میدان دمکراسی و جمهوری
1.55K subscribers
2.61K photos
4.35K videos
99 files
9.93K links
این کانال وابسته به گروهی نیست و فقط مطالب مربوط به جمهوری‌ را منعکس میکند. تمرکز این کانال بر روی مسائل اقتصادی ‌سیاسی از دیدگاه سوسیال و‌ لییرال دمکراتیک است.مدل ساختار سیاسی مورد نظر لیبرال دمکراسی می باشد نه نظام های اقتدار گرا،
Download Telegram
✍️ حسین نداوش

📕کتاب چهره غمگین من
(اثری بی نظیر و ستودنی از هاینریش بل، نویسنده آلمانی)

راوی مرد جوانی است که تازه از زندان آزاد شده است و اکنون در ساحل بندری متروک سرگرم تماشای کاکایی هاست.

ناگهان دستی از پشت روی شانه اش قرارمی گیرد
- با من بیایید!
صاحب صدا پاسبانی است با قیافه جدی، به گاو وحشی می ماند که سالهاست جز قانون نشخوار نکرده است.!

جوان می پرسد:
- دلیل بازداشت من چیست؟

پاسبان خیلی کوتاه جواب می دهد:
- *«قیافه غمگین شما»*، *طبق قانون شما موظفید که احساس خوشبختی کنید.!!*

پاسبان مرد جوان را به پاسگاه می برد و بازجویی آغاز می شود. او را تا حد مرگ کتک می زنند و بعد *به جرم داشتن قیافه غمگین* به ده سال زندان محکوم اش می کنند. همچنانکه پیش از آن *به دلیل داشتن چهره ای بشاش* به پنج سال زندان محکوم شده بود.!!

داستانی گزنده بر ضد یک رژیم تمامیت خواه و توتالیتر، رژیمی که بی شرمانه در تمام شئونات زندگی شهروندان و در روابط خصوصی افراد جامعه دخالت می کند.
پاسبان نماد چنین رژیم هایی است.
پاسبانی که کاری ندارد آیا قوانین درست هستند یا نه. بلکه وظیفه او تنها اجرای بی چون و چرای قوانین است. مامور است و معذور!

دراین داستان همه شهروندان باید قانون را مو به مو اجرا کنند.
هر کس مخالف باشد خوک خیانتکار نامیده می شود و بی درنگ سروکارش با قانون می افتد.!
اگر سری ازمیان سرها بلند کند باید آن را سرکوب کرد.
منتقد جایی درچنین نظام هایی ندارد.
همه باید بترسند،
چون زبان سرخ سر سبز می دهد بر باد.!!

*هاینریش بل* می پرسد: در چنین جامعه ای که انسان را زمانی به دلیل چهره غمگین و زمانی دیگر به علت بشاش بودن محکوم می کنند *تکلیف شهروند بیچاره چیست؟*
و خود پاسخی دردناک می دهد:
«باید کوشید که اصلاً چهره ای نداشت»!!

این است که در نظام های تمامیت خواه *افراد همیشه با دروغ و ریا و با ماسک زدن بر چهره، مبتلای چندشخصیتی می شوند. چند چهره اند و بی صفت!*
هیچ وقت نمی توان آنها را متمایز و متفاوت دید. چون *رمه سازی و ترویج گله منشی*، یکی از اصول بنیادین چنین سیستم هایی است.

می توان بسی بیش از اینها از هاینریش بل آموخت. می توان یاد گرفت که چگونه در جامعه بی صفت و چندچهره که همه نقاب زده اند ازخود مراقبت کرد.

به قول *میشل فوکو*، می توان *حمایت از خود را جایگزین حفاظت از خود کرد.*
اصالت انسانی را پاس داشت و هرزه نرفت.

می توان از *برشت* هم یاد کرد. نمایشنامه گالیله را در سال هزار و نهصد و سی و هشت به پایان رساند.
در این اثر ماندگار پرسشی را پیش می کشد:
*مسئولیت طبقه روشنفکر در روزگاری که ستم حکم می راند چیست؟؟*

پاسخ برشت این است:
*حقیقت را اشاعه دادن.*

اما در دورانی که ترس بر همه جا مستولی است از چه راهی می توان حقیقت را اشاعه داد؟

برشت جواب می دهد:
«از هر راهی که میسر باشد. حتی از طریق غیر قانونی!!

وفاداری به خویشتن، حمایت از خود، پایبندی به حقیقت، حفظ صدای خود به شیوه آلبرکامو.!!

دلیل فلاکت و بیچارگی.مردمان این است که به ارامی به ظالم عادت و تن میدهند
نوعی مرگ تدریجی !
#کتاب_چهره_غمگین_من

https://t.me/SecularRepublic4Iran