🔴🔴 #احمد_زیدآبادی
مصباح یزدی چه گفت و چه کرد؟ (1)
شیخ محمد تقی مصباح یزدی چهره در نقاب خاک فرو کشید. او را میتوان مناقشه برانگیزترین و در عین حال صریحترین متکلمِ معاصر حوزۀ علمیۀ قم دانست. حرف او اما دقیقاً چه بود و چه کرد؟
پاسخ به این پرسش نیازمند اشارهای کوتاه به نظریۀ سیاسی آیتالله خمینی است. زندهیاد مهندس عزتالله سحابی نقل میکرد که هنگام اقامت آیتالله خمینی در پاریس، هر که از ضرورت ایجاد "حکومت اسلامی" پس از سقوط نظام شاهنشاهی در ایران سخن میگفت، آیتالله فوراً تذکر میداد که نگویید "حکومت اسلامی" بگویید "جمهوری اسلامی" چرا که "حکومت اسلامی" دارای ویژگیهایی است که جامعۀ ایران تاب تحمل آن را ندارد. مهندس سحابی خود نیز این تذکر را از آیتالله گرفته بود!
آیتالله خمینی در بارۀ این نظرش به طور علنی توضیح روشن و مبسوطی نداده است، اما منظور او قابل درک است. از نگاه آیتالله خمینی، فقیه جامع الشرایط در دوران غیبتِ امام دوازدهم شیعیان، جانشین و دارای تمام اختیارات سیاسی و دینی اوست. این اختیارات که از آن به "ولایت" یاد میکند، در حد همان احتیارات پیامبر اسلام است و جای چون و چرا هم ندارد. به عبارت روشنتر، ولایت فقیهِ مورد نظر آیتالله خمینی همان ولایت پیامبر و امامان دوازده گانۀ شیعی است که مشروعیت خود را از خدا گرفته و مردم مسلمان هم موظف به اطاعت از او هستند. از این نگاه، فقیهِ حاکم جانشین معصوم و "مفترضالاطاعه" است یعنی بر عموم مسلمانان واجب است که از دستورات سیاسی و دینی او در جهت اجرای مو به موی احکام شرع و استحکام قدرت حکومتش بیقید شرط اطاعت کنند و گرنه به عنوان باغی یا طاغی مجازات خواهند شد.
آیتالله خمینی اما دریافته بود که استقرار "حکومت اسلامی" مورد نظر او در دنیای امروز و بخصوص در جامعهای مانند ایران، امکانپذیر نیست، و بنابراین، صورت تعدیل یافتۀ آن را تحتِ عنوان "جمهوری اسلامی" مطرح کرد تا هم رأی و نظر عموم به صورتی هدایت شده، به صورت مبنای "مقبولیت" نظام به رسمیت شناخته شود و هم اجرای تمام و کمال احکام شرع با سطحی از انعطاف و نوآوری و حتی عدول از اجرای پارهای مجازاتهای شرعی عملی گردد.
نظریۀ آیتالله خمینی به دلیل بنیاد دوگانهاش، حتی در زمان حیاتش سبب دو تفسیر متفاوت در بین پیروان او شد و نیروهای وفادار به او به دو دستۀ چپ و راست تقسیم شدند. تا زمانی که آیتالله زنده بود، خود عمدتاً به نفع جناح چپ اما به صورتی کم و بیش متوازن، اختلافهای سیاسی بین دو طرف را فیصله میداد. پس از فوت آیتالله اما اختلاف بین دو جناح بالا گرفت و با پیروزی سید محمد خاتمی در انتخابات دوم خرداد سال 76، منازعۀ دو جناح در قالب اصلاحطلب و محافظهکارجلوۀ تازهای به خود گرفت و صفآرایی سیاسی بی سابقهای را رقم زد.
اصلاح طلبان با تکیه بر بخشی از میراث آیت الله خمینی و بویژه بر مبنای دستاوردهای فکری روشنفکران دینی علیالخصوص دکتر عبدالکریم سروش، در صدد اصلاح حکمرانی در جمهوری اسلامی بر آمدند و مباحثی مانند دمکراسی، حقوق بشر، تساهل و تسامح و مدارای دینی و ضرورت همزیستی با جهان غرب را وارد ادبیات سیاسی خود کردند. این مباحث مورد استقبال عموم مردم قرار گرفت و موجب نگرانی شدید جناح محافظهکار شد.
#مصباح_یزدی
#آیت_الله_خمینی
#عبدالکریم_سروش
#عزت_الله_سحابی
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
مصباح یزدی چه گفت و چه کرد؟ (1)
شیخ محمد تقی مصباح یزدی چهره در نقاب خاک فرو کشید. او را میتوان مناقشه برانگیزترین و در عین حال صریحترین متکلمِ معاصر حوزۀ علمیۀ قم دانست. حرف او اما دقیقاً چه بود و چه کرد؟
پاسخ به این پرسش نیازمند اشارهای کوتاه به نظریۀ سیاسی آیتالله خمینی است. زندهیاد مهندس عزتالله سحابی نقل میکرد که هنگام اقامت آیتالله خمینی در پاریس، هر که از ضرورت ایجاد "حکومت اسلامی" پس از سقوط نظام شاهنشاهی در ایران سخن میگفت، آیتالله فوراً تذکر میداد که نگویید "حکومت اسلامی" بگویید "جمهوری اسلامی" چرا که "حکومت اسلامی" دارای ویژگیهایی است که جامعۀ ایران تاب تحمل آن را ندارد. مهندس سحابی خود نیز این تذکر را از آیتالله گرفته بود!
آیتالله خمینی در بارۀ این نظرش به طور علنی توضیح روشن و مبسوطی نداده است، اما منظور او قابل درک است. از نگاه آیتالله خمینی، فقیه جامع الشرایط در دوران غیبتِ امام دوازدهم شیعیان، جانشین و دارای تمام اختیارات سیاسی و دینی اوست. این اختیارات که از آن به "ولایت" یاد میکند، در حد همان احتیارات پیامبر اسلام است و جای چون و چرا هم ندارد. به عبارت روشنتر، ولایت فقیهِ مورد نظر آیتالله خمینی همان ولایت پیامبر و امامان دوازده گانۀ شیعی است که مشروعیت خود را از خدا گرفته و مردم مسلمان هم موظف به اطاعت از او هستند. از این نگاه، فقیهِ حاکم جانشین معصوم و "مفترضالاطاعه" است یعنی بر عموم مسلمانان واجب است که از دستورات سیاسی و دینی او در جهت اجرای مو به موی احکام شرع و استحکام قدرت حکومتش بیقید شرط اطاعت کنند و گرنه به عنوان باغی یا طاغی مجازات خواهند شد.
آیتالله خمینی اما دریافته بود که استقرار "حکومت اسلامی" مورد نظر او در دنیای امروز و بخصوص در جامعهای مانند ایران، امکانپذیر نیست، و بنابراین، صورت تعدیل یافتۀ آن را تحتِ عنوان "جمهوری اسلامی" مطرح کرد تا هم رأی و نظر عموم به صورتی هدایت شده، به صورت مبنای "مقبولیت" نظام به رسمیت شناخته شود و هم اجرای تمام و کمال احکام شرع با سطحی از انعطاف و نوآوری و حتی عدول از اجرای پارهای مجازاتهای شرعی عملی گردد.
نظریۀ آیتالله خمینی به دلیل بنیاد دوگانهاش، حتی در زمان حیاتش سبب دو تفسیر متفاوت در بین پیروان او شد و نیروهای وفادار به او به دو دستۀ چپ و راست تقسیم شدند. تا زمانی که آیتالله زنده بود، خود عمدتاً به نفع جناح چپ اما به صورتی کم و بیش متوازن، اختلافهای سیاسی بین دو طرف را فیصله میداد. پس از فوت آیتالله اما اختلاف بین دو جناح بالا گرفت و با پیروزی سید محمد خاتمی در انتخابات دوم خرداد سال 76، منازعۀ دو جناح در قالب اصلاحطلب و محافظهکارجلوۀ تازهای به خود گرفت و صفآرایی سیاسی بی سابقهای را رقم زد.
اصلاح طلبان با تکیه بر بخشی از میراث آیت الله خمینی و بویژه بر مبنای دستاوردهای فکری روشنفکران دینی علیالخصوص دکتر عبدالکریم سروش، در صدد اصلاح حکمرانی در جمهوری اسلامی بر آمدند و مباحثی مانند دمکراسی، حقوق بشر، تساهل و تسامح و مدارای دینی و ضرورت همزیستی با جهان غرب را وارد ادبیات سیاسی خود کردند. این مباحث مورد استقبال عموم مردم قرار گرفت و موجب نگرانی شدید جناح محافظهکار شد.
#مصباح_یزدی
#آیت_الله_خمینی
#عبدالکریم_سروش
#عزت_الله_سحابی
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
"صدای ملّت"
‼️ محمود #احمدینژاد در دیدار با رابرت #موگابه، رئیسجمهور زیمباوه، اردیبهشت ۱۳۸۹ : 🔹استعمارگران به بهانه دموکراسی و حقوق بشر فشارهای شیطانی را بر زیمباوه و دولتهای مستقل و آزادیخواه اضافه کردهاند 🔹از آقای موگابه این شخص مبارز به خاطر ایستادگی و مقاومت…
🔴🔴🔴 #احمد_زیدآبادی
مصباح یزدی چه گفت و چه کرد؟ (2)
محافظهکاران که به دلیل فقر تئوریک یارای بحث آزاد با اصلاحطلبان را در خود ندیدند به ناچار به شیخ محمد تقی مصباح یزدی که از ورزیدگی کلامی بالاتری در بین همگنان خود برخوردار بود، متوسل شدند تا به لحاظ نظری بر تضاد بین نظریۀ آیتالله خمینی و برنامۀ اصلاحطلبان تأکید کند و با اعلام بطلان راه و روش اصلاحی آنان از نقطهنظرِ دینی، وفاداری قشر مذهبی جامعۀ ایران به جناح محافظه کار را استمرار بخشد.
بدین ترتیب، مصباح یزدی که در دوران حیات آیتالله خمینی به دور از دایرۀ اصلی قدرت و تا اندازهای در انزوا به سر میبرد، وارد میدان سیاست شد و با سخنرانی ای مستمر خود در نماز جمعۀ تهران، به ستیزی آشکار با مبانی فکر اصلاحطلبی برخاست.
جوهر اصلی و جان کلام مصباح در واقع این بود که نظریۀ واقعی آیتالله خمینی همان "حکومت اسلامی" با تمام مختصات آن بوده و آیتالله صرفاً بنا به اقتضائات روز و از روی مصلحت بحث جمهوری و رأی مردم را پیش کشیده است. او با صراحت، بحث مفترضالاطاعه بودن ولی فقیه، ضرورت اجرای تمام احکام جزایی مندرج در رسائل فقهی و مردود بودن عموم دستاوردهای فکری وسیاسی عصر مدرن را از لوازم دینداری به طور عموم و وفاداری به نظریۀ آیتاله خمینی به طور خصوص برشمرد و هرگونه مخالفت با این فکر و اندیشۀ خود را حرکتی الحادی و کفرآمیز و مقابلۀ خشونت آمیز با آن را در صورت ضرورت، مباح و مشروع دانست.
مصباح برای تئوریزه کردن نفی اصلاحطلبی پا را از این حدود نیز فراتر گذاشت و در حرکتی واکنشی، همۀ آنچه را که اصلاحطلبان حتی در "منطقهٌ الفراغ" نزاعهای سیاسی و به عنوان ضرورتی برای هر نوع زمامداری مطرح میکردند، مردود دانست و به عنوان امری ضد دینی مطرح کرد.
مصباح از این طریق کمک شایانی به محافظهکاران برای عقیم کردن حرکت اصلاحطلبی از هر راه ممکن کرد، اما ناخواسته میراثی برای آنان به جا گذاشت که عملاً هرگونه انعطاف فکری و سیاسی برای این جناح را بینهایت پرهزینه و شاید حتی ناممکن کرده است.
برداشت مصباح از دیانت اسلام، برداشتی کاملاً ایستا بود چنانکه گویی مجموعۀ احکام و معارف اسلامی در نقطۀ نخست خودش منجمد شده است و نه فقط نیازی به تطبیق با مقتضیات روز ندارد بلکه تنها در یک قالب، آن هم قالب فقهی و کلامی مورد نظر او قابل فهم و تشخیص است! از این رو، او به شیوۀ برخی اهل ظاهر، هر نوع نوآوری و به روزسازی فکر دینی را در شمار "بدعت" طبقه بندی میکرد و هیچ نوع تنوع و تکثر در فکر دینی را جایز نمیشمرد.
این نگاه جامد و قالبی، امروزه امکان هرگونه تحرک و نوآوری فکری و انعطاف و نرمش سیاسی و استراتژیک را از جناح محافظهکار یا به اصطلاح امروز اصولگرا، سلب کرده و در واقع آنان را گرفتار کرده است.
آیتالله خمینی هر نظری که داشت اما به فراست دریافته بود که حفظ و تداوم قدرت، مستلزم انعطاف و به حتی عدول در مواقع بحرانی و ضروری است. مصباح اما این ویژگی آیتالله خمینی را نادیده گرفت و نوعی تصلب و انجماد و انعطافناپذیری همیشگی را به او نسبت داد. مواجهۀ اصولگرایان با عواقب این طرزفکر که حامیانشان به آن خود گرفتهاند، آنها را روزی متقاعد خواهد کرد که مصباح یزدی گرچه آنها را در زمین زدن رقیبِ اصلاحطلب یاری رسانده اما نیزه را به اندازهای فرو برده که بدن فرد پشتی را هم دریده است!
#مصباح_یزدی
#آیت_الله_خمینی
#اصلاح_طلبان
#محافظه_کاران
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
مصباح یزدی چه گفت و چه کرد؟ (2)
محافظهکاران که به دلیل فقر تئوریک یارای بحث آزاد با اصلاحطلبان را در خود ندیدند به ناچار به شیخ محمد تقی مصباح یزدی که از ورزیدگی کلامی بالاتری در بین همگنان خود برخوردار بود، متوسل شدند تا به لحاظ نظری بر تضاد بین نظریۀ آیتالله خمینی و برنامۀ اصلاحطلبان تأکید کند و با اعلام بطلان راه و روش اصلاحی آنان از نقطهنظرِ دینی، وفاداری قشر مذهبی جامعۀ ایران به جناح محافظه کار را استمرار بخشد.
بدین ترتیب، مصباح یزدی که در دوران حیات آیتالله خمینی به دور از دایرۀ اصلی قدرت و تا اندازهای در انزوا به سر میبرد، وارد میدان سیاست شد و با سخنرانی ای مستمر خود در نماز جمعۀ تهران، به ستیزی آشکار با مبانی فکر اصلاحطلبی برخاست.
جوهر اصلی و جان کلام مصباح در واقع این بود که نظریۀ واقعی آیتالله خمینی همان "حکومت اسلامی" با تمام مختصات آن بوده و آیتالله صرفاً بنا به اقتضائات روز و از روی مصلحت بحث جمهوری و رأی مردم را پیش کشیده است. او با صراحت، بحث مفترضالاطاعه بودن ولی فقیه، ضرورت اجرای تمام احکام جزایی مندرج در رسائل فقهی و مردود بودن عموم دستاوردهای فکری وسیاسی عصر مدرن را از لوازم دینداری به طور عموم و وفاداری به نظریۀ آیتاله خمینی به طور خصوص برشمرد و هرگونه مخالفت با این فکر و اندیشۀ خود را حرکتی الحادی و کفرآمیز و مقابلۀ خشونت آمیز با آن را در صورت ضرورت، مباح و مشروع دانست.
مصباح برای تئوریزه کردن نفی اصلاحطلبی پا را از این حدود نیز فراتر گذاشت و در حرکتی واکنشی، همۀ آنچه را که اصلاحطلبان حتی در "منطقهٌ الفراغ" نزاعهای سیاسی و به عنوان ضرورتی برای هر نوع زمامداری مطرح میکردند، مردود دانست و به عنوان امری ضد دینی مطرح کرد.
مصباح از این طریق کمک شایانی به محافظهکاران برای عقیم کردن حرکت اصلاحطلبی از هر راه ممکن کرد، اما ناخواسته میراثی برای آنان به جا گذاشت که عملاً هرگونه انعطاف فکری و سیاسی برای این جناح را بینهایت پرهزینه و شاید حتی ناممکن کرده است.
برداشت مصباح از دیانت اسلام، برداشتی کاملاً ایستا بود چنانکه گویی مجموعۀ احکام و معارف اسلامی در نقطۀ نخست خودش منجمد شده است و نه فقط نیازی به تطبیق با مقتضیات روز ندارد بلکه تنها در یک قالب، آن هم قالب فقهی و کلامی مورد نظر او قابل فهم و تشخیص است! از این رو، او به شیوۀ برخی اهل ظاهر، هر نوع نوآوری و به روزسازی فکر دینی را در شمار "بدعت" طبقه بندی میکرد و هیچ نوع تنوع و تکثر در فکر دینی را جایز نمیشمرد.
این نگاه جامد و قالبی، امروزه امکان هرگونه تحرک و نوآوری فکری و انعطاف و نرمش سیاسی و استراتژیک را از جناح محافظهکار یا به اصطلاح امروز اصولگرا، سلب کرده و در واقع آنان را گرفتار کرده است.
آیتالله خمینی هر نظری که داشت اما به فراست دریافته بود که حفظ و تداوم قدرت، مستلزم انعطاف و به حتی عدول در مواقع بحرانی و ضروری است. مصباح اما این ویژگی آیتالله خمینی را نادیده گرفت و نوعی تصلب و انجماد و انعطافناپذیری همیشگی را به او نسبت داد. مواجهۀ اصولگرایان با عواقب این طرزفکر که حامیانشان به آن خود گرفتهاند، آنها را روزی متقاعد خواهد کرد که مصباح یزدی گرچه آنها را در زمین زدن رقیبِ اصلاحطلب یاری رسانده اما نیزه را به اندازهای فرو برده که بدن فرد پشتی را هم دریده است!
#مصباح_یزدی
#آیت_الله_خمینی
#اصلاح_طلبان
#محافظه_کاران
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
🔴🔴🔴وقتی خدا میخندد!
#احمد_زیدآبادی
ضربالمثلی فرنگی میگوید: آدمها نقشه میکشند و خدا میخندد!
به گمانم در انتخابات خبرگان سال 96 هنگامی که اصلاحطلبان و اصولگرایان بر سرِ ورود یا عدم ورود احمد جنتی، محمد یزدی و محمد تقی مصباح به مجلس خبرگان، در رقابتی سرسختانه و تند و تیز، هر طرف در صدد کم کردن روی طرف دیگر بود، خدا به آنها میخندید!
در آن انتخابات اصلاحطلبان با ترکیب حروف نخستِ نام فامیل سه شیخ محافظهکار و سالخورده تحت عنوان "مثلث جیم" تمام توان تبلیغاتی خود را به کار گرفتند تا مانع ورود آنان به مجلس خبرگان شوند.
این تلاش قرین موفقیت شد چرا که یزدی و مصباح از ورود به خبرگان بازماندند و جنتی نیز نفر آخر فهرست تهران شد.
در مقابل، اصولگرایان هم خشمگینانه جنتی را به ریاست مجلس خبرگان برکشیدند و در انتخابات میاندورهای خبرگان در اسفند سال 98 نیز محمد یزدی را از استان قم و مصباح را از خراسان رضوی بدون هرگونه شکلگیری رقابت واقعی، وارد مجلس خبرگان کردند تا بدین طریق همۀ تلاش اصلاحطلبان برای حذف این سه نفر از نمایندگی مجلس خبرگان را بیمعنا و عبث نشان دهند!
نقشۀ خودشان اما بیمعناتر و عبثتر از اقدام اصلاحطلبان از کار در آمد چرا که هر دو شیخِ کهنسال در یک ماه اخیر درگذشتند و کرسیهای آنها در مجلس خبرگان خالی ماند.
البته خداوند مخالف نقشهریزی انسانها برای پیشبرد اهدافشان نیست و به آن امر میکند، اما هنگامی که نقشۀ آدمیان از اصالت و معنی تهی و معطوف به رو کم کنی میشود، خداوند به ناآگاهی آنان از عاقبت کار میخندد!
#مجلس_خبرگان
#احمد_جنتی
#محمد_یزدی
#مصباح_یزدی
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
#احمد_زیدآبادی
ضربالمثلی فرنگی میگوید: آدمها نقشه میکشند و خدا میخندد!
به گمانم در انتخابات خبرگان سال 96 هنگامی که اصلاحطلبان و اصولگرایان بر سرِ ورود یا عدم ورود احمد جنتی، محمد یزدی و محمد تقی مصباح به مجلس خبرگان، در رقابتی سرسختانه و تند و تیز، هر طرف در صدد کم کردن روی طرف دیگر بود، خدا به آنها میخندید!
در آن انتخابات اصلاحطلبان با ترکیب حروف نخستِ نام فامیل سه شیخ محافظهکار و سالخورده تحت عنوان "مثلث جیم" تمام توان تبلیغاتی خود را به کار گرفتند تا مانع ورود آنان به مجلس خبرگان شوند.
این تلاش قرین موفقیت شد چرا که یزدی و مصباح از ورود به خبرگان بازماندند و جنتی نیز نفر آخر فهرست تهران شد.
در مقابل، اصولگرایان هم خشمگینانه جنتی را به ریاست مجلس خبرگان برکشیدند و در انتخابات میاندورهای خبرگان در اسفند سال 98 نیز محمد یزدی را از استان قم و مصباح را از خراسان رضوی بدون هرگونه شکلگیری رقابت واقعی، وارد مجلس خبرگان کردند تا بدین طریق همۀ تلاش اصلاحطلبان برای حذف این سه نفر از نمایندگی مجلس خبرگان را بیمعنا و عبث نشان دهند!
نقشۀ خودشان اما بیمعناتر و عبثتر از اقدام اصلاحطلبان از کار در آمد چرا که هر دو شیخِ کهنسال در یک ماه اخیر درگذشتند و کرسیهای آنها در مجلس خبرگان خالی ماند.
البته خداوند مخالف نقشهریزی انسانها برای پیشبرد اهدافشان نیست و به آن امر میکند، اما هنگامی که نقشۀ آدمیان از اصالت و معنی تهی و معطوف به رو کم کنی میشود، خداوند به ناآگاهی آنان از عاقبت کار میخندد!
#مجلس_خبرگان
#احمد_جنتی
#محمد_یزدی
#مصباح_یزدی
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
"صدای ملّت"
💢کاظم صدیقی در صداوسیما مدعی شده مصباح یزدی از زمان فوتش اطلاعداشته و هنگام غسل چشمش را باز کرد، یک نگاه مهربانانه کرد و چشمانش را بستهاست. #عضویت_در_کانال 👇👇👇 ✅ @sedayeslahat
🔴🔴🔴کرامات شیخ و چند پرسش!
#احمد_زیدآبادی:
شیخ کاظم صدیقی در گفتگویی با شبکۀ تلویزیونی قرآن "کرامات" مهمی را به شیخ محمد تقی مصباح یزدی نسبت داده و گفته است که او زمان دقیق فوت خود را پیشبینی کرده و گفته بود که باغ بزرگی هم برای وی تدارک دیده شده و دو هفته بعد او را به آنجا میبرند.
اینگونه ادعاها در مورد اشخاص، بعضاً در بین برخی اهل منبر رایج است و بدبختانه چون آزمونپذیر هم نیست هر فردی در مورد افراد مورد علاقۀ خود میتواند هر چه را که میلش کشید به آنها نسبت دهد. طبعاً مادامی که افرادی نظیر مجری همین شبکۀ قرآن یافت شوند که پس از شنیدن این قبیل ادعاها به علامت تأیید بگویند؛ عجب! نقل این ادعاها ادامه خواهد یافت!
اینجا اما یکی - دو پرسش قابل طرح است که جا دارد آقای صدیقی به آنها پاسخ دهد. اول اینکه اگر مصباح یزدی تاریخ دقیق فوت خود را به اطرافیان اطلاع داده و وقوع مرگ در آن ساعت برایش مسجل شده بود پس چرا در هنگام بیماری او، دفترش مرتب اطلاعیه میداد و از "مؤمنان" درخواست میکرد که برای سلامتی و بهبود حال او به درگاه خداوند دعا و تضرع کنند؟
دوم آنکه آقای مصباح که از تاریخ دقیق فوت خود و حتی وسعت باغی که برای او تدارک دیده شده، مطلع بوده است، چطور اطلاع نداشته که محمود احمدینژاد از مسیر مورد نظر او "منحرف" میشود و بنابراین پیروزی او در انتخابات سال 84 را به مدد امام زمان نسبت داده است؟
کاظم صدیقی در عین حال مدعی شده که آقای مصباح در حین غسل دادنش چشمانش را گشوده و به روی غسال لبخند زده است! این یعنی اینکه از نظر پزشکی او تا آن لحظه زنده بوده و بنابراین، تیم پزشکیش باید توضیح دهد که اولاً چرا جواز فوت فردی را که چشم باز کرده و لبخند زده، صادر کرده و ثانیاً چرا پس از بروز این علایم حیاتی، مانع دفن او نشده است؟
#احمد_زیدآبادی
#کاظم_صدیقی
#مصباح_یزدی
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
#احمد_زیدآبادی:
شیخ کاظم صدیقی در گفتگویی با شبکۀ تلویزیونی قرآن "کرامات" مهمی را به شیخ محمد تقی مصباح یزدی نسبت داده و گفته است که او زمان دقیق فوت خود را پیشبینی کرده و گفته بود که باغ بزرگی هم برای وی تدارک دیده شده و دو هفته بعد او را به آنجا میبرند.
اینگونه ادعاها در مورد اشخاص، بعضاً در بین برخی اهل منبر رایج است و بدبختانه چون آزمونپذیر هم نیست هر فردی در مورد افراد مورد علاقۀ خود میتواند هر چه را که میلش کشید به آنها نسبت دهد. طبعاً مادامی که افرادی نظیر مجری همین شبکۀ قرآن یافت شوند که پس از شنیدن این قبیل ادعاها به علامت تأیید بگویند؛ عجب! نقل این ادعاها ادامه خواهد یافت!
اینجا اما یکی - دو پرسش قابل طرح است که جا دارد آقای صدیقی به آنها پاسخ دهد. اول اینکه اگر مصباح یزدی تاریخ دقیق فوت خود را به اطرافیان اطلاع داده و وقوع مرگ در آن ساعت برایش مسجل شده بود پس چرا در هنگام بیماری او، دفترش مرتب اطلاعیه میداد و از "مؤمنان" درخواست میکرد که برای سلامتی و بهبود حال او به درگاه خداوند دعا و تضرع کنند؟
دوم آنکه آقای مصباح که از تاریخ دقیق فوت خود و حتی وسعت باغی که برای او تدارک دیده شده، مطلع بوده است، چطور اطلاع نداشته که محمود احمدینژاد از مسیر مورد نظر او "منحرف" میشود و بنابراین پیروزی او در انتخابات سال 84 را به مدد امام زمان نسبت داده است؟
کاظم صدیقی در عین حال مدعی شده که آقای مصباح در حین غسل دادنش چشمانش را گشوده و به روی غسال لبخند زده است! این یعنی اینکه از نظر پزشکی او تا آن لحظه زنده بوده و بنابراین، تیم پزشکیش باید توضیح دهد که اولاً چرا جواز فوت فردی را که چشم باز کرده و لبخند زده، صادر کرده و ثانیاً چرا پس از بروز این علایم حیاتی، مانع دفن او نشده است؟
#احمد_زیدآبادی
#کاظم_صدیقی
#مصباح_یزدی
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
✅ سید علی مجتهدزاده:
بسيار شنيدهايم کسانی که ادعای واهی پيامبری يا امام زمانی داشته و از سوی #دستگاه_قضا تعقيب و محاکمه شدهاند. آنچه آقای #صديقی در خصوص مرحوم #مصباح_یزدی میگويد چندان تفاوتی با ادعای آن کذابان ندارد.
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
بسيار شنيدهايم کسانی که ادعای واهی پيامبری يا امام زمانی داشته و از سوی #دستگاه_قضا تعقيب و محاکمه شدهاند. آنچه آقای #صديقی در خصوص مرحوم #مصباح_یزدی میگويد چندان تفاوتی با ادعای آن کذابان ندارد.
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
✅ در این حاکمیت کسی عاقبت اندیشی نمیکند!؟
✍️ سیدعلی مجتهدزاده:
خداوند در قرآن میفرمايد: "وَمَا تَدْرِي نَفْسٌ بِأَيِّ أَرْضٍ تَمُوتُ/ هيچکس نمیداند در کدامين سرزمين مرگش فرا میرسد" (لقمان آيه 34)
و از طرفی #امام_جمعه_تهران میگويد مرحوم #مصباح_یزدی از لحظه دقيق مرگش خبر داده است!!
کسی در حاکميت احساس نمیکند جایی از کار ايراد دارد!!؟؟
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
✍️ سیدعلی مجتهدزاده:
خداوند در قرآن میفرمايد: "وَمَا تَدْرِي نَفْسٌ بِأَيِّ أَرْضٍ تَمُوتُ/ هيچکس نمیداند در کدامين سرزمين مرگش فرا میرسد" (لقمان آيه 34)
و از طرفی #امام_جمعه_تهران میگويد مرحوم #مصباح_یزدی از لحظه دقيق مرگش خبر داده است!!
کسی در حاکميت احساس نمیکند جایی از کار ايراد دارد!!؟؟
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
🔴🔴🔴مطلبی کاشانی، غسّال #مصباح_یزدی، مالک تک ماکارون و چندین کارخانهی دیگر.
خانوادهی وی ساکن تورنتوهستند؟
وی در سال ۲۰۱۳ دو میلیون دلار برای یک دستگاه سیتی اسکن به یک موسسه خیریه در کانادا نیز اهدا کرد.
چه سعادتی بالاتر از این.
✍سعید کاکاوند
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
خانوادهی وی ساکن تورنتوهستند؟
وی در سال ۲۰۱۳ دو میلیون دلار برای یک دستگاه سیتی اسکن به یک موسسه خیریه در کانادا نیز اهدا کرد.
چه سعادتی بالاتر از این.
✍سعید کاکاوند
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
🔴🔴🔴بازی سیاست و درسی که حامیان مصباح نیاموختهاند!
#احمد_زیدآبادی
کار برد الفاظ بینهایت تند و خلافِ عرف یکی از نیروهای اصطلاحاً ارزشی علیه شیخ محمد تقی مصباح یزدی، خشم طرفداران او بخصوص اعضای چبهۀ پایداری را برانگیخته است.
آنها با یادآوری تحصن و جنجال بزرگی که در سال 78 پس از انتشار طرحی کارتونی از نیکآهنگ کوثر در روزنامۀ آزاد در محافل اصولگرا به پا شد و زمینۀ بازداشت کارتونیست را فراهم کرد، از سکوت همان محافل در برابر "توهین بیسابقۀ" نیروی ارزشی نسبت به مصباح یزدی اظهار خشم و نارضایتی عمیق میکنند.
ظاهراً حامیان مصباح توجه ندارند که آن تحصن و غوغای بزرگ نه به دلیل توهینآمیز بودن کارتون کوثر و یا حمایت از مرشد آنان، بلکه صرفاً بهانهای برای زمینگیر کردن جنبش اصلاحی و فلج کردن دولت برآمده از آن بود! حال که آن جنبش اصلاحی ناپدید و رئیس دولت اصلاحات هم به انزوا رفته است، دیگر از تکرار آن غوغا، آن هم علیه یکی از "خودیها" چه سودی برای آن محافل قابل تصور است؟
اگر هنوز این اندازه از "بازی سیاست" را نیاموختهاید، در همۀ این سالها چه آموختهاید؟
#مصباح_یزدی
#نیک_آهنگ_کوثر
#روزنامه_آزاد
#جبهه_پایداری
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
#احمد_زیدآبادی
کار برد الفاظ بینهایت تند و خلافِ عرف یکی از نیروهای اصطلاحاً ارزشی علیه شیخ محمد تقی مصباح یزدی، خشم طرفداران او بخصوص اعضای چبهۀ پایداری را برانگیخته است.
