حقیقتِ دینداری
✍ #عبدالکریم_سروش :
دین از حاجات لطیف مردم است. کسانی می توانند اندیشه ی خدا و آخرت و ماورای طبیعت را به طور جدی مورد توجه و نظر قرار دهند که از بند طبیعت فارغ شده باشند. یعنی با عبور از نردبان طبیعت است که به ماورای طبیعت می رسیم.
لکن فراغت از طبیعت به معنای صوفیانه ی پشت پا زدن به دنیا نیست، به معنای حلّ مسائل و مشکلات دنیاست.
کسی که زنجیر طبیعت را از دست و پای خود نگشوده، نمی تواند فارغ دلانه آماده ی پرواز در عالم ماورای طبیعت شود. چنین کسی به یاد خدا نمی افتد. او دچار فقری است که دیوار به دیوار کفر است (کاد الفقر ان یکون کفرا) حتی کسی که خداوند را به طمع روا شدن حاجات دنیوی می پرستد، عابد واقعی نیست.
البته ما این افراد را تخطئه و ملامت نمی کنیم. خداوند چندان خواستنی است که جا دارد ما به هر بهانه ای مردم را به سوی او بکشانیم، اما خدا را برای حوائج دنیایی خواستن، خواستن خود خدا نیست:
تو کز دوست چشمت بر احسان اوست
تو در بند خویشی نه در بند دوست
باری دینداری در شکل متعالی اش، جزء حاجات لطیف روح آدمی است و فقط وقتی برای انسان به جدّ مطرح می شود که وی از حاجات اولیه ی خود فراغت اجمالی حاصل کرده باشد. یعنی مشکل آب و نان و مسکن و بهداشتش حاصل شده باشد. بعد از این است که وی می تواند حقیقتا به سوی خدا برود و مسائل معنوی را به جدّ مدّ نظر قرار بدهد و ایمان عارفان و عابدان راستین را در وجود خود محقق کند و ایمانش از سر استضعاف و گرفتاری در چنبره ی نان و آب و آذوقه نباشد.
اینجاست که وظیفه راستین اولیای امور و دلسوزان مردم تبارز می کند که برای بستر سازی به ایمان واقعی مردم، باید در پی رفع حاجات اولیه آنها باشند.
@sedayeslahat
✍ #عبدالکریم_سروش :
دین از حاجات لطیف مردم است. کسانی می توانند اندیشه ی خدا و آخرت و ماورای طبیعت را به طور جدی مورد توجه و نظر قرار دهند که از بند طبیعت فارغ شده باشند. یعنی با عبور از نردبان طبیعت است که به ماورای طبیعت می رسیم.
لکن فراغت از طبیعت به معنای صوفیانه ی پشت پا زدن به دنیا نیست، به معنای حلّ مسائل و مشکلات دنیاست.
کسی که زنجیر طبیعت را از دست و پای خود نگشوده، نمی تواند فارغ دلانه آماده ی پرواز در عالم ماورای طبیعت شود. چنین کسی به یاد خدا نمی افتد. او دچار فقری است که دیوار به دیوار کفر است (کاد الفقر ان یکون کفرا) حتی کسی که خداوند را به طمع روا شدن حاجات دنیوی می پرستد، عابد واقعی نیست.
البته ما این افراد را تخطئه و ملامت نمی کنیم. خداوند چندان خواستنی است که جا دارد ما به هر بهانه ای مردم را به سوی او بکشانیم، اما خدا را برای حوائج دنیایی خواستن، خواستن خود خدا نیست:
تو کز دوست چشمت بر احسان اوست
تو در بند خویشی نه در بند دوست
باری دینداری در شکل متعالی اش، جزء حاجات لطیف روح آدمی است و فقط وقتی برای انسان به جدّ مطرح می شود که وی از حاجات اولیه ی خود فراغت اجمالی حاصل کرده باشد. یعنی مشکل آب و نان و مسکن و بهداشتش حاصل شده باشد. بعد از این است که وی می تواند حقیقتا به سوی خدا برود و مسائل معنوی را به جدّ مدّ نظر قرار بدهد و ایمان عارفان و عابدان راستین را در وجود خود محقق کند و ایمانش از سر استضعاف و گرفتاری در چنبره ی نان و آب و آذوقه نباشد.
اینجاست که وظیفه راستین اولیای امور و دلسوزان مردم تبارز می کند که برای بستر سازی به ایمان واقعی مردم، باید در پی رفع حاجات اولیه آنها باشند.
@sedayeslahat
✅ #عبدالکریم_سروش:
🔸حقیقت دیانت اخلاق است.
🔹اگر شما خدا را به هزار زبان اثبات کنید، ولی وجودتان شیطانی باشد فایده ندارد. دین یعنی پاکیزگی اخلاقی.
🔸خلاصه دین این است:
مجاهده با نفس و شفقت بر دیگران.
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
🔸حقیقت دیانت اخلاق است.
🔹اگر شما خدا را به هزار زبان اثبات کنید، ولی وجودتان شیطانی باشد فایده ندارد. دین یعنی پاکیزگی اخلاقی.
🔸خلاصه دین این است:
مجاهده با نفس و شفقت بر دیگران.
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
✅ فیلم/ #عبدالکریم_سروش:
🔸اگر روحانیت #قدرت را بدست بگیرد به نفع #دیانت نیست.
🔹نمیتوان از طریق #سلطه مردم را دیندارتر کرد.
🔸 #حکومت_دینی در این دوران ممکن نیست، ممکن هم باشد؛ مطلوب نیست.
🔹حکومتی که #مشروعیت خود را بر #دین استوار نماید و قوانین خود را از فقه بگیرد، بطور کامل فشل و فلج و ناتوان و از کار افتاده خواهد بود
🔸نسبت ما با #دین باید اینگونه باشد که آنرا #حداقلی و برای #تهذیب_نفس و #سعادت_اخروی بدانیم؛ همین و بس.
🔹نسبت ما با #روحانیت آنست که باید بکوشیم آنها در جای خود بنشینند، یعنی از #قدرت_دولتی دست بردارند.
کار روحانیت، #طبابت_روحانی و #پرورش_نفوس_مردم و #تهذیب_اخلاق و #راهنمایی_مردم_بسوی_سعادت _اخروی است
🔸روحانیت گمان نکنند که صلاح آنها در بدست گرفتن قدرت است، این بار بسیار بر دوش نحیف دین نهادن و کمر آنرا شکستن و #خیانت به #دیانت است.
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
🔸اگر روحانیت #قدرت را بدست بگیرد به نفع #دیانت نیست.
🔹نمیتوان از طریق #سلطه مردم را دیندارتر کرد.
🔸 #حکومت_دینی در این دوران ممکن نیست، ممکن هم باشد؛ مطلوب نیست.
🔹حکومتی که #مشروعیت خود را بر #دین استوار نماید و قوانین خود را از فقه بگیرد، بطور کامل فشل و فلج و ناتوان و از کار افتاده خواهد بود
🔸نسبت ما با #دین باید اینگونه باشد که آنرا #حداقلی و برای #تهذیب_نفس و #سعادت_اخروی بدانیم؛ همین و بس.
🔹نسبت ما با #روحانیت آنست که باید بکوشیم آنها در جای خود بنشینند، یعنی از #قدرت_دولتی دست بردارند.
کار روحانیت، #طبابت_روحانی و #پرورش_نفوس_مردم و #تهذیب_اخلاق و #راهنمایی_مردم_بسوی_سعادت _اخروی است
🔸روحانیت گمان نکنند که صلاح آنها در بدست گرفتن قدرت است، این بار بسیار بر دوش نحیف دین نهادن و کمر آنرا شکستن و #خیانت به #دیانت است.
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
🔴🔴 #احمد_زیدآبادی
مصباح یزدی چه گفت و چه کرد؟ (1)
شیخ محمد تقی مصباح یزدی چهره در نقاب خاک فرو کشید. او را میتوان مناقشه برانگیزترین و در عین حال صریحترین متکلمِ معاصر حوزۀ علمیۀ قم دانست. حرف او اما دقیقاً چه بود و چه کرد؟
پاسخ به این پرسش نیازمند اشارهای کوتاه به نظریۀ سیاسی آیتالله خمینی است. زندهیاد مهندس عزتالله سحابی نقل میکرد که هنگام اقامت آیتالله خمینی در پاریس، هر که از ضرورت ایجاد "حکومت اسلامی" پس از سقوط نظام شاهنشاهی در ایران سخن میگفت، آیتالله فوراً تذکر میداد که نگویید "حکومت اسلامی" بگویید "جمهوری اسلامی" چرا که "حکومت اسلامی" دارای ویژگیهایی است که جامعۀ ایران تاب تحمل آن را ندارد. مهندس سحابی خود نیز این تذکر را از آیتالله گرفته بود!
آیتالله خمینی در بارۀ این نظرش به طور علنی توضیح روشن و مبسوطی نداده است، اما منظور او قابل درک است. از نگاه آیتالله خمینی، فقیه جامع الشرایط در دوران غیبتِ امام دوازدهم شیعیان، جانشین و دارای تمام اختیارات سیاسی و دینی اوست. این اختیارات که از آن به "ولایت" یاد میکند، در حد همان احتیارات پیامبر اسلام است و جای چون و چرا هم ندارد. به عبارت روشنتر، ولایت فقیهِ مورد نظر آیتالله خمینی همان ولایت پیامبر و امامان دوازده گانۀ شیعی است که مشروعیت خود را از خدا گرفته و مردم مسلمان هم موظف به اطاعت از او هستند. از این نگاه، فقیهِ حاکم جانشین معصوم و "مفترضالاطاعه" است یعنی بر عموم مسلمانان واجب است که از دستورات سیاسی و دینی او در جهت اجرای مو به موی احکام شرع و استحکام قدرت حکومتش بیقید شرط اطاعت کنند و گرنه به عنوان باغی یا طاغی مجازات خواهند شد.
آیتالله خمینی اما دریافته بود که استقرار "حکومت اسلامی" مورد نظر او در دنیای امروز و بخصوص در جامعهای مانند ایران، امکانپذیر نیست، و بنابراین، صورت تعدیل یافتۀ آن را تحتِ عنوان "جمهوری اسلامی" مطرح کرد تا هم رأی و نظر عموم به صورتی هدایت شده، به صورت مبنای "مقبولیت" نظام به رسمیت شناخته شود و هم اجرای تمام و کمال احکام شرع با سطحی از انعطاف و نوآوری و حتی عدول از اجرای پارهای مجازاتهای شرعی عملی گردد.
نظریۀ آیتالله خمینی به دلیل بنیاد دوگانهاش، حتی در زمان حیاتش سبب دو تفسیر متفاوت در بین پیروان او شد و نیروهای وفادار به او به دو دستۀ چپ و راست تقسیم شدند. تا زمانی که آیتالله زنده بود، خود عمدتاً به نفع جناح چپ اما به صورتی کم و بیش متوازن، اختلافهای سیاسی بین دو طرف را فیصله میداد. پس از فوت آیتالله اما اختلاف بین دو جناح بالا گرفت و با پیروزی سید محمد خاتمی در انتخابات دوم خرداد سال 76، منازعۀ دو جناح در قالب اصلاحطلب و محافظهکارجلوۀ تازهای به خود گرفت و صفآرایی سیاسی بی سابقهای را رقم زد.
اصلاح طلبان با تکیه بر بخشی از میراث آیت الله خمینی و بویژه بر مبنای دستاوردهای فکری روشنفکران دینی علیالخصوص دکتر عبدالکریم سروش، در صدد اصلاح حکمرانی در جمهوری اسلامی بر آمدند و مباحثی مانند دمکراسی، حقوق بشر، تساهل و تسامح و مدارای دینی و ضرورت همزیستی با جهان غرب را وارد ادبیات سیاسی خود کردند. این مباحث مورد استقبال عموم مردم قرار گرفت و موجب نگرانی شدید جناح محافظهکار شد.
#مصباح_یزدی
#آیت_الله_خمینی
#عبدالکریم_سروش
#عزت_الله_سحابی
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
مصباح یزدی چه گفت و چه کرد؟ (1)
شیخ محمد تقی مصباح یزدی چهره در نقاب خاک فرو کشید. او را میتوان مناقشه برانگیزترین و در عین حال صریحترین متکلمِ معاصر حوزۀ علمیۀ قم دانست. حرف او اما دقیقاً چه بود و چه کرد؟
پاسخ به این پرسش نیازمند اشارهای کوتاه به نظریۀ سیاسی آیتالله خمینی است. زندهیاد مهندس عزتالله سحابی نقل میکرد که هنگام اقامت آیتالله خمینی در پاریس، هر که از ضرورت ایجاد "حکومت اسلامی" پس از سقوط نظام شاهنشاهی در ایران سخن میگفت، آیتالله فوراً تذکر میداد که نگویید "حکومت اسلامی" بگویید "جمهوری اسلامی" چرا که "حکومت اسلامی" دارای ویژگیهایی است که جامعۀ ایران تاب تحمل آن را ندارد. مهندس سحابی خود نیز این تذکر را از آیتالله گرفته بود!
آیتالله خمینی در بارۀ این نظرش به طور علنی توضیح روشن و مبسوطی نداده است، اما منظور او قابل درک است. از نگاه آیتالله خمینی، فقیه جامع الشرایط در دوران غیبتِ امام دوازدهم شیعیان، جانشین و دارای تمام اختیارات سیاسی و دینی اوست. این اختیارات که از آن به "ولایت" یاد میکند، در حد همان احتیارات پیامبر اسلام است و جای چون و چرا هم ندارد. به عبارت روشنتر، ولایت فقیهِ مورد نظر آیتالله خمینی همان ولایت پیامبر و امامان دوازده گانۀ شیعی است که مشروعیت خود را از خدا گرفته و مردم مسلمان هم موظف به اطاعت از او هستند. از این نگاه، فقیهِ حاکم جانشین معصوم و "مفترضالاطاعه" است یعنی بر عموم مسلمانان واجب است که از دستورات سیاسی و دینی او در جهت اجرای مو به موی احکام شرع و استحکام قدرت حکومتش بیقید شرط اطاعت کنند و گرنه به عنوان باغی یا طاغی مجازات خواهند شد.
آیتالله خمینی اما دریافته بود که استقرار "حکومت اسلامی" مورد نظر او در دنیای امروز و بخصوص در جامعهای مانند ایران، امکانپذیر نیست، و بنابراین، صورت تعدیل یافتۀ آن را تحتِ عنوان "جمهوری اسلامی" مطرح کرد تا هم رأی و نظر عموم به صورتی هدایت شده، به صورت مبنای "مقبولیت" نظام به رسمیت شناخته شود و هم اجرای تمام و کمال احکام شرع با سطحی از انعطاف و نوآوری و حتی عدول از اجرای پارهای مجازاتهای شرعی عملی گردد.
نظریۀ آیتالله خمینی به دلیل بنیاد دوگانهاش، حتی در زمان حیاتش سبب دو تفسیر متفاوت در بین پیروان او شد و نیروهای وفادار به او به دو دستۀ چپ و راست تقسیم شدند. تا زمانی که آیتالله زنده بود، خود عمدتاً به نفع جناح چپ اما به صورتی کم و بیش متوازن، اختلافهای سیاسی بین دو طرف را فیصله میداد. پس از فوت آیتالله اما اختلاف بین دو جناح بالا گرفت و با پیروزی سید محمد خاتمی در انتخابات دوم خرداد سال 76، منازعۀ دو جناح در قالب اصلاحطلب و محافظهکارجلوۀ تازهای به خود گرفت و صفآرایی سیاسی بی سابقهای را رقم زد.
اصلاح طلبان با تکیه بر بخشی از میراث آیت الله خمینی و بویژه بر مبنای دستاوردهای فکری روشنفکران دینی علیالخصوص دکتر عبدالکریم سروش، در صدد اصلاح حکمرانی در جمهوری اسلامی بر آمدند و مباحثی مانند دمکراسی، حقوق بشر، تساهل و تسامح و مدارای دینی و ضرورت همزیستی با جهان غرب را وارد ادبیات سیاسی خود کردند. این مباحث مورد استقبال عموم مردم قرار گرفت و موجب نگرانی شدید جناح محافظهکار شد.
#مصباح_یزدی
#آیت_الله_خمینی
#عبدالکریم_سروش
#عزت_الله_سحابی
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
🔴🔴🔴دکتر سروش و اقتدارگرایی پیامبر
#احمد_زیدآبادی
جناب دکتر عبدالکریم سروش طی درسگفتارهایی پیامبر اسلام را شخصیتی "اقتدارگرا" معرفی کرده است. تا آنجا که من این درسگفتارها را دنبال کردهام، به نظرم میرسد که دکتر سروش این اصطلاح را خارج از معنای مصطلح روانشناختی و سیاسی آن به کار گرفته و از همین رو، سوء تفاهم گسترده و عمیقی در بین مخاطبانش ایجاد شده است.
واقعیت این است که درسگفتارهای جناب سروش تحت عنوان "دین و قدرت" تاکنون جمعبندی لازم را پیدا نکرده و خروجی آن هنوز بر من نامشخص است. به عبارت دیگر، دکتر سروش روشن نساخته است که اقتدارگرایی به هر معنایی که مورد نظر ایشان است، نهایتاً خوب است یا بد! اگر خوب است با چه معیار و ملاک و توجیه منطقی و فلسفی و سیاسی و روانشناختی و اگر بد است، چگونه میتوان آن را به پیامبر اسلام نسبت داد و در همان حال به پیروی از تعالیم و دیانت او دعوت کرد.
شاید دکتر سروش بفرمایند که از طریق بازخوانی سیرۀ پیامبر و صرفاً در مقام توصیف، این ویژگی را در کنش سیاسی محمد کشف کردهاند و خوب و بدش با ایشان نیست. این پاسخ از یک آکادمیسینِ صرف پذیرفتنی است، اما از یک روشنفکر دینی که به هر حال میراث پیامبر اسلام را برای بشریت مفید و عملکرد او را الگوی مناسبی برای مسلمانان میداند، چندان پذیرفتنی نیست.
در هر صورت، به جای داوری نهایی در بارۀ این نظر خاص دکتر سروش، باید منتظر توضیح دقیقتر موضوع از جانب ایشان ماند.
#عبدالکریم_سروش
#پیامبر_اسلام
#فلسفه_سیاسی
#اقتدارگرایی
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
#احمد_زیدآبادی
جناب دکتر عبدالکریم سروش طی درسگفتارهایی پیامبر اسلام را شخصیتی "اقتدارگرا" معرفی کرده است. تا آنجا که من این درسگفتارها را دنبال کردهام، به نظرم میرسد که دکتر سروش این اصطلاح را خارج از معنای مصطلح روانشناختی و سیاسی آن به کار گرفته و از همین رو، سوء تفاهم گسترده و عمیقی در بین مخاطبانش ایجاد شده است.
واقعیت این است که درسگفتارهای جناب سروش تحت عنوان "دین و قدرت" تاکنون جمعبندی لازم را پیدا نکرده و خروجی آن هنوز بر من نامشخص است. به عبارت دیگر، دکتر سروش روشن نساخته است که اقتدارگرایی به هر معنایی که مورد نظر ایشان است، نهایتاً خوب است یا بد! اگر خوب است با چه معیار و ملاک و توجیه منطقی و فلسفی و سیاسی و روانشناختی و اگر بد است، چگونه میتوان آن را به پیامبر اسلام نسبت داد و در همان حال به پیروی از تعالیم و دیانت او دعوت کرد.
شاید دکتر سروش بفرمایند که از طریق بازخوانی سیرۀ پیامبر و صرفاً در مقام توصیف، این ویژگی را در کنش سیاسی محمد کشف کردهاند و خوب و بدش با ایشان نیست. این پاسخ از یک آکادمیسینِ صرف پذیرفتنی است، اما از یک روشنفکر دینی که به هر حال میراث پیامبر اسلام را برای بشریت مفید و عملکرد او را الگوی مناسبی برای مسلمانان میداند، چندان پذیرفتنی نیست.
در هر صورت، به جای داوری نهایی در بارۀ این نظر خاص دکتر سروش، باید منتظر توضیح دقیقتر موضوع از جانب ایشان ماند.
#عبدالکریم_سروش
#پیامبر_اسلام
#فلسفه_سیاسی
#اقتدارگرایی
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
✅ فیلم/ #عبدالکریم_سروش:
🔸اگر روحانیت قدرت را بدست بگیرد به نفع دیانت نیست.
🔹نمیتوان از طریق سلطه مردم را دیندارتر کرد.
🔸 #حکومت_دینی در این دوران ممکن نیست، ممکن هم باشد؛ مطلوب نیست.
🔹حکومتی که مشروعیت خود را بر دین استوار نماید و قوانین خود را از فقه بگیرد، بطور کامل فشل و فلج و ناتوان و از کار افتاده خواهد بود
🔸نسبت ما با دین باید اینگونه باشد که آنرا حداقلی و برای تهذیب نفس و سعادت اخروی بدانیم؛ همین و بس.
🔹نسبت ما با روحانیت آنست که باید بکوشیم آنها در جای خود بنشینند، یعنی از قدرت دولتی دست بردارند.
کار روحانیت، طبابت روحانی و پرورش نفوس مردم و تهذیب اخلاق و راهنمایی مردم بسوی سعادت اخروی است
🔸روحانیت گمان نکنند که صلاح آنها در بدست گرفتن قدرت است، این بار بسیار بر دوش نحیف دین نهادن و کمر آنرا شکستن و خیانت به دیانت است.
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
🔸اگر روحانیت قدرت را بدست بگیرد به نفع دیانت نیست.
🔹نمیتوان از طریق سلطه مردم را دیندارتر کرد.
🔸 #حکومت_دینی در این دوران ممکن نیست، ممکن هم باشد؛ مطلوب نیست.
🔹حکومتی که مشروعیت خود را بر دین استوار نماید و قوانین خود را از فقه بگیرد، بطور کامل فشل و فلج و ناتوان و از کار افتاده خواهد بود
🔸نسبت ما با دین باید اینگونه باشد که آنرا حداقلی و برای تهذیب نفس و سعادت اخروی بدانیم؛ همین و بس.
🔹نسبت ما با روحانیت آنست که باید بکوشیم آنها در جای خود بنشینند، یعنی از قدرت دولتی دست بردارند.
کار روحانیت، طبابت روحانی و پرورش نفوس مردم و تهذیب اخلاق و راهنمایی مردم بسوی سعادت اخروی است
🔸روحانیت گمان نکنند که صلاح آنها در بدست گرفتن قدرت است، این بار بسیار بر دوش نحیف دین نهادن و کمر آنرا شکستن و خیانت به دیانت است.
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
چِنان معترضِ تمدیدِ حُکمِ #جنتی در #شورای_نگهبان هستند که گویی گزینهی اوّلِ جانشینی، #عبدالکریم_سروش بوده :)
🔻مصطفی فقیهی
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
🔻مصطفی فقیهی
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
🔴🔴🔴نامۀ دکتر سروش و واعظان غیر متعظ!
#احمد_زیدآبادی:
کسانِ بسیاری در مورد نامۀ جناب دکتر سروش به من واکنش نشان دادهاند. واکنشها به فراخور حال افراد متفاوت است و از تأیید کامل تا رد مطلق را در برمیگیرد.
در این میان اما حامد زارع، دوست و همکار مطبوعاتی، مرا به محکوم کردنِ نامۀ دکتر سروش فراخوانده است! او نوشته است: "چرا سروش نمیتواند قلمی را بدون تحقیر و تخفیف و توهین بچرخاند؟ نمیدانیم، اما میدانیم تنها چیزی که در فردای ایران از آن بینیازیم کینه و نفرتی است که زایندۀ این به قول سایۀ اقتصادینیا "نجاست مسجع" است. احمد زیدآبادی فرصتی طلایی دارد تا با محکوم کردن نامۀ سروش هم تملق و چاپلوسی او را نسبت به خودش نقد کند و هم توهین و تحقیر مخالفان را."
تا آنجا که من میدانم، تملق و چاپلوسی همیشه از جانب فردی ضعیفتر در برابر فردی قویتر در برخورداری از قدرت یا ثروت یا شهرت یا منزلت یا هر اندوختۀ مادی و معنوی دیگری به امید نفی زیانی یا کسب سودی شخصی صورت میگیرد. حال من در چه چیز نسبت به دکتر سروش امتیاز یا برتری دارم که او بخواهد تملق و چاپلوسی مرا بکند؟
دکتر سروش البته در همدلی و دلجویی از من، مبالغه کرده است و شاید آقای زارع این میزان تکریم را شایستۀ من نداند. قطعاً همینطور است و من لایق آن همه محبت و ستایش نیستم. اما آیا این به معنای چاپلوسی است یا از فروتنی و دلسوزی و بزرگواری دکتر سروش در این باره حکایت دارد؟ آیا اگر پدری به هر دلیلی بر فرزند خود به دلیل حادثهای رحم و شفقت آورد و او را به گونهای مبالغهآمیز بستاید، به فرزندش تملق گفته یا صرفاً مهر و عاطفۀ خود را به نمایش گذاشته است؟ به نظرم تعبیر چاپلوسی و تملق از این نامه، بیحرمتی به واژههاست و من تعریف دیگری برای آن پیدا نمیکنم.
اما در مورد توهین و تحقیر و تخفیف مخالفان. وقتی آقای زاع خود به نقل از فردی دیگر، از "نجاست مسجع" در بارۀ نوشتۀ دکتر سروش سخن به میان میآورد، دیگر چه معیار و ملاکی برای توجیه آن نوع نصایحِ معطوف به رعایت احترام، باقی میگذارد؟
دکتر سروش با واژههای گزنده و درشت خود، سه فرقه یا گروهی را خطاب قرار داده است که در اهانت و ناسزا و فحش به او، همۀ مرزهای اخلاقی را در نوردیدهاند. آیا این بیشتر سزاوار سرزنش است یا فردی با سن و دانش دکتر سروش را با نسبتِ "نجاست مسجع" نواختن، آن هم از طرف فردی که اصلاً طرفِ سخنِ او نبوده است؟
از آنجا که کار روزنامهنگاری بدون کنایه، چندان نمکی ندارد، بنابراین آن را از آقای زارع هم دریغ نمیکنم و خطاب به او میگویم؛ اگر به هر دلیلی خرده حسابی با دکتر سروش دارد، جای تسویهاش اینجا نبود!
فرد ناشناس دیگری اما در سایت انصافنیوز مرا به دلیل قهرم از سیاستِ ایران "نارسیست" دانسته است. بعید است آدمی مثل من از بیماری نارسیسم در امان باشد، اما به فرض آنکه در امان باشم، چطور باید آن را به نویسندۀ آن مطلب اثبات کنم؟
گزارههای روانکاوانه عموماً ابطالناپذیرند و به همین جهت نیز در نقد سیاسی و اجتماعی نباید به راحتی علیه افراد به کار گرفته شوند. قاعدتاً من هم میتوانم آن دوست را متقابلاً به "نارسیسم"، "حسادت" یا هر صفتی از این قبیل متهم کنم. او در مقابل این اتهامها به چه وسیلهای میخواهد از خود دفاع کند؟
#عبدالکریم_سروش
#حامد_زارع
#انصاف_نیوز
#نارسیسم
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
#احمد_زیدآبادی:
کسانِ بسیاری در مورد نامۀ جناب دکتر سروش به من واکنش نشان دادهاند. واکنشها به فراخور حال افراد متفاوت است و از تأیید کامل تا رد مطلق را در برمیگیرد.
در این میان اما حامد زارع، دوست و همکار مطبوعاتی، مرا به محکوم کردنِ نامۀ دکتر سروش فراخوانده است! او نوشته است: "چرا سروش نمیتواند قلمی را بدون تحقیر و تخفیف و توهین بچرخاند؟ نمیدانیم، اما میدانیم تنها چیزی که در فردای ایران از آن بینیازیم کینه و نفرتی است که زایندۀ این به قول سایۀ اقتصادینیا "نجاست مسجع" است. احمد زیدآبادی فرصتی طلایی دارد تا با محکوم کردن نامۀ سروش هم تملق و چاپلوسی او را نسبت به خودش نقد کند و هم توهین و تحقیر مخالفان را."
تا آنجا که من میدانم، تملق و چاپلوسی همیشه از جانب فردی ضعیفتر در برابر فردی قویتر در برخورداری از قدرت یا ثروت یا شهرت یا منزلت یا هر اندوختۀ مادی و معنوی دیگری به امید نفی زیانی یا کسب سودی شخصی صورت میگیرد. حال من در چه چیز نسبت به دکتر سروش امتیاز یا برتری دارم که او بخواهد تملق و چاپلوسی مرا بکند؟
دکتر سروش البته در همدلی و دلجویی از من، مبالغه کرده است و شاید آقای زارع این میزان تکریم را شایستۀ من نداند. قطعاً همینطور است و من لایق آن همه محبت و ستایش نیستم. اما آیا این به معنای چاپلوسی است یا از فروتنی و دلسوزی و بزرگواری دکتر سروش در این باره حکایت دارد؟ آیا اگر پدری به هر دلیلی بر فرزند خود به دلیل حادثهای رحم و شفقت آورد و او را به گونهای مبالغهآمیز بستاید، به فرزندش تملق گفته یا صرفاً مهر و عاطفۀ خود را به نمایش گذاشته است؟ به نظرم تعبیر چاپلوسی و تملق از این نامه، بیحرمتی به واژههاست و من تعریف دیگری برای آن پیدا نمیکنم.
اما در مورد توهین و تحقیر و تخفیف مخالفان. وقتی آقای زاع خود به نقل از فردی دیگر، از "نجاست مسجع" در بارۀ نوشتۀ دکتر سروش سخن به میان میآورد، دیگر چه معیار و ملاکی برای توجیه آن نوع نصایحِ معطوف به رعایت احترام، باقی میگذارد؟
دکتر سروش با واژههای گزنده و درشت خود، سه فرقه یا گروهی را خطاب قرار داده است که در اهانت و ناسزا و فحش به او، همۀ مرزهای اخلاقی را در نوردیدهاند. آیا این بیشتر سزاوار سرزنش است یا فردی با سن و دانش دکتر سروش را با نسبتِ "نجاست مسجع" نواختن، آن هم از طرف فردی که اصلاً طرفِ سخنِ او نبوده است؟
از آنجا که کار روزنامهنگاری بدون کنایه، چندان نمکی ندارد، بنابراین آن را از آقای زارع هم دریغ نمیکنم و خطاب به او میگویم؛ اگر به هر دلیلی خرده حسابی با دکتر سروش دارد، جای تسویهاش اینجا نبود!
فرد ناشناس دیگری اما در سایت انصافنیوز مرا به دلیل قهرم از سیاستِ ایران "نارسیست" دانسته است. بعید است آدمی مثل من از بیماری نارسیسم در امان باشد، اما به فرض آنکه در امان باشم، چطور باید آن را به نویسندۀ آن مطلب اثبات کنم؟
گزارههای روانکاوانه عموماً ابطالناپذیرند و به همین جهت نیز در نقد سیاسی و اجتماعی نباید به راحتی علیه افراد به کار گرفته شوند. قاعدتاً من هم میتوانم آن دوست را متقابلاً به "نارسیسم"، "حسادت" یا هر صفتی از این قبیل متهم کنم. او در مقابل این اتهامها به چه وسیلهای میخواهد از خود دفاع کند؟
#عبدالکریم_سروش
#حامد_زارع
#انصاف_نیوز
#نارسیسم
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
🔴دکتر عبدالکریم سروش نواندیش دینی از رای به #پزشکیان حمایت کرد.
🔸️«#عبدالکریم_سروش با مخالفت با تحریم انتخابات، با بیان اینکه باید از روزنهها جهت بهبود استفاده کرد، گفت در انتخابات پیش رو شرکت میکند.
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
🔸️«#عبدالکریم_سروش با مخالفت با تحریم انتخابات، با بیان اینکه باید از روزنهها جهت بهبود استفاده کرد، گفت در انتخابات پیش رو شرکت میکند.
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat