🔴🔴🔴روسیه؛ ملک طلق پوتین؟
#احمد_زیدآبادی
ولادیمیر پوتین از سال 2000 تاکنون، 16 سال رئیس جمهور روسیه و چهار سال نیز در مقام نخست وزیر عملاً رئیس جمهورِ غیرمستقیم آن کشور بوده است.
اینک با اصلاح قانون اساسی روسیه پوتین میتواند تا سال 2036 یعنی تا سن 84 سالگی در مقام ریاست جمهوری پهناورترین کشور دنیا ایفای نقش کند.
به واقع روسیه در غیاب فرهنگ قدرتمند دمکراتیک و احزاب سیاسی معتبر، عملاً به صورت تیول دائمی و حتی ملک طلق پوتین در آمده است و او هرگونه که بخواهد بر این کشور بزرگ حکمرانی میکند.
از نقطه نظر تاریخ فرهنگی روسیه، نوع زمامداری پوتین را میتوان ادامۀ تراژدیِ تکاپوی "روح روسی" برای دست و پا کردن هویتی مستقل و تاریخساز برای"ملت روس" دانست و حتی آن را نشانۀ زوال و فرومردگی چنین تکاپویی دانست!
اوج این تکاپو در قرن 19 میلادی در ادبیات روس جلوهای خیره کننده یافت، دورهای که شاعران و نویسندگان نابغهای مانند پوشکین، لرمانتف، گوگول، تولستوی، چخوف، تورگنیف و داستایوفسکی یکی پس از دیگری شکفتند و با مطرح کردن غموض و اسرار "روح ملت روس" در قالب شعر و داستان، یکی از گرانبهاترین و عمیقترین گنجینههای ادبیات تاریخ بشر را به اهل جهان عرضه کردند.
روح روسی اما به محض آزادی از استبداد سیاسی تزاریسم، در غل و زنجیر استبداد همه جانبۀ بلشویسم در آمد! تحمیل سبک "رئالیسم سوسیالیستی" با زور دولت توتالیتر بر همۀ عرصههای هنر، از یک سو روشنفکران و نویسندگان ناراضی را اسیر انزوا و تهدید و فقر و فشار و نهایتاً گولاک و یا فرار از کشور کرد و از سوی دیگر، چشمههای خلاقیت ادبی در نویسندگان دولتی را خشکاند و آنان را به صورت ابزاری برای استمرار ستمگریهای دولت توتالیتر در آورد.
با این همه، موتور ماشین دولت بلشویکی در اوایل دهۀ 1990 سوختاش تمام شد و به رغم عدم وجود بدیل و جایگزین سیاسی، در برابر چشمان بهتزدۀ جهانیان خاموش شد و از حرکت ایستاد.
در چشم به هم زدنی دولت کمونیستی از صحنۀ روزگار محو شد بیآنکه اجازۀ شکلگیری نیروی اجتماعی یا سیاسی مستقل و یا حتی آشنا به صورتهای دیگر زمامداری را در حاشیۀ خود و یا در بطن جامعه داده باشد.
این بود که پس سقوط دولت کمونیستی و فروپاشی اتحاد شوروی، فدراسیون روسیه دچار دولتی بینهایت ضعیف و حتی به عبارتی"بیدولتی" شد و زمینه را برای ظهور باندهای مختلف مافیایی و تصاحب اموال و املاک و داراییهایی بی حد و حساب بی صاحب ماندۀ رژیم پیشین را به رهبری چهرههای متنفذ و امنیتی دولت سابق فراهم آورد.
وضع چنان وخیم و آشفته شد که ولادیمیر پوتین به عنوان نیروی سابق کا.گ.ب، در صدد کنترل و تجمیع مافیاهای خودسر در ساختار دولتی به رهبری خود برآمد و با حذف رقبای نافرمان، عملاً زمام امور روسیه را به طور کامل به دست گرفت.
ایفای چنین نقشی با تمام عواقب مشکلآفرین آن برای آیندۀ ملت روسیه، به مذاق پوتین و همینطور تودۀ مردمی که جز چرخۀ استبداد و هرج و مرجِ مافیایی، تجربۀ زیستۀ دیگری در حیات خود ندارند، گویا بسیار خوش آمده است به طوری که هم پوتین میخواهد تا آخر عمر در کاخ کرملین جا خوش کند و هم ظاهراً تودۀ مردم بدین کار رضات دارند!
امروزه جای چخوف در روسیه خالی است تا روابط انحطاطآمیز و ابتذالآلود سیاسی آن کشور را در قالب طنز اجتماعی شیرین خود برملا کند.
#ولادیمیر_پوتین
#فدراسیون_روسیه
#روح_ملت_روس
#آنتوان_چخوف
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
#احمد_زیدآبادی
ولادیمیر پوتین از سال 2000 تاکنون، 16 سال رئیس جمهور روسیه و چهار سال نیز در مقام نخست وزیر عملاً رئیس جمهورِ غیرمستقیم آن کشور بوده است.
اینک با اصلاح قانون اساسی روسیه پوتین میتواند تا سال 2036 یعنی تا سن 84 سالگی در مقام ریاست جمهوری پهناورترین کشور دنیا ایفای نقش کند.
به واقع روسیه در غیاب فرهنگ قدرتمند دمکراتیک و احزاب سیاسی معتبر، عملاً به صورت تیول دائمی و حتی ملک طلق پوتین در آمده است و او هرگونه که بخواهد بر این کشور بزرگ حکمرانی میکند.
از نقطه نظر تاریخ فرهنگی روسیه، نوع زمامداری پوتین را میتوان ادامۀ تراژدیِ تکاپوی "روح روسی" برای دست و پا کردن هویتی مستقل و تاریخساز برای"ملت روس" دانست و حتی آن را نشانۀ زوال و فرومردگی چنین تکاپویی دانست!
اوج این تکاپو در قرن 19 میلادی در ادبیات روس جلوهای خیره کننده یافت، دورهای که شاعران و نویسندگان نابغهای مانند پوشکین، لرمانتف، گوگول، تولستوی، چخوف، تورگنیف و داستایوفسکی یکی پس از دیگری شکفتند و با مطرح کردن غموض و اسرار "روح ملت روس" در قالب شعر و داستان، یکی از گرانبهاترین و عمیقترین گنجینههای ادبیات تاریخ بشر را به اهل جهان عرضه کردند.
روح روسی اما به محض آزادی از استبداد سیاسی تزاریسم، در غل و زنجیر استبداد همه جانبۀ بلشویسم در آمد! تحمیل سبک "رئالیسم سوسیالیستی" با زور دولت توتالیتر بر همۀ عرصههای هنر، از یک سو روشنفکران و نویسندگان ناراضی را اسیر انزوا و تهدید و فقر و فشار و نهایتاً گولاک و یا فرار از کشور کرد و از سوی دیگر، چشمههای خلاقیت ادبی در نویسندگان دولتی را خشکاند و آنان را به صورت ابزاری برای استمرار ستمگریهای دولت توتالیتر در آورد.
با این همه، موتور ماشین دولت بلشویکی در اوایل دهۀ 1990 سوختاش تمام شد و به رغم عدم وجود بدیل و جایگزین سیاسی، در برابر چشمان بهتزدۀ جهانیان خاموش شد و از حرکت ایستاد.
در چشم به هم زدنی دولت کمونیستی از صحنۀ روزگار محو شد بیآنکه اجازۀ شکلگیری نیروی اجتماعی یا سیاسی مستقل و یا حتی آشنا به صورتهای دیگر زمامداری را در حاشیۀ خود و یا در بطن جامعه داده باشد.
این بود که پس سقوط دولت کمونیستی و فروپاشی اتحاد شوروی، فدراسیون روسیه دچار دولتی بینهایت ضعیف و حتی به عبارتی"بیدولتی" شد و زمینه را برای ظهور باندهای مختلف مافیایی و تصاحب اموال و املاک و داراییهایی بی حد و حساب بی صاحب ماندۀ رژیم پیشین را به رهبری چهرههای متنفذ و امنیتی دولت سابق فراهم آورد.
وضع چنان وخیم و آشفته شد که ولادیمیر پوتین به عنوان نیروی سابق کا.گ.ب، در صدد کنترل و تجمیع مافیاهای خودسر در ساختار دولتی به رهبری خود برآمد و با حذف رقبای نافرمان، عملاً زمام امور روسیه را به طور کامل به دست گرفت.
ایفای چنین نقشی با تمام عواقب مشکلآفرین آن برای آیندۀ ملت روسیه، به مذاق پوتین و همینطور تودۀ مردمی که جز چرخۀ استبداد و هرج و مرجِ مافیایی، تجربۀ زیستۀ دیگری در حیات خود ندارند، گویا بسیار خوش آمده است به طوری که هم پوتین میخواهد تا آخر عمر در کاخ کرملین جا خوش کند و هم ظاهراً تودۀ مردم بدین کار رضات دارند!
امروزه جای چخوف در روسیه خالی است تا روابط انحطاطآمیز و ابتذالآلود سیاسی آن کشور را در قالب طنز اجتماعی شیرین خود برملا کند.
#ولادیمیر_پوتین
#فدراسیون_روسیه
#روح_ملت_روس
#آنتوان_چخوف
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
🔴🔴🔴 #احمد_زیدآبادی
روسیه و روحانی و الگوی دمکراسی!
در واکنش به هجوم حامیان ترامپ به کنگرۀ آمریکا، ماریا زاخارووا سخنگوی وزرت خارجۀ روسیه گفته است: "آمریکا دیگر هیچگاه نمیتواند به جهان بگوید که الگوی دمکراسی است."
این جمله را اگر مثلاً یک مقام نروژی یا سوئدی یا سوئیسی یا دانمارکی گفته بود، میشد در پاسخش گفت که شاید شما راست بگویید! اما یک مقام روسی چکارش به دمکراسی و الگوی آن؟ یعنی چون در آمریکا جمعی به کاخ کنگره هجوم بردهاند، ازاین پس باید مدل روسی پوتین را الگوی دمکراسی برای جهان دانست؟ در آن صورت، دمکراسی به چیزی جز مسموم کردن و تلاش برای به دیار عدم فرستادن هر رهبر مخالفِ بالفعل یا بالقوهای که شاید روزی روزگاری قدرت رئیس جمهور مادام العمر را به چالش طلبد، قابل تأویل است؟
حسن روحانی نیر در همین مورد گفته است: "آنچه در آمریکا شاهد بودیم نشان داد دمکراسی غربی چقدر سست و فشل است و بنیان قوی ندارد." آیا منظور از این سخن این است که به عکسِ دمکراسی غربی، دمکراسی شرقی خیلی سفت و سخت و کارآمد است و بنیان قوی دارد؟
ظاهراً آقای روحانی هم مانند بسیاری دیگر از اهل سیاست در ایران، دمکراسی را دارای هویت غربی میداند حال آنکه این شیوه از زمامداری، میراثی جهانی و بهتر از هر نوع حکمرانیِ تجربه شدۀ دیگری در تاریخ بشر است و به همین علت نیز مورد استقبال عموم مردم درهر پنج قارۀ جهان قرار گرفته است.
دمکراسی اما در ماهیت خود پدیدهای ظریف و شکننده است و به مراقبت دائمی عموم مردم یک جامعه نیاز دارد. منظور از این مراقبت، خودآگاهی عمومی نسبت به مرزهای مشروعیت و اقتدار دولت است که بعضاً موجب سوءفهم قرار میگیرد و ناخواسته در هم میشکند. از این رو، به خلاف تصور آقای روحانی، دمکراسی در هیچ جامعهای نمیتواند از طریق قانونگذاری، بیش از حدِ مشخصی سفت و سخت و صلب شود چون به محض اینکه به این سمت حرکت کند ازمحتوای آزادیخواهانۀ خود دور میشود.
با این همه، حالا که آقای روحانی دمکراسی غربی را سست و فشل و بدون بنیان قوی میداند، میشود زحمت بکشد و نوع محکم و کارآمد و قویبنیان آن را نشان ما ایرانیها دهد؟ نکند همین دولت خود را مصداق دمکراسیِ محکم و کارآمد و قوی میداند؟ و یا اینکه منظورش اصولاً نوع حکمرانی دیگری است که میخواهد در قالب دمکراسی محکم به ما جامعۀ ما قالب کند؟
#کنگره_آمریکا
#مدل_دمکراسی
#ولادیمیر_پوتین
#حسن_روحانی
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
روسیه و روحانی و الگوی دمکراسی!
در واکنش به هجوم حامیان ترامپ به کنگرۀ آمریکا، ماریا زاخارووا سخنگوی وزرت خارجۀ روسیه گفته است: "آمریکا دیگر هیچگاه نمیتواند به جهان بگوید که الگوی دمکراسی است."
این جمله را اگر مثلاً یک مقام نروژی یا سوئدی یا سوئیسی یا دانمارکی گفته بود، میشد در پاسخش گفت که شاید شما راست بگویید! اما یک مقام روسی چکارش به دمکراسی و الگوی آن؟ یعنی چون در آمریکا جمعی به کاخ کنگره هجوم بردهاند، ازاین پس باید مدل روسی پوتین را الگوی دمکراسی برای جهان دانست؟ در آن صورت، دمکراسی به چیزی جز مسموم کردن و تلاش برای به دیار عدم فرستادن هر رهبر مخالفِ بالفعل یا بالقوهای که شاید روزی روزگاری قدرت رئیس جمهور مادام العمر را به چالش طلبد، قابل تأویل است؟
حسن روحانی نیر در همین مورد گفته است: "آنچه در آمریکا شاهد بودیم نشان داد دمکراسی غربی چقدر سست و فشل است و بنیان قوی ندارد." آیا منظور از این سخن این است که به عکسِ دمکراسی غربی، دمکراسی شرقی خیلی سفت و سخت و کارآمد است و بنیان قوی دارد؟
ظاهراً آقای روحانی هم مانند بسیاری دیگر از اهل سیاست در ایران، دمکراسی را دارای هویت غربی میداند حال آنکه این شیوه از زمامداری، میراثی جهانی و بهتر از هر نوع حکمرانیِ تجربه شدۀ دیگری در تاریخ بشر است و به همین علت نیز مورد استقبال عموم مردم درهر پنج قارۀ جهان قرار گرفته است.
دمکراسی اما در ماهیت خود پدیدهای ظریف و شکننده است و به مراقبت دائمی عموم مردم یک جامعه نیاز دارد. منظور از این مراقبت، خودآگاهی عمومی نسبت به مرزهای مشروعیت و اقتدار دولت است که بعضاً موجب سوءفهم قرار میگیرد و ناخواسته در هم میشکند. از این رو، به خلاف تصور آقای روحانی، دمکراسی در هیچ جامعهای نمیتواند از طریق قانونگذاری، بیش از حدِ مشخصی سفت و سخت و صلب شود چون به محض اینکه به این سمت حرکت کند ازمحتوای آزادیخواهانۀ خود دور میشود.
با این همه، حالا که آقای روحانی دمکراسی غربی را سست و فشل و بدون بنیان قوی میداند، میشود زحمت بکشد و نوع محکم و کارآمد و قویبنیان آن را نشان ما ایرانیها دهد؟ نکند همین دولت خود را مصداق دمکراسیِ محکم و کارآمد و قوی میداند؟ و یا اینکه منظورش اصولاً نوع حکمرانی دیگری است که میخواهد در قالب دمکراسی محکم به ما جامعۀ ما قالب کند؟
#کنگره_آمریکا
#مدل_دمکراسی
#ولادیمیر_پوتین
#حسن_روحانی
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
🔴🔴 #احمد_زیدآبادی
نامه و حامل نامه!
مشاوران محمد باقر قالیباف میکوشند تا انتقال نامۀ رهبر جمهوری اسلامی به ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه توسط وی را به چیزی فراتر از "امری مرسوم" تعبیر کنند.
به زعم این مشاوران، نه فقط محتوای نامۀ رهبری بلکه انتخاب شخصِ نامهرسان نیز در این میان از اهیمت ویژهای برخوردار است. در واقع تنها چیزی که از این نوع اظهارنظرها به ذهن مخاطب متبادر میشود این است که رهبری نظام از حضور رئیس مجلس در پستی بالاتر حمایت میکند و آن پست نیز چیزی جز ریاست جمهوری نیست.
از نگاهی تحلیلی، چنین تفسیری ازانتخابِ پیامرسان چندان واقعبینانه به نظر نمیرسد. از آنجا که به احتمال زیاد، انتخابات ریاست جمهوری سال آینده عمدتاً صحنۀ رقابت بین چهرههای اصولگرا خواهد بود، بنابراین بسیار بعید است که رهبری نظام بخواهد پیشاپیش نشانهای آشکار از حمایت خاص خود از یکی از آنها به افکار عمومی ارسال کند.
در این میان محتوای نامه به پوتین نیز در محافل گوناگون مورد گمانهزنیهای متفاوت و بعضاً متناقضی قرار گرفته است. گرچه حدس دقیق جزئیات نامه کاری دشوار است، اما به نظرم محتوای اصلی آن چیزی خلاف اظهارات رسمی ماههای اخیر نباشد.
از نگاه رهبر جمهوری اسلامی، دوران افول آمریکا آغاز شده است و این مسئله خود فرصتی ایجاد کرده تا ایران به همراه روسیه و چین، زمینههای یک نظم تازه را در خاورمیانه پایهریزی کنند؛ نظمی که نقش آمریکا در آن کاملاً حاشیهای باشد. به نظرم نامه به پوتین عمدتاً تشریح همین وضعیت و دعوت از وی برای همکاری گستردهتر با ایران در این جهت و احتمالاً پذیرش انعطافهایی برای رفع نگرانیهای کلان روسیه از برخی رفتارهای جمهوری اسلامی از جمله در مورد اهداف نهفته در پشتِ قانون "اقدام راهبردی برای رفع تحریمها" باشد.
#محمد_باقر_قالیباف
#ولادیمیر_پوتین
#نامه_رهبری
#نظم_خاورمیانه
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
نامه و حامل نامه!
مشاوران محمد باقر قالیباف میکوشند تا انتقال نامۀ رهبر جمهوری اسلامی به ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه توسط وی را به چیزی فراتر از "امری مرسوم" تعبیر کنند.
به زعم این مشاوران، نه فقط محتوای نامۀ رهبری بلکه انتخاب شخصِ نامهرسان نیز در این میان از اهیمت ویژهای برخوردار است. در واقع تنها چیزی که از این نوع اظهارنظرها به ذهن مخاطب متبادر میشود این است که رهبری نظام از حضور رئیس مجلس در پستی بالاتر حمایت میکند و آن پست نیز چیزی جز ریاست جمهوری نیست.
از نگاهی تحلیلی، چنین تفسیری ازانتخابِ پیامرسان چندان واقعبینانه به نظر نمیرسد. از آنجا که به احتمال زیاد، انتخابات ریاست جمهوری سال آینده عمدتاً صحنۀ رقابت بین چهرههای اصولگرا خواهد بود، بنابراین بسیار بعید است که رهبری نظام بخواهد پیشاپیش نشانهای آشکار از حمایت خاص خود از یکی از آنها به افکار عمومی ارسال کند.
در این میان محتوای نامه به پوتین نیز در محافل گوناگون مورد گمانهزنیهای متفاوت و بعضاً متناقضی قرار گرفته است. گرچه حدس دقیق جزئیات نامه کاری دشوار است، اما به نظرم محتوای اصلی آن چیزی خلاف اظهارات رسمی ماههای اخیر نباشد.
از نگاه رهبر جمهوری اسلامی، دوران افول آمریکا آغاز شده است و این مسئله خود فرصتی ایجاد کرده تا ایران به همراه روسیه و چین، زمینههای یک نظم تازه را در خاورمیانه پایهریزی کنند؛ نظمی که نقش آمریکا در آن کاملاً حاشیهای باشد. به نظرم نامه به پوتین عمدتاً تشریح همین وضعیت و دعوت از وی برای همکاری گستردهتر با ایران در این جهت و احتمالاً پذیرش انعطافهایی برای رفع نگرانیهای کلان روسیه از برخی رفتارهای جمهوری اسلامی از جمله در مورد اهداف نهفته در پشتِ قانون "اقدام راهبردی برای رفع تحریمها" باشد.
#محمد_باقر_قالیباف
#ولادیمیر_پوتین
#نامه_رهبری
#نظم_خاورمیانه
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
🔴🔴🔴به در گفته تا...
#احمد_زیدآبادی
متن نامۀ محمود احمدینژاد به ولادیمیر پوتین در رسانههای داخلی منتشر شده است.
به نظرم این نامه به طور صریح و آشکاری منطبق با ضربالمثل ایرانیِ" به در میگه تا دیوار بشنوه" نوشته شده است!
#محمود_احمدی_نژاد
#ولادیمیر_پوتین
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
#احمد_زیدآبادی
متن نامۀ محمود احمدینژاد به ولادیمیر پوتین در رسانههای داخلی منتشر شده است.
به نظرم این نامه به طور صریح و آشکاری منطبق با ضربالمثل ایرانیِ" به در میگه تا دیوار بشنوه" نوشته شده است!
#محمود_احمدی_نژاد
#ولادیمیر_پوتین
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
🔴🔴🔴پوتین است صاحب هستی که نیست!
#احمد_زیدآبادی:
مگر ولادیمیر پوتین صاحب جهانِ هستی است که نوع پذیرایی و برخورد او با مهمانانش برای رسانههای فارسی زبان این همه اهمیت پیدا کرده است؟
رهبری با سابقه و موقعیت و شخصیت پوتین به نظر من، نه تحویل گرفتنش مایۀ عزت و اعتبار و آبروی کسی میشود و نه تحویل نگرفتنش سرافکندگی و ذلتی به بار میآورد!
پوتین در جایگاه رئیس جمهور روسیه، موقعیت خاص خود را دارد و صرفاً باید در همین چارچوب نگریسته شود نه بیشتر و نه کمتر.
بدبختانه بسیاری از رسانههای فارسیزبان به جای تولید محتوای روشنگر، خود را درگیر موضوعاتی چنان سطحی و بیهوده کردهاند که پیگیری آنها در بهترین حالت کاری لغو و اتلاف وقت است!