آنها با یادآوری تحصن و جنجال بزرگی که در سال 78 پس از انتشار طرحی کارتونی از نیکآهنگ کوثر در روزنامۀ آزاد در محافل اصولگرا به پا شد و زمینۀ بازداشت کارتونیست را فراهم کرد، از سکوت همان محافل در برابر "توهین بیسابقۀ" نیروی ارزشی نسبت به مصباح یزدی اظهار خشم و نارضایتی عمیق میکنند.
ظاهراً حامیان مصباح توجه ندارند که آن تحصن و غوغای بزرگ نه به دلیل توهینآمیز بودن کارتون کوثر و یا حمایت از مرشد آنان، بلکه صرفاً بهانهای برای زمینگیر کردن جنبش اصلاحی و فلج کردن دولت برآمده از آن بود! حال که آن جنبش اصلاحی ناپدید و رئیس دولت اصلاحات هم به انزوا رفته است، دیگر از تکرار آن غوغا، آن هم علیه یکی از "خودیها" چه سودی برای آن محافل قابل تصور است؟
اگر هنوز این اندازه از "بازی سیاست" را نیاموختهاید، در همۀ این سالها چه آموختهاید؟
#مصباح_یزدی
#نیک_آهنگ_کوثر
#روزنامه_آزاد
#جبهه_پایداری
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
✅سکوت قبرستانی علم الهدی و باند مصباح
🔷آیت الله #صافی_گلپایگانی گفته است نباید با دنیا قهر باشیم.سایت #پایداریچی ها به ایشان توهین کرده. جامعه مدرسین و مرکز مدیریت حوزه علمیه قم این توهین را محکوم کرده.
🔷اما حتی یک نفر از باند مرحوم #مصباح_یزدی و نیز آقای #علم_الهدی یک کلمه حرف نزده اند.
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
🔷آیت الله #صافی_گلپایگانی گفته است نباید با دنیا قهر باشیم.سایت #پایداریچی ها به ایشان توهین کرده. جامعه مدرسین و مرکز مدیریت حوزه علمیه قم این توهین را محکوم کرده.
🔷اما حتی یک نفر از باند مرحوم #مصباح_یزدی و نیز آقای #علم_الهدی یک کلمه حرف نزده اند.
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
🔴🔴🔴از مطهری تا مصباح
#احمد_زیدآبادی؛
مرحوم شیخ مرتضی مطهری در شمار روحانیونی بود که پایی در روشنفکری هم داشت. منظور از روشنفکری، اصالت دادن به عقل در فهم و تبیین پدیدهها و همراهی با پارهای دستاوردهای انسانی عصر مدرن است.
در آثارِ آن مرحوم البته میتوان جلوههایی از اصرار بر وجود "قرائتی ناب" از اسلام نیز پیدا کرد؛ قرائتی که تلویحاً شخص خود را نماینده و سخنگوی آن میدانست و برخی دیگر از قرائتها را "التقاطی" معرفی میکرد. این در حالی بود که قرائتِ مورد نظر خودش به دلیل آمیختگی به فلسفه و عرفان و نقد برخی مأثورات دینی، از نظر برخی از متشرعان ظاهرگرا و یا تفکیکگرا "التقاطی" محسوب میشد.
به نظرم آنچه استاد مطهری را به سمت سطحی از جزمیت در قرائت دینی سوق داد، ماجرای تغییر ایدئولوژی برخی سران سازمان مجاهدین خلق در سال 54 بود. آن ماجرا در روند تحولات فکری بخصوص فکر دینی در ایران، از جهاتی اثرات بسیار مخربی در پی داشت و روحانیون را نسبت به روشهای نو در شناخت اسلام بسیار بدبین و حساس کرد.
مقایسهای بین آراء مرحوم مطهری در قبل و بعد از "ضربۀ 54" میزان تأثیرپذیری او را از این حادثه به روشنی نشان میدهد.
با این همه، مرحوم استاد مطهری در تبیین روزآمدتر مفاهیمی چون آزادی، عدالت و دینداری، سدهای فهم قشری و سنتی از اسلام را در هم شکست و در برخی آثار خود تا مرز همراهی با الگوهای سوسیال دمکراسی و لیبرال دمکراسی هم پیش رفت.
از این رو، اگر تمامیت آثار او مبنای حکومتداری پس از انقلاب قرار میگرفت، جامعۀ ایرانی با تجربهای بسیار معتدلتر و آزادتر و عادلانهتر از یک حکومت دینی روبرو میشد. متأسفانه در سطح رسمی با آثار مرحوم مطهری کاملاً گزینشی برخورد شد به گونهای که آراء روزآمدتر او به کلی نادیده گرفته شد و در عوض برخی آراء سختگیرانۀ وی، مورد تبلیغ و ترویج قرار گرفت.
مطهری که در دهۀ نخست حیات جمهوری اسلامی به عنوان "ایدئولوگ" جمهوری اسلامی معرفی میشد، در دهۀ دوم و پس از آن، آرام آرام به فراموشی سپرده شد و به جای او شیخ محمد تقی مصباح یزدی عنوان فوق را به دست آورد. مصباح یزدی نیز مدافع سرسخت "قرائت ناب" از اسلام بود؛ اما قرائت نابِ مورد نظر او، با "قرائت نابِ" مرحوم مطهری که از آزاداندیشی و روزآمدی بهرهای بزرگ نصیب برده بود، شباهتی نداشت. مصباح بدبختانه تفسیری بنیادگرایانه و جزم از اسلام ارائه کرد که منشأ بسیاری از مشکلات جامعۀ امروز ایران شد.
#مرتضی_مطهری
#مصباح_یزدی
#قرائت_ناب
#ایدئولوگ
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
#احمد_زیدآبادی؛
مرحوم شیخ مرتضی مطهری در شمار روحانیونی بود که پایی در روشنفکری هم داشت. منظور از روشنفکری، اصالت دادن به عقل در فهم و تبیین پدیدهها و همراهی با پارهای دستاوردهای انسانی عصر مدرن است.
در آثارِ آن مرحوم البته میتوان جلوههایی از اصرار بر وجود "قرائتی ناب" از اسلام نیز پیدا کرد؛ قرائتی که تلویحاً شخص خود را نماینده و سخنگوی آن میدانست و برخی دیگر از قرائتها را "التقاطی" معرفی میکرد. این در حالی بود که قرائتِ مورد نظر خودش به دلیل آمیختگی به فلسفه و عرفان و نقد برخی مأثورات دینی، از نظر برخی از متشرعان ظاهرگرا و یا تفکیکگرا "التقاطی" محسوب میشد.
به نظرم آنچه استاد مطهری را به سمت سطحی از جزمیت در قرائت دینی سوق داد، ماجرای تغییر ایدئولوژی برخی سران سازمان مجاهدین خلق در سال 54 بود. آن ماجرا در روند تحولات فکری بخصوص فکر دینی در ایران، از جهاتی اثرات بسیار مخربی در پی داشت و روحانیون را نسبت به روشهای نو در شناخت اسلام بسیار بدبین و حساس کرد.
مقایسهای بین آراء مرحوم مطهری در قبل و بعد از "ضربۀ 54" میزان تأثیرپذیری او را از این حادثه به روشنی نشان میدهد.
با این همه، مرحوم استاد مطهری در تبیین روزآمدتر مفاهیمی چون آزادی، عدالت و دینداری، سدهای فهم قشری و سنتی از اسلام را در هم شکست و در برخی آثار خود تا مرز همراهی با الگوهای سوسیال دمکراسی و لیبرال دمکراسی هم پیش رفت.
از این رو، اگر تمامیت آثار او مبنای حکومتداری پس از انقلاب قرار میگرفت، جامعۀ ایرانی با تجربهای بسیار معتدلتر و آزادتر و عادلانهتر از یک حکومت دینی روبرو میشد. متأسفانه در سطح رسمی با آثار مرحوم مطهری کاملاً گزینشی برخورد شد به گونهای که آراء روزآمدتر او به کلی نادیده گرفته شد و در عوض برخی آراء سختگیرانۀ وی، مورد تبلیغ و ترویج قرار گرفت.
