"صدای ملّت"
8.63K subscribers
147K photos
73.2K videos
163 files
4.34K links

ولاتلبسوا الحق‌ بالباطل‌ و تکتموا‌ الحق‌ وانتم‌تعلمون‌. حق را با باطل در نیامیزید، حقیقت را که خود می‌دانید پنهان نکنید.

@sedayeslahat
Download Telegram
🔴 اين ساختار همين گونه بايد ادامه دهد تا جايي كه ديگر نتواند حركت كند

✍️  #محسن_رنانی

🔹جمع بندی من این است که نظام تدبیر خیلی ناتوان تر از آن شده است که بتواند تحول ایجاد کند. در 100 سال بعد از مشروطیت جامعه روشنفکری بزرگترین اشتباهش این بوده است که همه حواسش به حکومت بوده است. 

🔹مساله ما حکومت ها نیستند. حکومت های ما بهتر نه اما بد تر از حکومت های دیگر هم نبوده اند. مساله ما جامعه، خانواده و مدرسه است. ما در این 100 سال همه انرژی هایمان (نفت، گاز، آب) بر سر این که یا ما می خواستیم حکومت را عوض کنیم یا حکومت می خواست ما را عوض کند، هدر داده ایم. اما چیزی عوض نشد. 

🔹من از یکی دو سال پیش جمع بندی ام این شد که در 100 سال بعد از مشروطه همه روشنفکران ما خطایشان این بوده است که نورافکن هایشان به سمت حکومت بوده است. اگر این همه انرژی را به تغییر خانواده و تغییر ساختار اجتماعی معطوف کرده بودند امروز همه چیز تغییر کرده بود. امروز ما از لحاظ اجتماعی همان جایی ایستاده ایم که در دهه 20 ایستاده بودیم. 

🔹رفتارهای ما با دهه 20 فرقی نکرده است. به دلیل این که عالمان ما به جای این که حواسشان به جامعه باشد حواسشان به حکومت بوده است.

🔹به جای نق زدن به حکومت، خودمان را قوی کنیم. بنابراین کم کاری کرده ایم. به قول مرحوم شایگان ما روشنفکران گند زدیم. فرقی نمی کند دهه 40 باشد یا 80 همه ما گند زده ایم. در همین انتخابات 96 روشنفکران کجا بودند؟ 

🔹همه فرتوت و خسته، بنابراین جمع بندی من این بود که اولا باید به خودم تنفسی بدهم و آنقدر نگران اصلاح حکومت و سیاست های اقتصادی نباشم. به اعتقاد من این ساختار باید همین گونه ادامه دهد تا جایی که دیگر نتواند ادامه دهد. به عبارتی بنزین این ماشین تمام شود بعد همه پیاده شوند تا ببینند به چه دلیل ماشین از حرکت باز ایستاده است در این زمان است که روشنفکرانی که کار کرده اند و حرفی برای گفتن دارند می توانند الگو ارائه دهند. 

🔹اما در حال حاضر همه ما فقط بر سر حکومت جیغ و داد می کنیم و کسی برنامه ای برای آینده ندارد. بنابراین تصمیم گرفته ام از این فضا فاصله بگیرم و به جای نق زدن به حکومت، فکر کنم و به جامعه بپردازم.

🔹 بالاخره این حکمرانان هم محصول همین جامعه هستند. آقای روحانی در بین ما رشد کرده است. اگر نمی تواند بیاید و با ما گفت و گو کند به این دلیل است که مادرش و نهاد آموزشی او به او گفت و گو کردن را یاد نداده اند. هر روحانی دیگر هم همین گونه است. شما تا به حال دیده اید که یک روحانی بالای منبر از مردم بخواهد که از او سوال بپرسند. دیگر روسای قوا هم همین گونه هستند. من امروز معتقدم که ما باید امروز به جای غر زدن به حکومت خودمان را قوی کنیم تا در روزی که این ماشین ایستاد بتوانیم راهکار ارائه دهیم.


