"صدای ملّت"
8.74K subscribers
148K photos
73.5K videos
163 files
4.34K links

ولاتلبسوا الحق‌ بالباطل‌ و تکتموا‌ الحق‌ وانتم‌تعلمون‌. حق را با باطل در نیامیزید، حقیقت را که خود می‌دانید پنهان نکنید.

@sedayeslahat
Download Telegram
بدی های من چه هستند
جز شرم و عجز خوبی های من از بیان کردن!
جز ناله ی اسارت جویی های من
در این دنیایی که تا چشم کار میکند دیوار است و دیوار است و دیوار است
و جیره بندی آفتاب است
و قحطی فرصت است
و ترس است
و خفگی است
و حقارت است..!

#فروغ_فرخزاد

#عضویت_در_کانال
👇👇👇
@sedayeslahat
شب چو ماه آسمان پر راز
گرد خود آهسته می‌پيچد
حرير راز او چو مرغی خسته از پرواز
می‌نشيند بر درخت خشک پندارم

شاخه‌ها از شوق می‌لرزند
در رگ خاموششان آهسته می‌جوشد
خون يادی دور
زندگی سر می‌شکد چون لاله‌ای وحشی
از شکاف گور

از زمين دست نسيمی سرد
برگ‌های خشک را با خشم می‌روبد
آه، بر ديوار سخت سينه‌ام گویی
ناشناسی مشت می‌کوبد

باز کن در، اوست
باز کن در، اوست
من به خود آهسته می‌گويم
باز هم رؤيا

آن هم اينسان تيره و درهم
بايد از داروی تلخ خواب
عاقبت بر زخم بيداری نهم مرهم
می‌فشارم پلک‌های خسته را بر هم

ليک بر ديوار سخت سينه‌ام با خشم
ناشناسی مشت می کوبد
باز کن در، اوست
باز کن در، اوست

دامن از آن سرزمين دور برچيده
ناشکيبا دشت‌ها را نورديده
روزها در آتش خورشيد رقصيده
نيمه‌شب‌ها چون گلی خاموش

در سکوت ساحل مهتاب روئيده
باز کن در، اوست
آسمان‌ها را به دنبال تو گرديده
در ره خود خسته و بی‌تاب

ياسمن‌ها را به بوی عشق بوئيده
بال‌های خسته‌اش را در تلاشی گرم
هر نسيم رهگذر با مهر بوسيده «باز کن در، اوست
باز کن در، اوست

اشک حسرت می‌نشيند بر نگاه من
رنگ ظلمت می‌دود در رنگ آه من
ليک من با خشم می‌گويم
باز هم رؤيا

آنهم اينسان تيره و درهم
بايد از داروی تلخ خواب
عاقبت بر زخم بيداری نهم مرهم
می‌فشارم پلک‌های خسته را بر هم

#فروغ_فرخزاد

#عضویت_در_کانال
👇👇👇
@sedayeslahat
آه … هرگز گمان مبر که دلم
با زبانم رفیق و همراهست
هر چه گفتم دروغ بود، دروغ
کی ترا گفتم آنچه دلخواهست

تو برایم ترانه می خوانی
سخنت جذبه ای نهان دارد
گوئیا خوابم و ترانه تو
از جهانی دگر نشان دارد

شاید اینرا شنیده ای که زنان
در دل «آری» و «نه» به لب دارند
ضعف خود را عیان نمی سازند
رازدار و خموش و مکارند

آه، من هم زنم، زنی که دلش
در هوای تو می زند پر و بال
دوستت دارم ای خیال لطیف
دوستت دارم ای امید محال


#فروغ_فرخزاد


#عضویت_در_کانال
👇👇👇
@sedayeslahat
گنه کردم گناهی پر ز لذت
کنار پیکری لرزان و مدهوش
خداوندا چه می دانم چه کردم
در آن خلوتگه تاریک و خاموش

در آن خلوتگه تاریک و خاموش
نگه کردم بچشم پر ز رازش
دلم در سینه بی تابانه لرزید
ز خواهش های چشم پر نیازش

در آن خلوتگه تاریک و خاموش
پریشان در کنار او نشستم
لبش بر روی لب هایم هوس ریخت
زاندوه دل دیوانه رستم

فرو خواندم بگوشش قصه عشق:
ترا می خواهم ای جانانه من
ترا می خواهم ای آغوش جانبخش
ترا ای عاشق دیوانه من

هوس در دیدگانش شعله افروخت
شراب سرخ در پیمانه رقصید
تن من در میان بستر نرم
بروی سینه اش مستانه لرزید

گنه کردم گناهی پر ز لذت
در آغوشی که گرم و آتشین بود
گنه کردم میان بازوانی
که داغ و کینه جوی و آهنین بود



#فروغ_فرخزاد


#عضویت_در_کانال
👇👇👇
@sedayeslahat
در انتظار دره‌ها رازیست 
این را به روی قله‌های کوه 
بر سنگ های سهمگین کندند
آن‌ها که در خط سقوط خویش 
یک شب سکوت کوهساران را 
از التماسی تلخ آکندند..

#فروغ_فرخزاد

#عضویت_در_کانال
👇👇👇
@sedayeslahat
از چهره طبیعت افسونکار
بر بسته‌ام دو چشم پر از غم را
تا ننگرد نگاه تب آلودم
این جلوه‌های حسرت و ماتم را

پاییز، ای مسافر خاک آلوده
در دامنت چه چیز نهان داری
جز برگ‌های مرده و خشکیده
دیگر چه ثروتی به جهان داری

جز غم چه می‌دهد به دل شاعر
سنگین غروب تیره و خاموشت؟
جز سردی و ملال چه می‌بخشد
بر جان دردمند من آغوشت؟

در دامن سکوت غم افزایت
اندوه خفته می‌دهد آزارم
آن آرزوی گمشده می‌رقصد
در پرده‌های مبهم پندارم

پاییز، ای سرود خیال‌انگیز
پاییز، ای ترانه‌ی محنت بار
پاییز، ای تبسم افسرده
بر چهره طبیعت افسونکار

تهران - مهرماه ١٣٣٣

#فروغ_فرخزاد

شعر: پاییز
دفتر: اسیر
_____________
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
@sedayeslahat
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎬 امروز سالگرد درگذشت #فروغ_فرخزاد شاعر بزرگ، نماد زن مدرن و امروزی و شاکی از زندگی سنتی است. به گوشه‌هایی از زندگی پرشور او اشاره کرده‌ایم.

#عضویت_در_کانال
👇👇👇
@sedayeslahat
#شعر: سپیدهٔ_عشق

آسمان همچو صفحهٔ دل من
روشن از جلوه های مهتابست
امشب از خواب خوش گریزانم
که خیال تو خوشتر از خوابست

خیره بر سایه های وحشی بید
می خزم در سکوت بستر خویش
باز دنبال نغمه ای دلخواه
می نهم سر به روی دفتر خویش

تن صدها ترانه می رقصد
در بلور ظریف آوایم
لذتی ناشناس و رویا رنگ
می دود همچو خون به رگهایم

آه ... گویی ز دخمهٔ دل من
روح شبگرد مه گذر کرده
یا نسیمی در این ره متروک
دامن از عطر یاس تر کرده

بر لبم شعله های بوسهٔ تو
می شکوفد چو لاله گرم نیاز
در خیالم ستاره ای پر نور
می درخشد میان هالهٔ راز

ناشناسی درون سینهٔ من
پنجه بر چنگ و رود می ساید
همره نغمه های موزونش
گوییا بوی عود می آید

آه ... باور نمی کنم که مرا
با تو پیوستنی چنین باشد
نگه آن دو چشم شور افکن
سوی من گرم و دلنشین باشد

بی گمان زان جهان رویایی
زهره بر من فکنده دیدهٔ عشق
می نویسم به روی دفتر خویش
( جاودان باشی ای سپیدهٔ عشق )

#فروغ_فرخزاد

#عضویت_در_کانال
👇👇👇
@sedayeslahat
🕯🕯🕯

🕯
آه ای خدا که دست توانایت
بنیان نهاده عالم هستی را

بنمای روی و از دل من بستان
شوق گناه و نقش پرستی را

راضی مشو که بنده ناچیزی
عاصی شود بغیر تو روی آرد

راضی مشو که سیل سرشکش را
در پای جام باده فرو بارد

از تنگنای محبس تاریکی
از منجلاب تیره این دنیا

بانگ پر از نیاز مرابشنو
آه ای خدای قادر بی همتا

#مناجات
#فروغ_فرخزاد


#عضویت_در_کانال
👇👇👇
@sedayeslahat
به زمين می‌زنی و می‌شکنی
عاقبت شيشه اميدی را
سخت مغروری و می‌سازی سرد
در دلی، آتش جاويدی را

ديدمت، وای چه ديداری وای
اين چه ديدار دلازاری بود
بی‌گمان برده‌ای از ياد آن عهد
که مرا با تو سر و کاری بود

ديدمت، وای چه ديداری وای
نه نگاهی، نه لب پرنوشی
نه شرار نفس پرهوسی
نه فشار بدن و آغوشی

اين چه عشقی است که در دل دارم
می‌گريزی ز من و در طلبت
من از اين عشق چه حاصل دارم
باز هم کوشش باطل دارم

باز لب‌های عطش کرده من
لب سوزان ترا می‌جويد
می‌تپد قلبم و با هر تپشی
قصه عشق ترا می‌گويد

بخت اگر از تو جدايم کرده
می‌گشايم گره از بخت، چه باک
ترسم اين عشق سرانجام مرا
بکشد تا به سرپرده خاک

خلوت خالی و خاموش مرا
تو پر از خاطره کردی، ای مرد
شعر من شعله احساس منست
تو مرا شاعره کردی، ای مرد

آتش عشق به چشمت يک دم
جلوه‌یی کرد و سرابی گرديد
تا مرا واله و بی‌سامان ديد
نقش افتاده بر آبی گرديد

در دلم آرزویی بود که مرد
لب جانبخش ترا بوسيدن
بوسه جان داد بروی لب من
ديدمت، ليک دريغ از ديدن

سينه‌ای، تا که بر آن سر بنهم
دامنی تا که بر آن ريزم اشک
آه، ای آنکه غم عشقت نيست
می‌برم بر تو و بر قلبت رشک

به زمين می‌زنی و می‌شکنی
عاقبت شيشه اميدی را
سخت مغروری و می‌سازی سرد
در دل، آتش جاويدی را

#فروغ_فرخ‌زاد

دیدار تلخ _ از دفتر اسیر


#عضویت_در_کانال
👇👇👇
@sedayeslahat