همه میگفتند ماشینشویی هم شد شغل؟!
من امّا میگفتم این قدم اول برای ساخت اتومبیل است
🔹 من و برادرم محمود ( خیامی) هر دو با کفش پاره در راه موفقیت قدم برمیداشتیم. از همان سالی که من و برادرم پول خرید پارچهی پالتویی خود را سرمایهگذاری کردیم، دیگر پالتو نداشتیم.
🔹 صبحهای خیلی زود در آن سرمای طاقتفرسای مشهد از خانه تا محل کار، که بیشتر از پنج کیلومتر بود، با لباسهای مندرس و کفشهایی که کفِشان سوراخ بود و آب واردشان میشد میرفتیم سر کار و تا بعد از غروب ماشین میشستیم.
🔹 باآنکه مردم سعی میکردند تحقیرمان کنند، هیچوقت احساس حقارت نمیکردم. بلکه خود را از همه بالاتر میدانستم و به موفقیت اطمینان کامل داشتم.
🔹 اکثر آشنایان میگفتند ماشینشویی هم شد کار؟! و من صریحاً به آنها میگفتم این کار اولین قدمها برای ساخت اتومبیل است. ساختن اتومبیل هدف اصلیام بود. من و محمود اکثر اوقات در بارهی ساخت اتومبیل در ایران فکر میکردیم.
📚 برگرفته از کتاب« پیکان سرنوشت ما: خاطرات احمد خیامی، مؤسس ایران خودرو»، صفحهی 63
🔳⭕️ هدف داشتن
🔶 فرض کنید یکی از این الوارهای بنِایی را روی زمین گذاشتهاند و از شما میخواهند که در قبال بیست دلار (البته دلار آزاد، نه دلار جهانگیری که گیرِ من و شمایِ رعیت نمیآید) روی آن راه بروید. اگر مثل من پوللازم باشید حتماً این کار را انجام خواهید داد؛ چراکه کار آسان و قابل دسترسی است.
🔶 اما اگر همان تخته را به عنوان پلی میان دو ساختمان بیست طبقه قرار دهند و بخواهند که همان کار را در ازای 20 دلار انجام دهید، آیا انجام میدهید؟ احتمالاً چنین نمیکنید؛ چراکه دریافت آن 20 دلار دیگر مطلوب یا حتی ممکن به نظر نمیآید.
🔶 حالا فرض کنید خدای ناکرده فرزندتان در ساختمان روبهرو در آتش گرفتار شده باشد. آیا برای نجات او از روی تخته عبور میکنید؟ احتمالاً بدون تردید، و حتی حساب و کتاب این کار را انجام خواهید داد.
🔶 چرا در حالت اول به هیچوجه از آن تخته میان دو آسمانخراش نمیگذرید و بار دوم حتی تردید هم نمیکنید؟ خطر که در هر دو شرایط یکسان است؛ پس چه چیزی در این میان تغییر کرده است؟
🔶 بله، درست است. هدفتان تغییر کرده است. همانطورکه میبینید، وقتی دلیلی به اندازهی کافی بزرگ برای کاری بزرگ و خطرناک و حتی نشدنی داشته باشیم، هم ارزیابی فزونتری از تواناییهای خود برای انجام آن خواهیم داشت و هم انگیزه و همت بیشتری پیدا خواهیم کرد. بیخود نبود که از گذشته میگفتند، نیاز مادرِ ابتکار و خلاقیت و تلاش است.
🔶 در بین تمام اهداف کوچک و دمِ دستی زندگی، یکی دو هدف بزرگ و سخت و نشدنی هم داشته باشید که گاهی به آنها فکر کنید؛ برایشان نقشه بریزید، ریسکهایی موجّه و کمی بالاتر از چرتکههای عقل معمول نمایید، و گامهایی بزرگتر برایشان بردارید. گاهی اولین گام، مهمترین گام است.
🔶 مانند #توماس_ادیسون هیچوقت با یک یا ده یا صد یا حتی هزار شکست هم کم نیاورید و با قدرت به برنامه و مسیر درستی که در راستای یک هدف درست برگزیدهاید ادامه دهید و از آن شکستها درس بگیرید و آنها را به پل پیروزی تبدیل نمایید.
نیکلا تسلا، فیزیکدان بزرگ و یکی از همکاران ادیسون، دربارهٔ روش او برای حل مسائل مینویسد:
«اگر ادیسون میخواست سوزنی را در انبار کاهی پیدا کند، با پشتکارفراوان دانه به دانه رشتههای کاه را کنار میزد تا بالاخره سوزن نمایان شود. بارها با تأسف شاهد بودم که چگونه بخش اعظم وقت و انرژی او صرف یافتن یک فرمول جزئی یا انجام دادن محاسبهای کوچک میشد. »
✍ #دکتر_محسن_زندی
@naghdehalema
🆔 @SayehSokhan
من امّا میگفتم این قدم اول برای ساخت اتومبیل است
🔹 من و برادرم محمود ( خیامی) هر دو با کفش پاره در راه موفقیت قدم برمیداشتیم. از همان سالی که من و برادرم پول خرید پارچهی پالتویی خود را سرمایهگذاری کردیم، دیگر پالتو نداشتیم.
🔹 صبحهای خیلی زود در آن سرمای طاقتفرسای مشهد از خانه تا محل کار، که بیشتر از پنج کیلومتر بود، با لباسهای مندرس و کفشهایی که کفِشان سوراخ بود و آب واردشان میشد میرفتیم سر کار و تا بعد از غروب ماشین میشستیم.
🔹 باآنکه مردم سعی میکردند تحقیرمان کنند، هیچوقت احساس حقارت نمیکردم. بلکه خود را از همه بالاتر میدانستم و به موفقیت اطمینان کامل داشتم.
🔹 اکثر آشنایان میگفتند ماشینشویی هم شد کار؟! و من صریحاً به آنها میگفتم این کار اولین قدمها برای ساخت اتومبیل است. ساختن اتومبیل هدف اصلیام بود. من و محمود اکثر اوقات در بارهی ساخت اتومبیل در ایران فکر میکردیم.
📚 برگرفته از کتاب« پیکان سرنوشت ما: خاطرات احمد خیامی، مؤسس ایران خودرو»، صفحهی 63
🔳⭕️ هدف داشتن
🔶 فرض کنید یکی از این الوارهای بنِایی را روی زمین گذاشتهاند و از شما میخواهند که در قبال بیست دلار (البته دلار آزاد، نه دلار جهانگیری که گیرِ من و شمایِ رعیت نمیآید) روی آن راه بروید. اگر مثل من پوللازم باشید حتماً این کار را انجام خواهید داد؛ چراکه کار آسان و قابل دسترسی است.
🔶 اما اگر همان تخته را به عنوان پلی میان دو ساختمان بیست طبقه قرار دهند و بخواهند که همان کار را در ازای 20 دلار انجام دهید، آیا انجام میدهید؟ احتمالاً چنین نمیکنید؛ چراکه دریافت آن 20 دلار دیگر مطلوب یا حتی ممکن به نظر نمیآید.
🔶 حالا فرض کنید خدای ناکرده فرزندتان در ساختمان روبهرو در آتش گرفتار شده باشد. آیا برای نجات او از روی تخته عبور میکنید؟ احتمالاً بدون تردید، و حتی حساب و کتاب این کار را انجام خواهید داد.
🔶 چرا در حالت اول به هیچوجه از آن تخته میان دو آسمانخراش نمیگذرید و بار دوم حتی تردید هم نمیکنید؟ خطر که در هر دو شرایط یکسان است؛ پس چه چیزی در این میان تغییر کرده است؟
🔶 بله، درست است. هدفتان تغییر کرده است. همانطورکه میبینید، وقتی دلیلی به اندازهی کافی بزرگ برای کاری بزرگ و خطرناک و حتی نشدنی داشته باشیم، هم ارزیابی فزونتری از تواناییهای خود برای انجام آن خواهیم داشت و هم انگیزه و همت بیشتری پیدا خواهیم کرد. بیخود نبود که از گذشته میگفتند، نیاز مادرِ ابتکار و خلاقیت و تلاش است.
🔶 در بین تمام اهداف کوچک و دمِ دستی زندگی، یکی دو هدف بزرگ و سخت و نشدنی هم داشته باشید که گاهی به آنها فکر کنید؛ برایشان نقشه بریزید، ریسکهایی موجّه و کمی بالاتر از چرتکههای عقل معمول نمایید، و گامهایی بزرگتر برایشان بردارید. گاهی اولین گام، مهمترین گام است.
🔶 مانند #توماس_ادیسون هیچوقت با یک یا ده یا صد یا حتی هزار شکست هم کم نیاورید و با قدرت به برنامه و مسیر درستی که در راستای یک هدف درست برگزیدهاید ادامه دهید و از آن شکستها درس بگیرید و آنها را به پل پیروزی تبدیل نمایید.
نیکلا تسلا، فیزیکدان بزرگ و یکی از همکاران ادیسون، دربارهٔ روش او برای حل مسائل مینویسد:
«اگر ادیسون میخواست سوزنی را در انبار کاهی پیدا کند، با پشتکارفراوان دانه به دانه رشتههای کاه را کنار میزد تا بالاخره سوزن نمایان شود. بارها با تأسف شاهد بودم که چگونه بخش اعظم وقت و انرژی او صرف یافتن یک فرمول جزئی یا انجام دادن محاسبهای کوچک میشد. »
✍ #دکتر_محسن_زندی
@naghdehalema
🆔 @SayehSokhan