد که منشأ بسیاری از مشکلات جامعۀ امروز ایران شد.
#مرتضی_مطهری
#مصباح_یزدی
#قرائت_ناب
#ایدئولوگ
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat