Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥 سرمایهداری، عامل کرونا یا عامل عبور از آن؟ پرگار
کرونا عارضهای طبیعیست یا زاییده ساختارهای سیاسی و اقتصادی جهانیست؟ اقتصاد سرمایهداری جهانی عامل بحرانهایی چون کروناست یا عاملیست در تخفیف پیامدهای آن؟ مهمانان این هفته برنامه: پرویز صداقت تحلیلگر اقتصاد سیاسی و موسی غنینژاد اقتصاددان
🌾 @Sedanet
کرونا عارضهای طبیعیست یا زاییده ساختارهای سیاسی و اقتصادی جهانیست؟ اقتصاد سرمایهداری جهانی عامل بحرانهایی چون کروناست یا عاملیست در تخفیف پیامدهای آن؟ مهمانان این هفته برنامه: پرویز صداقت تحلیلگر اقتصاد سیاسی و موسی غنینژاد اقتصاددان
🌾 @Sedanet
Audio
🎙 سرمایهداری، عامل کرونا یا عامل عبور از آن؟ پرگار
کرونا عارضهای طبیعیست یا زاییده ساختارهای سیاسی و اقتصادی جهانیست؟ اقتصاد سرمایهداری جهانی عامل بحرانهایی چون کروناست یا عاملیست در تخفیف پیامدهای آن؟ مهمانان این هفته برنامه: پرویز صداقت تحلیلگر اقتصاد سیاسی و موسی غنینژاد اقتصاددان
🌾 @Sedanet
کرونا عارضهای طبیعیست یا زاییده ساختارهای سیاسی و اقتصادی جهانیست؟ اقتصاد سرمایهداری جهانی عامل بحرانهایی چون کروناست یا عاملیست در تخفیف پیامدهای آن؟ مهمانان این هفته برنامه: پرویز صداقت تحلیلگر اقتصاد سیاسی و موسی غنینژاد اقتصاددان
🌾 @Sedanet
Forwarded from سوفار | وحید حلّاج
💠پرسشهای بیپاسخ بودا
🗞 تنها دین عمدهای که حوزه وسیعی از جهل و عدم آگاهی را به رسمیت میشناسد آیین بودایی است. من یک بار فرصت یافتم از دالای لاما درباره مسائلی که آیین بودایی نمیتواند به آنها پاسخ گوید سوال کنم. او خندید و گفت «بله»، و به عنوان یک نمونه به مسئله چرایی وجود جهان اشاره نمود. او به هیچ وجه در اعتراف به نادانی درباره این موضوع شرمنده نبود، زیرا بخش مهمی از تعليم بودا به اویاکاتا یعنی پرسشهای بیپاسخ یا نامعلوم مربوط است. فهرست ده گزارهای که صدق و کذب آنها را ما نمیدانیم در سوتاهای ۶۳ و ۷۲ ماجهیما نیکایا (و نیز در مواضع دیگر در کتب مقدس پالی) موجود است:
۱- عالم بی آغاز است.
۲- عالم بی آغاز نیست.
٣- عالم (از لحاظ مکانی) لایتناهی است.
۴- عالم (از لحاظ مکانی) لایتناهی نیست.
۵- روح (جیوا) با جسم یکی است.
۶- روح با جسم یکی نیست.
٧- تاتهاگاتا (یعنی بودا، یا وجودی کاملا روشنضمیر) بعد از مرگ وجود دارد.
۸- تاتهاگاتا بعد از مرگ وجود ندارد.
۹- تاتهاگاتا هم پس از مرگ وجود دارد و هم وجود ندارد.
۱۰- تاتهاگاتا نه پس از مرگ وجود دارد و نه وجود ندارد.
🔻پرسشهایی که این گزارهها به آنها پاسخ میدهند امروزه هنوز موضوعاتی مهم و حیاتی هستند: آيا انفجار بزرگ یک نقطه آغاز مطلق بود، یا جزئی از رشتهای نامتناهی از قبضها و بسطها؟ آیا نظریه همسانی ذهن-مغز درست است یا نه؟ هنگامی که فرآیند آفرینش سرانجام به كمال میرسد سرنوشت نهایی نوع انسان چه خواهد بود؟ بودا گفت که ما نباید نگران این پرسش.ها باشیم مبادا توجه ما را از یک موضوع بزرگ، که همانا جستجو برای آزادی درونی است منحرف سازند.
🔻او تمثيل مردی را بازگو کرد که تیری مسموم به بدن او فرو رفته بود اما اصرار میکرد، قبل از اینکه بپذیرد برای معالجه نزد پزشک رود، بداند چه کسی تیر را پرتاب کرده. آیا از کمان فنری پرتاب شد یا کمان تفنگی، فنر کمان و بدنه تیر از چه ساخته شده، پرهای کمان از چه نوع پرندهای بود... قبل از اینکه او بتواند پاسخ همه این پرسشها را بفهمد احتمالا خواهد مرد. و به همین سان، کسی که وقت و نیروی خود را صرف یافتن پاسخ به پرسش.های بزرگ مابعدالطبیعی میکند ممکن است واقعا گوهر ارزش عظیم، یعنی آزادی، روشن بینی و نیروانا را از دست بدهد. زیرا جستجو برای دست یافتن به چنین معرفتی «با غایت مورد نظر ارتباطی ندارد، برای نیل به وصال برهما ضروری نیست، و به اعراض از دنیا منجر نمیشود، همچنین به قطع امیال، توقف خواهشها، فرو نشاندن شهوات، معرفت والا، و بیداری نمیانجامد و نیز به نیروانا راه نمیبرد.»
#گزیده_کتاب
📚 هیک، جان. بعد پنجم: کاوشی در قلمرو روحانی، ترجمه بهزاد سالکی، صص ۳۷۷ و ۳۷۸
@soofar_channel
🗞 تنها دین عمدهای که حوزه وسیعی از جهل و عدم آگاهی را به رسمیت میشناسد آیین بودایی است. من یک بار فرصت یافتم از دالای لاما درباره مسائلی که آیین بودایی نمیتواند به آنها پاسخ گوید سوال کنم. او خندید و گفت «بله»، و به عنوان یک نمونه به مسئله چرایی وجود جهان اشاره نمود. او به هیچ وجه در اعتراف به نادانی درباره این موضوع شرمنده نبود، زیرا بخش مهمی از تعليم بودا به اویاکاتا یعنی پرسشهای بیپاسخ یا نامعلوم مربوط است. فهرست ده گزارهای که صدق و کذب آنها را ما نمیدانیم در سوتاهای ۶۳ و ۷۲ ماجهیما نیکایا (و نیز در مواضع دیگر در کتب مقدس پالی) موجود است:
۱- عالم بی آغاز است.
۲- عالم بی آغاز نیست.
٣- عالم (از لحاظ مکانی) لایتناهی است.
۴- عالم (از لحاظ مکانی) لایتناهی نیست.
۵- روح (جیوا) با جسم یکی است.
۶- روح با جسم یکی نیست.
٧- تاتهاگاتا (یعنی بودا، یا وجودی کاملا روشنضمیر) بعد از مرگ وجود دارد.
۸- تاتهاگاتا بعد از مرگ وجود ندارد.
۹- تاتهاگاتا هم پس از مرگ وجود دارد و هم وجود ندارد.
۱۰- تاتهاگاتا نه پس از مرگ وجود دارد و نه وجود ندارد.
🔻پرسشهایی که این گزارهها به آنها پاسخ میدهند امروزه هنوز موضوعاتی مهم و حیاتی هستند: آيا انفجار بزرگ یک نقطه آغاز مطلق بود، یا جزئی از رشتهای نامتناهی از قبضها و بسطها؟ آیا نظریه همسانی ذهن-مغز درست است یا نه؟ هنگامی که فرآیند آفرینش سرانجام به كمال میرسد سرنوشت نهایی نوع انسان چه خواهد بود؟ بودا گفت که ما نباید نگران این پرسش.ها باشیم مبادا توجه ما را از یک موضوع بزرگ، که همانا جستجو برای آزادی درونی است منحرف سازند.
🔻او تمثيل مردی را بازگو کرد که تیری مسموم به بدن او فرو رفته بود اما اصرار میکرد، قبل از اینکه بپذیرد برای معالجه نزد پزشک رود، بداند چه کسی تیر را پرتاب کرده. آیا از کمان فنری پرتاب شد یا کمان تفنگی، فنر کمان و بدنه تیر از چه ساخته شده، پرهای کمان از چه نوع پرندهای بود... قبل از اینکه او بتواند پاسخ همه این پرسشها را بفهمد احتمالا خواهد مرد. و به همین سان، کسی که وقت و نیروی خود را صرف یافتن پاسخ به پرسش.های بزرگ مابعدالطبیعی میکند ممکن است واقعا گوهر ارزش عظیم، یعنی آزادی، روشن بینی و نیروانا را از دست بدهد. زیرا جستجو برای دست یافتن به چنین معرفتی «با غایت مورد نظر ارتباطی ندارد، برای نیل به وصال برهما ضروری نیست، و به اعراض از دنیا منجر نمیشود، همچنین به قطع امیال، توقف خواهشها، فرو نشاندن شهوات، معرفت والا، و بیداری نمیانجامد و نیز به نیروانا راه نمیبرد.»
#گزیده_کتاب
📚 هیک، جان. بعد پنجم: کاوشی در قلمرو روحانی، ترجمه بهزاد سالکی، صص ۳۷۷ و ۳۷۸
@soofar_channel
Audio
🎙 نسبیتگرایی اخلاقی
👤 #آرش_نراقی
نسبیتگرایی اخلاقی چیست؟ اهمیت و جذابیت این دیدگاه در چیست؟ مهمترین دلایلی که فیلسوفان و متخصصان علوم انسانی و اجتماعی برای تأیید این دیدگاه عرضه کردهاند، کدام است؟ آیا نسبیتگرایی اخلاقی موضعی قابل دفاع است؟ مهمترین انتقاداتی که بر این دیدگاه وارد شده است، کدام است؟
یکشنبه، ۲ خرداد ۱۴۰۰
🌾 @Sedanet
🌾 @Arash_naraghi
👤 #آرش_نراقی
نسبیتگرایی اخلاقی چیست؟ اهمیت و جذابیت این دیدگاه در چیست؟ مهمترین دلایلی که فیلسوفان و متخصصان علوم انسانی و اجتماعی برای تأیید این دیدگاه عرضه کردهاند، کدام است؟ آیا نسبیتگرایی اخلاقی موضعی قابل دفاع است؟ مهمترین انتقاداتی که بر این دیدگاه وارد شده است، کدام است؟
یکشنبه، ۲ خرداد ۱۴۰۰
🌾 @Sedanet
🌾 @Arash_naraghi
Audio
🎙 اخلاق انتخابات
👤 #کاوه_بهبهانی
🔅پیوند(های) اخلاق و سیاست لایهلایه و پیچیده است. سیاست بدون تأملات اخلاقی صرفاً جولانگاهِ قدرتهای وحشی و برهنه است. در جلسۀ "اخلاقِ انتخابات" از این خواهم گفت که مشارکت در انتخابات، حتی در جوامع کاملاً دموکراتیک، بهلحاظ اخلاقی وظیفۀ شهروندان نیست و حتی قویتر از این گاه شهروندان، حتی در جوامع کاملاً دموکراتیک، اخلاقاً موظفاند در انتخابات مشارکت نکنند.
شنیدن در انکر | کستباکس | اسپاتیفای | گوگلپادکست
🌾 @iacl_ir
🌾 @Sedanet
🌾 @Sophia_Kaveh
👤 #کاوه_بهبهانی
🔅پیوند(های) اخلاق و سیاست لایهلایه و پیچیده است. سیاست بدون تأملات اخلاقی صرفاً جولانگاهِ قدرتهای وحشی و برهنه است. در جلسۀ "اخلاقِ انتخابات" از این خواهم گفت که مشارکت در انتخابات، حتی در جوامع کاملاً دموکراتیک، بهلحاظ اخلاقی وظیفۀ شهروندان نیست و حتی قویتر از این گاه شهروندان، حتی در جوامع کاملاً دموکراتیک، اخلاقاً موظفاند در انتخابات مشارکت نکنند.
شنیدن در انکر | کستباکس | اسپاتیفای | گوگلپادکست
🌾 @iacl_ir
🌾 @Sedanet
🌾 @Sophia_Kaveh
Audio
🎙 مسئولیت اجتماعی، آزادی و شناخت
👤 در گفتگو با #عبدالرحمن_نجلرحیم و #حسین_دباغ
به میزبانی پویا پاکنژاد
واکاوی ابعاد اخلاقی، اجتماعی و عصبروانشناختی مسئولیت افراد نسبت به یکدیگر | به همت (braincast) رسانه تخصصی علوم شناختی و مغز
🌾 @Sedanet
🌾 @Braincastmedia
🌾 @Hossein_dabbagh
👤 در گفتگو با #عبدالرحمن_نجلرحیم و #حسین_دباغ
به میزبانی پویا پاکنژاد
واکاوی ابعاد اخلاقی، اجتماعی و عصبروانشناختی مسئولیت افراد نسبت به یکدیگر | به همت (braincast) رسانه تخصصی علوم شناختی و مغز
🌾 @Sedanet
🌾 @Braincastmedia
🌾 @Hossein_dabbagh
Audio
🎙 گفتوگو با مصطفی ملکیان پیرامونِ کتاب «پرتابهای فلسفه» نوشتهی محمدمهدی اردبیلی
میزبانان: زهره حسینزادگان و آریان شبگرد
به همت نشر ققنوس
تاریخ جلسه: ۱۲ خرداد ۱۴۰۰
مشاهده فیلم در یوتیوب | آپارات
شنیدن در انکر | کستباکس
🌾 @Sedanet
🌾 @qoqnoospub
🌾 @Mostafamalekian
میزبانان: زهره حسینزادگان و آریان شبگرد
به همت نشر ققنوس
تاریخ جلسه: ۱۲ خرداد ۱۴۰۰
مشاهده فیلم در یوتیوب | آپارات
شنیدن در انکر | کستباکس
🌾 @Sedanet
🌾 @qoqnoospub
🌾 @Mostafamalekian
Forwarded from وبسایت فرهنگی صدانت
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🖤 رضا بابایی: اگر عمری باشد… ۹۸/۵/۲۱
به همراه فتوکلیپ با صدای عباس حائری و آهنگی از محمدرضا شجریان
🌐 متن کامل
❇️ مشاهده فتوکلیپ در آپارات
🌾 @Sedanet
🌾 @Rezababaei43
به همراه فتوکلیپ با صدای عباس حائری و آهنگی از محمدرضا شجریان
🌐 متن کامل
❇️ مشاهده فتوکلیپ در آپارات
🌾 @Sedanet
🌾 @Rezababaei43
🍃 مکث، تعجب، تعظیم!
🔺فردین علیخواه|گروه جامعه شناسی دانشگاه گیلان
◽️سالها قبل وقتی که به « خارج» سفر میکردم و در آنجا وارد فروشگاههای کوچک میشدم فروشنده با لبخند میگفت " سلام، خوش اومدین". همیشه در این هنگام چند بار به پشت سرم نگاه میکردم چون مطمئن نبودم که مخاطبِ فروشنده من باشم. پیش خودم میگفتم که احتمالأ بعد از من فرد دیگری وارد فروشگاه شده و به یقین آشنای فروشنده است که به گرمی به او سلام میدهد. ولی حدس من اشتباه بود. او با من بود. بله با خود من. وقتی چیزی نمیخریدم سعی می کردم یواشکی مغازه را ترک کنم. هنوز پایم را از فروشگاه بیرون نگذاشته، باز صدایی پشتسرم میشنیدم که با مهربانی میگفت" روز خوبی داشته باشید. خداحافظ". هول و ولا مرا میگرفت و به تندی و غضبناک میگفتم «یس یس!» راستش را بخواهید برایم عجیب و غریب بود. آن وقتها به خودم میگفتم که اینها فروشندهاند و روابط عمومی خوبی دارند تا فروششان بیشتر شود.
بعدها کمکم به محیطهای دیگر «خارج » هم رفتم و باز احترام دیدم. حتی توهینهایشان هم محترمانه بود! و راستش را بخواهید توهینهای آنها دقیقا مانند احترامهای ما به یکدیگر بود. در آنجا رفتهرفته احترام به خودم را پذیرفتم و با آن کنار آمدم. سخت بود. خیلی. همچنین به نکتهای اجتماعی پی بردم، اینکه فقط « احترام گذاشتن» نیست که نیاز به یادگیری یا آموزش دارد بلکه درباره ظرفیت «احترام دیدن» هم باید آموزش دید. آنجا فهمیدم که من برای «احترام دیدن» به خوبی تعلیم ندیده و تربیت نشده بودم. من آستانۀ مشخصی برای احترام دیدن داشتم.
یکی از رفتارهایی که از رانندگان کشورهای « خارج» آموختم ایستادن آنان نزدیکی خط عابرپیاده و در مواردی اشاره به عابر پیاده برای رد شدن از عرض خیابان است. بعضی از رانندگان در « خارج» برای انتقال این پیام به عابر، از دست و لبخند استفاده میکردند. در این خصوص هم احترام به خودم را پذیرفتم. اصلا آسان نبود. اوایل پیش میآمد که وسط خیابان و روی خط عابر پیاده بأیستم و هاج و واج به ماشینهایی که به من احترام میگذارند نگاه کنم، نگاهی عاقل اندر سفیه! پیش خودم فکر میکردم که به یقین دوربین مخفی یک برنامه تلویزیونی باشد، یا اینکه یک کمپانی ماشینسازی دارد اولین ماشین بدون راننده خود را آزمایش میکند تا ببیند که واکنش ماشین به یک جسم زنده در خیابان چیست؟! باز هم حدس من اشتباه بود. یک راننده بالغ و عاقل در ماشین نشسته بود و با لبخند به من نگاه میکرد و البته من با تعجب و اندکی خشم به او خیره میشدم. در هر صورت، سخت بود ولی با احترام به خودم کنار آمدم. خشمم از این بود که « لعنتی، نکن این کارو، من تحملشو ندارم.» به تدریج احساس کردم که احترام مانند هوای تازهای است که به زور دارد وارد ششهای کثیف من میشود. ششهایی که سالها به دودی به نام بیاحترامی عادت کرده بودند. وقتی احترام دیدن را باور کردم چقدر حس خوبی داشتم. نگاهم به زندگی مثبتتر شد. اعتماد بنفسم افزایش یافت. آدمها را دوست داشتم.
