جنبش سکولار جوانان ایران
92 subscribers
12K photos
9.29K videos
68 files
18.6K links
جنبش سکولار جوانان ایران
Download Telegram
Forwarded from اتچ بات
🔴 تجزیه طلبی قومگرا و ناسیونالیسم قومی پروژه جمهوری اسلامی است.

۲) قسمت دوم 🔰🔰

سابقه تاریخی نشان میدهد کلا بحث تجزیه در ایران در جریان جنگ جهانی دوم و بعد از خروج شوروی از ایران مطرح شده است؛ که توسط پیشه وری در آذربایجان و قاضی محمد در کردستان تحت عنوان جمهوری های دمکراتیک با زیربنای فکری مارکسیستی بعنوان نیروهای وابسته به شوروی شکل گرفته است.

قبل از آن در دوره قاجار، ایران بشکل ایالتی ولایتی بود، و دولت مرکزی هم قدرتی نداشت، اما بحث تجزیه هم در کار نبود. فقط صاحبان قدرت در مناطق مختلف خودمختاری می کردند و دولت مرکزی بشدت تضعیف شده بود و نمی توانست بطور شایسته خدمات حکومتی را عرضه کرده و از کیان کشور مراقبت کند .

بعد از روی کار آمدن رضاشاه و تشکیل دولت مدرن، با قدرت مرکزی مسلط بر کشور بود که‌ با رشد نهادهای مدنی برخی مطالبات فرهنگی قومی در کنار دیگر مطالبات شهروندی مطرح شد. برخی از این‌ مطالبات فرهنگی بعد از خروج شوروی از ایران ابزار دست پیشه وری و محمدقاضی شد؛ اما ماهیت واقعی این جریانات مارکسیستی و وابستگی به اتحاد جماهیر شوروی بود، نه ناسیونالیستی و قوم گرایی، که‌ این جریان هم با سقوط پیشه وری و محمد قاضی پرونده این داستان هم بسته شد.

پس تا اینجا ما هرگز در تاریخ ایران مساله ای به نام تجزیه طلبی ناسیونالیستی قومگرایی و پان نداشتیم. حتی حکومت قاجار و صفوی و افشار و دیگر سلسله های ترک مشکلی در اتحاد ملی ایران ایجاد نمی کرد.

در شورش مشترک اتحاد سرخ و سیاه در جربان فننه۵۷ ، مارکسیست ها بخاطر نداشتن پشتوانه اجتماعی در مقابل متحدان آخوندشان، بازی را باختند، و نتوانستند از حکومت سهمی بگیرند، لذا برای فریب مردم مجددا به ترفند پیشه وری متوسل شدند، و سعی کردند با سواستفاده از مطالبات قومی که طبعا در آن التهاب شدت گرفته بود، کارهایی انجام دهند، که البته سرکوب شدند.
اما در کُردستان گروه های واقعی کُرد مانند حزب دمکرات کردستان هرگز ادعای تجزیه کُردستان را نداشت، و برخی گروه های کوچک و عمدتا مارکسیستی خواستند از این ابزار در انجا‌ هم‌ استفاده کنند، که آنها هم توفیقی حاصل نکردند، چون ریشه ای در جامعه کُردهای ایرانی نداشتند.

پس در فتنه۵۷ هم مساله تجزیه جدی نبود، و باز گروههای موجود دیدگاه مارکسیستی داشتند، که‌ طبعا نگرش انترناسیونالیستی آنها تناسبی با ناسیونالیسم قومی نداشت.

آنچه بعد از ۵۷ و حتی در دهه ۷۰ بتدریج بصورت سازمان یافته بشکل پان تُرک و پان کُرد و پان عرب و پان‌ بلوچ و با ماهیت ناسیونالیستی قومیتی مطرح شده است موضوعی جدید است و با تجزیه طلبان قبلی که عمدتا ماهیت مارکسیستی داشتند، کاملا متفاوت هست، این پروژه جدید، پروژه خود سپاه و وزارت اطلاعات و بخش امنیتی و حاکمیتی رژیم هست و هیچ ریشه ای در واقعیت عینی جامعه ایران ندارد.

لذا نمی توان این دو جریان کاملا متفاوت ماهیتی را به هم ربط داد، و به این شکل قومگرایی جدید، که رژیم در واکنش به ایرانگرایی شکل داده، سبقه تاریخی داد.

در نهایت ادعای وجود طرح تجزیه ایران بعنوان یک دسیسه جهانی هم از بنیادهای فریب سپاه هست، که سعی کرده است نقاب دروغین ‌ غرب ستیزی خود را بر این پروژه هم بزنند، و مهر جهانستیزی و بدبینی جهانی، که ابزار کار تروریستی رژیم هست، به این جریان هم زده اند، در حالی که این ادعا صهیونیستها و یا جورج سورس و ... دنبال تجزیه ایران هستند، یک سری ادعاهای بی پایه و اساس هست، زیرا در تعادل قوای ژئوپلتیک منطقه ثبات کامل برقرار هست، و هیچ کسی خواهان تغییر مرزها نیست، و اگر چنین قصدی بود، باید در عراق و سوریه که بخاطر عدم ‌قدرت مرکزی، براحتی می شد انجام داد، عملی میکردند، و این ادعاها در سطح عوام فریبی است.

جالب است که نقطه اشتراک همه این پان نماها، دشمنی با خاندان پهلوی و انکار خدمات دو پادشاه ایرانساز است، که دقیقا منویات جمهوری اسلامی را حمل می کنند، و آشکار می کند که وظیفه اصلی این جریان پیش گیری از پیشرفت گفتمان پهلویسم هست، و درست مانند مارکسیستها مطالبات قومی را ابزار دست خود کرده اند، تا گروهی از جوانان ساده لوح را با آن فریب داده و در جهت اهداف خود بکار بگیرند.

لذا صراحتا باید تجزیه طلبی را " #بسیج_تجزیه_طلبی_سپاه پاسداران" نامید و یقین کرد که در شرایط کنونی تجزیه ایران یا هر خطر محتملی، صرفا با وجود و حضور این رژیم، و از طرف آن متوجه ایران هست.