#ولادیمیر_پوتین
#رسانه_های_فارسی_زبان
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
#احمد_زیدآبادی:
مگر ولادیمیر پوتین صاحب جهانِ هستی است که نوع پذیرایی و برخورد او با مهمانانش برای رسانههای فارسی زبان این همه اهمیت پیدا کرده است؟
رهبری با سابقه و موقعیت و شخصیت پوتین به نظر من، نه تحویل گرفتنش مایۀ عزت و اعتبار و آبروی کسی میشود و نه تحویل نگرفتنش سرافکندگی و ذلتی به بار میآورد!
پوتین در جایگاه رئیس جمهور روسیه، موقعیت خاص خود را دارد و صرفاً باید در همین چارچوب نگریسته شود نه بیشتر و نه کمتر.
بدبختانه بسیاری از رسانههای فارسیزبان به جای تولید محتوای روشنگر، خود را درگیر موضوعاتی چنان سطحی و بیهوده کردهاند که پیگیری آنها در بهترین حالت کاری لغو و اتلاف وقت است!
#ولادیمیر_پوتین
#رسانه_های_فارسی_زبان
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
🔴🔴🔴پوتین در مورد اوکراین چه در سر دارد؟
#احمد_زیدآبادی؛
روسیه دهها هزار نیروی مسلح به تسلیحات سنگین را در مرز اوکراین مستقر کرده و با این همه اصرار دارد که هدفش حمله به آن کشور نیست.
روسیه در این مورد، اعضای ناتو و کشورهای غربی را به دروغپردازی و تبلیغات بیبنیاد در مورد اهداف خود در برابر اوکراین متهم میکند.
کشورهای غربی و اعضای ناتو نیز به نوبۀ خود دلیل میآورند که اگر مسکو قصدی برای حمله به اوکراین ندارد پس این میزان از استقرار و تمرکز نیرو در مرز برای چیست؟ به گفتۀ آنها، اگر کرملین در گفتار خود صادق است، پس چرا گامی در جهت عقبنشینی یا کاهش حجم نیروهای مستقر در مرز برنمیدارد؟
استدلال غربیها از منظر عقل سلیم موجه مینماید، اما در طرف دیگر ماجرا، اگر مسکو واقعاً در صدد حمله به اوکراین است پس چرا به بیوقفه آن را تکذیب میکند؟ قاعدتاً اگر ولادیمیر پوتین به رغم تکذیبهای مکرر مقامهای روسیه، دستور حمله به اوکراین را صادر کند، به عنوان رهبری "دروغگو" چنان اعتبارش در سطح بینالمللی آسیب خواهد دید که پس از آن، کمتر کشوری به وعد و وعیدهای آن باور خواهد کرد.
با این حساب، واقعیت ماجرا به چه صورتی است؟
از نگاه من، پوتین با هدف حمله به اوکراین دست به استقرار نیرو در مرز زده است، اما او ابتدا به ساکن، قصد تهاجم به اوکراین را ندارد و نمیخواهد به عنوان "طرف مهاجم" در این بحران شناخته شود. هدف اصلی او ظاهراً تحریک اوکراین به اقدامِ اولیه است تا در واکنش به آن، روسیه به عنوان "اقدامی دفاعی" خاک آن کشور را مورد تعرض قرار دهد.
شواهد اما نشان میدهد که غربیها دست پوتین را خواندهاند. آنها تبلیغات خود را بر این مبنا استوار کردهاند که روسیه در موضع مهاجم و تجاوز است و برای اثبات این امر، از یک طرف اوکراین را از بهانه دادن به دست پوتین برای توجیه تدافعی بودن حملۀ خود باز میدارند و از سوی دیگر با تخلیۀ دیپلماتها و شهروندان خود از کییف، پیشاپیش روسیه را در جایگاهِ مهاجم و متجاوز به جهان معرفی و تثبیت میکنند.
شاید روسها در صدد برآیند که با نقشهای توطئهآمیز، حملهای علیه نیروهای خود و یا متحدانشان در شرق اوکراین سازمان دهند و با نسبت دادن آن به دولت زلینسکی، زمینهای برای توجیه حملۀ خود به اوکراین فراهم کنند.
این اما دقیقاً همان چیزی است که رسانههای غربی در بارۀ آن بارها هشدار دادهاند و اساساً نقشۀ پوتین را از همان ابتدای کار، اجرای چنین توطئهای دانستهاند.
از این رو، به فرض وقوع چنین سناریویی، پوتین در سطح افکار عمومی جهان علاوه بر "دروغگویی" به "توطئهپردازی" هم متهم خواهد شد و این شرایط را برای وی سختتر خواهد کرد.
با این اوصاف، حملۀ روسیه به اوکراین شاید صورت عملی به خود نگیرد، اما اگر بگیرد، چشمانداز تازهای از ترتیبات امنیتی و سیاسی در افق جهان پدیدار خواهد شد.
#ولادیمیر_پوتین
#بحران_اوکراین
#ولادیمیر_زلینسکی
#پیمان_ناتو
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
#احمد_زیدآبادی؛
روسیه دهها هزار نیروی مسلح به تسلیحات سنگین را در مرز اوکراین مستقر کرده و با این همه اصرار دارد که هدفش حمله به آن کشور نیست.
روسیه در این مورد، اعضای ناتو و کشورهای غربی را به دروغپردازی و تبلیغات بیبنیاد در مورد اهداف خود در برابر اوکراین متهم میکند.
کشورهای غربی و اعضای ناتو نیز به نوبۀ خود دلیل میآورند که اگر مسکو قصدی برای حمله به اوکراین ندارد پس این میزان از استقرار و تمرکز نیرو در مرز برای چیست؟ به گفتۀ آنها، اگر کرملین در گفتار خود صادق است، پس چرا گامی در جهت عقبنشینی یا کاهش حجم نیروهای مستقر در مرز برنمیدارد؟
استدلال غربیها از منظر عقل سلیم موجه مینماید، اما در طرف دیگر ماجرا، اگر مسکو واقعاً در صدد حمله به اوکراین است پس چرا به بیوقفه آن را تکذیب میکند؟ قاعدتاً اگر ولادیمیر پوتین به رغم تکذیبهای مکرر مقامهای روسیه، دستور حمله به اوکراین را صادر کند، به عنوان رهبری "دروغگو" چنان اعتبارش در سطح بینالمللی آسیب خواهد دید که پس از آن، کمتر کشوری به وعد و وعیدهای آن باور خواهد کرد.
با این حساب، واقعیت ماجرا به چه صورتی است؟
از نگاه من، پوتین با هدف حمله به اوکراین دست به استقرار نیرو در مرز زده است، اما او ابتدا به ساکن، قصد تهاجم به اوکراین را ندارد و نمیخواهد به عنوان "طرف مهاجم" در این بحران شناخته شود. هدف اصلی او ظاهراً تحریک اوکراین به اقدامِ اولیه است تا در واکنش به آن، روسیه به عنوان "اقدامی دفاعی" خاک آن کشور را مورد تعرض قرار دهد.
شواهد اما نشان میدهد که غربیها دست پوتین را خواندهاند. آنها تبلیغات خود را بر این مبنا استوار کردهاند که روسیه در موضع مهاجم و تجاوز است و برای اثبات این امر، از یک طرف اوکراین را از بهانه دادن به دست پوتین برای توجیه تدافعی بودن حملۀ خود باز میدارند و از سوی دیگر با تخلیۀ دیپلماتها و شهروندان خود از کییف، پیشاپیش روسیه را در جایگاهِ مهاجم و متجاوز به جهان معرفی و تثبیت میکنند.
