"صدای ملّت"
8.74K subscribers
148K photos
73.5K videos
163 files
4.34K links

ولاتلبسوا الحق‌ بالباطل‌ و تکتموا‌ الحق‌ وانتم‌تعلمون‌. حق را با باطل در نیامیزید، حقیقت را که خود می‌دانید پنهان نکنید.

@sedayeslahat
Download Telegram
🔴 اصلاح‌طلبان لیست بدهند

✍️ #محمد_فاضلی:

🔸من در یادداشتی با عنوان «پرشور یا/و پرثمر» نوشتم که انتخابات مجلس برای اصلاح‌طلبان تمام‌شده زیرا بر اثر رد صلاحیت‌ها کاندیداهای قابلی ندارند و اکثریت پایگاه رأی اطلاح‌طلبان در انتخابات شرکت نمی‌کنند و حتی نمی‌توانند به پرشور شدن انتخابات کمک کنند.

🔸انتخابات پرثمر برای مردم را هم این گونه معرفی کردم: انتخاباتی که روند فساد، تورم، بیکاری، رکود، تخریب محیط‌زیست و ... را متوقف کرده و بر گستره و عمق حاکمیت قانون، عدالت اجتماعی، رعایت آزادی‌های قانونی، امید به آینده و ... بیفزاید.

🔸انتهای آن یادداشت اما نوشتم که برای پرثمر کردن انتخاباتی که در آن هیچ بختی برای پیروزی ندارند، «اصلاح‌طلبان لیست بدهند.» سؤال این است که چگونه؟

🔹️اصلاح‌طلبان چگونه لیست بدهند؟

🔸«لیست» فقط فهرست تعدادی کاندیدا نیست. لیست‌های دیگر هم هست که اصلاح‌طلبان می‌توانند برای تقویت نهاد انتخابات و پرثمر شدن آن ارائه کنند. به یاد داشته باشید که یک جناح، سلیقه یا بخشی از قدرت مدعی است که همه بدبختی‌های کشور ناشی از حضور اصلاح‌طلبان و اعتدالی‌ها در مجلس و دولت است و آن‌ها قادرند با کنش جهادی و انقلابی، مشکلات را حل کنند.

🔸اول، لیست شاخص‌های کلیدی کشور، شامل شاخص‌های تورم، رکود، بیکاری، بنگاه‌های مشکل‌دار، فساد، تراز تجاری، شاخص‌های وضعیت بانک‌ها، نرخ رشد نقدینگی، بودجه، آسیب‌های اجتماعی، علم و فناوری، و همین‌طور ده‌ها و صدها شاخص دیگر که ادعا می‌شود وضعیت نامناسب آن‌ها حاصل عملکرد اصلاح‌طلبان است و صاحبان قطعی کرسی‌های مجلس یازدهم، مدعی بهبود آن‌ها هستند.

🔸دوم، لیست جایگاه ایران در شاخص‌های بین‌المللی فساد، شادی، تجارت خارجی، آزادی اقتصادی، عملکرد محیط‌زیستی، اعتبار پاسپورت، عدالت جنسیتی، علوم و فناوری و حداقل نزدیک به یکصد شاخص دیگری که در سازمان‌های معتبر بین‌المللی سنجیده می‌شوند.

🔸سوم، لیست نقصان‌های قانونی کشور نظیر فقدان قانون مدیریت تعارض منافع، فقدان قانون شفافیت، فقدان قانون مالیات بر درآمدهای شخصی، نقصان جدی قوانین بیمه، فقدان قانون جامع آب، نقصان‌های قانون انتخابات، نقصان‌های قانون احزاب، و مواردی دیگر از مهم‌ترین خلاءهای قانونی که سبب شده‌اند فساد و ناکارآمدی گسترش یابد.

🔸چهارم، لیستی از مشکلات کشور در زمینه توسعه نامتوازن، نابرابری، رعایت حقوق گروه‌های مختلف مردم، نقصان‌های نظام قضایی، ناکارآمدی‌های دستگاه دولت، اصلاحات ضروری در مجلس شورای اسلامی و ... که مردم اصلاح آن‌ها به منظور بهبود وضعیت کشور را مطالبه می‌کنند.

🔸پنجم، لیست رانت‌ها – از رانت ارز ۴۲۰۰ تومانی تا رانت سوخت، معافیت‌های مالیاتی، مجوزهای واردات، سهمیه‌های ورود به دانشگاه و ... – که مردم انتظار دارند در قالب اصلاحات قانونی، از میان برداشته شوند.

🔹️نتیجه‌گیری

🔸اصلاح‌طلبان اگر از موضع کمک به تقویت نهاد انتخابات و پرثمر شدن آن به موضوع نگاه کنند، می‌توانند با ارائه لیست‌هایی از آن جنس که برشمردم، به اهداف زیر کمک کنند:

🔸وضعیت شاخص‌های مختلف کشور در زمان تحویل مجلس به اصولگرایان در بهار سال ۱۳۹۹ را کاملاً روشن کنند، و هر شش ماه و یک سال، تغییر (بهبود یا بدتر شدن) وضعیت این شاخص‌ها را به مردم گزارش کرده و اصلاح‌طلبی بیرون از قدرت را دنبال کنند.

🔸به عنوان جریان سیاسی مدعی دموکراسی، زبان مطالبات اکثریت ایرانیان شوند و خواسته‌های مردم را صریح برای صاحبان کرسی‌های مجلس روشن کنند؛ و نگذارند صاحبان آینده کرسی‌های مجلس با کلی‌گویی و واژه‌های بی‌حاصل، از زیر بار اصلاح قوانین و انجام کار درست شانه خالی نکنند.

🔸اصلاح‌طلبان نشان دهند که خواستار نشستن بر سر کرسی مجلس به هر قیمتی نیستند و به اصلاح کاستی‌ها اهمیت می‌دهند، حتی اگر این اصلاح توسط رقبای سرسخت‌شان انجام گیرد؛ و با این کار به سوی پرثمر شدن حتی اندک انتخابات حرکت کنند.

🔸گامی به سوی بازسازی سرمایه اجتماعی خود به عنوان حامیان اصلاحات واقعی و نه صرفاً طالبان نشستن بر کرسی‌های قدرت بردارند.
بهبود وضعیت شاخص‌هایی که لیست خواهند شد، راه‌های خیلی متفاوتی ندارد.

🔸برندگان کرسی‌های مجلس اگر بخواهند به مطالباتی که اصلاح‌طلبان از جانب طرفداران‌شان لیست می‌کنند پاسخ دهند، کم‌وبیش باید همان راه‌هایی را بروند که اصلاح‌طلبان واقعی پیشنهاد می‌کنند.

🔹️نکته آخر

🔸اصلاح‌طلبان اگر لیست‌های مطالبات مردم و خودشان را ارائه کنند، از موضع گروهی سیاسی که خواهان تداوم و تقویت روندهای دموکراتیک است، می‌توانند لیست کاندیداها هم داشته باشند و اعلام کنند در صورت کسب هر میزان از کرسی‌های مجلس، اهداف برآمده از لیست‌های مطالبات را پیگیری می‌کنند.
👇👇👇
@sedayeslahat
کرونا و شاید این آخرین کار زندگی‌ات باشد

محمد فاضلی - عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی

فیلم #غیرممکن، داستان واقعی خانواده‌ای اسپانیایی است که برای تعطیلات راهی تایلند می‌شوند. سونامی، یک روز بعد از استقرارشان در هتل ساحلی زیبا، همه چیز را ویران می‌کند و تعطیلات به فاجعه بدل می‌شود.

مادر و پسر بزرگ خانواده، در میان دریای آب کشنده سونامی در ساحل، زنده مانده و یکدیگر را می‌یابند. مادر به شدت زخمی شده و خونریزی دارد. این دو در حالی که می‌کوشند خود را نجات دهند، صدای کودکی را می‌شنوند که پدرش را صدا می‌کند.

مادر بر یافتن و نجات کودک اصرار می‌کند و پسر اصرار دارد که خودشان را از میان فاجعه نجات دهند. مادر در نهایت چیزی شبیه به این جمله را به پسرک می‌گوید: شاید این آخرین کار زندگی‌ات باشد.

فیلم جذابی است، سکانس آخر فیلم به همین جمله بازمی‌گردد. اگر دیدید، این نوشته را به یاد بیاورید.

هر کاری ممکن است آخرین کار زندگی ما باشد. مرگ خبر نمی‌کند. آدم گاه از سونامی فاجعه‌بار جان سالم به در می‌برد و گاه مثل فیلم رضا میرکریمی، #یک_حبه_قند در گلویش می‌جهد و خفه‌اش می‌کند. اگر هر کاری آخرین کار زندگی تلقی شود، آن گاه معنای دیگری می‌یابد.

کرونا هم عین سونامی برای شخصیت‌های فیلم #غیرممکن است. می‌شود فکر کرد شاید این آخرین کار زندگی‌ات باشد، آخرین تصمیم، آخرین فرصت اصلاح، آخرین زمان برای عذرخواهی، آخرین فرصت برای گفتن و آخرین فرصت جبران.

(اگر می‌پسندید به اشتراک بگذارید.)


#عضویت_در_کانال
👇👇👇
@sedayeslahat

⭕️ توضیح مختصری درباره فیلم
https://www.instagram.com/p/B-wjgqwJgUB/?igshid=1wxq54yg2my2b
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
چرا در تلگرام و اینستاگرام می نویسیم؟

محمد فاضلی - عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی

ویدئوی دو دقیقه‌ای که می‌بینید به دقت نشان می‌دهد چرا وقت گرانبها را برای نوشتن در تلگرام و اینستاگرام صرف میکنم/میکنیم.

ایده‌ها را به اشتراک می‌گذاریم تا دنیای بهتر، با مشارکت همه، حتی آنها که از من/ما متنفرند، آفریده شود.

این شعار مهمی است: #به_اشتراک_بگذار. تببین و توضیح معنا و عمق این شعار، کار مهمی است که هنوز به درستی انجام نداده‌ایم.

#دغدغه_ایران، #به_اشتراک_بگذار، #محمد_فاضلی

به این عبارت فکر کنیم:
مهم نیست کسانی هستند که از شما خوششان نمی‌آید یا از شما متنفرند، مهم این است که برای داشتن دنیای بهتر به مشارکت، همراهی و نظر آنها نیازمندیم.

(اگر می‌پسندید به اشتراک بگذاريد.)

#عضویت_در_کانال
👇👇👇
@sedayeslahat
🔴🔴🔴اینجی کُلِّش واس ماس

#محمد_فاضلی – عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی

#مهران_مدیری و نویسندگان آثارش شاید مهم‌ترین خالقان آثار طنز تلویزیونی دو دهه اخیر ایران بوده‌اند. آن‌ها در #شب‌های_برره اقتصادی تک‌محصولی (نخود)، اعتیاد به این اقتصاد (گَرد نخود)، توهم ناشی از آن (دیدن خُرزو خان)، منازعات بی‌حاصل و بی‌مبنای جناح‌های سیاسی، افتتاح مضحک برخی طرح‌های عمرانی، محوریت یافتن پول (عبارت پول وَدِه) ... و از همه بیشتر «تنهایی و در تبعید بودن عقل» (کیانوش استقرارزاده، روزنامه‌نگار تبعیدی) را به تصویر کشیدند. تولید و پخش اثر از مهر تا بهمن 1384 نیز تصادفی نبود.

مدیری و نویسندگانش در «#مرد_هزار_چهره» و «#مرد_دو_هزار_چهره» نیز آدمی را به تصویر کشیدند که اشتباهی بود و نماد همه آدم‌های اشتباهی است که اصلاً قرار نبوده یا نمی‌شده مهم باشند اما شده‌اند. مدیری و نویسندگانش حتی نام فامیل قهرمان داستان - مسعود شصت‌چی - را هم دقیق و هدفمند انتخاب کرده بودند.

مدیری و نویسندگانش در «قهوه تلخ» (پخش از 23 شهریور 1389) قجری شدن دولت‌داری و حکمرانی را به طنز درآوردند. «نیما زند کریمی» که به گمان من همان کیانوش استقرارزاده، «عقل تنها و در تبعید» شب‌های برره است این بار با خوردن #قهوه_تلخ به پنج سال تاریخ گمشده ایران می‌رود. این پنج سال هیچ پنج سال مشخصی نیست و می‌تواند نماد هر لحظه‌ای از تاریخ مملکت باشد.

مدیری در قهوه تلخ هم نکات مهمی را به تصویر می‌کشد: رئیس نظمیه‌ای که می‌تواند بدهد «پدر پدر پدر پدرسوخته» هر متهمی – از جمله عقل تنهای در تبعید، نیما زند کریمی - را بی‌دلیل درآورند، شیوه اداره خزانه، نظام اداری، فقدان #گردش_نخبگان و در عوض #رسوب_نخبگان و قجری شدن کامل نظام اداری و اداره – که مدیری در شب‌های برره پیش‌بینی کرده بود - در آن پنج سال گمشده از تاریخ. بوروکراسی قجری در آن‌جا به اوج می‌رسد و به تصویر کشیدن یکباره درباریان در متروی تهران در دنیای معاصر، یکی از اوج‌های طنزپردازی مهران مدیری و نویسندگان آثار اوست.

من اما فکر می‌کنم مدیری مهم‌ترین حرفش را در سریال «#در_حاشیه» زده است. هومن صحرایی، همان کیانوش استقرارزاده و نیما زند وکیلی شب‌های برره و قهوه تلخ، متخصص در زمینه رشته‌ای خاص از علم پزشکی (نمادی از عقل و تخصص) است که اصلاً مشتری هم ندارد. او مأمور می‌شود تا یک مرکز درمانی را – که چند دهه متروک مانده - احیا و اداره کند و دوباره اطرافش را افرادی شبیه ساکنان برره یا درباریان قهوه تلخ می‌گیرند: یک جراح پلاستیک کلاهبردار، دارنده مدرکی تقلبی و بی‌ارزش از جایی ناشناخته در فیلیپین و «کَنگَر زِهتاب» که خود را مالک مرکز درمانی می‌داند.

پزشکان و وزارت بهداشت در زمان پخش سریال اصلی‌ترین شاکیان و مدعیان پخش «در حاشیه» شدند اما به گمان من مدیری و نویسندگانش به فراتر از این می‌نگریستند. تصور می‌کنم مهم‌ترین عبارتی را که در آن سریال بیان می‌شد و مرکزی‌ترین مفهوم کار بود کَنگر زهتاب (با بازی جواد رضویان) صدها بار تکرار کرد: «#اینجی_کلش_واس_ماس».

تصور می‌کنم مدیری و نویسندگانش – خودآگاه یا به‌واسطه ادراکی که هنرمند ناشی از زیست اجتماعی و تخیل به آن دست می‌یابد – حضور، بروز و تقویت شدن قشر، دیدگاه، عاملان و کسانی را صورتبندی و به مخاطب ارائه می‌کردند که به پشتوانه قدرت و ناکارآمدی به «اینجی کُلِّش واس ماس» معتقدند و/یا عمل می‌کنند.

«اینجی کُلِّش واس ماس» نقد رویکرد-کسانی است که به پشتوانه قدرت و/یا ناکارآمدی در حال فساد و چپاول منابع و منافع از طرق مختلف (#ارز_4200، #قیر_رایگان، #وقف_دماوند، واگذاری #جنگل_هیرکانی، #مجوز_واردات، #انحصار_رسانه و ...) است. خروجی‌ این وضع هم از یک سو ثروت‌های افسانه‌ای #باستی_هیلز و در سوی دیگر #گورخوابی، #سقوط_ارزش_پول، توسعه فقر و #آسیب_اجتماعی است.

«اینجی کُلِّش واس ماس» فقط نقد ناکارآمدی و غارت اقتصادی نیست بلکه نقدی سیاسی هم هست، نقد رویکرد-کسانی که اعتقاد دارند ما خودمان بهتر می‌دانیم چه چیز به صلاح است، خودمان تصمیم می‌گیریم، اداره می‌کنیم و تشخیص می‌دهیم چقدر خوب اداره کرده‌ایم/می‌کنیم.

«اینجی کُلِّش واس ماس» جمع‌بندی ایده‌های مدیری در دو دهه گذشته است. این جمله همان قدر حاصل سیر آثار مدیری در دو دهه گذشته است که واقعیت متناظر با آن در دو دهه گذشته رشد کرده و بسط یافته است. دو دهه برای تحقق «اینجی کُلِّش واس ماس» در دنیای واقعی وقت و تلاش صرف شده است.

وضع وقتی بهبود می‌یابد که «اینجی» (ایران) کُلِّش (سیاست، اقتصاد، جامعه، محیط‌زیست، تاریخ و فرهنگ) برای همه ایرانیان – به تفاوت هر رنگ و زبان – باشد و هیچ کس در عمل نگوید: شما نمی‌فهمید، «اینجی کُلِّش واس ماس».

(اگر می‌پسندید به اشتراک بگذارید.)

#عضویت_در_کانال
👇👇👇
@sedayeslahat
خداحافظ بابا لِنگ دِراز عزیز

محمد فاضلی – عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی

نسبت ما بچه‌های مدرسه که حالا هزاران نفر هستیم با شما بی‌شباهت با نسبت جودی آبوت و بابا لنگ درازش نیست. من هیچ وقت در همه سی‌ودو سالی که شما بر زندگی‌ام اثر گذاشتید و تا آخر عمر با من خواهید ماند، شما را ندیدم، و از بقیه هم‌کلاس‌ها نیز نشنیدم که شما را دیده باشند. می‌دانید چرا دوست دارم شما را بابا لنگ دراز بخوانم؟

راستی بابا لنگ دراز، تابستان هزار و سیصد و شصت و هفت را یادتان هست؟ خبر آمد که در شهر مدرسه‌ای راه‌اندازی می‌شود شبانه‌روزی، امتحان ورودی دارد، دانش‌آموزان زرنگ را از سراسر استان می‌پذیرد و بچه‌های روستایی و شهرستانی را به خرج مدرسه خوابگاه می‌دهند. سال اول نود نفر برگزیده شدند و من هم بین آن‌ها بودم. روستایی و شهرستانی هم زیاد؛ و قولت هم قول بود، خوابگاه، غذا و بقیه امکانات فراهم شده بود.

من هیچ وقت بابا لنگ درازی که مدرسه را ساخته و مخارجش را تأمین می‌کرد، ندیدم، بقیه هم ندیده بودند. برخی از جمع ما اگر در مدرسه شما جمع نمی‌شدیم معلوم نبود راهی به دانشگاه و سرنوشت امروز می‌داشتیم. همه جور استعدادی گرد هم آمده بودند، نخبه ریاضی هم بین ما بود، رسول و اشکان را که سؤال المپیاد حل می‌کردند، همه جودی آبوت‌های تازه ریش و سبیل درآورده مدرسه هنوز یادشان هست!!

بابا لنگ دراز، سیاست جداسازی بچه زرنگ‌ها از بقیه حتماً مشکلاتی دارد، اما مدرسه شما باعث شد ما شاگرد معلمان افسانه‌ای مثل آقا معلم هندسه و آقا معلم فارسی شویم. شاید الان که می‌نویسم سه نفری پیش هم نشسته‌اید و به حاصل کارتان می‌نگرید؛ اگر دیدی‌شان سلام ما را برسان.

چهار سال از تابستان شصت‌وهفت گذشت و تا به آن‌جا که یاد می‌آورم نودونه درصد مدرسه‌ای که شما ساخته بودی در کنکور قبول شدند. ورودی‌های شصت‌وهفت را اغلب می‌شناسم، سری میان سرها درآوردند، مدرسه‌ای که شما ساختی به ثمر نشسته بود. شما قبل از رفتن حتماً احوال مدرسه‌ای که ساختی را پرسیده‌ای، فارغ‌التحصیلانش قریب سه هزار نفر شده است. شما بابا لنگ دراز هیچ‌گاه ندیده ما هستی که نمی‌دانم چند نفرمان بالاخره توانستیم کسی را که راه زندگی‌مان را تغییر داد از نزدیک ببینیم.

بابا لنگ دراز عزیز، جمعه چهار مهر هزار و سیصد و نودونه، مثل همان سی و دو سال پیش، خبر آمد که یکی دو روز قبل، درست مصادف با روزهای اول مهری که سی‌ودو سال پیش مدرسه «نمونه حاج محمدرضا کاظمی» را به جودی آبوت‌ها هدیه کردی، از این دنیا رفته‌ای. خداحافظ بابا لنگ دراز عزیز؛ مطمئن باش بچه‌های مدرسه نمونه حاج محمدرضا کاظمی شهر اراک برای همیشه به یادت خواهند ماند.
-----
تقدیم به روح حاج محمدرضا کاظمی، خَیِّر مدرسه‌ساز؛ و همه کسانی که از ثروت، آبرو، جان و همه داشته‌های خود برای ساختن ایرانی آباد و آزاد مایه گذاشته‌اند.
----
(اگر می‌پسندید به اشتراک بگذارید.)

#عضویت_در_کانال
👇👇👇
@sedayeslahat
تو درد بکش، من هم داد می‌کشم

محمد فاضلی – عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی

برخی مسئولان سال‌هاست، و در صدر آن‌ها برخی نمایندگان مجلس اخیراً و به شدت، رفتار جالبی در پیش گرفته‌اند. من این رفتار را «پوپولیسم نو» یا «تو درد بکش، من هم داد می‌کشم» نام‌گذاری می‌کنم.

بیماری را تصور کنید که از شکستگی استخوان، ضرب‌خوردگی شدید، عفونت و درد شدید دندان، یا آپاندیس نیازمند مراقبت و عمل درمانی به پزشک مراجعه کرده است. پزشک هم دست می‌گذارد روی عضوی که شدید درد می‌کند، فشار می‌دهد، به بیمار هم می‌گوید این‌جا بیمارستان است و باید آرامش را حفظ کرد؛ هیس، سر و صدا نکن؛ اما خودش داد می‌کشد.

بیمار در چنین حالتی حتماً می‌گوید پزشک‌جان، من دردم می‌آید، تو چرا داد می‌کشی؟ داد کشیدن را خودم بلدم؛ تو راهکاری، درمانی، کار بهتری بلد نیستی؟ پزشک هم می‌گوید: من دارم داد می‌کشم که بقیه بفهمند تو وضعیت اورژانسی داری و باید رسیدگی‌ کنند؛ من دارم جلب توجه می‌کنم.

حال بیمار و پزشک، دقیقاً حال برخی مدیران و نمایندگان مجلس در این روزهاست. مردم درد می‌کشند آن‌ها هم داد می‌کشند. آن‌ها مثل پزشک داستان، موافق حق داد کشیدن خود مردم نیستند، خودشان از طرف مردم داد می‌کشند. آن‌ها جلب توجه می‌کنند. آن‌ها با داد کشیدن بیماری «#سندروم_دیده_شدن» را تسکین می‌دهند.

آن‌ها چیزی درباره علت درد نخوانده‌اند و حتی یافته‌ها و دانسته‌های دیگران درباره بیماری را هم نمی‌خوانند. من چندی پیش در متنی با عنوان «چرا لگن سوار می‌شویم؟» خلاصه‌ای از گزارش تحقیق و تفحص مجلس دهم درباره صنعت خودروسازی و علت فساد و ناکارآمدی در آن‌را ارائه کردم. نمایندگانی که چپ و راست به قیمت بالای پراید حمله می‌کنند، با اطمینان می‌شود گفت آن گزارش را نخوانده‌اند، حتی در سخنان‌شان یک کلمه به چنین گزارشی اشاره نمی‌کنند، جرأت ندارند حتی خواستار انتشار عمومی آن بشوند. مسأله‌شان درد فروش گران‌قیمت پراید نیست، آن‌ها داد می‌کشند.

#پوپولیسم_نو (خیلی هم نو نیست، الان شدید شده)، دنبال «سیاست جَزَع و فَزَع» برای جلب توجه است؛ هیچ چیز در چنته ندارد؛ داد می‌کشد و هر قدر صدایش بلندتر می‌شود، تهی و پوک بودنش بیشتر آشکار می‌شود؛ هیچ چیز درباره علت نمی‌گوید، یک خط راهبرد حرکت به سمت حل مسأله در آن نیست؛ فقط داد می‌کشد.

رفتار «تو درد بکش من هم داد می‌کشم» پرتناقض هم هست. عاملان چنین رفتاری در همان حال که طرح می‌دهند تا فضای مجازی را تخته کنند، نان‌شان هم در بقای فضای مجازی است. آ‌ن‌ها کاملاً آگاه هستند که آن بلندگویی که دادشان را به گوش خلایق می‌رساند همین فضای مجازی است. جملات‌ سخنان‌شان را کوتاه طراحی می‌کنند که در یک دقیقه فیلم قابل انتشار در اینستاگرام یا کلمات محدود توئیتر بتوان جا داد.

پوپولیسم نو، خوردن از توبره و آخور هم هست. طرح برای بستن فضای مجازی می‌دهی تا قدرت خوشش آید، و حواست به دوربین و کارگردانی داد کشیدن هم هست تا جلب توجه کنی؛ اما از نوشتن دو خط یادداشت سیاستی علت‌شناسانه در روزنامه عاجزی، تو فقط داد می‌کشی؛ درباره فرایند، سازوکار، علت، کنشگر، گزینه‌ها و سیاست‌های منجر به عفونت، شکستگی، پارگی و ضرب‌خوردگی چیزی نگو؛ نه سوادش را داری نه جرأتش؛ فشارش به بقیه می‌آید اما تو فقط داد بکش تا معلوم شود چقدر دردشناسی.

آقایان و خانم‌های دادکش، داد کشیدن را مردم خودشان بلدند؛ شما اگر درباره منشأ، فرایند، نیروها، اندیشه‌ها، گزاره‌ها، گزینه‌ها، سیاست‌ها، اقدامات و برنامه‌های منجر به بروز درد، چیزی فراتر از کلیات ابوالبقا بلدید، غیر از تکرار واژه‌های کلیشه‌ای سراسر تهی چیزی می‌دانی، اگر راهکاری در سر داری، بنویس؛ داد نکن. شما را برای داد کشیدن و جلب توجه کردن، انتخاب نکرده‌اند یا بر کاری نگمارده‌اند.

#تو_درد_بکش_من_داد
#سندروم_دیده_شدن
#سیاست_جزع_و_فزع
#پوپولیسم_نو
(اگر می‌پسندید به اشتراک بگذارید.)

#عضویت_در_کانال
👇👇👇
@sedayeslahat
🔴🔴🔴 #مصطفی_تاجزاده:

🔶 در گام دوم انقلاب استقلال و آزادی در هیچ سطحی پذیرفته نیست. یکدست‌کردن ارکان حکومت آغاز راه است، و به نفی استقلال و آزادی دانشگاه و حوزه و حذف اساتید منتقد می‌رسد. #دانشگاه، #پادگان می‌شود و افسران جنگ نرم جایی برای #محمد_فاضلی، #آرش_اباذری نمی‌گذارند.

#عضویت_در_کانال
👇👇👇
@sedayeslahat
وقتی امثال رائفی‌پور، حسن عباسی و ... می‌شوند اساتید نظام و انقلاب، اصلا نباید تعجب کرد که دولت انقلابی رئیسی هم اساتیدی چون #محمد_فاضلی را از دانشگاه اخراج می‌کند...!

#عضویت_در_کانال
👇👇👇
@sedayeslahat
🔴🔴🔴آقایان! این چه کاری است؟

#احمد_زیدآبادی؛

اقتصاددانان کینزی توصیه می‌کنند که برای ایجاد رونق در شرایط رکودِ اقتصادی، دولت باید ایجاد اشتغال کند حتی اگر این اشتغال هیچ ثمرۀ مفیدی در بر نداشته باشد. مثلاً به جمعی از کارگران مزد پرداخت شود تا کانالی را حفر کنند و به جمعی دیگر از آنها مزد داده شود تا همان کانال را پر کنند!
این وضعیت به کاری که این روزها سران قوای حاکم در پیش گرفته‌اند، بی‌شباهت نیست. آنها شب و روز در تلاشند و تمام امکانات تبلیغاتی را به خدمت گرفته‌اند تا مرام و شیوۀ تازه‌ای از نوعِ زمامداری خود به نمایش بگذارند به طوری که منتقدان و حتی مخالفان آنها متقاعد شوند که تحولی صادقانه در جریان است و می‌توان به آن دل بست و به آینده خوشبین بود.
اما در همان حال، کارگزاران این قوا با درگیر کردن خود با زندانی سالمندی چون کیوان صمیمی و انتقال زنان زندانی به ندامتگاه قرچک و یا جلوگیری از ادامۀ تدریس استادانی مانند محمد فاضلی و آرش اباذری در دانشگاه‌ها، چنان فضا را علیه قوای حاکم منفی و مسموم می‌کنند که تأثیر تمام آن تلاش‌ها و تبلیغات، به طرفهٌ‌العینی دود می‌شود و به هوا می‌رود!
خب، این چه کاری است؟ مگر قرار است برای ایجاد اشتغال، کانالی حفر و سپس پر شود؟ اگر قرار به ایجاد تحولی در عملکرد قواست، پس برخیِ اقداماتِ حساسیت‌برانگیز و بی‌مبنا و بی‌اثر و بی‌وجه و خنثی سازِ رویکردِ تحولی برای چیست؟ اگر هم قرار است در بر همان پاشنۀ سابق و همیشگی خود بچرخد، دیگر این همه زحمت و تلاش و تبلیغات برای اثبات واقعی بودن تغییر و تحول چرا؟
مراد از این دوگانگیِ گیج کننده واقعاً چیست؟ آیا آنگونه که بدبینان معتقدند، همه‌اش "عملیات فریب" است؟ یا آنگونه که خوشبینان تصور می‌کنند؛ سران قوا کنترلی بر نهادها و نیروهای زیر دست خود ندارند؟
اگر مورد نخست باشد که این نه فقط دوام نمی‌آورد؛ بلکه اعتماد عمومی به تمام دستگاه‌های حکومتی را به زیر صفر می‌رساند. و اگر مورد دوم باشد، در آن صورت چرا اقدام عاجلی برای پایان دادن به این بلبشو و وضعیت ملوک‌الطوایفی صورت نمی‌گیرد و وحدت رویه‌ای بر عموم نهادها و کارگزاران آنها حاکم نمی‌شود؟

#قوای_حاکم
#کیوان_صمیمی
#محمد_فاضلی
#زنان_زندانی

#عضویت_در_کانال
👇👇👇
@sedayeslahat
📝📝فاجعه پیش از این رخ داده است! (1)

#احمد_زیدآبادی

♈️محرومیت دکتر محمد فاضلی از ادامۀ تدریس در دانشگاه و مواردی مشابه آن، بار دیگر واکنش نیروهای سیاسی و اهل اندیشه را به وضعیت دانشگاه‌های کشور برانگیخته است.
واکنش‌ها سطوح متفاوتی دارند. برخی مسئله را به خواست "حاکمیت یکدست" برای پاکسازی محیط‌های علمی از صاحب‌نظران منتقد نسبت می‌دهند و برخی دیگر نیز آن را سوژۀ منازعات سیاسی روزمرۀ جناحی قرار داده‌اند.

♈️این ماجرا اما در دو سطحِ ژرف‌تر نیز قابل بررسی است. نخست چگونگی ظهور و تطور نهادی به نام دانشگاه در ایران و میزان توانایی آن در تولید علم و دانش و آگاهی و دوم، سرنوشتی که دانشگاه در چهار دهۀ اخیر بر اثر نوعی نگاه ابزارگونۀ سیاسی و ایدئولوژیک به آن پیدا کرده است.

♈️واقعیت این است که در دنیای جدید دانشگاه به معنای کلاسیک آن در اروپا زاده شده و همانطور که دکتر جواد طباطبایی هم تأکید می‌کند، از درون مدارس علوم دینی سربرآورده است. از این رو، دانشگاه در اروپا پدیده‌ای خلق‌الساعه و منقطع از تاریخ فکر و اندیشه در مهد خود نبوده و به عنوان نهادی با سوابق کهن، رشد و تکامل یافته و با نیازهای فکری و عملی جامعۀ خود در تعامل بوده است.

♈️این در حالی است که دانشگاه در کشور ما مانند دیگر نهادهای مدرن، امری وارداتی است. بدبختانه مدارس علوم دینی در ایران دورۀ قاجار و پیش از آن که عمدتاً به آموزش فقه و کلام مشغول بودند، از یک طرف، سترون‌تر از آن بودند که به صورتی خودجوش به دانشگاه‌هایی برای رفع نیازهای علمی جامعه تبدیل شوند و از طرف دیگر، حتی بنیۀ لازم را برای تغییر پارادایم ذهنی مسلط بر خود و ورود به مباحث دنیای نو و آشنایی با صورت‌های جدید علم نداشتند.

♈️این بود که دانشگاه به عنوان رقیب مدارس دینی در ایران ظهور کرد، اما چون خودش نیز پیشینه و اندوخته‌ای بومی نداشت، به ناچار به اقتباس و ترجمه از منابع علوم نوین رو آورد. اقتباس در علوم دقیقه بنا به سرشت اثباتی این علوم، جای مناقشۀ چندانی ندارد، اما اقتباس در علوم اجتماعی به تدوین نظامی از مفاهیم روشن و تعریف شده نیاز داشت که نه ضرورت آن دریافت شد و نه شاید بضاعتش موجود بود. این شد که علوم اجتماعی یا انسانی در دانشگاه‌های ایران چار پریشانی مفهومی و ناتوان در تولید نظام‌مند دانش شد به طوری که قریحه و خلاقیت فکری دانشجو را به کار اندازد و یا حتی ذهن او را نسبت به ماهیت این علوم و دسته‌بندی‎ها و نظریه‌های مربط به آنها منظم و دقیق بار آورد.

♈️ با این همه، تلاش‌ها و ابتکارهای فردی از سوی برخی استعدادهای درخشان دانشگاهی برای تدوین و تألیف آثار علمی و یا ترجمۀ دقیق‌تری از نظریه‌های مطرح در متون کلاسیکِ مغرب زمین به کار افتاد و به تدریج در حال انباشت این سرمایه بود که با وقوع انقلاب روندش مختل شد و دانشگاه‌ها به صورت میدان کارزار حامیانِ انواع ایدئولوژی‌های سطحی سیاسی در آمد و سپس به مدت چهار سال تعطیل شد.

♈️تا پیش از انقلاب، دانشگاه با آنکه رقیب مدارس دینی محسوب می‌شد اما عملاً کاری به کار آن نداشت و هر کدام از این دو به راه خود می‌رفتند.
پس از پیروزی انقلاب اما ماجرا وارونه شد. در سایۀ ایدوئولوژی حاکم بر انقلاب، مدارس علوم دینی خود را صاحب علومی راهگشا و کارآمد و برخوردار از دستورالعملِ لازم برای تأمین سعادت دنیوی و اخروی انسان‌ها از گهواره تا گور شمردند و در مقابل، دانشگاه‌ها را به انقطاع از سنت دینی و تولید علوم نامفید و مضر متهم کردند. براین مبنا ستادی برای پاکسازی دانشگاه‌ها و تدوین کتب درسی جدید با تکیه بر نگرش دینی در علوم انسانی شکل گرفت و داعیۀ انقلاب فرهنگی در کشور مطرح شد.

♈️به رغم این، تقابل مستقیم و علنی مدارس دینی و دانشگاه‌ها گرچه در بین تندروترین نیروهای مذهبی حامیانی داشت اما چندان مورد پسند برخی بنیانگذاران نظام قرار نگرفت چرا که خطر اتهام ارتجاعِ علم‌ستیزانه و مخالفت با دستاوردهای تمدن جدید بشری را به دنبال می‌داشت. از این رو، بحث وحدت حوزه و دانشگاه به میان آمد که منظور دقیق آن هرگز روشن نشد.
#محمد_فاضلی
#حوزه_علمیه
#جواد_طباطبایی
#دانشگاه_تهران

#عضویت_در_کانال
👇👇👇
@sedayeslahat
🔴🔴🔴 خشم ⁧ #محمد_فاضلی ⁩، خشم علیه ۳ سال نابودی دانشگاه بود، خشم علیه ممنوع التدریسی و اخراج اساتید بود، خشم علیه تعلیق و تبعید تحصیلی دانشجو بود. یکجا لازم است ایستاد، فریاد زد و میکروفون را پرت کرد به صورت کسانی که تصور می‌کنند به واسطه خودی بودن، می‌توانند هر دروغی به زبان آورند.

#عضویت_در_کانال
       👇👇👇
@sedayeslahat
🔴🔴🔴 عصبانیت ⁧ #محمد_فاضلی⁩ را می‌فهمم؛ یک طرفه محکوم می‌کنند، اخراج می‌کنند، دروغ می‌گویند،‌ تحریف می‌کنند. اما فشار اصلی جایی است که اوباش می‌خواهند ادای بافرهنگ‌ها را در بیاورند.

#عضویت_در_کانال
       👇👇👇
@sedayeslahat
🔴🔴🔴 میلاد علوی:

خشم ⁧ #محمد_فاضلی ⁩، خشم علیه ۳ سال نابودی دانشگاه بود، خشم علیه ممنوع التدریسی و اخراج اساتید بود، خشم علیه تعلیق و تبعید تحصیلی دانشجو بود. یکجا لازم است ایستاد، فریاد زد و میکروفون را پرت کرد به صورت کسانی که تصور می‌کنند به واسطه خودی بودن، می‌توانند هر دروغی به زبان آورند.

#عضویت_در_کانال
       👇👇👇
@sedayeslahat
🔴🔴🔴 وقتی در حمله بی‌امان تیر تهمت‌ها هیچ روزنه‌ای برای دفاع هم باقی نمی‌گذارند، تنها راهی که می‌ماند ‎#عصیان_علیه_دروغ است.

#محمد_فاضلی

#عضویت_در_کانال
       👇👇👇
@sedayeslahat
🔴🔴🔴 خشم ‎#محمد_فاضلی، عصیان بر تبعیض و اجحاف بود. یک استاد را از دانشگاه اخراج می‌کنید، اما باز یقه‌اش را رها نمی‌کنید و از موضع بالا تحقیرش می‌کنید
انباشت فشارها بالاخره یک جایی میزند بیرون؛ بغض‌ها روزی می‌شکند!

#عضویت_در_کانال
       👇👇👇
@sedayeslahat
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴پدیده‌ی جدیدِ امروز: ⁧ #بازجو_استاد⁩! ⁧ #بازجو_کارشناس/ انگیزه‌ی «اسنفندیاری» از تهمت به «فاضلی» چه بود؟

▪️مصطفی فقیهی

🔹می‌دانید چرا ⁧ #شهاب_اسفندیاری⁩ به ⁧ #محمد_فاضلی⁩ تهمت زد و توهین کرد؟

🔹اسفندیاری که از ⁧ #بورسیه⁩ ای‌های جنجالی از جیب بیت‌المال به دانشگاه ⁧ #ناتینگهام⁩ است، با الطاف خفیه‌ی رئسای‌ش در اخراج اساتید، یک‌شبه از «استادیاری» به ریاست دانشگاه صداوسیما ارتقا یافت!

🔹او حالا بر صدر کارشناسان تلویزیون نشسته و به نیابت از رئسا، چنین سخیف رفتار می‌کند!

🔹حالا بگویید، طبیعی نیست که بدهکارشان باشد؟!

🔹اگر اساتید خبره اخراج نمی‌شدند، این آقای بورسیه‌ای یک‌شبه بر ریاست دانشگاه می‌نشست؟

🔹نمی‌شود هم اخراج کرد، هم از موضعِ ⁧ #سر_بازجو⁩، آنتنِ رانتیِ تلویزیون را برای عقده‌گشایی استفاده کرد.

🔹اگرچه که این قبیل رفتارها، از سوی کسانی که یک‌شبه بر صدر نشسته‌اند، طبیعی‌ست؛ چون نه اصالت و هویتی دارند و نه به آن‌چه می‌گویند اندک باوری دارند؛ که هر اقدامی را برای کِیفِ رییس و ماندگاری یا رشدِ بیش‌تر و تصاحبِ مناصبِ غضبی، مرتکب می‌شوند.

#عضویت_در_کانال
       👇👇👇
@sedayeslahat