🔴🔴🔴بحران در زندگی اهل مطبوعات
#احمد_زیدآبادی
اگر از چند ماه نخست پس از پیروزی انقلاب صرف نظر کنیم؛ در 41 سال اخیر، مطبوعات در کشور ما فقط از اواخر 76 تا اوایل 79 روی سطحی از سرزندگی و نشاط را به خود دیدند. در ابتدای بهار 79 "توقیف فلهای مطبوعات" -به تعبیر میر حسین- به وضعیت نیمه بهاری آن پایان داد و از آن پس به رغم کوششهای فراوان بسیاری از اهل رسانه، بخصوص روزنامهها هرگز توان و انرژی لازم برای تداوم حیات را پیدا نکردند و تحت فشارهای فزایندۀ امنیتی یا مشکلات اقتصادی جان خود را از دست دادند.
حکومت ما به مطبوعات نیز مانند دیگر دستاوردهای دوران مدرن، نگاه ویژۀ خود را دارد. از یک طرف حاضر به دل کندن از آنها و تعطیلی همیشگی و تمام و کمالشان نیست و از طرف دیگر مانع ایفای کارویژۀ اصلی و حیاتی آنها میشود. به عبارت روشنتر، نگاه دکوراسیونی در اینجا نیز حکمفرماست! این وضعیت، اهل مطبوعات را همواره در خوف و رجاءِ ماندن و رفتن از این عرصه نگه داشته است به طوری که هر گاه قصد عزیمت دائمی از این میدان را کردهاند از سوی دستگاههای رسمی چراغ سبزی برای گرفتن امتیازِ نشریهای و راه انداختن بساطی تازه دریافت کردهاند اما هنگامی که تسلیم این وسوسه شده و با زحمت فراوان روزنامۀ جدیدی بنا نهادهاند به محض افزایش تیراژ و موفقیت نسبی و خودبسندگی مالی، با توقیف ناگهانی روبرو شدهاند.
این وضعیت به تدریج صاحبان روزنامههای غیر دولتی را به سمتی سوق داده است که برای حفظ سرمایۀ خود، از ورود به موضوعات حساسیتبرانگیز منتهی به توقیف پرهیز کنند و حتیالمقدور سیاست بقاء را بعضاً به بهای ایفای نقش دکوراسیون دنبال کنند.
در واقع این خود سبب دلزدگی تدریجی جامعه و دلخوری روزافزون روزنامهنگاران شاغل در مطبوعات از مدیران خود شده است.
قاعدتاً از نگاه صاحب یک رسانه، توجه به حفظ سرمایه امر مشروعی است و نباید به هر دلیلی کل اقتصاد یک روزنامه را به باد فناد چرا که همۀ اجزاء آن را متضرر میکند، اما از نگاه روزنامهنگاری که به انگیزۀ طرح انتقادی یا کشف فسادی یا کسب حیثیت و اعتبار و نام و عنوانی وارد این عرصه شده است، حفظ سرمایه به هزینۀ حذف یا سانسور اثر او، نوعی فرصتطلبی و زیادهخواهی است که با فلسفۀ کار مطبوعاتی سازگار نیست.
در شرایط حاضر اما به نظر میرسد که کار مطبوعات به کلی از این مسائل گذشته است! کاهش بیسابقۀ تیراژ به علت دلزدگی عمومی از فضای سیاسی، نبود درآمد تبلیغاتی و کاهش سوبسیدهای دولتی، در کنار گرایش مردم به رسانههای مجازی، کُمیت روزنامهها را لنگ کرده و آنها را به افلاس کشانده است. از این رو، صاحبان مطبوعات برای کاهش هزینههای خود به فکر تعدیل نیرو و اخراج خبرنگاران خود برآمدهاند و روزنامهنگارانی هم که شانسی برای شغلی تازه در خود میبینند، مطبوعات را ترک میکنند.
در این میان اما جمعیت عظیمی از خبرنگاران که طی سالهای اخیر با دستمزدهای ناچیز و بعضاً افتضاح، زندگی را در حد بخور و نمیری از قِبِل کار درمطبوعات از سر گذراندهاند، در وضعیت جدید با بحران مواجه میشوند. با اخراج از کار، نه شغل تازهای در انتظار اغلبِ آنهاست، نه دولت برنامهای برای حمایت از آنان دارد و نه اجازۀ شکلگیری به یک نهاد صنفی قدرتمند داده شده است که بخشی از مشکلات آنان را حل کند.
با این حساب روزنامهنگاران هم به سرنوشت دهها گروه شغلی دیگری دچار میشوند که در این بحران گرانی و بیکاری و رکود به حال خود رها شدهاند!
به قول انوری:
باش تا صبح دولتت بدمد
کاین هنوز از نتایج سحر است!
#بهار_مطبوعات
#توقیف_فلهای_مطبوعات
#اخراج_روزنامهنگاران
#نقش_دکوراسیونی_مطبوعات
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
#احمد_زیدآبادی
اگر از چند ماه نخست پس از پیروزی انقلاب صرف نظر کنیم؛ در 41 سال اخیر، مطبوعات در کشور ما فقط از اواخر 76 تا اوایل 79 روی سطحی از سرزندگی و نشاط را به خود دیدند. در ابتدای بهار 79 "توقیف فلهای مطبوعات" -به تعبیر میر حسین- به وضعیت نیمه بهاری آن پایان داد و از آن پس به رغم کوششهای فراوان بسیاری از اهل رسانه، بخصوص روزنامهها هرگز توان و انرژی لازم برای تداوم حیات را پیدا نکردند و تحت فشارهای فزایندۀ امنیتی یا مشکلات اقتصادی جان خود را از دست دادند.
حکومت ما به مطبوعات نیز مانند دیگر دستاوردهای دوران مدرن، نگاه ویژۀ خود را دارد. از یک طرف حاضر به دل کندن از آنها و تعطیلی همیشگی و تمام و کمالشان نیست و از طرف دیگر مانع ایفای کارویژۀ اصلی و حیاتی آنها میشود. به عبارت روشنتر، نگاه دکوراسیونی در اینجا نیز حکمفرماست! این وضعیت، اهل مطبوعات را همواره در خوف و رجاءِ ماندن و رفتن از این عرصه نگه داشته است به طوری که هر گاه قصد عزیمت دائمی از این میدان را کردهاند از سوی دستگاههای رسمی چراغ سبزی برای گرفتن امتیازِ نشریهای و راه انداختن بساطی تازه دریافت کردهاند اما هنگامی که تسلیم این وسوسه شده و با زحمت فراوان روزنامۀ جدیدی بنا نهادهاند به محض افزایش تیراژ و موفقیت نسبی و خودبسندگی مالی، با توقیف ناگهانی روبرو شدهاند.
این وضعیت به تدریج صاحبان روزنامههای غیر دولتی را به سمتی سوق داده است که برای حفظ سرمایۀ خود، از ورود به موضوعات حساسیتبرانگیز منتهی به توقیف پرهیز کنند و حتیالمقدور سیاست بقاء را بعضاً به بهای ایفای نقش دکوراسیون دنبال کنند.
در واقع این خود سبب دلزدگی تدریجی جامعه و دلخوری روزافزون روزنامهنگاران شاغل در مطبوعات از مدیران خود شده است.
قاعدتاً از نگاه صاحب یک رسانه، توجه به حفظ سرمایه امر مشروعی است و نباید به هر دلیلی کل اقتصاد یک روزنامه را به باد فناد چرا که همۀ اجزاء آن را متضرر میکند، اما از نگاه روزنامهنگاری که به انگیزۀ طرح انتقادی یا کشف فسادی یا کسب حیثیت و اعتبار و نام و عنوانی وارد این عرصه شده است، حفظ سرمایه به هزینۀ حذف یا سانسور اثر او، نوعی فرصتطلبی و زیادهخواهی است که با فلسفۀ کار مطبوعاتی سازگار نیست.
در شرایط حاضر اما به نظر میرسد که کار مطبوعات به کلی از این مسائل گذشته است! کاهش بیسابقۀ تیراژ به علت دلزدگی عمومی از فضای سیاسی، نبود درآمد تبلیغاتی و کاهش سوبسیدهای دولتی، در کنار گرایش مردم به رسانههای مجازی، کُمیت روزنامهها را لنگ کرده و آنها را به افلاس کشانده است. از این رو، صاحبان مطبوعات برای کاهش هزینههای خود به فکر تعدیل نیرو و اخراج خبرنگاران خود برآمدهاند و روزنامهنگارانی هم که شانسی برای شغلی تازه در خود میبینند، مطبوعات را ترک میکنند.
در این میان اما جمعیت عظیمی از خبرنگاران که طی سالهای اخیر با دستمزدهای ناچیز و بعضاً افتضاح، زندگی را در حد بخور و نمیری از قِبِل کار درمطبوعات از سر گذراندهاند، در وضعیت جدید با بحران مواجه میشوند. با اخراج از کار، نه شغل تازهای در انتظار اغلبِ آنهاست، نه دولت برنامهای برای حمایت از آنان دارد و نه اجازۀ شکلگیری به یک نهاد صنفی قدرتمند داده شده است که بخشی از مشکلات آنان را حل کند.
با این حساب روزنامهنگاران هم به سرنوشت دهها گروه شغلی دیگری دچار میشوند که در این بحران گرانی و بیکاری و رکود به حال خود رها شدهاند!
به قول انوری:
باش تا صبح دولتت بدمد
کاین هنوز از نتایج سحر است!
#بهار_مطبوعات
#توقیف_فلهای_مطبوعات
#اخراج_روزنامهنگاران
#نقش_دکوراسیونی_مطبوعات
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat