Forwarded from سخنرانیها
🔊فایل صوتی
#محمدجواد_اعتمادی
سه نکته در آستانه بهار
با نظر به اشاراتِ مولانا
.
🆔 @sokhanranihaa
🆔 @hozoormolana
🆑کانال سخنرانی ها
🌹
#محمدجواد_اعتمادی
سه نکته در آستانه بهار
با نظر به اشاراتِ مولانا
.
🆔 @sokhanranihaa
🆔 @hozoormolana
🆑کانال سخنرانی ها
🌹
Telegram
attach 📎
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
روز هجران و شب فرقت یار آخر شد
زدم این فال و گذشت اختر و کار آخر شد
آنهمه ناز و تنعم که خزان میفرمود
عاقبت در قدم باد بهار آخر شد
شکر ایزد که به اقبال کلهگوشۀ گل
نخوت باد دی و شوکت خار آخر شد
صبح امید که بُد معتکف پردۀ غیب
گو برون آی که کار شب تار آخر شد
آن پریشانی شبهای دراز و غم دل
همه در سایۀ گیسوی نگار آخر شد
باورم نیست ز بدعهدی ایام هنوز
قصۀ غصه که در دولت یار آخر شد
ساقیا لطف نمودی قدحت پُر می باد
که به تدبیر تو تشویش خمار آخر شد
در شمار ارچه نیاورد کسی حافظ را
شکر کان محنت بی حدوشمار آخر شد
🆔 @Sayehsokhan
زدم این فال و گذشت اختر و کار آخر شد
آنهمه ناز و تنعم که خزان میفرمود
عاقبت در قدم باد بهار آخر شد
شکر ایزد که به اقبال کلهگوشۀ گل
نخوت باد دی و شوکت خار آخر شد
صبح امید که بُد معتکف پردۀ غیب
گو برون آی که کار شب تار آخر شد
آن پریشانی شبهای دراز و غم دل
همه در سایۀ گیسوی نگار آخر شد
باورم نیست ز بدعهدی ایام هنوز
قصۀ غصه که در دولت یار آخر شد
ساقیا لطف نمودی قدحت پُر می باد
که به تدبیر تو تشویش خمار آخر شد
در شمار ارچه نیاورد کسی حافظ را
شکر کان محنت بی حدوشمار آخر شد
🆔 @Sayehsokhan
اول چراغ بودی آهسته شمع گشتی
آسان فراگرفتم در خرمن اوفتادی
#سعدی
گفت که شیخی و سری پیش رو و راهبری
شیخ نیم پیش نیم امر تو را بنده شدم
گفت که با بال و پری من پر و بالت ندهم
در هوس بال و پرش بیپر و پرکنده شدم
#مولوی
☀️
اهمیت دادنِ بیش از اندازه به نظر دیگران جنونی است که بر همهی مردم حاکم است .
این جنون چه در سرشتِ ما ریشه داشته باشد چه حاصل جامعه و تمدن باشد به هر حال بر همهی کردار و رفتار ما تأثیر بیش از اندازه میگذارد و دشمن نیکبختی ما است.
میتوان این جنون را در همه جا دید و دنبال کرد:
از مراعات بزدلانه و بردهوار آنچه دیگران میگویند گرفته تا فرو رفتن خنجر ویرگینیوس به قلب دخترش یا اغوای آدمیان به قربانیکردن راحتِ ثروت و سلامت و حتی حیاتشان به این منظور که نامشان به یادگار بماند.
#شوپنهاور
#در_باب_حكمت_زندگی
🆔 @Sayehsokhan
آسان فراگرفتم در خرمن اوفتادی
#سعدی
گفت که شیخی و سری پیش رو و راهبری
شیخ نیم پیش نیم امر تو را بنده شدم
گفت که با بال و پری من پر و بالت ندهم
در هوس بال و پرش بیپر و پرکنده شدم
#مولوی
☀️
اهمیت دادنِ بیش از اندازه به نظر دیگران جنونی است که بر همهی مردم حاکم است .
این جنون چه در سرشتِ ما ریشه داشته باشد چه حاصل جامعه و تمدن باشد به هر حال بر همهی کردار و رفتار ما تأثیر بیش از اندازه میگذارد و دشمن نیکبختی ما است.
میتوان این جنون را در همه جا دید و دنبال کرد:
از مراعات بزدلانه و بردهوار آنچه دیگران میگویند گرفته تا فرو رفتن خنجر ویرگینیوس به قلب دخترش یا اغوای آدمیان به قربانیکردن راحتِ ثروت و سلامت و حتی حیاتشان به این منظور که نامشان به یادگار بماند.
#شوپنهاور
#در_باب_حكمت_زندگی
🆔 @Sayehsokhan
✍️ مصطفی ملکیان
🖊 "زندگی بر اساس سه اصل
صداقت، احسان و تواضع "
سرچشمههای اخلاق از نظر عارفان به این سه برمیگردد:
صداقت، احسان و تواضع.
از نگاه عرفان، کارهای درست اخلاقی از سه قسم بیرون نیستند و کارهای نادرست اخلاقی اضداد یا نقائض این سهاند. عارفان برای اخلاق یک نظام درختی درست میکنند. یعنی ما سه کار درست داریم و باقی کارهای اخلاقی یا مصادیق این سه تا هستند و یا از ازدواج و ترکیب این سه به وجود میآیند. برخی از مصادیقاند و برخی از فرزندان این سه.
🔹«صداقت» یکپارچگی و همنوایی هر پنج ساحت وجودی ما است. یعنی ساحتهای عقاید؛ عواطف و احساسات و هیجانات، خواست و اراده، کردار و گفتار. سه ساحت اول در درون ما و دو ساحت دوم در بیرون ماست.
باید توجه داشت که «صدق» یا همان راست گفتن، تنها یکی از مصادیق «صداقت» و به معنی انطباق گفتار با عقیده است.
🔹همچنین «ریا»، عدم انطباق ساحت گفتار یا کردار با ساحت دوم وجود ما است. خیلی وقتها هم پیش میآید عقایدمان با عواطف و احساسات و هیجانات مان انطباق ندارد. مثلاً من کسی را میشناسم که از معاریف روزگار ماست و یک نئومارکسیست کامل است اما میگوید روز عاشورا با تماشای عزاداری از تلویزیون، متأثر شده و اشک میریزد.
🔹«تواضع»، در نعمتهای زندگی خود را دیگری انگاشتن است. در وجوه مثبت زندگی، خودم را دیگری فرض کنم. یعنی اگر برندهی جایزهی نوبل شدم، چنان احساس کنم که انگار دیگری برندهی این جایزه شده است. همانقدر باد به غبغب انداختن و شادی کردن و توقع رفتار متفاوت که اگر دیگری برندهی آن جایزه میشد در من سر میزد، حالا که خودم برنده شدم به من دست دهد. یعنی هر چیزی که در نظام ارزشی خودتان مثبت تلقی میشود، فرض کنید که به چنگ دیگری افتاده است.
🔹«احسان»، یعنی در نقمتهای زندگی، در ناخوبیها و ناخوشیهای زندگی، دیگری را خودم بینگارم. اگر فرزند من بیمار شود چقدر تب و تاب دارم که هر چه زودتر او به بیمارستان برسانم، حال اگر فرزند شما بیمار شد، من با همان تبوتاب او را به بیمارستان برسانم. یعنی هر بدی و ناخوشی که در زندگی دیگران است، گویا بدی و ناخوشی زندگی من است. ابوالحسن خرقانی میگفت: «اگر از ترکستان تا به درِ شام کسی را خاری در انگشت شود آن از آنِ من است و همچنین اگر از ترک تا شام کسی را قدم در سنگ آید زیان آن مراست و اگر اندوهی در دلی است آن دل از آنِ من است.»
🔹قرآن دربارهی پیامبر اسلام گفته است:
«عَزیزٌ علیه ما عَنِتُّم»(توبه:۱۲۸). «عَنَت» رنج کوچک است و «عزّت» رنج عظیم. یعنی هر رنج کوچک شما، رنج بزرگی برای پیامبر است.
«احسان»، هم نیکخواهی است و هم نیکوکاری. هم جنبهی خواهش دارد و هم کنش.
شاعر میگفت:
هر که ما را یار نبود ایزد او را یار باد
هر که ما را خوار کرد از عمر برخوردار باد
هر که اندر راه ما خاری فکند از دشمنی
هر گلی از باغ عمرش بشکفد بی خار باد
در دو عالم نیست ما را با کسی گرد و غبار
هر که ما را رنجه دارد، راحتش بسیار باد
میگوید من دوست دارم کسی که در پای من خار میریزد، حتی گلهایش هم خار نداشته باشد.
🔹این شعرها و حرفها لااقل نوعی(Guide Line) هستند. نوعی راهنمای عمل. وقتی به فرزندمان میگوییم تا همهی کتابهای جهان را نخواندهای متوقف نشو، میدانیم که او نخواهد توانست همهی کتابهای جهان را بخواند، اما این را میگوییم تا به هیچ نقطهای قناعت نکند. به این توصیهها و دستورالعملها در روانشناسی و رواندرمانگری(Guide Line) میگویند. مولانا به این نکته خیلی توجه داشته است. میگوید:
تو به هر صورت که آیی بیستی
که منم این والله آن تو نیستی[مثنوی:دفتر چهارم]
🔹یعنی همین که بگویی من به اینجا رسیدم، میگویم نه، هنوز راههای نرفته وجود دارد. تو بالاتر از اینی. میتوانی گامهای دیگری هم برداری.
اگر هم به آن درجه از نیکخواهی نرسیدی دستِکم به اینجا برسی که بتوانی عفو(بخشایش) داشته باشی. حتی اگر به این جا نرسی که بگویی «هر گلی کز باغ عُمرش بشکفد بیخار باد»، کَمِ کم بتوانی عفو کنی.
🔹به نظر عارفان میآمد که تمام اخلاق مبتنی بر این سه هستند. یکی اینکه صداقت داشته باشیم و تزویر و ریا در ما راه نداشته باشد. دوم اینکه هر خوشیای به ما رسید فرض کنیم به دیگری رسیده است و سوم اینکه هر ناخوشیای که به دیگری رسید فرض کنیم به خودمان رسیده است.
◾️سخنرانی استاد مصطفی ملکیان تحت عنوان دوازده آموزه ی مشترک عارفان
( دوازده گام عرفان عملی)
.
🆔 @Sayehsokhan
🖊 "زندگی بر اساس سه اصل
صداقت، احسان و تواضع "
سرچشمههای اخلاق از نظر عارفان به این سه برمیگردد:
صداقت، احسان و تواضع.
از نگاه عرفان، کارهای درست اخلاقی از سه قسم بیرون نیستند و کارهای نادرست اخلاقی اضداد یا نقائض این سهاند. عارفان برای اخلاق یک نظام درختی درست میکنند. یعنی ما سه کار درست داریم و باقی کارهای اخلاقی یا مصادیق این سه تا هستند و یا از ازدواج و ترکیب این سه به وجود میآیند. برخی از مصادیقاند و برخی از فرزندان این سه.
🔹«صداقت» یکپارچگی و همنوایی هر پنج ساحت وجودی ما است. یعنی ساحتهای عقاید؛ عواطف و احساسات و هیجانات، خواست و اراده، کردار و گفتار. سه ساحت اول در درون ما و دو ساحت دوم در بیرون ماست.
باید توجه داشت که «صدق» یا همان راست گفتن، تنها یکی از مصادیق «صداقت» و به معنی انطباق گفتار با عقیده است.
🔹همچنین «ریا»، عدم انطباق ساحت گفتار یا کردار با ساحت دوم وجود ما است. خیلی وقتها هم پیش میآید عقایدمان با عواطف و احساسات و هیجانات مان انطباق ندارد. مثلاً من کسی را میشناسم که از معاریف روزگار ماست و یک نئومارکسیست کامل است اما میگوید روز عاشورا با تماشای عزاداری از تلویزیون، متأثر شده و اشک میریزد.
🔹«تواضع»، در نعمتهای زندگی خود را دیگری انگاشتن است. در وجوه مثبت زندگی، خودم را دیگری فرض کنم. یعنی اگر برندهی جایزهی نوبل شدم، چنان احساس کنم که انگار دیگری برندهی این جایزه شده است. همانقدر باد به غبغب انداختن و شادی کردن و توقع رفتار متفاوت که اگر دیگری برندهی آن جایزه میشد در من سر میزد، حالا که خودم برنده شدم به من دست دهد. یعنی هر چیزی که در نظام ارزشی خودتان مثبت تلقی میشود، فرض کنید که به چنگ دیگری افتاده است.
🔹«احسان»، یعنی در نقمتهای زندگی، در ناخوبیها و ناخوشیهای زندگی، دیگری را خودم بینگارم. اگر فرزند من بیمار شود چقدر تب و تاب دارم که هر چه زودتر او به بیمارستان برسانم، حال اگر فرزند شما بیمار شد، من با همان تبوتاب او را به بیمارستان برسانم. یعنی هر بدی و ناخوشی که در زندگی دیگران است، گویا بدی و ناخوشی زندگی من است. ابوالحسن خرقانی میگفت: «اگر از ترکستان تا به درِ شام کسی را خاری در انگشت شود آن از آنِ من است و همچنین اگر از ترک تا شام کسی را قدم در سنگ آید زیان آن مراست و اگر اندوهی در دلی است آن دل از آنِ من است.»
🔹قرآن دربارهی پیامبر اسلام گفته است:
«عَزیزٌ علیه ما عَنِتُّم»(توبه:۱۲۸). «عَنَت» رنج کوچک است و «عزّت» رنج عظیم. یعنی هر رنج کوچک شما، رنج بزرگی برای پیامبر است.
«احسان»، هم نیکخواهی است و هم نیکوکاری. هم جنبهی خواهش دارد و هم کنش.
شاعر میگفت:
هر که ما را یار نبود ایزد او را یار باد
هر که ما را خوار کرد از عمر برخوردار باد
هر که اندر راه ما خاری فکند از دشمنی
هر گلی از باغ عمرش بشکفد بی خار باد
در دو عالم نیست ما را با کسی گرد و غبار
هر که ما را رنجه دارد، راحتش بسیار باد
میگوید من دوست دارم کسی که در پای من خار میریزد، حتی گلهایش هم خار نداشته باشد.
🔹این شعرها و حرفها لااقل نوعی(Guide Line) هستند. نوعی راهنمای عمل. وقتی به فرزندمان میگوییم تا همهی کتابهای جهان را نخواندهای متوقف نشو، میدانیم که او نخواهد توانست همهی کتابهای جهان را بخواند، اما این را میگوییم تا به هیچ نقطهای قناعت نکند. به این توصیهها و دستورالعملها در روانشناسی و رواندرمانگری(Guide Line) میگویند. مولانا به این نکته خیلی توجه داشته است. میگوید:
تو به هر صورت که آیی بیستی
که منم این والله آن تو نیستی[مثنوی:دفتر چهارم]
🔹یعنی همین که بگویی من به اینجا رسیدم، میگویم نه، هنوز راههای نرفته وجود دارد. تو بالاتر از اینی. میتوانی گامهای دیگری هم برداری.
اگر هم به آن درجه از نیکخواهی نرسیدی دستِکم به اینجا برسی که بتوانی عفو(بخشایش) داشته باشی. حتی اگر به این جا نرسی که بگویی «هر گلی کز باغ عُمرش بشکفد بیخار باد»، کَمِ کم بتوانی عفو کنی.
🔹به نظر عارفان میآمد که تمام اخلاق مبتنی بر این سه هستند. یکی اینکه صداقت داشته باشیم و تزویر و ریا در ما راه نداشته باشد. دوم اینکه هر خوشیای به ما رسید فرض کنیم به دیگری رسیده است و سوم اینکه هر ناخوشیای که به دیگری رسید فرض کنیم به خودمان رسیده است.
◾️سخنرانی استاد مصطفی ملکیان تحت عنوان دوازده آموزه ی مشترک عارفان
( دوازده گام عرفان عملی)
.
🆔 @Sayehsokhan
🌀قوتقلبدادن ظالمانهترین پادزهر اضطراب است. پیشبینیهای خوشبینانه ما هم سبب میشوند فرد مضطرب برای بدترین حالت آماده نباشد و هم نادانسته تلویحا میگویند که اگر بدترین حالت رخ دهد مصیبتبار و فاجعه خواهد بود.
سنکا(فیلسوف) میخواهد فکر کنیم رویدادهای بد احتمالا رخ خواهند داد ولی اضافه میکند که هرگز احتمال ندارد به اندازهای که میترسیم بد باشند.
📕تسلی بخشی های فلسفی
👤آلن دوباتن
🆔 @SayehSokhan
سنکا(فیلسوف) میخواهد فکر کنیم رویدادهای بد احتمالا رخ خواهند داد ولی اضافه میکند که هرگز احتمال ندارد به اندازهای که میترسیم بد باشند.
📕تسلی بخشی های فلسفی
👤آلن دوباتن
🆔 @SayehSokhan
استعارۀ جعبه دنده
هنگامی که جعبه دندۀ اتومبیل شما گیرپاژ میکند، میتوانید زمان زیادی را صرف تمام عوامل ممکنی کنید که در این اتفاق نقش داشتهاند:
چه موادی در جعبه دنده به کار رفته است، این جعبه دنده کجا ساخته شده است، چه کسی پشت این اتومبیل رانندگی کرده است، اتومبیل روی چه نوع زمینی حرکت کرده است، مهارتهای رانندگی راننده چطور بوده است، در چه شرایط آب و هوایی رانندگی صورت گرفته است، و مواردی از این قبیل. و هیچکدام از این عوامل بههیچوجه تأثیری روی جعبه دنده ندارد. هیچ کدام از آنها به شما نشان نمیدهند که برای کارکردن جعبه دنده بایستی چه کنید.
تنها راه برای به کار افتادن جعبه دنده این است که بررسی کنید اینجا و اکنون چه چیزی در کارکرد جعبه دنده اختلال ایجاد کرده است و برای رفع آن اختلال اقدامی انجام دهید.
📚 #برشی_از_کتاب : #پرسشها_و_پاسخهای_اکت
✍️ اثر: #دکتر_راس_هریس
👌 ترجمه: #سحر_محمدی
📖 صفحه: 127
📇 انتشارات: #سایه_سخن
🆔 @Sayehsokhan
هنگامی که جعبه دندۀ اتومبیل شما گیرپاژ میکند، میتوانید زمان زیادی را صرف تمام عوامل ممکنی کنید که در این اتفاق نقش داشتهاند:
چه موادی در جعبه دنده به کار رفته است، این جعبه دنده کجا ساخته شده است، چه کسی پشت این اتومبیل رانندگی کرده است، اتومبیل روی چه نوع زمینی حرکت کرده است، مهارتهای رانندگی راننده چطور بوده است، در چه شرایط آب و هوایی رانندگی صورت گرفته است، و مواردی از این قبیل. و هیچکدام از این عوامل بههیچوجه تأثیری روی جعبه دنده ندارد. هیچ کدام از آنها به شما نشان نمیدهند که برای کارکردن جعبه دنده بایستی چه کنید.
تنها راه برای به کار افتادن جعبه دنده این است که بررسی کنید اینجا و اکنون چه چیزی در کارکرد جعبه دنده اختلال ایجاد کرده است و برای رفع آن اختلال اقدامی انجام دهید.
📚 #برشی_از_کتاب : #پرسشها_و_پاسخهای_اکت
✍️ اثر: #دکتر_راس_هریس
👌 ترجمه: #سحر_محمدی
📖 صفحه: 127
📇 انتشارات: #سایه_سخن
🆔 @Sayehsokhan
✅ #نگاهی_دیگر
قشنگ بود. دوستی برایم فرستاد. بینام منتشر شده بود. دوست دارم شما هم بخوانیدش دوستان و همراهان من:
ماشین جلویی خیلی یواش پیش میرفت و با اینکه من مدام بوق میزدم به من راه نمیداد.....
داشتم خونسردیمو از دست میدادم که ناگهان چشمم به نوشته کوچکی روی شیشه عقباش افتاد
(.....راننده ناشنواست، لطفاً صبور باشید.....)
مشاهده این نوشته همه چیز را تغییر داد.
بلافاصله آرام گرفتم و سرعتم را کم کردم و با تاخیر به منزل رسیدم ولی مشکلی نداشت....
ناگهان با خودم زمزمه کردم که اگر اون نوشته پشت شیشه نبود آیا من صبوری به خرج میدادم؟!
راستی چرا برای بردباری در برابر مردم به یک نوشته نیاز داریم؟
اگر مردم نوشتههایی را به روی پیشانی خود بچسبانند با آنها مهربانتر و صبورتر خواهیم بود ؟.....
نوشتههایی همچون:
+کارم را از دست دادم!
+من در حال مبارزه با سرطان هستم
+در مراحل طلاق گیر افتادهام
+من عزیزانم را به تازگی از دست دادم
+احساس بیارزشی و حقارت میکنم
+در شرایط بد مالی و ورشکستگی قرار دارم
+بعد از سالها درس خواندن هنوز بیکار هستم
+مریضی در خانه دارم
و صدها نوشته دیگر.....
کاش روی پیشانی آدمهایی که دارند زیر بار غصههایشان له میشوند چیزی نوشته بود تا بقیه هم مراعاتشان را میکردند.
مثلا مینوشتند :
این آقا را دارند میگذارند خانه سالمندان و یا مینوشتند این خانوم مریضی درمان نشدنی دارد، این آقا قول داده که تابستان برای پسرش دوچرخه بخرد ولی پول ندارد، این آقا خیلی حالش بد است و اگر یقهاش را بگیرید، امشب خودش را میکشد !
این آقا شکستنیست...
این روزها همه درگیر مشکلاتی هستند که ما از آنها چیزی نمیدانیم !
پس...
بیاییم نوشتههای نامرئی همدیگر را خوب درک کرده و با مهربانی به یکدیگر احترام بگذاریم ....!
«««« چون همه چیز را نمیشود فریاد زد »»»»
🌻 @teimourzadehpub
🆔 @Sayehsokhan
قشنگ بود. دوستی برایم فرستاد. بینام منتشر شده بود. دوست دارم شما هم بخوانیدش دوستان و همراهان من:
ماشین جلویی خیلی یواش پیش میرفت و با اینکه من مدام بوق میزدم به من راه نمیداد.....
داشتم خونسردیمو از دست میدادم که ناگهان چشمم به نوشته کوچکی روی شیشه عقباش افتاد
(.....راننده ناشنواست، لطفاً صبور باشید.....)
مشاهده این نوشته همه چیز را تغییر داد.
بلافاصله آرام گرفتم و سرعتم را کم کردم و با تاخیر به منزل رسیدم ولی مشکلی نداشت....
ناگهان با خودم زمزمه کردم که اگر اون نوشته پشت شیشه نبود آیا من صبوری به خرج میدادم؟!
راستی چرا برای بردباری در برابر مردم به یک نوشته نیاز داریم؟
اگر مردم نوشتههایی را به روی پیشانی خود بچسبانند با آنها مهربانتر و صبورتر خواهیم بود ؟.....
نوشتههایی همچون:
+کارم را از دست دادم!
+من در حال مبارزه با سرطان هستم
+در مراحل طلاق گیر افتادهام
+من عزیزانم را به تازگی از دست دادم
+احساس بیارزشی و حقارت میکنم
+در شرایط بد مالی و ورشکستگی قرار دارم
+بعد از سالها درس خواندن هنوز بیکار هستم
+مریضی در خانه دارم
و صدها نوشته دیگر.....
کاش روی پیشانی آدمهایی که دارند زیر بار غصههایشان له میشوند چیزی نوشته بود تا بقیه هم مراعاتشان را میکردند.
مثلا مینوشتند :
این آقا را دارند میگذارند خانه سالمندان و یا مینوشتند این خانوم مریضی درمان نشدنی دارد، این آقا قول داده که تابستان برای پسرش دوچرخه بخرد ولی پول ندارد، این آقا خیلی حالش بد است و اگر یقهاش را بگیرید، امشب خودش را میکشد !
این آقا شکستنیست...
این روزها همه درگیر مشکلاتی هستند که ما از آنها چیزی نمیدانیم !
پس...
بیاییم نوشتههای نامرئی همدیگر را خوب درک کرده و با مهربانی به یکدیگر احترام بگذاریم ....!
«««« چون همه چیز را نمیشود فریاد زد »»»»
🌻 @teimourzadehpub
🆔 @Sayehsokhan
🔊 فایل صوتی
نشستهای متنوع از مجموعه درسگفتارهایی دربارۀ دیدار شمس تبریزی با مولانا
در مرکز فرهنگی شهر کتاب تهران
اولین = دکتر ایرج شهبازی، محبتی و خاکی
دومین = دکتر مریم مشرف
سومین = دکتر قدرتالله طاهری
چهارمین= دکتر لیلا آقایانی چاوشی
پنجمین= دکتر مهدی سالاری نسب
ششمین = دکتر مهدی سالاری نسب
هفتمین = خانم سودابه کریمی
هشتمین = دکتر حمیدرضا توکلی
نهمین = دکتر حمیدرضا توکلی
دهمین = دکتر مریم عاملی رضایی
یازدهمین = دکتر محمدجواد اعتمادی
دوازدهمین = دکتر محمد جواد اعتمادی
سیزدهمین = دکتر میرجلالالدین کزازی
چهاردهمین = دکتر اصغر دادبه
پانزدهمین = دکتر قربان ولیئی
شانزدهمین = خانم اعظم نادری
هفدهمین = دکتر سیدمحمد عمادی حائری
هجدهمین = دکتر فواد مولودی
نوزدهمین = دکتر مهدی محبتی
بیستمین = دکتر مهدی محبتی
بیستویکمین = دکتر مهدی محبتی
بیستودومین = دکتر حسن بلخاری
بیستوسومین = دکتر حسن بلخاری
بیستوچهارمین= دکتر محمدرضا موحدی
بیستوپنجمین = دکتر غلامرضا خاکی
بیستوششمین = علی اصغر ارجی
بیستوهفتمین = دکتر احمد پاکتچی
بیستوهشتمین = دکتر عبدالرضا مدرسزاده
بیستونهمین = دکتر سپیده موسوی
سیامین = دکتر محمودرضا اسفندیار
سیویکمین = دکتر قاسم کاکایی
سیودومین = خانم پریسا علیرضا
سیوسومین = دکتر مجتبی اعتمادینیا
سیوچهارمین = دکتر ایرج رضایی
سیوپنجمین = محمد طاهری خسروشاهی
سیوششمین = دکتر مهدی حیدری
سیوهفتمین = دکتر ایرج شهبازی (جلسه اول)
سیوهشتمین = دکتر ایرج شهبازی (جلسه دوم)
سیونهمین = دکتر ایرج شهبازی (جلسه سوم)
چهلمین = دکتر ایرج شهبازی (جلسه چهارم)
چهلویکمین = دکتر محمدجواد اعتمادی
(جلسه اول)
چهلودومین = دکتر محمدجواد اعتمادی
( جلسه دوم)
چهلوسومین = دکتر ناصر مهدوی (جلسه اول)
چهلوچهارمین = دکتر ناصر مهدوی
(جلسه دوم)
چهلوپنجمین = دکتر محمد خدادادی
🆔 @Sayehsokhan👇👇👇
نشستهای متنوع از مجموعه درسگفتارهایی دربارۀ دیدار شمس تبریزی با مولانا
در مرکز فرهنگی شهر کتاب تهران
اولین = دکتر ایرج شهبازی، محبتی و خاکی
دومین = دکتر مریم مشرف
سومین = دکتر قدرتالله طاهری
چهارمین= دکتر لیلا آقایانی چاوشی
پنجمین= دکتر مهدی سالاری نسب
ششمین = دکتر مهدی سالاری نسب
هفتمین = خانم سودابه کریمی
هشتمین = دکتر حمیدرضا توکلی
نهمین = دکتر حمیدرضا توکلی
دهمین = دکتر مریم عاملی رضایی
یازدهمین = دکتر محمدجواد اعتمادی
دوازدهمین = دکتر محمد جواد اعتمادی
سیزدهمین = دکتر میرجلالالدین کزازی
چهاردهمین = دکتر اصغر دادبه
پانزدهمین = دکتر قربان ولیئی
شانزدهمین = خانم اعظم نادری
هفدهمین = دکتر سیدمحمد عمادی حائری
هجدهمین = دکتر فواد مولودی
نوزدهمین = دکتر مهدی محبتی
بیستمین = دکتر مهدی محبتی
بیستویکمین = دکتر مهدی محبتی
بیستودومین = دکتر حسن بلخاری
بیستوسومین = دکتر حسن بلخاری
بیستوچهارمین= دکتر محمدرضا موحدی
بیستوپنجمین = دکتر غلامرضا خاکی
بیستوششمین = علی اصغر ارجی
بیستوهفتمین = دکتر احمد پاکتچی
بیستوهشتمین = دکتر عبدالرضا مدرسزاده
بیستونهمین = دکتر سپیده موسوی
سیامین = دکتر محمودرضا اسفندیار
سیویکمین = دکتر قاسم کاکایی
سیودومین = خانم پریسا علیرضا
سیوسومین = دکتر مجتبی اعتمادینیا
سیوچهارمین = دکتر ایرج رضایی
سیوپنجمین = محمد طاهری خسروشاهی
سیوششمین = دکتر مهدی حیدری
سیوهفتمین = دکتر ایرج شهبازی (جلسه اول)
سیوهشتمین = دکتر ایرج شهبازی (جلسه دوم)
سیونهمین = دکتر ایرج شهبازی (جلسه سوم)
چهلمین = دکتر ایرج شهبازی (جلسه چهارم)
چهلویکمین = دکتر محمدجواد اعتمادی
(جلسه اول)
چهلودومین = دکتر محمدجواد اعتمادی
( جلسه دوم)
چهلوسومین = دکتر ناصر مهدوی (جلسه اول)
چهلوچهارمین = دکتر ناصر مهدوی
(جلسه دوم)
چهلوپنجمین = دکتر محمد خدادادی
🆔 @Sayehsokhan👇👇👇
201119_1413
My Recording
📢 ... #پوشه_شنیداری چهلوپنجمین نشست از مجموعه درسگفتارهایی دربارهی شمس تبریزی با عنوان «مدارای عرفانی دراندیشه ورفتارشمس تبریزی»
سحنران: دکتر محمد خدادادی
چهارشنبه سوم دی ۱۳۹۹
@Bookcitycc
🆔 @Sayehsokhan
سحنران: دکتر محمد خدادادی
چهارشنبه سوم دی ۱۳۹۹
@Bookcitycc
🆔 @Sayehsokhan
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🌸 خدايا!
مرا به بزرگی چيزهايی كه ارزانی كردهای آگاه كن، تا كوچكی چيزهايی كه ندارم، آرامشم را بهم نريزد.
نوروز ۱۴۰۲ فرخنده🤞🏻
#سلام_صبحتون_به_خیر
🆔 @Sayehsokhan
مرا به بزرگی چيزهايی كه ارزانی كردهای آگاه كن، تا كوچكی چيزهايی كه ندارم، آرامشم را بهم نريزد.
نوروز ۱۴۰۲ فرخنده🤞🏻
#سلام_صبحتون_به_خیر
🆔 @Sayehsokhan
دیر گاهی است
که افتاده ام از خویش به دور
شاید این عید
به دیدار خودم هم بروم ...
#قیصر_امین_پور
🆔 @Sayehsokhan
که افتاده ام از خویش به دور
شاید این عید
به دیدار خودم هم بروم ...
#قیصر_امین_پور
🆔 @Sayehsokhan
از دور که سواد شهر پیدا شد، دود و آتش بود که از شهر زبانه همی کشید، به شهر که رسیدم، کشته بود که بر جای جای شهر فتاده بود، زنان و مردان و کودکان....
مهاجمان حتی بر حیوانات هم رحم نکرده آنها را نیز کشته بودند. ناگاه از برزنی صدای بربط شنیدیم، به کوی وارد شدیم و مردی را در حال بربط نوازی و رقص دیدیم.
گفتیم ای مرد، این چه حال است؟ با چشمانی گریان و حالی پریشان گفت: که سپاهیان مسلمان بر نیمروز تاخته و یزیدابن مهلب دستور کشتار همگان داد و کشتند و سوختند ، من به همراه اندکی بیرون از شهر بودیم و پس از رفتن آنان آمدیم.
حیرت زده گفتیم پس این نواختن و رقص از برای چیست ؟
گفت : مگر نمیدانید که امروز نوروز است؟.🌱
📒 #تاریخ_سیستان
👤 #احمد_کسروی
#نوروز_مبارک
🆔 @Sayehsokhan
مهاجمان حتی بر حیوانات هم رحم نکرده آنها را نیز کشته بودند. ناگاه از برزنی صدای بربط شنیدیم، به کوی وارد شدیم و مردی را در حال بربط نوازی و رقص دیدیم.
گفتیم ای مرد، این چه حال است؟ با چشمانی گریان و حالی پریشان گفت: که سپاهیان مسلمان بر نیمروز تاخته و یزیدابن مهلب دستور کشتار همگان داد و کشتند و سوختند ، من به همراه اندکی بیرون از شهر بودیم و پس از رفتن آنان آمدیم.
حیرت زده گفتیم پس این نواختن و رقص از برای چیست ؟
گفت : مگر نمیدانید که امروز نوروز است؟.🌱
📒 #تاریخ_سیستان
👤 #احمد_کسروی
#نوروز_مبارک
🆔 @Sayehsokhan