🔴شنیده ام که پرونده آقای #محمد_حبیبی همکارفرهنگی ام در دستان شماست !
✍️"بهاران "معلم و فعال صنفی "
جناب آقای ماشاالله احمد زاده
ریاست محترم شعبه 26 دادگاه انقلاب استان تهران
شنیده ام که پرونده آقای محمد حبیبی همکارفرهنگی ام در دستان شماست .آنچه ازشما دقیقا انتطار می رود این است :"در قضاوت و حکمی که صادر می کنید ،بدون توجه به گزارش کذب ماموران باشد .جناب حاکم می دانید متهم بی گناه شما معلمی است که تربیت بایسته و شایسته تر فرزندان و دانش آموختگان این مرزو بوم را
برعهده دارد ؟آیا توجه دارید که شغل متهم بی گناه شما همان است که نقل کرده اند :"شغل انبیاست ...!!!؟؟؟
جناب قاضی در مجالی که برایم باقیست می خواهم از حبیبی برایتان بگویم ،به گمانم اینگونه به عرضتان نرسانده باشند ،که وی یک معلم است ،معلمی که پشت میله های مخوف ترین و وحشتناک ترین زندان ایران "فشافویه "می باشد ، "معلمی شغل انبیاست" آیا می توان پذیرفت که بایک عده اراذل و اوباش ؛ دزد و قاچاق فروش ، هموند باشد ؟ ...!!! محمد حبیبی جرمش نوشتن است ،انتقاد است ،انتقاد جرم نیست ...!!!جناب حاکم؛" محمد حبیبی" معلم نویسنده ای است که مشکلات آموزش و پرورش را می نویسد ،او به شدید ترین شکل ممکن مورد ضرب و شتم قرار می گیرد ،به دلیل ضربات مشت و لگد درد شدید در پهلو و قفسه سینه ؛دچار تنگی نفس می شود ؛روی کمرش یک زخم بزرگ است که نشات گرفته از کشیدن عامدانه بر روی سنگ فرش های پارک مقابل ،سازمان برنامه و بودجه ؛توسط لباس شخصی هاست .جناب قاضی ،که در مسند قدرت و قضاوت نشسته اید ،حال از شما می پرسم ،کجای قانون اسلام ناب "محمدی" ذکر شده است که با یک انسان اینگونه رفتار کنند ؟در کجای این دنیا مرسوم است که برای یک تجمع مسالمت آمیز هتک حرمت کنند ؟؟؟؟!!!"حبیبی"در زندان فشافویه نیاز مبرم دارد که از پهلویش عکس بگیرند ؛احتمال شکستگی دارد ولی در جامعه ای که مدعی عدل هستیم ؛ از زندان به بیمارستان نمی برندش ؟!!!🤔
جناب احمدزاده مجددا پرسشم را تکرار می کنم ،آیا انتقاد جرم است ؟عدالت طلبی چطور ؟
آقای حبیبی معلم است و رسالتش حقیقت است، در حالی که رسالت بسیاری از انسان ها فریب است و محافظه کاری ...
حبیبی معلم است و جرمی مرتکب نشده است ؛
آیا تابه حال طعم تلخ تبعیض و بی عدالتی را چشیده اید ؟
جناب حاکم می دانید" خانم معلم" فرهنگی ما با ضربه دست لباس شخصی که حبیبی را کشان کشان می برد ،مورد حمله قرار می گیرد و پلک چشمش کاملا آسیب می بیند ؟جای زخم باقی می ماند تا نمادو تلنگری باشد برای افکار آیندگان، برای دانش آموختگان این مرزو بوم و نشانی از حق طلبی معلمان و قشر فرهیخته این کشور اسلامی است ...
مراقب باشیم با رفتار و قضاوتمان منتقد،را به معترض ؛و معترض را به دشمن تبدیل نکنیم .
ای کاش...!!! آنگونه رفتار کنیم و قضاوت کنیم که شب ها بتوانیم آسوده بخوابیم .
جناب حاکم در مسند قدرت مراقب باشید که دست بر ماشه نبرید و درساعات مختلف روز حکم ناحقی را صادر نکنید ؛ظلم پایدار نیست و جایگاه هیچ کدام از ما هم .
