نشر سایه سخن
9.78K subscribers
13.1K photos
4.76K videos
270 files
3.8K links


📚📚کتابخانه ای همراه؛
همراه با شما تا هنر زندگی🌹🌹

خرید کتاب:
⬇️⬇️⬇️⬇️
www.sayehsokhan.com

📚ثبت سفارش مستقیم کتاب در دایرکت اینستاگرام:
👇👇👇👇
https://b2n.ir/s05391

آدرس: خ 12فروردین، کوچه بهشت آیین، پ 19 همکف
تلفن:66496410
Download Telegram
اگر با مرگ همه‌چیز به پایان می‌رسد، پس زندگی چه ارزشی برای زیستن دارد؟

✍️ چنین می‌توان گفت که «اصالت» هدف نهایی انسان است. مقصود از اصالت «خود شدن» است. به‌قول هایدگر زیستن اصیل، زیستنی است که در مرتبه اندیشیدن به هستی قرار دارد؛ اما خودآگاهانه و بی‌دروغ زیستن نیز امری دشوار است.
چگونه می‌توان اصیل زندگی کرد؟
چطور برده خواسته‌های دیگران نشویم؟
چگونه می‌توانیم آن‌گونه که می‌خواهیم، زندگی کنیم؟
بی تردید این امر به‌واسطه جدی گرفتن «مرگ» ممکن می‌شود.
در واقع مرگ امکانی است که مسیر اصالت را هموار می‌کند.
«اگر مرگ نبود دست ما در پی چیزی می‌گشت. #سهراب_سپهری»

کسانی که مرگ را باور دارند، می‌دانند عمر آدمی کوتاه‌تر از آن است که مطابق خواست و سلیقه دیگران بگذرد.

#ویلیام_بارت به درستی می‌گوید: «شکر خدا که مرگ هست؛ وگرنه من چگونه به زندگانی ادامه می‌دادم؟ اگر مرگی در کار نبود، من ناگزیر بودم به این (دیگری بودن خود) تا ابد ادامه دهم، ناگاه کسی باشم بدلی.»

👤 #عباس_ناظری

@Existentialistt
🆔 @SayehSokhan
🌿لحظه‌ها را درياب ...
🌱زندگی در فردا نه
🌿همين امروز است
🌱راه ها منتظرند تا تو هرجا كه
🌿بخواهی برسی
🌱لحظه‌ها را درياب
🌿پای در راه گذار ...
🌱رازِ هستی اين است ...

#سهراب_سپهری

روزمان رو با این طبیعت زیبا آغاز کنیم🌸🍃

🆔 @Sayehsokhan
🌿لحظه‌ها را درياب ...
🌱زندگی در فردا نه
🌿همين امروز است
🌱راه ها منتظرند تا تو هرجا كه
🌿بخواهی برسی
🌱لحظه‌ها را درياب
🌿پای در راه گذار ...
🌱رازِ هستی اين است ...

#سهراب_سپهری

روزمان رو با سرمایه های امید و تاب آوری آغاز کنیم🌸🍃


🆔 @Sayehsokhan
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🌿لحظه‌ها را درياب ...
🌱زندگی در فردا نه
🌿همين امروز است
🌱راه ها منتظرند تا تو هرجا كه
🌿بخواهی برسی
🌱لحظه‌ها را درياب
🌿پای در راه گذار ...
🌱رازِ هستی اين است ...

#سهراب_سپهری

روزتون به خیر و شادمانی!🌸🍃

🆔 @Sayehsokhan
چه هوایی،
چه طلوعی،
جانم ....
باید امروز حواسم باشد
که اگر قاصدکی را دیدم
آرزوهایم را بدهم
تا برساند به خدا ...

👤سهراب سپهری

پانزدهم مهرماه زاد روز سالک مدرن #سهراب_سپهری مبارکباد!

🆔 @Sayehsokhan
کجاست جای رسیدن، و پهن کردن یک فرش و بی خیال نشستن ...

#سهراب_سپهری

سلام!
#صبح شما به خیر و شادمانی!

🆔 @Sayehsokhan
آب را گل نکنیم!

غنچه‌ای می‌شکفد اهل ده باخبرند
چه دهی باید باشد!
کوچه باغش
پر موسیقی باد!

مردمان سر رود آب را می‌فهمند
گل نکردنش
ما نیز...

آب را گل نکنیم!...

#سهراب_سپهری

🆔@Sayehsokhan
پنهان به اتاق آبی می‌رفتم. نمی‌خواستم کسی مرا بیابد. عبادت را همیشه در خلوت خوا‌سته‌ام. هیچ وقت در نگاه دیگران نماز نخوانده‌ام.

#سهر‌اب_سپهری

🆔@Sayehsokhan
من سال‌ها نماز خوانده‌ام. بزرگ‌ترها می‌خواندند، من هم می‌خواندم. در دبستان ما را برای نماز به مسجد می‌بردند. روزی در مسجد بسته بود. بقال سر گذر گفت:(نماز را روی بام مسجد بخوانید تا چند متر به خدا نزدیک‌تر باشید.)
مذهب شوخی سنگینی بود که محیط با من کرد. و من سال‌ها مذهبی ماندم، بی‌آنکه خدایی داشته باشم.

#سهراب_سپهری

🆔@Sayehsokhan
زندگي
سبزترين آيه ، در انديشه برگ
زندگي
خاطر دريايي يک قطره، در آرامش رود
زندگي
حس شکوفايي يک مزرعه، در باور بذر
زندگي
باور درياست در انديشه ماهي، در تنگ
زندگي
ترجمه روشن خاک است، در آيينه عشق
زندگي
فهم نفهميدن‌هاست
زندگي
پنجره‌اي باز، به دنياي وجود
تا که اين پنجره باز است
جهاني با ماست
آسمان، نور، خدا
عشق، سعادت با ماست
فرصت بازي اين پنجره را دريابيم

#سهراب_سپهری

🆔 @Sayehsokhan
ابری نیست
بادی نیست
می‌نشینم لب حوض
گردش ماهی‌ها
روشنی ، من ، گل ، آب
پاکیِ خوشهٔ زیست
رستگاری نزدیک
لای گل‌های حیاط...

#سهراب_سپهری

🆔 @Sayehsokhan
زنده یاد #سهراب_سپهری

🆔 @Sayehsokhan👇👇👇
صبح‌ها وقتی خورشید در می‌آید ،
متولد بشویم ...
آسمان را بنشانیم ،
میان دو هجای هستی ...
ریه را از ابدیت پر و خالی بکنیم ...

✍️#سهراب_سپهری

#سلام_صبح_به_خیر

🆔 @Sayehsokhan
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🍐 هبوط گلابی

مرا باز کن مثل یک در به روی هبوط گلابی در این عصر معراج پولاد
مرا خواب کن زیر یک شاخه دور از شب اصطکاک فلزات
اگر کاشف معدن صبح آمد صدا کن مرا
و من در طلوع گل یاسی از پشت انگشت‌های تو بیدار خواهم شد
و آن وقت
حکایت کن از بمب‌هایی که من خواب بودم و افتاد
حکایت کن از گونه‌هایی که من خواب بودم و تر شد
بگو چند مرغابی از روی دریا پریدند…

#سهراب_سپهری
#خسرو_شکیبایی

🍐 @erfannazarahari
🆔 @Sayehsokhan
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#ادبیات


"باغ ما در طرف سایه‌ی دانایی بود...
باغ ما جای گره خوردن احساس و گیاه
باغ ما نقطه‌ی برخورد نگاه و قفس و آینه بود
باغ ما شاید، قوسی از دایره‌ی سبز سعادت بود..."


#سهراب_سپهری


#سلام_صبحتون_بخیر

🆔 @Sayehsokhan
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
قایقی خواهم ساخت،
خواهم انداخت به آب،
دور خواهم شد،
دور...

#خسرو_شکیبایی
#سهراب_سپهری

#سلام_صبحتون_بخیر


🆔 @sayehsokhan
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🍎 قشنگ یعنی چه؟

نگاه مرد مسافر به روی میز افتاد:
"چه سیب‌های قشنگی!
حیات نشئه تنهایی است."

و میزبان پرسید:
قشنگ یعنی چه؟

- قشنگ یعنی تعبیر عاشقانه اشکال
و عشق، تنها عشق ترا به گرمی یک سیب می‌کند مأنوس
و عشق، تنها عشق
مرا به وسعت اندوه زندگی‌ها برد
مرا رساند به امکان یک پرنده شدن

- و نوشداری اندوه؟

- صدای خالص اکسیر می‌دهد این نوش

و حال، شب شده بود
چراغ روشن بود
و چای می‌خوردند

✍️#سهراب_سپهری

بخشی از گفتگوی #افشین_دبیری و #عرفان_نظرآهاری درباره مدیریت منابع انسانی
از دریچه شاعرانگی 

👥 @erfannazarahari
www.nooronaar.ir

🆔 @sayehsokhan
SOHRAB_SEPEHRY_01
<unknown>
صدای پای آب

شاعر: #سهراب_سپهری
با صدای: #خسرو_شکیبایی

🆔 @sayehsokhan
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
گلی ترقّی و سپهری
انسان‌ترین و نجیب‌ترین و شاعرترین سراینده‌ی معاصر ایران، بی‌تردید #سهراب_سپهری است. شنیدن هر سخنی در باره‌ی او دلپذیر است و نشان می‌دهد که او درون و بیرونی هماهنگ داشت. در فیلم، گلی ترقی، داستان‌نویس و مترجم، از او می‌گوید. در پایان فیلم، داریوش شایگان وارد می‌شود که او نیز اندیشمندی راست‌گفتار و درست‌اندیش و پاک‌کردار بود. یاد همه‌شان گرامی باد.

@ezzatiparvar

🆔 @sayehsokhan
نوزاییِ مولانا

من نیز چو تو عاقل و هشیار بُدم
با جمله‌ٔ عاشقان به انکار بُدم
دیوانه و مست و های‌هایی گشتم
گویی که همه عمر در این کار بُدم
(مولانا، رباعیِ ۱۱۳۹)

ما نیز چو تو منکر این غلغله بودیم
گشتیم به یک غمزه چنین سُغبه‌ٔ دلدار
(غزلِ ۹۵۵) (سُغبه: فریفته)

عُطاردوار دفترباره بودم
زَبَردستِ ادیبانْ می‌نشستم
چو دیدم لوحِ پیشانیِّ ساقی
شدم مست و قلم‌ها ‌را شکستم
(غزلِ ۱۲۵۴)

زاهد بودم، ترانه‌گویم کردی
سرفتنه‌ٔ بزم و باده‌جویم کردی
سجّاده‌نشین باوقاری بودم
بازیچه‌ٔ کودکان کویم کردی
(رباعیِ ۱۷۰۹)

در دست همیشه مُصحفم بود
وز عشق گرفته‌ام چغانه
اندر دهنی که بود تسبیح
شعرست و دوبیتی و ترانه
(قصیده ۳۲) (چغانه: نوعی ساز)

به اندیشه فروبُرد مرا عقلْ چهل سال
به شصت و دو شدم صید و ز تدبیر بجستم
پیِ نان بدویدیم، یکی چند به تزویر
خدا داد غذایی که ز تزویر بجستم
(غزلِ ۱۲۶۳)

اشارات #مولانا در این ابیات از تحوّلی شگفت حکایت دارند. تحوّلی که او را از اندیشه‌پرستی و کتاب‌زدگی رهایی بخشید.
گویی آن رخداد، رخداد فراغت‌بخش بود.
فراغت‌بخش از کتاب‌بارگی.


#سهراب_سپهری در دفتر «حجمِ سبز» شعری دارد که بی‌شباهت به تجربه #مولانا نیست:

«یک نفر آمد کتاب‌های مرا بُرد
روی سرم سقفی از تناسب گل‌ها کشید.
عصر مرا با دریچه‌های مکرّرْ وسیع کرد
میز مرا زیر معنویت باران نهاد.
بعد، نشستیم.
حرف زدیم از دقیقه‌های مُشجّر،
از کلماتی که زندگانی‌شان، در وسط آب می‌گذشت.»

تجربهٔ اصیل و ناب آن است که ما را از اسارت کتاب‌ها و وسواس اندیشه‌ها نجات دهد.

🆔 @sayehsokhan