دوستان من. سطرهای قبلی را با چاشنی طنز همراه کردم. هر چند خوب میدانید که در دل آن حقیقتی تلخ نهفته است. ولی خواستم نکته دیگری را بگویم. معمولا وقتی در خیابانهای شهرهای مختلف کشور رانندگی میکنم سعیام آن است تا رفتار خوب رانندگان « خارج» را تقلید کنم. معمولا چند متر مانده به خطکشی عابر پیاده از سرعتم میکاهم، کامل توقف میکنم و با تکان دادن محترمانه دستانم، به عابر پیاده میگویم که بفرماید. سعی میکنم نوع ایستادنم همین معنی «بفرمایید» را منتقل کند نه «گمشو برو دیگه!»
تاکنون با عابری مواجه نشدهام که نأیستد، اول تعجب نکند و بعد از مکثی کوتاه از من تشکر نکند. جالب است که بعضی از هموطنانم آنقدر در وسط خیابان میایستند، و تعظیم و تشکر می کنند که داد و فریاد ماشینهای پشتسر و حتی گاهی اوقات خود من هم درمی آید. باورتان می شود که در پاسخ به احترام من، رو به ماشین تعظیم می کنند؟ حتی در شهرهای کوچک، زنان که ممکن است ملاحظاتی داشته باشند مکث میکنند و به نشانه تشکر دستشان را روی سینهشان میگذارند .
آنچه من انجام می دهم رفتاری معمولی در بسیاری کشورهاست. ولی چرا ما به وضعیتی رسیدهایم که اینقدر در مواجهه با رفتار سادهای نظیر توقف احترامآمیز یک راننده پشت خط عابر اینقدر تعجب می کنیم؟ علیرغم هر پاسخی به این سوال، آنچه مهم است نتیجه است که در این مثال انتقال حس شیرین «محترم بودن» به آدمهاست.
تعظیم و تشکر عابران در مقابل ماشین یک تاریخ را برایم تداعی میکند. این رفتارِ کوچک، نشانه است نشانه. این رفتار بیانگر تاریخی مملو از بیاحترامی حاکمان این کشور به مردم، بیاحترامی نهادهای حکومتی به انسانها و در نتیجه، بیاحترامی «مردم احترامندیده» به یکدیگر است.
🌾 @Sedanet
🌾 @fardinalikhah
🔺فردین علیخواه|گروه جامعه شناسی دانشگاه گیلان
◽️سالها قبل وقتی که به « خارج» سفر میکردم و در آنجا وارد فروشگاههای کوچک میشدم فروشنده با لبخند میگفت " سلام، خوش اومدین". همیشه در این هنگام چند بار به پشت سرم نگاه میکردم چون مطمئن نبودم که مخاطبِ فروشنده من باشم. پیش خودم میگفتم که احتمالأ بعد از من فرد دیگری وارد فروشگاه شده و به یقین آشنای فروشنده است که به گرمی به او سلام میدهد. ولی حدس من اشتباه بود. او با من بود. بله با خود من. وقتی چیزی نمیخریدم سعی می کردم یواشکی مغازه را ترک کنم. هنوز پایم را از فروشگاه بیرون نگذاشته، باز صدایی پشتسرم میشنیدم که با مهربانی میگفت" روز خوبی داشته باشید. خداحافظ". هول و ولا مرا میگرفت و به تندی و غضبناک میگفتم «یس یس!» راستش را بخواهید برایم عجیب و غریب بود. آن وقتها به خودم میگفتم که اینها فروشندهاند و روابط عمومی خوبی دارند تا فروششان بیشتر شود.
بعدها کمکم به محیطهای دیگر «خارج » هم رفتم و باز احترام دیدم. حتی توهینهایشان هم محترمانه بود! و راستش را بخواهید توهینهای آنها دقیقا مانند احترامهای ما به یکدیگر بود. در آنجا رفتهرفته احترام به خودم را پذیرفتم و با آن کنار آمدم. سخت بود. خیلی. همچنین به نکتهای اجتماعی پی بردم، اینکه فقط « احترام گذاشتن» نیست که نیاز به یادگیری یا آموزش دارد بلکه درباره ظرفیت «احترام دیدن» هم باید آموزش دید. آنجا فهمیدم که من برای «احترام دیدن» به خوبی تعلیم ندیده و تربیت نشده بودم. من آستانۀ مشخصی برای احترام دیدن داشتم.
یکی از رفتارهایی که از رانندگان کشورهای « خارج» آموختم ایستادن آنان نزدیکی خط عابرپیاده و در مواردی اشاره به عابر پیاده برای رد شدن از عرض خیابان است. بعضی از رانندگان در « خارج» برای انتقال این پیام به عابر، از دست و لبخند استفاده میکردند. در این خصوص هم احترام به خودم را پذیرفتم. اصلا آسان نبود. اوایل پیش میآمد که وسط خیابان و روی خط عابر پیاده بأیستم و هاج و واج به ماشینهایی که به من احترام میگذارند نگاه کنم، نگاهی عاقل اندر سفیه! پیش خودم فکر میکردم که به یقین دوربین مخفی یک برنامه تلویزیونی باشد، یا اینکه یک کمپانی ماشینسازی دارد اولین ماشین بدون راننده خود را آزمایش میکند تا ببیند که واکنش ماشین به یک جسم زنده در خیابان چیست؟! باز هم حدس من اشتباه بود. یک راننده بالغ و عاقل در ماشین نشسته بود و با لبخند به من نگاه میکرد و البته من با تعجب و اندکی خشم به او خیره میشدم. در هر صورت، سخت بود ولی با احترام به خودم کنار آمدم. خشمم از این بود که « لعنتی، نکن این کارو، من تحملشو ندارم.» به تدریج احساس کردم که احترام مانند هوای تازهای است که به زور دارد وارد ششهای کثیف من میشود. ششهایی که سالها به دودی به نام بیاحترامی عادت کرده بودند. وقتی احترام دیدن را باور کردم چقدر حس خوبی داشتم. نگاهم به زندگی مثبتتر شد. اعتماد بنفسم افزایش یافت. آدمها را دوست داشتم.
دوستان من. سطرهای قبلی را با چاشنی طنز همراه کردم. هر چند خوب میدانید که در دل آن حقیقتی تلخ نهفته است. ولی خواستم نکته دیگری را بگویم. معمولا وقتی در خیابانهای شهرهای مختلف کشور رانندگی میکنم سعیام آن است تا رفتار خوب رانندگان « خارج» را تقلید کنم. معمولا چند متر مانده به خطکشی عابر پیاده از سرعتم میکاهم، کامل توقف میکنم و با تکان دادن محترمانه دستانم، به عابر پیاده میگویم که بفرماید. سعی میکنم نوع ایستادنم همین معنی «بفرمایید» را منتقل کند نه «گمشو برو دیگه!»
تاکنون با عابری مواجه نشدهام که نأیستد، اول تعجب نکند و بعد از مکثی کوتاه از من تشکر نکند. جالب است که بعضی از هموطنانم آنقدر در وسط خیابان میایستند، و تعظیم و تشکر می کنند که داد و فریاد ماشینهای پشتسر و حتی گاهی اوقات خود من هم درمی آید. باورتان می شود که در پاسخ به احترام من، رو به ماشین تعظیم می کنند؟ حتی در شهرهای کوچک، زنان که ممکن است ملاحظاتی داشته باشند مکث میکنند و به نشانه تشکر دستشان را روی سینهشان میگذارند .
آنچه من انجام می دهم رفتاری معمولی در بسیاری کشورهاست. ولی چرا ما به وضعیتی رسیدهایم که اینقدر در مواجهه با رفتار سادهای نظیر توقف احترامآمیز یک راننده پشت خط عابر اینقدر تعجب می کنیم؟ علیرغم هر پاسخی به این سوال، آنچه مهم است نتیجه است که در این مثال انتقال حس شیرین «محترم بودن» به آدمهاست.
تعظیم و تشکر عابران در مقابل ماشین یک تاریخ را برایم تداعی میکند. این رفتارِ کوچک، نشانه است نشانه. این رفتار بیانگر تاریخی مملو از بیاحترامی حاکمان این کشور به مردم، بیاحترامی نهادهای حکومتی به انسانها و در نتیجه، بیاحترامی «مردم احترامندیده» به یکدیگر است.
🌾 @Sedanet
🌾 @fardinalikhah
🍃 شرکت در انتخابات؛ حرام یا حلال؟
🔺وحید حلّاج|دانشآموختهی فلسفهی دین
◽️این روزها که ایام انتخابات است و بحث رایدادن یا رایندادن داغ، گاهی از گوشه و کنار اخباری میرسد که فلان روحانی فتوا داده است که شرکت در انتخابات واجب است یا هرکس در انتخابات شرکت نکند، کافر است و آن روحانی دیگر گفته است که شرکت در انتخابات حرام است و هرکس رای بدهد شریک در ظلم است و گناهکار و در سرای دیگر باید عقوبت بشود.
این فتواها منحصر به فتواهای فقهی و شرعی هم نیست. چندی پیش یکی از پژوهشگران فلسفه اخلاق مطلبی نوشت که رایدادن در انتخابات پیشرو از نظر اخلاقی نارواست و دیگری هم در نقد او نوشت که نخیر؛ رواست.
◽️اما اعتبار این فتواهای فقهی و بعضا اخلاقی تا کجاست؟ یعنی یک فقیه یا یک پژوهشگر فلسفه اخلاق مجاز است فتوا دهد که رایدادن یا رایندادن از نظر فقهی یا اخلاقی روا/نارواست؟ آیا نباید از او مطالبه دلیل کرد و قوت ادعای او را بر اساس دلیل سنجید؟
در موارد گفته شده، پژوهشگر محترم فلسفه اخلاق به نفع ادعای خویش استدلال کرده است اما گویی بسیاری از فقها شأن خود را أجلّ از آوردن دلیل برای مقلدان میدانند و صرفا به صدور فتوا بسنده میکنند.
◽️در علم اصول تفکیکی وجود دارد میان حکم و موضوع. آنچه بر فقیهان است صدور حکم است و نه دخالت در موضوع. به عنوان مثال فقیه فتوا میدهد شنیدن غنا حرام است اما اینکه فلان موسیقی مشمول غنا است یا خیر در صلاحیت فقیه نیست، یعنی نمیشود آهنگی از شجریان یا تتلو یا هرکس دیگری را نزد فقیه برد و درباره حرامبودن یا حرامنبودن آن از فقیه فتوا خواست. درباره فلسفه اخلاق هم همین است. فیلسوف یا پژوهشگر فلسفه اخلاق، نظریهای بر میگزیند و حکمی کلی میدهد. مثلا در اخلاق نظریه پیامدگرایی با خوانش جان استوارت میل را برمیگزیند و میگوید هرآن فعلی که نتیجه آن سود بیشتری برای بیشترینه افراد حاصل کند، اخلاقی است و اگر اینطور نباشد نیست. دیگر نمیشود از فیلسوف اخلاق فتوا گرفت که آیا مثلا فرزندآوری از لحاظ اخلاقی رواست یا ناروا، یا گوشتخواری از لحاظ اخلاقی رواست یا ناروا و قس علی هذا.
◽️آنچه که در تخصص فقیه یا فیلسوف اخلاق است دادن حکم کلی یا ترجیح یک نظریه از میان نظریههای دیگر است اما تطبیق فعل یا موضوعی خاص بر آن حکم یا نظریه در صلاحیت فقیه یا فیلسوف اخلاق نیست. البته ایشان هم میتوانند همانند دیگران نظری، مستدل یا غیرمستدل، داشته باشند اما تا وقتی که صرفا ابراز نظری شخصی است و مستدل نشده است تنها برای خودشان معتبر است و صرف عنوان فقیه یا فیلسوف اخلاق نمیتواند پشتوانهای برای اعتبار نظرشان در موضوعات مختلف باشد.
◽️بنا بر این نه فقیه و نه فیلسوف اخلاق، هیچیک، نمیتوانند فتوا دهند که رای دادن یا رایندادن حرام یا واجب شرعی و اخلاقی است. هرکس دلیلی بر ادعای خویش میآورد و دیگران تنها قوت و ضعف دلایل. ا میسنجند و راه خویش برمیگزینند.
🌾 @Sedanet
🌾 @soofar_channel
🔺وحید حلّاج|دانشآموختهی فلسفهی دین
◽️این روزها که ایام انتخابات است و بحث رایدادن یا رایندادن داغ، گاهی از گوشه و کنار اخباری میرسد که فلان روحانی فتوا داده است که شرکت در انتخابات واجب است یا هرکس در انتخابات شرکت نکند، کافر است و آن روحانی دیگر گفته است که شرکت در انتخابات حرام است و هرکس رای بدهد شریک در ظلم است و گناهکار و در سرای دیگر باید عقوبت بشود.
این فتواها منحصر به فتواهای فقهی و شرعی هم نیست. چندی پیش یکی از پژوهشگران فلسفه اخلاق مطلبی نوشت که رایدادن در انتخابات پیشرو از نظر اخلاقی نارواست و دیگری هم در نقد او نوشت که نخیر؛ رواست.
◽️اما اعتبار این فتواهای فقهی و بعضا اخلاقی تا کجاست؟ یعنی یک فقیه یا یک پژوهشگر فلسفه اخلاق مجاز است فتوا دهد که رایدادن یا رایندادن از نظر فقهی یا اخلاقی روا/نارواست؟ آیا نباید از او مطالبه دلیل کرد و قوت ادعای او را بر اساس دلیل سنجید؟
در موارد گفته شده، پژوهشگر محترم فلسفه اخلاق به نفع ادعای خویش استدلال کرده است اما گویی بسیاری از فقها شأن خود را أجلّ از آوردن دلیل برای مقلدان میدانند و صرفا به صدور فتوا بسنده میکنند.
◽️در علم اصول تفکیکی وجود دارد میان حکم و موضوع. آنچه بر فقیهان است صدور حکم است و نه دخالت در موضوع. به عنوان مثال فقیه فتوا میدهد شنیدن غنا حرام است اما اینکه فلان موسیقی مشمول غنا است یا خیر در صلاحیت فقیه نیست، یعنی نمیشود آهنگی از شجریان یا تتلو یا هرکس دیگری را نزد فقیه برد و درباره حرامبودن یا حرامنبودن آن از فقیه فتوا خواست. درباره فلسفه اخلاق هم همین است. فیلسوف یا پژوهشگر فلسفه اخلاق، نظریهای بر میگزیند و حکمی کلی میدهد. مثلا در اخلاق نظریه پیامدگرایی با خوانش جان استوارت میل را برمیگزیند و میگوید هرآن فعلی که نتیجه آن سود بیشتری برای بیشترینه افراد حاصل کند، اخلاقی است و اگر اینطور نباشد نیست. دیگر نمیشود از فیلسوف اخلاق فتوا گرفت که آیا مثلا فرزندآوری از لحاظ اخلاقی رواست یا ناروا، یا گوشتخواری از لحاظ اخلاقی رواست یا ناروا و قس علی هذا.
◽️آنچه که در تخصص فقیه یا فیلسوف اخلاق است دادن حکم کلی یا ترجیح یک نظریه از میان نظریههای دیگر است اما تطبیق فعل یا موضوعی خاص بر آن حکم یا نظریه در صلاحیت فقیه یا فیلسوف اخلاق نیست. البته ایشان هم میتوانند همانند دیگران نظری، مستدل یا غیرمستدل، داشته باشند اما تا وقتی که صرفا ابراز نظری شخصی است و مستدل نشده است تنها برای خودشان معتبر است و صرف عنوان فقیه یا فیلسوف اخلاق نمیتواند پشتوانهای برای اعتبار نظرشان در موضوعات مختلف باشد.
◽️بنا بر این نه فقیه و نه فیلسوف اخلاق، هیچیک، نمیتوانند فتوا دهند که رای دادن یا رایندادن حرام یا واجب شرعی و اخلاقی است. هرکس دلیلی بر ادعای خویش میآورد و دیگران تنها قوت و ضعف دلایل. ا میسنجند و راه خویش برمیگزینند.
🌾 @Sedanet
🌾 @soofar_channel
Forwarded from braincast (🎥 BR🧠INCAST📲)
🎞 ضمن قدردانی از رسانه صدانت بابت انتشار گفتگوی لایو هفته گذشته با عنوان «مسئولیت اجتماعی، آزادی و شناخت» در ادامه لینک مشاهده نسخه کامل گفتگو با دکتر عبدالرحمن نجل رحیم و دکتر حسین دباغ تقدیم میگردد:
🔗 لینک مشاهده در آپارات:
📺 aparat.com/v/hA2KV
🔗 لینک مشاهده در یوتیوب:
📺 youtu.be/4fLi3JXII6g
🆔 @braincastmedia
🔗 لینک مشاهده در آپارات:
📺 aparat.com/v/hA2KV
🔗 لینک مشاهده در یوتیوب:
📺 youtu.be/4fLi3JXII6g
🆔 @braincastmedia
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥 چگونه از روانپریشی تودهای در حکومتهای تمامیتخواه رها شویم؟
بیماریهای جسمی میتوانند بین گروهی از مردم گسترش پیدا کنند و تبدیل به همهگیری شوند، اما این موضوع در مورد بیماریهای ذهن و روان هم صادق است. یکی از خطرناکترین بیماریهای همهگیر ذهنی، روانپریشی تودهای نامیده میشود. هنگامی که روانپریشی تودهای بروز پیدا میکند، جنون به هنجار جامعه تبدیل میشود و باورهای توهمآلود مانند بیماریهای مسری پخش میشوند.
شاید مهمترین پرسشی که اکنون با آن مواجه هستیم این باشد که چگونه میتوان از تمامیتخواهی جلوگیری کرد؟ و اگر جامعهای وارد مراحل اولیه این نوع روانپریشی تودهای شود، آیا امکان معکوس کردن آثارش وجود دارد؟
راوی و تهیه: شهاب غدیری
مشاهده در یوتیوب با کیفیت بالاتر
🌾 @Sedanet
🌾 @hamporseh
بیماریهای جسمی میتوانند بین گروهی از مردم گسترش پیدا کنند و تبدیل به همهگیری شوند، اما این موضوع در مورد بیماریهای ذهن و روان هم صادق است. یکی از خطرناکترین بیماریهای همهگیر ذهنی، روانپریشی تودهای نامیده میشود. هنگامی که روانپریشی تودهای بروز پیدا میکند، جنون به هنجار جامعه تبدیل میشود و باورهای توهمآلود مانند بیماریهای مسری پخش میشوند.
شاید مهمترین پرسشی که اکنون با آن مواجه هستیم این باشد که چگونه میتوان از تمامیتخواهی جلوگیری کرد؟ و اگر جامعهای وارد مراحل اولیه این نوع روانپریشی تودهای شود، آیا امکان معکوس کردن آثارش وجود دارد؟
راوی و تهیه: شهاب غدیری
مشاهده در یوتیوب با کیفیت بالاتر
🌾 @Sedanet
🌾 @hamporseh