🔴🔴🔴سفر علی باقری به نروژ؛
گشودن پنجرۀ تازهای برای میانجیگری
#احمد_زیدآبادی:
در میان التهابات خبری این روزهای ایران، علی باقری کنی معاون سیاسی وزیر خارجه به اسلو سفر کرده است تا در کنار سایر مسائل، به قول خودش در بارۀ "لغو تحریمها" نیز با مقامهای نروژی گفتگو کند.
"لغو تحریمها" عنوانی است که مقامهای دولت سید ابراهیم رئیسی جایگزین "احیای برجام" کردهاند. اینکه چرا آنها از ذکر نام برجام در سخنان خود پرهیز میکنند، در جای خود محل تأمل است. ظاهراً خودداری آنان از اشاره به نام برجام را میتوان به حساسیت منفی هواداران اصطلاحاً "سوپرانقلابی" نظام نسبت به این توافق نسبت داد؛ اما چه بسا که مدیران دولت آقای رئیسی مدعی تلاش برای دستیابی به توافق تازهای باشند که متفاوت و یا فراتر از برجام تلقی شود.
در هر صورت، سفر آقای باقری به نروژ در میانۀ تعلیق و بلاتکلیفی مذاکرات وین، چندان بیاهمیت نیست. نروژ کشوری علاقمند به ایفای نقش میانجیگیری در بحرانها و مناقشات بینالمللی است. نقش این کشور در امضای توافقنامۀ اسلو بین سازمان آزادیبخش فلسطین و حزب کارگر اسرائیل در سال 1993 نام آن را به عنوان یک میانجی مؤثر و معتبر در بحرانهای فرسایندۀ بینالمللی بر سر زبانها انداخته است.
در واقع سفر آقای باقری به اسلو، نشانگر گشودن پنجرۀ تازهای از میانجیگری بین ایران و آمریکا در مذاکرات مربوط به احیای برجام است. اینکه آیا میانجیگری نروژ مؤثرتر از سایر میانجیها خواهد بود، چندان روشن نیست، اما همین که در این بحبوحۀ پر التهاب، مذاکره کنندۀ ارشد ایرانی برای گفتگو در بارۀ "رفع تحریمها" عازم اسلو شده است، خود میتواند حاکی از امید طرف ایرانی به تأثیر آن باشد.
ظاهراً حُسن برجام به عنوان یک توافقنامه این است که جایگزین مناسب و کم هزینهای برای هیچکدام از طرفهای درگیر در ماجرا ندارد، اما این حُسن عملاً به نقطه ضعف آن هم تبدیل شده است. هنگامی که دو طرف اصلی این توافق یعنی آمریکا و ایران، تنها راهِ پیش روی طرف مقابل را بازگشت به آن میدانند، طبیعی است که هر کدام بکوشند تا برای کسب امتیاز بیشتر، انعطاف کمتری از خود نشان دهند و این در حالی است که زمان به زیانِ اصل توافق در حرکت است.
در سمت آمریکا، مختصات توافق باید به گونهای باشد که دولت جو بایدن آن را به عنوان اقدامی در جهت کاهش محسوسِ آنچه "تهدید امنیتی علیه ایالات متحده و شرکایش در منطقه از سوی جمهوری اسلامی" مینامد، به افکار عمومی عرضه کند.
در سمت ایران اما ماجرا بغرنجتر است. مقامهای جمهوری اسلامی هنوز جمعبندی قاطع و تصویر روشنی از عواقب پذیرش یا عدم پذیرش برجام بر رویکرد مألوف خود ندارند و به خلاف ظاهر گفتههایشان، دودلی و تردید و ترسشان از احیای برجام همچنان پا برجاست.
ظاهراً تمایل اغلب آنان این است که در ازای پذیرش پارهای از محدودیتها در برنامۀ هستهای، تحریمهای آمریکا در ابعاد وسیع آن لغو شود و این موضوع هیچگونه تعهد دیگری بخصوص در حوزۀ عملکرد منطقهای، به دنبال نداشته باشد. واشنگتن اما از نظام تحریمها به عنوان ابزاری برای کنترل رفتار کلان جمهوری اسلامی استفاده میکند و ظاهراً تنها در صورتی از این ابزار به طور کامل چشم میپوشد که اختلافات بین دو کشور در همۀ جنبههای آن حل و فصل شود.
به عبارت دیگر، ایالات متحده به احیای برجام به عنوان "نقطۀ آغاز" و جمهوری اسلامی به آن به عنوان "نقطۀ پایان" مینگرند. قاعدتاً میانجیها تلاش میکنند تا راه وسطی بین این دو نگاه بگشایند، اما هرگاه اختلاف نگاه بین دو کشور استراتژیک باشد، گشودن راه وسط به امری بسیار مشکل تبدیل میشود.
در حال حاضر، طرف ایرانی میکوشد تا با نمایش بینیازی از لغو تحریمها و اعلام پیشرفتهایی در صنعت هستهای، جانبِ مقابل را برای پذیرش شرایط خود، تهییج و تحریص کند. طرف آمریکایی نیز در انتظار نشسته است تا کمبود منابع و مشکلات ریز و درشت همه جانبه، چنان اقتصاد و سیاست جمهوری اسلامی را به لرزه در آورد که در غایتِ امر راهی جز انعطاف پیش روی خود نبیند.
این سیاست صبر و انتظار دو جانبه اما در فضایی آرام و مطمئن صورت نمیگیرد و چه بسا رخدادی غیرمترقبه اوضاع را به کلی از کنترل دو طرف خارج کند.
آیا مذاکرات علی باقری در اسلو این روند را تغییر میدهد؟ به زودی روشن خواهد شد.
#علی_باقری
#میانجیگری_نروژ
#لغو_تحریم
#احیای_برجام
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
گشودن پنجرۀ تازهای برای میانجیگری
#احمد_زیدآبادی:
در میان التهابات خبری این روزهای ایران، علی باقری کنی معاون سیاسی وزیر خارجه به اسلو سفر کرده است تا در کنار سایر مسائل، به قول خودش در بارۀ "لغو تحریمها" نیز با مقامهای نروژی گفتگو کند.
"لغو تحریمها" عنوانی است که مقامهای دولت سید ابراهیم رئیسی جایگزین "احیای برجام" کردهاند. اینکه چرا آنها از ذکر نام برجام در سخنان خود پرهیز میکنند، در جای خود محل تأمل است. ظاهراً خودداری آنان از اشاره به نام برجام را میتوان به حساسیت منفی هواداران اصطلاحاً "سوپرانقلابی" نظام نسبت به این توافق نسبت داد؛ اما چه بسا که مدیران دولت آقای رئیسی مدعی تلاش برای دستیابی به توافق تازهای باشند که متفاوت و یا فراتر از برجام تلقی شود.
در هر صورت، سفر آقای باقری به نروژ در میانۀ تعلیق و بلاتکلیفی مذاکرات وین، چندان بیاهمیت نیست. نروژ کشوری علاقمند به ایفای نقش میانجیگیری در بحرانها و مناقشات بینالمللی است. نقش این کشور در امضای توافقنامۀ اسلو بین سازمان آزادیبخش فلسطین و حزب کارگر اسرائیل در سال 1993 نام آن را به عنوان یک میانجی مؤثر و معتبر در بحرانهای فرسایندۀ بینالمللی بر سر زبانها انداخته است.
در واقع سفر آقای باقری به اسلو، نشانگر گشودن پنجرۀ تازهای از میانجیگری بین ایران و آمریکا در مذاکرات مربوط به احیای برجام است. اینکه آیا میانجیگری نروژ مؤثرتر از سایر میانجیها خواهد بود، چندان روشن نیست، اما همین که در این بحبوحۀ پر التهاب، مذاکره کنندۀ ارشد ایرانی برای گفتگو در بارۀ "رفع تحریمها" عازم اسلو شده است، خود میتواند حاکی از امید طرف ایرانی به تأثیر آن باشد.
ظاهراً حُسن برجام به عنوان یک توافقنامه این است که جایگزین مناسب و کم هزینهای برای هیچکدام از طرفهای درگیر در ماجرا ندارد، اما این حُسن عملاً به نقطه ضعف آن هم تبدیل شده است. هنگامی که دو طرف اصلی این توافق یعنی آمریکا و ایران، تنها راهِ پیش روی طرف مقابل را بازگشت به آن میدانند، طبیعی است که هر کدام بکوشند تا برای کسب امتیاز بیشتر، انعطاف کمتری از خود نشان دهند و این در حالی است که زمان به زیانِ اصل توافق در حرکت است.
در سمت آمریکا، مختصات توافق باید به گونهای باشد که دولت جو بایدن آن را به عنوان اقدامی در جهت کاهش محسوسِ آنچه "تهدید امنیتی علیه ایالات متحده و شرکایش در منطقه از سوی جمهوری اسلامی" مینامد، به افکار عمومی عرضه کند.
در سمت ایران اما ماجرا بغرنجتر است. مقامهای جمهوری اسلامی هنوز جمعبندی قاطع و تصویر روشنی از عواقب پذیرش یا عدم پذیرش برجام بر رویکرد مألوف خود ندارند و به خلاف ظاهر گفتههایشان، دودلی و تردید و ترسشان از احیای برجام همچنان پا برجاست.
ظاهراً تمایل اغلب آنان این است که در ازای پذیرش پارهای از محدودیتها در برنامۀ هستهای، تحریمهای آمریکا در ابعاد وسیع آن لغو شود و این موضوع هیچگونه تعهد دیگری بخصوص در حوزۀ عملکرد منطقهای، به دنبال نداشته باشد. واشنگتن اما از نظام تحریمها به عنوان ابزاری برای کنترل رفتار کلان جمهوری اسلامی استفاده میکند و ظاهراً تنها در صورتی از این ابزار به طور کامل چشم میپوشد که اختلافات بین دو کشور در همۀ جنبههای آن حل و فصل شود.
به عبارت دیگر، ایالات متحده به احیای برجام به عنوان "نقطۀ آغاز" و جمهوری اسلامی به آن به عنوان "نقطۀ پایان" مینگرند. قاعدتاً میانجیها تلاش میکنند تا راه وسطی بین این دو نگاه بگشایند، اما هرگاه اختلاف نگاه بین دو کشور استراتژیک باشد، گشودن راه وسط به امری بسیار مشکل تبدیل میشود.
در حال حاضر، طرف ایرانی میکوشد تا با نمایش بینیازی از لغو تحریمها و اعلام پیشرفتهایی در صنعت هستهای، جانبِ مقابل را برای پذیرش شرایط خود، تهییج و تحریص کند. طرف آمریکایی نیز در انتظار نشسته است تا کمبود منابع و مشکلات ریز و درشت همه جانبه، چنان اقتصاد و سیاست جمهوری اسلامی را به لرزه در آورد که در غایتِ امر راهی جز انعطاف پیش روی خود نبیند.
این سیاست صبر و انتظار دو جانبه اما در فضایی آرام و مطمئن صورت نمیگیرد و چه بسا رخدادی غیرمترقبه اوضاع را به کلی از کنترل دو طرف خارج کند.
آیا مذاکرات علی باقری در اسلو این روند را تغییر میدهد؟ به زودی روشن خواهد شد.
#علی_باقری
#میانجیگری_نروژ
#لغو_تحریم
#احیای_برجام
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat