"صدای ملّت"
8.63K subscribers
148K photos
73.3K videos
163 files
4.34K links

ولاتلبسوا الحق‌ بالباطل‌ و تکتموا‌ الحق‌ وانتم‌تعلمون‌. حق را با باطل در نیامیزید، حقیقت را که خود می‌دانید پنهان نکنید.

@sedayeslahat
Download Telegram
🔴🔴🔴شراکت با موجود هول‌انگیز!

#احمد_زیدآبادی

اگر از مناقشات سیاسیِ بین جناحیِ در کشور مقداری فاصله بگیریم و از نقطه‌ای دورتر به آن بنگریم، چه می‌بینیم؟ صحنه‌ای را می‌بینیم که:
نیروهای اصلی دو جناح، شب و روز در حال شیطان‌سازی از یکدیگر هستند. بسیاری از اصلاحطلبان، رقیبِ اصولگرای خود را چیزی مشابه داعش معرفی می‌کنند به طوری که اگر فقط یک نهاد دیگر را تسخیر کند، چنان تسمه‌ای از گردۀ مردم بکشد که نمونه‌اش را تنها در جایی مثل کرۀ شمالی می‌توان یافت.
در مقابل، بسیاری از اصولگرایان نیز رقیب اصلاح‌طلب خود را چنان وصف می‌کنند که گویی جاسوسِ کهنه‌کار و غلامِ خانه‌زاد آمریکا و بریتانیای کبیرند و اگر سران آنها یک شب با صهیونیست‌ها پالوده نخورند خواب به چشم‌شان راه نمی‌یابد!
با این همه، هر دو جناح برای شراکت در قدرت با یکدیگر به سختی دست و پا می‌زنند. علاقه و شور و هیجان اصلاحطلبان برای چنین مشارکتی که روشن است، اما اصولگرایان هم به نوبۀ خود چنان از خروج اصلاحطلبان از حکومت به وحشت می‌افتند که هر زمزمه‌ای برای استعفای هر یک از آنها و یا قهرشان از انتخابات را تا سرحدِ تهدید علیه تمامی موجودیت خود تعبیر می‌کنند و آن را کمتر از کفر ابلیس نمی‌دانند!
این وسط هم کسی یافت نمی‌شود تا از "عقلای آنان" بپرسد؛ خب اگر طرفِ مقابل‌تان تا این اندازه خطرناک و هول‌انگیز است پس برای چه اصرار دارید در قدرت با هم سهیم شوید؟ و یا اگر به این شراکت به هر دلیلی نیاز دارید برای چه شریک خود تا این اندازه وحشتناک و مهیب جلوه می‌دهید؟
ظاهراً روابط دو جناح هم شبیه روابط ابرقدرت‌ها شده است به همان تعبیر آندره فونتن که گرچه دو رؤیا می‌بینند اما در یک بستر می‌خوابند!

#اصلاح_طلبان
#اصولگرایان
#داعش
#کره_شمالی

#عضویت_در_کانال
👇👇👇
@sedayeslahat
🔴🔴🔴با این فابریک‌ها چه کنیم؟

#احمد_زیدآبادی؛

همۀ عوارض رد صلاحیت‌ها یک طرف و مدعی شدن برخی اصلاحطلبان اصطلاحاً "فابریک" هم طرف دیگر!
آنها همچنان اصرار دارند که رأی‌شان بالاست و با یک اشارۀ انگشت می‌شد باز هم خلق‌الله را به نفع کاندیدای اصلاح‌طلب از نوعِ آقای جهانگیری به پای صندوق‌های رأی آورد، اما شورای نگهبان نگذاشت!
با چه زبانی دیگر می‌شود این افراد را متقاعد کرد که اصولگرایان پایگاه رأی سنتی خود را که همان رأی ناطق نوری در سال 76 است حفظ کرده‌اند، اما حمایت از اصطلاح‌طلبان دچار ریزش بی‌سابقه‌ای در جامعه شده است.
نظرسنجی‌ها را هم که نشانگرِ گرایش موقت و زودگذر مردم می‌دانند و تأکید می‌کنند که حسن روحانی هم در سال 92 ابتدا رأیش حدود دو - سه درصد بود اما با حرکت عصای آنها ناگهان تا سطحِ پیروزی صعود کرد!
حالا پیرمردهای شورای نگهبان با این شاهکارشان، خودشان بیایند پاسخ اینها را بدهند، من که حوصلۀ کلکل با آنان را از دست داده‌ام!

#شورای_نگهبان
#اصلاح_طلبان_فابریک
#رد_صلاحیت

#عضویت_در_کانال
👇👇👇
@sedayeslahat
🔴🔴🔴نیروی چهارمی باید

#احمد_زیدآبادی

نیروهای سیاسی در ایران به سه جریان عمده تقسیم می‌شوند: اصولگرایان، اصلاحطلبان و براندازان.
اصولگرایان به رغم تنوع‌شان، عمدتاً خود را تافتۀ جدا بافته‌ای فرض می‌کنند که گویی خداوند آنها را صرفاً برای حکومت و حکومت را به عنوان حق ویژه و منحصر به فرد آنان خلق کرده است! از همین رو، قدرت سیاسی را در حد امری قدسی ارتقاء داده‌اند و برای حفظ انحصاری و پیشگیری از ورود دیگر اقشار سیاسی جامعه به ساحت آن، چیزی به نام حقوق مساوی برآمده از مفهوم ملت - دولت مدرن را به رسمیت نمی‌شناسند. آنهاد بدین وسیله خود را به صورت کاستی بسته و مدافع علنی تبعیض سیاسی در آورده‌اند بی آنکه مجال بحث آزاد در این زمینه را به منتقدان خود بدهند.
روشن است که از این جریان نمی‌توان نسخه‌ای شفابخش برای بهبود جراحت‌های جامعه انتظار داشت هر چند که نشانه‌های ضعیفی از تمایل برخی افراد جوانتر آنان به خروج از پیله‌های فکری انزواجویانه از دیگر قشرهای جامعه به چشم می‌خورد و شاید ضرورت حکمرانی در شرایط ضیق اقتصادی نیز به بخشی از آنان تکانی دهد.
در این میان اصلاحطلبان عموماً شعارهای برابری‌جویانه‌تری در حوزۀ سیاسی می‌دهند اما کارنامۀ 25 ساله آنان نیز نشان می‌دهد که ذوق کسب پاره‌ای از قدرت سیاسی نزد بسیاری از آنان قوی‌تر از انگیزۀ بهبودخواهی وضعیت جامعه بوده است. آنها انرژی جامعه برای اصلاح امور کشور را به کانال شراکت خویش در قدرت هدایت کردند و با هدر دادن آن، در نهایت چشم‌اندازی جز یأس و نومیدی از خود به جا نگذاشتند.
از این رو، نگاه آنان به دستگاه دولت به عنوان مهمترین و بلکه تنها منبع قدرت، در عمل تفاوت چشمگیری با نگاه اصولگرایان پیدا نکرده است به طوری که افکار عمومی، نه تمام بلکه اکثریتی از آنان را آلوده به رفتارهای فرصت‌طلبانه و جویای انتفاع از منابع تولید رانت می‌داند و از آنان سلب اعتماد کرده است.
هر چند که همۀ اصلاحطلبان را نمی‌توان و نباید به یک چوب راند و در میان آنها همچنان چهره‌های صادق و برجسته و معتبری وجود دارد، اما تحت این عنوان دیگر نمی‌توان به بازسازی آنها امید بست و انتظار راه حلی برای کشور از آنان داشت.
براندازان اما تنوع و تفرقی بیش از اندازه دارند و جز عنوان‌شان به سختی می‌توان حلقۀ وصلی بین اجزاء آنها یافت. عده‌ای از آنان مثل سازمان مجاهدین خلق از تمام ویژگی‌های یک فرقۀ توتالیتر برخوردارند. عده‌ای دیگر از آنان چنان در باستانگرایی دگم و ستیزه‌جویانه‌ای مستغرق شده‌اند که گویی هیچ دغدغه‌ای جز تخفیف و نفی و نابودی فرهنگ و میراث‌های معنوی و اخلاقی و ملی تاریخ هزار و چهارصد سالۀ اخیر ایران ندارند. عده‌ای نیز سازمان‌های افراطی چپگرایی‌اند که بیشتر در اوهام خود به سر می‌برند و پنداری هرگز ارتباطی با واقعیت پیدا نکرده‌اند. اینان طبعاً همگی بخش بزرگی از مشکل به حساب می‌آیند تا هرگونه راه حل! در عین حال، نیروهای معقولِ و معتدل اعم از چپ و لیبرال با سابقۀ حمایت از اصلاحات هم در بین حامیان این عنوان کم نیست. اما این نیروها نیز متأسفانه بدون داشتن هر نوع نظریه و سازمان و تشکیلات و امکانات و بی‌توجه به شرایط شکنندۀ ملی، ظاهراً از روی خشم، بحث لزوم "گذار انقلابی" در ایران را به میان آورده‌اند و از این طریق بدبختانه به افزایش گرد و غباری دامن می‌زنند که براندازان سنتیِ تندخو در فضای سیاسی و رسانه‌ای به پا کرده‌اند، به طوری که امکان هر نوع بحث جدی و منطقی و عمیق در بارۀ وضعیت کشور از صاحب‌نظران سلب شده و بازار بدگویی و بدزبانی و بی‌اعتبارسازی به مثابۀ "جنگ همه علیه همه" داغی بی‌سابقه‌ای پیدا کرده است.
این سه جریان، پنداری در توافقی نانوشته اصرار دارند که افراد سیاسی و یا علاقمندان امور اجتماعی در چارچوب یکی از آنها خود را تعریف کنند حال آنکه خیل عظیمی از کنشگران سیاسی و اجتماعی در حصار تنگ و ناموزون آنها نمی‌گنجند و از سترونی فکری و قدرت‌خواهی آنان حتی بسیاری از هواداران خودشان نیز به ستوه آمده‌اند.
درست به همین دلیل، جریان چهارمی باید!
این جریان چهارم لازم است اصول فکری و نظام مفهومی و رویکرد عملی خود را تبیین و به خودش تشخص دهد. چون خود را جزو این جریان چهارم می‌دانم در تبیین موارد فوق خواهم کوشید.
پس منتظر یادداشت‌های آتی من در این زمینه بمانید.

#نیروی_چهارم
#اصولگرایان
#اصلاح_طلبان
#براندازان
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
@sedayeslahat
🔴🔴🔴هموطنان! خطر در همین چند قدمی ماست

#احمد_زیدآبادی:

هموطنان! آنچه این روزها باید از آن سخت ترسید و از وحشت آن تا مغز استخوان لرزید، باتلاقی است که در چند قدمی کشور ما دهان گشوده تا همۀ هستی ما را در خود فرو برد. اگر خدای نخواسته در این باتلاق فرو رویم، کشور سال‌های سال، دستخوش نوعی هرج و مرج خونبار خواهد شد. شرایطی که آدمی را به یاد شعر سرشار از اندوه و درماندگی کمال‌الدین اصفهانی پس از حملۀ مغول به اصفهان و قتل‌عام مردم آن شهر به سال 633 هجری می‌اندازد:
کــو دیـده که تا بـر وطـن خـود گریـد
بر حال دل و واقعۀ بد گرید
دي بر سر مرده‌اي دو صـد شـیون بـود
امــروز یکــی نیســت کــه برصــد گرید!
باور بفرمایید این همه نگرانی، از سر هوی و هوس نیست. از جنس اتهامات مزخرفی چون "سازش با رژیم" نیست. از روی خیال‌بافی و وهم نیست. کافی است کمی تاریخ خوانده باشید و با ماهیت قدرت اندکی آشنا باشید و از شرایط آنومیک و پیامدهای پدیدۀ رکود- تورم در اقتصاد بی‌خبر نباشید و بعد بدون غرضی که حجاب را از دل به دیده آورد، نگاهی به دور و برتان بیاندازید تا متوجه شوید که خطر در همین چند قدمی کمین کرده و منتظر بلعیدن ماست.
متهم ردیف اول این وضعیت، بدون تردید مجموعۀ جناح اصولگراست که منافع خود را بر منفعت عمومی ترجیح داد و راه اصلاح امور در کشور را سد کرد. اکنون اما زمان مناسبی برای رجعت به گذشته و بازتولید کهنه دعواهای ویرانگر نیست بخصوص اینکه از طنز روزگار، بار این بحران بی‌سابقه بر دوش همین جناح افتاده و از قضای روزگار، حل این بحران نیز به دست همین جناح امکانپذیر است!
اینک قوای سه گانه به کنترل اصولگرایان در آمده است و آنها اگر صورت مسئله را به درستی درک و اراده‌ای برای حل آن پیدا کنند، قدرت و امکانات لازم را برای برون‌رفت از این شرایط در اختیار دارند. در واقع هیچ مانعِ بیرونی در برابر آنها برای حرکت در جهت صحیح قرار ندارد و تنها مانعی که پیش روی آنهاست، طیفی سرسخت و خو گرفته به تبعیض سیاسی و رایگان خوری و مفت زیستی و بی‌بنیادگویی از درون خود آنهاست.
برای این مقصود اما اصولگرایان نیازمند یک انقلاب مفهومی در بنیان‌های فکری خود هستند و به ناچار باید در روابط خود با همۀ اقشار اجتماعی و محیط پیرامون تجدیدنظر اساسی کنند. برای حفظ جامعه از خطر هرج و مرج، این یک ضرورت تاریخی است اما ضرورت با اراده نیز پیوند دارد.
تا کنون نشانه‌های ضعیفی از فهم ابعاد هولناک صورت مسئله در بدنۀ برخی گرایش‌های اصولگرایی بخصوص نیروهای فکورتر و جوانتر این جناح ظهور کرده است، اما اینکه این گرایش‌ها بتوانند ابتکار عمل را به دست گیرند، به همراهی و هماهنگی سران سه قوه با آنها بستگی دارد.
عنصر زمان در این میان اما بسیار حیاتی است. بخش عظیمی از جامعه در تحمل بار طاقت فرسای زندگی بی‌تاب شده است و اگر اصولگرایان دیر بجنبند، فرصت از دست خواهد رفت.
خلاصه آنکه سرنوشت کشور تا حدود زیادی به نوع عملکرد اصولگرایان گره خورده است. اگر آنان با تجدید نظر در نگاه خود، مسیر حل مشکلات را در پیش گیرند، به رغم سوابق مخرب، تاریخ امتیاز نجات ایران را به حساب آنها خواهد نوشت، اما اگر به هر دلیلی بر سیاست‌های نخ‌نما و ناکارآمدِ مورد انزجار عمومیِ خود بچسبند، مسئولِ مستقیم همۀ مصائب ناشی از آن برای کشور شناخته خواهند شد.
گرچه وظیفۀ اصلی حل بحران به دوش اصولگرایان است، اما دیگر نیروهای سیاسی و اقشار اجتماعی نیز در این زمینه وظایف و مسئولیت‌های بزرگی به عهده دارند که اگر در شناخت آنها قصور ورزند و در جهت درست حرکت نکنند، به سهم خود در شمار متهمانِ ویرانی کشور قرار خواهند گرفت.
در این میان، نوع نقش آفرینی اصلاحطلبان بخصوص مؤثر است. آنها هرچند که نفوذ سابق خود را از دست داده‌اند، اما هنوز نیروی مؤثری در جهت‌گیری‌های اجتماعی کشور به شمار می‌روند. اصلاحطلبان هم اما به اندازۀ اصولگرایان نیازمند تجدید نظر اساسی در نگاه خود هستند. آنها گرچه گمان می‌کنند که نیروی پیشروی جامعه بوده‌اند، اما اغلب آنها سال‌هاست که دچار سترونی فکر و انجماد تحلیلی شده‌اند به گونه‌ای که خود را در دایرۀ بسته‌ای گرفتار کرده و امکان هر نوع ابتکار عمل را از خود گرفته‌اند. در این مورد فردا توضیح داده می‌شود.

#کمال_الدین_اصفهانی
#اصولگرایان
#اصلاح_طلبان
#بحران_کشور

#عضویت_در_کانال
👇👇👇
@sedayeslahat
🔴🔴🔴پاسخی و توضیحی ضرور

#احمد_زیدآبادی

دوست گرامی دکتر حمیدرضا جلایی پور به دو نکته از حرفهایم در کلاب‌هاوس خانۀ آزادی ایراد وارده کرده است.
نخست اینکه به قول ایشان گفته‌ام: "اصلاحطلبان جانبداری سیاسی دارند و اوضاع و عملکرد آقای رئیسی را تاریک و تند تصویر می‌کنند."
دوم اینکه، "اصلاحطلبان زیاد خشنود نیستند که برجام بوسیله آقای رئیسی به جایی برسد! زیرا این موضوع باعث می‌شود که تندروها درآمد ارزی پیدا کنند و این خوب نیست."
دکتر جلایی‌پور سپس هر دوی این گزاره‌ها را رد کرده و در بارۀ گزارۀ نخست گفته است: "اکثر اصلاحطلبان از روز بعد از پیروزی جناب رئیسی در انتخابات اولاً اظهار امیدواری کردند که ایشان در پیگیری امور روزمره مردم موفق شوند و این آرزوی هر ایرانی است که هر چه زودتر معیشت بحرانی مردم سامان یابد."
در بارۀ گزارۀ دوم هم نوشته‌اند: "من برخلاف نظر جناب زید هیچ اصلاح‌طلبی را نمی‌شناسم که مخالف اجرای برجام از سوی دولت رئیسی باشند و در مقابل از روز اول پس از پیروزی رئیسی، اصلاحطلبان صریحاً و مستمراً مشوق رئیسی در اجرای برجام بوده و هستند."
راستش تک تک کلماتی را که در کلاب‌هاوس به زبان آورده‌ام الان در ذهن ندارم. من معمولاً در اظهارنظر نسبت به گروه‎ها و گرایش‌های سیاسی از قیدهای محدود‌کننده استفاده می‌کنم تا داوری مطلق نکرده باشم. قاعدتاً در هنگام سخن گفتن بخصوص اگر هیجان و خشم هم قاطی آن شود، دیگر نمی‌توان مانند موقع نوشتن تک تک واژه‌ها را سبک و سنگین و حلاجی کرد و بعد بر زبان آورد. از این رو، ضریب دقت در انتخاب واژه‌ها در سخنرانی نسبت به نگارش به طور طبیعی کم می‌شود.
به هر حال من همۀ اصلاحطلبان را در موضوع مورد بحث به یکسان داوری نمی‌کنم. حرفم در این مورد همان است که دیروز نوشتم:
"منتقدان جمهوری اسلامی اما به لحاظ نظری عموماً خواهان موفقیت مذاکرات و احیای برجام هستند، گرچه در مقام عمل، برخی‌شان از اینکه کارِ مثبت و مردم‌پسندی توسط رقبایشان به سرانجام رسد، احساس خوبی پیدا نمی‌کنند و به انحاء مختلف در جهت تخفیف و بی‌اهمیت نشان دادن آن می‌کوشند."
با این حال برای روشن‌تر شدن بحث، لازم است دو نکته را اضافه کنم. اول اینکه از نگاه من، اگر بنا به اصلاح واقعی و پایدار و ماندگار در نظام سیاسی باشد به طوری دیالکتیکی و پارادوکسیکال این اصلاح فقط از طریق اصولگرایان و یا طیفی از آنها در نظام جمهوری اسلامی امکانپذیر است. متأسفانه همین نکتۀ بغرنج و توضیح‌ناپذیر مانع تفاهم من با دیگران بخصوص دوستان اصلاح‌طلب می‌شود. آنان اغلب انجام اصلاحات را به دست خود می‌پسندند و این بدبختانه در شرایط کنونی کشور نه فقط شدنی نیست بلکه نتیجۀ عکس می‌دهد و پافشاری بر آن حتی راه اصلاح را به کلی مسدود می‌کند.
نکتۀ دوم هم اینکه اگر قرار به دستیابی "تندروها" به منابع مالی به قیمت سرکوب فضای سیاسی و اجتماعی و فرهنگی جامعه باشد، من خودم بی‌تعارف نخستین مخالف آنم. این شاید در ابتدا گشایشی کوتاه‌مدت در معیشت مردم ایجاد کند، اما پس از آن جامعه را با چالش‌های هولناکتری روبرو خواهد کرد. حمایت من از اجرای برجام به دست اصولگرایان عمدتاً به دلیل نوع فهمم از پیامدهای ضروری و گشایش‌گرِ سیاسی و اجتماعی و فرهنگی این اقدام است. بدون این پیامدها برجام که جای خود هزاران توافقِ هم به نظر من "یَک تا غاز" نمی‌ارزد!


#حمید_رضا_جلایی_پور
#کلاب_هاوس
#برجام
#اصلاح_طلبان

#عضویت_در_کانال
👇👇👇
@sedayeslahat
🔴🔴🔴استقبال سرد #پوتین از #رییسی که نماینده #اصولگرایان متمایل به شرق است را ببینید. بگذارید کنار این که دولت بایدن و غرب با تعلل در بازگشت به برجام میخ به تابوت میانه روها و #اصلاح_طلبان متمایل به غرب کوبید. نمادی از وضعمان در جهان. چپ و راستمان برای جهان بی اهمیت است. مردم که هیچ..

علیرضا خوشبخت

#عضویت_در_کانال
👇👇👇
@sedayeslahat
🔴🔴🔴پیام و پیامد بازداشت مصطفی تاجزاده

#احمد_زیدآبادی؛

مسئولان جمهوری اسلامی خود را از هر سو تحت فشار و هجوم می‌بینند. این موضوع به نظرم آنها را از کوره به در برده و از روی عصبانیت تصمیم می‌گیرند. بازداشت دوست عزیز مصطفی تاجزاده و دو تن از کارگردانان سینمای کشور، به نظرم تصمیمی از روی عصبانیت است و متأسفانه در مورد پیامدهای آن در این شرایط دشوار کشور یا اصلاً فکر نشده و یا به دلیل همان عصبانیت، درست فکر نشده است.
جمهوری اسلامی در طول حیات خود همواره خود را در حال منازعه با "استکبار جهانی و صهیونیسم بین‌الملل و عوامل آنها" در تمام حوزه‌ها و به تناوب در دو جبهۀ امنیتی و دیپلماتیک معرفی کرده و از همین رو، انتظارش بخصوص از نیروهای دخیل در تأسیس نظام این است که در این منازعه در برابر "جبهه دشمن" از آن حمایت کنند.
بر همین اساس، مسئولان نظام در برابر هرگونه انتقاد و اعتراض علنی علیه سیاست‌های خود بالاخص از جانب این نیروها، بی‌تابی آشکاری نشان می‌دهند و آن را به مسائلی از قبیلِ "عدم درک شرایط حساس کشور"، "بی‌بصیرتی در فهم پیچیدگی اوضاع"، "قدرت‌طلبی شخصی"، "تأثیرپذیری از نفوذ و افکار بیگانه"..... نسبت می‌دهند.
ظاهراً تمام اعتراض‌ها به انتخابات سال 88 نیز در همین چارچوب‌ها تأویل و تفسیر شد و به شدت‌عملی بی‌سابقه در برابر آن انجامید.
این شدت‌عمل اما نتیجۀ عکس به بار آورد. هرچند که اصلاحطلبان در آن ماجرا تقریباً تمام امکانات سیاسی و تشکیلاتی خود را از دست دادند، نیروهای انسانی آنها در زندان‌ها دچار فرسایش شدند و رهبران آنها تحتِ حصر و یا محدودیت قرار گرفتند، اما جناح مسلط هم در افکار عمومی ضربه‌ای اساسی خورد و به دلیل به کارگیری خشونت علیه معترضان، اعتبارش حتی در بین قشر مذهبی جامعه نیز به سختی آسیب دید.
این موضوع بویژه کینه و نقاری را بین دو جناح دامن زد که عوارضش پس از گذشت بیش از یک دهه، به رغم برخی از تلاش‌های حاشیه‌ای برای رفع آن، همچنان پابرجاست. این کینه و نقار بدون تردید در تضعیف پایه‌های قدرت سیاسی نظام اثرگذار بوده و زمینه را برای عبور طیف بزرگی از نیروها از آن فراهم کرده است.
در شرایط حاضر نیز جمهوری اسلامی خود را در "نقطه‌عطف" پیکارِ توأمانِ امنیتی و دیپلماتیکش با "جهان استکبار" می‌بیند و بی‌توجه به شرایط بغرنج اقتصادی و اجتماعی کشور و ذهنیت تحول یافتۀ جامعه، از اصلاحطلبان انتظار حمایت بخصوص در این دو مورد دارد. هر چند که مجموعۀ اصلاحطلبان در حال حاضر سکوت پیشه کرده و یا بعضاً با روشی انتقادی و ناصحانه نظرات خود را مطرح می‌کنند، اما حکومت ظاهراً به این حد هم راضی نیست و خواهان خاموشی تک صداهایی مانند نقدهای عریان و صریح آقای تاجزاده در جبهۀ اصلاحطلبان است.
تاجزاده در نقدهای خود از مرز اصلاح‌طلبی عبور نکرده اما لحن کلامش از آن فراتر رفته است. به نظرم همین لحن کلام، سبب آزردگی و عصبانیت جناح مقابل شده تا حدی که جز به بازداشت او رضایت نداده‌اند. شاید تصور محافلِ دخیل در بازداشت آقای تاجزاده این بوده است که آزادی‌عملش می‌تواند سبب ترغیب دیگر اصلاحطلبان به تکرار شیوۀ نقادی بی‌پروای او شود و به زعم خود، با بازداشتش در صدد ارسال پیامی اخطارآمیز به دیگر اصلاحطلبان برآمده‌اند.
اگر منظور از بازداشت تاجزاده ارسال این پیام باشد، به نظرم اشتباه محاسبه‌ای بنیادی صورت گرفته است. واقعیت این است که مصطفی به دلیل نوع نقادی خود در بین سران اصلاحات تک افتاده بود و در عین حال خودش نیز از نقد دیگر اصلاحطلبان در امان نبود. بازداشت او اما نه فقط هرگونه نقد وی از سوی دوستانش را بی‌ربط و اصطلاحاً به امری "ناجوانمردانه" تبدیل می‌کند بلکه با دامن زدن به آتش خشم و عصبانیت آنها، راه را برای تکرار شیوۀ نقادی او در بین دیگر اصلاحطلبان می‌گشاید و این نیز به نوبۀ خود می‌تواند آنها را یکی پس از دیگری به صورت هدفی برای بازداشت در آورد.
در یک فرض توطئه نگرانه، شاید منظور بعضی از نیروهای دخیل در بازداشت مصطفی همین باشد. ظاهراً گروه و دسته‌ای در جناح اصولگرا به دلایلی کاملاً پیچیده و متناقض، علاقۀ ویژه‌ای به معرفی اصلاحطلبان به عنوان دشمنِ اصلی و مؤثر نظام دارند و سعی وافری در هل دادن آنها به این سمت از خود نشان می‌دهند.
به هر حال، با بازداشت تاجزاده دیگر هیچکدام از منتقدان سیاسی، حاشیۀ امنی برای خود احساس نخواهند کرد و این موضوع در درجۀ نخست، نظام را در برابر فشارهای موجود آسیب‌پذیرتر خواهد کرد.

#مصطفی_تاجزاده
#بازداشت
#اصلاح_طلبان
#حاشیه_امن

#عضویت_در_کانال
👇👇👇
@sedayeslahat
🔴🔴🔴من هم مخالف احیای برجام هستم!

#احمد_زیدآبادی:

مدیر مسئول کیهان نوشته است:
"آمریکا و متحدانش با هماهنگی جریان غربگرای مدعی اصلاحات در داخل کشور تلاش گسترده و مشترکی را برای وادار کردن ایران به پذیرش پیشنهاد فاجعه‌بار غرب و تن دادن به توافقی خسارت‌بار، سازماندهی کرده و دنبال می‌کنند."
به این می‌گویند فرافکنی ناشیانه! خودشان در حال مذاکره برای احیای برجامند، آن وقت اصلاحطلبان را مسئول معرفی می‌کنند! آخر پذیرش یا عدم پذیرش برجام در حالی که قدرت به طور یکپارچه در دست اصولگرایان است، چه دخلی به اصلاحطلبان دارد؟
به نظرم از این به بعد بهتر است اصلاحطلبان حتی یک کلمه در دفاع از برجام سخن نگویند تا ببینیم اصولگرایان می‌خواهند چه کنند؟
آنها به هر حال دو راه که بیشتر پیش رو ندارند. یا باید توافق را رد کنند که در آن صورت مسئول عواقبش خودشان خواهند بود. یا بپذیرند که در آن صورت باید دید کیهانیان غیور چه کسی را متهم می‌کنند؟
این نهایتِ زشتکاری است که کاری را خودشان انجام دهند، اما چون آن را خلافِ مواضع قبلی‌شان می‌بینند، آن را به گردن دیگران بیاندازند!
حالا که اینطور شد از این به بعد من هم همصدا با کیهان علیه احیای برجام می‌نویسم تا ببینیم از این طریق چه خیری به جمهوری اسلامی می‌رسد!

#احیای_برجام
#فرافکنی
#روزنامه_کیهان
#اصلاح_طلبان

#عضویت_در_کانال
👇👇👇
@sedayeslahat
🔴🔴🔴اگر ریگی به کفش ندارند!

#احمد_زیدآبادی؛

ظاهراً توافقنامۀ برجام در آستانۀ نهایی شدن و امضاست.
افراد بسیاری از اصولگرایان تا کنون برجام را "خیانت به کشور" دانسته‌اند!
حالا خیانت به کشور بارِ سنگین‌تری دارد یا نوشتۀ اخیر میرحسین موسوی؟
اصولگرایان بدون آنکه با قائلانِ به "تساوی پذیرش برجام و خیانت به کشور" مرزبندی کنند، اسب خود را برای امضای توافقنامه زین کرده‌اند اما در همان حال، پایشان را در یک کفش کرده‌اند که الّا و بالله اصلاحطلبان باید مرز خود را با نوشتۀ مهندس موسوی روشن کنند!
خب، اگر قرار باشد اصلاحطلبان موضع خود را در برابر نوشتۀ مهندس موسوی روشن کنند، چرا اصولگرایان نباید تکلیف خود را در برابر نیروهای اردوگاه خودشان که بر برابری امضای برجام و خیانت به کشور اصرار کرده‌اند، تعیین کنند؟
آیا آنها می‌پذیرند که امضای برجام مترادف خیانت به کشور است؟ اگر می‌پذیرند، چرا رسماً و علناً در آستانۀ ارتکاب خیانت به کشورند؟ و اگر نمی‌پذیرند، چرا با کسانی که آن را خیانت دانسته‌اند، مرزبندی روشنی نمی‌کنند؟
بدین ترتیب، می‌توان توافقنامه‌ای بین اصولگرایان و اصلاحطلبان جوش داد! طبق این توافقنامه، اصولگرایان با آن دسته از نیروهای خود که برجام را خیانت دانسته‌اند، مرزبندی کنند و آنگاه اصلاحطلبان با همان لحن و ادبیات، مرز خود را با نوشتۀ مهندس موسوی مشخص کنند!
به توجه به سنگینیِ بار خیانت که اقدامی عملی است، نسبت به اظهارنظر موسوی که موضعی انتزاعی است، این معامله از هر جهت به نفع اصولگرایان است. حالا اگر آنها ریگی به کفش ندارند، پا پیش بگذارند.

#میر_حسین_موسوی
#احیای_برجام
#اصولگرایان
#اصلاح_طلبان

#عضویت_در_کانال
👇👇👇
@sedayeslahat
🔴🔴🔴 چهره واقعی #اصلاح_طلبان در یک توییت .
با چه زبانی باید بگویند که غم مردم برای آنها هیچ است؟؟

🔸آقای ابطحی با آن وزنتان که در دوره اصلاحات به شما اضافه شده مراقب باشید وقتی به هوا میجهید موقع فرود امدن قلم پایتان خورد نشود.

بی شرفی هم حدی دارد.

#عضویت_در_کانال
       👇👇👇
@sedayeslahat
بهروز عزیزی:

‏قرارگاه ها کم کار شدند و هنوز نگفتند که باخت تیم ملی کار ‎#اصلاح_طلبان بود و ‎#قلعه‌نویی نفوذی اصلاحات

#عضویت_در_کانال
       👇👇👇
@sedayeslahat