@sedayeslahat
آيا عزمي براي خروج از كشور از اين بن بست هاي استخوان سوز هست؟

✍️دکتر #محسن_رنانی:


♈️اگر یک کارگر، قبل از انقلاب با ۲۴ سال قسط دادن می‌توانست صاحب خانه شود، اکنون (در سال ۱۳۹۸) باید ۱۳۷ سال قسط بدهد تا صاحب خانه شود؛ اگر در سال ۵۸ با پس‌انداز ۱۳ ماه دستمزدش می‌توانست یک پیکان بخرد اکنون در سال ۹۸ با ۴۶ ماه دستمزدش می‌تواند یک پراید بخرد. اگر در همان سال ۵۸ با دستمزد یک ماهش می‌توانست ۷۴ کیلو گوشت بخرد اکنون تنها می‌تواند ۱۷ کیلو گوشت بخرد؛ و اگر در سال ۵۷ با یک ماه حقوقش می‌‌توانست ۱۲ گرم طلا بخرد اکنون با یک ماه حقوقش تنها می‌تواند ۳ و نیم گرم طلا بخرد.

♈️در یک جمله،‌ سفره یک خانواده کارگری اکنون حدود یک چهارم سفره او در اوایل انقلاب است. چرا؟ چون دستمزد او در این ۴۰ سال حدود 900 برابر شده است،‌ در حالی که به طور تقریبی، قیمت بنزین ۳ هزار برابر، قیمت نان ۳ هزار برابر، قیمت خودرو ۳ هزار برابر، قیمت مسکن ۶ هزار برابرو قیمت سکه ۱۰ هزار برابر شده است.

♈️ و البته این‌ها همه مربوط به حدود ۱۲ تا ۱۳ میلیون کارگر رسمی کشور است، اما حدود پنج میلیون نفر از کارگران کشور نیز هستند که کاملا فراموش شده‌اند و وضع‌شان از این، بسیار بدتر است.

♈️یعنی اشتغال غیررسمی دارند، که به معنی دستمزدی بسیار کمتر از دستمزد کارگران رسمی است، و البته بدون داشتن هرگونه بیمه و تامین اجتماعی مشغول به کارند. آری، این‌ها چکیده دستاوردهای ماست در این چهل سال برای کارگرانمان.

♈️ و چنین می‌شود که بخش بزرگی از معترضان آبان ۹۸ را فرزندان بیکار همین کارگران تشکیل می‌دهند. و امسال نیز دولتی با درآمد نفتی تقریبا صفر، و ۵۰ درصد کسری بودجه چه چاره ای دارد جز انتشار پول؟ و این دوباره به معنی تورم بالاتر و کوچک‌تر شدن سفره کارگران و انفجاری تر شدن نیروی اعتراضات بعدی خواهد بود. آیا گوش شنوایی هست؟ آیا عزمی برای خروج کشور از این بن‌بست‌های استخوان سوز هست؟

#عضویت_در_کانال
👇👇👇
@sedayeslahat
📢 چنانچه اقتصاد و جامعه اصلاح نشود، مردم را چاره ای نیست جز اینکه یا از گرسنگی و تشنگی بمیرند و یا دست به حذف خونین یکدیگر بزنند

📝 #محسن_رنانی، اقتصاددان:

◀️ اقتصاد ایران نیازمند یک قطب‌نمای درست اقتصادی است تا مشخص شود که اقتصاد ایران برای رسیدن به کرانه‌های توسعه باید از چه مسیری در چه بازه زمانی و مبتنی بر کدام الگوهای اقتصادی حرکت کند. قطب‌نمایی که این استاد اقتصاد دانشگاه اصفهان معتقد است در طول سالیان گذشته، تصمیم‌سازان اقتصادی هرگز متوجه اهمیت و ضرورت آن نشده‌اند.

◀️ ما هیچ راهی جز «هم‌شنوی» نداریم. اگر ما همدیگر را نشنویم و برای اصلاح جامعه خویش و اقتصاد کشور همفکری و همراهی نکنیم، به زودی سوخت این کشتی سرگردان تمام خواهد شد و ما را نصیبی جز این نخواهد بود که بر شانه‌های دریای نعمت، یا از گرسنگی و تشنگی بمیریم یا دست به حذف خونین یکدیگر بزنیم.

#عضویت_در_کانال
👇👇👇
@sedayeslahat
🔴🔴 #احمد_زیدآبادی

🔸کشور را دریابید!
فقر و فلاکت و بیکاری و اشتغالِ نامناسب و احساسِ درماندگی و بی‌عدالتی، بستر بسیار مناسبی برای پذیرش و رشد عقاید و رویکردهای تندروانه و افراطی در هر جامعه‌ای است. عقاید افراطی هم به نوبۀ خود، خشونت‌ورزی و حتی تروریسم را به امری مباح تبدیل می‌کند و امنیت و ثبات جامعه را به خطر می‌اندازد به طوری که می‌تواند آن را با خطر فروپاشی و یا هرج و مرجی کنترل ناپذیر روبرو کند.
این موضوع را گرچه هر عقل سلیمی می‌تواند با اندکی تأمل در یابد، اما از کشفیات ذهنی من نیست. سازمان ملل متحد در دهۀ 1980 میلادی تحقیق میدانی مفصلی در جوامع خاورمیانه به عمل آورد و نتیجۀ نهایی‌اش پاراگراف بالا شد. بر این اساس، سازمان ملل اعلام کرد که اگر در این جوامع اصلاحات سیاسی و اقتصادی بنیادینی صورت نگیرد خطر تروریسم و فروپاشی، منطقه را تهدید خواهد کرد.
گمان نمی‌کنم امروز صاحب عقل و خردی یافت شود که گسترش فقر و بیکاری و اشتغال نامناسب و احساس بی‌عدالتی را در کشورِ ما انکار کند. این پدیده‌ها زمینۀ بی‌سابقه‌ای برای پذیرش هر نوع عقیدۀ افراطی را در هر زمینه‌ای، بین عامۀ مردم و حتی اهل مطالعه و اندیشه فراهم کرده است. از این عقاید افراطی که مانند ویروسی به جان جامعۀ ما افتاده است، بدون شک خیری برنمی‌خیزد و اگر به سرعت راهی برای زدنِ ریشه‌ها و رفع زمینه‌های آن فراهم نشود، عادی شدن خشونت کمترین نتیجۀ آن برای ایران خواهد بود.
تنها راهِ زدن ریشه‌ها و رفع زمینه‌های رشد عقاید افراطی نیز گشودن فصل تازه‌ای در حیات اقتصادی و سیاسی جامعۀ ایران است که در درجۀ نخست، افق‌گشایی و تولید امید کند و چشم‌اندازی از رونق اقتصادی و گشایش سیاسی و احساس عدالت را در مقابل جامعه قرار دهد.
آنچه اما در این مورد مرا سخت بیمناک و هراسان می‌کند، مسیر حرکت تصمیم‌گیران کشور است که گویی نه فقط با اصل مسئله و راه‌های حل و فصل آن آشنا نیستند، بلکه در جهت تشدید مشکل حرکت می‌کنند.