مطهری که در دهۀ نخست حیات جمهوری اسلامی به عنوان "ایدئولوگ" جمهوری اسلامی معرفی میشد، در دهۀ دوم و پس از آن، آرام آرام به فراموشی سپرده شد و به جای او شیخ محمد تقی مصباح یزدی عنوان فوق را به دست آورد. مصباح یزدی نیز مدافع سرسخت "قرائت ناب" از اسلام بود؛ اما قرائت نابِ مورد نظر او، با "قرائت نابِ" مرحوم مطهری که از آزاداندیشی و روزآمدی بهرهای بزرگ نصیب برده بود، شباهتی نداشت. مصباح بدبختانه تفسیری بنیادگرایانه و جزم از اسلام ارائه کرد که منشأ بسیاری از مشکلات جامعۀ امروز ایران شد.
#مرتضی_مطهری
#مصباح_یزدی
#قرائت_ناب
#ایدئولوگ
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
🔴🔴🔴این که خشونت نیست، مهربانی است!
#احمد_زیدآبادی:
در دورانِ ریاست جمهوری سید محمد خاتمی بسیاری از رسانهها و اهل نظر، شیخ محمد تقی مصباح یزدی را به عنوان "تئوریسین خشونت" معرفی میکردند.
این عنوان بر شاگردان و مریدان آقای مصباح گران میآمد و در واقع این نوع اسمگذاری را به نوبۀ خود نوعی "خشونتورزی" میدانستند.
در اینجا قصد بازشکافی آراء و عقاید آقای مصباح در بارۀ خشونت در میان نیست، بلکه صرفاً اشارهای به مواضع و رفتار دستپروردگان فکری او در برابر حوادث جاری در کشور منظور نظر است.
اینکه مریدان آقای مصباح در این روزها مرتب بر آتش التهابات اجتماعی هیزم میریزند و دستگاه حاکم را به اِعمال سختترین روشها و شدیدترین مجازاتها علیه مخالفان فرا میخوانند، چندان نیازی به ارائۀ شاهد و دلیل ندارد، اما یک مورد از آنها "درخشانتر" از بقیه به نظر میرسد!
شیخ حسین جلالی رئیس دفتر آقای مصباح بوده و به عنوان نمایندۀ دو شهر رفسنجان و انار از استانِ کرمان به مجلس راه یافته است. این همولایتی ما، هر از گاه نطقهایی در صحن مجلس میکند که از شدت قهر وغیظ و خشونتِ آنها کُندههای درختان پستۀ رفسنجان مانند شاخههای آویزانِ بید مجنون به لرزه در میآیند!
وی در آخرین نطق خود ظاهراً با اشاره به مولوی عبدالحمید امام جمعۀ اهل سنت زاهدان گفته است: "شورای امنیت ملی، دستگاههای امنیتی، اطلاعاتی و نظارتی! مدارا و مماشات بس است! باید با کسانی که از تربیون مقدس مساجد و نماز جمعه فرمان حمله صادر میکنند و بذر اغتشاش و تفرقهافکنی میپاشند و با تحریک قومیتی موجسواری میکنند برخورد جدی، شدید و قاطع شود!"
آقای جلالی ادامه داده است: "وقتی سرکرده فتنه ۸۸ ابوموسی اشعری به عنوان صلح کل، قیافه حق به جانب به خود میگیرد و بیانیه میدهد و جمهوری اسلامی را به خشونت متهم میکند و از طرف اغتشاشگران از جمهوری اسلامی مظلوم میخواهد که از اقدامات خشونت آمیز اجتناب کند، چرا دبیر شورای امنیت ملی این کد واضح امنیتی را جدی نمیگیرد و روابط عاطفی و رفاقت با شخص ممنوعالتصویر مانع از برخورد جدی با این شخص مفسد و محارب میشود؟ آقای شمخانی حفظ نظام از اوجب واجبات است حتی از حفظ جان امام زمان هم مقدمتر است. شما نباید رفاقت با خاتمی را بر اصل نظام اسلامی مقدم بدارید!"
وقتی کسی شخصیتی با ویژگیها و مشخصات سید محمد خاتمی را هم در این کشور "مفسد" و "محارب" و لابد مستوجب اعدام میداند، قاعدتاً باید قریب به عموم ایرانیان راهم مفسد و محارب به شمار آورد، چرا که اکثریت قاطع مردم ایران یامواضع سیاسی رادیکالتری نسبت به آقای خاتمی دارند و یا در همان حدود و ثغور میاندیشند!
در واقع آقای جلالی با این نوع بیان خود، وجود هر مخالف و معترض و منتقدِ ایرانی حتی در سطحِ کاملاً مسالمتجویانۀ آقای خاتمی را نیز مخل حفظ نظام میداند و قلع و قمع و انهدام دستهجمعی آنها را طلب میکند!
آیا خشونتآمیزتر از این موضع هم در عالم بشری یافت میشود؟ یا اینکه به زعم حامیان آقای مصباح این عین مهربانی و لطف و گذشت است؟
گویا شیخ صادق خلخالی هم اعدام افراد را لطف و مهربانی نسبت به آنها میدانسته است، زیرا به زعم او، کار از دو حال که خارج نبوده است. یا اعدامی فردی گناهکار بوده که در آن صورت با مرگش کارنامۀ سیاهش در آن دنیا سبکتر شده و از شدت عذابش کاسته است و یا اینکه کلاً بیگناه بوده که در آن صورت، هم امکان ارتکاب گناه در باقی عمرش از او سلب شده و هم به عنوان "شهید" نزد پروردگار به رزق و روزی ابدی رسیده است!
#محمد_خاتمی
#مصباح_یزدی
#حسین_جلالی
#صادق_خلخالی
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
#احمد_زیدآبادی:
در دورانِ ریاست جمهوری سید محمد خاتمی بسیاری از رسانهها و اهل نظر، شیخ محمد تقی مصباح یزدی را به عنوان "تئوریسین خشونت" معرفی میکردند.
این عنوان بر شاگردان و مریدان آقای مصباح گران میآمد و در واقع این نوع اسمگذاری را به نوبۀ خود نوعی "خشونتورزی" میدانستند.
در اینجا قصد بازشکافی آراء و عقاید آقای مصباح در بارۀ خشونت در میان نیست، بلکه صرفاً اشارهای به مواضع و رفتار دستپروردگان فکری او در برابر حوادث جاری در کشور منظور نظر است.
اینکه مریدان آقای مصباح در این روزها مرتب بر آتش التهابات اجتماعی هیزم میریزند و دستگاه حاکم را به اِعمال سختترین روشها و شدیدترین مجازاتها علیه مخالفان فرا میخوانند، چندان نیازی به ارائۀ شاهد و دلیل ندارد، اما یک مورد از آنها "درخشانتر" از بقیه به نظر میرسد!
شیخ حسین جلالی رئیس دفتر آقای مصباح بوده و به عنوان نمایندۀ دو شهر رفسنجان و انار از استانِ کرمان به مجلس راه یافته است. این همولایتی ما، هر از گاه نطقهایی در صحن مجلس میکند که از شدت قهر وغیظ و خشونتِ آنها کُندههای درختان پستۀ رفسنجان مانند شاخههای آویزانِ بید مجنون به لرزه در میآیند!
وی در آخرین نطق خود ظاهراً با اشاره به مولوی عبدالحمید امام جمعۀ اهل سنت زاهدان گفته است: "شورای امنیت ملی، دستگاههای امنیتی، اطلاعاتی و نظارتی! مدارا و مماشات بس است! باید با کسانی که از تربیون مقدس مساجد و نماز جمعه فرمان حمله صادر میکنند و بذر اغتشاش و تفرقهافکنی میپاشند و با تحریک قومیتی موجسواری میکنند برخورد جدی، شدید و قاطع شود!"
آقای جلالی ادامه داده است: "وقتی سرکرده فتنه ۸۸ ابوموسی اشعری به عنوان صلح کل، قیافه حق به جانب به خود میگیرد و بیانیه میدهد و جمهوری اسلامی را به خشونت متهم میکند و از طرف اغتشاشگران از جمهوری اسلامی مظلوم میخواهد که از اقدامات خشونت آمیز اجتناب کند، چرا دبیر شورای امنیت ملی این کد واضح امنیتی را جدی نمیگیرد و روابط عاطفی و رفاقت با شخص ممنوعالتصویر مانع از برخورد جدی با این شخص مفسد و محارب میشود؟ آقای شمخانی حفظ نظام از اوجب واجبات است حتی از حفظ جان امام زمان هم مقدمتر است. شما نباید رفاقت با خاتمی را بر اصل نظام اسلامی مقدم بدارید!"
وقتی کسی شخصیتی با ویژگیها و مشخصات سید محمد خاتمی را هم در این کشور "مفسد" و "محارب" و لابد مستوجب اعدام میداند، قاعدتاً باید قریب به عموم ایرانیان راهم مفسد و محارب به شمار آورد، چرا که اکثریت قاطع مردم ایران یامواضع سیاسی رادیکالتری نسبت به آقای خاتمی دارند و یا در همان حدود و ثغور میاندیشند!
در واقع آقای جلالی با این نوع بیان خود، وجود هر مخالف و معترض و منتقدِ ایرانی حتی در سطحِ کاملاً مسالمتجویانۀ آقای خاتمی را نیز مخل حفظ نظام میداند و قلع و قمع و انهدام دستهجمعی آنها را طلب میکند!
آیا خشونتآمیزتر از این موضع هم در عالم بشری یافت میشود؟ یا اینکه به زعم حامیان آقای مصباح این عین مهربانی و لطف و گذشت است؟
گویا شیخ صادق خلخالی هم اعدام افراد را لطف و مهربانی نسبت به آنها میدانسته است، زیرا به زعم او، کار از دو حال که خارج نبوده است. یا اعدامی فردی گناهکار بوده که در آن صورت با مرگش کارنامۀ سیاهش در آن دنیا سبکتر شده و از شدت عذابش کاسته است و یا اینکه کلاً بیگناه بوده که در آن صورت، هم امکان ارتکاب گناه در باقی عمرش از او سلب شده و هم به عنوان "شهید" نزد پروردگار به رزق و روزی ابدی رسیده است!
#محمد_خاتمی
#مصباح_یزدی
#حسین_جلالی
#صادق_خلخالی
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
🔴🔴🔴ترجیح فرار بر قرار!
#احمد_زیدآبادی:
در سال 80 یا 81 برای حضور در میزگردی در قم دعوت شدم. مراسم در مسجد برگزار شد. وسط بحث بود که جمعی از طلابِ حامی حلقۀ یارانِ شیخ محمد تقی مصباح یزدی وارد مسجد شدند، ظاهراً به این قصد که مراسم را به هم بزنند و در صورت ضرورت، لنگه کفش یا مهرنمازی نیز به سمتم پرتاب کنند.
چون بحث، نظری و تئوریک بود و با مبانی آن هم ظاهراً آشنا نبودند، بهانهای برای اخلال در مراسم پیدا نکردند، اما پس از لختی تحمل، کاغذنوشتههایی را یکی پس از دیگری برایم فرستادند. همان اولی را که خواندم، نوشته بود: "شهر مقدس قم، جای منافقین نیست!"
خطاب به آنها گفتم، اگر منظورتان من است، مطمئن باشید که نه بنا به علاقۀ خود، بلکه به اصرار میزبانان وارد قم شدهام و کمترین اشتیاقی هم برای ماندن در اینجا ندارم، زیرا نه هوایش دلپذیر است و نه آب گوارایی دارد! از این رو، اگر شما مزاحم نشوید؛ دو پا دارم و دو پای دیگر هم قرض میگیرم و بلافاصله این شهر را ترک میکنم.
میخواستم اضافه کنم که همنشینی و همصحبتی با افراد متعصب و بیتحملی چون آنان نیز افتخاری ندارد که سبب اشتیاقی برای ماندن در آن محیط شود، اما با خود اندیشیدم، من که دارم میروم حالا چرا سالم و سلامت نروم؟
#مصباح_یزدی
#قم
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
#احمد_زیدآبادی:
در سال 80 یا 81 برای حضور در میزگردی در قم دعوت شدم. مراسم در مسجد برگزار شد. وسط بحث بود که جمعی از طلابِ حامی حلقۀ یارانِ شیخ محمد تقی مصباح یزدی وارد مسجد شدند، ظاهراً به این قصد که مراسم را به هم بزنند و در صورت ضرورت، لنگه کفش یا مهرنمازی نیز به سمتم پرتاب کنند.
چون بحث، نظری و تئوریک بود و با مبانی آن هم ظاهراً آشنا نبودند، بهانهای برای اخلال در مراسم پیدا نکردند، اما پس از لختی تحمل، کاغذنوشتههایی را یکی پس از دیگری برایم فرستادند. همان اولی را که خواندم، نوشته بود: "شهر مقدس قم، جای منافقین نیست!"
خطاب به آنها گفتم، اگر منظورتان من است، مطمئن باشید که نه بنا به علاقۀ خود، بلکه به اصرار میزبانان وارد قم شدهام و کمترین اشتیاقی هم برای ماندن در اینجا ندارم، زیرا نه هوایش دلپذیر است و نه آب گوارایی دارد! از این رو، اگر شما مزاحم نشوید؛ دو پا دارم و دو پای دیگر هم قرض میگیرم و بلافاصله این شهر را ترک میکنم.
میخواستم اضافه کنم که همنشینی و همصحبتی با افراد متعصب و بیتحملی چون آنان نیز افتخاری ندارد که سبب اشتیاقی برای ماندن در آن محیط شود، اما با خود اندیشیدم، من که دارم میروم حالا چرا سالم و سلامت نروم؟
#مصباح_یزدی
#قم
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
🔴🔴🔴نامگذاری روز فوت مصباح یزدی
#احمد_زیدآبادی؛
گویا شورای فرهنگ عمومی کشور، دوازدهم دی ماه، روز فوت شیخ محمدتقی مصباح یزدی را به عنوان "روز علوم انسانی اسلامی" نامگذاری کرده و مصوبۀ مذکور را برای تأیید نهایی به شورای عالی انقلاب فرهنگی ارسال کرده است.
قاعدتاً ما میتوانیم به چیزی تحتِ عنوان "علوم انسانی از نگاه متفکران مسلمان" قائل باشیم، اما این چیز نه جای "علوم انسانی" به معنای عام آن را میگیرد و نه به نظر من، آقای مصباح یزدی کمترین صلاحیتی برای نمایندگی آن دارد.
جعلِ ترکیب "علوم انسانی اسلامی" در کنارِ جنبههای بدفهمی ماهیت علوم انسانی و اسلامی، عمدتاً تلاشی برای سیطرۀ نوعی ایدئولوژی بر علوم انسانی در ایران است و پشت آن نیز علاوه بر تخصیص بودجههای کلان به پروژه های فاقد هر نوع ارزش علمی، ایجاد رانت برای برخی افراد بیاستعداد به منظورِ نشستن آنها بر کرسیهای دانشگاهی است. بنابراین، بیدلیل نیست که روز فوت آقای مصباح یزدی را برای نامگذاری روز "علوم انسانی اسلامی" انتخاب میکنند!
#مصباح_یزدی
#علوم_انسانی
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
#احمد_زیدآبادی؛
گویا شورای فرهنگ عمومی کشور، دوازدهم دی ماه، روز فوت شیخ محمدتقی مصباح یزدی را به عنوان "روز علوم انسانی اسلامی" نامگذاری کرده و مصوبۀ مذکور را برای تأیید نهایی به شورای عالی انقلاب فرهنگی ارسال کرده است.
قاعدتاً ما میتوانیم به چیزی تحتِ عنوان "علوم انسانی از نگاه متفکران مسلمان" قائل باشیم، اما این چیز نه جای "علوم انسانی" به معنای عام آن را میگیرد و نه به نظر من، آقای مصباح یزدی کمترین صلاحیتی برای نمایندگی آن دارد.
جعلِ ترکیب "علوم انسانی اسلامی" در کنارِ جنبههای بدفهمی ماهیت علوم انسانی و اسلامی، عمدتاً تلاشی برای سیطرۀ نوعی ایدئولوژی بر علوم انسانی در ایران است و پشت آن نیز علاوه بر تخصیص بودجههای کلان به پروژه های فاقد هر نوع ارزش علمی، ایجاد رانت برای برخی افراد بیاستعداد به منظورِ نشستن آنها بر کرسیهای دانشگاهی است. بنابراین، بیدلیل نیست که روز فوت آقای مصباح یزدی را برای نامگذاری روز "علوم انسانی اسلامی" انتخاب میکنند!
#مصباح_یزدی
#علوم_انسانی
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
♦️ #مصباح_یزدی در یکی از صدها سخنرانی خود برای تغییر در دانشگاهها:
🔹استاد دانشگاه باید فکرش عوض شود.تغییر استاد و تغییر کتاب باید توام باشد.حالا چگونه باید استاد را عوض کرد؟ در جواب میگویم:این کار شدنیست و روی این مسئله فکر شده و طرح هم دارد؛ این جهادی است که به عهده ماست.
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
🔹استاد دانشگاه باید فکرش عوض شود.تغییر استاد و تغییر کتاب باید توام باشد.حالا چگونه باید استاد را عوض کرد؟ در جواب میگویم:این کار شدنیست و روی این مسئله فکر شده و طرح هم دارد؛ این جهادی است که به عهده ماست.
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🛑جعل در روز روشن، به روش مقام دولتی!
✍مصطفی فقیهی
میگوید #نواب_صفوی عامل اصلی ملی شدن صنعت نفت بود!
🔹عنقریب خواهند گفت، عامل اصلی انقلاب ۵۷، #مصباح_یزدی بود. و مردم دنبالهروی او بودند.
🔹عامل اصلی پایان جنگ هم سعید قاسمی بود.
🔹عامل اصلی #برجام هم، سعید جلیلی بود.
🔹عامل اصلی ساخت سریالهای موفق طنز هم همان مجری محبوب جلیلیِ مشهور به «اسکل نظام» است!
#جعل_تاریخ
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
✍مصطفی فقیهی
میگوید #نواب_صفوی عامل اصلی ملی شدن صنعت نفت بود!
🔹عنقریب خواهند گفت، عامل اصلی انقلاب ۵۷، #مصباح_یزدی بود. و مردم دنبالهروی او بودند.
🔹عامل اصلی پایان جنگ هم سعید قاسمی بود.
🔹عامل اصلی #برجام هم، سعید جلیلی بود.
🔹عامل اصلی ساخت سریالهای موفق طنز هم همان مجری محبوب جلیلیِ مشهور به «اسکل نظام» است!
#جعل_تاریخ
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
🔴چرا خیلی از اسنادِ فعالیت آقای مصباحیزدی در قبل از انقلاب و دههی ۶۰، گُم شده؟
✍️مصطفی فقیهی
🔶چرا آقای #مصباح_یزدی كه در ۲۵ سال پایانی عمر خود از «گردانهای شهادت» دفاع میکردند، در زمان جنگ، نه گُردانی راه انداختند و نه یک بار در جبهه ديده شدند؟
🔶اصلاً چه شد كه او در سالهای ۴۱، ۴۲ و ۴۳ زمانی در كنار ديگرانی مبارزه کرد، اما در هنگامهی خطر و مظان مشكل، به يكباره مبارزه را رها کرد و بوسید و در طاقچه نهاد؟
🔶چه شد كه حضرت ايشان، درخواست هاشمیرفسنجانی و یکی از آیات دیگر برای ادامه مبارزه را نپذیرفته و حتی ديگران را نيز نهی کردند؟ و میدانید که واکنش آن دو نفر، قهر با جناب مصباح بود تا سالها پس از انقلاب؟
🔶چرا در ميان صدها اعلاميهای كه از سال ۵۰ تا ۵۷ امضا شده، یک اعلاميه با امضای او ديده نمیشود؟
🔶در ماجرای «چراغانی کردن نیمهی شعبان قبل از انقلاب»، وقتي كه «رهبرِ وقتِ انقلاب»، جشن و چراغانی آن سال را تحريم کرد، چرا یکی از همان مجموعههای خاص، چراغانی كرد و جشن گرفت؟
🔶چرا عکسِ شرکتِ آقای مصباح در رفراندوم سال ۵۸ گُم شده؟ در حالیکه دفتری وظیفهی جمعآوری آثار و نظرات و تصاویر و … بوده.
🔶چه شد که یکباره آقای مصباح در دوران حیات، آن اندازه با شداد و غلاظ از «ولايت فقيه» دفاع کردند؟ و چرا تداوم این وظیفه، به #جبهه_پایداری سپرده شد؟ (آقاتهرانی: مردم باید از ولایت فقیه، اطاعت مطلق داشته باشند - ۲۷ آبان ۱۴۰۲)
🔶چطور در دههی ۶۰، یکبار هم از این دست حمايتها نكردند؟ و چرا رویه در آن ایام، کاملاً متفاوت و بل، متناقض بود؟
🔶چه شد كه از سال ۷۸ و خصوصاً از پسا ۸۴، حمايتها و این قبیل افاضات، به شكلی وسيع و گسترده، آن هم در قالب یک نحله طرح شد؟ و سپس با عنوان جبههی پایداری، رسماً سودای قدرت کرد؟ و مملکت به کف بیکفایتِ پایداریون رسید؟
🔶و شد آنچه شد!
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
✍️مصطفی فقیهی
🔶چرا آقای #مصباح_یزدی كه در ۲۵ سال پایانی عمر خود از «گردانهای شهادت» دفاع میکردند، در زمان جنگ، نه گُردانی راه انداختند و نه یک بار در جبهه ديده شدند؟
🔶اصلاً چه شد كه او در سالهای ۴۱، ۴۲ و ۴۳ زمانی در كنار ديگرانی مبارزه کرد، اما در هنگامهی خطر و مظان مشكل، به يكباره مبارزه را رها کرد و بوسید و در طاقچه نهاد؟
🔶چه شد كه حضرت ايشان، درخواست هاشمیرفسنجانی و یکی از آیات دیگر برای ادامه مبارزه را نپذیرفته و حتی ديگران را نيز نهی کردند؟ و میدانید که واکنش آن دو نفر، قهر با جناب مصباح بود تا سالها پس از انقلاب؟
🔶چرا در ميان صدها اعلاميهای كه از سال ۵۰ تا ۵۷ امضا شده، یک اعلاميه با امضای او ديده نمیشود؟
🔶در ماجرای «چراغانی کردن نیمهی شعبان قبل از انقلاب»، وقتي كه «رهبرِ وقتِ انقلاب»، جشن و چراغانی آن سال را تحريم کرد، چرا یکی از همان مجموعههای خاص، چراغانی كرد و جشن گرفت؟
🔶چرا عکسِ شرکتِ آقای مصباح در رفراندوم سال ۵۸ گُم شده؟ در حالیکه دفتری وظیفهی جمعآوری آثار و نظرات و تصاویر و … بوده.
🔶چه شد که یکباره آقای مصباح در دوران حیات، آن اندازه با شداد و غلاظ از «ولايت فقيه» دفاع کردند؟ و چرا تداوم این وظیفه، به #جبهه_پایداری سپرده شد؟ (آقاتهرانی: مردم باید از ولایت فقیه، اطاعت مطلق داشته باشند - ۲۷ آبان ۱۴۰۲)
🔶چطور در دههی ۶۰، یکبار هم از این دست حمايتها نكردند؟ و چرا رویه در آن ایام، کاملاً متفاوت و بل، متناقض بود؟
🔶چه شد كه از سال ۷۸ و خصوصاً از پسا ۸۴، حمايتها و این قبیل افاضات، به شكلی وسيع و گسترده، آن هم در قالب یک نحله طرح شد؟ و سپس با عنوان جبههی پایداری، رسماً سودای قدرت کرد؟ و مملکت به کف بیکفایتِ پایداریون رسید؟
🔶و شد آنچه شد!
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat