کتاب به او فرصت گریختن از نوعی زندگی را میداد که هیچگونه رضایت خاطری از آن نداشت...
#بار_هستی
#میلان_کوندرا
🌿 @BestShortFilm
🆔 @sayehsokhan
#بار_هستی
#میلان_کوندرا
🌿 @BestShortFilm
🆔 @sayehsokhan
غیر اخلاقی ترین عادت بشر این است که مدام و بی وقفه، درباره هر کس و پیش از آنکه بفهمد و درک کند قضاوت می کند. این آمادگی پرشور برای قضاوت کردن، نفرت انگیزترین حماقت و مخرب ترین شرارت هاست ...
📕 وصیت خیانت شده
✍🏻 #میلان_کوندرا
@noktehaymanavi
📕 وصیت خیانت شده
✍🏻 #میلان_کوندرا
@noktehaymanavi
#جالب_و_خواندنی
بعضی موقعها باید ایستاد، یه نگاه به دور و بر انداخت، شاید دیگر برنده شدن توی همهی مسابقهها ارزشاش را لااقل برای خودت از دست داده باشد. شاید سرعتات از حدش گذشته باشد. شاید بفهمی که برای هیچ و پوچ داری سرعت میگیری. شاید بفهمی که زندگی کوتاهتر از آنیست که تمامش را در مسابقه بگذرانی.
بعضی لحظههای زندگی را باید مزه مزه کرد،
حتی تلخیهایش را؛ بعضیها را باید آهسته، آهسته تجربه کرد.
#میلان_کوندرا
🆔 @Sayehsokhan
بعضی موقعها باید ایستاد، یه نگاه به دور و بر انداخت، شاید دیگر برنده شدن توی همهی مسابقهها ارزشاش را لااقل برای خودت از دست داده باشد. شاید سرعتات از حدش گذشته باشد. شاید بفهمی که برای هیچ و پوچ داری سرعت میگیری. شاید بفهمی که زندگی کوتاهتر از آنیست که تمامش را در مسابقه بگذرانی.
بعضی لحظههای زندگی را باید مزه مزه کرد،
حتی تلخیهایش را؛ بعضیها را باید آهسته، آهسته تجربه کرد.
#میلان_کوندرا
🆔 @Sayehsokhan
.
انسان برای آنکه حافظهاش خوب کار کند، به دوستی نیاز دارد.
گذشته را به یاد آوردن،
آن را همیشه با خود داشتن،
شاید شرط لازم برای حفظ آن چیزی است که تمامیّت منِ آدمی نامیده میشود.
برای آنکه من کوچک نگردد،
برای آنکه حجمش حفظ شود،
باید خاطرات را،
همچون گلهای درون گلدان،
آبیاری کرد، و این مستلزم تماس منظم با شاهدان گذشته، یعنی دوستان، است.
آنان آیینهی ما هستند،
حافظهی ما هستند؛
از آنان هیچ چیز خواسته نمیشود، مگر آنکه گاهبهگاه این آیینه را برق اندازند تا بتوانیم خود را درآن ببینیم.
#میلان_کوندرا
🆔 @Sayehsokhan
انسان برای آنکه حافظهاش خوب کار کند، به دوستی نیاز دارد.
گذشته را به یاد آوردن،
آن را همیشه با خود داشتن،
شاید شرط لازم برای حفظ آن چیزی است که تمامیّت منِ آدمی نامیده میشود.
برای آنکه من کوچک نگردد،
برای آنکه حجمش حفظ شود،
باید خاطرات را،
همچون گلهای درون گلدان،
آبیاری کرد، و این مستلزم تماس منظم با شاهدان گذشته، یعنی دوستان، است.
آنان آیینهی ما هستند،
حافظهی ما هستند؛
از آنان هیچ چیز خواسته نمیشود، مگر آنکه گاهبهگاه این آیینه را برق اندازند تا بتوانیم خود را درآن ببینیم.
#میلان_کوندرا
🆔 @Sayehsokhan
#میلان_کوندرا
#آهستگی
چرا لذّتِ آهستگی از میان رفته است؟ آه! کجایند آن دوره گردان قدیم، قهرمان های تصنیف های مردمی که از آسیابی تا آسیاب دیگر را به گردش طی می کردند و شب را در فضای باز سحر می کردند؟ آیا آنها همزمان با چمنزارها، دشت ها و در یک کلام طبیعت ناپدید شدند؟
یک ضرب المثل چکی تن آسانی آنان را با استعاره ای توصیف می کند: "آنها تماشاگران پنجره خداوندند."
🆔 @Sayehsokhan👇👇👇
#آهستگی
چرا لذّتِ آهستگی از میان رفته است؟ آه! کجایند آن دوره گردان قدیم، قهرمان های تصنیف های مردمی که از آسیابی تا آسیاب دیگر را به گردش طی می کردند و شب را در فضای باز سحر می کردند؟ آیا آنها همزمان با چمنزارها، دشت ها و در یک کلام طبیعت ناپدید شدند؟
یک ضرب المثل چکی تن آسانی آنان را با استعاره ای توصیف می کند: "آنها تماشاگران پنجره خداوندند."
🆔 @Sayehsokhan👇👇👇
#صرفا_جهت_انديشيدن
فقط زندگی در جهانی را تصور کن که در آن آیینه نباشد. تو درباره ی صورتت خیالبافی می کنی و تصورت این است که صورتت بازتاب آن چیزی است که در درون تو است.
و بعد وقتی چهل ساله شدی، کسی برای اولین بار آیینه ای در برابرت می گیرد. وحشت خودت را مجسم کن!
تو صورت یک بیگانه را خواهی دید و به روشنی به چیزی پی خواهی برد که قادر به پذیرفتنش نیستی: صورتِ تو، خودِ تو نیست.
#جاودانگی
اثر #میلان_کوندرا
🆔@Sayehsokhan
فقط زندگی در جهانی را تصور کن که در آن آیینه نباشد. تو درباره ی صورتت خیالبافی می کنی و تصورت این است که صورتت بازتاب آن چیزی است که در درون تو است.
و بعد وقتی چهل ساله شدی، کسی برای اولین بار آیینه ای در برابرت می گیرد. وحشت خودت را مجسم کن!
تو صورت یک بیگانه را خواهی دید و به روشنی به چیزی پی خواهی برد که قادر به پذیرفتنش نیستی: صورتِ تو، خودِ تو نیست.
#جاودانگی
اثر #میلان_کوندرا
🆔@Sayehsokhan
انسان برای آنکه حافظهاش خوب کار کند، به دوستی نیاز دارد.
گذشته را به یاد آوردن، آن را همیشه با خود داشتن، شاید شرط لازم برای حفظ آن چیزی است که تمامیّت منِ آدمی نامیده میشود.
برای آنکه من کوچک نگردد،
برای آنکه حجمش حفظ شود،
باید خاطرات را، همچون گلهای درون گلدان، آبیاری کرد،
و این مستلزم تماس منظم با شاهدان گذشته،
یعنی دوستان، است.
آنان آیینهٔ ما هستند، حافظهٔ ما هستند؛
از آنان هیچ چیز خواسته نمیشود،
مگر آنکه گاهبهگاه این آیینه را برق اندازند تا بتوانیم خود را در آن ببینیم.
#میلان_کوندرا
کتاب : #هویت
🆔@Sayehsokhan
گذشته را به یاد آوردن، آن را همیشه با خود داشتن، شاید شرط لازم برای حفظ آن چیزی است که تمامیّت منِ آدمی نامیده میشود.
برای آنکه من کوچک نگردد،
برای آنکه حجمش حفظ شود،
باید خاطرات را، همچون گلهای درون گلدان، آبیاری کرد،
و این مستلزم تماس منظم با شاهدان گذشته،
یعنی دوستان، است.
آنان آیینهٔ ما هستند، حافظهٔ ما هستند؛
از آنان هیچ چیز خواسته نمیشود،
مگر آنکه گاهبهگاه این آیینه را برق اندازند تا بتوانیم خود را در آن ببینیم.
#میلان_کوندرا
کتاب : #هویت
🆔@Sayehsokhan
#صرفا_جهت_اندیشیدن
چه لذتی دارد که دل مشغول چیزی که آن بالاست نباشی،
چه لذتی دارد که در همین دنیای دون روی زمین باشی
#جشن_بیمعنایی
#میلان_کوندرا
🆔@Sayehsokhan
چه لذتی دارد که دل مشغول چیزی که آن بالاست نباشی،
چه لذتی دارد که در همین دنیای دون روی زمین باشی
#جشن_بیمعنایی
#میلان_کوندرا
🆔@Sayehsokhan
زندگی بشر همچون یک موسیقی ساخته شده است؛
انسان با پیروی از درک زیبایی، رویداد اتفاقی را پس و پیش میکند تا از آن درونمایهای برای قطعه موسیقی زندگیاش بیابد.
انسان این درونمایه را، همانطور که موسیقیدان با زمینه سونات عمل میکند، تکرار خواهد کرد…
تغییر خواهد داد،
شرح و بسط خواهد داد و جابجا خواهد کرد.
انسان همیشه ندانسته، حتی در لحظههای عمیقترین پریشانیها، زندگیاش را طبق قوانین زیبایی میسازد.
#میلان_کوندرا
بار هستی
🆔 @Sayehsokhan
انسان با پیروی از درک زیبایی، رویداد اتفاقی را پس و پیش میکند تا از آن درونمایهای برای قطعه موسیقی زندگیاش بیابد.
انسان این درونمایه را، همانطور که موسیقیدان با زمینه سونات عمل میکند، تکرار خواهد کرد…
تغییر خواهد داد،
شرح و بسط خواهد داد و جابجا خواهد کرد.
انسان همیشه ندانسته، حتی در لحظههای عمیقترین پریشانیها، زندگیاش را طبق قوانین زیبایی میسازد.
#میلان_کوندرا
بار هستی
🆔 @Sayehsokhan
#میلان_کوندرا_و_توتالیتاریسم
میلان کوندرا رماننویس اهل چک و متولد ۱۹۲۹ است. کوندرا از ۱۹۵۸ درحالیکه هنوز در چکسلواکی آن روز زندگی میکرد در رمانهای #شوخی و #زندگی_جای_دیگری_است و در مجموعه داستان #عشق_های_خنده_دار به نقد جامعهای پرداخت که زیر سلطه حکومت تکحزبی و توتالیتاریسم قرار داشت.
میلان کوندرا در مصاحبهای با یان ماک ایوان گفته است: «آنچه در درون جوامع توتالیتر اتفاق میافتد، رسواییهای سیاسی نیست بلکه رسواییهای مردم شناختی است. پرسش اساسی برای من این بوده که قابلیتهای انسان تا چه حد است. همه از بوروکراسی نظام کمونیستی، از گولاکها، محاکمات سیاسی و تصفیههای استالینی حرف میزنند و همهی اینها را بهعنوان رسواییهای سیاسی مطرح میکنند و این حقیقت آشکار را به فراموشی میسپارند که نظام سیاسی نمیتواند کاری فراتر از قابلیتهای مردم انجام دهد: اگر انسان توانایی کشتن نداشت هیچ رژیم سیاسی نمیتوانست جنگ راه بیاندازد، از این جهت همیشه در پس مسألهٔ سیاسی مسألهای مردمشناختی وجود دارد: حدود قابلیتهای انسان».
من در ادامه نظرات میلان کوندرا میخواهم این مساله را مطرح کنم که توتالیتاریسم و فاشیسم، نظامهای سیاسی فعالکننده بدترین قابلیتهای انسان هستند. برخی توتالیتاریسم و فاشیسم را محصول قابلیتهای روانی انسانها میدانند و اعتقاد دارند اگر در جامعهای که توتالیتاریسم یا #فاشیسم شکل گرفته است، رفتار عمومی مردم را مطالعه کنید میبینید که بیرحمی، خودمحوری، پستی و دنائت آنقدر شیوع دارد که به این نتیجه خواهید رسید که این مردم لیاقت نظام سیاسی سالمتری را ندارند، اما من باور دارم که این مسیر علت و معلولی مسیری دوطرفه است: از یک سو وجه تاریک انسانها بستر شکلگیری نظامهای توتالیتاریست و فاشیست است و از سوی دیگر این نظامهای سیاسی، تشدیدکننده و تحریککننده وجه تاریک انسانها هستند. بنابراین در چنین نظامهای سیاسی یک سیکل معیوب ایجاد میشود، سیکل معیوبی که منجر به تشدید رذالت و پستی در جامعه میشود. مردم دروغگو، متملق، ریاکار، بیرحم و فاقد همدلی و فداکاری میشوند زیرا این تنها الگوی برندهبودن در نظامهای توتالیتر و فاشیست است. اگر با عینک روانشناسی فردی به این مردم نگاه کنید و پویاییهای اجتماعی را نادیده بگیرید به این نتیجه خواهید رسید که این مردم منشاء و مولد وضع موجود هستند و لایق چیزی جز این نیستند اما اگر عینک روانشناسی سیستمی به چشم بزنید خواهید دانست که «مردم» ، یک پدیده استاتیک نیستند. بلکه مردم وجوه مختلفی دارند و نظامهای سیاسی هم محصول این وجوه و هم عامل تشدید یا تخفیف این وجوه هستند.
اگر به جای پرسش "انسان چیست؟" پرسش "انسان چه میتواند باشد؟" را بگذارید خواهید دید که این پرسش به جای یک پاسخ، پاسخهای متعددی خواهد داشت و نظام سیاسی یکی از متغیرهای تعیینکننده پاسخ این معادله است.
#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک
پی نوشت: مصاحبه میلان کوندرا از مقدمه کتاب عشقهای خندهدار ترجمه فروغ پوریاوری انتشارات روشنگران و مطالعات زنان نقل شد.
@drsargolzaei
🆔 @Sayehsokhan
میلان کوندرا رماننویس اهل چک و متولد ۱۹۲۹ است. کوندرا از ۱۹۵۸ درحالیکه هنوز در چکسلواکی آن روز زندگی میکرد در رمانهای #شوخی و #زندگی_جای_دیگری_است و در مجموعه داستان #عشق_های_خنده_دار به نقد جامعهای پرداخت که زیر سلطه حکومت تکحزبی و توتالیتاریسم قرار داشت.
میلان کوندرا در مصاحبهای با یان ماک ایوان گفته است: «آنچه در درون جوامع توتالیتر اتفاق میافتد، رسواییهای سیاسی نیست بلکه رسواییهای مردم شناختی است. پرسش اساسی برای من این بوده که قابلیتهای انسان تا چه حد است. همه از بوروکراسی نظام کمونیستی، از گولاکها، محاکمات سیاسی و تصفیههای استالینی حرف میزنند و همهی اینها را بهعنوان رسواییهای سیاسی مطرح میکنند و این حقیقت آشکار را به فراموشی میسپارند که نظام سیاسی نمیتواند کاری فراتر از قابلیتهای مردم انجام دهد: اگر انسان توانایی کشتن نداشت هیچ رژیم سیاسی نمیتوانست جنگ راه بیاندازد، از این جهت همیشه در پس مسألهٔ سیاسی مسألهای مردمشناختی وجود دارد: حدود قابلیتهای انسان».
من در ادامه نظرات میلان کوندرا میخواهم این مساله را مطرح کنم که توتالیتاریسم و فاشیسم، نظامهای سیاسی فعالکننده بدترین قابلیتهای انسان هستند. برخی توتالیتاریسم و فاشیسم را محصول قابلیتهای روانی انسانها میدانند و اعتقاد دارند اگر در جامعهای که توتالیتاریسم یا #فاشیسم شکل گرفته است، رفتار عمومی مردم را مطالعه کنید میبینید که بیرحمی، خودمحوری، پستی و دنائت آنقدر شیوع دارد که به این نتیجه خواهید رسید که این مردم لیاقت نظام سیاسی سالمتری را ندارند، اما من باور دارم که این مسیر علت و معلولی مسیری دوطرفه است: از یک سو وجه تاریک انسانها بستر شکلگیری نظامهای توتالیتاریست و فاشیست است و از سوی دیگر این نظامهای سیاسی، تشدیدکننده و تحریککننده وجه تاریک انسانها هستند. بنابراین در چنین نظامهای سیاسی یک سیکل معیوب ایجاد میشود، سیکل معیوبی که منجر به تشدید رذالت و پستی در جامعه میشود. مردم دروغگو، متملق، ریاکار، بیرحم و فاقد همدلی و فداکاری میشوند زیرا این تنها الگوی برندهبودن در نظامهای توتالیتر و فاشیست است. اگر با عینک روانشناسی فردی به این مردم نگاه کنید و پویاییهای اجتماعی را نادیده بگیرید به این نتیجه خواهید رسید که این مردم منشاء و مولد وضع موجود هستند و لایق چیزی جز این نیستند اما اگر عینک روانشناسی سیستمی به چشم بزنید خواهید دانست که «مردم» ، یک پدیده استاتیک نیستند. بلکه مردم وجوه مختلفی دارند و نظامهای سیاسی هم محصول این وجوه و هم عامل تشدید یا تخفیف این وجوه هستند.
اگر به جای پرسش "انسان چیست؟" پرسش "انسان چه میتواند باشد؟" را بگذارید خواهید دید که این پرسش به جای یک پاسخ، پاسخهای متعددی خواهد داشت و نظام سیاسی یکی از متغیرهای تعیینکننده پاسخ این معادله است.
#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک
پی نوشت: مصاحبه میلان کوندرا از مقدمه کتاب عشقهای خندهدار ترجمه فروغ پوریاوری انتشارات روشنگران و مطالعات زنان نقل شد.
@drsargolzaei
🆔 @Sayehsokhan
انسان فکر میکند، و خدا میخندد!
گزارهای کوتاه از:
"میلان کوندرا" رماننویس و متفکر پرآوازهی قرن بیستم (۲۰۲۳_۱۹۲۹)
#میلان_کوندرا
🆔 @Sayehsokhan
گزارهای کوتاه از:
"میلان کوندرا" رماننویس و متفکر پرآوازهی قرن بیستم (۲۰۲۳_۱۹۲۹)
#میلان_کوندرا
🆔 @Sayehsokhan
#میلان_کوندرا_و_توتالیتاریسم
میلان کوندرا رماننویس اهل چک و متولد ۱۹۲۹ است. کوندرا از ۱۹۵۸ در حالی که هنوز در چکسلواکی آن روز زندگی میکرد در رمانهای #شوخی و #زندگی_جای_دیگری_است و در مجموعه داستان #عشق_های_خنده_دار به نقد جامعهای پرداخت که زیر سلطه حکومت تکحزبی و توتالیتاریسم قرار داشت.
میلان کوندرا در مصاحبهای با یان ماک ایوان گفته است: «آنچه در درون جوامع توتالیتر اتفاق میافتد، رسواییهای سیاسی نیست بلکه رسواییهای مردم شناختی است. پرسش اساسی برای من این بوده که قابلیتهای انسان تا چه حد است. همه از بوروکراسی نظام کمونیستی، از گولاکها، محاکمات سیاسی و تصفیههای استالینی حرف میزنند و همهی اینها را به عنوان رسواییهای سیاسی مطرح میکنند و این حقیقت آشکار را به فراموشی میسپارند که نظام سیاسی نمیتواند کاری فراتر از قابلیتهای مردم انجام دهد: اگر انسان توانایی کشتن نداشت هیچ رژیم سیاسی نمیتوانست جنگ راه بیاندازد، از این جهت همیشه در پس مسألهٔ سیاسی مسألهای مردم شناختی وجود دارد: حدود قابلیتهای انسان».
من در ادامه نظرات میلان کوندرا میخواهم این مساله را مطرح کنم که توتالیتاریسم و فاشیسم، نظامهای سیاسی فعالکننده بدترین قابلیتهای انسان هستند. برخی توتالیتاریسم و فاشیسم را محصول قابلیتهای روانی انسانها میدانند و اعتقاد دارند اگر در جامعهای که توتالیتاریسم یا #فاشیسم شکل گرفته است، رفتار عمومی مردم را مطالعه کنید میبینید که بیرحمی، خودمحوری، پستی و دنائت آن قدر شیوع دارد که به این نتیجه خواهید رسید که این مردم لیاقت نظام سیاسی سالمتری را ندارند، اما من باور دارم که این مسیر علت و معلولی مسیری دوطرفه است: از یک سو وجه تاریک انسانها بستر شکل گیری نظامهای توتالیتاریست و فاشیست است و از سوی دیگر این نظامهای سیاسی، تشدیدکننده و تحریککننده وجه تاریک انسانها هستند. بنابراین در چنین نظامهای سیاسی یک سیکل معیوب ایجاد میشود، سیکل معیوبی که منجر به تشدید رذالت و پستی در جامعه میشود. مردم دروغگو، متملق، ریاکار، بیرحم و فاقد همدلی و فداکاری میشوند زیرا این تنها الگوی برنده بودن در نظامهای توتالیتر و فاشیست است. اگر با عینک روانشناسی فردی به این مردم نگاه کنید و پویاییهای اجتماعی را نادیده بگیرید به این نتیجه خواهید رسید که این مردم منشاء و مولد وضع موجود هستند و لایق چیزی جز این نیستند اما اگر عینک روانشناسی سیستمی به چشم بزنید خواهید دانست که «مردم» ، یک پدیده استاتیک نیست. بلکه مردم وجوه مختلفی دارند و نظامهای سیاسی هم محصول این وجوه و هم عامل تشدید یا تخفیف این وجوه هستند.
اگر به جای پرسش "انسان چیست؟" پرسش "انسان چه میتواند باشد؟" را بگذارید خواهید دید که این پرسش به جای یک پاسخ، پاسخهای متعددی خواهد داشت و نظام سیاسی یکی از متغیرهای تعیینکننده پاسخ این معادله است.
#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک
پینوشت: مصاحبه میلان کوندرا از مقدمه کتاب عشقهای خندهدار ترجمه فروغ پوریاوری انتشارات روشنگران و مطالعات زنان نقل شد.
@drsargolzaei
🆔 @Sayehsokhan
میلان کوندرا رماننویس اهل چک و متولد ۱۹۲۹ است. کوندرا از ۱۹۵۸ در حالی که هنوز در چکسلواکی آن روز زندگی میکرد در رمانهای #شوخی و #زندگی_جای_دیگری_است و در مجموعه داستان #عشق_های_خنده_دار به نقد جامعهای پرداخت که زیر سلطه حکومت تکحزبی و توتالیتاریسم قرار داشت.
میلان کوندرا در مصاحبهای با یان ماک ایوان گفته است: «آنچه در درون جوامع توتالیتر اتفاق میافتد، رسواییهای سیاسی نیست بلکه رسواییهای مردم شناختی است. پرسش اساسی برای من این بوده که قابلیتهای انسان تا چه حد است. همه از بوروکراسی نظام کمونیستی، از گولاکها، محاکمات سیاسی و تصفیههای استالینی حرف میزنند و همهی اینها را به عنوان رسواییهای سیاسی مطرح میکنند و این حقیقت آشکار را به فراموشی میسپارند که نظام سیاسی نمیتواند کاری فراتر از قابلیتهای مردم انجام دهد: اگر انسان توانایی کشتن نداشت هیچ رژیم سیاسی نمیتوانست جنگ راه بیاندازد، از این جهت همیشه در پس مسألهٔ سیاسی مسألهای مردم شناختی وجود دارد: حدود قابلیتهای انسان».
من در ادامه نظرات میلان کوندرا میخواهم این مساله را مطرح کنم که توتالیتاریسم و فاشیسم، نظامهای سیاسی فعالکننده بدترین قابلیتهای انسان هستند. برخی توتالیتاریسم و فاشیسم را محصول قابلیتهای روانی انسانها میدانند و اعتقاد دارند اگر در جامعهای که توتالیتاریسم یا #فاشیسم شکل گرفته است، رفتار عمومی مردم را مطالعه کنید میبینید که بیرحمی، خودمحوری، پستی و دنائت آن قدر شیوع دارد که به این نتیجه خواهید رسید که این مردم لیاقت نظام سیاسی سالمتری را ندارند، اما من باور دارم که این مسیر علت و معلولی مسیری دوطرفه است: از یک سو وجه تاریک انسانها بستر شکل گیری نظامهای توتالیتاریست و فاشیست است و از سوی دیگر این نظامهای سیاسی، تشدیدکننده و تحریککننده وجه تاریک انسانها هستند. بنابراین در چنین نظامهای سیاسی یک سیکل معیوب ایجاد میشود، سیکل معیوبی که منجر به تشدید رذالت و پستی در جامعه میشود. مردم دروغگو، متملق، ریاکار، بیرحم و فاقد همدلی و فداکاری میشوند زیرا این تنها الگوی برنده بودن در نظامهای توتالیتر و فاشیست است. اگر با عینک روانشناسی فردی به این مردم نگاه کنید و پویاییهای اجتماعی را نادیده بگیرید به این نتیجه خواهید رسید که این مردم منشاء و مولد وضع موجود هستند و لایق چیزی جز این نیستند اما اگر عینک روانشناسی سیستمی به چشم بزنید خواهید دانست که «مردم» ، یک پدیده استاتیک نیست. بلکه مردم وجوه مختلفی دارند و نظامهای سیاسی هم محصول این وجوه و هم عامل تشدید یا تخفیف این وجوه هستند.
اگر به جای پرسش "انسان چیست؟" پرسش "انسان چه میتواند باشد؟" را بگذارید خواهید دید که این پرسش به جای یک پاسخ، پاسخهای متعددی خواهد داشت و نظام سیاسی یکی از متغیرهای تعیینکننده پاسخ این معادله است.
#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک
پینوشت: مصاحبه میلان کوندرا از مقدمه کتاب عشقهای خندهدار ترجمه فروغ پوریاوری انتشارات روشنگران و مطالعات زنان نقل شد.
@drsargolzaei
🆔 @Sayehsokhan