شاید روسها در صدد برآیند که با نقشهای توطئهآمیز، حملهای علیه نیروهای خود و یا متحدانشان در شرق اوکراین سازمان دهند و با نسبت دادن آن به دولت زلینسکی، زمینهای برای توجیه حملۀ خود به اوکراین فراهم کنند.
این اما دقیقاً همان چیزی است که رسانههای غربی در بارۀ آن بارها هشدار دادهاند و اساساً نقشۀ پوتین را از همان ابتدای کار، اجرای چنین توطئهای دانستهاند.
از این رو، به فرض وقوع چنین سناریویی، پوتین در سطح افکار عمومی جهان علاوه بر "دروغگویی" به "توطئهپردازی" هم متهم خواهد شد و این شرایط را برای وی سختتر خواهد کرد.
با این اوصاف، حملۀ روسیه به اوکراین شاید صورت عملی به خود نگیرد، اما اگر بگیرد، چشمانداز تازهای از ترتیبات امنیتی و سیاسی در افق جهان پدیدار خواهد شد.
#ولادیمیر_پوتین
#بحران_اوکراین
#ولادیمیر_زلینسکی
#پیمان_ناتو
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
🔴🔴🔴دنیا به چه فلاکتی افتاده!
#احمد_زیدآبادی:
بشارالجعفری وزیر خارجۀ سوریه، ضمن حمایت از تصمیم پوتین برای به رسمیت شناختن استقلال دو ایالتِ دونتسک و لوهانسک از سرزمینهای شرقی جمهوری اوکراین گفته است: "اگر اروپا و آمریکا موفق به الحاق اوکراین به ناتو شوند، روسیه تنها دو دقیقه با موشکهای هستهای فاصله خواهد داشت."
این سخنان نشان میدهد که دولت بشار اسد متأسفانه نه فقط در حدِ آلت دست و پادوی مسکو تنزل پیدا کرده است، بلکه اصولاً مقامهای آن دولت فهمی هم از تبعات به کارگیری سلاح هستهای ندارند!
اگر قرار باشد روسیه از تسلیحات هستهای خود استفاده کند، آیا دارندگان این نوع از سلاح در آمریکا و اروپا دست روی دست میگذارند تا سرزمین و جمعیتشان به دست روسها بر اثر انفجار اتمی ذوب و نیست و نابود شود؟
و اگر آنها هم در به کارگیری متقابلِ سلاح اتمی علیه روسیه اقدام کنند آیا اصلاً چیزی از جهان باقی میماند که کسی بخواهد برای حکومت بر آن با دیگران به نزاع برخیزد؟
دنیا به چه فلاکتی افتاده که امثال بشارالجعفری برای ساکنان آن تصمیم گیر شدهاند!
#بشار_اسد
#اوکراین
#ولادیمیر_پوتین
#سلاح_اتمی
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
#احمد_زیدآبادی:
بشارالجعفری وزیر خارجۀ سوریه، ضمن حمایت از تصمیم پوتین برای به رسمیت شناختن استقلال دو ایالتِ دونتسک و لوهانسک از سرزمینهای شرقی جمهوری اوکراین گفته است: "اگر اروپا و آمریکا موفق به الحاق اوکراین به ناتو شوند، روسیه تنها دو دقیقه با موشکهای هستهای فاصله خواهد داشت."
این سخنان نشان میدهد که دولت بشار اسد متأسفانه نه فقط در حدِ آلت دست و پادوی مسکو تنزل پیدا کرده است، بلکه اصولاً مقامهای آن دولت فهمی هم از تبعات به کارگیری سلاح هستهای ندارند!
اگر قرار باشد روسیه از تسلیحات هستهای خود استفاده کند، آیا دارندگان این نوع از سلاح در آمریکا و اروپا دست روی دست میگذارند تا سرزمین و جمعیتشان به دست روسها بر اثر انفجار اتمی ذوب و نیست و نابود شود؟
و اگر آنها هم در به کارگیری متقابلِ سلاح اتمی علیه روسیه اقدام کنند آیا اصلاً چیزی از جهان باقی میماند که کسی بخواهد برای حکومت بر آن با دیگران به نزاع برخیزد؟
دنیا به چه فلاکتی افتاده که امثال بشارالجعفری برای ساکنان آن تصمیم گیر شدهاند!
#بشار_اسد
#اوکراین
#ولادیمیر_پوتین
#سلاح_اتمی
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
🔴🔴🔴پوتین چگونه حیثیت روسیه را به باد داد!
#احمد_زیدآبادی؛
هنگامی که کشورهای غربی استقرار ارتش روسیه در مرزهای اوکراین را شاهدی بر نقشۀ پوتین برای حمله به آن کشور اعلام کردند، عموم سران کرملین نه فقط آن را تکذیب کردند بلکه با تمسخرِ پیشبینی سران اروپا و آمریکا، آنها را به تجدید نظر در اعتبار منابع جاسوسی خود فرا خواندند.
اینک به رغم همۀ آن انکارها، ارتش روسیه وارد خاک اوکراین شده و مشغول بمباران شهرهای آن کشور است.
در آغاز بحران، مسکو بسیار کوشید تا خود را در موضع دفاع از صلح و در واقع طرفِ قربانی بحران معرفی کند، اما متحدان غربی با اصرار بر اینکه او قصد تجاوز به اوکراین و اشغال خاک آن کشور را دارد، او را به لحاظ تبلیغاتی در جایگاه مهاجم و متجاوز قرار دادند.
اکنون با ورود ارتش روسیه به خاک اوکراین، مهاجم و متجاوز بودن روسیه دیگر فقط جنبۀ تبلیغاتی ندارد، بلکه اغلب مردم جهان آن را پذیرفته و پوتین را افزون بر متجاوز به عنوان "دروغگو" هم میشناسند.
دروغگویی امر نادری در سیاست کشورها نیست؛ اما آن هم برای خودش آدابی دارد! پوتین در بحران اخیر حتی آداب دروغگویی را نیز رعایت نکرد و تهاجمی را که برای آن نقشه کشیده بود، بارها و بارها منکر شد، اما بلافاصله آن را طبق همان جدول زمانیِ موردِ پیشبینی سران غرب عملی کرد.
با این وضع، میتوان حیثیت روسیه را در همین گام نخستِ ماجرا در چشم مردم جهان به باد رفته تلقی کرد.
حیثیت کشورها در صحنۀ جهانی، از نوع قدرت نرم است و شأنی حتی فراتر از قدرت نظامی و اقتصادی دارد. چنانچه حیثیت کشور یا رهبری نزد نهادهای غیر دولتی جهان و افکار عمومی کشورها عمیقاً مخدوش شود، هزینههای مترتب بر آن، قابل جبران نخواهد بود.
در هر صورت، حملۀ روسیه به اوکراین، تأثیرات بسیار گستردهای بر نظم و امنیت جهان به جا میگذارد اما ماهیت این تأثیرات فعلاً مبهم است و به روند بحران بستگی دارد.
در این میان اما آنچه به نظرم بسیار مهم میآید، فهمِ نوع تأثیر این بحران بر کشور ما از سوی حکومت و افکار عمومی است.
ما ایرانیان به دلیل سابقۀ تاریخی کشورمان به طور وسیع، فهمی معمولاً اشتباه یا وارونه از تحولات بینالمللی داریم و هر اتفاقی بخصوص در روابط بین قدرتهای بزرگ را خارج از منطق واقعی آن تحلیل میکنیم. بر همین اساس، بسیاری از ایرانیان تصور میکنند که حملۀ روسیه به اوکراین موهبتی برای جمهوری اسلامی است و چه بسا که در داخل نظام نیز این تصور طرفدارانی پیدا کند و سبب تصمیمگیریهای مهلکی شود.
اینکه روسیه درست در آستانۀ احیای احتمالی توافق برجام علیه اوکراین لشکر کشیده است، کاملاً تصادفی به نظر نمیرسد، اما اگر به واقع نزد سران کرملین بین حمله به اوکراین و احیای برجام پیوندی برقرار شده باشد، چنین پیوندی فرصتی برای جمهوری اسلامی نیست بلکه تهدیدی خطرناک است.
روسیه میداند که برنامۀ اتمی جمهوری اسلامی مورد حساسیت شدید اسرائیل و حامیان آن در سراسر جهان به خصوص در آمریکاست. میزان این حساسیت به اندازهای است که لیندسی گراهام عضو متنفذ حزب جمهوریخواه در سنای آمریکا در دیدار اخیر خود از اسرائیل به صراحت تأکید کرد که اوکراین و تایوان مهماند اما ایران تهدید بزرگتری است.
شبیه چنین سخنانی از زبانِ دیگر مقامهای سابق آمریکا در دولت ترامپ نیز مطرح شده است.
گرچه روسیه به لحاظ منافع امنیتی خود به اندارۀ کشورهای غربی از احیای برجام سود میبرد، اما این احتمال هم قابل چشم پوشی نیست که پوتین برای کاهش تبعاتِ حمله به اوکراین و آرام کردن غرب، با دولت اسرائیل و حامیان آن در آمریکا بر سر ایران معامله کند.
بر این اساس، اگر احیاناً محافلی در داخل جمهوری اسلامی، بحران اوکراین را به صورت فرصتی برای گریز از احیای برجام و یا امتیازگیری ویژه از غرب تلقی میکنند، کاملاً داستان را وارونه ادراک کردهاند.
فرصت جاری برای احیای برجام در واقع غنیمتی برای جمهوری اسلامی است. اگر این فرصت با سودای بهرهبرداری از بحران اوکراین از دست برود و یا به آن ماجرا پیوند داده شود، این پیوند برای کشور ما بسیار شوم و نامبارک خواهد بود. پس لازم است تصمیمگیران اصلی کشور تسلیم وسوسههای برخی محافل نشوند.
#ولادیمیر_پوتین
#حمله_به_اوکراین
#لیندسی_گراهام
#احیای_برجام
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
#احمد_زیدآبادی؛
هنگامی که کشورهای غربی استقرار ارتش روسیه در مرزهای اوکراین را شاهدی بر نقشۀ پوتین برای حمله به آن کشور اعلام کردند، عموم سران کرملین نه فقط آن را تکذیب کردند بلکه با تمسخرِ پیشبینی سران اروپا و آمریکا، آنها را به تجدید نظر در اعتبار منابع جاسوسی خود فرا خواندند.
اینک به رغم همۀ آن انکارها، ارتش روسیه وارد خاک اوکراین شده و مشغول بمباران شهرهای آن کشور است.
در آغاز بحران، مسکو بسیار کوشید تا خود را در موضع دفاع از صلح و در واقع طرفِ قربانی بحران معرفی کند، اما متحدان غربی با اصرار بر اینکه او قصد تجاوز به اوکراین و اشغال خاک آن کشور را دارد، او را به لحاظ تبلیغاتی در جایگاه مهاجم و متجاوز قرار دادند.
اکنون با ورود ارتش روسیه به خاک اوکراین، مهاجم و متجاوز بودن روسیه دیگر فقط جنبۀ تبلیغاتی ندارد، بلکه اغلب مردم جهان آن را پذیرفته و پوتین را افزون بر متجاوز به عنوان "دروغگو" هم میشناسند.
دروغگویی امر نادری در سیاست کشورها نیست؛ اما آن هم برای خودش آدابی دارد! پوتین در بحران اخیر حتی آداب دروغگویی را نیز رعایت نکرد و تهاجمی را که برای آن نقشه کشیده بود، بارها و بارها منکر شد، اما بلافاصله آن را طبق همان جدول زمانیِ موردِ پیشبینی سران غرب عملی کرد.
با این وضع، میتوان حیثیت روسیه را در همین گام نخستِ ماجرا در چشم مردم جهان به باد رفته تلقی کرد.
حیثیت کشورها در صحنۀ جهانی، از نوع قدرت نرم است و شأنی حتی فراتر از قدرت نظامی و اقتصادی دارد. چنانچه حیثیت کشور یا رهبری نزد نهادهای غیر دولتی جهان و افکار عمومی کشورها عمیقاً مخدوش شود، هزینههای مترتب بر آن، قابل جبران نخواهد بود.
در هر صورت، حملۀ روسیه به اوکراین، تأثیرات بسیار گستردهای بر نظم و امنیت جهان به جا میگذارد اما ماهیت این تأثیرات فعلاً مبهم است و به روند بحران بستگی دارد.
در این میان اما آنچه به نظرم بسیار مهم میآید، فهمِ نوع تأثیر این بحران بر کشور ما از سوی حکومت و افکار عمومی است.
ما ایرانیان به دلیل سابقۀ تاریخی کشورمان به طور وسیع، فهمی معمولاً اشتباه یا وارونه از تحولات بینالمللی داریم و هر اتفاقی بخصوص در روابط بین قدرتهای بزرگ را خارج از منطق واقعی آن تحلیل میکنیم. بر همین اساس، بسیاری از ایرانیان تصور میکنند که حملۀ روسیه به اوکراین موهبتی برای جمهوری اسلامی است و چه بسا که در داخل نظام نیز این تصور طرفدارانی پیدا کند و سبب تصمیمگیریهای مهلکی شود.
اینکه روسیه درست در آستانۀ احیای احتمالی توافق برجام علیه اوکراین لشکر کشیده است، کاملاً تصادفی به نظر نمیرسد، اما اگر به واقع نزد سران کرملین بین حمله به اوکراین و احیای برجام پیوندی برقرار شده باشد، چنین پیوندی فرصتی برای جمهوری اسلامی نیست بلکه تهدیدی خطرناک است.
روسیه میداند که برنامۀ اتمی جمهوری اسلامی مورد حساسیت شدید اسرائیل و حامیان آن در سراسر جهان به خصوص در آمریکاست. میزان این حساسیت به اندازهای است که لیندسی گراهام عضو متنفذ حزب جمهوریخواه در سنای آمریکا در دیدار اخیر خود از اسرائیل به صراحت تأکید کرد که اوکراین و تایوان مهماند اما ایران تهدید بزرگتری است.
شبیه چنین سخنانی از زبانِ دیگر مقامهای سابق آمریکا در دولت ترامپ نیز مطرح شده است.
گرچه روسیه به لحاظ منافع امنیتی خود به اندارۀ کشورهای غربی از احیای برجام سود میبرد، اما این احتمال هم قابل چشم پوشی نیست که پوتین برای کاهش تبعاتِ حمله به اوکراین و آرام کردن غرب، با دولت اسرائیل و حامیان آن در آمریکا بر سر ایران معامله کند.
بر این اساس، اگر احیاناً محافلی در داخل جمهوری اسلامی، بحران اوکراین را به صورت فرصتی برای گریز از احیای برجام و یا امتیازگیری ویژه از غرب تلقی میکنند، کاملاً داستان را وارونه ادراک کردهاند.
فرصت جاری برای احیای برجام در واقع غنیمتی برای جمهوری اسلامی است. اگر این فرصت با سودای بهرهبرداری از بحران اوکراین از دست برود و یا به آن ماجرا پیوند داده شود، این پیوند برای کشور ما بسیار شوم و نامبارک خواهد بود. پس لازم است تصمیمگیران اصلی کشور تسلیم وسوسههای برخی محافل نشوند.
#ولادیمیر_پوتین
#حمله_به_اوکراین
#لیندسی_گراهام
#احیای_برجام
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
🔴🔴🔴بحران اوکراین متوقف شدنی است؟
#احمد_زیدآبادی:
بحران بیسابقهای که بین روسیه و دنیای غرب بر سر اوکراین پدید آمده است، آیا در نقطۀ خاصی متوقف میشود یا اینکه تا نهایتِ خود ادامه خواهد یافت؟
اگر نقطۀ توقفی در کار باشد، آن نقطه کجاست؟ و اگر بحران تا نهایت خود پیش رود، آن نهایت چه خواهد بود؟
نهایتِ بحران در وخیمترین و بدبینانهترین وضعتِ آن، بروز جنگ اتمی است، اما از آنجا که جنگ اتمی به منزلۀ پایانِ جهان کنونی است، قاعدتاً رخ نخواهد داد حتی اگر دیوانهترین موجودات عالم بر کشورها حاکم شوند! هر چند که به نظر برخی ناظران، توصیف برخی از رهبران جهان به "دیوانه" کم از توهین به دیوانگان ندارد!
باری، در شرایط جاری، نهایتِ بحران این است که روسیه با اشغال کییف، رهبران کنونی اوکراین را دستگیر یا متواری کند و بعد با گماردن یکی از دست نشاندگان خود به عنوان حاکم آن کشور، ختم بحران را اعلام کند.
در صورتِ وقوع چنین سناریویی، تشنج در روابط روسیه و غرب ادامه خواهد یافت و انواع تحریمهای اقتصادی و تکنولوژیک و دیپلماتیک علیه مسکو به کار گرفته خواهد شد.
بعضاً در برخی محافل و رسانهها "تحریم اقتصادی" به عنوان یک سلاح زنگ زده و ناکارآمد توصیف میشود، سلاحی که به زعم این محافل با قدرت نظامی و بالابردن سطح تابآوری اجتماعی میتوان آن را در میان مدت یا بلند مدت خنثی کرد.
این در حالی است که از قضا تأثیر تحریمها عموماً میانمدت و بلندمدت است و فقط قدرت بازدارندگی در کوتاهمدت را ندارد.
در حقیقت، تحریم همچون موریانه ریشۀ اقتصاد کشورها را آهسته آهسته میخورد و بنیان آنها را به تدریج ضعیف و شکننده میکند. در شرایط ضعف اقتصادی، معمولاً جامعه دچار بیکاری و فقر فزاینده و دیوانسالاری کشور آلوده به فساد گسترده میشود و هر دوی اینها به افزایش جرم و جنایت، بیحوصلگی و خشم اجتماعی و نهایتاً التهاب سیاسی میانجامد.
هیچ کشوری با اقتصاد ضعیف و از پا افتاده، امکان رقابت مؤثر در صحنۀ بینالمللی را ندارد و نهایتاً تسلیم شرایط یا دچار بیثباتی و انحطاط میشود.
بسیار بعید است که پوتین و همکارانش آگاهی درستی از این مسائل نداشته باشند. از این رو، احتمال بیشتر آن است که رهبران روسیه در روزهای آینده راهی به سمت بازگشت به میز مذاکره باز کنند اما این فقط در صورتی ممکن است که آنها در "نقطۀ تعیین کننده" متوقف شوند و دولت حاکم بر اوکراین را با توسل به زور ساقط نکنند.
روسها تا همین الان، جنگ تبلیغاتی را در صحنۀ جهانی یکسره باختهاند و دیگر کمتر کسی ادعاهای آنان را حتی در صورت دارا بودنِ رگه ایاز حقیقت، باور میکند. شخص ولادیمیر زلینسکی، رئیس جمهور اوکراین، در حال حاضر به سمبل و نمادِ مظلومیت و مقاومت در برابر "خرس روسی" تبدیل شده است و اگر چنانچه مانند اشرف غنی از کشورش فرار نکند و تصمیم به مرگ یا حتی اسیر شدن توسط ارتش روسیه بگیرد، در جهانی که گویا از اسطوره خالی شده است به اسطوره مبدل خواهد شد!
در چنین شرایطی، تبلیغات روسها در جهت "نازی" خواندن زلینسکیِ که خود یهودی است، نه فقط بیاثر است بلکه تلاشی از سوی آنها برای فرار از انگِ نازی بودنِ خودشان تعبیر میشود!
به هر حال، اگر پیش از آنکه فرصت کاملاً از دست برود، راهی به سمت دیپلماسی گشوده شود، برندۀ اصلی آن در کمال شگفتی دولت اسرائیل خواهد بود!
یِوگن کورنیچوک سفیر اوکراین در اسرائیل از دولت نفتالی بنت خواسته است که بین روسیه و کشورش میانجیگری کند زیرا به زعم وی، "اسرائیل تنها دولت دمکراتیکی است که با هر دو طرف منازعه روابط گرم و عمیقی دارد و به همین دلیل از قدرت میانجیگری بالایی برخوردار است."
تمام حرکات مقامهای اسرائیلی از تلاش پشتپردۀ آنها برای ایفای چنین نقشی حکایت دارد، اما اینکه روسها در "نقطۀ تعیین کننده" متوقف شوند و یا اینکه آمریکا به ایفای چنین نقشی از سوی اسرائیل رضایت دهد، فعلاً مورد تردید است.
در واقع، بحران اوکراین چه به سمت نهایت خود پیش رود و چه در نیمۀ راه به سمت دیپلماسی تغییر جهت دهد، سودی عاید جمهوری اسلامی نخواهد شد. با این حساب، من حیران ماندهام که چرا برخی رسانههای رسمی از بروز بحران، نوعی ذوقزدگی نه چندان پنهان از خود نشان میدهند و مهمتر از آن اینکه چرا به حمایت تلویحی از روسیۀ در حال انزوا برخاستهاند. آرایش آراء اعضای شورای امنیت سازمان ملل در جریان رأیگیری در بارۀ قطعنامۀ محکومیت روسیه نشان داد که حمله به اوکراین واقعاً کرملین را در سطح جهان منزوی کرده به طوری که حتی چین و هند نیز امکان حمایت از آن را در خود ندیدند.
#جنگ_اوکراین
#ولادیمیر_زلینسکی
#ولادیمیر_پوتین
#شورای_امنیت
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
#احمد_زیدآبادی:
بحران بیسابقهای که بین روسیه و دنیای غرب بر سر اوکراین پدید آمده است، آیا در نقطۀ خاصی متوقف میشود یا اینکه تا نهایتِ خود ادامه خواهد یافت؟
اگر نقطۀ توقفی در کار باشد، آن نقطه کجاست؟ و اگر بحران تا نهایت خود پیش رود، آن نهایت چه خواهد بود؟
نهایتِ بحران در وخیمترین و بدبینانهترین وضعتِ آن، بروز جنگ اتمی است، اما از آنجا که جنگ اتمی به منزلۀ پایانِ جهان کنونی است، قاعدتاً رخ نخواهد داد حتی اگر دیوانهترین موجودات عالم بر کشورها حاکم شوند! هر چند که به نظر برخی ناظران، توصیف برخی از رهبران جهان به "دیوانه" کم از توهین به دیوانگان ندارد!
باری، در شرایط جاری، نهایتِ بحران این است که روسیه با اشغال کییف، رهبران کنونی اوکراین را دستگیر یا متواری کند و بعد با گماردن یکی از دست نشاندگان خود به عنوان حاکم آن کشور، ختم بحران را اعلام کند.
در صورتِ وقوع چنین سناریویی، تشنج در روابط روسیه و غرب ادامه خواهد یافت و انواع تحریمهای اقتصادی و تکنولوژیک و دیپلماتیک علیه مسکو به کار گرفته خواهد شد.
بعضاً در برخی محافل و رسانهها "تحریم اقتصادی" به عنوان یک سلاح زنگ زده و ناکارآمد توصیف میشود، سلاحی که به زعم این محافل با قدرت نظامی و بالابردن سطح تابآوری اجتماعی میتوان آن را در میان مدت یا بلند مدت خنثی کرد.
این در حالی است که از قضا تأثیر تحریمها عموماً میانمدت و بلندمدت است و فقط قدرت بازدارندگی در کوتاهمدت را ندارد.
در حقیقت، تحریم همچون موریانه ریشۀ اقتصاد کشورها را آهسته آهسته میخورد و بنیان آنها را به تدریج ضعیف و شکننده میکند. در شرایط ضعف اقتصادی، معمولاً جامعه دچار بیکاری و فقر فزاینده و دیوانسالاری کشور آلوده به فساد گسترده میشود و هر دوی اینها به افزایش جرم و جنایت، بیحوصلگی و خشم اجتماعی و نهایتاً التهاب سیاسی میانجامد.
هیچ کشوری با اقتصاد ضعیف و از پا افتاده، امکان رقابت مؤثر در صحنۀ بینالمللی را ندارد و نهایتاً تسلیم شرایط یا دچار بیثباتی و انحطاط میشود.
بسیار بعید است که پوتین و همکارانش آگاهی درستی از این مسائل نداشته باشند. از این رو، احتمال بیشتر آن است که رهبران روسیه در روزهای آینده راهی به سمت بازگشت به میز مذاکره باز کنند اما این فقط در صورتی ممکن است که آنها در "نقطۀ تعیین کننده" متوقف شوند و دولت حاکم بر اوکراین را با توسل به زور ساقط نکنند.
روسها تا همین الان، جنگ تبلیغاتی را در صحنۀ جهانی یکسره باختهاند و دیگر کمتر کسی ادعاهای آنان را حتی در صورت دارا بودنِ رگه ایاز حقیقت، باور میکند. شخص ولادیمیر زلینسکی، رئیس جمهور اوکراین، در حال حاضر به سمبل و نمادِ مظلومیت و مقاومت در برابر "خرس روسی" تبدیل شده است و اگر چنانچه مانند اشرف غنی از کشورش فرار نکند و تصمیم به مرگ یا حتی اسیر شدن توسط ارتش روسیه بگیرد، در جهانی که گویا از اسطوره خالی شده است به اسطوره مبدل خواهد شد!
در چنین شرایطی، تبلیغات روسها در جهت "نازی" خواندن زلینسکیِ که خود یهودی است، نه فقط بیاثر است بلکه تلاشی از سوی آنها برای فرار از انگِ نازی بودنِ خودشان تعبیر میشود!
به هر حال، اگر پیش از آنکه فرصت کاملاً از دست برود، راهی به سمت دیپلماسی گشوده شود، برندۀ اصلی آن در کمال شگفتی دولت اسرائیل خواهد بود!
یِوگن کورنیچوک سفیر اوکراین در اسرائیل از دولت نفتالی بنت خواسته است که بین روسیه و کشورش میانجیگری کند زیرا به زعم وی، "اسرائیل تنها دولت دمکراتیکی است که با هر دو طرف منازعه روابط گرم و عمیقی دارد و به همین دلیل از قدرت میانجیگری بالایی برخوردار است."
تمام حرکات مقامهای اسرائیلی از تلاش پشتپردۀ آنها برای ایفای چنین نقشی حکایت دارد، اما اینکه روسها در "نقطۀ تعیین کننده" متوقف شوند و یا اینکه آمریکا به ایفای چنین نقشی از سوی اسرائیل رضایت دهد، فعلاً مورد تردید است.
در واقع، بحران اوکراین چه به سمت نهایت خود پیش رود و چه در نیمۀ راه به سمت دیپلماسی تغییر جهت دهد، سودی عاید جمهوری اسلامی نخواهد شد. با این حساب، من حیران ماندهام که چرا برخی رسانههای رسمی از بروز بحران، نوعی ذوقزدگی نه چندان پنهان از خود نشان میدهند و مهمتر از آن اینکه چرا به حمایت تلویحی از روسیۀ در حال انزوا برخاستهاند. آرایش آراء اعضای شورای امنیت سازمان ملل در جریان رأیگیری در بارۀ قطعنامۀ محکومیت روسیه نشان داد که حمله به اوکراین واقعاً کرملین را در سطح جهان منزوی کرده به طوری که حتی چین و هند نیز امکان حمایت از آن را در خود ندیدند.
#جنگ_اوکراین
#ولادیمیر_زلینسکی
#ولادیمیر_پوتین
#شورای_امنیت
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
🔴🔴🔴شعارِ مرگ بر...!
#احمد_زیدآبادی:
گویا جمعی از مردم تهران در اعتراض به تجاوز نظامی روسیه، در مقابل سفارت اوکراین در تهران تجمع کرده و شعار "مرگ بر پوتین" سر دادهاند.
اعتراض به جنگ و تجاوز و اشغال و حمایت از صلح، قاعدتاً اقدامی بشردوستانه ومدنی و از این جهت شایستۀ تقدیر است. اما شعار مرگ بر رهبر یک کشور، تناسبی با فلسفۀ صلحخواهی و اعتراض به جنگ و تجاوز ندارد.
متأسفانه شعار مرگ بر این و آن که از ابتدای انقلاب در کشور ما رایج شده است، به قشر و گروه خاصی محدود نمانده و و گوییبه خیلیها سرایت کرده است.
در بسیاری از کشورهای دیگر هم تظاهرات ضد جنگ بر پا شد اما در هیچکدام از آنها شعار "مرگ بر پوتین" سر داده نشد.
اگر شعاری قابل قبول نیست، در همۀ مصادیقش باید مردود باشد.
#سفارت_اوکراین
#شعار_مرگ_بر
#ولادیمیر_پوتین
#تظاهرات_ضد_جنگ
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
#احمد_زیدآبادی:
گویا جمعی از مردم تهران در اعتراض به تجاوز نظامی روسیه، در مقابل سفارت اوکراین در تهران تجمع کرده و شعار "مرگ بر پوتین" سر دادهاند.
اعتراض به جنگ و تجاوز و اشغال و حمایت از صلح، قاعدتاً اقدامی بشردوستانه ومدنی و از این جهت شایستۀ تقدیر است. اما شعار مرگ بر رهبر یک کشور، تناسبی با فلسفۀ صلحخواهی و اعتراض به جنگ و تجاوز ندارد.
متأسفانه شعار مرگ بر این و آن که از ابتدای انقلاب در کشور ما رایج شده است، به قشر و گروه خاصی محدود نمانده و و گوییبه خیلیها سرایت کرده است.
در بسیاری از کشورهای دیگر هم تظاهرات ضد جنگ بر پا شد اما در هیچکدام از آنها شعار "مرگ بر پوتین" سر داده نشد.
اگر شعاری قابل قبول نیست، در همۀ مصادیقش باید مردود باشد.
#سفارت_اوکراین
#شعار_مرگ_بر
#ولادیمیر_پوتین
#تظاهرات_ضد_جنگ
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat