نشر سایه سخن
9.78K subscribers
13.1K photos
4.76K videos
270 files
3.8K links


📚📚کتابخانه ای همراه؛
همراه با شما تا هنر زندگی🌹🌹

خرید کتاب:
⬇️⬇️⬇️⬇️
www.sayehsokhan.com

📚ثبت سفارش مستقیم کتاب در دایرکت اینستاگرام:
👇👇👇👇
https://b2n.ir/s05391

آدرس: خ 12فروردین، کوچه بهشت آیین، پ 19 همکف
تلفن:66496410
Download Telegram
مارتین لوتر کینگ، مبارز بزرگ آمریکایی در کتاب خاطراتش ﻣﻰنویسد:

روزی در بدترين حالت روحی بودم، فشارها و سختىﻫﺎ جانم را به تنگ آورده بود. سر در گم و درمانده بودم. مستأصل و نگران، با حالتی غريب و روحى ﺑﻰجان و ﺑﻰتوان به زندگی خود ادامه ﻣﻰدادم.

همسرم مرا ديد به من نگاه کرد و از من دور شد، چند دقيقه بعد با لباس سر تا پا سياه روی سکوى خانه نشست. دعا خواند و سوگوارى کرد!
با تعجب پرسيدم: چرا سياه پوشيدهﺍی؟ چرا سوگواری ﻣﻰکنی؟
همسرم گفت: مگر ﻧﻤﻰدانی او مُرده است؟
پرسيدم: چه کسی؟
همسرم گفت: خدا... خدا مُرده است!
با تعجب پرسيدم: مگر خدا هم ﻣﻰمیرد؟ اين چه حرفی است که ﻣﻰزنی؟
همسرم گفت: رفتار امروزت به من گفت که خدا مُرده و من چقدر غصه دارم، حيف از آرزوهايم...
اگر خدا نمُرده پس تو چرا اينقدر غمگين و ناراحتی؟

او در ادامه ﻣﻰنويسد: در آن لحظه بود که به زانو در آمدم گريستم.
راست ﻣﻰگفت، گويا خدای درون دلم مُرده بود...
بلند شدم و براى ناامیدیﺍم از خدا طلب بخشش کردم.

هیچ‌وقت #ناامید نشوید

@psy_nuora
🆔 @SayehSokhan
آخرین جلسه‌ی ترم با دانشجوها سر این چانه می‌زدیم که چند صفحه از کتاب را برای امتحان قرار دهیم.

گفتم والا من که همه‌جا از همان جلسه‌ی اول می‌گویم نه حضور و غیاب برایم اهمیت دارد و نه امتحان و نمره. کلاسی که استاد و دانشجو با عشق حاضر نشوند، چه فرقی دارد چند نفر بیایند و چه نمره‌ای بگیرند؟

بعد آنها را ارجاع دادم به خواندن کتاب در غربت غربی، زندگی‌نامة خودنوشت دکتر سیدحسین نصر، که می‌گوید در دوره‌ی فلسفه‌ی هاروارد برای هر جلسه‌ی هفتگی یکی از درس‌هایمان مجبور بودیم حدود سیصد صفحه از کتاب‌های بسیار سنگینِ هری ولفسن را بخوانیم و کنفرانس دهیم. دانشجویی که این کار را نمی‌کرد؛ جهنم را به چشم خودش می‌دید. نه اینکه سیخ و میخ و تنبیهی باشد؛ محیط آن‌قدر علمی بود که خودش از خجالت آب می‌شد.
حالا ما اینجا داریم برای صدصفحه امتحان یک ترم با هم چانه می‌زنیم.

یکی‌شان برگشت گفت وقتی اوضاع جامعه آن‌قدر به هم‌ریخته و نابسامان است، اصلاً چرا باید درس بخوانیم؟ دلتان خوش است ها. تورم افسارگسیخته و بی‌ثباتی لحظه‌ایِ قیمت‌ها و افق ناروشنِ کاری و شغلی‌مان که هیچ، ما حتی نمی‌دانیم ماه دیگر جنگ می‌شود یا نمی‌شود؟ سال دیگر زنده هستیم یا نه؟

ناامیدی را در تمام وجودشان حس می‌کردم. اما از دست منِ شهروند عادی چه برمی‌آید؟ مسئولین محترم! لطفاً کمی حواستان به این ناامیدی و یأس واقعیِ موجود باشد. حتی اگر علت‌های این ناامیدی واقعی نباشد، نمی‌توان منکر وجودش شد. لطفاً کمی امیدِ واقعی به جامعه تزریق کنید.

از دست منِ شهروند عادی تنها این برآمد که به آنها بگویم:

اولاً به گمانم اوضاع آن‌قدرها هم که می‌گویید فاجعه‌آمیز نیست. این مشکلات در همه‌ی کشورها بوده و خواهد بود. از جنگ‌های متوحشانه‌ی جهانی گرفته تا بحران‌های مالی بزرگی چون دهه‌ی‌1930 امریکا.

ثانیاً مگر در تاریخ دیگر کشورها این‌طور نبوده است که خیلی از دانشمندان بزرگ یا رشد علمی چشمگیر آنها با به‌هم‌ریختگی اقتصادی و اجتماعی و سیاسی کشورشان همراه بوده است؟
آیا عاشقان حقیقی علم آن را با این بهانه‌ها رها می‌کردند؛ یا اینکه با اندک کورسویِ امیدی برای اهدافشان می‌جنگیدند و حتی با وجود فقر و دیگر آزارها علم‌آموزی و دانش‌ـ‌جویی را رها نمی‌ساختند؟

ثالثاً امید داشتن در هر شرایطی خوب است؛ الاً امید کاملاً کاذب. امید کاذب آنجایی‌ست که احتمال وقوع یک امر صفر باشد، ولی تو همچنان بی‌دلیل امیدوار باشی.
گرچه امید کاذب به‌شدت بد است؛ اما از آنجا که یقین به احتمال وقوعِ صفر نیز بسیار اندک است، بنابراین همیشه می‌توان امید یا توکل داشت.
در تاریخ بشر لحظات و شرایطی وجود داشته است که حتی خودِ امید هم نوعی تراژدی بوده است؛ اما برخی‌ با همین تراژدی بقا یافته‌اند. بد نیست خاطرات ویکتور فرانکل از اردوگاه‌های کار اجباری نازی‌ها را بخوانید.

به‌نظر من یکی از مهم‌ترین تفاوت‌ها بین مردمِ کشورهای پیشرفته با مردمِ کشورهای عقب‌مانده، همین #امید است.
فرق آدم‌های امیدوار با ناامید در این است که اگر به آدمِ امیدوار بگویی یک هفته‌ی دیگر می‌میری، مثلِ مارتین لوترکینگ فوری خواهد گفت "حتی اگر مطمئن باشم فردا آخرین روزِ عمرِ جهان است، بازهم درختِ سیبم را خواهم کاشت"

اما به آدم #ناامید اگر بگویی یکسالِ دیگر خواهی مُرد، همه چیز را رها می‌کند، سَرخورده می‌شود، به هم می‌ریزد، و در برابرِ هر کاری با عصبانیت و خشم می‌گوید: "که چی؟ که چی بشه؟ دلِت خوشِه ها، برو بابا و ..."

رابعاً، من نه تحلیل‌گر سیاسی هستم، و نه از سیاست سردرمی‌آورم. اما بعید می‌دانم جنگ مهمی رخ بدهد. چراکه هر دو طرف این نزاع (یعنی ایران و امریکا) به عقلانیت بازار آزاد (عقلانیت وبری) پایبندند؛ گرچه به شکل‌های مختلف.

سود امریکای استعمارگر در ادامه‌ی این ایران‌هراسی و جنگ اقتصادیِ پشتِ آن است و بعید می‌دانم آنقدر احمق باشد که این استخوان لایِ زخم (ایران‌هراسی) را از گلوی کارخانجات اسلحه‌سازی‌ش دربیارود. رقیب سنتی امریکا، یعنی روسیه نیز بعید است اجازه دهد کشوری متحد با امریکا در همسایگی‌اش ایجاد شود.

از جانب ایران نیز بعید می‌دانم کشوری که از جمله اندک ممالکی است که کمابیش بیشترین مظاهر دنیای امروز را در منطقه دارد (از توسعه‌ی اقتصادی و تجاری و سیاسی و شهری و علمی و فرهنگی گرفته تا ساخت‌وساز مال‌های چندکیلومتری‌ و تعداد آقازاده‌های خارجه‌نشین و دیگر مظاهر اقتصاد آزاد، و بلکه امریکوفیل)، بخواهد این دستاوردهای چندین‌ساله را به‌راحتی ویران کند.

لذا امتحان را با این بهانه‌ها نپیچانید.
من هم امیدوارم حرف من مثل مقاله‌ی معروف «جنگ خلیج نمی‌تواند اتفاق بیفتد» از ژان بودریار نشود، که درست چند روز بعدش جنگ شد و نویسنده‌اش مجبور به صدجور توجیهِ پسامدرنی.

✍️ #دکتر_محسن_زندی
@naghdehalema
🆔 @SayehSokhan
Forwarded from мфŗτěżǻ ẸŊǻỸǻτỉ
‍ ‍ ‍ ⚫️‌ درمیان اخبار #کرونایی ...

از خبر «محمود خیامی بنیان‌گذار ایران ناسیونال درگذشت»...

#متأسف شدم، و با تماشای فیلم پیوست و شنیدن بخشی‌از گفته‌های ایشان و دغدغه‌‌هایش، همراه دل‌بستگی‌اش به ایران بسیار #اندوه‌گین شدم، و #ناامید از این بی‌توجهی‌ها و بی‌اعتنایی‌هایی که چهل‌ویک‌سال است، با پافشاری و اصرار به جداسازی‌ها می‌کنیم، جسته‌گریخته اخباری از دعوت امثال خیامی‌ها در دوران ریاست هاشمی-رفسنجانی برای مساعدت و همکاری و سرمایه‌گذاری شنیده می‌شد و مخالفین با نفوذشان مانع ورود جریان‌های دلسوز شدند و این روند ادامه داشته و دارد ... تا جایی رسیدیم که وضعیت اقتصادی‌مان تمام آرزوهای‌مان را به ناامیدی کشانده است ...
#کاش
🌻حاکمیت توجهی به تجربه‌ی چهاردهه‌ی خود کند؛ با نیت؛ صلح و دوستی و اجرای عدالت و انصاف برای بهتر باهم‌بودن و مشارکت عمومی با احترام به کرامت انسان‌ها در راه توسعه ... و تجدید اصلاح روابط بین‌الملل همراه با آشتی ملی و تقویت گفتمان ...
🌻شاید امیدبه زندگی همراه نشاط به جامعه بازگردد ...
تا بتوانیم از توانمندی‌های انسانی - مادی و معنوی همه‌ی ایران و ایرانیان باهم‌دیگر در صلح بهره‌مند شویم ...

🌻برای هر ایرانی و ایرانی‌آباد🇮🇷