به خلاف بسیاری از تحلیل‌ها، من همچنان بر این نظرم که مقام‌های جمهوری اسلامی به رغم تمام گرفتاری‌ها و ناکارآمدی‌ها، هنوز از فرصت و امکان خوبی برای تجدیدنظر در پاره‌ای سیاست‌ها و گشودن افقی نو در برابر جامعه برخوردارند و در سطح منطقه‌ای هم کماکان، اهرم‌های لازم برای تعاملی سازنده با جامعۀ جهانی به طوری که منافع ایران را به طور کامل تأمین کند، در اختیارشان است.
این فرصت‌ها و امکانات اما همچون برف در مقابلِ آفتابِ تموز در حال از دست رفتن است. وضع داخلی را همگان از نزدیک شاهدند و اوضاع منطقه‌ای نیز آنگونه که من می‌بینم به سمت از کار انداختن تمام اهرم‌های مورد اتکای ایران در حرکت است. بنابراین، عقربه‌های زمان به طرز بی‌سابقه‌ای به زیان ایران به چرخش در آمده است.
واقعیت این است که من به هیچ وجه نمی‌خواهم تصمیم گیران کشور را بترسانم! این خودِ من هستم که از روندِ اوضاع ترسان و هراسان شده‌ام! به عنوان یک شهروند اسمی اما محروم از بسیاری حقوق مربوط به آن، حتماً این اندازه حق دارم که از مسئولان کشور بخواهم یا با ارائۀ اطلاعات و داده‌ها و تحلیل‌های روشن و واقع‌بینانه و عقل‌پسند، ترس و نگرانی امثال مرا بر طرف کنند و یا اینکه این ترس و هراس را جدی بگیرند!
آنها اما گویی در جزیره‌ای مربوط به خود و جدا از این جامعۀ پر تب و تاب زندگی می‌کنند. نه ما دیگر حرف آنها را فهم و درک می‌کنیم و نه آنها فریادهای ما را به حساب می‌آورند!
شاید یکی از راههای تغییر در این نامعادله، حضور مستقیم تصمیم‌گیران در بین مردم کوچه و خیابان و یا تعویضِ مشاوران‌شان باشد. من دیگر مطمئن شده‌ام که مشاوران سنتی، یا به دلیل ذهنیت بسته و انعطاف‌ناپذیرشان از فهم شرایط داخلی و خارجی کشور عاجز مانده‌اند و یا علایق خاص خود را به هر نوع واقع بینی ترجیح می‌دهند و خواسته یا ناخواسته در چشم مسئولان خاکستر می‌پاشند!
به نظرم اگر مقام‌های رسمی به جای مشورت با مشاوران همیشگی و سنتی خود، مثلاً یک بار از صاحب‌نظرانی مانند دکتر محسن رنانی برای مشورت دعوت می‌کردند و یا بی‌واسطه به میان جامعه می‌آمدند و میزان خشم و ناراحتی و نارضایتی مردم عادی را از نزدیک حس می‌کردند، احتمال تغییر در نگرش و رویکرد آنها بیشتر می شد.
خلاصه من آنچه شرط بلاغ است گفتم و باز می‌گویم که به خاطر خودتان و فرزندان خودتان هم که شده این کشور را دریابید!

#سازمان_ملل
#هرج_و_مرج
#افق_گشایی
#محسن_رنانی


#عضویت_در_کانال
👇👇👇
@sedayeslahat
🔴🔴🔴دلار ده هزار تومانی؟ چطور ممکن است؟

#احمد_زیدآبادی؛

کسانی که از نزدیک با آقای دکتر حسین راغفر آشنایند، او را فردی دلسوز و دارای حسن‌نیت می‌دانند. دکتر راغفر از اقتصادانان اصطلاحاً "نهادگرا"ی کشور است اما ظاهراً همه کسانی که در ایران تحت این عنوان معرفی می‌شوند، نگاه واحدی به مسائل اقتصادی کشور ندارند.
برای نمونه به سختی می‌توان بین دیدگاه‌های اقتصادی دکتر محسن رنانی با دکتر راغفر که هر دو به عنوان نهادگرا شهرت یافته‌اند، مخرج مشترک روشنی پیدا کرد.
به هر حال، غرض از این نوشته طرح پرسشی از آقای راغفر است. وی برای چندمین بار خواستار کاهش نرخ دلار به زیر ده هزار تومان آن هم به صورت دستوری شده است.
در حالی که منابع ارزی کشور ته کشیده و هیچ نوع توازنی بین عرضه و تقاضای دلار در بازار برقرار نیست، چگونه و با چه مکانیسمی کاهش قیمت دلار به زیر ده هزار تومان به صورت دستوری امکانپذیر و یا اصولاً مفید است؟
قاعدتاً برای این کار دولت باید منبع لایزالی از ارز برای تزریق به بازار در اختیار داشته باشد که هر میزان از تقاضا را پوشش دهد در حالی که می‌دانیم چنین منبعی در اختیار دولت نیست و با کمبود شدید ارز روبروست.
بنابراین، تنها اتفاقی که با کاهش دستوری نرخ دلار آن هم به زیر ده هزار تومان رخ می‌دهد، رقابت صاحبان نقدینگی برای خرید آن و ایجاد رانت اقصادی بی‌سابقه‌ای برای اهالی پارتی و نفوذ و فساد است که دودش تماماً به چشم طبقات محروم و متوسط جامعه می‌رود و تنها جیب پولداران را از ساده‌ترین راهِ ممکن پرتر می‌کند.
من نمی‌دانم چرا در حالی که اهل سیاست معمولاً به نقد دیدگاه‌های یکدیگر مشغولند، اقتصاددانان التفاتی به انتقاد از نظرات و توصیه‌های همکاران خود ندارند و سکوت در برابر همدیگر را ترجیح می‌دهند. طبعاً تضارب آراء اقتصاددانان با بیانی ساده ومنطقی و محترمانه، در روشنگری افکار عمومی نسبت به نگرش‌های گوناگون اقتصادی و نتایج و پیامدهای هر یک از آنها بسیار مؤثر است، اما دریغ که اغلب اقتصاددانان این روشنگری را از مردم دریغ می‌دارند. آنان یا سکوت پیشه کرده‌اند و یا به زبانی حرف می‌زنند که شهروندان معمولی از سخنان تخصصی آنان چیزی عایدشان نمی‌شود!

#قیمت_دلار
#حسین_راغفر
#محسن_رنانی
#اقتصاد_دستوری

#عضویت_در_کانال
👇👇👇
@sedayeslahat
🔴🔴🔴روز با شکوه شهر بزرگ

#احمد_زیدآبادی؛

هزاران تن از مردم اصفهان در بستر خشکیدۀ زاینده روز گردم آمدند تا به شیوه‌ای مدنی و مسالمت‌آمیز اعتراض خود را نسبت به خشک شدن بزرگترین رود فلات مرکزی ایران اعلام کنند.
ضرورت احیایِ زاینده رود، فقط مطالبه‌ای محلی و مخصوص مردم اصفهان نیست. هر ایرانی که روزی گذرش به اصفهان افتاده یا از تاریخ و جغرافیا چیزی می‌داند، با دیدن تصاویر بسترِ تهی از آب زاینده رود دلش عمیقاً می‌گیرد و افسرده و ملول می‌شود.
در واقع دو چیز سبب خشکیدگی زاینده رود شده است. استفادۀ نادرست از منابع آب و گسترش بی‌رویۀ کشاورزی به قصد خود کفایی و طرح‌هایِ نافرجامِ مغایر توسعۀ همه‌جانبه در کنار تغییرات اقلیمی که بارش در سلسله جبال زاگرس را به حداقل رسانده و گرمایش زمین یخچال‌های قطور دامنه‌های زردکوه بختیاری را به کلی ذوب کرده و از میان برده است.
بدبختانه آنچه تلف می‌شود هرگز قابل بازگشت نیست حتی اگر مسببانش به سخت‌ترین کیفرها گرفتار آیند، اما آنچه همچنان وجود دارد نیازمند آگاهی و انضباط و مدیریت علمی و استفاده از تدبیر و تجربۀ جهانی است تا وضع کم و بیش سامان یابد و امور به سمت فاجعه در نغلتد.
در واقع این همان چیزی است که مردم اصفهان و بلکه مردم تمام ایران لازم است در رأس مطالبات خود قرار دهند و با نظم و حوصله آن را پیگیرانه دنبال کنند.
روشن است که با همان روش‌هایی که این فاجعه را رقم زده است، نمی‌توان حل بحران را انتظار داشت. راه‌حل در تغییر نگاهِ بنیادی مدیران به مسئلۀ توسعه و اصول ادارۀ یک کشور در دوران معاصر است. در واقع این همان بخش سختِ ماجراست. مدیران جمهوری اسلامی سال‌هاست خود را اسیر برخی ایده‌های نامرتبط با حیات عینی ایرانیان و نیازهای ضروری و اساسی کشور کرده‌اند و بر همین مبنا خود را به استفاده از روش‌های نامتقارن و بی‌تناسبی عادت داده‌اند که علم به معنای روشی شناخته شده و آزمون‌پذیر برای حل مشکلات در آن جایگاه تعریف شده‌ای ندارد.
در حقیقت، معضلاتی مانند بحران آب و حرکت مسالمت‌جویانه و مطالبه‌گرانۀ مردم برای حل آنها، به مثابۀ "تلنگر سفتی" است که ذهن مدیران را خواه ناخواه برمی‌آشوبد و آنها را به فکر چاره می‌اندازد. تنها راه چاره هم در این باره به کارگیری روش‌های تجربه شده و علمی است که بدبختانه بدنۀ مدیریتی و کارشناسی کشور از آن فاصله گرفته است. مردم معترض خود می‌توانند با انتخاب هیئت‌های علمی و دلسوز و فاصله‌دار از کشکمش‌های روزمرۀ سیاسی، آنان را به عنوان نمایندۀ خود برای تعامل با مقام‌های دولتی معرفی کنند تا نظرات آنان در حل بحران قابل نادیده گرفتن نباشد.
طبعاً در مورد خاص اصفهان، دکتر محسن رنانی می‌تواند به عنوان نمایندگی از مردمِ معترض یا خواهان حل بحران، مأمور تشکیل هیئت علمی مذکور شود.
با این همه، دو نکته را نباید در مورد حل بحران‌های پیش رو فراموش کرد. نکتۀ نخست اینکه راه‌حل معجزه‌آسایی برای بازگشت به شرایط سال‌های قبل وجود ندارد و هر فرد یا گروهی که با این نوع وعده‌ها در صدد جلب نظر مردم معترض برآید بدون تردید قصد فریب دارد. الگوی مصرف آب در بین ایرانیان در شرایط اقلیمی جدید نیازمند تحولی بنیادین است و کشاورزی به شیوۀ غرقابی یا کشت محصولاتی مانند برنج در فلات ایران نه فقط ناممکن بلکه حرکت به سمت تشدید فاجعه است.
نکتۀ دوم نیز دامن زدن به جنگ آب بین استان‌های مختلف کشور است. متأسفانه زمزمه‌های ایجاد نزاع و نفرت بین مردم استان‌های مرتبط با حوضه‌های آبی، بعضاً از سوی محافلی با نیت‌های شوم سیاسی به گوش می‌رسد. این نوع نفرت‌پراکنی نه فقط منافع مردم هیچ استانی را تأمین نمی‌کند بلکه اساساً از ایران هم چیزی باقی نمی‌گذارد. طبعاً یک هیئت علمی بی‌طرف و مورد اعتماد عموم و دارای نگاه ملی، بهترین نهاد برای داوری در مورد نوع تقسیم آب است و همانطور که گفته شد چنین هیئتی الزاماً باید شکل گیرد.

#زاینده_رود
#اعتراض_مردم_اصفهان
#محسن_رنانی

#عضویت_در_کانال
👇👇👇
@sedayeslahat