کاشکی...!!! ؛آدمی وطنش را همچون بنفشه ها می توانست با خود ببرد هر جا که خواست ....
"پنجم ؛خردادماه ؛یکهزارو سیصدو نودو هفت "
#یادداشت
#برای_محمدحبیبی
@sedayeslahat
✍️"بهاران "معلم و فعال صنفی "
جناب آقای ماشاالله احمد زاده
ریاست محترم شعبه 26 دادگاه انقلاب استان تهران
شنیده ام که پرونده آقای محمد حبیبی همکارفرهنگی ام در دستان شماست .آنچه ازشما دقیقا انتطار می رود این است :"در قضاوت و حکمی که صادر می کنید ،بدون توجه به گزارش کذب ماموران باشد .جناب حاکم می دانید متهم بی گناه شما معلمی است که تربیت بایسته و شایسته تر فرزندان و دانش آموختگان این مرزو بوم را
برعهده دارد ؟آیا توجه دارید که شغل متهم بی گناه شما همان است که نقل کرده اند :"شغل انبیاست ...!!!؟؟؟
جناب قاضی در مجالی که برایم باقیست می خواهم از حبیبی برایتان بگویم ،به گمانم اینگونه به عرضتان نرسانده باشند ،که وی یک معلم است ،معلمی که پشت میله های مخوف ترین و وحشتناک ترین زندان ایران "فشافویه "می باشد ، "معلمی شغل انبیاست" آیا می توان پذیرفت که بایک عده اراذل و اوباش ؛ دزد و قاچاق فروش ، هموند باشد ؟ ...!!! محمد حبیبی جرمش نوشتن است ،انتقاد است ،انتقاد جرم نیست ...!!!جناب حاکم؛" محمد حبیبی" معلم نویسنده ای است که مشکلات آموزش و پرورش را می نویسد ،او به شدید ترین شکل ممکن مورد ضرب و شتم قرار می گیرد ،به دلیل ضربات مشت و لگد درد شدید در پهلو و قفسه سینه ؛دچار تنگی نفس می شود ؛روی کمرش یک زخم بزرگ است که نشات گرفته از کشیدن عامدانه بر روی سنگ فرش های پارک مقابل ،سازمان برنامه و بودجه ؛توسط لباس شخصی هاست .جناب قاضی ،که در مسند قدرت و قضاوت نشسته اید ،حال از شما می پرسم ،کجای قانون اسلام ناب "محمدی" ذکر شده است که با یک انسان اینگونه رفتار کنند ؟در کجای این دنیا مرسوم است که برای یک تجمع مسالمت آمیز هتک حرمت کنند ؟؟؟؟!!!"حبیبی"در زندان فشافویه نیاز مبرم دارد که از پهلویش عکس بگیرند ؛احتمال شکستگی دارد ولی در جامعه ای که مدعی عدل هستیم ؛ از زندان به بیمارستان نمی برندش ؟!!!🤔
جناب احمدزاده مجددا پرسشم را تکرار می کنم ،آیا انتقاد جرم است ؟عدالت طلبی چطور ؟
آقای حبیبی معلم است و رسالتش حقیقت است، در حالی که رسالت بسیاری از انسان ها فریب است و محافظه کاری ...
حبیبی معلم است و جرمی مرتکب نشده است ؛
آیا تابه حال طعم تلخ تبعیض و بی عدالتی را چشیده اید ؟
جناب حاکم می دانید" خانم معلم" فرهنگی ما با ضربه دست لباس شخصی که حبیبی را کشان کشان می برد ،مورد حمله قرار می گیرد و پلک چشمش کاملا آسیب می بیند ؟جای زخم باقی می ماند تا نمادو تلنگری باشد برای افکار آیندگان، برای دانش آموختگان این مرزو بوم و نشانی از حق طلبی معلمان و قشر فرهیخته این کشور اسلامی است ...
مراقب باشیم با رفتار و قضاوتمان منتقد،را به معترض ؛و معترض را به دشمن تبدیل نکنیم .
ای کاش...!!! آنگونه رفتار کنیم و قضاوت کنیم که شب ها بتوانیم آسوده بخوابیم .
جناب حاکم در مسند قدرت مراقب باشید که دست بر ماشه نبرید و درساعات مختلف روز حکم ناحقی را صادر نکنید ؛ظلم پایدار نیست و جایگاه هیچ کدام از ما هم .
کاشکی...!!! ؛آدمی وطنش را همچون بنفشه ها می توانست با خود ببرد هر جا که خواست ....
"پنجم ؛خردادماه ؛یکهزارو سیصدو نودو هفت "
#یادداشت
#برای_محمدحبیبی
@sedayeslahat
"رفیقی شریف" ؟
✍️حمید جعفری
#محمد_حبیبی، رفیق خوبی است.
از اون دسته آدم هایی است که هنوز سنسورهای #آدمیت در وجودش فعال است؛
سنسور #رفاقت، سنسور #آزادی_خواهی، سنسور #عدالت_طلبی، سنسور انسان دوستی و ...
همیشه سنسورهای اعتراضی اش در مقابل زورگویی و دیکتاتوری مزدوران خود کم بین، بسان آتشفشانی خروشان فوران می کند.
همیشه چون فنری فشرده شده، آماده ی پریدن و حمله ور شدن به زورگویان حکومتی در هر جا و هر مسندی است.
صفت بارز محمد "#غرور و #شجاعت" است، صفتی نادر و فراموش شده که اگر رد نسب اش را بگیری؛ شاید برسد به عصر شوالیه ها و گلادیاتورها.
محمد در عین حال #پاک است و صاف، آنچنان که بسان کودکی از مهربانی ها شاد می شود و با صدای بلند از ته دل می خندد.
اگر در الفبای زندگی روزانه اش جستجو کنی، چیزی جز؛
تلاش خستگی ناپذیر برای #شرافت_معلمان، دیدار با خانواده ی #زندانیان سیاسی و معلمان زندانی، دم خور بودن و سر و کله زدن با #کودکان_کار نمی بینی - یک زندگی تمام قد شرافتمندانه -.
او مبارز است؛
به ماندلا و گاندی،به چگوارا و کاسترو، به مصدق و هدا صابر، و به هر مبارز پاک دیگری عشق می ورزد.
محمد رفیقی شفیق، و شجاع، و شرافتمند است.
و چه خوب که چنین رفیقی دارم.
#برای_محمدحبیبی
#جای_معلم_زندان_نیست
@sedayeslahat
✍️حمید جعفری
#محمد_حبیبی، رفیق خوبی است.
از اون دسته آدم هایی است که هنوز سنسورهای #آدمیت در وجودش فعال است؛
سنسور #رفاقت، سنسور #آزادی_خواهی، سنسور #عدالت_طلبی، سنسور انسان دوستی و ...
همیشه سنسورهای اعتراضی اش در مقابل زورگویی و دیکتاتوری مزدوران خود کم بین، بسان آتشفشانی خروشان فوران می کند.
همیشه چون فنری فشرده شده، آماده ی پریدن و حمله ور شدن به زورگویان حکومتی در هر جا و هر مسندی است.
صفت بارز محمد "#غرور و #شجاعت" است، صفتی نادر و فراموش شده که اگر رد نسب اش را بگیری؛ شاید برسد به عصر شوالیه ها و گلادیاتورها.
محمد در عین حال #پاک است و صاف، آنچنان که بسان کودکی از مهربانی ها شاد می شود و با صدای بلند از ته دل می خندد.
اگر در الفبای زندگی روزانه اش جستجو کنی، چیزی جز؛
تلاش خستگی ناپذیر برای #شرافت_معلمان، دیدار با خانواده ی #زندانیان سیاسی و معلمان زندانی، دم خور بودن و سر و کله زدن با #کودکان_کار نمی بینی - یک زندگی تمام قد شرافتمندانه -.
او مبارز است؛
به ماندلا و گاندی،به چگوارا و کاسترو، به مصدق و هدا صابر، و به هر مبارز پاک دیگری عشق می ورزد.
محمد رفیقی شفیق، و شجاع، و شرافتمند است.
و چه خوب که چنین رفیقی دارم.
#برای_محمدحبیبی
#جای_معلم_زندان_نیست
@sedayeslahat
🔴از بازداشت محمد حبیبی تا تجاوز به دانش آموز
✍️هادی سالاری
خبر اتفاق مدرسه معین و #تجاوز به دانش آموزان پسر حیرت همگان را برانگیخته است. حیرتی احساسی و کوتاه مدت، که چند صباحی بعد به فراموشی سپرده میشود درست مانند اتفاقات مشابه گذشته.
این اتفاق نه اولین ازین نوع اتفاقات است و نه آخرین خواهد بود.
آنچه اکنون بیش از همه اهمیت دارد حمایت از دانش آموزان آسیب دیده است و پیشگری از رویداد موارد مشابه در آینده.
اما چگونه میتوانیم #کودکمان را در برابر بیماران جنسی جامعه مقاوم کنیم؟
دقیقا در همینجاست که لزوم '#آموزشهای_جنسی' از دوران کودکی معنا پیدا می کند.
چه جایی بهتر از مدارس و مهد کودک ها که در آن افراد آموزش دیده این آموزشها را به صورت علمی به کودکان تعلیم دهند.
این دقیقا موضوعی است که #محمد_حبیبی معلم در بند سالها قبل بارها و بارها از لزوم آن سخن گفته بود؛ معلمی که به جرم عدالت خواهی اکنون در زندان در کنار کسانی است که جرم و جنایتشان و عامل زندان بودنشان معلول عدم توجه به اندیشه های افرادی چون محمد حبیبی است.
اما متاسفانه به جای توجه به افرادی همچون او و بها دادن به این افراد، محمد حبیبی را به بدترین شکل ممکن و با خشونت برنامه ریزی شده بازداشت کردند.
طنز تلخ ماجرا در اینجاست درمانگر و معلولِ یک پدیده واحد هر دو زیر یک سقف و در یک بند و هر دو مجرم!!
#برای_محمدحبیبی
منبع : کانال حمایت از #محمد_حبیبی
@sedayeslahat
✍️هادی سالاری
خبر اتفاق مدرسه معین و #تجاوز به دانش آموزان پسر حیرت همگان را برانگیخته است. حیرتی احساسی و کوتاه مدت، که چند صباحی بعد به فراموشی سپرده میشود درست مانند اتفاقات مشابه گذشته.
این اتفاق نه اولین ازین نوع اتفاقات است و نه آخرین خواهد بود.
آنچه اکنون بیش از همه اهمیت دارد حمایت از دانش آموزان آسیب دیده است و پیشگری از رویداد موارد مشابه در آینده.
اما چگونه میتوانیم #کودکمان را در برابر بیماران جنسی جامعه مقاوم کنیم؟
دقیقا در همینجاست که لزوم '#آموزشهای_جنسی' از دوران کودکی معنا پیدا می کند.
چه جایی بهتر از مدارس و مهد کودک ها که در آن افراد آموزش دیده این آموزشها را به صورت علمی به کودکان تعلیم دهند.
این دقیقا موضوعی است که #محمد_حبیبی معلم در بند سالها قبل بارها و بارها از لزوم آن سخن گفته بود؛ معلمی که به جرم عدالت خواهی اکنون در زندان در کنار کسانی است که جرم و جنایتشان و عامل زندان بودنشان معلول عدم توجه به اندیشه های افرادی چون محمد حبیبی است.
اما متاسفانه به جای توجه به افرادی همچون او و بها دادن به این افراد، محمد حبیبی را به بدترین شکل ممکن و با خشونت برنامه ریزی شده بازداشت کردند.
طنز تلخ ماجرا در اینجاست درمانگر و معلولِ یک پدیده واحد هر دو زیر یک سقف و در یک بند و هر دو مجرم!!
#برای_محمدحبیبی
منبع : کانال حمایت از #محمد_حبیبی
@sedayeslahat
#زنجیرها_مرا_دریابید، اگر #عدالتخواهانی_حقطلبی_و_تشکل_یابی جرم است!!!
✍✍ محمدرضا رمضانزاده، بجنورد
روزگاری محرومیت و محکومیت و زندان مایه ی شرمندگی و ندامت بود چرا که زندان جای مجرمان ، تبهکاران، خلافکاران، دزدان و..... بود اما، مدتهاست رادمردانی را نیز دربند میبینیم که تنها گناهشان بیداری و هوشیاری وجدانی آنها بوده است. خطایشان اعتماد به قوانین مختلف محترم شمردن حقوق انسانی و شهروندی بوده است و تفاوتشان با خیلی از هم نوعان خود عدم بیتفاوتیشان نسبت به سرنوشت جامعه و تباه شدن همان قوانین و حقوق شهروندی و انسانی بوده و هست.
درین بین فرهنگیان آگاه و دلسوز و حساس نسبت به قانون شکنیها از جانب مسوولان دولتی و مجلسی و....، بویژه حوزه ی آموزش و پرورش در دوره های مختلف منتقد و معترض بوده و هستند. تلاش برای رفع تبعیضهای مشهود و موجود در وضعیت حقوقی و جایگاه فرهنگیان، باتوجه به مسوولیت و و اهمیت شغل انها، نسبت به بسیاری از کارکنان دولت بخشی ازین کنشها را در بر میگیرد ولی عمده مسئله ی انتقادی و اعتراضی کنشگران صنفی عدم توجه کافی و شایسته به کل مقوله ی آموزش و پرورش است که درین بین حقوق و سرنوشت چند میلیون دانش آموز و چشم انداز حال و آینده ی آنها از اهمیت ویژهای برخوردار است.
تبعیضهای آموزشی و به قهقرا رفتن اهداف متعالی و ذاتی آموزش و پرورش را بارها و بارها از زبان فرهنگیان کنشگر صنفی و اعضای تشکلهای صنفی و خیلی از مسوولان و نمایندگان و.....شنیده ایم و متاسفانه برونداد نهایی آموزش و پرورش نه تنها انسانی شایسته با تعهد به ارزشهای متعالی انسانی و شهروند خوب و مطلوب ونیست که با کالایی کردن آموزش آینده سازان میهن را در میدان رقابتی برای کسب موقعیت بهتر در کنکور و.... همچون ماشینهایی بار میآوریم که برای رسیدن به هدف نه چندان ارزشمند حتی از روی یکدیگر نیز عبور میکنند.
مشکلات و مصایب حوزه دانش آموزان و فرهنگیان و بطور کلی آموزش و پرورش حکایت مثنوی هفتاد من کاغذ است و البته آنقدر گفته شده که نه تنها مسولين بلکه شهروندان بزرگوار عادی نیز از کاستیهای این حوزه آگاهند ولی گلایه اصلی و مهم معلمان علاوه بر مطالبات برحقشان، شیوه برخوردهای قهری، امنیتی و غیرقانونی با کنشگران صنفی فرهنگی است.
مسوولان امنیتی و قضایی کشور به جای تذکر و مجاب کردن کاربدستان این حوزه برای رفع کمبودها و اجرای عدالت و مصوبات قانونی، چماق زورمداری خویش را بر سر معلمان گرفته اند و میخواهند آنها را با تهدید و تذکر و.... وادار به سکوت کنند. درین بین کم نیستند معلمانی کنشگر و مطالبه گر که با هیچ روش و تهدیدی حاضر نیستند نسبت به حقوق خویش و دانش آموزان و همکاران خود سکوت کنند. آنها نیک میدانند که عدم اجرای قوانین مادر کشور و برهم خوردن عدالت اجتماعی و حقوقی پیامدهایی ناگوار و نتایج اسفناکی به بار می آورد و دلیل پایداری آنها بر کنشگری و مطالبه گری صنفی، پیشگیری از آسیبهای جدی بر آموزش عمومی دانش آموزان و جامعه و زنده ماندن روحیه امید و تلاش میباشد.
#محمودبهشتی_لنگرودی، #اسماعیل_عبدی، #محمد_حبیبی و دهها معلم دیگر که با احکام ظالمانه ای از طرف محاکم قضایی با اعمال نفوذ دستگاههایی خاص، از جمله هزینه هایی هستند که تشکلهای صنفی فرهنگیان و کنشگران صنفی فرهنگی داده اند.
ازانجا که فعالیت و شخصیت اینگونه افراد برای جامعه بویژه فرهنگیان شناخته شده است و اکثرا از حقانيت آنها و خواسته هایشان آگاه هستند همیشه یاد آن عزیزان را بی نیکی بر زبان می آورند و نامشان را بر صدر نوشته ها و گفته های خویش جای میدهند.
اینجاست که اکثر مطالبه گران و حق طلبان فریاد بر می آورند که :
#زنجیرها_مرا_دریابید اگر عدالتخواهی جرم است!!
جای معلمان مطالبه گر صنفی زندان نیست و احکامی وحشتناک و ظالمانه چون به بند کشیدن فرهنگیان و حکم بدوی #محمد_حبیبی ( 10.5 سال زندان، 74 ضربه شلاق، 2 سال محرومیت از فعالیتهای اجتماعی و تشکیلاتی و 2 سال ممنوعیت خروج از کشور ) شدیدا محکوم و مردود است و اگر مسوولان برای حذف چنین نگاههای تهدیدی و تحقیری چاره ای نیندیشند، در محکمه افکار عمومی جامعه، خود محکوم بوده و هستند و اندک اعتماد و اميد مانده که مدام ازآن دم میزنند به کلی از بین خواهد رفت.
سخن پایانی با #قاضی_پرونده محمد حبیبی :
جناب احمدزاده آنگاه که در خلوت خود فرصت کردید در پیشگاه محکمه وجدان خویش بنشینید و بر پایه ی حق و حقیقت و انصاف، خویشتن را قضاوت بنمایید، شکی نیست که اگر بیطرفانه و منصفانه خود را قضاوت کنید، دیگر قلمی را که معلمی چون حبیبی به دست شما داده است در چنین راههایی به کار نخواهید برد.
بامید اجرای عدالت در تمام سطوح جامعه بویژه حوزه های آموزش و پرورش.
#محمدرضا_رمضانزاده
عضو انجمن صنفی فرهنگیان خراسان شمالی و شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
#برای_محمدحبیبی
@sedayeslahat
✍✍ محمدرضا رمضانزاده، بجنورد
روزگاری محرومیت و محکومیت و زندان مایه ی شرمندگی و ندامت بود چرا که زندان جای مجرمان ، تبهکاران، خلافکاران، دزدان و..... بود اما، مدتهاست رادمردانی را نیز دربند میبینیم که تنها گناهشان بیداری و هوشیاری وجدانی آنها بوده است. خطایشان اعتماد به قوانین مختلف محترم شمردن حقوق انسانی و شهروندی بوده است و تفاوتشان با خیلی از هم نوعان خود عدم بیتفاوتیشان نسبت به سرنوشت جامعه و تباه شدن همان قوانین و حقوق شهروندی و انسانی بوده و هست.
درین بین فرهنگیان آگاه و دلسوز و حساس نسبت به قانون شکنیها از جانب مسوولان دولتی و مجلسی و....، بویژه حوزه ی آموزش و پرورش در دوره های مختلف منتقد و معترض بوده و هستند. تلاش برای رفع تبعیضهای مشهود و موجود در وضعیت حقوقی و جایگاه فرهنگیان، باتوجه به مسوولیت و و اهمیت شغل انها، نسبت به بسیاری از کارکنان دولت بخشی ازین کنشها را در بر میگیرد ولی عمده مسئله ی انتقادی و اعتراضی کنشگران صنفی عدم توجه کافی و شایسته به کل مقوله ی آموزش و پرورش است که درین بین حقوق و سرنوشت چند میلیون دانش آموز و چشم انداز حال و آینده ی آنها از اهمیت ویژهای برخوردار است.
تبعیضهای آموزشی و به قهقرا رفتن اهداف متعالی و ذاتی آموزش و پرورش را بارها و بارها از زبان فرهنگیان کنشگر صنفی و اعضای تشکلهای صنفی و خیلی از مسوولان و نمایندگان و.....شنیده ایم و متاسفانه برونداد نهایی آموزش و پرورش نه تنها انسانی شایسته با تعهد به ارزشهای متعالی انسانی و شهروند خوب و مطلوب ونیست که با کالایی کردن آموزش آینده سازان میهن را در میدان رقابتی برای کسب موقعیت بهتر در کنکور و.... همچون ماشینهایی بار میآوریم که برای رسیدن به هدف نه چندان ارزشمند حتی از روی یکدیگر نیز عبور میکنند.
