Scientometrics
19.5K subscribers
2.02K photos
151 videos
153 files
4.25K links
🔴محمدسعیدرضائی زواره

بازنشر مهمترین مقالات پزشکی

ترویج پزشکی مبتنی بر گواه و مبارزه با شبه علم!

بررسی وضعیت علمی و پژوهشی ایران

مقابله با بداخلاقی پژوهشی!

X: https://x.com/dr_rezaee

@ScientometricsAdmin

Scientometrics.Iran@Gmail.com
Download Telegram
وزیر بهداشت از پیش بینی قبلی خودشان برای ورود واریانت B.1.1.7 به کشور گفته اند و اعلام کرده اند که ایشان می‌دانستند که این ویروس علاوه بر قدرت سرایت بالا، قدرت کشندگی بالاتری هم دارد و با صراحت و به صورت قطعی هم این را اعلام کرده بوده اند.
البته ایشان از مطالعات خود در این زمینه نگفته اند. برای این که این جا مثالی از قورباغه آکادمیک نباشد، چه خوب است از ایشان در خواست شفافیت در داده هایشان برای اثبات ادعایشان داشته باشیم البته در صورتی که در دنیای شبه علم نباشند و از ادبیات «کوری چشم» استفاده نکنند.
کاش اطلاعاتشان را که می‌گویند در تمام مکتوبات آورده اند برای ما و برای جهانیان هم اعلام می‌کردند تا به دنیا کمک می‌شد.
چون ایشان بدون داده می‌توانند با صراحت و به صورت قطعی چیزی را اعلام کنند اگر الان هم در مورد دیگر واریانتها یا دیگر مسائل بتوانند موردی را اعلام کنند شاید کمک کننده باشد.

به هر جهت ایشان انگلستان را متهم به دروغگویی و مخفی کاری کرده اند چرا که در مورد کشندگی بالاتر ویروس از اول چیزی نگفته اند. همین سوال را مجری خبر شبکه یک در صدا وسیما از معاون پژوهش وزیر بهداشت (دکتر نجفی) می‌پرسند که آیا این دروغگویی را شما تایید می‌کنید؟ و دکتر نجفی در پاسخ به مجری (دقیقه ۱:۵۵ از کلیپ) صحبتی در تایید این موضوع نمی‌کنند و به جای آن به توضیح چگونگی یک روند علمی و پژوهشی در‌ مورد یک مسئله نوپدید و تفاوت مطالعات اولیه و تکمیلی می‌پردازند و می‌گویند که در مسائل علمی ما باید حتما منتظر اعداد و ارقام جدید باشیم. معاون پژوهش سابق وزیر هم گفته بودند که ایشان درک درستی از تحقیق و پژوهش ندارند.

حدودا ۲۵ روز قبل بوده است که انگلستان کشندگی بیشتر این ویروس را اعلام کرده بود. و این موضوع در قالب مقاله پری پرینت هم منتشر شد.
هم اکنون نیز داده های جدید نشان داده است که این واریانت با ریسک بستری بیشتر نیز همراه است. این واریانت حداقل در ۸۲ کشور وارد شده و گسترش یافته است.
فوری
امروز سازمان بهداشت جهانی، دو نسخه از واکسن کووید-۱۹ از آکسفورد/استرازنکا را در لیست مجوز استفاده اضطراری قرار داد:
یکی مربوط به شرکت SKBio از کره جنوبی (از همان که فعلا‌ً قرار است برای ایران بیاید) و یکی هم مربوط به Serum Institute از هند می‌‌‌باشد. درست است که دو کمپانی واکسن مشابهی را تولید می‌کنند اما چون در دو محل متفاوت تولید می‌شدند نیاز بود تا داوری، بررسی و تأیید (برای کیفیت، ایمنی و تأثیرگذاری) جداگانه شوند. که این کار یک پیش نیاز برای واکسنها برای توزیع از طریق کوواکس بود. مدت زمان بررسی از زمان دریافت مدارک چهار هفته بود. بعد از فایزر، این دو واکسن، دومین و سومین واکسنهای کووید۱۹ هستند که در لیست مجوز اضطراری قرار می‌گیرند.
Scientometrics
قبلا در مطالعه ای مورد-شاهدی از ایران در مجله ی Multiple Sclerosis Journal نشان داده شده بود که استفاده از قلیان (به عنوان یک فاکتور خطر) به صورت معناداری با بیماری multiple sclerosis مرتبط است و افزایش مدت زمان استفاده نیز با ms مرتبط بوده است. مجددا محققین…
در این مقاله ( https://t.me/scientometric/3048 ) فقط ارتباط مصرف قلیان (به صورت تجمعی و مدت زمان آن) با بیماری مالتیپل اسکلروزیس بررسی شده بوده است.
علاوه بر این من به اشتباه، ارتباط معنادار‌ِ در معرض قلیان قرار گرفتن با این بیماری را هم ذکر کرده بودم. که این مورد در مقاله بررسی نشده بوده است.
اما در معرض دود سیگار قرار گرفتن بررسی شده بوده که اتفاقا ارتباط معنادار با بیماری داشته است. از این که دقت کافی در تهیه پست نداشته ام شرمنده ام و‌ عذرخواهی می‌کنم و پست اصلی را نیز اصلاح می‌کنم. ممنون از همراهانی که این مورد را به من تذکر دادند.
مطالعه ی آزمایشگاهی منتشر شده در مجله نیچر نشان می‌دهد که داروی ‏ EIDD-2801 یا molnupiravir بعد از فقط دو روز استفاده توانسته تا به شکل قابل توجهی (dramatically) باعث کاهش وایرال لود و جلوگیری از تکثیر ویروس عامل کووید-۱۹ شود و در نتیجه احتمالا می‌تواند در پیشگیری قبل از مواجهه و درمان کووید-۱۹ موثر باشد.
این دارو در حال حاضر توسط شرکت مرک در حال بررسی در مطالعات فاز۲/۳ می‌باشد.
در مطالعه ای چاپ شده در مجله ی نیچر متابولیسم، نشان داده شده است که ویروس عامل کووید-۱۹ می‌تواند باعث عفونت سلول های اگزوکراین و اندوکراین پانکراس در ex vivo و in vivo شود.

در این مطالعه نشان داده شده است که سلول های بتای انسانی می‌توانند باعث بروز پروتئین‌هایی شوند که به ورود ویروس کمک می‌کند و ویروس عامل کووید-۱۹ می‌تواند در سلول‌های جزایر انسانی کشت داده شده عفونت زایی و تکثیر پیدا کنند.

این عفونت با تغییراتی از جمله کاهش تعداد گرانول های ترشحی انسولین در سلول های β و اختلال در ترشح انسولین تحریک شده ناشی از گلوکز، همراه است.

این مطالعه پانکراس انسان را به عنوان یک هدف از عفونت SARS-CoV-2 شناسایی کرده و پیشنهاد داده است که عفونت سلول β می تواند در اختلال متابولیکی مشاهده شده در بیماران مبتلا به COVID-19 نقش داشته باشد.
تهیه پست توسط #دکتر_امین_ایران_پناه
در یک مقاله کوتاه توضیحی، متدولوژی مقاله شیوع آنتی بادی کووید-19 در ایران زیر سوال برده شده است. نویسندگان در پاسخ هیچ کدام را نپذیرفته اند و موارد مطرح شده را رد کرده اند.

دو مقاله توضیحی در مورد مقاله شیوع آنتی بادی کووید-19 در Lancet Infectious (به سرپرستی دکتر ملک زاده) منتشر شده است و دکتر ملک زاده و همکارانشان نیز به این دو مقاله پاسخ داده اند.

مقاله ای از ایران در مجله Lancet Infectious چاپ شد که شیوع آنتی‌بادی علیه ویروس عامل کووید-۱۹ را در ۱۸ شهر ایران از 17 استان گزارش کرده بود. بر اساس این مقاله تا ۱۱ اردیبهشت، بیش از ۱۷٪ یا بیش از ۴ میلیون نفر در این ۱۸ شهر با کووید-۱۹ مواجهه داشته اند. رشت قم، گرگان و بابل بیشترین شیوع ها را داشته اند.

مقاله توضیحی دکتر ماهان غفاری و همکاران در مورد مقاله دکتر ملک زاده و همکاران

دکتر ماهان غفاری و همکاران بر اساس داده های ثبت احوال، مرگ اضافی رخ داده در امسال در برخی زمانها را محاسبه کرده بودند و بر این اساس گزارش کرده بودند که احتمالا تا آخر آبان ۴۲٪ مردم ایران به کووید-۱۹ مبتلا شده بوده اند. مواجه مردم در استانهای قم و گلستان و رشت تا پایان تابستان ۵۷ و ۵۶ و ۳۳ درصد برآورد شده بوده است. حالا محققین این مقاله یافته های شیوع استانی خود را با یافته های شیوع شهری مقاله lancet infectious مقایسه کرده و بین آنها یک همبستگی (0.67) گزارش کرده اند. اما عنوان کرده اند که اگر شیوع ذکر شده برای شهر رشت (۷۲٪) را به عنوان داده پرت در نظر گرفته و آن را حذف کنند میزان همبستگی از این هم بیشتر (0.72) می شود.

تیم دکتر ملک زاده در مقاله ی پاسخ خود اصلا به این موضوع که احتمال دارد داده مربوط به رشت پرت باشد نیز اشاره نداشته اند و بدون در نظر گرفتن این نکته، فقط به همبستگی کلی بین داده های خود با داده های مقاله دکتر غفاری و همکاران اشاره کرده اند. علاوه بر آن از این هم فراتر رفته اند و شیوع بالا برای رشت را همسوبا یافته های مقاله ی دکتر غفاری و همکاران ذکر کرده اند.


مقاله توضیحی دکتر منصورنیا و همکاران در مورد مقاله دکتر ملک زاده و همکاران

تیم دکتر منصورنیا نیز شیوع کووید-19 در اردیبهشت ماه در استان گیلان و رشت را به ترتیب برابر با 22/2% و 23/7% گزارش کرده بوده اند. در حالی که شیوع برای رشت در مقاله دکتر ملک زاده و همکاران برابر با 72/6% گزارش شده بوده است.

دکتر منصورنیا و همکارانشان نیز در یک مقاله توضیحی، روش شناسی مقاله دکتر ملک زاده را زیر سوال برده اند و مشکلاتی اساسی و بنیادی را در این مورد (روش نمونه گیری، خطاهای محاسبه حجم نمونه، نامشخص بودن نحوه انتخاب کلاسترها و وزن دهی و ...) مطرح کرده اند.از طرفی در این مقاله در مورد گزارش شیوع بالای 70% در رشت صحبت شده و این سوال مطرح شده که چرا با وجود این موضوع (نزدیک شدن به سطح ایمنی جمعی) وضعیت رشت همچنان قرمز بوده است.

دکتر ملک زاده و همکاران در پاسخ به این موضوعات در ابتدا محدودیت های مطالعه دکتر منصورنیا را بحث کرده اند و به تفاوت های تست مورد استفاده در مطالعات اشاره کرده اند. همچنین با ایده این که شیوع بالای 70% نزدیک به ایمنی جمعی است و می تواند باعث شود تا همه گیری در رشت رو به کاهش رود مخالفت کرده اند. گفته اند فعلا شواهدی برای ارتباط بین ایمنی جمعی و شیوع آنتی بادی بالا نداریم. یعنی شاخص آنتی بادی بالا (بیش از 50% ) نمی تواند شاخص کافی برای ایمنی جمعی باشد و این باید بیشتر بررسی شود.

به هر جهت این شاید مخالف گفته های قبلی خود دکتر ملک زاده و نتیجه گیری هایشان باشد که مثلا می گفتند وقتی از این پاندمی خلاص می شویم که فلان درصد از مردم به آن مبتلا شوند. نباید مثال مانائوس را فراموش کنیم که بعد از پیک مشاهده شده، میزان بستری و مرگ برای ۷ ماه نسبتا پایین و ثابت ماند. (با وجود برداشت اقدامات کنترل کننده ). ما چنین چیزی در مورد رشت تجربه نکردیم.

در ادامه نیز در مورد نمونه گیری و روش آنالیز خود پاسخهایی داده اند و گفته اند که مطالعه آنها به صورت کامل از روش نمونه گیری کلاستر استفاده نکرده است. در نهایت نیز در پاسخ به نگرانی دکتر منصورنیا و همکارنشان در مورد استفاده از این مطالعه و نیاز به مطالعات قوی تر، اعتقاد داشته اند که یافته هایشان باید در برنامه های کنترل عفونت و واکسیناسیون در آینده استفاده شود.

ساینتومتریکس آمادگی دارد تا نظرات افراد کارشناس و یا نویسندگان این مقالات را در مورد این موضوع بررسی و منتشر کند.
Scientometrics
در یک مقاله کوتاه توضیحی، متدولوژی مقاله شیوع آنتی بادی کووید-19 در ایران زیر سوال برده شده است. نویسندگان در پاسخ هیچ کدام را نپذیرفته اند و موارد مطرح شده را رد کرده اند. دو مقاله توضیحی در مورد مقاله شیوع آنتی بادی کووید-19 در Lancet Infectious (به سرپرستی…
توضیحات دکتر منصورنیا، یکی از نویسندگان مقاله توضیحی روی مقاله دکتر ملک زاده و همکاران که برای @Scientometrics ارسال کرده اند:

در اينجا صرفا به نكات روش شناسي اشاره ميشود:

١) نامشخص بودن نمونه گيري: شهر به عنوان كلاستر مطرح شده و محاسبه design effect نیز متناسب با همين نوع نمونه گيري می باشد اما عملا شهرها به صورت تصادفي انتخاب نشده اند و مشخص نمی‌باشد جامعه ی هدف شيوع كلي آنتي بادي ضد كوويد-19 كجاست. ضمنا چون احتمال نمونه گيري مرحله اول مشخص نيست (عملا نمونه گيري انجام نشده است) محاسبات وزن مرتبط هم انجام نشده است.

٢) اشكال در محاسبه design effect: design effect مجموع يك و حاصلضرب "همبستگي درون كلاستر" در "سايز كلاستر منهاي يك" مي باشد كه به جاي سايز كلاستر به اشتباه تعداد كلاستر يعني ١٨ گذاشته شده است. در حالي كه كلاسترها سايز بزرگي داشته و البته یکسان هم نيستند.
عدد صحیح تقریبی ١١٨٠ ميباشد.

٣) عدم توجيه ورودي هاي حجم نمونه مانند مقادير شيوع و همبستگي درون كلاستر:
به طور مشخص ميزان همبستگي پنج صدم براي نمونه هاي بزرگ شهري زياد است و عملا با جايگذاري عدد ١١٨٠ در فرمول design effect حدود ٦٠ بدست مي آيد كه مشخصا غير قابل قبول میباشد.

٤) در نظر نگرفتن عدم اطمينان حساسيت و ويژگي در آناليز و تعديل كارايي تست آنتي بادي ضد كووید-19:
در تعديل شيوع براي كارايي نمي توان صرفا از برآوردهاي نقطه اي حساسيت و ويژگي استفاده نمود. عدم اطمينان (كه خود را در پهناي فاصله اطمينان مطالعه حساسيت و ويژگي نيز نشان مي دهد) می‌بایست با روشهاي بيز يا مونته كارلو لحاظ گردد.

٥) عدم كنترل كلاسترينگ در برآورد خطاي نمونه گيري:
در مقاله روش بوت استرپ معمولي استفاده شده که مبتني بر روش نمونه گيري ساده است و لذا واريانس نمونه گيري را كمتر از حد واقعي برآورد مي كند. روشهاي برآورد واريانس با لحاظ كردن كلاسترينگ مانند كلاستر روباست و كلاستر بوت استرپ بايد استفاده شوند.

متاسفانه پاسخ نويسندگان به اين نكات كوتاه و غير قابل قبول می باشد. گفته شده كه نمونه گيري انجام شده در مقاله "كاملا" منطبق با طرح كلاستر نمی‌باشد! نمی‌توان گفت که روش نمونه گيري حالت بينابيني بین دو روش است لذا نمونه گیری یا كلاستر هست يا نيست. همچنین گفته شده که عدد پنج صدم براي همبستگي، براي ماكزيمم كردن حجم نمونه به كار برده شده كه باز منطق آماري ندارد ضمن اينكه با جايگذاري عدد ١١٨٠ به جاي ١٨ متوجه مي شويم نمونه اي با حجم نمونه بيش از ٣٠ برابر نمونه استفاده شده لازم بوده كه نشان دهنده ی این می باشد که عدد پنج صدم بزرگتر از حد واقعيست. علاوه بر موارد بالا، ذکر شده که هر شهر به عنوان استراتوم در نظر گرفته شده در حالي كه بحث ما در مورد برآورد شيوع كلي است. بنابراین عملا نكات دوم و چهارم و پنجم هم بي پاسخ مانده اند.

نظر به امکان وجود ابهام براي نويسندگان مقاله اصلي، به جهت شفاف سازی موارد مطرح شده، آمادگی خود را برای مناظره علمي با متدولوژيست/آماردان مقاله اعلام مي نمايم. همچنين تمامی سوالات مطرح شده در زمینه متدولوژي مقاله اخير گيلان (كه بنده آناليز آن را انجام داده ام) را پاسخگو خواهم بود.

در نهايت لازم می‌دانم مراتب ارادت خود را خدمت استاد عزیز دکتر ملك زاده كه به حق از مفاخر پژوهش كشور هستند اعلام نمايم و مطمئن هستم ايشان به خوبي مي دانند هدف بنده از نامه به سردبير و يا بحث مطرح شده صرفا اعتلاي آمار در پژوهش است.
روند رو به رشد موارد ابتلای روزانه به کووید-۱۹ در چند روز اخیر تا امروز:

۷۱۲۰
۷۳۹۰
۷۷۶۰
۸۰۱۱
۸۰۴۲
Scientometrics
در یک مقاله کوتاه توضیحی، متدولوژی مقاله شیوع آنتی بادی کووید-19 در ایران زیر سوال برده شده است. نویسندگان در پاسخ هیچ کدام را نپذیرفته اند و موارد مطرح شده را رد کرده اند. دو مقاله توضیحی در مورد مقاله شیوع آنتی بادی کووید-19 در Lancet Infectious (به سرپرستی…
‏با دکتر ماهان غفاری، نویسنده دیگر مقاله توضیحی روی مقاله دکتر ملک زاده و همکاران نیز صحبتی کردم که مطلبی را در پاسخ به توییت من در اختیار گذاشتند که اینجا به اشتراک می‌گذارم:

شروع رشته توییت:

ممنون از شما. من مطالب کانال تلگرامی شما رو که خیلی هم اطلاعات بروز منتشر می‌کند دنبال می‌کنم و از آن یاد می‌گیرم. چند نکته در مورد مسئله داده‌های سرولوژی و وضعیت کلی داده‌های اپیدمیولوژیک در ایران بر اساس تجربه محدود تحقیقات شخصی به ذهنم میاد که اینجا اشاره کنم:

قبل از اینکه بخواهیم به داده‌های تیم دکتر ملک‌زاده بپردازیم باید در نظر داشته باشیم که سنجش بروز جمعیتی تنها بر اساس داده‌ی آماری از یک نقطه در زمان (اواخر آپریل/اوایل ژوئن) عملا حاوی اطلاعات چندانی از وضعیت اپیدمی در کشور نیست. به ترتیب مشابه، استخراج دقیق وضعیت اپیدمی از روی مرگ‌ومیر کلی ثبت احوال محدودیت‌های متعددی دارد: مثلا طیف سنی افراد موجود نیست، جنسیت ابتلا و فوت مشخص نیست، علت فوت تنها بطور سالانه منتشر می‌شود و امکان تمیز دادن فوت مستقیم کرونایی نیست، و بسیاری محدودیت‌های دیگر.

بررسی ما و تیم آقای ملک‌زاده به جهت برقراری یک رابطه کلی بین داده‌های اندازه‌گیری شده سرولوژی و فوت اضافه انجام شد که صرفا یک مبنای سنجش عمومی از وضعیت شیوع در کشور به ما بدهد. به همین جهت خیلی نمی‌توان از روی آنها استنتاج دقیق برای یافتن حد ایمنی گله‌ای یا غیره کرد. چنین نتیجه‌گیری‌هایی نیاز به جمع‌آوری داده‌های با کیفیت‌تر دارد. با توجه به بروز گونه‌های جدید که قدرت سرایت‌پذیری بیشتر و ایجاد ریسک ابتلای مجدد دارند عملا هم حد در نظر گرفته شده برای ایمنی گله‌ای بالاتر رفته و هم این مفهموم به معنی مصونیت طولانی از ابتلای مجدد زیر سوال می رود. نظر نونٌ فاریا و همکاران که اخیرا در لنست در این باره چاپ شد شامل تمامی سناریوهای محتمل برای ادامه یافتن شیوع در وضعیتی که به حد مورد انتظار از ایمنی گله‌ای رسیده‌ایم در بر می‌گیرد و بحث کاملی دارد.

در مورد تخمین‌های سرولوژی در رشت یا سایر شهرها که ملک‌زاده و همکاران بررسی کردند می‌تواند همین باشد که احیانا در تقریب افت‌آنتی‌بادی در طول زمان اصلاحیه‌ی دست بالا لحاظ شده باشد. همینطور ممکن است جامعه آماری تصادفی نبوده باشد.

نکته مهم اینجاست که چون داده‌های استانی/شهری و تاریخ دقیق انجام تست سرلوژی در شهرهای مختلف معلوم نیست، ممکن است این آزمون‌ها در زمانی گرفته شده باشد که منحنی اپیدمی رو به افول نبوده و این می‌تواند ایجاد بایاس در تخمین کند (مثلا اگر تست در وضعیت اپیدمی در حال رشد گرفته شده). من تخصصی در ایمنی‌شناسی ندارم اما می‌دانم بین پلتفرم‌های مختلف تست‌ سرولوژی پروتکل یکسانسازی وجود ندارد. لذا بنظر امکان مقایسه مستقیم داده‌های تیم ملک‌زاده با شکیبا وجود ندارد. همینطور اینکه به سبب تفاوت در تاریخ تست‌گیری، وضعیت اپیدمی در رشت می‌تواند کاملا متفاوت بوده باشد.

همه‌ این صحبت‌ها را کردم که بگویم فقدان داده‌ اپیدمیولوژیک بزرگترین مانع در فهم وضعیت دینامیک شیوع در کشور هست. و این شاید یکی از پیام‌های اصلی مطلب ما به لنست بود. اینکه با تمامی این اوصاف ارتباط معنی‌داری بین داده‌های سرولوژی و فوت اضافه وجود دارد دست کمی از معجزه ندارد!‌ فهم وضعیت کنونی اپیدمی در ایران و دینامیک شیوعش موضوع بسیار پیچیده‌ای هست و قطعا در یک رشته توئیت نمی‌توان حق مطلب را ادا کرد. خوشحال می‌شوم اگر سوال یا نکته نظری دارید بفرمایید و من هم در حد فهمم سعی می‌کنم پاسخ بدم.
بعد از واکسن موسسه گامالیای روسیه، سازمان غذا و داروی ایران برای چند واکسن کووید-۱۹ در ایران مجوز استفاده اضطراری صادر کرده است:

۱- واکسن آکسفورد-استرازنکا ساخت شرکت SKBio کره جنوبی.
این واکسن از سازمان بهداشت جهانی نیز مجوز دارد.

۲- واکسن آکسفورد-استرازنکا ساخت شرکت R-pharm روسیه.
تاجایی که من‌ اطلاع دارم، این واکسن از هیچ نهاد معتبری تا به حال مجوز مصرف نگرفته بوده است. در واکسیناسیون در خود روسیه نیز فعلا فقط از واکسن موسسه گامالیا استفاده می‌شود.

این دو واکسن از دانشگاه انگلستانی آکسفورد و شرکت انگلستانی-سوئدی استرازنکا هستند و طبق قرار داد استرازنکا با شرکتهای کره ای و روسی تولید می‌شوند. اگر چه رهبری ورود واکسن انگلستانی را منع کرده بودند اما با این توجیه ایران توانسته به این واکسنها مجوز مصرف دهد.

۳- واکسن کوواکسین از شرکت Bharat Biotech که در هند مجوز مصرف دارد اما حتی عددی برای تاثیرگذاری آن گزارش نشده است و نتایج مطالعه فاز سوم آن نیز منتشر نشده است. در مورد این واکسن اینجا توضیح داده ام:

https://t.me/scientometric/3045

هر چند این بار خبر استفاده از واکسن را از وزارت خارجه دریافت نکردیم اما هنوز داده ای از بررسی این واکسنها منتشر نشده است. قبل از تایید یا حداقل قبل از مصرف لازم است داده ها و مستندات منتشر شود. این کار به اعتماد عمومی برای انجام واکسیناسیون کمک می‌کند و نشان از یک برخورد علمی دارد. استفاده از ادبیات «کوری چشم» و برخورد «اول به خانواده خودمان می‌زنیم» هم شایسته یک جایگاه علمی و مطابق با اصول برخورد علمی نیست. توجه داریم که نشر مقاله لانست در مورد واکسن موسسه گامالیای روسیه، توجیه کننده رفتارغیر علمی وازرت و کمیته علمی کرونا و واکسن نیست.کاری را انجام دهیم و سپس در مورد آن اطلاعات کسب شود، توجیهی برای رفتار غیر علمی نیست. اگر مجوز بر اساس بررسی داده ها در سازمان غذا و دارو بوده (و نه مثلا بر اساس سفر وزیر خارجه) لازم است تا این شفاف سازی شود.
در ترایال فایزر، تاثیرگذاری دوز اول واکسن ۵۲/۴ درصد گزارش شده بود که مربوط به وقوع موارد کووید-۱۹ در کل زمان بین دوز اول تا دوز دوم بوده است. در یک مقاله کوتاه در نیوانگلند این بحث صورت گرفته است که اگر وقوع موارد کووید-۱۹ در فاصله دو هفته بعد از زدن دوز اول واکسن تا قبل از زدن دوز دوم در نظر گرفته شود، تاثیر گذاری دوز اول به ۹۲/۶٪ افرایش می یابد. این مقدار تاثیرگذاری، مشابه مقدار ذکر شده برای دوز اول مادرنا (۹۲/۱٪) می‌باشد.
البته طول مدت ایمنی ناشی از آن مشخص نیست. این بحث مطرح شده است که در شرایط کمبود واکسن، به تاخیر انداختن دوز دوم می‌تواند باعث پوشش بیشتر افراد واکسینه شده و جلوگیری از بستری و مرگ بیشتر شود.
Scientometrics
در یک مقاله کوتاه توضیحی، متدولوژی مقاله شیوع آنتی بادی کووید-19 در ایران زیر سوال برده شده است. نویسندگان در پاسخ هیچ کدام را نپذیرفته اند و موارد مطرح شده را رد کرده اند. دو مقاله توضیحی در مورد مقاله شیوع آنتی بادی کووید-19 در Lancet Infectious (به سرپرستی…
همان طور که توضیح دادم یکی از نکات مقاله توضیحی دکتر ماهان غفاری و همکاران روی مقاله دکتر ملک زاده و همکاران در مورد وجود همبستگی و ارتباط بین داده هایشان بود.

دکتر منصورنیا در این مورد برای ساینتومتربکس کامنتی به این شرح فرستاده اند:

«دكتر ماهان غفاري و همكاران از مجذور همبستگي پيرسون (كه به اشتباه به آن همبستگي گفته شده) براي نشان دادن توافق نتايج خود و نتايج دكتر ملك زاده و همكاران استفاده كرده اند كه نادرست ميباشد (ايتم ١٠ چك ليست چمپ) مثلا اگر يك مطالعه نتايج را دو برابر ديگري بدست اورد (مثلا با خطاي سيستماتيك يك روش در همه اندازه گيري ها) همبستگي يك (كامل) است ولي مشخصا توافق بسيار بد مي باشد (البته در اين مورد خاص انتظار توافق كامل بين شهر و استان نداريم).
اصولا همبستگي صرفا ارتباط را نشان مي دهد و براي بررسي توافق نامناسب است.
همچنين در انتهاي ضميمه نوشته در همه موارد p value بسيار معني دار بوده است كه اولا اين p value فرض همبستگي صفر را آزمون ميكند (كه انتظار نداريم درست باشد) لذا مفيد نيست و ثانيا معتبر هم نيست زيرا فرضيات رگرسيون خطي مانند نرمال بودن و همگني واريانس باقيمانده ها برقرار نيست.»

در این مورد دکتر غفاری به این شکل پاسخ دادند:

‏«ممنون از توجه شما به بررسی آماری ما.
‏بله، به مفروضات استفاده از رگرسیون آگاه هستم و این نکته که واریانس باقی‌مانده باید نرمال باشد درست است - گرچه برای محاسبه فوت اضافه فرض گوسی بودن لحاظ شده اما چنین چیزی در مورد داده‌های سرولوژی الزاما صادق نیست. درست است که مجذور R مطابق تعریف برابر است با مجذور ضریب پیرسون اما مجذور R مستقل از این تعریف هم معنا دارد.
‏همانطور که در ابتدا توضیح دادم، هدف اصلی این بررسی کوتاه نشان دادن ارتباط معنی‌دار بین داده‌های سرولوژی و فوت اضافه بود که با مقایسه P value (به درستی) نشان داده شد این همبستگی وجود دارد - P value دقیقا به همین جهت استفاده شد که فرض صفر ما عدم همبستگی این ۲ کمیت بوده. طبعا بررسی دقیق‌تر آماری روی این ۲ کمیت مستلزم در نظر گرفتن تاخیر زمانی بین فاصله انجام آزمایش سرولوژی و فوت اضافه و همچنین تفاوت سیستماتیک بین آمار شهری و استانی دارد که شاید عملا یک مقاله تشریحی/تحلیلی مجزا بطلبد.
به جهت اضطرار در نشر این نتایج و همچنین محدودیت فرمت مقالات کوتاه در لنست تصمیم بر این بود که این نتایج را بدون فوت وقت منتشر کنیم تا مرز فهم اپیدمیولوژیک به شیوع در ایران ارتقا باید و راه برای بررسی‌های دقیق‌تر باز شود. امیدوارم چنین باشد.
‏سپاس مجدد از نکته نظرات دقیق شما.»
تزریق تک دوز بالای ویتامین دی (200 هزار واحد) به بیماران کووید-19 (متوسط تا شدید) و بستری در بیمارستان، طول مدت بستری را کم نمی کند.
این نتیجه ی یک مطالعه کار آزمایی بالینی دو سوکور بر روی 237 بیمار در برزیل است که در جاما منتشر شده است.

قبل از تزریق، میانگین سطح ویتامین دی بین دو گروه مداخله و کنترل، 21.2 و 20.6 بوده است. بعد از تزریقِ ویتامین دی و پلاسبو میانگین سطح ویتامین دی در گروه های مداخله و کنترل 44.4 و 19.8 بوده است. به این صورت که بعد از تزریق، 91 بیمار از 105 نفر در گروه مداخله و 11 بیمار از 101 نفر در گروه کنترل سطح ویتامین دی بالای 30 داشته اند.

تفاوت بین سطح ویتامین دی بین دو گروه برای مرگ و میر داخل بیمارستان، بستری شدن در ICU و نیاز به تهویه مکانیکی اختلاف معنادار نداشته است.
بر اساس دو مقاله ای که در مجله نیوانگلند منتشر شده است، هر دو واکسن کوید-19 از فایزر و مادرنا در مطالعه ای آزمایشگاهی، کاهش فعالیت خنثی سازی علیه واریانت B.1.351 (که اول بار در آفریقای جنوبی دیده شده) در مقایسه با D614G نشان داده اند.

کاهش برای فایزر تا حدود دو سوم بوده (تاثیرِ این، بر محافظت ناشی از واکسن روی واریانت مشخص نیست) و مادرنا اعلام کرده است کهکاهش ۶/۴ برابر بوده است.
استفاده از یک اسپری بینی (از یک لیپوپروتئین) از ابتلا به کووید-19 در یک مدل حیوانی به شکل کامل جلوگیری کرده است.
این لیپوپروتین در همان مراحل اولیه از اتصال ویروس به سلول میزبان جلوگیری می کند. اسپری به صورت روزانه و برای دو روز استفاده شده و هیچ یک از گروه درمان شده بیمار نشده اند در حالی که همه در گروه درمان نشده بیمار شده اند.
شاید بتوان از این اسپری به عنوان پیشگیری قبل از مواجهه و یا پیشگیری در اوایل مواجه استفاده کرد.
این پژوهش در ساینس منتشر شده است
بررسی تاثیر دوز اول واکسن فایزر بر کاهش میزان ابتلا به کووید-19 در پرسنل بهداشتی درمانی در یک مرکز درمانی در تلاویو اسرائیل (مقاله کارسپاندنس لنست)

در این بررسی گذشته نگر یک گروه از پرسنل شامل 9109 نفر ارزیابی شده اند که تا 24 ژانویه، 79% از آنها دوز اول و 66% نیز دوم دوم را دریافت کرده اند.
در این بین، 170 عفونت کووید-19 گزارش شده است.

99 نفر از آنها (58%) علامت داشته اند.
(COVID-19 cases)

89 (52%) مورد از 170 مورد عفونت گزارش شده در بین افراد واکسینه نشده بوده است.

78 (46%) مورد بعد از دوز اول واکسن بوده است. (55 مورد در 1-14 روز بعد از دوز اول و 26 مورد بعد از 15-28 روز از دوز اول)

3 مورد (2%) بعد از دوز دوم واکسن بوده است.

میزان کاهش عفونت (adjusted) در روزهای 1-14 بعد از دوز اول و روزهای 15 تا 28 بعد از دوز اول، به ترتیب برابر با 30% و 75% بوده است.

این میزان کاهش برای موارد عفونت علامت دار به ترتیب 47% و 85% بوده است.

کاهش زودرس در میزان عفونت با دوز اول بار دیگر تاکید بر به تاخیر انداختن دوز دوم واکسن به خصوص در کشورهای با کمبود واکسن می کند.
معما!
1- در خبرها آمده است که قرار است به زودی واکسن کووید-19 از ساینوفارم چین وارد کشور شود.
این واکسن هنوز مجوز سازمان غذا و داروی ایران را نگرفته است. به نظر شما نتیجه بررسی این واکسن در این سازمان چه خواهد بود؟

2- بارها از موفقیت کاندید های واکسن کووید-19 در حال مطالعه در ایران صحبت شده و از آنها به عنوان افتخار ملی یاد شده و از قطعی بودن واکسیناسیون مردم با آنها گفته شده است. به نظر شما نتیجه این مطالعات و بررسی واکسنها در سازمان غذا و دارو چه خواهد بود؟

سوالات سختی است؟ نیاز به راهنمایی دارید؟ خوب از تجربه واکسن روسی استفاده کنید که ابتدا وزارت خارجه از آن صحبت کرد و بعد خبر تایید آن توسط وزارت بهداشت آمد.

ممکن است دنبال داده ها و مستندات تایید این واکسنها باشید. دقت کنید هر چند این کار یکی از اصول مهم در دنیای علم و پژوهش است اما با این کار در دنیای وزارت بهداشت ممکن است بینایی شما مورد هدف قرار بگیرد (ادبیات کوری چشم). در این دنیای قورباغه های آکادمیک روشی بهتر برای اثبات فرضیات پژوهشی وجود دارد. (اول به خانواده خود می زنیم).
به هر جهت باید کار علمی خود را دنبال کنیم و پرسش ها را مطرح کنیم.

خوب در مورد واکسن روسی که مقاله لنست آمد، این به آن معناست که کار وزارت بهداشت درست بوده است؟
در جواب باید گفت که اگر کسی کاری را چشم بسته انجام دهد که ممکن است خطر جانی برای انسان داشته باشد، بعد که این کار به خیر گذشت او را مواخذه نمی کنید؟ یا برخورد می کنید تا از تکرار آن جلوگیری شود؟
شاید بگوئید که چشم بسته نبوده و با بررسی داده و مستند کافی بوده است. خوب کدام داده ها؟ چرا همانند دیگر سازمانهای معتبر بین المللی که کاری به مقاله منتشر شده از واکسن ندارند و داده ها را به صوت کاملا شفاف منتشر می کنند، سازمان غذا و داروی ایران این کار را نمی کند؟ از کجا معلوم است واکسنی که اول وزارت خارجه از ورود آن به کشور صحبت کرد، مورد بررسی کامل قرار گرفته بوده است؟ چرا در مورد واکسن از هند و چین و ... این کار انجام نمی شود؟

حتما می گویید مشخص است که این پرسش ها با چه ادبیاتی پاسخ داده می شود. اما درستی سنجی و علم سنجی و تطبیق گفته ها با اصول علمی و تلاش در این زمینه ها از وظایف ساینتومتریکس (با کمک و راهنمایی شما) است.
برگشت به سطحی از میزان ابتلای روزانه، مشابه دوران قبل از ورایانت B.1.351، در آفریقای جنوبی آنهم بدون واکسن خبر خوبی است.
هنوز شواهدی برای مسری بودن بیشتر این واریانت نیست.
اما مطالعات بالینی از حداقل سه واکسن کاهش تاثیرگذاری در مقابل این واریانت را نشان دادند. از توئیت اریک توپول
در مورد مطالعه کاندید واکسن شفافارمد چه می‌دانیم؟

تاریخ شروع ترایال فاز یک: نهم دی ماه

شرکت کنندگان: تعداد ۵۶ نفر با سن بین ۱۸ تا ۵۰ سال

۲۴ نفر در گروه دوز سه میکروگرم
۲۴ نفر در گروه دوز پنج میکروگرم
۸ نفر در گروه پلاسبو

تاریخ دریافت تزریق دوم‌ توسط آخرین داوطلب: ۳۰ بهمن

تاریخ آخرین ویزیت از آخرین دریافت کننده: ۱۴ اسفند

تاریخ اعلام نتایج به سازمان غذا و دارو: ۱۶ اسفند

در فاز یک ایمنی (Safety) کاندید واکسن بررسی شده است. حدودا نیمی از افراد هیچ عارضه ای را در ۲۸ روز پیگیری پس از تزریق، گزارش نکرده اند و بقیه هم عوارض از نوع grade 1 را (تب بدون نیاز به تجویز دارو، درد عضلانی بدون نیاز به تجویز دارو، یک مورد کهیر با مداخله دارویی موضعی با بهبودی در کمتر از ۲۴ ساعت، سردرد و‌....) گزارش کرده اند. شایع ترین عارضه گزارش شده (بیش از ۶۰ درصد عوارض گزارش شده) درد محل تزریق بوده است . ۳۰ درصد موارد گزارش شده در بررسی علیتی یا متعلق به گروه پلاسبو رخ داده بود و یا مرتبط با تزریق واکسن فعال نبوده است. هیچ داوطلبی عوارض درجه دوم یا سوم و یا چهارم نداشته است. از نظر ایمونوژنیستی آنتی‌بادی های خنثی کننده و IgG و IgM چک شده است و‌ نتایج مورد قبول بوده و در گزارش علمی مطالعه خواهد آمد.

قرار است در صورت کسب مجوز، مطالعه فاز دوم و سوم باهم انجام شود:

در فاز دوم (جمعیت حدودا ۴۰۰ نفری) چه مواردی بررسی می شود؟

در این فاز ایمونوژنیسیتی و تیتر آنتی بادی بررسی می‌شود. دو مورد هم ارزیابی می‌شود. اول این که فاصله بین دو تزریق به چه صورتی باشد، یعنی فاصله ۲۱ روزه باشد یا ۲۸ روزه. دوم این که چه دوزی تزریق شود، یعنی سه یا پنج میکروگرم
(بر اساس داده های موجود احتمالا دوز پنج میکروگرم انتخاب شود)
اگر مجوزها به موقع گرفته شود، تقریبا می‌توان گفت احتمالا انتهای اردیبهشت مشخص می‌شود که چه فاصله ای برای تزریق دو دوز بهتر است که فاز سوم در همان زیر گروه ادامه خواهد یافت.

در فاز سوم (جمعیت حدودا ۲۰ هزارنفری)

چه مواردی بررسی می‌شود؟
اثر بخشی و مقایسه آن در گروههای کاندید واکسن و کنترل

به صورت موازی با این مطالعه، مطالعه تلفیقی فاز یک / دو دیگری نیز در صورت تایید برای گروه سنی ۵۰ تا ۷۵ سال انجام خواهد شد.در این مطالعه ابتدا دوز پنج میکروگرم و با فاصله ۱۴ روز بررسی می‌شود که ۲۴ نفر کاندید واکسن و ۸ نفر پلاسبو دریافت می‌کنند. در صورت تایید، فاز دوم این مطالعه همراه با فاز دوم مطالعه ای که توضیح داده شد انجام می شود و در صورت موفق بودن، فاز سوم روی جمعیت ۱۸ تا ۷۵ سال انجام خواهد شد.

مقاله فاز حیوانی نهایی شده و آماده سابمیت است. مقاله فاز یک نیز سعی می‌شود تا نیمه فروردین سابمیت شود.

با تشکر از آقای دکتر حامد حسینی (مدیر مرکز کارآزمایی بالینی دانشگاه علوم پزشکی تهران) که این اطلاعات را در اختیار ساینتومتریکس گذاشتند.
فایزر مطالعه ی واکسن خود را روی ۴۰۰۰ خانم باردار داوطلب سالم برای بررسی ایمنی و اثربخشی آغاز کرده است.