یادم میاد روز اول کدتی، پنج تا کدت «چهارتا انجین و یه دک کدت » با هم سوار کشتی شدیم.
کشتی در حال بارگیری بود. کاپتان و چیفانجینیر و خیلیای دیگه هندی بودن!
از طرفی ما هم بجای سردوشی کدتی، سردوشی سه خط سال سوم دانشگاه رو زدیم و اومده بودیم واسه ناهار...😐
فکر کن آخرین باری که دورهم غذا خوردیم ، اُملت تو خوابگاه بود که دوتا قاشق تو ماهیتابه بود و هشت نفر آدم دور املت سیبیل پز جمع شده بودیم ، و چند روز بعدش رو کشتی با اون مدل که خودتون بهتر میدونید با هندیا ، سی تا سس رو یه میز!
دیدیدم یه میزگرد اون گوشه سالن هست چهار پنج تا صندلی دورشه ، گفتیم روز اوله، کسی رو نمی شناسیم یکی نیاد کنارمون بشینه موقع غذا خوردن معذب نشیم ، میریم همونجا میشینم و نشستیم...
در حال بررسی شیشه قوطی های روی میز؛ تو کِیف و حال خودمون بودیم و بیاد حرف چیفلُر که میگفت این رشته، بهترین رشته ی دنیاست؛ یهو مِسمَن هندی که مثل بلبل فارسی حرف میزد اومد و از چشاش معلوم بود تعداد خط های روی پاگن مات و مبهوتش کرده🥹
کلی ما رو تحویل گرفت و خوشآمد گفت و ماهم کلی حال کردیم ، من که خیلی حالم خوب بود ، خیلی بالا بودم😎
تا که یهو ازمون پرسید: رنک تون چیه؟
ماهم گفتیم کدت انجین ؟🫡
یهو با یه لحن بدی گفت: پا شین ببینم ، پا شین برین سر اون میز بشینین، اینجا میز کاپتانه😆😆
یعنی تا اون موقع تو زندگیم هیچ کس منو با لگد از چنین ارتفاعی به پایین پرتاب نکرده بود 😁
کاری که مسمن هندی (حسن) روز اول با ما کرد ، درس بزرگی بود. هنوز هم هر بار میرم کشتی ، روز اول میپرسم کجا باید بشینم🤣
خلاصه از اون روز، هرجا دیدم خیلی داره بهم خوش میگذره یه بار دیگه رشتهی اتفاقات رو بررسی میکنم که یه جای کار نلنگه🤣
✍️#ادمین
سیتایم
🆔 @Seatime 💯
کشتی در حال بارگیری بود. کاپتان و چیفانجینیر و خیلیای دیگه هندی بودن!
از طرفی ما هم بجای سردوشی کدتی، سردوشی سه خط سال سوم دانشگاه رو زدیم و اومده بودیم واسه ناهار...😐
فکر کن آخرین باری که دورهم غذا خوردیم ، اُملت تو خوابگاه بود که دوتا قاشق تو ماهیتابه بود و هشت نفر آدم دور املت سیبیل پز جمع شده بودیم ، و چند روز بعدش رو کشتی با اون مدل که خودتون بهتر میدونید با هندیا ، سی تا سس رو یه میز!
دیدیدم یه میزگرد اون گوشه سالن هست چهار پنج تا صندلی دورشه ، گفتیم روز اوله، کسی رو نمی شناسیم یکی نیاد کنارمون بشینه موقع غذا خوردن معذب نشیم ، میریم همونجا میشینم و نشستیم...
در حال بررسی شیشه قوطی های روی میز؛ تو کِیف و حال خودمون بودیم و بیاد حرف چیفلُر که میگفت این رشته، بهترین رشته ی دنیاست؛ یهو مِسمَن هندی که مثل بلبل فارسی حرف میزد اومد و از چشاش معلوم بود تعداد خط های روی پاگن مات و مبهوتش کرده🥹
کلی ما رو تحویل گرفت و خوشآمد گفت و ماهم کلی حال کردیم ، من که خیلی حالم خوب بود ، خیلی بالا بودم😎
تا که یهو ازمون پرسید: رنک تون چیه؟
ماهم گفتیم کدت انجین ؟🫡
یهو با یه لحن بدی گفت: پا شین ببینم ، پا شین برین سر اون میز بشینین، اینجا میز کاپتانه😆😆
یعنی تا اون موقع تو زندگیم هیچ کس منو با لگد از چنین ارتفاعی به پایین پرتاب نکرده بود 😁
کاری که مسمن هندی (حسن) روز اول با ما کرد ، درس بزرگی بود. هنوز هم هر بار میرم کشتی ، روز اول میپرسم کجا باید بشینم🤣
خلاصه از اون روز، هرجا دیدم خیلی داره بهم خوش میگذره یه بار دیگه رشتهی اتفاقات رو بررسی میکنم که یه جای کار نلنگه🤣
✍️#ادمین
سیتایم
🆔 @Seatime 💯