مشکلات و مصایب حوزه دانش آموزان و فرهنگیان و بطور کلی آموزش و پرورش حکایت مثنوی هفتاد من کاغذ است و البته آنقدر گفته شده که نه تنها مسولين بلکه شهروندان بزرگوار عادی نیز از کاستیهای این حوزه آگاهند ولی گلایه اصلی و مهم معلمان علاوه بر مطالبات برحقشان، شیوه برخوردهای قهری، امنیتی و غیرقانونی با کنشگران صنفی فرهنگی است.
مسوولان امنیتی و قضایی کشور به جای تذکر و مجاب کردن کاربدستان این حوزه برای رفع کمبودها و اجرای عدالت و مصوبات قانونی، چماق زورمداری خویش را بر سر معلمان گرفته اند و میخواهند آنها را با تهدید و تذکر و.... وادار به سکوت کنند. درین بین کم نیستند معلمانی کنشگر و مطالبه گر که با هیچ روش و تهدیدی حاضر نیستند نسبت به حقوق خویش و دانش آموزان و همکاران خود سکوت کنند. آنها نیک میدانند که عدم اجرای قوانین مادر کشور و برهم خوردن عدالت اجتماعی و حقوقی پیامدهایی ناگوار و نتایج اسفناکی به بار می آورد و دلیل پایداری آنها بر کنشگری و مطالبه گری صنفی، پیشگیری از آسیبهای جدی بر آموزش عمومی دانش آموزان و جامعه و زنده ماندن روحیه امید و تلاش میباشد.
#محمودبهشتی_لنگرودی، #اسماعیل_عبدی، #محمد_حبیبی و دهها معلم دیگر که با احکام ظالمانه ای از طرف محاکم قضایی با اعمال نفوذ دستگاههایی خاص، از جمله هزینه هایی هستند که تشکلهای صنفی فرهنگیان و کنشگران صنفی فرهنگی داده اند.
ازانجا که فعالیت و شخصیت اینگونه افراد برای جامعه بویژه فرهنگیان شناخته شده است و اکثرا از حقانيت آنها و خواسته هایشان آگاه هستند همیشه یاد آن عزیزان را بی نیکی بر زبان می آورند و نامشان را بر صدر نوشته ها و گفته های خویش جای میدهند.
اینجاست که اکثر مطالبه گران و حق طلبان فریاد بر می آورند که :
#زنجیرها_مرا_دریابید اگر عدالتخواهی جرم است!!
جای معلمان مطالبه گر صنفی زندان نیست و احکامی وحشتناک و ظالمانه چون به بند کشیدن فرهنگیان و حکم بدوی #محمد_حبیبی ( 10.5 سال زندان، 74 ضربه شلاق، 2 سال محرومیت از فعالیتهای اجتماعی و تشکیلاتی و 2 سال ممنوعیت خروج از کشور ) شدیدا محکوم و مردود است و اگر مسوولان برای حذف چنین نگاههای تهدیدی و تحقیری چاره ای نیندیشند، در محکمه افکار عمومی جامعه، خود محکوم بوده و هستند و اندک اعتماد و اميد مانده که مدام ازآن دم میزنند به کلی از بین خواهد رفت.
سخن پایانی با #قاضی_پرونده محمد حبیبی :
جناب احمدزاده آنگاه که در خلوت خود فرصت کردید در پیشگاه محکمه وجدان خویش بنشینید و بر پایه ی حق و حقیقت و انصاف، خویشتن را قضاوت بنمایید، شکی نیست که اگر بیطرفانه و منصفانه خود را قضاوت کنید، دیگر قلمی را که معلمی چون حبیبی به دست شما داده است در چنین راههایی به کار نخواهید برد.
بامید اجرای عدالت در تمام سطوح جامعه بویژه حوزه های آموزش و پرورش.
#محمدرضا_رمضانزاده
عضو انجمن صنفی فرهنگیان خراسان شمالی و شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
#برای_محمدحبیبی
@sedayeslahat