🔴🔴🔴به یاد دکتر رئیس دانا که نابهنگام رفت
#احمد_زید_آبادی
این روزها کارمان سوگواری برای رفتن عزیزان دور و نزیک شده است. هر روز خبر وفات بزرگی در رسانهها منتشر میشود، اما آنچه انتظارش نبود خبر رحلت دکتر فریبزر رئیس دانا بود.
خداوند روان او را غرق آرامش گرداند. مردی بود پرشور و صریح و عدالتخواه، با کلامی رسا و قدرتمند.
او عدالت را در سوسیالیسم میجست و با افتخار خود را از معتقدان به میراث تئوریک مارکس معرفی میکرد. در این باره البته اهل سازش نبود اما برای بحث و گفتگو ذهنی باز و آماده داشت.
در دوران ریاست جمهوری سیدمحمد خاتمی، دوستیِ مشتاق سیاست، متولی دعوت از تنی چند از اهل قلم و نظر شده بود تا در رستورانی دور هم بنشینند و ضمن صرف ناهار یا شامی، در بارۀ اوضاع کشور بحث و گفتگو کنند.
دکتر رئیس دانا و من پای ثابت این نشست بودیم و از همانجا آشنا و دوست شدیم. او نظراتش را به صورتی تئوریک و با دیدی اجتماعی و معطوف به وضعیت طبقات محروم مطرح میکرد و همیشه چیزی برای آموختن در کلام پرطنین و قدرتمندش وجود داشت.
متفکری گرم و صمیمی و سازشناپذیر بود. در میزگردی که به اتفاق دکتر علیرضا رجایی و زندهیاد دکتر رئیس دانا در دانشکدۀ حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران برگزار کردیم، او از اظهار مهر و محبت به من و علیرضا چیزی کم نگذاشت و ما را همچون فرزندان خود معرفی کرد.
یکی - دو سال بعد که او را در جایی دیدم، آن مهر و محبت دیگر در نگاهش هویدا نبود. حتی به گونهای با خشم در من نگریست. احتمال دادم علتش باید صحبتهای من علیه مارکسیسم در یک سخنرانی بوده باشد، چرا که او در این مورد اهل سازش نمینمود. با این حال، با او کاملاً گرم گرفتم که بلافاصله سگرمهاش باز و تبسم مطبوعی بر چهرهاش نمایان شد.
در دورانی هم که در بند 350 زندان اوین حبس بود، من در آنجا حضور نداشتم، اما گویا بین زندانیان سیاسی که به نحلههای مختلف فکری تعلق خاطر داشتند، گلایهمندیهایی پیش آمده بود که شاید روزی شرح بیطرفانۀ آنها از سوی کسانی که تجربۀ بیواسطه از آن ماجرا دارند، برای نسلهای جوانتر بدون درس نباشد.
در هر صورت، دکتر رئیس دانا انسانی بسیار دلسوز بخصوص نسبت به طبقات زحمتکش جامعه بود، طبعاً من با بخشی از راهحلهای او برای کمک به این طبقات میانهای نداشتم، اما هرگز صداقت و دلسوزی و شور و مهربانی او فراموشمان نخواهد شد.
خداوند او را آرامش ابدی بخشد و به خانواده و دوستان و همفکرانش در این شرایط دشوار، شکیبایی و اجر عنایت کند.
#فریبرز_رئیس_دانا
#علیرضا_رجایی
#زندان_اوین
#بند_350
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
#احمد_زید_آبادی
این روزها کارمان سوگواری برای رفتن عزیزان دور و نزیک شده است. هر روز خبر وفات بزرگی در رسانهها منتشر میشود، اما آنچه انتظارش نبود خبر رحلت دکتر فریبزر رئیس دانا بود.
خداوند روان او را غرق آرامش گرداند. مردی بود پرشور و صریح و عدالتخواه، با کلامی رسا و قدرتمند.
او عدالت را در سوسیالیسم میجست و با افتخار خود را از معتقدان به میراث تئوریک مارکس معرفی میکرد. در این باره البته اهل سازش نبود اما برای بحث و گفتگو ذهنی باز و آماده داشت.
در دوران ریاست جمهوری سیدمحمد خاتمی، دوستیِ مشتاق سیاست، متولی دعوت از تنی چند از اهل قلم و نظر شده بود تا در رستورانی دور هم بنشینند و ضمن صرف ناهار یا شامی، در بارۀ اوضاع کشور بحث و گفتگو کنند.
دکتر رئیس دانا و من پای ثابت این نشست بودیم و از همانجا آشنا و دوست شدیم. او نظراتش را به صورتی تئوریک و با دیدی اجتماعی و معطوف به وضعیت طبقات محروم مطرح میکرد و همیشه چیزی برای آموختن در کلام پرطنین و قدرتمندش وجود داشت.
متفکری گرم و صمیمی و سازشناپذیر بود. در میزگردی که به اتفاق دکتر علیرضا رجایی و زندهیاد دکتر رئیس دانا در دانشکدۀ حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران برگزار کردیم، او از اظهار مهر و محبت به من و علیرضا چیزی کم نگذاشت و ما را همچون فرزندان خود معرفی کرد.
یکی - دو سال بعد که او را در جایی دیدم، آن مهر و محبت دیگر در نگاهش هویدا نبود. حتی به گونهای با خشم در من نگریست. احتمال دادم علتش باید صحبتهای من علیه مارکسیسم در یک سخنرانی بوده باشد، چرا که او در این مورد اهل سازش نمینمود. با این حال، با او کاملاً گرم گرفتم که بلافاصله سگرمهاش باز و تبسم مطبوعی بر چهرهاش نمایان شد.
در دورانی هم که در بند 350 زندان اوین حبس بود، من در آنجا حضور نداشتم، اما گویا بین زندانیان سیاسی که به نحلههای مختلف فکری تعلق خاطر داشتند، گلایهمندیهایی پیش آمده بود که شاید روزی شرح بیطرفانۀ آنها از سوی کسانی که تجربۀ بیواسطه از آن ماجرا دارند، برای نسلهای جوانتر بدون درس نباشد.
در هر صورت، دکتر رئیس دانا انسانی بسیار دلسوز بخصوص نسبت به طبقات زحمتکش جامعه بود، طبعاً من با بخشی از راهحلهای او برای کمک به این طبقات میانهای نداشتم، اما هرگز صداقت و دلسوزی و شور و مهربانی او فراموشمان نخواهد شد.
خداوند او را آرامش ابدی بخشد و به خانواده و دوستان و همفکرانش در این شرایط دشوار، شکیبایی و اجر عنایت کند.
#فریبرز_رئیس_دانا
#علیرضا_رجایی
#زندان_اوین
#بند_350
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
📝📝سوسیالیسم انسانی
✍دکتر فیاض زاهد
♈️فریبرز رئیس دانا اقتصاددان چپ به دلیل عوارض کرونا درگذشت!
پس از انتخابات دور دوم مجلس ششم که از راه یابی باز ماندم، حسب همه آموزه های بشری که افتاده را لگد می زنند از ادامه تدریس در دانشگاه گیلان محرومم کردند. زخمی که هیچگاه ترمیم نشد. چرا که من از بهترین های آن دانشگاه بودم. الآن دیگر فروتنی نمی کنم. اینکونه بود. سال قبلش را مرا به عنوان استاد نمونه انتخاب کرده بودند! دگراندیشی ومتفاوت نکریستن شد جرمم. اما من می دانستم مشکلشان بیشتر حسادت بود.
♈️به تهران رفتم و کار روزنامه نگاری را در همبستگی شروع کردم. با تیمی بسیار حرفه ای. با الیاس حضرتی،مرحوم قندهاری، قاسم خرمی، ابراهیم اصغرزاده عضو شورای سیاستگذاری شدیم. قاسم سردبیر بود و من هم عضو شورای سردبیری. حسن صلح جو، جمشید برزگر، مهرداد فرهمند، ابراهیم نبوی، نیک آهنگ کوثر، مسعود سفیری .... تیراژ روزنامه به ۱۲۰ هزار تیراژ رسید. اما تیم روزنامه جلوتر از حزب بود. همین عامل اختلاف و جدایی من از حزب همبستگی شد.
♈️اولین تجربه شکست فعالیت حزبی. اتفاقی که دیگر تکرار نکردم!
در همین ایام گروه مطالعات رفاه اجتماعی از من برای تدریس دعوت کرد. مدیر گروه دکتر حسن رفیعی. یک استاد تمام! شریف و نخبه. گروه یک مجله داشت. فصلنامه مطالعات رفاه اجتماعی. سردبیر سعید مدنی و فریبرز رئیس دانا و پرویز پیران مغز متفکر آن. من هم به آن حلقه دعوت شدم. بعدها حسین بشیریه، علیرضا رجایی، حسن رفیعی،ملیحه شیانی، علیرضا علوی تبار هم اضافه شدند. اما ستون اصلی سعید مدتی و فریبرز بودند. کارهای درخشانی انتشار یافت. از فقر تا حاشیه نشینی، روسپیگری تا آسیب های اجتماعی.
♈️فریبرز مارکسیست بود. اما بالاتر از آن، انسان بود. یک انسان تمام عیار. هیکلی تنومند و استوار. کراوات قرمز. سبیل هایی که در تلاقی با موج و تن صدای مهیبش آدمی را میخکوب می کرد. به غایت درویش و مردمی بود. همیشه خاطره گرومیکو و آنتونی ایدن را به یادش می آوردم. فریبرز! تو به طبقه ات خیانت کردی😂 او خان زاده بود، اما همه عمرش را صرف توده های محروم کرد. همه املاک و زمینهای پدری را بین روستائیان بوئین زهرا قسمت نمود. او به راستی ارباب بود. ارباب کرامت. هر زندانی سیاسی که از تامین سند باز می ماند، تکیه گاهی به نام رئیس دانا داشت.
♈️فراموش نمی کنم در بیماری مرحوم عزت الله سحابی، با آقای خانمی به عیادت ایشان رفتیم بیمارستان پارسیان. فریبرز هم بود. با همان قیافه آراسته اش. در بازگشت آقای خاتمی به فریبرز گفتم ماشین داری ؟ گفت نه! گفتم پس من میبرمت. قبلش برویم در این بغل دفتر امیرزاده یه چای بنوشیم. پذیرفت. در دفتر دوستم فردی از کانادا آمده بود. تا رئیس دانا را دیدند بسیار خوشحال شدند. وی با علاقه گفت؛ آیا هنوز مارکسیست هستید؟ فریبرز سرفه ای کرد و از دیوار شیشه ای مشرف به جنوب شهر برج هایی را نشان داد که در حال ساختن بودند. کارگرانی که در طبقات بالا کار می کردند. در آن روزهابر سر مالیات دولت بر صنف طلافروشان بازار اعتصاب کرده بود. دولت هم عقب رفته بود گویا!
♈️فریبرز با انگشتانش کارگران را نشان داد؛ تا زمانی که اون کارگران که در اون بالا کار می کنند واگر سقوط کنند هیچکس به دادشان نمی رسد، -در حالی که دولت از مقابله با سرمایه داران ناتوان است- بله، من مارکسیست هستم. چنان با حرارت، لحن خاصش این را گفت که موهای بدنم سیخ شد. الآن هم که یادش می آورم همان هیبت مرا مجذوبش می کند. بسیار دوستش داشتم. رفیقی بی نظیر بود. قطعا دلتنگ می شوم. من هیچگاه مارکسیست نبودم. اما دوست او بودم. فارغ از ایدئولوژی ها. او انسان بود و انسان ها را دوست داشت. او اقتصاددان توده ها بود. او رنجبران را هیچگاه فراموش نکرد. او بازتاب سخن فوریه بود؛ سوسیالیسم انسانی
خدایش رحمت کند
#فریبرز_رئیس_دانا #سعید_مدنی #پرویز_پیران #حسین_بشیریه
#ملیحه_شیانی #علیرضا_رجایی
#فیاض_زاهد #علیرضا_علوی_تبار
#حسن_رفیعی
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
✍دکتر فیاض زاهد
♈️فریبرز رئیس دانا اقتصاددان چپ به دلیل عوارض کرونا درگذشت!
پس از انتخابات دور دوم مجلس ششم که از راه یابی باز ماندم، حسب همه آموزه های بشری که افتاده را لگد می زنند از ادامه تدریس در دانشگاه گیلان محرومم کردند. زخمی که هیچگاه ترمیم نشد. چرا که من از بهترین های آن دانشگاه بودم. الآن دیگر فروتنی نمی کنم. اینکونه بود. سال قبلش را مرا به عنوان استاد نمونه انتخاب کرده بودند! دگراندیشی ومتفاوت نکریستن شد جرمم. اما من می دانستم مشکلشان بیشتر حسادت بود.
♈️به تهران رفتم و کار روزنامه نگاری را در همبستگی شروع کردم. با تیمی بسیار حرفه ای. با الیاس حضرتی،مرحوم قندهاری، قاسم خرمی، ابراهیم اصغرزاده عضو شورای سیاستگذاری شدیم. قاسم سردبیر بود و من هم عضو شورای سردبیری. حسن صلح جو، جمشید برزگر، مهرداد فرهمند، ابراهیم نبوی، نیک آهنگ کوثر، مسعود سفیری .... تیراژ روزنامه به ۱۲۰ هزار تیراژ رسید. اما تیم روزنامه جلوتر از حزب بود. همین عامل اختلاف و جدایی من از حزب همبستگی شد.
♈️اولین تجربه شکست فعالیت حزبی. اتفاقی که دیگر تکرار نکردم!
در همین ایام گروه مطالعات رفاه اجتماعی از من برای تدریس دعوت کرد. مدیر گروه دکتر حسن رفیعی. یک استاد تمام! شریف و نخبه. گروه یک مجله داشت. فصلنامه مطالعات رفاه اجتماعی. سردبیر سعید مدنی و فریبرز رئیس دانا و پرویز پیران مغز متفکر آن. من هم به آن حلقه دعوت شدم. بعدها حسین بشیریه، علیرضا رجایی، حسن رفیعی،ملیحه شیانی، علیرضا علوی تبار هم اضافه شدند. اما ستون اصلی سعید مدتی و فریبرز بودند. کارهای درخشانی انتشار یافت. از فقر تا حاشیه نشینی، روسپیگری تا آسیب های اجتماعی.
♈️فریبرز مارکسیست بود. اما بالاتر از آن، انسان بود. یک انسان تمام عیار. هیکلی تنومند و استوار. کراوات قرمز. سبیل هایی که در تلاقی با موج و تن صدای مهیبش آدمی را میخکوب می کرد. به غایت درویش و مردمی بود. همیشه خاطره گرومیکو و آنتونی ایدن را به یادش می آوردم. فریبرز! تو به طبقه ات خیانت کردی😂 او خان زاده بود، اما همه عمرش را صرف توده های محروم کرد. همه املاک و زمینهای پدری را بین روستائیان بوئین زهرا قسمت نمود. او به راستی ارباب بود. ارباب کرامت. هر زندانی سیاسی که از تامین سند باز می ماند، تکیه گاهی به نام رئیس دانا داشت.
♈️فراموش نمی کنم در بیماری مرحوم عزت الله سحابی، با آقای خانمی به عیادت ایشان رفتیم بیمارستان پارسیان. فریبرز هم بود. با همان قیافه آراسته اش. در بازگشت آقای خاتمی به فریبرز گفتم ماشین داری ؟ گفت نه! گفتم پس من میبرمت. قبلش برویم در این بغل دفتر امیرزاده یه چای بنوشیم. پذیرفت. در دفتر دوستم فردی از کانادا آمده بود. تا رئیس دانا را دیدند بسیار خوشحال شدند. وی با علاقه گفت؛ آیا هنوز مارکسیست هستید؟ فریبرز سرفه ای کرد و از دیوار شیشه ای مشرف به جنوب شهر برج هایی را نشان داد که در حال ساختن بودند. کارگرانی که در طبقات بالا کار می کردند. در آن روزهابر سر مالیات دولت بر صنف طلافروشان بازار اعتصاب کرده بود. دولت هم عقب رفته بود گویا!
♈️فریبرز با انگشتانش کارگران را نشان داد؛ تا زمانی که اون کارگران که در اون بالا کار می کنند واگر سقوط کنند هیچکس به دادشان نمی رسد، -در حالی که دولت از مقابله با سرمایه داران ناتوان است- بله، من مارکسیست هستم. چنان با حرارت، لحن خاصش این را گفت که موهای بدنم سیخ شد. الآن هم که یادش می آورم همان هیبت مرا مجذوبش می کند. بسیار دوستش داشتم. رفیقی بی نظیر بود. قطعا دلتنگ می شوم. من هیچگاه مارکسیست نبودم. اما دوست او بودم. فارغ از ایدئولوژی ها. او انسان بود و انسان ها را دوست داشت. او اقتصاددان توده ها بود. او رنجبران را هیچگاه فراموش نکرد. او بازتاب سخن فوریه بود؛ سوسیالیسم انسانی
خدایش رحمت کند
#فریبرز_رئیس_دانا #سعید_مدنی #پرویز_پیران #حسین_بشیریه
#ملیحه_شیانی #علیرضا_رجایی
#فیاض_زاهد #علیرضا_علوی_تبار
#حسن_رفیعی
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat