"صدای ملّت"
8.74K subscribers
148K photos
73.5K videos
163 files
4.34K links

ولاتلبسوا الحق‌ بالباطل‌ و تکتموا‌ الحق‌ وانتم‌تعلمون‌. حق را با باطل در نیامیزید، حقیقت را که خود می‌دانید پنهان نکنید.

@sedayeslahat
Download Telegram
📝📝الهام بخشی بنگلادش برای اقتصادهای بزرگ!

#صابر_گل_عنبری

@sedayeslahat

♈️چند روز پیش در یادداشتی به جهش اقتصادی بنگلادش و حرکت این کشور فقیر در جنوب آسیا بر ریل فقرزدایی و تبدیل شدن به یک الگوی موفق اشاره شد.

♈️ دیروز نیکولاس کریستوف در گزارشی در روزنامه نیویورک تایمز به طرح اقتصادی 1.9 تریلیون دلاری دولت بایدن پرداخته و با استشهاد به تجربه بنگلادش، حرکت این طرح را در مسیر درست دانسته است. کریستوف این تجربه را برای آمریکا الهام بخش دانسته است.
این نویسنده آمریکایی مهم‌ترین بخش طرح بایدن را کاهش میانگین فقر در میان کودکان آمریکا دانسته است که به گفته وی در صورت اجرا این میانگین به نصف می‌رسد. البته فرانکلین روزولت نیز طرحی مشابه را برای سالمندان به اجرا گذاشت.

♈️اما بنگلادش در زمینه فقرزدایی چه سیاستی را در پیش گرفت که این گونه از آن به عنوان یک الگوی الهام‌بخش یاد می‌شود؟ داکا در چارچوب یک طرح جامع، فقرزدایی را از میان دو قشر آسیب‌پذیر جامعه شروع کرد. یکی کودکان و دیگری زنان. برای هر دو قشر نیز برنامه‌های خاصی را به اجرا گذاشت. نخست گسترش آموزش همگانی و دیگری توانمندسازی زنان و کودکان خانواده‌های فقیر از طریق آموزش‌های کاربردی برای ورود آن‌ها به بازار کار. در کنار آن نیز برنامه‌های حمایتی خاصی را برای کمک به فقرا به اجرا گذاشت.

♈️واقعیت این است که فقرزدایی در جوامع صرفا از طریق ارائه بسته‌های مالی حمایتی امکانپذیر نیست و اساسا این شیوه را نمی‌توان رویکردی فقرزدایانه توصیف کرد؛ بلکه مسکنی است برای تمشیت زندگی بخور و نمیر فقرا که آن هم پاسخگوی حداقل نیازهای این قشر نیست. اما فقرزدایی واقعی زمانی اتفاق می‌افتد که در چارچوب یک برنامه مدون و جامع باشد که به قشرهای فقیر جامعه هم ماهی برای گذران موت زندگی داده شود هم فن ماهیگیری برای تداوم زندگی آبرومندانه و مستقل بدون وابستگی به کمک‌ مالی آموزش داده شود.

♈️در نتیجه برنامه‌های موفق بنگلادش برای فقرزدایی، امروزه زنان و دختران بنگالی ستون توسعه اقتصادی این کشور محسوب می‌شوند و به تبع آن به بزرگ‌ترین صادر کننده پوشاک در جهان پس از چین تبدیل شده است. در واقع رمز موفقیت بنگلادش سرمایه‌گذاری بر روی اقشار آسیب پذیر و ضعیف جامعه است و همین باعث شد که اقتصاد آن از پایه رشد کند.

♈️البته در این مهم، نهادهای مدنی غیر دولتی نیز نقش بسزایی داشته‌اند. محمد یونس اقتصاددان و بازرگان بنگلادشی است که شهرتی جهانی دارد و جزو معدود شخصیت‌های مسلمانی است که در سال 2006 برنده جایزه صلح نوبل شد. یونس به "بانکدار فقرا" معروف است که از طریق نهادهای مالی همچون بانک "گرامین" نقش مهمی در فقرزدایی، نه تنها در بنگلادش بلکه در کشورهای دیگری هم داشته است.

♈️پروفسور محمد یونس از چهار دهه پیش از طریق اعطای وام بدون بهره و ضامن به فقرای بنگلادش، همچنین آموزش آن‌ها در امر سرمایه‌گذاری و معرفی طرح‌های اقتصادی کوچک و زود بازده در زمینه‌های مختلف صنعتی، کشاورزی، بازرگانی و غیره با بهره‌گیری از تکنولوژی‌های روز توانسته است الگوی یک مسلمان متمول اما دغدغه‌مند و صاحب ایده و دلسوز را به نمایش بگذارد.

♈️محمد یونس میلیون‌ها فقیر بنگلادشی را از مصرف کنندگانی تهیدست به تولیدکنندگان و صادرکنندگانی موفق تبدیل کرده است. تجربه موفق این کارآفرین نمونه بنگلادشی به چین، هند، اندونزی، مالزی، آمریکا و برخی کشورهای اروپایی منتقل شده است و "گرامین بانک" شعبه‌های متعددی در کشورهای فقیر در آفریقا و آمریکا جنوبی و همچنین در چند ایالت آمریکا تحت عنوان "گرامین آمریکا" دارد.

#عضویت_در_کانال
👇👇👇
@sedayeslahat
📝📝 آمریکا تضمین نمی‌دهد!

#صابر_گل_عنبری


♈️ایران تاکید کرده است که آمریکا باید در مذاکرات وین تضمین دهد که دوباره از برجام خارج نمی‌شود و تحریم‌ها را بر نمی‌گرداند. دیروز یک مقام آمریکایی نیز گفته است که تضمینی نمی‌دهیم. چند روز پیش در جریان دور ششم، مذاکره کننده ارشد ایران در مصاحبه با خبرنگار صدا و سیما گفت که آمریکا باید این تضمین را بدهد و اگر تضمین ندهد، توافق نمی‌کنیم. از سبک و سیاق سخنان عراقچی این گونه پیداست که دریافت تضمین یک شرط برای توافق است. اما آیا چنین شرطی قابلیت تحقق دارد؟

♈️اگر مقصود دادن تضمین حقوقی است که مهم‌تر از تضمین‌های سیاسی است، لازمه این کار تبدیل شدن برجام از یک موافقت‌نامه عادی به معاهده‌ای بین‌المللی است تا مشمول قوانین معاهدات شود و تبعات حقوقی و سیاسی و بعضا مالی در نقش یک مانع جدی برای وادار کردن طرف‌ها به عمل به معاهده و تعهدات آن عمل کرده و از خروج سهل و آسان از آن پرهیز کنند. اما آیا برجام امکان تبدیل شدن به یک معاهده را دارد؟ پاسخ منفی است. از این جهت که این امر نیازمند رای دو سوم (67 نفر) مجلس سنای آمریکاست و حزب دموکرات هم اکنون از چنین اکثریتی در سنا برخوردار نیست و 51 کرسی دارد.

♈️پس از این منظر، دادن مهم‌ترین تضمین حقوقی عملا منتفی است و امکانپذیر نیست. اما این چیزی نیست که دیپلمات‌های ایران با آن آشنا نباشند و بدون در نظر گرفتن این نکته مهم، این شرط را مطرح کرده باشند.

♈️از این رو، به احتمال زیاد هدف از پافشاری بر این مساله از یک سو، تلاش برای امتیازگیری در جریان مذاکرات و از سوی دیگر، معطوف به نگرانی جدی از بازگشت تحریم‌ها در آینده حتی در این دوره بایدن و در سایه احتمال پیروزی جمهوری‌خواهان در انتخابات میان دوره‌ای آتی کنگره (نوامبر 2022) است. با توجه به مخالفت جدی این حزب با لغو تحریم‌ها، در صورت پیروزی در انتخابات میان‌‌دوره‌ای امکان دارد لوایح و طرح‌هایی برای بازگرداندن آن‌ها ارائه و تصویب کند.

♈️البته بایدن هم در صورت مخالفت می‌تواند از حق وتو استفاده کند و مانع تبدیل شدن آن‌ها به قانون شود، ولی اگر این تحریم‌ها تحت عناوینی غیر هسته‌ای وضع شوند، در آن هنگام، بایدن به سختی بتواند با آن‌ها مخالفت کند.

♈️لب کلام این که سه فاکتور زیر امکان بازگشت تحریم‌ها در آینده را به فرض دستیابی به توافق در مذاکرات کنونی در وین ممکن می‌سازد:
نخست، تداوم اصل مناقشه میان آمریکا و ایران و لاینحل ماندن قضایاى مهم برخاسته از آن، دوم مخالفت آمریکا با برداشته شدن تحریم‌های غیر مرتبط با پرونده هسته‌ای و اکتفا به رفع تحریم‌های برجامی، سوم حفظ ساختار و شاکله تحریم‌ها علیه ایران.

#عضویت_در_کانال
👇👇👇
@sedayeslahat
📝📝 برق ما و برق آن‌ها؟!

#صابر_گل_عنبری

♈️کشور مدتی است با بحران بی‌سابقه برق و به تبع آن قطعی‌ مکرر و بی‌برنامه آن مواجه است که کلا زندگی همه مردم را مختل کرده است. همین خود فشار روانی مضاعفی را در کنار فشارهای ناشی از مشکلات معیشتی و افزایش افسارگسیخته قیمت‌ها وارد کرده است؛ تا جایی که تاب‌آوری جامعه در مواجهه با این مشکلات و امید به حل آن‌ها در آینده نزدیک در سایه نبود چشم‌اندازی روشن به سطح نازلی رسیده است.

♈️در این میان، اظهارات عجیب و سخن گفتن از مشکل برق در دیگر کشورها برای توجیه این وضعیت، مثل مشکلات "بی‌سابقه" برق در آمریکا و اروپا، در کنار آشفتگی در مدیریت معضل، فشار روانی واقعه را دو چندان کرده است. البته درست هم نیست کل تقصیر را گردن این دولت انداخت و دولت‌های پیشین با آن درآمدهای هنگفت نفتی در این ناکارآمدی سهیم هستند؛ اما خود کمبود برق و ریشه آن به کنار، دیگر این آشفتگی مدیریتی و قطعی‌های بی‌برنامه بسیار آزار دهنده و توجیه‌ناپذیر است.

♈️به جای مثال‌های دوردست، کافی است مسئولان نگاهی به حوزه پیرامونی ایران بیندازند و به این پرسش کانونی پاسخ دهند که چرا کشوری مثل مصر با آن وضعیت فشل و ناکارآمد و با جمعیتی بالغ بر یکصد میلیون نفر (15 میلیون بیشتر از ایران) حدود نیمی از برق تولیدی خود را مازاد مصرف دارد و یا عربستان سعودی با جمعیت سی و چهار میلیون نفری بیش از 75 هزار مگاوات برق (20 هزار مگاوات بیشتر از ایران) تولید می‌کند و میزان مصرف شهروندان آن چهار برابر ایرانی‌هاست، اما با کمبود برق مواجه نیست؛ در حالی که ایران با این منابع سرشار دچار چنین کمبودی است؟

♈️فقط دو امارت ابوظبی و دبی کشور هفت امارتِ امارات بیش از 30 هزار مگاوات برق تولید می‌کنند، یعنی این دو امارت با نه میلیون نفر جمعیت بیش از نیمی از برق ایران را تولید می‌کنند.

♈️تاسف‌برانگیزتر اما آنجاست که در حالی که ما در تولید برق با همان سوخت‌های فسیلی با کمبود شدید مواجه هستیم، کشورهای منطقه برای تولید انرژی برق از منابع پاک و تجدیدپذیر در حال رقابت تنگاتنگ هستند.

♈️ مصر با این وضعیت اقتصادی، حدود 20 درصد از کل تولید 58 هزار مگاواتی خود را از منابع تجدیدپذیر تامین می‌کند و در نظر دارد این میزان را تا سال 2035 به 42 درصد برساند؛ در حالی که سهم ایران از تولید برق از منابع خورشیدی و بادی 0.9 درصد، 80 درصد برق تولید کشور از سوخت‌های فسیلی، 14.8 درصد از نیروگاه‌های برق آبی، 1.3 درصد از انرژی اتمی و 2.2 درصد از نیروگاه‌های دیزلی است.

♈️مصر در سال 2019 بزرگ‌ترین پروژه تولید برق از انرژی خورشید را با ظرفیت تولیدی 1465 مگاوات یعنی معادل 90 درصد از انرژی تولیدی از سد عالی راه‌اندازی کرده است و طرح‌های مشابهی را در دست اقدام دارد.

♈️و یا عربستان سعودی بر اساس سند چشم‌انداز 2030 در نظر دارد که انرژی تولیدی از منابع تجدیدپذیر را تا این سال به نزدیک 59 هزار میگاوات یعنی بیشتر از کل تولید برق ایران برساند که 40 هزار مگاوات آن از منابع انرژی خورشیدی است. در حال حاضر هم پروژه‌های عظیمی را برای تولید برق از انرژی خورشید در دست اجرا دارد و درصدد است تا سال 2030 بیش از نیمی از انرژی برق تولید شده از منابع تجدیدپذیر باشد.
و قطر هم با نزدیک به 3 میلیون نفر جمعیت یک پنجم برق ایران را به میزان 11 هزار مگاوات تولید می‌کند و طرح‌های عظیمی برای تولید بیش از هزار میگاوات از انرژی خورشید در دست اقدام دارد.

♈️امارات نیز سال 2020 با وجود مشکلات ناشی از شیوع کرونا سهم تولید برق از منابع تجدیدپذیر را به 32 درصد رساند و طبق سند چشم انداز 2050 راهبرد تولید برق را بر اساس سهم 44 درصدی انرژی پاک، 38 درصدی از منابع گاز، 12 درصدی از زغال سنگ پاک و 6 درصدی از انرژی اتمی (با 5600 مگاوات پنج برابر نیروگاه بوشهر) ترسیم کرده است.

♈️در شمال آفریقا نیز مراکش طرح "نور میدلت" برای تولید برق از انرژی خورشید را در سال 2019 با ظرفیت تولید 2 هزار مگاوات کلید زد.

♈️اما در ایران هنوز 80 درصد از برق از منابع قدیمی فسیلی تولید می‌شود و با که یک سرزمین خشک و نیمه خشک بوده و در وضعیت فعلی با تنش آبی و در آینده نزدیک با بحران آبی مواجه خواهد شد، اما حدود 15 درصد از برق تولیدی از منابع آبی است؛ در حالی که از سال‌ها قبل پر واضح بود که با این وضعیت آبی، تامین این مقدار برق با مشکل جدی مواجه خواهد بود. در مقابل، در عین حال که کویر با آن موقعیت جغرافیایی مناسب در مرکز ایران جزو گرم‌ترین مناطق جهان است و از ظرفیت بسیار عظیمی برای تولید برق از انرژی خورشیدی برخوردار است، کاملا مغفول مانده است.

#عضویت_در_کانال
👇👇👇
@sedayeslahat
📝📝 طالبان میان ایران و عربستان!

#صابر_گل_عنبری

♈️برخی ناظران و تحلیل‌گران داخلی غافل از تحولاتی که در جغرافیای نفوذ بازیگران خارجی در افغانستان از سال 2001 حادث شده، همچنان طالبان را جریانی نزدیک به عربستان قلمداد می‌کنند و بر اساس این گزاره به تحلیل تحولات اخیر این کشور و پیشروی‌های طالبان می‌پردازند. گویا این گزاره معطوف به این دیتاست که عربستان جز سه کشوری بود که در کنار امارات و پاکستان، دولت طالبان را پس از سلطه بر افغانستان در اواخر دهه نود میلادی به رسمیت شناخت.

♈️واقعیت اما این است که این خوانش چندان منطقی به نظر نمی‌رسد. روابط میان عربستان و طالبان پس از حوادث یازده سپتامبر و خودداری آن از تحویل بن لادن به سردی گرایید و عربستان و امارات در 22 سپتامبر 2001 به رسمیت شناختن دولت طالبان را پس گرفتند.

♈️ در واقع این شناسایی از جانب ریاض مولود دو عامل بود؛ نخست ادامه سیاست‌های حمایتی عربستان از مجاهدین افغان علیه شوروی سابق که طالبان را پس از به قدرت رسیدن خلف این مبارزین می‌دانست و عامل دوم در این شناسایی، الزامات روابط تنگاتنگ ریاض و اسلام آباد بود. پاکستان که نقش مهمی در به قدرت رسیدن طالبان داشت، متحد راهبری عربستان است و یکی از آثار این نزدیکی در سطح منطقه نزدیک شدن دو متحد پاکستان یعنی ریاض و طالبان بود. البته ناگفته نماند که چون طالبان به عنوان یک حرکت اسلامی مطرح بود، و در آن زمان هم مولفه مذهب همچنان در ترسیم سیاست خارجی عربستان تاثیرگذار بود، این فاکتور نیز تاثیر خود را داشت.

♈️به هر حال، وقتی آمریکا بزرگ‌ترین متحد عربستان به دنبال مخالفت طالبان با تحویل اسامه بن لادن، جنگ 2001 را به راه انداخت و حکومت طالبان را ساقط کرد، عربستان هم از طالبان فاصله گرفت و نقطه آغازین آن در همان پس گرفتن شناسایی حکومت طالبان قبل از حمله نمود یافت.

♈️رفته رفته این فاصله، در درجه اول به خاطر الزامات روابط ائتلافی با آمریکا و در درجه دوم به خاطر نزدیک شدن طالبان به ایران پس از پدیدار شدن "منفعت مشترک" مقابله با "دشمن مشترک" یعنی آمریکا بیشتر شد.

♈️همین عامل "دشمن مشترک" روابط میان جمهوری اسلامی و طالبان را در طول دو دهه گذشته از حالت تخاصمی خارج ساخت و بر اساس مقابله با این هدف مشترک هدایت کرد؛ تا جایی که در یک سال اخیر جنبه آشکارتری به خود گرفت و دیدارها و سفرهای رهبران طالبان موید این مدعاست.

♈️پاکستان طی سال‌های گذشته تلاش‌هایی برای اصلاح روابط طالبان و عربستان انجام داد و حتی در جریان سفر محمد بن سلمان ولی عهد عربستان به اسلام آباد در سال 1397 تلاش کرد دیداری میان وی و رهبران طالبان ترتیب دهد، اما ظاهرا انجام نشد. البته ذکر این نکته هم خالی از لطف نیست که این تنش پنهان در روابط دو طرف در اتخاذ مواضعی علنی علیه یکدیگر بروز نیافت.
کما این که روابط میان ریاض و اسلام آباد هم پس از سرکارآمدن محمد بن سلمان که دیگر آن گرمی و نزدیکی گذشته خود ناشی از الزامات اتحاد راهبردی را نداشت، مزید بر علت شد و مشوقی برای نزدیکی مجدد ریاض و طالبان نبود.

♈️البته دلیل آن هم کم‌رنگ شدن تاثیر "مولفه اسلامی" در جهت دهی روابط خارجی این کشور سلطنتی به وسیله بن سلمان بود. سفر بن سلمان به هند و مسائل پس از آن گویای این وضعیت بود؛ هر چند این اتفاقات هنوز برآیندی تحولی در روابط دو کشور نداشته است و هر دو همچنان دو متحد راهبردی در منطقه به شمار می‌روند.

♈️اما جدای از آنچه گفته شد، شیوه پوشش خبری تحولات اخیر افغانستان در رسانه‌های عربستان نیز سنجه مهمی است؛ دال بر آنچه شرحش رفت. این رسانه‌ها به طالبان حمله و انتقاد می‌کنند و در کل از زاویه خصومت با ایران به این تحولات می‌نگرند و خیز طالبان برای سیطره بر افغانستان را به آن نسبت می‌دهد.

♈️اما در سیاست‌ورزی دوستی و دشمنی دائم معنا و مفهوم ندارد و باید منتظر ماند و دید که پس از خروج "دشمن مشترک" از افغانستان و به تبع آن انتفای "منفعت مشترک"، روابط ایران و طالبان در آینده به چه شکل خواهد بود؟ به نظرم روابط آتی عربستان و طالبان بیشتر تحت الشعاع آینده این روابط خواهد بود.

#عضویت_در_کانال
👇👇👇
@sedayeslahat
📝📝آخرین میخ بر تابوت بهار عربی؟!

#صابر_گل_عنبری

♈️انقلاب‌های عربی موسوم به "بهار عربی" در دسامبر 2010 از تونس شروع شد؛ اما دیری نپایید که در دیگر کشورها مغلوب دولت پنهان و قوه قهریه شد، ولی همچنان در مهد انقلاب‌ها نظامی نسبتا دموکراتیک با مشکلات عدیده‌ آن برقرار بود و به عنوان یک الگو از آن یاد می‌شد.

♈️ولی این نظام برآمده از انقلاب تونس در طول یک دهه گذشته به دلیل تنازع داخلی، فشارهای دولت پنهان و قدرت‌های منطقه‌ای حامی آن و "انقلاب‌های معکوس" و در راس آن‌ها امارات نتوانست زمینه‌های توسعه سیاسی و اقتصادی در این کشور 12 میلیونی در شمال آفریقا با مساحت حدود 164 هزار کیلومتر مربع فراهم کند و درگیر بحران‌های عدیده داخلی شد.

♈️در این وضعیت، اخیرا که بحران کرونا شدت یافت و اعتراضاتی شکل گرفت، قیس سعید رئیس جمهورِ حقوقدان تونس همان بهره‌برداری را از آن کرد که عبدالفتاح سیسی با اعتراضات 30 ژوئن انجام داد و دست به کودتا زد. سعید دیشب در خطابه‌ای با لحنی نظامی، قاطع و با تفسیر خاص خود از قانون اساسی، از برکناری دولت، تعلیق پارلمان، رفع مصونیت نمایندگان و به عهده گرفتن قدرت اجرایی کشور خبر داد و با این اقدام خود طومار اولین و آخرین انقلاب عربی معاصر و در کل بهار عربی را در هم پیچید که در صورت موفقیت نهایی، پیامدهای جامعه‌شناختی، روانشناختی و سیاسی آن نه فقط تونس بلکه کل منطقه عربی را در بر می‌گیرد و نوعی سرخوردگی و احساس یاس به ملت‌های عربی نسبت به هر گونه تغییر و انقلابی تزریق خواهد کرد.

♈️تصمیمات قیس سعید مخالفان و موافقان خود را در تونس دارد و خیلی‌ از احزاب و گروه‌های سیاسی از آن به عنوان کودتا یاد می‌کنند. فعلا باید منتظر تحولات امروز و چند روز آتی ماند؛ از یک جهت، پارلمان امروز نشست دارد و باید دید آیا قادر به برگزاری نشست خود خواهد بود و ارتش اجازه این کار را می‌دهد. راشد غنوشی رئیس پارلمان و تعدادی دیگر از نمایندگان جلو آن تحصن کرده‌اند و خواستار ملحق شدن بقیه نمایندگان به آن‌ها شده‌اند.

♈️ از سوی دیگر، باید منتظر تظاهرات معترضان و حجم آن و باز رویکرد ارتش در قبال این تظاهرات بود. به هر حال، نقش ارتش که در انقلاب دسامبر 2010 حامی معترضان بود، تعیین کننده است و آن گونه که از اخبار و رصد تحولات جدید تونس بر می‌آید، رئیس جمهور آن با حمایت غیر مستقیم ارتش این تصمیمات را صادر کرده است.

♈️در واقع، ارتش و نیروهای امنیتی پشتوانه اجرایی این تصمیمات هستند که اگر از آن استنکاف کنند، فرامین رئیس جمهور تونس روی کاغذ خواهد ماند. اما عامل مهم سوم موضع اتحادیه عمومی کارگران تونس یا همان "اتحاد الشغل" است که یک نهاد تاثیرگذار است و امروز نشست اضطراری دارد. باید دید چه موضعی در قبال این تحولات اتخاذ خواهد کرد.

♈️بامداد امروز که تحولات تونس را دنبال و با برخی کنشگران این کشور صحبت می‌کردم، غالبا معتقد بودند که سعید به احتمال زیاد در سایه شرایط داخلی (بحران اقتصادی و حمایت ارتش) و منطقه‌ای در پیشبرد تصمیمات خود موفق خواهد شد؛ اما در نهایت همه چیز را به تحولات چند روز آتی در جهت تثبیت یا لغو تصمیمات ریاست جمهوری حواله می‌دادند.

♈️همچنین به احتمال زیاد، حامیان منطقه‌ای این تغییرات در تونس که از اهمیت سمبلیک خاصی برخوردار است، کمک‌های مالی و بهداشتی هنگفتی در کوتاه مدت در جهت حل بحران اقتصادی و کرونا تزریق خواهند کرد که برآیند آن راضی نگه داشتن بخش مهمی از جامعه است که از این مشکلات به ستوه آمده‌اند.

♈️چنین امری می‌تواند قدرت یارگیری احزاب و گروه‌های سیاسی در میان مردم را برای اعلام مخالفت و اعتراض به این تصمیمات کاهش دهد؛ البته ناگفته هم نماند که جایگاه اجتماعی نیروهای سیاسی تونس از هر طیف و سلیقه فکری در چند سال اخیر به شدت آسیب دیده و اساسا پیروزی قیس سعید در انتخابات اکتبر 2019 به عنوان یک چهره ناشناخته و غیر حزبی بر نامزدهای حزبی رقیب متاثر از تنزل جایگاه احزاب سیاسی و ناخرسندی مردم از آن‌ها بود. البته برخی احزاب مانند حزب النهضه پایگاه اجتماعی خاص خود را دارند، اما حتی این دست احزاب هم دچار افت و ریزش شدند.


#عضویت_در_کانال
👇👇👇
@sedayeslahat
📝📝 ریشه بحران‌های منطقه!

#صابر_گل_عنبری

♈️درباره بحران‌های منطقه و درون کشورها زیاد سخن گفته شده و معمولا در پرداختن به آن‌ها به عواملی پرداخته می‌شود که غالبا با وجود اهمیت‌شان بنیادین نیستند؛ اما اکثرا ریشه مشکلات و بحران‌های داخلی کشورها و منطقه مغفول مانده است و همین هم باعث می‌شود که درمان این مشکلات بدون پشتوانه معرفتی صحیح راه درستی را طی نکند و چرخه باطلی شکل گیرد که هر روز توان و انرژی ملت‌ها و کشورهای منطقه را به تحلیل می‌برد.

♈️ریشه بحران‌های منطقه تنها به رقابت منفی بازیگران بر مدار ایدئولوژی‌های حذفی و حضور و دخالت بیگانگان بر نمی‌گردد، بلکه این بحران‌ها برآیندی کلان از بحرانی عمیق‌تر در کشورهای منطقه است که آن هم ریشه در توسعه نیافتگی فرهنگی و سیاسی اغلب قریب به اتفاق جوامع و ملت‌ها دارد. این اتفاق اولا خود را در سطح داخلی کشورها در وجود نظام‌های مستبد با تبعات همه جانبه سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و غیره نشان می‌دهد و ثانیا برآیند آن در سطح خاورمیانه عدم درک درستی از امنیت و منافع جمعی است و همین مجال را برای نزاعی مستمر و فراگیر، جنگ‌های نیابتی و حضور بیگانگان فراهم کرده است.

♈️از این رو، تا جوامع منطقه سطحی از توسعه یافتگی فرهنگی، اجتماعی و سیاسی را تجربه نکنند، نباید امید چندانی به شکل گیری امنیتی نسبتا پایدار و پایان بحران‌های منطقه داشت. اما در سطح جوامع منطقه، مشکل بنیادین، فرهنگ اجتماعی و سیاسیِ مولد استبداد و دیکتاتوری است و تا اصلاحاتی ساختاری در فرهنگ و اجتماع صورت نگیرد، با اتکای صرف به مظاهر مدرنیته چون انتخابات و دیگر مکانیسم‌ها نمی‌توان تغییری از بالا صورت داد که در این صورت، طرف‌های قوی معادلات داخلی قدرت که از یک سو مستظهر به قوه قهریه و از دیگر سو، پشتگرم به فرهنگ استبداد زده داخلی هستند، از این ابزارهای مدرنیته در جهت تثبیت خود سوء استفاده می‌کنند و انتخابات به عنوان یک راهکار شناخته شده برای چرخش دموکراتیک قدرت تهی از مضمون گشته و صرفا به ابزاری برای بازتولید و تثبیت جایگاه اقتدارگرایان در غالب دول خاورمیانه تبدیل و آنقدر بی‌اعتبار شده است که برخی رهبران و روسای جمهور بعد از چند دهه حضور در قدرت همچنان با بیش از ۹۰ درصد برنده می‌شوند. در واقع، انتخابات در خاورمیانه و شمال آفریقا امروز نه راه‌حل بلکه به عامل بی‌ثباتی و بحران تبدیل شده تا جایی که وضعیت برخی دول استبدادی که سابقه انتخاباتی ندارند، باثبات‌تر از دیگر کشورها جلوه می‌کند که این مظاهر مدرنیته را بزک کرده‌اند.

♈️متاسفانه با این وضعیت از چند دهه پیش، اما نیروهای مدنی و اصلاح‌گر در غالب دول منطقه چه منتقدین چه اپوزیسیون، همچنان همان راهکارهای نادرست چند دهه‌ای معطوف به قدرت و اصلاح از بالا به پایین را دنبال می‌کنند که این امر ناکارآمدی خود را به اثبات رسانده است.

♈️درحقیقت، در جامعه‌ای که دروغ یک فضیلت شده است، ارتباطات اجتماعی واقتصادی ناسالم است، تعدی به حقوق دیگران چه در میان شرکای زندگی، چه همسایگان، چه در روابط انسانی و تجاری روز مره میان اعضای جامعه، یک عادت شده است؛ پیشبرد حداقل امور جز از طریق توسل به راه‌های نادرست ازسفارشات گرفته تا پرداخت و دریافت رشوه میسر نیست و دهها مساله دیگر، نمی‌توان انتظار داشت در سطح کلان یک نظام دموکراتیک، راستگو وپاسدار حقوق شهروندی شکل گیرد. از لحاظ جامعه شناسی سیاسی، حاکمیت‌ها ودولتها ریشه درفرهنگ اجتماعی وسیاسی جوامع دارند؛ اگر فرهنگ توسعه یافته و دموکراتیک باشد که برآیند آن در سطح حاکمیت جز نظامی همسو نیست وموارد استثنا هم دربرخی کشورها طی چند دهه گذشته بعد از مدتی به وسیله همان فرهنگ توسعه یافته دفع شده و دوام نیاورده‌اند.

♈️از این رو،حال که تجربه اصلاح از بالا به پایین در خاورمیانه و شمال آفریقا شکست خورده است، جا دارد که اپوزیسیون و منتقدان راه اصلاح معطوف به مشارکت در قدرت را موقتا کنار گذاشته و راه اصولی و منطقی آن را از بطن خود جامعه باتوسعه مدنیت، فرهنگ اجتماعی و سیاسی پیگیری کنند.

♈️تاچاره‌ای برای اصلاح فرهنگ مولد استبداد و دیکتاتور زده ملت‌ها و جوامع خاورمیانه و شمال آفریقا اندیشیده نشود؛ در بر همان پاشنه اشتباه خود خواهد چرخید وصدها انقلاب هم در این کشورها رخ دهد، وضعیت بدتر خواهد شد که بهتر نمی‌شود. در واقع ازدل چنین فرهنگ ناسالمی، احزابی شکل می‌گیرند که خود هم خواسته یا ناخواسته بعد از مدتی استبداد زده می‌شوند و همین خود عامل اصلی ناکارآمدی احزاب در این منطقه است.

♈️از این رو،نیروهای دردمند درخاورمیانه فلاکت‌زده بهتر است قبل ازهر چیز تلاش خود را معطوف به توسعه فرهنگی واجتماعی کنندکه خروجی تدریجی آن فرهنگ حزبی وسیاسی پالایش شده وبرآیند کلان هم به مرور زمان ریشه‌کنی استبداد از دول وکل منطقه وبرقراری امنیت وآرامشی پایدار باشد.
@sedayeslahat
📝📝رئیسی و سیاست منطقه‌ای میدانی!
#صابر_گل_عنبری


♈️بالاخره دوران ریاست جمهوری حسن روحانی به اتمام رسید و ابراهیم رئیسی کار خود را آغاز کرد. هم اکنون ناظران خارجی منتظر رویکرد رئیس جمهور جدید در پیگیری سیاست خارجی ثابت جمهوری اسلامی ایران هستند. خود رئیسی سه روز پس از اعلام نتایج انتخابات و در اولین کنفرانس خبری چهارچوب کلی سیاست خارجی دولت خود را اعلام کرد و در مراسم تحلیف نیز با تفصیلی بیشتر به تشریح آن پرداخت.

♈️در مورد سیاست منطقه‌ای، رئیسی در سخنان خود بر حل بحران‌ها و مشکلات منطقه از طریق گفتگو تاکید و اعلام کرده است که اولویت سیاست خارجی دولتش بهبود روابط با همسایگان است.

♈️در مجموع، ایران در روابط خارجی خود با دو سطح بحران مواجه است که به اشکال مختلفی با هم گره خورده و از یکدیگر تاثیر می‌پذیرند؛ نخست تنش‌ها و بحران‌ها در روابط منطقه‌ای و دیگری بحران‌های بین‌المللی با غرب و علی الخصوص آمریکا.

♈️دولت روحانی معتقد بود که حل بحران‌های خارجی از سطوح بین‌المللی آن امکانپذیر است که در آن صورت حل بحران در روابط منطقه‌ای تحصیل حاصل است؛ اما این گزاره به مرور وقت ناصوابی خود را نشان داد و دیدیم که همین تداوم تنش و بحران در روابط منطقه‌ای چه تاثیری بر خروج آمریکا از برجام و تشدید سیاست فشارحداکثری گذاشت.

♈️اما در مقابل گویا دولت جدید در صرافت "حل و فصل" بحران‌های خارجی از خاستگاهی منطقه‌ای است؛ به این معنا که این امر از سطوح منطقه‌ای بحران‌های خارجی شروع شود تا سطوح بین‌المللی آن‌ها را در برابر امر واقع اجتناب‌ناپذیری قرار دهد. البته گویا این باور از آنجا ناشی می‌شود که حل و فصل بحران‌های بین‌المللی (با غرب) امکانپذیر نیست و همین موجب تقویت نگاه منطقه‌ای و شروع از سطح منطقه‌ای بحران‌های خارجی شده است.

♈️البته نگارنده بر این باور است که روابط تاثیر و تاثری دو سطح بحران‌ها می‌طلبد که به صورت همزمان و به موازات هم حل بحران‌ در روابط منطقه‌ای و بین‌المللی پیگیری شود.

♈️به هر حال، خود مکانیسم "حل و فصل" منطقه‌ای هم ملزومات خاص خود را دارد و صرفا با گفتار درمانی ممکن نیست. ابتدا دو طرف و یا طرف‌های مختلف اراده‌ای کافی برای این کار داشته باشند و به درک و فهم مشترکی رسیده باشند که تداوم این بحران‌ها به نفع هیچ طرفی نیست و همه متضرر خواهند بود؛ اما تا زمانی که این درک وجود نداشته باشد و همه به نوعی کورسوی امیدی به ضربه فنی حریف چه از طریق فشار حداکثری آمریکا و اجماع بین‌المللی، چه از طریق نیروهای میدانی و نیابتی داشته باشند، زیاد نمی‌توان امیدوار به حل تنش و بحران در منطقه بود.

♈️اما چشم انداز سیاست منطقه‌ای و در قابی بزرگ‌تر سیاست خارجی جمهوری اسلامی در دوره رئیسی از دریچه تصاویری که از مراسم تحلیف به جهان مخابره شد، تقریبا روشن است. در این مراسم شاهد حضور بی‌سابقه رهبران گروه‌های همسو با ایران در میادین و حوزه‌های نزاع و نبرد در منطقه بودیم؛ از رهبران حزب الله و حماس گرفته تا انصار الله یمن و حشد شعبی عراق. در مراسمات تحلیف پیشین شاهد چنین حضوری هماهنگ و متعدد از گروه‌های متحد با ایران نبودیم. جالب اینجاست که این رهبران در صف نخست و نماینده اتحادیه اروپا در صف دوم قرار داشت.

♈️همین تصویر خود گویای دو نکته کلیدی است؛ نخست این که سیاست خارجی دولت جدید به جای مسائل بین‌المللی و مذاکره با آمریکا و اروپا بر سیاست منطقه‌ای متمرکز خواهد بود و اولی در درجه دوم اهمیت قرار دارد و دوم این که سیاست منطقه‌ای دولت جدید کاملا میدانی خواهد بود.

♈️از این رو، طرح گزاره گفتگو از طرف رئیسی برای کاهش تنش و حل مشکلات منطقه‌ای و همزمان با آن مخابره تصویر مشارکت بی‌سابقه رهبران متحدین منطقه‌ای جمهوری اسلامی بر این نکته تاکید دارد که اولا تهران از موضع میدان و واقعیت‌های میدانی گفتگو خواهد کرد و ثانیا در گفتگوهای احتمالی قرار نیست از این گروه‌های متحد خود دست بکشد و ثالثا می‌خواهد این مذاکرات منتج به رسمیت یافتن و شناسایی دوژوره منافع جمهوری اسلامی در سطح منطقه و حوزه‌های محل فعالیت این گروه‌ها شود.

♈️این هم چیزی نیست که مورد پسند طرف‌های منطقه‌ای و متحدان بین‌المللی آن‌ها باشد که خواسته اصلی آن‌ها دست کشیدن ایران از حمایت از این گروه‌ها و سازمان‌ها در هر گفتگویی احتمالی چه در سطح منطقه‌ای و چه در سطح بین‌المللی است. از این رو، واقعیت تلخ این است که دورنمای چندانی برای حل و فصل مشکلات منطقه از طریق گفتگو حداقل درکوتاه مدت قابل تصور نیست.

#عضویت_در_کانال
👇👇👇
@sedayeslahat
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
📝 اندر پیشروی طالبان!

♈️می‌پرسند دلیل پیشروی‌ها و سلطه طالبان بر افغانستان با این سرعت برق آسا و مقاومت نکردن مردم و فرار و بعضا همکاری نیروهای ارتش چیست؟ یکی از عوامل مهم آن چیزی است که این فیلم لسان حال آن است. این کاخ که در مزار شریف به کنترل نیروهای طالبان درآمده است، متعلق به ژنرال عبدالرشید دوستم از مقامات عالی و جنگ سالاران سابق است.

♈️در کشوری که به قول شاعر، هر که بنماید تکدی از برایش عار نیست .... اندر این کشور که از بهر رعیت کار نیست، وقتی کارگزاران دولت و قانون چنین قارون‌وار در زرق و برق زندگی ‌کنند و بر عیاشی و وثروت‌اندوزی همت گمارند و رعایت رعیت را وانهند، طبیعی است که مردم از آن‌ها رویگردانده و به سرنگونی‌شان بی‌تفاوت شده و حتی بعضا نسبت به قدرت جایگزین صرف نظر از نام و نشانش روی آورند.

♈️به گفته ابن خلدون تجمل و فساد مرحله سوم فروپاشی یک تمدن است چه رسد به یک قدرت و حکومت و به گفته حکیم فردوسی:
سر تخت شاهی بپيچد سه کار
نخستين ز بيدادگر شهريار
دگر آنک بی سود را برکشد
ز مرد هنرمند سر درکشد
سه ديگر که با گنج خويشی کند
به دينار کوشد که بيشی کند

#صابر_گل_عنبری

@sedayeslahat
📝📝داعش علیه طالبان: دعوا بر سر چیست؟
#صابر_گل_عنبری

♈️«بیشتر امیران آن‌ها با گروه‌های جاسوسی مرتد در پاکستان (آی اس آی) ارتباط دارند و خیلی از نیروهایشان نیز با طلب خیر و شفاعت از اموات و نذروات برای آنها و سجده بر قبور مرتکب شرک اکبر و از اسلام خارج شده‌اند. بسیاری از گروه‌های آن‌ها (طالبان) اکنون سنت‌ها و عرف قبیله‌ای را بدون احکام شرعی در مناطقی که مدعی سلطه بر آن‌ها هستند، اجرا می‌کنند. دین آن‌ها "ملا" است، همه ملایان نه فقط ملا عمر، ملا هر چه را از حرام حلال بداند، حلالش می‌پندارند و هر چه را از حلال حرام بداند، حرامش می‌‍دانند. آن‌ها قرآن و سنت را فقط برای تبرک جستن می‌خواهند»

♈️گزاره‌های پیشگفته از کتابچه "فاضحة الشام وكسر الأصنام" است که مجله "دابق" داعش چند سال پیش درباره تکفیر طالبان منتشر کرد. کتابچه 28 صفحه است و چند پیوست تحت عنوان "گمراهی‌های طالبان" دارد. نویسنده داعشی کتابچه بعد از کافر دانستن طالبان، مکتب فکری "دیوبندی" را که طالبان متعلق به آن است، "فرقه ضاله" و در پیوست‌ها نیز سیاست‌ خارجی اعلامی آن را غیر اسلامی می‌داند.

♈️با خروج نیروهای آمریکایی، فرو ریختن برق آسای نظم جایگزین پس از جنگ 2001 و تبدیل شدن طالبان به قدرت حاکم مسلط در افغانستان به نظر می‌رسد که داعش مهم‌ترین چالش امنیتی فراروی قدرت طالبان، تثبیت آن و در کل افغانستان در آینده است. این در حالی است که فعلا خبری از شکل‌گیری هسته‌های مقاومتی علیه حکومت طالبان نیست و پنجشیر نیز به دلایل متعدد داخلی و خارجی از جمله فقدان پشتیبانی منطقه‌ای چون سال‌های پیش از 2001، دیگر آن موقعیت و ابهت دهه نود را ندارد و در صورت ورود به جنگ با طالبان دور از انتظار است توفیقی به دست آورد.

♈️نمود برجسته داعش و افزایش احتمالی عملیات‌های آن در افغانستان می‌تواند اولویت‌های نیروهای سیاسی و مردمی مخالفِ طالبان، و همچنین اولویت کشورهای منطقه و جهان در ارتباط با وضعیت نوین پس از بازگشت طالبان به قدرت را دستخوش تغییر کند. بالاخره چه طرف‌های داخلی مخالف طالبان و چه طرف‌های منطقه‌ای و بین‌المللی، وقتی خود را ناگزیر از انتخاب میان "بد وبدتر" بدانند، روشن است که کدامیک را انتخاب خواهند کرد.

♈️این تغییر اولویت‌ها جدا از آن که مفروض آن نوعی همکاری "حتمی" باطالبان برای مقابله با دشمن داعشی مشترک است واین می‌تواند رفته رفته تثبیت قدرت، مقبولیت ومشروعیتی در سطح منطقه وجهان را برای طالبان به ارمغان بیاورد، اما درعین حال، چالش داعش درصورت استمرار تهدیدی جدی برای حکومت طالبان نیز هست.

♈️بله! طالبان بنا به گفته منابع اطلاعاتی غربی تنها نیروی چریکی افغانی است که توان مقابله با داعش را دارد، اما توان رزمی وچریکی شاید سدی مهم فراروی حملات زمینی داعش باشد، ولی به تنهایی قادربه توقف عملیات‌های انتحاری نیروهای آن نیست، بلکه جدا از آن، پیوست اطلاعاتی امنیتی نیزنقشی تعیین کننده‌ای داردکه حکومت طالبان چندان بهره‌مند از آن نیست.
هرچند آمریکا بر همکاری با طالبان برای مقابله با داعش تاکید کرده، امابعید است که اطلاعات امنیتی لازم را در اختیارآن قرار دهد. باخروج نیروهای آمریکایی ونبود منافع عینی در افغانستان، واشنگتن انگیزه کافی برای این کار ندارد.

♈️ هرچندشاید نگرانی از روی آوردن طالبان به ایران وحتی چین و روسیه به آمریکا انگیزه لازم بدهد، اما گسترش داعش درافغانستان فی نفسه احتمالا یک هدف امنیتی مطلوب در تقابل‌های ژئوپلیتیک باشد و همین در نقش یک مانع برای همکاری جدی با طالبان در مقابله با آن عمل کند؛ هر چند آمریکااحتمالا برای مواجهه باانتقادات فزاینده داخلی به حملاتی هوایی علیه داعش دست زند.

♈️ناگفته نماندکه زمان وقوع انفجارها در حد خود پرسش‌برانگیز و معنادار است و احتمالا اجرای آن‌ها صرفا معطوف به خلا امنیتی حاصله نباشد، بلکه ازاهداف مهم می‌تواندبالا بردن هزینه داخلی این خروج در آمریکا برای بایدن نیز باشد و ازاین منظر هم می‌توان به اهداف زمانی و مکانی انفجارهای اخیر کابل نگریست.

♈️همچنین ناظرانِ آشنابه فضای فکری جریان‌های سلفیت جهادی ازجمله داعش نیک می‌دانند که تبلیغات این گروه علیه طالبان تا چه اندازه فریبنده است ومی‌تواند روی بخشی از نیروهای آن تاثیرگذار باشد. بافوت ملاعمر که حافظ انسجام درونی گروه متبوعش بود، گرایش به سلفیت جهادی در میان بخشی از رهبران و بدنه طالبان قوت گرفت.

♈️حال، درصورت پافشاری رهبری طالبان بر رویکرد اعلامی متفاوت از گذشته که درحدگفتار هم، خوشایندبخشی ازبدنه گروه نیست، احتمال ریزش بیشتر درمیان نیروهای آن بالا است.

این چنین است که طالبان دربرابر انتخاب دشواری است،میان تن دادن به الزامات منطقه‌ای وبین‌الملی برای مشروعیت‌زایی از رهگذرکاربست حکمرانی متفاوت از گذشته ومقتضیات حفظ انسجام درونی باهمان رویکرد پیشین خود در کشورداری

@sedayeslahat
📝📝امنیت اسرائیل؛ اصل سیاست منطقه‌ای روسیه!

#صابر_گل_عنبری

♈️روز دوشنبه 18 اکتبر سی‌امین سالگرد تجدید روابط دیپلماتیک مسکو و تل آویو (پس از فروپاشی شوروری) فرا می‌رسد؛ اما چند روز پیش از آن، دیروز جمعه، سرگئی لاوروف وزیر خارجه روسیه و همتای اسرائیلی‌اش یائیر لاپید طی دو مقاله جداگانه در روزنامه یدیعوت احرونوت اسرائیل، این مناسبت را مغازله‌گونه گرامی داشتند. مضمون مقاله لاوروف حاوی گزاره‌های مهمی است که به شناخت درستی از سطح روابط مسکو و تل آویو، نگاه کرملین به آن، همچنین تاثیر آن بر مناسبات روسیه با دیگر کشورهای منطقه، مسائل و بحران‌های منطقه‌ای کمک می‌کند. هدف از کالبد شکافی این مقاله صرفا کمک به این شناخت است.

♈️لاوروف در مطلع مقاله خود گرامیداشت سالگشت تجدید روابط با اسرائیل را "سرآغاز عهد تازه‌ای از تاریخ مشترک" می‌داند و پس از آن به مخاطبان اسرائیلی مقاله خود مفتخرانه یادآوری می‌کند که شوروی اولین کشوری بود که اسرائیل را به رسمیت شناخت و از فراز و فرود روابط دو طرف طی دهه‌های پیش می‌گوید، اما درباره سطح مناسبات امروز می‌گوید: «با اطمینان می‌توانیم بگوییم که همکاری روسیه و اسرائیل موفقیت‌آمیز و متقابل است. با مرور زمان به شکل موفقی آزمایش خود را پس داده و کارآمد و فعال در همه عرصه‌ها به توسعه خود ادامه می‌دهد.»

♈️وزیر خارجه روسیه اساس همکاری با اسرائیل را "قبل از هر چیزی گفتگوی سیاسی در بالاترین سطح و تماسی‌های پارلمانی پیشرفته و تشکیل گروه‌های دوستی" می‌داند و بر "نقش ویژه روابط انسانی در تقویت اصول متحد کننده روابط‌مان و ضامن ثبات و تداوم آن" و همچنین بر منافع مشترک در خصوص مقابله با نئونازیسم و تحریف تاریخ تاکید می‌کند.

♈️لاوروف می‌افزاید: «گفتگوی روسی اسرائیلی از طریق وزارتخانه‌های خارجی دو کشور در حال پیشرفت است» و متعقد است که بدون تعاملی سازنده میان دیپلمات‌ها نمی‌توان مشکلات بین‌المللی و منطقه‌ای دارای اهمیت بالا را برای تضمین "آینده درخشان دو ملت روسیه و اسرائیل" حل کرد.

♈️در این راستا نیز "تماس‌های متنوع" میان شورای امنیت ملی و وزارتخانه‌های دفاع را در جهت تقویت امنیت و ثبات بین‌المللی و منطقه‌ای "خوب" توصیف کرده و این ارتباط "منظم" را عاملی برای مراعات "منافع مشروع یکدیگر" می‌داند.

♈️سپس بر اهتمام روسیه به تداوم رایزنی با "شرکای اسرائیلی" در مسائل امنیت و ثبات در خاورمیانه تاکید کرده و یک نکته کلیدی را به مخاطبان اسرائیلی خود گوشزد می‌کند که «همیشه توجه را به این حقیقت جلب می‌کنیم که راه‌ حل‌های جامع مشکلات منطقه لزوما باید منافع امنیتی اسرائیل را در نظر بگیرد. این یک اصل است.»

♈️اما در خصوص منازعه فلسطین، لاوروف به تاکید بر راه حل دو کشوری بر اساس قوانین بین‌الملل، مذاکرات مستقیم میان اسرائیل و حکومت خودگردان و آمادگی مسکو برای میانجیگری اکتفا می‌کند و بر خلاف همتایان اروپایی و آمریکایی خود که معمولا در مقام کلام هم که شده از شهرک‌سازی‌ها در کرانه باختری انتقاد می‌کنند، اشاره‌ای به آن و حقوق فلسطینی‌ها نمی‌کند.

♈️وزیر خارجه روسیه یادداشتش را با تاکید بر این باور خود به پایان می‌رساند که "منفعت مشترک" در حفظ این سطح بالای روابط است و بر وجود "فرصت‌های بیشتر" پیش روی روابط فیمابین "نه فقط برای تداوم آن بلکه برای غنی‌تر کردن تجربه مثبت همکاری چند منظوره" تاکید می‌ورزد.
به هر حال، چنانچه گفته شد، هدف شناخت اهمیت متغیر اسرائیلی در روابط خارجی روسیه است. ناگفته پیداست که روابط با روسیه به عنوان یک قدرت منطقه‌ای و بین‌المللی و کشوری همسایه یک ضرورت است، اما باید بر اساس فهم و شناختی درست باشد تا انتظارات هم متناسب با آن شکل گیرد.

♈️این شناخت به درک یکی از دلایل مهم رای مثبت روسیه به شش قطعنامه قبلی شورای امنیت علیه برنامه هسته‌ای ایران، چرایی سکوت همراه گونه در سوریه در قبال حملات اسرائیل کمک می‌کند و این که وقتی یک طرف اساسی معادلات منطقه، اسرائیل باشد سیاست دقیق روسیه چیست؟ و در کجای معادلات خاورمیانه و جنوب قفقاز ایستاده است؟ و این که چرا سیاست روسیه در قبال برجام پس از خروج آمریکا از آن با وجود حمایت‌های کلامی سیاسی از مواضع ایران مقرون به سیاستی عملی در جهت بهره مند کردن آن از منافع برجام و جبران حداقلی زیان‌های ناشی از خروج آمریکا از این توافق نشد.

♈️واقعیت این است که به همان اندازه که ایران مناسبات خارجی خود را بر سنجه دشمنی و دوستی دیگران با اسرائیل تعریف می‌کند، روسیه نیز سیاستی مشابه و اعلام نشده را با ظرافت خاصی اعمال می‌کند.

#عضویت_در_کانال
👇👇👇
@sedayeslahat