Forwarded from دانشجویان پیشرو
شروع اعتراضی در آذر ۹۹؛ اعتصاب اعتراض
🚩 تجمع مربیان پیش دبستانی شهرستان ایذه - ۱ آذر
🚩 تجمع کارکنان بهداشت یزد مقابل استانداری - ۲ آذر
🚩 تجمع جوانان بیکار روستای شهرویی بهبهان - ۳ آذر
🚩 اعتصاب کارگران شرکت اکسیر صنعت در فاز ۱۳ پارس جنوبی - ۵ آذر
برقراری ارتباط با ادمین 🔺 @isf_uni_admin 🔻
@isfahanuni97
🚩 تجمع مربیان پیش دبستانی شهرستان ایذه - ۱ آذر
🚩 تجمع کارکنان بهداشت یزد مقابل استانداری - ۲ آذر
🚩 تجمع جوانان بیکار روستای شهرویی بهبهان - ۳ آذر
🚩 اعتصاب کارگران شرکت اکسیر صنعت در فاز ۱۳ پارس جنوبی - ۵ آذر
برقراری ارتباط با ادمین 🔺 @isf_uni_admin 🔻
@isfahanuni97
پیروز دوانی را زیر شکنجه در مخفیگاهی کشتند، می گویند فرد ناشناسی به مادرش زنگ زد و ناگهانی خبر مرگ پیروز را به او داده، مادرش ایست قلبی کرد و تمام. می گویند مخفیانه در گوشه ای از پارک ملتِ تهران دفن ش کردند و در مرحله ی بعدی، او را از خاک در آورده و به بهشت زهرا برده و خاک کردند. پیروز دوانی در سال هفتاد و هفت کشته شد، همانطور که محمد جعفر پوینده و محمد مختاری و مجید شریف و ... خیلی از جزئیات مبهم و ناگشوده است، اما آن چیز روشن و واضح ادامه ی مبارزه و بانگ ها و تلاش های رهایی است، ما به اسم صدایش می زنیم، ما خود را باید خطاب کنیم: مایِ پیروز، مردم ستمدیده و استثمارشده ی خونین، ما مداومت ها، ما مقاومت ها، ما پیروزها.
ـ #یادمان #قتل_های_زنجیره_ای
ـ #یادمان #قتل_های_زنجیره_ای
قرنهاست که جنگی در جریان است که ترجیعبندش این جملۀ آشناست: «الآن وقت حرف زدن دربارهاش نیست»!
جنگی که در آن زنان فارغ از ملیت و سن، رنگ پوست و زبان، تحصیلات، شغل و جایگاه اجتماعی و ...هر روز تلفات میدهند. کتک میخورند، مورد تجاوز قرار میگیرند، تحقیر و توبیخ میشوند، از تحصیل و کار و خدمات بهداشتی محروم میشوند، مجبور به بارداریهای ناخواسته و سقطهای زیرزمینی میشوند، اسیر خانههایی میشوند که با «ولایت پدر» یا «سلب حق طلاق» به آن زنجیر شدهاند و محروم از «حق حضانت»، فرزندانشان را از دست میدهند.
پنجم آذر (۲۵ نوامبر) روزی است که زنانی از سرتاسر جهان همزمان صدایشان را بلند میکنند تا بگویند که اتفاقاً همین امروز وقت صحبت دربارۀ این خشونتها است: خشونتهایی که از ساختارهای طبقاتی و سیاسی و حقوقیای تغذیه میکنند که زن را در موقعیت فرودست تثبیت کرده؛ ظرفیت رشد و بالندگی برابرش را از او ربوده؛ کار خانگیِ بیمزد را بر او تحمیل کرده؛ برای تنش، مویش، صدایش و رفتارش، الگوهای استاندارد تحمیلی ساخته که کل عمرش را باید در پی رسیدن به آن بدود و از رَحِماش ماشینی ساخته که دولت و شوهر تعیین کنند کِی و چطور بزاید. در یک کلام خشونتی چندلایه که هم #فیزیکی، هم #جنسی، هم #روانی و هم #اقتصادی است.
در سال همهگیری کرونا و رکود اقتصادی، این خشونتها از قبل هم بیشتر شد؛ پوشش خدمات اجتماعیِ بسیاری زنان از دست رفت؛ آبباریکۀ معاش و پشتوانۀ اقتصادی خیلیهایشان نابود شد؛ اگر شانس آوردند که از کار بیکار نشوند، به خاطر بار مراقبت از اعضای خانواده مجبور به ترک کار شدند. همزمان با این تضعیف اقتصادی، قرنطینۀ اجباری هم وضع خشونت از نوع خانگی را برایشان بدتر کرد. اینبار در چهاردیواری خانه با آزارگرانشان محبوس شدند تا یک سال با شدت و تناوب بیشتری خشونت فیزیکی و روانی و جنسی را تجربه کنند.
سال کرونا، سال بدی برای زنانِ سرتاسر جهان بود. در ایران که جای خود دارد: وخامت بحران اقتصادی، بیماری و سرکوب حکومتی و افزایش زنکشی و خشونت خانگی و حذف یارانۀ وسایل پیشگیری از بارداری کمر زنان جامعه را خردتر کرد. اما باز هم در این فضای فقر و استبداد، کم نبودند زنانی که منفعل و ساکت نماندند، اعتصاب کردند، فریاد زدند، افشا کردند، سازماندهی کردند، برای دفاع از حقوقشان «قانونشکنی» کردند و کمپین به راه انداختند.
جنبش روایتگری آزار جنسی، تنها یکی از همین دست تلاشها بود تا صدای زنانی را بلند کند که همهروزه در خانه، مدرسه، محیط کار و ورزش، مطبوعات، دانشگاه، سازمانهای اجتماعی و سیاسی و حمایتی آزار جنسی را تجربه میکنند. در این حرکت زنانی چسب از دهان برکندند تا نوک کوه یخی را نشان دهند که حجم عظیمترش هنوز زیر آب پنهان است. این حرکت با تمام ضعفها و قوتهایش، دستان زنان زیادی را از اقصی نقاط دنیا به یکدیگر حلقه کرد، شبکۀ حمایتی را در دفاع از آزاردیدگان جنسی تشکیل داد، به آزاردیدگان اعتماد به نفس بخشید و به بخش بزرگتری از جامعه دربارۀ مناسبات تجاوز آگاهی و هشدار داد.
به این ترتیب پژواک پیامی که زنان از شیلی و آرژانتین و ترکیه و لبنان دو سالی است که علیه ساختارهای سلطه میدهند، اینجا هم به شکل دیگری انعکاس یافت و زنان با صدای بلند به فقه، قانون و حکومت این پیام را دادند که: #متجاوز_تویی !
#روز_جهانی_منع_خشونت_علیه_زنان #دیوارنویسی #گرافیتی
جنگی که در آن زنان فارغ از ملیت و سن، رنگ پوست و زبان، تحصیلات، شغل و جایگاه اجتماعی و ...هر روز تلفات میدهند. کتک میخورند، مورد تجاوز قرار میگیرند، تحقیر و توبیخ میشوند، از تحصیل و کار و خدمات بهداشتی محروم میشوند، مجبور به بارداریهای ناخواسته و سقطهای زیرزمینی میشوند، اسیر خانههایی میشوند که با «ولایت پدر» یا «سلب حق طلاق» به آن زنجیر شدهاند و محروم از «حق حضانت»، فرزندانشان را از دست میدهند.
پنجم آذر (۲۵ نوامبر) روزی است که زنانی از سرتاسر جهان همزمان صدایشان را بلند میکنند تا بگویند که اتفاقاً همین امروز وقت صحبت دربارۀ این خشونتها است: خشونتهایی که از ساختارهای طبقاتی و سیاسی و حقوقیای تغذیه میکنند که زن را در موقعیت فرودست تثبیت کرده؛ ظرفیت رشد و بالندگی برابرش را از او ربوده؛ کار خانگیِ بیمزد را بر او تحمیل کرده؛ برای تنش، مویش، صدایش و رفتارش، الگوهای استاندارد تحمیلی ساخته که کل عمرش را باید در پی رسیدن به آن بدود و از رَحِماش ماشینی ساخته که دولت و شوهر تعیین کنند کِی و چطور بزاید. در یک کلام خشونتی چندلایه که هم #فیزیکی، هم #جنسی، هم #روانی و هم #اقتصادی است.
در سال همهگیری کرونا و رکود اقتصادی، این خشونتها از قبل هم بیشتر شد؛ پوشش خدمات اجتماعیِ بسیاری زنان از دست رفت؛ آبباریکۀ معاش و پشتوانۀ اقتصادی خیلیهایشان نابود شد؛ اگر شانس آوردند که از کار بیکار نشوند، به خاطر بار مراقبت از اعضای خانواده مجبور به ترک کار شدند. همزمان با این تضعیف اقتصادی، قرنطینۀ اجباری هم وضع خشونت از نوع خانگی را برایشان بدتر کرد. اینبار در چهاردیواری خانه با آزارگرانشان محبوس شدند تا یک سال با شدت و تناوب بیشتری خشونت فیزیکی و روانی و جنسی را تجربه کنند.
سال کرونا، سال بدی برای زنانِ سرتاسر جهان بود. در ایران که جای خود دارد: وخامت بحران اقتصادی، بیماری و سرکوب حکومتی و افزایش زنکشی و خشونت خانگی و حذف یارانۀ وسایل پیشگیری از بارداری کمر زنان جامعه را خردتر کرد. اما باز هم در این فضای فقر و استبداد، کم نبودند زنانی که منفعل و ساکت نماندند، اعتصاب کردند، فریاد زدند، افشا کردند، سازماندهی کردند، برای دفاع از حقوقشان «قانونشکنی» کردند و کمپین به راه انداختند.
جنبش روایتگری آزار جنسی، تنها یکی از همین دست تلاشها بود تا صدای زنانی را بلند کند که همهروزه در خانه، مدرسه، محیط کار و ورزش، مطبوعات، دانشگاه، سازمانهای اجتماعی و سیاسی و حمایتی آزار جنسی را تجربه میکنند. در این حرکت زنانی چسب از دهان برکندند تا نوک کوه یخی را نشان دهند که حجم عظیمترش هنوز زیر آب پنهان است. این حرکت با تمام ضعفها و قوتهایش، دستان زنان زیادی را از اقصی نقاط دنیا به یکدیگر حلقه کرد، شبکۀ حمایتی را در دفاع از آزاردیدگان جنسی تشکیل داد، به آزاردیدگان اعتماد به نفس بخشید و به بخش بزرگتری از جامعه دربارۀ مناسبات تجاوز آگاهی و هشدار داد.
به این ترتیب پژواک پیامی که زنان از شیلی و آرژانتین و ترکیه و لبنان دو سالی است که علیه ساختارهای سلطه میدهند، اینجا هم به شکل دیگری انعکاس یافت و زنان با صدای بلند به فقه، قانون و حکومت این پیام را دادند که: #متجاوز_تویی !
#روز_جهانی_منع_خشونت_علیه_زنان #دیوارنویسی #گرافیتی
ما اینیم
شعری از #سعید_یوسف
نه اهلِ گفتن زور و نه اهلِ تمکینیم
مرامِ ما همه آزادگی ست، ما اینیم
ندای خشمِ جهانی اسیرِ بیدادیم
مبین که پیروِ دین گاه و گاه بی دینیم
گرسنه ایم و ستمدیده ایم و آواره
اگر جنودِ خدائیم و گر شیاطینیم
گهی چو مزدکیان زیر تیغِ نوشروان
گهی چو قومِ چچن زیر بمبِ پوتینیم
گهی چو ارمنیان زیر چکمه ی ترکان
گهی چو تبتیان زیر سلطه ی چینیم
سپاهِ برده ی مغلوب در قلمروِ روم
یهودیانِ اسیرِ جنونِ برلینیم
به گینه، اندونزی، در پراگ، در شیلی
به قارنا و حلبچه، به دیرِ یاسینیم
خروشِ شعله ورِ ملتی لگدمالیم
وجودِ منفجرِ مردمِ فلسطینیم
خراب باد ز بنیان حکومتِ زر و زور
که نکبتِ همه عالم ازین دو می بینیم
شعری از #سعید_یوسف
نه اهلِ گفتن زور و نه اهلِ تمکینیم
مرامِ ما همه آزادگی ست، ما اینیم
ندای خشمِ جهانی اسیرِ بیدادیم
مبین که پیروِ دین گاه و گاه بی دینیم
گرسنه ایم و ستمدیده ایم و آواره
اگر جنودِ خدائیم و گر شیاطینیم
گهی چو مزدکیان زیر تیغِ نوشروان
گهی چو قومِ چچن زیر بمبِ پوتینیم
گهی چو ارمنیان زیر چکمه ی ترکان
گهی چو تبتیان زیر سلطه ی چینیم
سپاهِ برده ی مغلوب در قلمروِ روم
یهودیانِ اسیرِ جنونِ برلینیم
به گینه، اندونزی، در پراگ، در شیلی
به قارنا و حلبچه، به دیرِ یاسینیم
خروشِ شعله ورِ ملتی لگدمالیم
وجودِ منفجرِ مردمِ فلسطینیم
خراب باد ز بنیان حکومتِ زر و زور
که نکبتِ همه عالم ازین دو می بینیم
مسعود کلانتری، سرباز فروتن جنبش فدائی درگذشت
https://t.me/schabname/6107
با اندوه بسیار خبر درگذشت مسعود کلانتری، برادر سعید ، منوچهر و دائی بیژن جزنی ، را دریافت کردیم. او در پانزدهم نوامبر 2020، به دنبال ابتلا به بیماری کرونا و بیست روز بستری شدن در آمریکا درگذشت. شکست ترامپ و پیروزی دوستان اوُ مورالس در بولیوی، آخرین خبرهائی بودند که به او در بیمارستان رسیده و مایه خرسندی او شده بودند. چرا که مسعود تا آخرین نفس خود را شریک سرنوشت جنبشهای دمکراتیک ، رهائی بخش و کارگری میدانست.
مسعود در بهمن ماه سال 1311 به دنیا آمد. در خانواده ای سیاسی و درگیر مبارزات زمان خود. همچون دو برادر نامدارش؛ سعید و منوچهر و خواهرزاده اش بیژن ، از همان جوانی در مبارزات ضد استبدادی و بویژه جنبش ملی شدن نفت شرکت کرد. انسانی با هوشی سرشار و قلبی بزرگ. پس از تشکیل گروه جزنی – ظریفی؛ بعنوان یکی از فعالان ” پای دوم جنبش مسلحانه”، در کنار گروه به فعالیت تبلیغی – ترویجی دست زد . بارها دستگیر شد و بعد از آزادی مجددا به کار علنی ادامه داد. هشیاری بالای او باعث میشد که هر بار توجیهی برای کار خود بیابد و پس از مدت کوتاهی از زندان آزاد شود. او حتی توانسته بود که بعد از کودتای بیست و هشت مرداد ، سرهنگ زیبائی را نیز فریب داده، از چنگ او فرار کرده و مدتها به زندگی مخفی روی آورد .مسعود در موارد دست گیریهای بعدی، خود را همچون کسی که صرفا نسبت خانوادگی با دو مبارز بزرگ فامیل داشته و ضمن علاقه داشتن به آنها، خود در هیچ کاری شرکت نمیکند از چنگ ثابتی و جوان نیز جان بدر برد. آنها قصد کردند تا بعد از حماسه سیاهکل با دستگیری او وادارش کنند به اعترافات مبنی بر رابط بودن بین بیژن و رفقای تیم سیاهکل تا به مدارکی دست بیابند و بتوانند بیژن را تجدید محاکمه و همراه رفقای سیاهکل اعدام کنند. مسعود پنج ماه تمام بازجویی و فشار و تهدید را تحمل کرد و سربلند آزاد شد.
او ضمن کار در شهرهای مختلف، بخوبی نقش خود را بمثابه پیام رسان و رابط بین رفقای مختلف گروه انجام میداد. پس از دستگیری بیژن جزنی، مسعود جای او را در شرکت سینمائی فیلمساز گرفت و به کار ادامه داد. در عین حال برای رساندن مطالبی که از زندان بیرون میآمدند به رفیق حمید اشرف، تا هنگام مخفی شدن او، تلاشی خستگی ناپذیر را انجام داد و در همان حال در ارتباط منظم با رفیق منوچهر کلانتری بود که از طرف گروه به خارج فرستاده شده بود تا روابط خارج از کشور و ایجاد کمیته پشتیبانی از مبارزه مسلحانه را سازمان بدهد. هشیاری او باعث شد که هیچ ضربه ای به رفقائی که با آنها در تماس بود وارد نشود.
رفیق مسعود پس از انقلاب، ضمن مخالفت شدید با گرایش راست اکثریت و بویژه جناح فرخ نگهدار و دوستانش، وارد فعالیت تشکیلاتی با هیچ سازمانی نشده و ترجیح داد تا در کنار جنبش، به فعالیت سیاسی – اجتماعی خود ادامه دهد. مسعود کلانتری از جمله هزاران هزار فعال فروتن جنبش فدائی و جنبش عمومی ضد استبدادی – ضد سرمایه داری ایران بود. با درگذشت او طبقه کارگر و جنبش ضداستبدادی مردم ایران یک یار وفادار و قدیمی خود را از دست دادند.
ما درگذشت رفیق مسعود را به خانواده، دوستان و رفقایش تسلیت میگوییم . یادش گرامی و جایش همیشه سرخ.
هئیت گرداننده سایت بیژن جزنی رفیق مسعود کلانتری، سرباز فروتن جنبش فدائی درگذشت
http://www.bijanjazani.com/
https://t.me/schabname/6107
با اندوه بسیار خبر درگذشت مسعود کلانتری، برادر سعید ، منوچهر و دائی بیژن جزنی ، را دریافت کردیم. او در پانزدهم نوامبر 2020، به دنبال ابتلا به بیماری کرونا و بیست روز بستری شدن در آمریکا درگذشت. شکست ترامپ و پیروزی دوستان اوُ مورالس در بولیوی، آخرین خبرهائی بودند که به او در بیمارستان رسیده و مایه خرسندی او شده بودند. چرا که مسعود تا آخرین نفس خود را شریک سرنوشت جنبشهای دمکراتیک ، رهائی بخش و کارگری میدانست.
مسعود در بهمن ماه سال 1311 به دنیا آمد. در خانواده ای سیاسی و درگیر مبارزات زمان خود. همچون دو برادر نامدارش؛ سعید و منوچهر و خواهرزاده اش بیژن ، از همان جوانی در مبارزات ضد استبدادی و بویژه جنبش ملی شدن نفت شرکت کرد. انسانی با هوشی سرشار و قلبی بزرگ. پس از تشکیل گروه جزنی – ظریفی؛ بعنوان یکی از فعالان ” پای دوم جنبش مسلحانه”، در کنار گروه به فعالیت تبلیغی – ترویجی دست زد . بارها دستگیر شد و بعد از آزادی مجددا به کار علنی ادامه داد. هشیاری بالای او باعث میشد که هر بار توجیهی برای کار خود بیابد و پس از مدت کوتاهی از زندان آزاد شود. او حتی توانسته بود که بعد از کودتای بیست و هشت مرداد ، سرهنگ زیبائی را نیز فریب داده، از چنگ او فرار کرده و مدتها به زندگی مخفی روی آورد .مسعود در موارد دست گیریهای بعدی، خود را همچون کسی که صرفا نسبت خانوادگی با دو مبارز بزرگ فامیل داشته و ضمن علاقه داشتن به آنها، خود در هیچ کاری شرکت نمیکند از چنگ ثابتی و جوان نیز جان بدر برد. آنها قصد کردند تا بعد از حماسه سیاهکل با دستگیری او وادارش کنند به اعترافات مبنی بر رابط بودن بین بیژن و رفقای تیم سیاهکل تا به مدارکی دست بیابند و بتوانند بیژن را تجدید محاکمه و همراه رفقای سیاهکل اعدام کنند. مسعود پنج ماه تمام بازجویی و فشار و تهدید را تحمل کرد و سربلند آزاد شد.
او ضمن کار در شهرهای مختلف، بخوبی نقش خود را بمثابه پیام رسان و رابط بین رفقای مختلف گروه انجام میداد. پس از دستگیری بیژن جزنی، مسعود جای او را در شرکت سینمائی فیلمساز گرفت و به کار ادامه داد. در عین حال برای رساندن مطالبی که از زندان بیرون میآمدند به رفیق حمید اشرف، تا هنگام مخفی شدن او، تلاشی خستگی ناپذیر را انجام داد و در همان حال در ارتباط منظم با رفیق منوچهر کلانتری بود که از طرف گروه به خارج فرستاده شده بود تا روابط خارج از کشور و ایجاد کمیته پشتیبانی از مبارزه مسلحانه را سازمان بدهد. هشیاری او باعث شد که هیچ ضربه ای به رفقائی که با آنها در تماس بود وارد نشود.
رفیق مسعود پس از انقلاب، ضمن مخالفت شدید با گرایش راست اکثریت و بویژه جناح فرخ نگهدار و دوستانش، وارد فعالیت تشکیلاتی با هیچ سازمانی نشده و ترجیح داد تا در کنار جنبش، به فعالیت سیاسی – اجتماعی خود ادامه دهد. مسعود کلانتری از جمله هزاران هزار فعال فروتن جنبش فدائی و جنبش عمومی ضد استبدادی – ضد سرمایه داری ایران بود. با درگذشت او طبقه کارگر و جنبش ضداستبدادی مردم ایران یک یار وفادار و قدیمی خود را از دست دادند.
ما درگذشت رفیق مسعود را به خانواده، دوستان و رفقایش تسلیت میگوییم . یادش گرامی و جایش همیشه سرخ.
هئیت گرداننده سایت بیژن جزنی رفیق مسعود کلانتری، سرباز فروتن جنبش فدائی درگذشت
http://www.bijanjazani.com/
Forwarded from سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه
🔴 اجرای حکم قرون وسطایی شلاق در مورد داود رفیعی کارگر اخراجی پارسخودرو را محکوم میکنیم
داود رفیعی کارگر اخراجی پارس خودرو در سال ۹۱ به دلیل فعالیت صنفی از کار اخراج شده است و سالهاست که با شکایت در مراجع ذیصلاح برای بازگشت بکار پیگیری میکند، اما فریادش به جایی نرسیده است. ایشان بارها در مقابل وزارتکار با پلاکارد ایستاده بود اما هیچ مقام مسئولی به خواسته بحقاش رسیدگی نکرد و با توصیه نهادهای امنیتی بازداشت و به اتهام توهین به وزیر کار به ۷۴ ضربه شلاق محکوم شد و متاسفانه این حکم قرون وسطایی اجراء و به ایشان شلاق زده شد.
رفیعی از بازداشت شدگان روز کارگر در سال ۹۸ میباشد وی همچنین چند بار در اعتراضاتی که نسبت به اخراج از کار داشته، بازداشت شده است.
متاسفانه این اولین باری نیست که پاسخ حق خواهی و مطالبه گری کارگران را با شلاق و زندان و تهدید و اذیت و آزار پاسخ میدهند.
سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه احکام قرون وسطی شلاق برای کارگران زحمت کش و حقخواه را شدیدا محکوم میکند و اعلام میدارد با شلاق و زندان و اخراج و دیگر انواع فشار علیه فعالین کارگری و کارگران آگاه و پیشرو، هرگز نمیتوانید صدای اعتراضات کارگران را خاموش کنید.
لینک کانال
t.me/vahedsyndica
داود رفیعی کارگر اخراجی پارس خودرو در سال ۹۱ به دلیل فعالیت صنفی از کار اخراج شده است و سالهاست که با شکایت در مراجع ذیصلاح برای بازگشت بکار پیگیری میکند، اما فریادش به جایی نرسیده است. ایشان بارها در مقابل وزارتکار با پلاکارد ایستاده بود اما هیچ مقام مسئولی به خواسته بحقاش رسیدگی نکرد و با توصیه نهادهای امنیتی بازداشت و به اتهام توهین به وزیر کار به ۷۴ ضربه شلاق محکوم شد و متاسفانه این حکم قرون وسطایی اجراء و به ایشان شلاق زده شد.
رفیعی از بازداشت شدگان روز کارگر در سال ۹۸ میباشد وی همچنین چند بار در اعتراضاتی که نسبت به اخراج از کار داشته، بازداشت شده است.
متاسفانه این اولین باری نیست که پاسخ حق خواهی و مطالبه گری کارگران را با شلاق و زندان و تهدید و اذیت و آزار پاسخ میدهند.
سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه احکام قرون وسطی شلاق برای کارگران زحمت کش و حقخواه را شدیدا محکوم میکند و اعلام میدارد با شلاق و زندان و اخراج و دیگر انواع فشار علیه فعالین کارگری و کارگران آگاه و پیشرو، هرگز نمیتوانید صدای اعتراضات کارگران را خاموش کنید.
لینک کانال
t.me/vahedsyndica
Telegram
سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه
Forwarded from نقد
▫️ نامهای از انگلس به مارکس
▫️ بهمناسبت 28 نوامبر- دویستمین سالگرد زادروز انگلس
ترجمهی: کمال خسروی
27 نوامبر 2020
🔸 تو، صدایت از جای گرم درمیآید. در جای نرم و گرم دراز کشیدهای، داری با مناسبات زمینداری در روسیه، بهخصوص رانت زمین بهطور کلی، کلنجار میروی و هیچ چیز نه مزاحمت میشود و نه کارت را قطع میکند، درحالیکه من باید روی نیمکتی خشک و سفت بنشینم، شرابِ سرد سر بکشم، صدبار کارم را قطع کنم و پنبهی این دورینگِ ملالآور را بزنم. در این فاصله بهنظرم میرسد چارهی دیگری جز تندادن به مناقشهای قلمی [با دورینگ]، که البته آخر و عاقبتش معلوم نیست، وجود ندارد؛ بعلاوه ستایشنامهی دوست گرامی جناب موست دربارهی «درسهای فلسفه»ی دورینگ به من نشان داده است، حمله را باید از کجا شروع کنم. این کتاب را هم باید در بررسیهایم وارد کنم، چون در بسیاری از نکات کلیدی، جنبهها و پایههای سست استدلالهایی را که در کتاب «اقتصاد» [دورینگ] بهکار رفتهاند، بهتر برملا میکند. البته از آنچه علیالقاعده فلسفه نامیده میشود، یعنی منطق صوری، دیالکتیک، متافیزیک و از این قبیل، ابداً چیزی در آن نیست؛ از قرار بیشتر معرفتشناسیِ عامی را معرفی میکند که در آن، طبیعت، تاریخ، جامعه، دولت، حقوق و غیره، ظاهراً در پیوستار درونیشان بررسی شدهاند. مثلاً، دوباره بخش کاملی دارد که در آن جامعهی آینده، یا باصطلاح جامعهی «آزادِ» آینده، با چند صفحه دربارهی اقتصاد، توصیف شده است؛ حتی شامل تعیین و تعریف برنامهی درسیِ مدارس ابتدایی و متوسطه در آینده. خلاصه مقدار مفصلی بدیهیات پیش پا افتاده در شکلی باز هم سطحیتر از کتاب اقتصاد [دورینگ]؛ با این دو کتاب رویهمرفته میتوان حرفهای این مردک را از این لحاظ نیز افشا کرد. در مورد رویکرد حضرات اجل به تاریخ ــ چون [به زعم آنها] هر رویکردی تا پیش از دورینگ، مسلماً بُنجُل بوده است ــ کتاب کذایی این ارجحیت را دارد که به روایت از آن میتوان عبارات نخراشیدهاش را نقل کرد. خلاصه حالا این را هم در دستورِ کار دارم. برنامهام حاضر و آماده است. در آغاز کار، کاملاً واقعنگرانه و ظاهراً جدی به این اباطیل میپردازم، سپس، هرچه اثبات چرندبودن آنها از یکسو و بداهت عوامانهشان از سوی دیگر بیشتر و بیشتر میشود، زبان نوشته نیز تند و تیزتر میشود و آخر کار رگبار تگرگ بر سرش میبارد. این شیوه، هم بهانهی «بیرمقیِ» [انتقاد] را از دست موست و شرکا میگیرد و هم پوستی از سر دورینگ میکَنَد. این آقایان باید ببینند که ما برای برآمدن از عهدهی چنین مردمانی، فقط یک روش و منش نداریم...
🔹متن کامل این نامه را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-1QK
#مارکس #انگلس #دیالکتیک #آنتی_دورینگ
#کمال_خسروی
👇🏽
🖋@naghd_com
▫️ بهمناسبت 28 نوامبر- دویستمین سالگرد زادروز انگلس
ترجمهی: کمال خسروی
27 نوامبر 2020
🔸 تو، صدایت از جای گرم درمیآید. در جای نرم و گرم دراز کشیدهای، داری با مناسبات زمینداری در روسیه، بهخصوص رانت زمین بهطور کلی، کلنجار میروی و هیچ چیز نه مزاحمت میشود و نه کارت را قطع میکند، درحالیکه من باید روی نیمکتی خشک و سفت بنشینم، شرابِ سرد سر بکشم، صدبار کارم را قطع کنم و پنبهی این دورینگِ ملالآور را بزنم. در این فاصله بهنظرم میرسد چارهی دیگری جز تندادن به مناقشهای قلمی [با دورینگ]، که البته آخر و عاقبتش معلوم نیست، وجود ندارد؛ بعلاوه ستایشنامهی دوست گرامی جناب موست دربارهی «درسهای فلسفه»ی دورینگ به من نشان داده است، حمله را باید از کجا شروع کنم. این کتاب را هم باید در بررسیهایم وارد کنم، چون در بسیاری از نکات کلیدی، جنبهها و پایههای سست استدلالهایی را که در کتاب «اقتصاد» [دورینگ] بهکار رفتهاند، بهتر برملا میکند. البته از آنچه علیالقاعده فلسفه نامیده میشود، یعنی منطق صوری، دیالکتیک، متافیزیک و از این قبیل، ابداً چیزی در آن نیست؛ از قرار بیشتر معرفتشناسیِ عامی را معرفی میکند که در آن، طبیعت، تاریخ، جامعه، دولت، حقوق و غیره، ظاهراً در پیوستار درونیشان بررسی شدهاند. مثلاً، دوباره بخش کاملی دارد که در آن جامعهی آینده، یا باصطلاح جامعهی «آزادِ» آینده، با چند صفحه دربارهی اقتصاد، توصیف شده است؛ حتی شامل تعیین و تعریف برنامهی درسیِ مدارس ابتدایی و متوسطه در آینده. خلاصه مقدار مفصلی بدیهیات پیش پا افتاده در شکلی باز هم سطحیتر از کتاب اقتصاد [دورینگ]؛ با این دو کتاب رویهمرفته میتوان حرفهای این مردک را از این لحاظ نیز افشا کرد. در مورد رویکرد حضرات اجل به تاریخ ــ چون [به زعم آنها] هر رویکردی تا پیش از دورینگ، مسلماً بُنجُل بوده است ــ کتاب کذایی این ارجحیت را دارد که به روایت از آن میتوان عبارات نخراشیدهاش را نقل کرد. خلاصه حالا این را هم در دستورِ کار دارم. برنامهام حاضر و آماده است. در آغاز کار، کاملاً واقعنگرانه و ظاهراً جدی به این اباطیل میپردازم، سپس، هرچه اثبات چرندبودن آنها از یکسو و بداهت عوامانهشان از سوی دیگر بیشتر و بیشتر میشود، زبان نوشته نیز تند و تیزتر میشود و آخر کار رگبار تگرگ بر سرش میبارد. این شیوه، هم بهانهی «بیرمقیِ» [انتقاد] را از دست موست و شرکا میگیرد و هم پوستی از سر دورینگ میکَنَد. این آقایان باید ببینند که ما برای برآمدن از عهدهی چنین مردمانی، فقط یک روش و منش نداریم...
🔹متن کامل این نامه را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-1QK
#مارکس #انگلس #دیالکتیک #آنتی_دورینگ
#کمال_خسروی
👇🏽
🖋@naghd_com
نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
نامهای از انگلس به مارکس
بهمناسبت دویستمین سالگرد زادروز انگلس نوشتهی: فریدریش انگلس ترجمهی: کمال خسروی در مورد بررسی دورینگ، دانش ذخیرهام دربارهی تاریخ باستان و مطالعاتم در علوم طبیعی کمک بزرگی هستند و موضوع را از بس…
جان ناصر اشجاری در خطر است ،او ۶۵ سال سن دارد و از بیماری دیابت رنج میبرد ظهر سه شنبه با یورش وحشیانه مزدوران حکومتی به منزلش بازداشت شد و جهت تحمل حبس ۶ ماهه روانه زندان اوین گشته است
از فیس بوک #یسنی_احمدی
از فیس بوک #یسنی_احمدی
Forwarded from رادیو فرهنگ گوتنبرگ
اسدالله اسدی با حبس ابد مواجه خواهد شد اگر محکوم شود
محاکمه اسدالله اسدی، دیپلمات ایرانی که مقامهای اروپایی او را از مسئولان اصلی اطلاعاتی ایران در اروپا میدانند، روز جمعه ۷ آذر/۲۷ نوامبر، در آنتورپ بلژیک آغاز شد.
آقای اسدی، که از دیپلماتهای ایرانی مستقر در وین بود، از طرف دادستانها متهم شده که مغز متفکر نقشه خنثیشده بمبگذاری در گردهمایی سازمان مجاهدین خلق در سال ۲۰۱۸ بوده است.
یکی از وکلایی که اعضای سازمان مجاهدین خلق را در پرونده را نمایندگی میکند محاکمه آقای اسدی را "تاریخی" خواند.
وابستگان دستگاههای امنیتی ایران پیش از این بارها در توطئههای بمبگذاری یا قتل مخالفان در کشورهای مختلف متهم یا مجازات شدهاند که انفجار آمیا، کشتار میکونوس، قتل شاپور بختیار و عبدالرحمان قاسملو از آن جمله است.
اما این اولین بار است که یک دیپلمات ارشد ایرانی با چنین اتهامی در دادگاهی اروپایی محاکمه میشود
منبع: بی بی سی
@raadiofarhang
محاکمه اسدالله اسدی، دیپلمات ایرانی که مقامهای اروپایی او را از مسئولان اصلی اطلاعاتی ایران در اروپا میدانند، روز جمعه ۷ آذر/۲۷ نوامبر، در آنتورپ بلژیک آغاز شد.
آقای اسدی، که از دیپلماتهای ایرانی مستقر در وین بود، از طرف دادستانها متهم شده که مغز متفکر نقشه خنثیشده بمبگذاری در گردهمایی سازمان مجاهدین خلق در سال ۲۰۱۸ بوده است.
یکی از وکلایی که اعضای سازمان مجاهدین خلق را در پرونده را نمایندگی میکند محاکمه آقای اسدی را "تاریخی" خواند.
وابستگان دستگاههای امنیتی ایران پیش از این بارها در توطئههای بمبگذاری یا قتل مخالفان در کشورهای مختلف متهم یا مجازات شدهاند که انفجار آمیا، کشتار میکونوس، قتل شاپور بختیار و عبدالرحمان قاسملو از آن جمله است.
اما این اولین بار است که یک دیپلمات ارشد ایرانی با چنین اتهامی در دادگاهی اروپایی محاکمه میشود
منبع: بی بی سی
@raadiofarhang
حکم دادگاه تجدید نظر حسین جنتی، سراینده اصفهانی که به دلیل خواندن سرودههایش در دانشگاه اصفهان با شکایت اطلاعات سپاه اصفهان بازداشت شده و امروز این حکم رسانهای شد.
این سروده که باعث شده شش ماه زندان برای او در نظر بگیرند
ایرانیان، در این شبِ بیدَر چگونهای؟
از ظالمی به ظالمِ دیگر چگونهای؟!
ای خسته از تعفّنِ شاهانِ سلطهور!
حالی در این فضای معطر چگونهای!
ای شانهات سبک شده از رنجِ تاج و تخت!
امروز زیرِ پایهی منبر چگونهای؟!
از کشتیِ شکسته رها کرده خویش را،
بر تختهپاره مانده شناور چگونهای؟!
ای گاوِ چاقِ خویش به دَر بُرده از مسیل!
با هفت گاوِ گُشنهی لاغر چگونهای؟!
ای از قفس پریده به شوقِ رهاشدن!
در باغ ، با شکستگیِ پر چگونهای؟!
هان ای زنِ گُریخته از شویِ بدسرشت!
افتاده زیرِ یوغِ دو شوهر چگونهای؟!
از زیرِ خاک رفته برون همچو مارِ گنج
مغبون نشسته بر زبَرِ زَر چگونهای؟!
ای کُلفَتِ رهاشده از خانِ خانگی!
همسایه را کنون شده نوکر چگونهای؟!
از “باختر” رها شده اندر خیالِ خویش،
افتاده گیرِ قُلدُرِ خاور چگونهای؟!
ای خلقِ خسته از سگکِ کفشِ داریوش!
زیرِ سُمِ جنابِ سکندر چگونهای؟!
ای مرغِ پرکشیده از آن شاخهی فقیر!
پَرکَنده بر زغالِ صنوبر چگونهای؟!
از یک فریب گشته رها، این زمان بگو :
حیران میانِ مکرِ مُکرّر چگونهای؟!
زین پیش هرچه بود تنی بود و گردنی،
بر نیزهی گداخته، ای سر چگونهای؟!
ای شاکی از زمین و زمان! حُکم حُکمِ توست،
اینک بگو به کسوتِ داور چگونهای؟!
ای از جهان شناخته چاهی و چالهای!
یک عُمر در مدارِ مدوّر چگونهای؟!
برما گذشت نیک و بدِ روزگار و رفت…
تا بینمت که در صفِ محشر چگونهای!
در آستانه رفتن به زندان حسین جنتی یادداشت زیر را نوشت:
سلام
رای دادگاه تجدید نظر اصفهان صادر شد و ظاهرا من باید برای تحمل شش ماه حبس به زندان اصفهان بروم.
از وقتی آموختم کلمات را کنار هم بگذارم و شعر بگویم در شعرم علیه ظلم، فساد، تبعیض، سواستفاده از قدرت، سواستفاده از دین، ریا، دروغ، دست درازی به بیتالمال و از این قبیل «تبلیغ» کردهام و تا زندهام خواهم کرد.
اگر دستگاههای امنیتی و قضات محترم اینها را معادل «نظام» گرفتهاند من بیتقصرم و خوب است به جای زندانی کردن منتقدان و گلایهمندان فکری کنند اساسی...
همین حالا خبر تایید حکم را تلفنی به پدرم گفتم. گفت خدا از سلطان محمود بزرگ تر است....
یدالله فوق ایدیهم
▪️پینوشت:
▪️۱-من هیچ گونه بیماری روحی و روانی ندارم
▪️۲-اهل دعوا و درگیری فیزیکی نیستم
▪️۳-قصد خودکشی ندارم
▪️۴-کشورم را دوست دارم و در این مدت با وجود امکان خروج و مهاجرت از کشور خارج نشدم و نخواهم شد.
این سروده که باعث شده شش ماه زندان برای او در نظر بگیرند
ایرانیان، در این شبِ بیدَر چگونهای؟
از ظالمی به ظالمِ دیگر چگونهای؟!
ای خسته از تعفّنِ شاهانِ سلطهور!
حالی در این فضای معطر چگونهای!
ای شانهات سبک شده از رنجِ تاج و تخت!
امروز زیرِ پایهی منبر چگونهای؟!
از کشتیِ شکسته رها کرده خویش را،
بر تختهپاره مانده شناور چگونهای؟!
ای گاوِ چاقِ خویش به دَر بُرده از مسیل!
با هفت گاوِ گُشنهی لاغر چگونهای؟!
ای از قفس پریده به شوقِ رهاشدن!
در باغ ، با شکستگیِ پر چگونهای؟!
هان ای زنِ گُریخته از شویِ بدسرشت!
افتاده زیرِ یوغِ دو شوهر چگونهای؟!
از زیرِ خاک رفته برون همچو مارِ گنج
مغبون نشسته بر زبَرِ زَر چگونهای؟!
ای کُلفَتِ رهاشده از خانِ خانگی!
همسایه را کنون شده نوکر چگونهای؟!
از “باختر” رها شده اندر خیالِ خویش،
افتاده گیرِ قُلدُرِ خاور چگونهای؟!
ای خلقِ خسته از سگکِ کفشِ داریوش!
زیرِ سُمِ جنابِ سکندر چگونهای؟!
ای مرغِ پرکشیده از آن شاخهی فقیر!
پَرکَنده بر زغالِ صنوبر چگونهای؟!
از یک فریب گشته رها، این زمان بگو :
حیران میانِ مکرِ مُکرّر چگونهای؟!
زین پیش هرچه بود تنی بود و گردنی،
بر نیزهی گداخته، ای سر چگونهای؟!
ای شاکی از زمین و زمان! حُکم حُکمِ توست،
اینک بگو به کسوتِ داور چگونهای؟!
ای از جهان شناخته چاهی و چالهای!
یک عُمر در مدارِ مدوّر چگونهای؟!
برما گذشت نیک و بدِ روزگار و رفت…
تا بینمت که در صفِ محشر چگونهای!
در آستانه رفتن به زندان حسین جنتی یادداشت زیر را نوشت:
سلام
رای دادگاه تجدید نظر اصفهان صادر شد و ظاهرا من باید برای تحمل شش ماه حبس به زندان اصفهان بروم.
از وقتی آموختم کلمات را کنار هم بگذارم و شعر بگویم در شعرم علیه ظلم، فساد، تبعیض، سواستفاده از قدرت، سواستفاده از دین، ریا، دروغ، دست درازی به بیتالمال و از این قبیل «تبلیغ» کردهام و تا زندهام خواهم کرد.
اگر دستگاههای امنیتی و قضات محترم اینها را معادل «نظام» گرفتهاند من بیتقصرم و خوب است به جای زندانی کردن منتقدان و گلایهمندان فکری کنند اساسی...
همین حالا خبر تایید حکم را تلفنی به پدرم گفتم. گفت خدا از سلطان محمود بزرگ تر است....
یدالله فوق ایدیهم
▪️پینوشت:
▪️۱-من هیچ گونه بیماری روحی و روانی ندارم
▪️۲-اهل دعوا و درگیری فیزیکی نیستم
▪️۳-قصد خودکشی ندارم
▪️۴-کشورم را دوست دارم و در این مدت با وجود امکان خروج و مهاجرت از کشور خارج نشدم و نخواهم شد.
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
نقاشی در زندان تنها وقت گذرانی نیست. ثبت زمان در زندان است. عبور از دیوارهای فیزیکی زندانبان است. پروردن ذهن و خلاقیت در زندگی روزمره و ظاهرا تکراری زندان ست. دادن پیام پویایی و زندگی بخارج از زندان ست. سفری بخود در جایی ست که وقت کم نمیآوری. نگاهی با فاصله بخود و افکار ست و ...ِ
نقاشی های #بيژن_جزنی در زندان
https://t.me/schabname
نقاشی های #بيژن_جزنی در زندان
https://t.me/schabname