🔴🔴 #احمد_زیدآبادی
مصباح یزدی چه گفت و چه کرد؟ (1)
شیخ محمد تقی مصباح یزدی چهره در نقاب خاک فرو کشید. او را میتوان مناقشه برانگیزترین و در عین حال صریحترین متکلمِ معاصر حوزۀ علمیۀ قم دانست. حرف او اما دقیقاً چه بود و چه کرد؟
پاسخ به این پرسش نیازمند اشارهای کوتاه به نظریۀ سیاسی آیتالله خمینی است. زندهیاد مهندس عزتالله سحابی نقل میکرد که هنگام اقامت آیتالله خمینی در پاریس، هر که از ضرورت ایجاد "حکومت اسلامی" پس از سقوط نظام شاهنشاهی در ایران سخن میگفت، آیتالله فوراً تذکر میداد که نگویید "حکومت اسلامی" بگویید "جمهوری اسلامی" چرا که "حکومت اسلامی" دارای ویژگیهایی است که جامعۀ ایران تاب تحمل آن را ندارد. مهندس سحابی خود نیز این تذکر را از آیتالله گرفته بود!
آیتالله خمینی در بارۀ این نظرش به طور علنی توضیح روشن و مبسوطی نداده است، اما منظور او قابل درک است. از نگاه آیتالله خمینی، فقیه جامع الشرایط در دوران غیبتِ امام دوازدهم شیعیان، جانشین و دارای تمام اختیارات سیاسی و دینی اوست. این اختیارات که از آن به "ولایت" یاد میکند، در حد همان احتیارات پیامبر اسلام است و جای چون و چرا هم ندارد. به عبارت روشنتر، ولایت فقیهِ مورد نظر آیتالله خمینی همان ولایت پیامبر و امامان دوازده گانۀ شیعی است که مشروعیت خود را از خدا گرفته و مردم مسلمان هم موظف به اطاعت از او هستند. از این نگاه، فقیهِ حاکم جانشین معصوم و "مفترضالاطاعه" است یعنی بر عموم مسلمانان واجب است که از دستورات سیاسی و دینی او در جهت اجرای مو به موی احکام شرع و استحکام قدرت حکومتش بیقید شرط اطاعت کنند و گرنه به عنوان باغی یا طاغی مجازات خواهند شد.
آیتالله خمینی اما دریافته بود که استقرار "حکومت اسلامی" مورد نظر او در دنیای امروز و بخصوص در جامعهای مانند ایران، امکانپذیر نیست، و بنابراین، صورت تعدیل یافتۀ آن را تحتِ عنوان "جمهوری اسلامی" مطرح کرد تا هم رأی و نظر عموم به صورتی هدایت شده، به صورت مبنای "مقبولیت" نظام به رسمیت شناخته شود و هم اجرای تمام و کمال احکام شرع با سطحی از انعطاف و نوآوری و حتی عدول از اجرای پارهای مجازاتهای شرعی عملی گردد.
نظریۀ آیتالله خمینی به دلیل بنیاد دوگانهاش، حتی در زمان حیاتش سبب دو تفسیر متفاوت در بین پیروان او شد و نیروهای وفادار به او به دو دستۀ چپ و راست تقسیم شدند. تا زمانی که آیتالله زنده بود، خود عمدتاً به نفع جناح چپ اما به صورتی کم و بیش متوازن، اختلافهای سیاسی بین دو طرف را فیصله میداد. پس از فوت آیتالله اما اختلاف بین دو جناح بالا گرفت و با پیروزی سید محمد خاتمی در انتخابات دوم خرداد سال 76، منازعۀ دو جناح در قالب اصلاحطلب و محافظهکارجلوۀ تازهای به خود گرفت و صفآرایی سیاسی بی سابقهای را رقم زد.
اصلاح طلبان با تکیه بر بخشی از میراث آیت الله خمینی و بویژه بر مبنای دستاوردهای فکری روشنفکران دینی علیالخصوص دکتر عبدالکریم سروش، در صدد اصلاح حکمرانی در جمهوری اسلامی بر آمدند و مباحثی مانند دمکراسی، حقوق بشر، تساهل و تسامح و مدارای دینی و ضرورت همزیستی با جهان غرب را وارد ادبیات سیاسی خود کردند. این مباحث مورد استقبال عموم مردم قرار گرفت و موجب نگرانی شدید جناح محافظهکار شد.
#مصباح_یزدی
#آیت_الله_خمینی
#عبدالکریم_سروش
#عزت_الله_سحابی
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
مصباح یزدی چه گفت و چه کرد؟ (1)
شیخ محمد تقی مصباح یزدی چهره در نقاب خاک فرو کشید. او را میتوان مناقشه برانگیزترین و در عین حال صریحترین متکلمِ معاصر حوزۀ علمیۀ قم دانست. حرف او اما دقیقاً چه بود و چه کرد؟
پاسخ به این پرسش نیازمند اشارهای کوتاه به نظریۀ سیاسی آیتالله خمینی است. زندهیاد مهندس عزتالله سحابی نقل میکرد که هنگام اقامت آیتالله خمینی در پاریس، هر که از ضرورت ایجاد "حکومت اسلامی" پس از سقوط نظام شاهنشاهی در ایران سخن میگفت، آیتالله فوراً تذکر میداد که نگویید "حکومت اسلامی" بگویید "جمهوری اسلامی" چرا که "حکومت اسلامی" دارای ویژگیهایی است که جامعۀ ایران تاب تحمل آن را ندارد. مهندس سحابی خود نیز این تذکر را از آیتالله گرفته بود!
آیتالله خمینی در بارۀ این نظرش به طور علنی توضیح روشن و مبسوطی نداده است، اما منظور او قابل درک است. از نگاه آیتالله خمینی، فقیه جامع الشرایط در دوران غیبتِ امام دوازدهم شیعیان، جانشین و دارای تمام اختیارات سیاسی و دینی اوست. این اختیارات که از آن به "ولایت" یاد میکند، در حد همان احتیارات پیامبر اسلام است و جای چون و چرا هم ندارد. به عبارت روشنتر، ولایت فقیهِ مورد نظر آیتالله خمینی همان ولایت پیامبر و امامان دوازده گانۀ شیعی است که مشروعیت خود را از خدا گرفته و مردم مسلمان هم موظف به اطاعت از او هستند. از این نگاه، فقیهِ حاکم جانشین معصوم و "مفترضالاطاعه" است یعنی بر عموم مسلمانان واجب است که از دستورات سیاسی و دینی او در جهت اجرای مو به موی احکام شرع و استحکام قدرت حکومتش بیقید شرط اطاعت کنند و گرنه به عنوان باغی یا طاغی مجازات خواهند شد.
آیتالله خمینی اما دریافته بود که استقرار "حکومت اسلامی" مورد نظر او در دنیای امروز و بخصوص در جامعهای مانند ایران، امکانپذیر نیست، و بنابراین، صورت تعدیل یافتۀ آن را تحتِ عنوان "جمهوری اسلامی" مطرح کرد تا هم رأی و نظر عموم به صورتی هدایت شده، به صورت مبنای "مقبولیت" نظام به رسمیت شناخته شود و هم اجرای تمام و کمال احکام شرع با سطحی از انعطاف و نوآوری و حتی عدول از اجرای پارهای مجازاتهای شرعی عملی گردد.
نظریۀ آیتالله خمینی به دلیل بنیاد دوگانهاش، حتی در زمان حیاتش سبب دو تفسیر متفاوت در بین پیروان او شد و نیروهای وفادار به او به دو دستۀ چپ و راست تقسیم شدند. تا زمانی که آیتالله زنده بود، خود عمدتاً به نفع جناح چپ اما به صورتی کم و بیش متوازن، اختلافهای سیاسی بین دو طرف را فیصله میداد. پس از فوت آیتالله اما اختلاف بین دو جناح بالا گرفت و با پیروزی سید محمد خاتمی در انتخابات دوم خرداد سال 76، منازعۀ دو جناح در قالب اصلاحطلب و محافظهکارجلوۀ تازهای به خود گرفت و صفآرایی سیاسی بی سابقهای را رقم زد.
اصلاح طلبان با تکیه بر بخشی از میراث آیت الله خمینی و بویژه بر مبنای دستاوردهای فکری روشنفکران دینی علیالخصوص دکتر عبدالکریم سروش، در صدد اصلاح حکمرانی در جمهوری اسلامی بر آمدند و مباحثی مانند دمکراسی، حقوق بشر، تساهل و تسامح و مدارای دینی و ضرورت همزیستی با جهان غرب را وارد ادبیات سیاسی خود کردند. این مباحث مورد استقبال عموم مردم قرار گرفت و موجب نگرانی شدید جناح محافظهکار شد.
#مصباح_یزدی
#آیت_الله_خمینی
#عبدالکریم_سروش
#عزت_الله_سحابی
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
"صدای ملّت"
‼️ محمود #احمدینژاد در دیدار با رابرت #موگابه، رئیسجمهور زیمباوه، اردیبهشت ۱۳۸۹ : 🔹استعمارگران به بهانه دموکراسی و حقوق بشر فشارهای شیطانی را بر زیمباوه و دولتهای مستقل و آزادیخواه اضافه کردهاند 🔹از آقای موگابه این شخص مبارز به خاطر ایستادگی و مقاومت…
🔴🔴🔴 #احمد_زیدآبادی
مصباح یزدی چه گفت و چه کرد؟ (2)
محافظهکاران که به دلیل فقر تئوریک یارای بحث آزاد با اصلاحطلبان را در خود ندیدند به ناچار به شیخ محمد تقی مصباح یزدی که از ورزیدگی کلامی بالاتری در بین همگنان خود برخوردار بود، متوسل شدند تا به لحاظ نظری بر تضاد بین نظریۀ آیتالله خمینی و برنامۀ اصلاحطلبان تأکید کند و با اعلام بطلان راه و روش اصلاحی آنان از نقطهنظرِ دینی، وفاداری قشر مذهبی جامعۀ ایران به جناح محافظه کار را استمرار بخشد.
بدین ترتیب، مصباح یزدی که در دوران حیات آیتالله خمینی به دور از دایرۀ اصلی قدرت و تا اندازهای در انزوا به سر میبرد، وارد میدان سیاست شد و با سخنرانی ای مستمر خود در نماز جمعۀ تهران، به ستیزی آشکار با مبانی فکر اصلاحطلبی برخاست.
جوهر اصلی و جان کلام مصباح در واقع این بود که نظریۀ واقعی آیتالله خمینی همان "حکومت اسلامی" با تمام مختصات آن بوده و آیتالله صرفاً بنا به اقتضائات روز و از روی مصلحت بحث جمهوری و رأی مردم را پیش کشیده است. او با صراحت، بحث مفترضالاطاعه بودن ولی فقیه، ضرورت اجرای تمام احکام جزایی مندرج در رسائل فقهی و مردود بودن عموم دستاوردهای فکری وسیاسی عصر مدرن را از لوازم دینداری به طور عموم و وفاداری به نظریۀ آیتاله خمینی به طور خصوص برشمرد و هرگونه مخالفت با این فکر و اندیشۀ خود را حرکتی الحادی و کفرآمیز و مقابلۀ خشونت آمیز با آن را در صورت ضرورت، مباح و مشروع دانست.
مصباح برای تئوریزه کردن نفی اصلاحطلبی پا را از این حدود نیز فراتر گذاشت و در حرکتی واکنشی، همۀ آنچه را که اصلاحطلبان حتی در "منطقهٌ الفراغ" نزاعهای سیاسی و به عنوان ضرورتی برای هر نوع زمامداری مطرح میکردند، مردود دانست و به عنوان امری ضد دینی مطرح کرد.
مصباح از این طریق کمک شایانی به محافظهکاران برای عقیم کردن حرکت اصلاحطلبی از هر راه ممکن کرد، اما ناخواسته میراثی برای آنان به جا گذاشت که عملاً هرگونه انعطاف فکری و سیاسی برای این جناح را بینهایت پرهزینه و شاید حتی ناممکن کرده است.
برداشت مصباح از دیانت اسلام، برداشتی کاملاً ایستا بود چنانکه گویی مجموعۀ احکام و معارف اسلامی در نقطۀ نخست خودش منجمد شده است و نه فقط نیازی به تطبیق با مقتضیات روز ندارد بلکه تنها در یک قالب، آن هم قالب فقهی و کلامی مورد نظر او قابل فهم و تشخیص است! از این رو، او به شیوۀ برخی اهل ظاهر، هر نوع نوآوری و به روزسازی فکر دینی را در شمار "بدعت" طبقه بندی میکرد و هیچ نوع تنوع و تکثر در فکر دینی را جایز نمیشمرد.
این نگاه جامد و قالبی، امروزه امکان هرگونه تحرک و نوآوری فکری و انعطاف و نرمش سیاسی و استراتژیک را از جناح محافظهکار یا به اصطلاح امروز اصولگرا، سلب کرده و در واقع آنان را گرفتار کرده است.
آیتالله خمینی هر نظری که داشت اما به فراست دریافته بود که حفظ و تداوم قدرت، مستلزم انعطاف و به حتی عدول در مواقع بحرانی و ضروری است. مصباح اما این ویژگی آیتالله خمینی را نادیده گرفت و نوعی تصلب و انجماد و انعطافناپذیری همیشگی را به او نسبت داد. مواجهۀ اصولگرایان با عواقب این طرزفکر که حامیانشان به آن خود گرفتهاند، آنها را روزی متقاعد خواهد کرد که مصباح یزدی گرچه آنها را در زمین زدن رقیبِ اصلاحطلب یاری رسانده اما نیزه را به اندازهای فرو برده که بدن فرد پشتی را هم دریده است!
#مصباح_یزدی
#آیت_الله_خمینی
#اصلاح_طلبان
#محافظه_کاران
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
مصباح یزدی چه گفت و چه کرد؟ (2)
محافظهکاران که به دلیل فقر تئوریک یارای بحث آزاد با اصلاحطلبان را در خود ندیدند به ناچار به شیخ محمد تقی مصباح یزدی که از ورزیدگی کلامی بالاتری در بین همگنان خود برخوردار بود، متوسل شدند تا به لحاظ نظری بر تضاد بین نظریۀ آیتالله خمینی و برنامۀ اصلاحطلبان تأکید کند و با اعلام بطلان راه و روش اصلاحی آنان از نقطهنظرِ دینی، وفاداری قشر مذهبی جامعۀ ایران به جناح محافظه کار را استمرار بخشد.
بدین ترتیب، مصباح یزدی که در دوران حیات آیتالله خمینی به دور از دایرۀ اصلی قدرت و تا اندازهای در انزوا به سر میبرد، وارد میدان سیاست شد و با سخنرانی ای مستمر خود در نماز جمعۀ تهران، به ستیزی آشکار با مبانی فکر اصلاحطلبی برخاست.
جوهر اصلی و جان کلام مصباح در واقع این بود که نظریۀ واقعی آیتالله خمینی همان "حکومت اسلامی" با تمام مختصات آن بوده و آیتالله صرفاً بنا به اقتضائات روز و از روی مصلحت بحث جمهوری و رأی مردم را پیش کشیده است. او با صراحت، بحث مفترضالاطاعه بودن ولی فقیه، ضرورت اجرای تمام احکام جزایی مندرج در رسائل فقهی و مردود بودن عموم دستاوردهای فکری وسیاسی عصر مدرن را از لوازم دینداری به طور عموم و وفاداری به نظریۀ آیتاله خمینی به طور خصوص برشمرد و هرگونه مخالفت با این فکر و اندیشۀ خود را حرکتی الحادی و کفرآمیز و مقابلۀ خشونت آمیز با آن را در صورت ضرورت، مباح و مشروع دانست.
مصباح برای تئوریزه کردن نفی اصلاحطلبی پا را از این حدود نیز فراتر گذاشت و در حرکتی واکنشی، همۀ آنچه را که اصلاحطلبان حتی در "منطقهٌ الفراغ" نزاعهای سیاسی و به عنوان ضرورتی برای هر نوع زمامداری مطرح میکردند، مردود دانست و به عنوان امری ضد دینی مطرح کرد.
مصباح از این طریق کمک شایانی به محافظهکاران برای عقیم کردن حرکت اصلاحطلبی از هر راه ممکن کرد، اما ناخواسته میراثی برای آنان به جا گذاشت که عملاً هرگونه انعطاف فکری و سیاسی برای این جناح را بینهایت پرهزینه و شاید حتی ناممکن کرده است.
برداشت مصباح از دیانت اسلام، برداشتی کاملاً ایستا بود چنانکه گویی مجموعۀ احکام و معارف اسلامی در نقطۀ نخست خودش منجمد شده است و نه فقط نیازی به تطبیق با مقتضیات روز ندارد بلکه تنها در یک قالب، آن هم قالب فقهی و کلامی مورد نظر او قابل فهم و تشخیص است! از این رو، او به شیوۀ برخی اهل ظاهر، هر نوع نوآوری و به روزسازی فکر دینی را در شمار "بدعت" طبقه بندی میکرد و هیچ نوع تنوع و تکثر در فکر دینی را جایز نمیشمرد.
این نگاه جامد و قالبی، امروزه امکان هرگونه تحرک و نوآوری فکری و انعطاف و نرمش سیاسی و استراتژیک را از جناح محافظهکار یا به اصطلاح امروز اصولگرا، سلب کرده و در واقع آنان را گرفتار کرده است.
آیتالله خمینی هر نظری که داشت اما به فراست دریافته بود که حفظ و تداوم قدرت، مستلزم انعطاف و به حتی عدول در مواقع بحرانی و ضروری است. مصباح اما این ویژگی آیتالله خمینی را نادیده گرفت و نوعی تصلب و انجماد و انعطافناپذیری همیشگی را به او نسبت داد. مواجهۀ اصولگرایان با عواقب این طرزفکر که حامیانشان به آن خود گرفتهاند، آنها را روزی متقاعد خواهد کرد که مصباح یزدی گرچه آنها را در زمین زدن رقیبِ اصلاحطلب یاری رسانده اما نیزه را به اندازهای فرو برده که بدن فرد پشتی را هم دریده است!
#مصباح_یزدی
#آیت_الله_خمینی
#اصلاح_طلبان
#محافظه_کاران
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
🔴🔴 #احمد_زیدآبادی
شرط بندی!
مرحوم سید احمد خمینی در جایی نقل کرده است که خدا در مورد بیماری آیتالله خمینی اعضای دفتر و تیم پزشکی او را دور زده است! آنها یکسره مراقب قلب آیتالله بودهاند اما ناگهان با بیماری سرطان بدخیم او روبرو شدهاند.
مرحوم هاشمی رفسنجانی هم وقتی که از مقام ریاست مجلس خبرگان کنار گذاشته شد، گفت که ریاست این مجلس مهم نیست و او به عنوان یک عضو عادی مجلس هم میتواند در موقعِ تعیین کننده، نقش خود را بازی کند!
نتیجه آنکه عزرائیل شرط بندی روی خود را خوش نمیدارد!
#مجلس_خبرگان
#آیت_الله_خمینی
#احمد_خمینی
#هاشمی_رفسنجانی
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
شرط بندی!
مرحوم سید احمد خمینی در جایی نقل کرده است که خدا در مورد بیماری آیتالله خمینی اعضای دفتر و تیم پزشکی او را دور زده است! آنها یکسره مراقب قلب آیتالله بودهاند اما ناگهان با بیماری سرطان بدخیم او روبرو شدهاند.
مرحوم هاشمی رفسنجانی هم وقتی که از مقام ریاست مجلس خبرگان کنار گذاشته شد، گفت که ریاست این مجلس مهم نیست و او به عنوان یک عضو عادی مجلس هم میتواند در موقعِ تعیین کننده، نقش خود را بازی کند!
نتیجه آنکه عزرائیل شرط بندی روی خود را خوش نمیدارد!
#مجلس_خبرگان
#آیت_الله_خمینی
#احمد_خمینی
#هاشمی_رفسنجانی
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
🔴🔴🔴آیتالله خمینی و رأی اکثریت
#احمد_زیدآبادی:
از میان تفاسیری که در مورد نگاه آیتالله خمینی به "نظام سیاسی مطلوب" صورت میگیرد، عنوان "جمهوری اسلامی" به معنای ترکیبی از رضات اکثریتِ مردم و اجرای قوانین شرع، بر دیگر تفسیرها غلبه یافته است.
کسانی که مدافع این تفسیر از نظام سیاسی مطلوب آیتالله خمینی هستند، همیشه یک پرسش ابتدایی را نادیده میگیرند. آن پرسش این است که اگر اکثریت مردم به هر دلیلی، مخالف اجرای قوانین شرع و یا حامی قرائتی غیرسیاسی از اسلام شدند، در آن صورت تکلیف "جمهوری اسلامی" مورد نظر آن مرحوم چه میشود؟
تا زمانی که پاسخ شفاف و مقنعی به این پرسش داده نشود، چالش در مورد جایگاهِ واقعی رأی مردم در نظام فکری و سیاسی آیتالله خمینی ادامه خواهد یافت.
#جمهوری_اسلامی
#رأی_اکثریت
#آیت_الله_خمینی
#نظام_سیاسی
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
#احمد_زیدآبادی:
از میان تفاسیری که در مورد نگاه آیتالله خمینی به "نظام سیاسی مطلوب" صورت میگیرد، عنوان "جمهوری اسلامی" به معنای ترکیبی از رضات اکثریتِ مردم و اجرای قوانین شرع، بر دیگر تفسیرها غلبه یافته است.
کسانی که مدافع این تفسیر از نظام سیاسی مطلوب آیتالله خمینی هستند، همیشه یک پرسش ابتدایی را نادیده میگیرند. آن پرسش این است که اگر اکثریت مردم به هر دلیلی، مخالف اجرای قوانین شرع و یا حامی قرائتی غیرسیاسی از اسلام شدند، در آن صورت تکلیف "جمهوری اسلامی" مورد نظر آن مرحوم چه میشود؟
تا زمانی که پاسخ شفاف و مقنعی به این پرسش داده نشود، چالش در مورد جایگاهِ واقعی رأی مردم در نظام فکری و سیاسی آیتالله خمینی ادامه خواهد یافت.
#جمهوری_اسلامی
#رأی_اکثریت
#آیت_الله_خمینی
#نظام_سیاسی
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
🔴🔴🔴بهتان بادامچیان علیه میرحسین یا نظام؟
#احمد_زیدآبادی؛
اسدالله بادامچیان از سران حزب مؤتلفۀ اسلامی در گفتگو با روزنامۀ جوان، مهندس میر حسین موسوی را از همان ابتدای کارش"مهرۀ پرورش یافته و خارجی" معرفی کرده است.
این بهتان قبل از اینکه جانب میرحسین را بگیرد؛ اتهامی علیه کلیت نظام جمهوری اسلامی است؛ زیرا نظامی که نخستوزیر دوران جنگ و فردِ مورد وثوق کامل و حمایت قاطعِ رهبر وقت و دیگر ارکان قدرتش، از همان اول کار مهرۀ پرورش یافته خارجی بوده است؛ دیگر با کدام ادلّه میتوان به سایر اجزاء و مقامهای دیگرش کوچکترین اعتمادی داشت و آنها را مهرههای پرورش یافتۀ دست خارجیها ندانست؟
قاعدتاً مدعیالعموم که طرح برخی انتقادها را تحت عنوان "تبلیغ علیه نظام" مورد پیگیرد قضایی قرار میدهد، در این مورد هم باید وارد عمل شود و از آقای بادامچیان بپرسد که با تکیه بر کدام اسناد و مدارک "آبروی نظام" را به باد داده است؟
تجربه گذشته اما نشان میدهد که مدعیالعموم در مقابل بهتانهای این قبیل افراد اقدامی نمیکند. بنابراین به نظرم اگر وکلای جناب مهندس موسوی با طرح شکایتی در دادگستری علیه آقای بادامچیان موضوع را پیگیری کنند، حداقل وعدۀ رئیس قوۀ قضائیه برای رسیدگی یکسان به شکایت "افراد انقلابی و غیرانقلابی" به محک آزمون گذاشته خواهد شد.
#میر_حسین_موسوی
#اسد_الله_بادمچیان
#آیت_الله_خمینی
#مؤتلفه_اسلامی
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
#احمد_زیدآبادی؛
اسدالله بادامچیان از سران حزب مؤتلفۀ اسلامی در گفتگو با روزنامۀ جوان، مهندس میر حسین موسوی را از همان ابتدای کارش"مهرۀ پرورش یافته و خارجی" معرفی کرده است.
این بهتان قبل از اینکه جانب میرحسین را بگیرد؛ اتهامی علیه کلیت نظام جمهوری اسلامی است؛ زیرا نظامی که نخستوزیر دوران جنگ و فردِ مورد وثوق کامل و حمایت قاطعِ رهبر وقت و دیگر ارکان قدرتش، از همان اول کار مهرۀ پرورش یافته خارجی بوده است؛ دیگر با کدام ادلّه میتوان به سایر اجزاء و مقامهای دیگرش کوچکترین اعتمادی داشت و آنها را مهرههای پرورش یافتۀ دست خارجیها ندانست؟
قاعدتاً مدعیالعموم که طرح برخی انتقادها را تحت عنوان "تبلیغ علیه نظام" مورد پیگیرد قضایی قرار میدهد، در این مورد هم باید وارد عمل شود و از آقای بادامچیان بپرسد که با تکیه بر کدام اسناد و مدارک "آبروی نظام" را به باد داده است؟
تجربه گذشته اما نشان میدهد که مدعیالعموم در مقابل بهتانهای این قبیل افراد اقدامی نمیکند. بنابراین به نظرم اگر وکلای جناب مهندس موسوی با طرح شکایتی در دادگستری علیه آقای بادامچیان موضوع را پیگیری کنند، حداقل وعدۀ رئیس قوۀ قضائیه برای رسیدگی یکسان به شکایت "افراد انقلابی و غیرانقلابی" به محک آزمون گذاشته خواهد شد.
#میر_حسین_موسوی
#اسد_الله_بادمچیان
#آیت_الله_خمینی
#مؤتلفه_اسلامی
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
🔴🔴🔴نظام خلافت یا ملت - دولت؟
#احمد_زیدآبادی؛
سید حسن خمینی "جمهوری اسلامیِ" مورد نظر آیتالله خمینی را نظام ملت - دولت نامیده و خلافت بودن آن را نفی کرده است.
بدون تردید این قرائتِ به روز شده و مفیدی از آراء سیاسی آیت الله خمینی است که لازم است از سوی دیگر روحانیون نیز مورد شرح و تفسیر بیشتر قرار گیرد.
همانطور که بارها تأکید شده است، نظام ملت - دولت به لحاظ مبانی حقوقی، از هر جهت متفاوت از نظامِ خلافت و امتگرایی فراملی است و عدم تمایز روشن آنها در جمهوری اسلامی مشکلات فراوانی را برای سیاست داخلی و خارجی کشور رقم زده است.
متأسفانه برخی جناحهای حاکم به جای توضیح نظر صریح خود در این مورد به بیان این جمله که "بین ملت و امت تعارضی وجود ندارد" اکتفا میکنند، حال آنکه این جمله نه فقط فرار از رویارویی صادقانه با مسئله، بلکه آشکارترین شکل سفسطه است.
به هر حال، پس از 43 سال از گذشت انقلاب و 33 سال از درگذشت آیتالله خمینی، مقامهای جمهوری اسلامی باید یک بار برای همیشه جایگاهِ قانونی و حقوقی "ایران" را در طرزفکرِ دینی و شرعی خود به صراحت تبیین کنند وگرنه، دفاعی در برابرِاتهامِ "قربانی کردن منافع ایران در برابر امتگرایی انترناسیونالیستی" برایشان باقی نخواهد ماند.
#حسن_خمینی
#آیت_الله_خمینی
#نظام_خلافت
#ملت_دولت
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
#احمد_زیدآبادی؛
سید حسن خمینی "جمهوری اسلامیِ" مورد نظر آیتالله خمینی را نظام ملت - دولت نامیده و خلافت بودن آن را نفی کرده است.
بدون تردید این قرائتِ به روز شده و مفیدی از آراء سیاسی آیت الله خمینی است که لازم است از سوی دیگر روحانیون نیز مورد شرح و تفسیر بیشتر قرار گیرد.
همانطور که بارها تأکید شده است، نظام ملت - دولت به لحاظ مبانی حقوقی، از هر جهت متفاوت از نظامِ خلافت و امتگرایی فراملی است و عدم تمایز روشن آنها در جمهوری اسلامی مشکلات فراوانی را برای سیاست داخلی و خارجی کشور رقم زده است.
متأسفانه برخی جناحهای حاکم به جای توضیح نظر صریح خود در این مورد به بیان این جمله که "بین ملت و امت تعارضی وجود ندارد" اکتفا میکنند، حال آنکه این جمله نه فقط فرار از رویارویی صادقانه با مسئله، بلکه آشکارترین شکل سفسطه است.
به هر حال، پس از 43 سال از گذشت انقلاب و 33 سال از درگذشت آیتالله خمینی، مقامهای جمهوری اسلامی باید یک بار برای همیشه جایگاهِ قانونی و حقوقی "ایران" را در طرزفکرِ دینی و شرعی خود به صراحت تبیین کنند وگرنه، دفاعی در برابرِاتهامِ "قربانی کردن منافع ایران در برابر امتگرایی انترناسیونالیستی" برایشان باقی نخواهد ماند.
#حسن_خمینی
#آیت_الله_خمینی
#نظام_خلافت
#ملت_دولت
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
🔴🔴🔴لزوم رفع ابهامی سوءتفاهم برانگیز
#احمد_زیدآبادی؛
صرفِ نظر از میزان پایبندی عملی جمهوری اسلامی به مفاد منشور حقوق بشر ملل متحد، سخنان مسئولان نظام در این زمینه نیز از لحاظ نظری و وضعیت فکر دینی در دنیای اسلام، به نظرم بسیار حائز اهمیت است.
در همین رابطه، بیانات رهبری جمهوری اسلامی در مراسم بزرگداشت آیتالله خمینی، ابهاماتی را در مورد نظر وی نسبت به "حقوق بشر" ایجاد کرده است که اگر رفع نشود؛ میتواند به برخی سوءتفاهماتِ خطرناک دامن بزند و مشکلات کشور ما را از آنچه هست، عمیقتر کند.
رهبری جمهوری اسلامی در سخنان خود نوعی پیوند بین استعمار غربی و تدوین حقوق بشر از سوی آن برقرار کرد که برخی مخاطبان، آن را به معنای عدم اعتبار حقوق بشر جهانی از سوی وی تعبیر کردهاند.
صادقانه بگویم که برداشت من از این سخنان، عمدتاً نفیِ صلاحیتِ تدوین کنندگان منشور حقوق بشر از سوی وی بود تا نفی اصالت و اهمیتِ اصول و مبانی و مفاد حقوق بشر.
قاعدتاً نفی صلاحیتِ مدعی یک فکر یا رهنمود مترادفِ نفی اصل آن فکر و رهنمود نیست؛ چنانکه ممکن است فردی از موضعی غیر دینی و یا حتی ضد دینی رفتار موسای پیامبر را مورد مذمت قرار دهد؛ اما آیا این لزوماً به معنای رد ده فرمان صادره از سوی او نیز هست؟ پاسخ روشن است؛ چرا که ده فرمان موسی در هر حال مطابق وجدان و روح اخلاقی بشر است و نفی آنها به معنای جوازِ ارتکاب قتل و دزدی و تجاوز و هر نوع ظلم و تعدی دیگر علیه همنوعان محسوب میشود؛ حال اینکه آیا موسای پیامبر صلاحیت صدور این فرامین را داشته یا نداشته است، میتواند به عنوان موضوعی اختلافی تا ابد مورد بحثِ و چالش دینداران و بیدینان قرار گیرد.
در مورد مواد 30 گانۀ منشور حقوق بشر هم داستان به همین صورت است. اینکه آیا نویسندگان این منشور به لحاظ انگیزۀ شخصی یا سیاسی از صلاحیت لازم برای نوشتن آن برخوردار بودهاند، یک حرف است و نیاز انسانِ امروز به رعایت مفاد این منشور از سوی حکومتها حرفی دیگر است.
به هر حال، شمار بسیاری از مسئولان بلندپایۀ جمهوری اسلامی هر کدام روزگاری تحت فشار دولت پهلوی و گرفتار انفرادی و بازجویی و محاکمه و زندان و بعضاً شکنجه بودهاند. حال که بر اثر گردش ایام، جایگاه آنان در سلسله مراتب قدرت معکوس شده است، آیا ممکن است اهمیت اصول حقوق بشر را به عنوان تنها ابزار و پناهگاه یک متهم یا محکوم در برابر صاحبان قدرت و حکومت، به کلی از یاد برده باشند؟
سوای از اظهارات رهبری که انتظار میرود با توضیحی روشن از آن رفع ابهام و سوءتفاهم شود؛ واقع این است که حقوق بشر را قاعدتاً بیشتر، افراد تحت فشار و ستمِ حکومتها قدر میدانند. اگر فردی واقعاً حقوق بشر را از روی صدق و راستی عقیده رد میکند، برای آزمایش میتوان او را در معرضِ ممنوعیت اظهارنظر، بازجویی خشن، انفرادی طولانی، شکنجه و دیگر موارد نقض حقوق بشر قرار داد. اگر در آن شرایط هم رعایت حقوق بشر را مضر به حال جامعۀ انسانی دانست؛ در آن صورت از او پذیرفته خواهد شد!
اگر کسی حقوق بشر را رد میکند طبعاً باید برای خودش هم آن را رد کند. آیا آن دسته از محافل تندخویی که در کشور ما بیهیچ ملاحظهای حقوق بشر را رد میکنند و یا مغایر شریعت میدانند؛ آیا خودشان حاضرند در کشوری زندگی کنند که مانع اظهارنظر آنها شود؟ و یا به دلیل عقایدشان آنان را مورد تعقیب و آزار قرار دهد؟ و یا برای اعتراف دروغ تحت فشارشان بگذارد؟ و یا از انتخاب وکیل محرومشان کند؟ و یا در شرایط سخت و طاقتفرسایی زندانی کند؟ یا تحت شکنجه بگذارد؟....
اگر با این مسائل مشکلی ندارند؛ فبها! اما اگر این موارد را برای خود نمیپسندند؛ چطور بر همنوع خود میپسندند؟
#حقوق_بشر
#آیت_الله_خمینی
#رهبری_جمهوری_اسلامی
#ده_فرمان
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
#احمد_زیدآبادی؛
صرفِ نظر از میزان پایبندی عملی جمهوری اسلامی به مفاد منشور حقوق بشر ملل متحد، سخنان مسئولان نظام در این زمینه نیز از لحاظ نظری و وضعیت فکر دینی در دنیای اسلام، به نظرم بسیار حائز اهمیت است.
در همین رابطه، بیانات رهبری جمهوری اسلامی در مراسم بزرگداشت آیتالله خمینی، ابهاماتی را در مورد نظر وی نسبت به "حقوق بشر" ایجاد کرده است که اگر رفع نشود؛ میتواند به برخی سوءتفاهماتِ خطرناک دامن بزند و مشکلات کشور ما را از آنچه هست، عمیقتر کند.
رهبری جمهوری اسلامی در سخنان خود نوعی پیوند بین استعمار غربی و تدوین حقوق بشر از سوی آن برقرار کرد که برخی مخاطبان، آن را به معنای عدم اعتبار حقوق بشر جهانی از سوی وی تعبیر کردهاند.
صادقانه بگویم که برداشت من از این سخنان، عمدتاً نفیِ صلاحیتِ تدوین کنندگان منشور حقوق بشر از سوی وی بود تا نفی اصالت و اهمیتِ اصول و مبانی و مفاد حقوق بشر.
قاعدتاً نفی صلاحیتِ مدعی یک فکر یا رهنمود مترادفِ نفی اصل آن فکر و رهنمود نیست؛ چنانکه ممکن است فردی از موضعی غیر دینی و یا حتی ضد دینی رفتار موسای پیامبر را مورد مذمت قرار دهد؛ اما آیا این لزوماً به معنای رد ده فرمان صادره از سوی او نیز هست؟ پاسخ روشن است؛ چرا که ده فرمان موسی در هر حال مطابق وجدان و روح اخلاقی بشر است و نفی آنها به معنای جوازِ ارتکاب قتل و دزدی و تجاوز و هر نوع ظلم و تعدی دیگر علیه همنوعان محسوب میشود؛ حال اینکه آیا موسای پیامبر صلاحیت صدور این فرامین را داشته یا نداشته است، میتواند به عنوان موضوعی اختلافی تا ابد مورد بحثِ و چالش دینداران و بیدینان قرار گیرد.
در مورد مواد 30 گانۀ منشور حقوق بشر هم داستان به همین صورت است. اینکه آیا نویسندگان این منشور به لحاظ انگیزۀ شخصی یا سیاسی از صلاحیت لازم برای نوشتن آن برخوردار بودهاند، یک حرف است و نیاز انسانِ امروز به رعایت مفاد این منشور از سوی حکومتها حرفی دیگر است.
به هر حال، شمار بسیاری از مسئولان بلندپایۀ جمهوری اسلامی هر کدام روزگاری تحت فشار دولت پهلوی و گرفتار انفرادی و بازجویی و محاکمه و زندان و بعضاً شکنجه بودهاند. حال که بر اثر گردش ایام، جایگاه آنان در سلسله مراتب قدرت معکوس شده است، آیا ممکن است اهمیت اصول حقوق بشر را به عنوان تنها ابزار و پناهگاه یک متهم یا محکوم در برابر صاحبان قدرت و حکومت، به کلی از یاد برده باشند؟
سوای از اظهارات رهبری که انتظار میرود با توضیحی روشن از آن رفع ابهام و سوءتفاهم شود؛ واقع این است که حقوق بشر را قاعدتاً بیشتر، افراد تحت فشار و ستمِ حکومتها قدر میدانند. اگر فردی واقعاً حقوق بشر را از روی صدق و راستی عقیده رد میکند، برای آزمایش میتوان او را در معرضِ ممنوعیت اظهارنظر، بازجویی خشن، انفرادی طولانی، شکنجه و دیگر موارد نقض حقوق بشر قرار داد. اگر در آن شرایط هم رعایت حقوق بشر را مضر به حال جامعۀ انسانی دانست؛ در آن صورت از او پذیرفته خواهد شد!
اگر کسی حقوق بشر را رد میکند طبعاً باید برای خودش هم آن را رد کند. آیا آن دسته از محافل تندخویی که در کشور ما بیهیچ ملاحظهای حقوق بشر را رد میکنند و یا مغایر شریعت میدانند؛ آیا خودشان حاضرند در کشوری زندگی کنند که مانع اظهارنظر آنها شود؟ و یا به دلیل عقایدشان آنان را مورد تعقیب و آزار قرار دهد؟ و یا برای اعتراف دروغ تحت فشارشان بگذارد؟ و یا از انتخاب وکیل محرومشان کند؟ و یا در شرایط سخت و طاقتفرسایی زندانی کند؟ یا تحت شکنجه بگذارد؟....
اگر با این مسائل مشکلی ندارند؛ فبها! اما اگر این موارد را برای خود نمیپسندند؛ چطور بر همنوع خود میپسندند؟
#حقوق_بشر
#آیت_الله_خمینی
#رهبری_جمهوری_اسلامی
#ده_فرمان
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat